درباره موفقیت و انسانهای موفق و راههای رسیدن به موفقیت درکسب و کار و بازاریابی شبکه ای
 

برف 98 گیلان

برف نعمت الهی و از نزولات آسمانی است ، اما ما انسانها خودمان باعث می شویم که یک نعمت به نقمت تبدیل شود و باعث بحران و مشکلات عدیده بشود در حالی که هواشناسی یک هفته زودتر اعلام کرده بود وهمه می دانستند ولی چرا کسی آماده نبود الخصوص مردم ، وقتی من خودم به فکر خودم نباشم چطور انتظار دارم که مسئولین و کسان دیگر به فکر من باشند ، مردمی در جاده امام زاده هاشم گیر کرده بودند به عنوان مسافر نمی داستند که برف در پیش دارند حداقل زنجیر چرخ برای خودروی خود داشته باشند و... اگر بارش برف ایجاد بحران می کند مردم کشورهای دیگر مثل کانادا و...چطور می گذرانند؟؟؟!!!!!! .امااز نظر من برف بسیار زیباست......

 

مواردی که باعث اضافه‌وزن ناخواسته شما می‌شوند

مواردی که باعث اضافه‌وزن ناخواسته شما می‌شوند

وقتی صحبت از اضافه وزن می‌شود همه ما به یاد دو نکته مهم میفتیم. نخست رژیم غذایی و دوم ورزش منظم. اما جالب است بدانید برخی از موارد کمتر مورد توجه قرار گرفته نیز می‌توانند در افزایش وزن ناخواسته افراد موثر باشند.

مواردی که باعث اضافه وزن ناخواسته شما می شوند

 

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برخی موارد ساده نیز می‌توانند منجر به افزایش وزن شما شوند و شما به راحتی می‌توانید از این موارد پیشگیری کنید:

شما ساعات زیادی را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانید

اگر نمی‌توانید از فیس بوک و اینستاگرام دوری کنید، ممکن است متوجه شوید که به مرور زمان دچار اضافه وزن ناخواسته می‌شوید. براساس گزارش وبلاگ بهداشتی هاروارد، یک مطالعه جدید نشان داد که افرادی که ساعات زیادی را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند با احتمال چاق شدن ۵۷ درصدی رو به رو می‌شوند.

شما معتاد به میان وعده هستید

بسیاری از مردم عادت دارند غذا‌هایی مختلف را به عنوان میان وعده مصرف کنند. این غذا‌های مختلف می‌توانند به چربی شکم منتهی شوند چرا که از تنقلات تا شیرینی‌های مختلف و غذا‌های فراوری شده را شامل می‌شوند. کیفیت این نوع غذا‌ها بسیار سطح پایین‌تر از غذا‌های سالم است.

شما روی غذا‌های سرخ شده حساس هستید

اگر نمی‌توانید از چیپس یا سیب زمینی سرخ شده دور شوید، انتظار داشته باشید که دور کمر شما به سرعت گسترش یابد. غذا‌های سرخ شده پر از بدترین نوع چربی، چربی ترانس هستند که باعث افزایش وزن در اطراف شکم می‌شود. چربی تقریبا بلافاصله جذب می‌شود. چربی سریع و بدون تأثیر تعدیل کننده وارد جریان خون می‌شود.

سازه های آبی شوشتر، شاهکار مهندسی باستان!

سازه های آبی شوشتر، شاهکار مهندسی باستان!

شاهکار مهندسی ساسانیان، عظمتی که دنیا آن را ستود! +تصاویر

شوشتر در دوره ایلامیان به علت مسافت کم با معبد چغازنبیل، بسیار با اهمیت بود. این شهر تاریخی در استان خوزستان قرار گرفته است و از لحاظ تاریخی از شهرهای مهم ایران به شمار می‌رود. شوشتر دارای جاذبه های گردشگری متنوع و زیبایی است که هرکدام در نوع خود منحصربفرد هستند اما پیشنهاد امروز ما جایی متفات و بسیار دیدنی است، سازه های آبی شوشتر!

 سازه های آبی شوشتر

شوشتر در زمان اشکانیان پایتخت حاکمان محلی خوزستان بوده و در زمان ساسانیان یکی از مراکز مهم خوزستان محسوب می‌شد. سازه های آبی شوشتر از آسیاب‌ها، آبشارها، کانال‌ها پل‌ها، بندها و تونل‌های عظیم هدایت آب هستند که در دوران هخامنشیان تا ساسانیان، برای بهره‌برداری بییشتر از آب احداث شدند. از این سازه‌ها به عنوان بزرگ‌ترین مجموعه صنعتی پیش از انقلاب صنعتی یاد می‌شود.

 سازه های آبی شوشتر

سازه های آبی شوشتر از کم نظیرترین نمونه‌هایی است که جهت استفاده بهتر از آب در دوران کهن مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفته است. این سازه مجموعه‌ای از سد، تونل‌ها، کانال‌های فرعی و آسیاب‌های آبی را شامل می‌شود.

 سازه های آبی شوشتر

سازه های آبی شوشتر در مسیر رودخانه گرگر که خود از شاهکارهای فنی و مهندسی گذشتگان است، احداث شده است. رود گرگر دستکند و مصنوعی ساخته شده و احداث آن را به عصر اردشیر بابکان، شاهنشاه ساسانی نسبت داده‌اند. در ادامه، شما را به تماشای تصاویر دیگری از این شاهکار مهندسی جلب می‌کنیم.

 سازه های آبی شوشتر

 سازه های آبی شوشتر

 سازه های آبی شوشتر

 سازه های آبی شوشتر

 

 

40سالگی

به گزارش گروه فضای مجازیخبرگزاری میزان،  آن روزها برای چیزهایی که فقط آن روزها برایمان مهم بود، سخت می جنگیدیم؛ چیزهایی که اکنون به هیچ وجه برایمان ارزشی ندارند: یک روز مسئله این بود که چه کسی ماکارونی چه کسی را خورده است و روز بعد، جنگ و جدالمان بر سر شستن ظرف ها بود؛ یک روز برای دیدن برنامه شبکه های تلویزیون و روز دیگر، برای رفتن به مهمانی مشاجره داشتیم اما سالگرد تولد بهانه ای بود که برای یک روز یا حداقل به اندازه یک بعدازظهر، اختلاف نظرهای مان را کنار بگذاریم. در واقع، همه این موضوعات به 2 دهه پیش برمی گردد و هم اکنون من اینجا در بالای سراشیبی 40 سالگی نشسته ام و متحیرم که همه اینها چقدر سریع گذشت و شگفتا که من چقدر از آن جشن تولد تاکنون تغییر کرده ام. 20 سالگی بسیار دوست داشتنی بود. بدون هیچ تلاشی پوستی صاف، موهایی درخشان و طبیعی و نیز مژگانی بلند و زیبا داشتم. در آن سال هر جا که می رفتم، یک راکت تنیس روی دوشم بود و زندگی ام به آسودگی و بی خیالی کامل می گذشت. گاهی از کلاس در می رفتم؛ فقط برای اینکه اوقات خوشی را برای صرف ناهار در کنار دوستانم بگذرانم یا حتی فقط برای اینکه خانه بمانم و به خودم برسم. در آن روزها هیچ چیزی در مورد قند خون، کلسترول، فشار خون، سنگ کلیه و ماموگرافی نمی دانستم. بزرگترین نگرانی ام این بود که ضربه های درستی به توپ تنیس بزنم. اکنون، پس از گذشته 2 دهه، من و هم اتاقی سابقم در 2 نقطه از شهر، دور از هم، زندگی می کنیم. هر دوی ما تشکیل خانواده داده ایم و حرفه ای را برگزیده ایم که همه اینها لازمه تعهدات و مسئولیت های بی شماری است. این روزها تنها یک جمعه تعطیل داریم که هر کدام از ما به شیوه خودمان ماشین ظرفشویی مان را پر می کنیم و سپس به سینما یا تئاتر، شنا یا دیدن مسابقه فوتبال جوان ها می رویم. 40 کاری که حتما در 40 سالگی باید انجام دهید این روزها باید کارهای بسیاری را هماهنگ و انجام دهیم و همینطور ذهنمان پر از مسائل مختلف و دائما درگیر است. مدیریت همه اینها واقعا تردستی می خواهد ولی با وجود همه این تغییرها، به هیچ وجه دلم نمی خواهد دوباره به 20 سالگی برگردم؛ البته مطمئنا آن روزها لاغرتر بودم، انرژی زیادی داشتم و همه وقتم مال خودم بود و اکنون در 40 سالگی؛ من مسئولیت های بیشتری دارم، چین و چروک هایی بر چهره ام افتاده است و ضعف و ناتوانایی های فیزیکی در خود حس می کنم اما با خود سه چیز دارم که آن روزها نداشتم: 1- خودآگاهی، 2- اعتماد به نفس، 3- و یک فرزند بسیار دوست داشتنی. و حالا برای اینکه 40 سالگی ام را جشن بگیرم، فهرستی از 40 کاری را که در قدیم نمی توانستم انجام دهم اما اکنون قادر به انجامشان هستم، در اینجا می نویسم: 1- پختن غذایی عالی 2- تدارک فنجان قهوه یا فوق العاده خوش طعم و خوش عطر 3- گفتن حقیقت 4- داشتن رابطه ای سالم 5- توانایی دیدن ضعف ها و نقصان های دیگران 6- توانایی دیدن ضعف ها و نقصان های خودم 7- ماندن در خانه در زمان تعطیلات سال نو 8- پرداخت چک هایم 9- بیرون رفتن از خانه بدون آرایش 10- رفتن نزد پزشک متخصص زنان بدون دستپاچگی و نگرانی 11- رفتن نزد درمانگر بدون احساس خجالت 12- گفتگو با گروهی غریبه 13- خریدن یک ماهی خوب و تازه 14- کنار آمدن با مخالفت ها 15- خواندن کتاب های عرفانی به جای رمان 16- خوشحالی برای موفقیت و شادی دیگران به جای حسادت به آنها 17- نادیده گرفتن مد و پوشیدن آنچه که به نظرم برای اندامم مناسب است. 18- نادیده گرفتن ستاره های هالیوودی 19- نادیده گرفتن نظریه های ناخوشایند و تلخ دیگران 20- فراموش کردن عشق دوران جوانی 21- روی پای خود ایستادن 22- جنگیدن برای کسانی که دوستشان دارم 23- رفتن به کنسرت 24- با تاکسی به خانه رفتن به جای اصرار برای رانندگی 25- در هوایی سرد کلاه بر سر گذاشتن 26- فکر نکردن درباره این موضوع که مردم چه فکر می کنند یا به نظر آنها زیبا هستم یا نه 27- برای فرزندم قهرمان باشم 28- استقلال و عدم وابستگی را به فرزندم نشان دهم. 29- زیبایی واقعی را به فرزندم نشان دهم 30- با سرعت مجاز رانندگی کنم 31- دوستان مسموم کننده را کنار بگذارم 32- پرهیز از هیجانات بیهوده و موارد ناراحت کننده 33- قسم خوردن پیش مادرم 34- استفاده از کرم دور چشم به جای کرم برنزه 35- تمرکز بر انسان های درست و باهوش به جای توجه به زیبا رویان 36- نخریدن چیزهایی که لازم ندارم 37- چشم پوشی از باشگاه و در عوض، رفتن به پیاده روی 38- دست برداشتن از کمال گرایی 39- کنار گذاشتن توقعات و انتظارات 40- انعطاف پذیری در برابر تغییرات. و کسی که در حال رشد است می داند که هنوز بهترین ها در راه است.

شب یلدای شما مبارک

شب یلدا

شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است.ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان قبل از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی.


● پیشینه جشن
یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.


● مراسم و آداب جشن
برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.
جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.
یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده.
در «مهریشت» اوستا آمده است؛ «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید».


● آیین های جشن شب یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره یی می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش می خورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می کنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه یی خارج از هوای گرم اتاق می گذارند، ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس (ازگیل) در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر زمان هوس کنند ازگیل و تازه و پخته را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.بنا به روایت مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه یی استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به زر دگرگون می شوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه می آورند.


● جشن شب یلدا
جشن شب یلدا یک جشن کاملاً زنده است و همه مسیحیان جهان این جشن را با نام جشن تولد مسیح برگزار می کنند. یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه یی بسیار دراز داشته و مربوط می شود به ایزد مهر.
این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.
چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.
چون تاریکی فرا می رسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین می بردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و جهت رفع این نحوست آتش می افروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه می کنند اما محتویات آن متفاوت است می گستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند.
این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.
امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند.

چند کیلومتر تا محشر پاییز در حوالی تهران/ روزهای آخر پاییز کجا برویم؟

چند کیلومتر تا محشر پاییز در حوالی تهران/ روزهای آخر پاییز کجا برویم؟

هوای این روزهای پایتخت طربناک می‌زند. اگر تنها چند کیلومتر از پهنه آن دور شوید با جنگل‌ها و کوهپایه‌هایی رو به رو می‌شوید که زیبایی‌شان در این هوای پاییززده هوش و حواس برای‌تان نمی‌گذارد. اگر طالب مسیرهای بکر گردشگری در روزهای باقیمانده از این فصل هزاررنگ هستید گزارش پیشِ رو، به کارتان می‌آید.

چند کیلومتر تا محشر پاییز در حوالی تهران/ روزهای آخر پاییز کجا برویم؟

فارس .گروه تفریح و نشاط؛ معصومه اصغری: برای رفتن به اعماق جنگل ها و یک کوهپیمایی درست و درمان تنها راه پیش‌روی‌تان برنامه ریزی برای یک سفر چند روزه نیست. خیلی ساده و بی دغدغه می‌توانید به همراه خانواده‌تان یک کوهپیمایی و جنگل گردی نیمروزه دراطراف تهران را تجربه کنید. برای رفتن به این جنگل های دامنه‌ای قید همراه بردن وسایل دست و پا گیر را بزنید. لباس گرم اما سبک بپوشید. به کفش مناسب کوهپیمایی هم نیازدارید. پس دور تنبلی و بی حوصلگی را هم قلم بگیرید.

دشت لار،کوهپیمایی تا پای دریاچه

آن هایی که دل به دامنه های قله دماوند و دشت های پایین دستش داده اند خیلی خوب با تصاویر رویایی دشت لار آشنا هستند. پهنه ای که برای رسیدن به آن باید به دل جاده آبعلی بزنید و بعد از آن مسیری را به سمت کوهپایه در پیش بگیرید. هر چند بهترین فصل برای بودن در کنار دریاچه لار و دشت شقایق های معروفش دو ماه ابتدایی سال است اما تماشای دریاچه در ماه های پاییزی وقتی در حلقه سبک و ناپایداری از مه قرار گرفته هم به همان اندازه زیباست که در بهار. این پارک علاوه بر دارابودن گونه‌های مختلف و منحصر به فرد جانوری و گیاهی ، دریاچه زیبا و آرامش بخشی دارد و برای اغلب طبیعت دوستان تجربه جالبی محسوب می‌شود.  پارک لار در 25 کیلومتری شمال شرقی تهران واقع شده است. بهترین مسیر دسترسی به این دشت و دریاچه بزرگراه پردیس و بعد از آن ورود به جاده تهران _آبعلی است.

 

 

 7 محور برای یک کوهپیمایی دلپذیر

خیلی سال است که تهرانی ها  از 7 محور اصلی و و فرعی خود را به دامنه های البرز می رسانند. ساماندهی این مسیر ها با هدف جذب گردشگر و تعبیه مسیر هایی با امکانات مناسب برای حضور کوه پیمایان با موفقیت انجام شده است. دیواره جنوبی البرز در شهر تهران از سمت شمال غرب آغاز و به شمال شرقی آن منتهی می‌شود.


در این میان 7 محور کوهپیمایی شامل دربند، درکه، توچال، گلابدره، کلک چال، رحمان آباد و دارآباد به همراه قله‌های کوچک و بزرگ آنها قرار دارد و هر روز به ویژه در انتهای هفته شهروندان مشتاق و علاقه مندان طبیعت را به سمت خود جلب می‌کند. این خط راس در ماه های پاییز آب و هوای متغیری دارد. پس قبل از حرکت اطلاعات جوی را از سامانه 134 هواشناسی استعلام کنید تا تجربه گردشگری خوبی در این مسیر های کوهپایه ای داشته باشید. برای رسیدن به ابتدای این راس باید وارد بزرگراه شهید چمران و خیابان یمن شوید و به انتهای خیابان ولنجک بروید.

 

 

پارک ملی ورجین

شاید باورش کمی سخت باشد که در فاصله 15 کیلومتری تهران جنگلی با انبوه گونه های گیاهی و جانوری قرار گرفته باشد.پارک ملی ورجین  با 28 هکتار مساحت در فاصله 15 کیلومتری شمال شرقی پایتخت قرار دارد و دسترسی به آن از مسیر جاده لشگرک امکان پذیر است. این ناحیه از پوشش طبیعی و جانوری مطلوبی برخوردار بوده و در فهرست جنگل‌های ارزشمند استان تهران ثبت شده است. برای ورود به جاده لشگرک ابتدا باید وارد بزرگراه ارتش شوید. ورجین در سال های گذشته برای ورود گردشگران مورد ساماندهی قرار گرفته و دسترسی به امکانات آن ساده تر شده است.

 

 

 جنگل قوچک

پاییز در این جنگل وسیع و فراخ معنای هزار رنگی اش را پیدا می کند. واقعیت این است که اگر بدون دوربین عکاسی به این جنگل بروید و امکان ثبت طبیعت زیبای آن را نداشته باشید حتما حسرت آن تا مدت ها همراه شما خواهد بود. این زیستگاه با 200 هکتار مساحت یکی دیگر از مناطق حفاظت شده تهران است و در دهه 70 به فهرست جنگل‌های ملی ایران پیوست. جنگل قوچک با دارابودن گونه‌های گیاهی متنوع مانند کاج ، چنار ، بادام کوهی، داغداغان، سنجد، تنگرس، گز، ارزن، سماق، سیاه‌دلیک ، گوجه وحشی و زالزالک شرایط ویژه‌ای دارد. فراموش نکنید ورود هفتگی شهروندان به این منطقه تفرجگاهی از مسیر جاده سوهانک به لواسان بلامانع است. از جاده لشگرک می توانید به این جنگل زیبا پاگشا شوید.

 

 شهرستانک، استان البرز

این روستا در شمال غربی ارتفاعات توچال قرار دارد و دارای مناظر دیدنی طبیعی و تاریخی بسیاری هم چون عمارت ناصرالدین شاه قاجار است. آب و هوای شهرستانک در اغلب فصول سال سرد و از اواخر بهار تا پایان تابستان معتدل است. ولی در پاییز حتما باید با لباس گرم مهمان آن شوید. بنابر اسناد تاریخی سابقه این روستا به قرن ششم هجری قمری می‌رسد. یادتان باشد در فاصله 8 کیلومتری شهرستانک، روستای زیبای  گچسر قرار دارد. بهترین راه دسترسی به این روستا پیمودن جاده چالوس تا دو راهی آسارای است.

 

زیستگاه خارتوران، استان سمنان

این زیستگاه با مساحت بیش از یک میلیون و 470 هزار هکتار در اوایل دهه 50 به عنوان بزرگترین منطقه حفاظت شده تحت مدیریت سازمان محیط زیست درآمد و در سال ۱۳۵۵ قسمتی از آن به پناهگاه ویژه حیات وحش تبدیل شد. در همان سال‌ها بود که مجموعه توران از طرف دفتر یونسکو سازمان ملل لقب « ذخیرگاه زیست کره » را دریافت کرد. بخش وسیعی از منطقه خار توران در سال ۱۳۸۱ به پارک ملی تبدیل شد و هم چنان در برنامه حفاظتی سازمان محیط زیست قرار دارد.

 

 

 پلنگ دره، استان قم

این منطقه حفاظت شده با 173 هزار هکتار مساحت در بین مناطق مهم شکار ممنوع کشور قرار دارد که علاوه بر وجود گونه‌های متنوع جانوری زیست گاه بیش از 700 گونه مهم گیاهی است. این پهنه حفاظت شده 3 منطقه کهک، دشت مسیله و کهندان را در بر می‌گیرد. در پلنگ دره دوربین‌های آنلاین نظارتی فعالیت‌های این زیستگاه را به دقت زیر نظر دارند. رود گردشگران به این دره زیبا آزاد است و می توانید از تماشای رد پای پاییز در این زیست گاه گیاهی و جانوری زیبا لذت ببرید.

 

انتهای پیام/

۱۰ مورد از ترسناک ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل + عکس

۱۰ مورد از ترسناک ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل + عکس

با ۱۰ مورد از عجیب‌ترین و مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در گوگل مپ آشنا شوید.

خبرپو به نقل از باشگاه خبرنگاران:

نقشه گوگل یا گوگل مپ طی سالیان اخیر زندگی ما را تغییر داده است، مسیریابی، رانندگی، آشنایی با مکان‌های جدید و حتی پیاده‌روی انسان‌ها با گوگل مپ بسیار آسان‌تر شده، ویژگی‌ها و قابلیت‌های مختلف گوگل مپ در ابعاد مختلف زندگی انسان‌ها تاثیرگذاشته و حالا به بخشی جداناپذیر کار‌های روزانه ما تبدیل شده است. گوگل مپ به همراه مارکت اندرویدی گوگل‌پلی و برنامه یوتیوب، از محبوب‌ترین نرم‌افزار‌های پیشفرض گوگل هستند که کاربران چند ده میلیونی فعال دارند.

اما همین نقشه گوگل نیز می‌تواند، ترسناک، عجیب یا مخوف باشد، با نقشه گوگل کل دنیا در دستان شما است، اما در این دنیای پر رمز و راز گاهی مکان‌هایی پیدا می‌شوند که کمتر شناخته شده و غیرطبیعی هستند، نقاطی که حتی شاید مخوف بوده و کسی نمی‌داند در آن جا چه می‌گذرد. همچنین با ویژگی Street View گوگل مپ می‌توان به صورت مستقیم تصاویر خیابان‌ها و کوچه‌ها را تماشا کرد، گاهی برخی تصاویر دیده شده در خیابان‌های فرعی نیز رمز آلود و غیرقابل توضیح هستند. در این گزارش ۱۰ مورد از این نقاطی که عجیب، مخوف، غیرطبیعی یا ترسناک هستند و در نقشه گوگل و ویژگی Street View آن جست‌و‌جو و پیدا شده است را مرور خواهیم کرد.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۱۰ – یک پایگاه نا شناخته، شاید یک مرکز علم‌گرایی

مکتب علم‌گرایی ترکیبی عجیب از علم و دین است، یک فرقه خاص و متفاوت که به گفته خودشان از طریق علم به دنبال اثبات وجود خدا هستند. البته این فرقه بیشتر به دنبال منافع مالی خود و کار تبلیغات بوده و بخشی از تفکراتشان به موجودات فرازمینی مربوط می‌شود، البته خود این مطالب را تکذیب می‌کنند. اما هنرمندان هالیوودی زیادی به این فرقه پیوسته و از آن حمایت می‌کنند. عجیب این است که تعداد زیادی سایت در سراسر ایالات متحده و جهان وجود دارد که گمان می‌رود پایگاه‌های علم‌گرایی باشند. یکی از آن‌ها پایگاه Trementina در نیومکزیکو است که از گوگل مپ دیده شده، دو دایره بزرگ با دو الماس در درون آن‌ها نشان می‌دهد که برای ساخت این تلاش زیادی شده، اما دقیقا مشخص نیست در این منطقه چه می‌گذرد.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۹ - جزیره شنی

از زمان شروع ساخت نقشه‌های ماهواره‌ای، چیز‌های مرموز فراوانی در نقشه‌های جهان پیدا می‌شود. از آنجا که نقشه‌های ما به طور مداوم با تحقیقات جست‌و‌جوگران و نقشه‌برداران به روز خواهد شد، وجود یک جزیره ناشناخته کمی عجیب و شاید ترسناک است. جزیره شنی در اقیانوس آرام در گوگل مپ و برخی دیگر از نقشه‌ها نشان داده شده است، اما در واقعیت، هیچ چیزی در آنجا نیست. هرچند که این جزیره حداقل از سال ۱۸۷۶ در نقشه‌ها وجود دارد، اما محققان در آن منطقه هیچ جزیره‌ای را یافت نکرده‌اند. برخی بر این باورند که این جزیره جادویی است و فقط خود را به افراد لایق نشان می‌دهد.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۸ – عروسک خرگوش غول‌پیکر

تصور کنید که در حال جست‌وجو در گوگل مپ هستید و به طور اتفاقی به چهره حیوان صورتی غول پیکر برخورد می‌کنید. این عروسک در شمال ایتالیا واقع شده و با چهره بدریخت خود ظاهراً در حال فریاد زدن است. در حقیقت، این عروسک با نام Bunny بخشی از یک اثر هنری توسط مجموعه Viennese بوده و حال به مکانی برای پاتوق بازدیدکنندگان تبدیل شده است.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۷ - نگارو ژاپن

نگارو مجموعه‌ای از معابد بودایی است که در قله‌های مقدس کوه‌های Katsuragi در انتهای شمالی شهر واکایاما در ژاپن واقع شده، اگر شما در حین گشت و گذار حومه ژاپن در نقشه‌ها هستید، این احتمال وجود دارد که به طور اتفاقی دهکده کم جمعیت نگارو را ببینید. از راه دور، به نظر می‌رسد مردم زیادی در این دهکده وجود دارد، اما کمی بزرگنمایی کنید، متوجه می‌شوید که آن‌ها در واقع عروسک‌های بی‌جان هستند. این عروسک‌ها توسط زنی به نام Ayano Tsukimi به عنوان ادای احترام به درگذشتگان آن مکان ساخته شده است. دانستن اینکه همه عروسک نماینده کسی هستند که اکنون مرده است، باعث ایجاد وحشت می‌شود.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۶ - اهرام زیر آب

در حالی که ما جدا مخالف نظریه‌های موجودات فضایی یا وجود بیگانگان هستیم، برخی مکان‌های اسرارآمیزی که در گوگل مپ یافت شده، به باور این موجودات دامن زده است. یکی از این موارد اهرام زیر آب است که در گوگل مپ در باهاما یافت شده، بسیاری از روزنامه‌ها و طرفداران توطئه این کشف را به عنوان اثبات بیگانگان، آتلانتیس و طیف گسترده‌ای از موارد دیگر که احتمالاً واقعی نیستند، می‌دانند. برخی از کارشناسان معتقدند که این ممکن است توسط یک تمدن باستانی ساخته شده باشد، هرچند که آن‌ها نیز اعتراف می‌کنند که هیچ راهی برای رد این مسئله که این یک پایگاه برای بیگانگان اسرارآمیز است وجود ندارد.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۵ - انسان‌های کبوتری

اگر خیابان‌های غرب توکیو را روی نقشه‌ها کاوش کنید، ممکن است تصادفا به تعداد زیادی از افراد برخورد کنید که با ماسک کبوتر تنها در جای خود ایستاده و به شما نگاه می‌کنند، این صحنه نامتعارف بسیار عجیب است و نکته جالب آن است که دیگر مردم بدون توجه از کنار آن‌ها می‌گذرند. این که این افراد چه کسانی هستند و به چه دلیل به این صورت در آن مکان ایستاده‌اند، مشخص نیست.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۴ - ماسک‌های گازی رها شده

پریپیات به شهر ارواح در اوکراین معروف است که در آن بدترین فاجعه هسته‌ای در تاریخ رخ داده، فاجعه چرنوبیل در این شهر اتفاق افتاد و یک شبه آن را خالی از سکنه کرد. در این شهر تصاویر و مکان‌های عجیب و ترسناک زیادی وجود دارد که بی‌شک یکی از آن‌ها مدرسه‌ای پر از ماسک‌های اکسیژن رها شده است. موضوع ناراحت کننده آن است که نمی‌دانیم به افرادی که از این ماسک‌ها استفاده کرده‌اند چه گذشته، آن‌ها پیر بودند یا جوان؟ مرد بودند یا زن؟ زنده ماندند یا مردند. تنها تعداد انبوه ماسک‌های آن‌ها به عنوان صحنه‌ای از فاجعه چرنوبیل باقی مانده است.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۳ - ال برونکس، کلمبیا

به این محله نگاه کنید، به نظر یک منطقه زاغه نشین در حومه یک شهر است که انسان‌های فقیر در آن زندگی می‌کنند، اما این اشتباه است، ال برونکس در کلمبیا یکی از خطرناک‌ترین محله‌های دنیاست، محله‌ای بدون قانون که هر روز چند قتل در آن رخ می‌دهد، در واقع تصاویر بسیار کمی از این محله موجود است، زیرا کسی جرات پا گذاشتن به آن را ندارد. اکثر مردم موجود در این تصویر یا قاتل‌اند یا به زنان و کودکان تجاوز کرده‌اند یا از دلالان بزرگ مواد مخدر هستند. در زیر زمین، دیوار و باغچه‌های خانه‌های این محله، جسد‌های فراوانی یافت می‌شود.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۲ – خانه دیده نشده، آریل کاسترو

هنگامی که صحبت از اعمال جرایم بسیار وحشتناک می‌شود، موارد بسیار معدودی قابل رقابت با اریل کاسترو هستند.. آریل کاسترو سه زن را ربود و به مدت بیش از نه سال آن‌ها را گروگان نگه داشت، تنها هنگامی دستگیر شدن یکی از آن‌ها به همراه کودک شش ساله‌اش (که او در زمان اسارت بچه را به دنیا آورد) فرار کردند. البته کاسترو به چندین فقره تجاوز به عنف، آدم ربایی و اقدام به قتل متهم شد. این امر با مکان نقشه ارتباط دارد؟

خانه کاسترو که زنان را در آن نگه می‌داشت، در Google Street View همواره به صورت بلور شده یا کدر، دیده می‌شود. البته بهتر است شهردار شهر، همچین مکانی را نابود سازد.

۱۰  مورد از مخوف‌ترین مکان‌های ثبت شده در نقشه گوگل

۱ - صحنه قتل

اما پس از محله و خانه قاتلان، به خود صحنه قتل می‌ریم. در گوگل مپ تصویری وجود داشت که یک صحنه قتل در کنار ریل راه آهن را نشان می‌داد. پرونده مورد نظر در مورد پسری ۱۴ ساله در ریچموند کالیفرنیا بود که جسد وی در Google Maps ثبت شده، وجود اتومبیل‌های پلیس و دسته‌ای از کارآگاهان نشان می‌دهد که این افراد به دنبال قاتل هستند. این تصاویر موجب ناراحتی پدر قربانی شد، بعد‌ها او خواستار حذف تصویر از گوگل مپ شد. گوگل نیز این تصویر را از نقشه خود پاک کرد. البته تصاویر لحظات جرم، جنایت و قتل، در گوگل فراوان است و حتی این موارد برای کمک به پلیس نیز استفاده می‌شود.

داستان پادشاهی که علاقه شدیدی به خرید شتر داشت

داستان پادشاهی که علاقه شدیدی به خرید شتر داشت

 

داستان پادشاهی که علاقه شدید خرید شترهای فراوان داشت

داستان پادشاهی که علاقه شدید خرید شترهای فراوان داشت

شاه به وزیر دستور خرید شتر داد  و گفت که تمام شترهای کشور را به قیمت ده سکه طلا بخرند.

وزیر تعجب کرد و گفت: اعلیحضرت حتماً بهتر می دانند که اوضاع خزانه اصلاً خوب نیست و ما هم به شتر نیاز نداریم.

شاه گفت فقط به حرفم گوش کن و مو به مو اجرا کن.

وزیر تمام شترها به این قیمت را خرید. شاه گفت حالا اعلام کن که هر شتر را بیست سکه می خریم.

وزیر چنین کرد و عده دیگری شترهای خودشان را به حکومت فروختند.

دفعه بعد سی سکه اعلام کردند و عده‌ای دیگر وسوسه شدند که وارد این عرصه پر سود بشوند و شترهای خود را فروختند.

به همین ترتیب قیمت‌ها را تا هشتاد سکه بالا بردند و مردم تمام شترهای کشور را به حکومت فروختند.

شاه به وزیر گفت حالا اعلام کن که شترها را به صد سکه می خریم و از آن طرف به عوامل ما بگو که شترها را نود سکه بفروشند.

مردم هم به طمع سود ده سکه ای بار دیگر حماسه آفریدند و هجوم بردند تا شترهایی که خودشان با قیمت های عمدتاً پایین به حکومت فروختند را دوباره بخرند.

وقتی همه شترها فروخته شد، حکومت اعلام کرد به علت دزدی های انجام شده در خرید شتر ، دیگر به ماموران خود اعتماد ندارد و هیچ شتری نمی خرد.

به همین سادگی خزانه حکومت از سکه های مردم ابله و طمع کار پر شد و پول کافی برای تامین نیازهای ارتش و داروغه و دیوان و حکومت تامین شد.

وزیر اعظم هم از این تدبیر شاه به وجد آمد و اینبار کلید خزانه ای را در دست داشت که پر بود از درآمد قانونی و شرعی.

این وسط فقط کمی نارضایتی مردم بود که مهم نبود چون اکثراً اصلاً نمی فهمیدند از کجا خورده اند.

این داستان قدیمی است ولی هر روز برای ما آن هم در قرن بیست و یکم تَکرار می شود.

مردمی که در صف سکه، دلار، خودرو، لوازم خانگی، سود های بانکی بالا، سهام انواع بورس و غیره هستند خودشان هم نمی فهمند که در نهایت چه کسی برنده است.

آنها فکر می کنند که زرنگ و برنده هستند ولی همیشه درگیر همین تلاطم هستند و هیچگاه به ریشه مشکلات و قطع آن فکر نمی کنند.

حکومت صالح از راه مالیات عادلانه کسب درآمد می کند و اقتصاد سالم باید ثبات نسبی و پایدار داشته باشد تا مردم ضمن رقابت آزاد و قانونمند، با کار و تولید مشخص و ارزشمند درآمد داشته باشند نه با دلالی بین خودشان و حکومت.

عجیب است که ظاهری امروزی داریم با عقل و سرنوشت گیر کرده در قصه های قدیمی.

همه چیز درباره مهران مدیری ( بیوگرافی مصاحبه عکس )

همه چیز درباره مهران مدیری ( بیوگرافی مصاحبه عکس )

 

 

بیوگرافی مهران مدیری

 

مهران مدیری در سال ۱۳۴۶ در میدان بروجردی در سر آسیاب دولاب منطقه ای در جنوب تهران از والدین اراکی به دنیا آمد. او کارگردان، بازیگر و خوانندهٔ ایرانی است. او سه برادر بزرگتر از خودش و دو فرزند به نام های فرهاد و شهرزاد دارد. دیپلمه است و دانشگاه را نیمه کاره رها کرد. از جمله مجموعه های تلویزیونی که وی کارگردانی و بازیگری آنها را برعهده داشته می توان از ساعت خوش، پاورچین، نقطه چین، شب های برره، باغ مظفر، مرد هزار چهره، مرد ۲ هزار چهره و قهوه تلخ و قلب یخی و سریال خانگی ویلای من نام برد. از سن شانزده سالگی با تئاتر آشنا شد. در سال ١٣٦٨ وارد رادیو شد و در داستان شب به مدت شش سال به گویندگی پرداخت. در سال ۱۳۷۲، به همراه داریوش کاردان اولین برنامه طنز خود را برای نوروز ساخت. آغاز شهرت مدیری از سال ۱۳۷۲ بود که در مجموعهٔ طنز نوروز ۷۲ بازی کرد. از سال ۱۳۸۹ مدیری سریال قهوهٔ تلخ را تولید و از طریق شبکه توزیع خانگی پخش کرد.

 

کودکی مدیری اصلا شبیه بچه های دیگر نبود. دوستان زیادی نداشت و احساس تنهایی می کرد. دوست داشت در آن اتاق نشسته و کتاب ها را ورق بزند اسم هایشان را حفظ کند و عکس هایشان را نگاه کند. یک روز یکی از دوستان برادرش به شوخی از او می پرسد آیا این کتاب را خوانده ای، این اسمش چیست؟ مدیری بلافاصله می گوید: فلسفه هگل، و تعجب می کند که مهران چطور اسم چنین کتابی را توانسته است ادا کند. مدیری در ادامه به او می گوید اینکه چیزی نیست تازه من می دانم که چه چیزی توی آن نوشته شده و شروع می کند به صورت طوطی وار چیزهایی که در ذهنش مانده بود را برایش تعریف کردن.

 

او در ریاضیات همیشه خنگ بود. مدیری هنوز که هنوز است علت ریاضیات در جهان را نمی داند. یعنی به نظرش بیهوده ترین و پوچ ترین درس است و هیچ وقت نمره ای بالا در این درس نگرفت! در درس هایی هم که به ریاضی مربوط است مثل جبر، فیزیک و غیره، هیچ وقت موفق نبود. مدیری از ریاضی متنفر بود. به عقیده او ریاضی فقط در حد جمع و تفریق مفید فایده است.

 

 

جوایز و افتخارات

نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و ششمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم همیشه پای یک زن در میان است – ۱۳۸۶
تندیس حافظ بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیون برای مجموعه های مرد دو هزار چهره و قهوه تلخ – ۱۳۹۰

 

 

دکترای افتخاری دانشگاه لیبرتی آمریکا

 

دانشگاه لیبرتی آمریکا (American Liberty University) به پاس انجام فعالیت های هنری و انسانی، به مهران مدیری مدرک دکترای افتخاری اهدا کرد. مراسم اهدای دکترا به مدیری در ۲۱ تیرماه ۱۳۹۰ (۱۲ ژوئن ۲۰۱۱) در دانشگاه لیبرتی واقع در لس آنجلس برگزار شد که مهران مدیری به دلیل ضبط ادامه مجموعه قهوه تلخ نتوانست در این مراسم حضور پیدا کند. در این مراسم، دکتر رونالد برینر به نمایندگی از مهران مدیری این مدرک را دریافت کرد و حمید سلطانی آن را در ایران به مهران مدیری رساند.

 

 

شباهت جالب پسر مهران مدیری به پدرش

 

مهران مدیری و کارهایش همیشه در این سال ها حامیان فراوانی داشته. از مرحوم کیومرث صابری فومنی که حدود یک دهه قبل مدیری و همکارانش را دعوت کرده بود به موسسه گل آقا و تقدیر ویژه ای از او به عمل آورده بود تا سال ها قبل که کیومرث پوراحمد یادداشتی مفصل در تحسین برنامه های مدیری در ماهنامه فیلم نوشته بود. سال گذشته نیز عزت الله انتظامی‌ به پشت صحنه قهوه تلخ رفت و به اظهارنظر درباره کارهای مدیری پرداخت.

 

حامد بهداد درباره او گفته بود : چند وقت پیش مهران را دیدم. فهمیدم که مهران سه سال در جبهه جنگیده. من این را نمی‌دانستم. شگفت زده شدم. نمی‌دانم این آدم ها برای چه به جبهه رفتند، اما یک دلیل خیلی بزرگ دارند : ایران. یک دلیل بزرگ تر هم مادر است، دفاع از سرزمینمان در حافظه تاریخی ماست، دفاع از مرز و بوم کشورمان و من تازه فهمیدم که یک وجه از وجوه مهران چه چیزی دارد که من ندارم؛ پختگی حاصل از جنگ. او جمله خیلی قشنگی گفت: وقتی جنگ را ببینی یک شبه صدساله می‌شوی! من این حرف را قبول دارم. این حرف را می‌فهمم.

 

 

مدیری تحصیلات آکادمیک خود را در رشته تئاتر به دلیل حضور در جبهه های جنگ، ناتمام گذاشت اما عشق او به هنرهای نمایشی بار دیگر او را به عرصه نمایش در تئاتر و رادیو کشانید. او با نمایشهای زیادی همچون :

 

در سینما

دیدار ۱۳۷۷
توکیو بدون توقف ۱۳۸۱
همیشه پای یک زن در میان است ۱۳۸۶
دایره زنگی ۱۳۸۶
تهران ۱۵۰۰ (انیمیشن) ۱۳۹۰
پل چوبی ۱۳۹۰

 

در تلویزیون

سریال مشت های کوچک ۱۳۷۱
سریال حکایت ها ۱۳۷۱
سریال پندها و اندرزها ۱۳۷۱
سریال نوروز ۷۲ ۱۳۷۲
سریال باغ گیلاس ۱۳۷۲
سریال پرواز ۵۷ ۱۳۷۲
سریال ساعت خوش بازیگر/کارگردان ۱۳۷۳
سریال سال خوش بازیگر/کارگردان ۱۳۷۴
سریال نوروز ۷۶ بازیگر/کارگردان ۱۳۷۶
سریال (جُنگ)۷۷ بازیگر/کارگردان ۱۳۷۷
سریال ببخشید شما مجری/کارگردان ۱۳۷۸
سریال پلاک ۱۴ بازیگر/کارگردان ۱۳۷۸
سریال ۹۰ شب بازیگر/کارگردان ۱۳۷۹
سریال طنز ۸۰ مجری/تهیه کننده/کارگردان ۱۳۸۰
سریال دردسر والدین بازیگر ۱۳۸۰
سریال پاورچین بازیگر/کارگردان ۱۳۸۱
سریال نقطه چین بازیگر/طراح صحنه و لباس/کارگردان ۱۳۸۲-۱۳۸۳
سریال جایزه بزرگ بازیگر/کارگردان ۱۳۸۳
سریال شب های برره بازیگر/خواننده/کارگردان ۱۳۸۴
سریال باغ مظفر بازیگر/خواننده/کارگردان ۱۳۸۵
سریال مرد هزارچهره بازیگر/کارگردان/مجری طرح ۱۳۸۷
سریال مرد دوهزارچهره بازیگر/کارگردان ۱۳۸۸

 

در شبکه خانگی

سریال ویلای من بازیگر/کارگردان/تهیه کننده ۱۳۹۱
سریال قلب یخی (فصل سوم) ۱۳۹۱
سریال قهوه تلخ در ۱۱۱ قسمت بازیگر/خواننده/کارگردان ۱۳۸۸-۱۳۹۱
بمب خنده بازیگر/کارگردان ۱۳۸۷
سریال گنج مظفر بازیگر/کارگردان ۱۳۸۵

 

در تئاتر

خرگوش ۱۳۵۳
شوخی ۱۳۵۶
تلگراف ۱۳۵۸
پلنگ نادان ۱۳۶۲
یک طنز و یک غم آوا ۱۳۶۴
ساعت عمو اسکندر ۱۳۶۶
آرسنال ۱۳۶۷
پانسیون ۱۳۶۸
سیمرغ ۱۳۶۹
هملت ۱۳۷۰
واسکودوگاما ۱۳۷۱
موشها و آدمها ۱۳۷۱
کیسه بوکس ۱۳۷۱

در موسیقی

کاست برای کودکان ۱۳۷۲
کاست “دلتنگی هاً ۱۳۷۸
آلبوم «از روی سادگی» ۱۳۷۹
خوانندگی تیتراژ فیلم سینمایی همنفس ۱۳۸۲
خوانندگی تیتراژ سریال مهر وماه ۱۳۸۳
خوانندگی تیتراژ سریال شبهای برره ۱۳۸۴
خوانندگی تیتراژ سریال باغ مظفر ۱۳۸۵
خوانندگی تک آهنگ در آلبوم “دارکوب ” ۱۳۸۹
خوانندگی تیتراژ سریال قهوه تلخ ۱۳۸۹
خوانندگی تیتراژسری جدید سریال قهوه تلخ ۱۳۹۱

 

محبوبیت بسیاری در بین هوادان خود به دست آورد .

 

عکس های مهران مدیری

 

مهران مدیری در حال فیلم برداری سریال اتاق عمل

 

مهران مدیری در قرعه کشی ویلای من

 

مهران مدیری و رضا شفیعی جم در سریال برره

 

 

تصاویر باورنکردنی از مرکز لس آنجلس

 

تصاویر باورنکردنی از مرکز لس آنجلس

تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۸ -  از سایت www.fardanews.com

خبرنگار لس آنجلس تایمز وضعیت داون تاون را اسفبار و آن را به فروپاشی کامل یک شهر که از کنترل در رفته توصیف کرد.


نقد و بررسی فیلم رحمان 1400

 

نقد و بررسی فیلم رحمان 1400

رژیمی کالا

رحمان 1400

خلاصه داستان:

رحمان ( سعید آقاخانی ) آبدارچی یک شرکت است و پزشک به او اعلام کرده که بزودی از دنیا خواهد رفت. از این جهت رحمان فکری به سرش می زند تا از مرگ خود برای خانواده سودی حاصل کند اما...

کارگردان :

منوچهر هادی : متولد سال 1351 در تهران می باشد. وی در اولین سالهای حضورش در سینما به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و تدارکات فعالیت می کرد اما در سال 1385 با ساخت اولین فیلمش به نام « تلاطم » وارد عرصه فیلمسازی شد. او سازنده آثار پرفروشی در سینما مانند « من سالوادور نیستم » و « آینه بغل » بوده است.

نقد فیلم « رحمان 1400 » :

سینمای ایران در چند سال اخیر میزبان جنسی از کمدی بوده که تا پیش از این معمولاً در کلیپ های اینترنتی رویت می شد و البته از میزان بسیار بالای بازدید برخوردار بود. محبوبیت این دسته از کلیپ ها سبب شد تا سینمای ایران نیز روی خوشی به این نوع محتوا نشان دهد و آثاری با رویکرد مشابه را روانه سینما نماید که با استقبال بی نظیری از جانب مخاطبین ایرانی مواجه شد. فروش بی سابقه آثاری نظیر « هزارپا » می تواند دلیل محکمی باشد برای آنکه ثابت کند، مخاطب ایرانی تمایل زیادی به تماشای این جنس کمدی در سینما دارد و رویه ساخت این آثار نیز با شیب تندی در حال افزایش است.

پس از به اکران درآمدن آثاری نظیر « مارموز » در ماه های اخیر، حالا « رحمان 1400 » روانه سینما شده که ملغمه ای بی سر و ته و سرشار از ابتذال است. اثری که تا چند سال پیش هر فیلمسازی به سختی می پذیرفت تا آن را روانه سینما نماید و به عنوان یک تجربه سینمایی از آن یاد نماید اما ظاهراً این موارد چندان برای منوچهر هادی، کارگردان این اثر اهمیت ندارد و ساخته های پیش او یعنی « من سالودار نیستم » و «  آینه بغل » نیز به خوبی این وضعیت را تایید می کنند.

رحمان 1400

به نظر نمی رسد که ساخته شدن اثری همانند « رحمان 1400 » از دغدغه ای ذهنی برآید. به احتمال زیاد نه فیلمساز و نه نویسنده ، هیچکدام ایده و دغدغه ای برای ارائه محتوایی که بتواند ذهن مخاطب را حتی در حد چند دقیقه به چالش بکشد نداشته اند و صرفاً به جهت پول ساختن بوسیله ساخت مجموعه موقعیت های عجیب و غریب و تدوین آن و سپس ارسال به پرده های سینما، تصمیم به انجام کار خود گرفته اند. در « رحمان 1400 » نشانی از متن و کارگردانی به چشم نمی خورد و هرآنچه که در تصویر نقش بسته گوشه ای از ابتذال است که در اشکال مختلف و با تنوع کامل ارائه شده است.

در « رحمان 1400 » هیچ شخصیتی ساخته نمی شود و هرآنچه که در فیلم قابل رویت است کاریکاتورهای متحرکی هستند که مطابق کلیشه های ترسیم شده در جامعه رفتار می کنند و هرگز توانایی خارج شدن از این وضعیت و تبدیل شدن به شخصیت را ندارند. در میان این افراد طیف های مختلفی از کارگر شریف گرفته تا متظاهر دین دار مشاهده می گردد اما نقطه اشتراک تمامی آنها شعور حداقلی شان است که تصویر بالغ بودن شان را خدشه دار می کند! موقعیت های کمیکی که در فیلم ساخته می شود به بدترین و بی مزه ترین و نازل ترین شکل ممکن به مخاطب ارائه شده است که عوامل بسیاری جز فیلمنامه و کارگردانی در شکل گیری آن دخیل بوده است.

رحمان 1400

در دو سه سال اخیر، تلویزیون با بکارگیری افراطی اسپانسرها و " ستاره مربع " های معروفی که باعث ایجاد فضای طنز در میان کاربران شده، بحث های فراوانی را رقم زده اند و حالا به نظر می رسد که این افراط در حال ورود به سینمای ایران نیز هست بطوریکه در میانه فیلم « رحمان 1400 » چندین دقیقه از داستان به تبلیغ مستقیم خدمات اسپانسر گذشته است! در واقع مخاطب در هنگام تماشای فیلم می بایست چندین موقعیت را به اجبار با حضور اسپانسر مشاهده نماید و مورد ویرانگر اینکه این موقعیت ها ابداً ارتباطی با فضای داستانی ندارند. در بخش های دیگری از فیلم نیز بی آنکه موقعیت ایجاب نماید، ماشین های مدل بالا با رنگ های مختلف به تصویر کشیده شده اند که آدمهای داستان حول محور آن دیالوگ برقرار می نمایند! تمام این موارد نشان می دهد که « رحمان 1400 » بیش از آنکه ایده و تلاش فیلمسازش برای ساخت فیلم باشد، اثری است که مدیون اسپانسرها بوده و بخش اعظمی از فیلم نیز به اجبار این سرمایه گذارها در موقعیت های بی ربط، با بدترین شکل ممکن ساخته شده است.

شوخی های جنسی فیلم نیز بی آنکه کارکرد صحیحی در فیلم داشته باشند، بصورت تکراری و رگباری در فیلم به مخاطب ارائه می شود و مخصوصاً شوخی مربوط به پائین تنه که تقریباً هر چند دقیقه یکبار توسط سعید آقایی و بهرام افشاری با اکت لازم (!) در حال بازخوانی و اجراست! ظاهراً سازندگان نمی دانستند که یک شوخی شاید تنها دوبار بتواند مخاطبی را به خنده بیندازد و تکرار چند ده باره آن کارکرد خود را از دست می دهد. در فیلم شوخی های مختلفی هم با اتفاقات سیاسی و اجتماعی روز ایران می شود. مانند تغییر نام موسسه کاسپین به " جاسپین " و اشاره به افرادی که به نام دین در حال فساد هستند. این اشارات در فیلم بی معنی به نظر می رسند چراکه فیلمساز از نزدیک شدن به سوژه هایی که قصد شوخی با آنها را دارد خودداری می کند و صرفاً به چند شوخی ریز بسنده کرده چراکه نمی خواسته کوچکترین خطری اثرش را تهدید و برای آن حاشیه بسازد! از این جهت « رحمان 1400 » علی رغم ژست منتقدانه ای که گرفته، اثری کاملاً بی خاصیت محسوب می شود.

رحمان 1400

در میان بازیگران فیلم تنها سعید آقاخانی است که با طنازی ذاتی اش موفق شده تا حدودی شخصیت رحمان را به دل تماشاگر بنشاند. آقاخانی که در سالهای گذشته بازی در نقش های جدی را در اولویت کاری اش قرار داده بود، در « رحمان 1400 » بار دیگر به آثار طنز بازگشته و نقش آفرینی نسبتاً مناسبی هم در نقش رحمان داشته است. اما برخلاف آقاخانی، دیگر بازیگران فیلم مجموعه ای از بازیهای بد را رقم زده اند که در این بین می توان به محمدرضا گلزار اشاره کرد یک بازی بد دیگر به کارنامه هنری اش اضافه شده است. نقش آفرینی عجیب و غریب یکتا ناصر که ایفاگر نقش زن کاملاً مشنگ و بی عقل رحمان بوده، یکی دیگر از بازیهای ضعیف فیلم است که البته بیشتر به دلیل شخصیت پردازی اینچنین ویران است تا توانایی های بازیگری یکتا ناصر.حضور کوتاه مدت مهران مدیری در فیلم هم توفیقی ایجاد نمی کند و نمی تواند فیلم را نجات دهد.

« رحمان 1400 » را می توان یک تصویر کامل از آنچه که در سینمای ایران می گذرد توصیف کرد. اثری ضعیف و بی سر و ته که جرئت نزدیک شدن به سوژه های اجتماعی و سیاسی خود را ندارد و تنها به ارائه شوخی های جنسی نازل مبادرت ورزیده. اثری که ایده های سازنده اش در شکل گیری آن چندان تاثیری نداشته و این اسپانسرها بوده اند که فیلمنامه را شکل داده اند. اوج ابتذال فیلم را می توان سکانس حضور همسر رحمان در وان حمام با لباس کامل و هدفون به گوش دانست. سکانسی که نه می خنداند و نه ساختار شکن است و نه قصد ارائه پیامی را دارد. سکانس های بی هدف کلیت « رحمان 1400 » را تشکیل می دهد؛ اثری که سخت ترین کار در مواجه با آن خندیدن است!

دانلود قسمتی از فیلم:

http://s9.picofile.com/file/8361340734

/786941e4bb4faa582d8187552ded678714588254_240p_14212.mp4.html

جاذبه‌های گردشگری گیلان|  رشت شهر باران‌های نقره‌ای/ سفر به خوشمزه‌ترین شهر ایران

رشت:

رشت زیبا و متمدن از قدیم به شهر باران‌های نقره‌ای معروف بوده، شهری که در تمام ایام سال، حتی در تابستان نیز باران‌های موسمی و نقره‌ای‌اش بر طراوت، تازگی و هوای پاکش می‌افزاید و رشت را چون عروسی در شمال ایران که لباس زلال هوای پاک دارد و تور آبی رنگی از دریای کاسپین بر سر کرده چشم‌نواز و بی‌همتا می‌کند.

رشت شهر باران‌های نقره‌ای/ سفر به خوشمزه‌ترین شهر ایران

به گزارش خبرگزاری فارس از رشت، رشت مناطق سرسبز و جاذبه‌های تاریخی، مذهبی و فرهنگی زیبایی را در دل خود جای‌داده است، برخلاف آنچه عده‌ای گمان می‌کنند این شهرستان جاذبه‌های سیاحتی، زیارتی و فرهنگی به سزایی دارد که گردشگران زیادی را به خود جلب کرده است.

این شهرستان که آن را بیشتر با عنوان «رشت، بهشت» می‌شناسند دارای جاذبه‌ها و اماکن دیدنی طبیعی از قبیل انواع چشمه‌های طبیعی و آب‌معدنی، جنگل‌های پرشکوه، سواحل دریای کاسپین، روستاها و دهکده‌های ساحلی و جنگلی، رودخانه‌ها و آبشارهای تماشایی است.

شهری که جاذبه‌های دیدنی‌اش چشم‌های زیادی را خیره کرده و منابع خدادادیش رغبت گردشگران را به خود جلب می‌کند، باوجود عمارت‌ها، کاخ‌ها، امام‌زاده‌ها، بناهای بزرگ و منتسب به افراد تاریخی، مهمان‌نوازی خوبی از گردشگرانش می‌کند تا صفات مردمان شهر با زیبایی‌اش در دل‌وجان گردشگران داخلی و خارجی نهادینه شود و سومین شهر گردشگرپذیر ایران ملجأ طبیعت دوستان و گردشگرانی باشد که طبیعت را مغتنم شمرده و البته قدر آن را با حفظ و حراست از آن به نیکی می‌دارند.

از اماکن دیدنی رشت می‌توان به مجموعه بازار بزرگ سنتی رشت و کاروانسراهای آن، خانه جهانگردی گیلان، مجموعه تالاب شهری بی‌نظیر عینک، رصدخانه کوشیار گیلان، مجموعه کم‌نظیر آب‌نمای مدرن موزیکال رشت، بوستان ملت و پارک‌ها و باغ‌های زیبای رشت اشاره کرد.

 

 

گوهر رود و زرجوب

در شرق و غرب شهر رشت دو رودخانه به نام‌های گوهر رود و زرجوب جریان دارند که در ناحیه پیر بازار رشت به یکدیگر می‌رسند و وارد تالاب انزلی می‌شوند تا زیبایی این طبیعت خدادادی را به رخ گردشگران کشیده و قدرتِ نقاش طبیعت را هر روز و هرلحظه برای بینندگانش یادآور شوند.

 

 

آرامگاه و خانه میرزا کوچک خان جنگلی

شهر باران‌های نقره‌ای آرامگاه بزرگ‌مردی را در دل خود جای‌داده که کوچکی نامش، مانع بزرگی ِمنش و راهش نشد و باوجوداینکه «میرزا کوچک» نام داشت اما برای همه تاریخ، «بزرگ» ماند تا به تاریخ ثابت کند که تنها منش، هدف و راه است که می‌ماند و نام یک انسان را برای همیشه تاریخ ماندگار می‌کند.

آری! آرامگاه‌ میرزا کوچک خان‌ جنگلی‌ معروف‌ به‌ سردار جنگل‌ در جنوب رشت‌ واقع‌شده‌ است و این‌ آرامگاه‌ کوچک‌ که‌ با سادگی‌ و زیبایی‌ بر روی‌ آرامگاه میرزا کوچک ‌خان‌ جنگلی‌ احداث‌شده، نه‌تنها جذابیت شهر را دوچندان کرده بلکه جذبه و بزرگی این مردِ بزرگِ تاریخِ ایران را نیز نمایان کرده است.

 

 

موزه روستایی

نمی‌توان از پرباران‌ترین شهر ایران سخن گفت و از یکی از جاذبه‌های گردشگری کشور یعنی اکو موزه میراث روستایی رشت یادی نکرد، موزه‌ای که به مساحت حدود ۲۶۰ هکتار در پارک جنگلی سراوان، واقع در کیلومتر ۱۸ بزرگراه خلیج‌فارس (جاده رشت-تهران) ساخته‌شده تا نمادهای معماری اصیل گیلان را در آن‌ها نمایان و به رخ گردشگران طبیعت دوستی بکشد که رشت را هدف گردشگری خود انتخاب کرده‌اند، نمادهای روستایی که درون هرکدام آن اسرار و رازهایی نهفته که اهل‌دل را به تفکر دعوت می‌کند تا شاید تاریخ را دوباره ورق زده و عبرت تاریخی را مشق هر شب زندگانی خود کنند.

 

 

کاروانسراهای شاه عباسی

و اما کاروانسراهای شاه عباسی! یکی از یادگاری‌های دوران صفویه برای شهر رشت و یکی از جاذبه‌های چشم‌نواز شهرستان رشت است که بینندگانش را به حیرت وامی‌دارد، کاروانسرایی که معروف به لات بامعنای زمین صاف و هموار، کنار رودخانه واقع در کرانه سپیدرود گیلان، است که به کاروانسرای شاه‌عباسی معروف شده و تاریخ کهنی را در دل خود جای‌داده است به‌طوری‌که آجر به آجرش با بینندگانِ اهل‌دلش سخن می‌گوید و از دردها و شادی‌ها، از فرازوفرودها و از غم و محنت‌هایش فریاد می‌کشد تا آنانی که گوشی شنوا دارند درس بگیرند و بخوانند و بدانند و برای تاریخ واگویه کنند.

 

 

عمارت شهرداری

شهر بارانی رشت با کاخ یا عمارت شهرداری‌اش، مرکز شهر رشت را شکوهمند کرده و همچون نگینی درخشان، شکوه تاریخ را برای فرزندانش، نسل به نسل خطابه می‌کند، ساختمانی که بین سال‌های ۱۲۸۶ تا ۱۳۰۵ شمسی به دستور اداره‌ی بلدیه رشت، در ضلع غربی میدان شهرداری در شهر رشت ساخته شد.

این کاخ شکوهمند دارای یک برج ساعت است که هر ساعت، گذشت زمان را به مردم اطلاع می‌دهد و گذر عمر را به یاد هم‌وطنانش می‌اندازد تا بگوید عمر، با چشم برهم زدنی در حال گذر است، پس بهتر است از لحظه‌لحظه زندگی بهره برد، شاد زیست و با دیگران مهربان بود تا مبادا پس از دست دادن و یا از درد فراغ، حسرتِ لحظه‌لحظه ازدست‌رفته را خورد، یادآور می‌شود که باید قدر هم را دانست و برای باهم بودن بهانه‌تراشی کرد.

 

 

تالاب عینک

استان سرسبز و بهشتی گیلان، دارای تالاب‌های زیبا و چشم‌نوازی در شهرستان‌ها است که مرکز استان نیز از داشتن این تالاب‌های زیبا بی‌بهره نیست، تالاب عینک در رشت که در حاشیهٔ پارک دانشجو، در غرب شهرستان رشت واقع‌شده و بزرگ‌ترین تالاب شهری ایران و دومین تالاب بزرگ استان گیلان محسوب می‌شود.

اگرچه این تالاب مدتی مورد بی‌مهری، متولیان قرارگرفته اما به دلیل موهبت خدادادی‌اش هنوز نفس می‌کشد و در گمنامی برای رشت و بینندگانش مظلوم و گمنام چشم‌نوازی می‌کند، تالابی که محیط آن ۱۲ کیلومتر و منبع آبی آن ۳۰ هکتار است، طول این تالاب دو هزار و 630 متر و عرض آن به‌طور متوسط ۱۲۰ متر است، این تالاب با عکس‌های هوایی شبیه عینک است و به همین دلیل به این نام معروف شده، تالاب عینک به دلیل ارتفاع کم رشت نسبت به آب‌های آزاد، بارش‌های فراوان جوی و آب‌های مازاد حاصل از کشاورزی اراضی شهر رشت و شهرستان‌های فومن و شفت که راه ورود به رود را ندارند، شکل‌گرفته و یکی از زیبایی‌های طبیعی شهرستان رشت محسوب می‌شود.

شهر صنعتی رشت

شهرستان رشت از صنعت هم عقب نماند و با ایجاد شهر صنعتی در جنوب شهر رشت در سال 1353، یکی از پنج شهر صنعتی بزرگ کشور و دومین شهر صنعتی خصوصی ایران به شمار می‌رود، اگرچه شهر صنعتی رشت می‌توانست سفره‌های زیادی از گیلانیان را پهن نگاه دارد اما باوجود شرایط مختلف، حال‌وروز خوبی ندارد و سفره‌های زیادی را جمع کرده، بااین‌حال، خود را همچون مردمان سخت کوشش استوار نگاه می‌دارد تا راه بهبودی را یافته و به اوج سلامت و صلابت برسد.

 

 

بقعه متبرکه خواهر امام رضا (ع)

بقعه متبرکه بانو فاطمه اخری (س)، خواهر امام رضا (ع) یکی از میعادگاه‌های معنوی گردشگران شهرستان رشت و ملجأ آنانی است که خواهر را بهانه زیارت برادر می‌کنند و از حرم خواهر امام هشتم شیعیان سلامی می‌گویند و اللهم صلّ علی علیّ بن موسی‌الرضا را ورد زبان خود می‌کنند و خواهر را واسطه اجابت دعای خود می‌دانند‌.

بقعه‌ای که درگذشته معروف به «امامزاده لاله شوی» بوده و ظهیرالدین مرعشی در کتاب «تاریخ گیلان و دیلمستان» که در اواخر قرن نهم هجری نگاشته شد، از این بقعه با همین نام یادکرده است و از طرفی بقعه متبرکه خواهر امام در دوره قاجار محل بست‌نشینی مقصرین و در دوره مشروطه محل تحصن و تظاهرات مردم به شمار می‌آمده است.

 

 

عمارت کلاه‌فرنگی

یکی دیگر از زیبایی‌های گردشگری شهر رشت عمارت کلاه‌فرنگی است که به دوره قاجار مربوط است، سالیان سال است چشمان گردشگران را به زیبایی می‌نوازد و در ضلع جنوبی پارک قدس (باغ محتشم) در کنار رودخانه گوهر رود میزبان گردشگرانی است که استان گیلان و شهرستان رشت را برای سفر نوروزی خود برمی‌گزیند عمارتی که مالک اصلی پارک اکبر خان بیگلربیگی از مالکان و حکمرانان قدیم گیلانی بوده که به دختر او به ارث رسید و باغ در مالکیت همسر و پسرعموی او، صادق خان اکبر محتشم الملک ملقب به سردار معتمد از مالکین و حکمرانان قدیم گیلان در زمان مشروطیت بوده است، این اثر در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۷۵ با شمارهٔ ثبت ۱۷۶۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

 

 

بقعه متبرکه دانای علی

گردشگران آرامگاه دانای علی را به‌عنوان یکی دیگر از مقاصد گردشگری مذهبی مردم شهر رشت می‌دانند چراکه آن‌ها اعتقاد و تعصب خاصی نسبت به این بقعه داشته و به روایت قدما دانای علی را انسانی می‌دانند که دارای قابلیت‌های منحصربه‌فرد ازجمله حضور هم‌زمان در دو مکان (طی الرض کردن) بوده که این نکته علاوه بر دانش بالای این فرد در زمان خودش او را متمایز از دیگران ساخته بود.

 

 

بازار سنتی رشت

به هر استانی که سفر کنیم دلمان می‌خواهد از محصولات سنتی، صنایع دستی و سوغاتی‌های آن استان دیدن کرده و به عنوان سوغات برای دیگران نیز ببریم، استان گیلان از این حیث دارای بازارهای هفتگی و سنتی است که بسیار دیدنی و قابل اتکا است چرا که تمامی انواع محصوات مورد نیاز را می‌توان در این بازارها یافت.

شهر زیبای رشت به واسطه داشتن بازار بزرگ رشت، که سرپوشیده بوده و تمامی انواع محصولات خوراکی و سنتی و بومی را یک جا دارد بسیار مورد توجه گردشگران بوده ومسافران قطعاََ پس از سفر به رشت از این بازار بزرگ سنتی دیدن خواهند کرد.

 

 

بازار بزرگ شهر رشت در بافت قدیمی و مرکزی این شهر قرار داشته و مرکز کلیه‌ فعالیت‌های بازرگانی در استان گیلان است، این بازار شامل میدان بزرگ و کوچک، چهارسوق‌‌ها و کاروانسراهایی است که سبک معماری و تزیینات و طاقی‌هایشان از قدیم‌الایام همچنان پابرجا مانده، به همین دلیل دارای جاذبه‌های گردشگری است.

در گوشه و کنار بازار رشت می‌توان جلوه‌های گوناگونی از زیبایی‌های فرهنگ فولکلوری را دید، جلوه‌هایی که هر یک در نوع خود بسیار زیبا و جذاب هستند، این بازار از بخش‌های گوناگونی شامل کاروانسراها و طاقی‌ها تشکیل‌شده، در بافت 24 هکتاری بازار رشت، 14 کاروانسرا وجود دارد که توسط راسته‌های مختلف به هم مرتبطند؛ این کاروانسراها در دوره قاجاریه و اوایل دوره پهلوی برای کانون‌های بازرگانی ساخته شدند.

 

شهر خلاق خوراک یونسکو

غذا می‌تواند موجب ایجاد احساس دوستی و تقویت ارتباط بین فرهنگی و بین نسل‌ها و عامل کلیدی برای توسعه پایدار شهری و روستایی و رفاه اقتصادی باشد، به‌علاوه شهر خلاق خوراکی‌ها ضامنی برای حمایت از کشاورزی منطقه است.

شهر رشت در سال ۹۴ از سوی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی یونسکو به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی انتخاب و در فهرست شبکه شهر‌های خلاق یونسکو ثبت شد، علت معرفی شهر رشت به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی، وجود ۲۲۰ خوراکی محلی، تنوع خوراک و فرآورده‌های غذایی محلی، فرآیند سلامت محور تولید غذای محلی از مزرعه تا سفره است.

بهره‌برداری از منابع محلی، به‌ویژه گونه‌های مختلف ماهی و محصولات فصل، غذا به‌عنوان عاملی برای حفاظت و ترویج میراث فرهنگی، دنبال کردن روش‌های پخت قدیمی و استفاده از ظروف و روش‌های پخت‌وپز منحصربه‌فرد را ازجمله عوامل انتخاب شهر رشت به‌عنوان شهر خلاق خوراکی‌ها عنوان کرد.

 

 

از جمله غذاهای منحصر به فرد رشت و گیلان می‌توان به باقالاقاتوق، اناربیج، کال کباب، شامی ترش، ترش تره، میرزا قاسمی، نازخاتون، ماهی فویج ، فسنجان، غوره آویج، سیرقلیه، گل در چمن، شیرین خورشت، مرغ ترش، بادمجان شکم پر، گمج کباب، تاس کباب گیلانی، خورشت ترش واش و ... اشاره کرد.

رشت، مرکز استان گیلان و یکی از کلان‌شهرهای کشور در شمال ایران و همچنین بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهر شمال کشور بین سه استان‌های حاشیۀ دریای خزر و بزرگ‌ترین شهر گیلک نشین، بزرگ‌ترین سکونتگاه سواحل جنوب دریای کاشپین و سومین شهر گردشگرپذیر ایران محسوب می‌شود، آب‌وهوای رشت ازجمله آب‌وهوای معتدل کاسپین و شبه مدیترانه‌ای است که دارای تابستان‌های گرم و شرجی و زمستان‌های سرد و مرطوب بوده و همچنین دارای رتبۀ نخست میزان بارش مراکز استان‌های ایران است.

انتهای پیام/84007/و

۷ ترفند زبان بدن افراد موفق که شما را دوست‌ داشتنی می‌کند

سلامت روانی سلامت فردی

۷ ترفند زبان بدن افراد موفق که شما را دوست‌ داشتنی می‌کند

امتیاز دهید :
1 Star2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars
زبان بدن

زبان بدن یکی از بهترین راه های ارتباطی است بخصوص در افراد موفق. آنها می گویند بدن ما زبان خود را دارد، و گاهی اوقات بسیار بلندتر از کلمات صحبت می کند. مطالعات اخیر نشان داده افرادی که می دانند چگونه با استفاده ازاین سیگنال های غیر کلامی به برقراری ارتباط موثر می پردازند دارای سطوح بالاتری از هوش هیجانی هستند. ما در رسانه دکتر سلامت تصمیم گرفتیم که این عادات زبان بدن را به اشتراک بگذاریم و امیدوارم به شما برای موفق تر شدنتان کمک کند.

۱- صاف بنشینید

کتاب زبان بدن

جمع شدن در صندلی خود و قرار دادن آرنج روی میز، و پوشاندن صورت با دست ها ی خود همگی نشانه ی بی احترامی هستند. این حرکت نشان می دهد که شما هیچ علاقه ای به آنچه که می شنوید ندارید. در مقابل، اگر شما با پشت صاف بنشینید و شانه های خود را به عقب بکشید ، وبا اعتماد به نفس نگاه کنید این در واقع یک موضع قدرت است. به یاد داشته باشید: هر چه بدن شما فضای بیشتری را اشغال کند ، شما موفق تربه نظر خواهید رسید. هرگز دولا دولا راه نروید: این حرکت باعث می شود شما کوچکتر به نظر برسید و پروژه های شما موفقیت کمتری را کسب کند.

۲- استفاده از حرکات صحیح

دانلود کتاب زبان بدن

اگر شما در حرکات خود غلو کنید مردم فکر می کنند که شما در حال دروغ گفتن  ویا در حال تلاش برای پنهان کردن چیزی هستید. از سوی دیگر، حرکات باز مانند باز کردن دست ها نشان می دهد که شما چیزی برای پنهان کردن ندارید.

۳- آغوش باز

زبان بدن مردان

هنگامی که شما دست به سینه میشوید، شما در حال ارسال یک سیگنال واضح هستید: “من انعطاف پذیر نیستم و با آنچه که شما می گویید موافق نیستم.” حتی اگر شما لبخند بزنید، بازوها و پاها عبور داده شده عادات زبان بدن خوبی نیستند.

۴- دست زدن به موهای خود را کنار بگذارید

اگر شما یکی از افرادی هستید که به طور مداوم موهای خود را لمس میکنید،یا با آن بازی می کنید ، و درزمان هایی که دیگران صحبت می کنند در تلاش برای آراستن موهای خود هستید، این عادت بد را رها کنید! این حرکت احساس ناامنی و عدم توجه را نشان می دهد. از لمس موهای خود خودداری کنید و سعی کنید به برقراری ارتباطی طور طبیعی تمرکز کنید.

۵- لبخند بزنید

زبان بدن زنان

اگر چه لبخند زدن در هر شرایطی این ایده که شما یک شخصیت قوی دارید را حمایت نمی کند ، لبخند زدن در جای مناسب و در زمان مناسب نشان می دهد که شما می توانید وضعیت اطرافتان را  کنترل کنید وشما می توانید بدون توجه   بهاسترس زا بودن شرایط  به حفظ آرامش خود بپردازید .

۶- تماس چشمی

زبان بدن چیست

این احتمالا مهم ترین چیزی است که شما باید در مورد زبان بدن یاد بگیرید. تماس بیش از حد و شدید چشمی می تواند مخاطب را دچار ارعاب کند، و ممکن است به نظر برسد که شما می خواهید تمام حرکات و کلمات را به دلیل نا امنی خود از طرف مقابل بربایید. با این حال، اگر شما در حال اجتناب از هر گونه تماس چشمی هستید،این حرکت ممکن است این چنین پیامی را ارسال کند: شما چیزی برای پنهان کردن دارید. سعی کنید تماس چشمی خود را به طور طبیعی به چشم های طرف مقابل معطوف کنید و با استفاده از مکث پیام درست را انتقال دهید.

۷- محکم دست دادن

زبان بدن مردان عاشق

هرگز به طور ضعیف دست ندهید. این به آن معنا نیست که شما باید با دست دادن. استخوان طرف مقابلتان را خرد کنید ، اما وقتی کسی شما را دعوت به دست دادن. میکند، مطمئن شوید که دست دادنتان محکم باشد. محکم دست دادن بلافاصله سبب نمایش اعتماد به نفس و احساس امنیت خواهد شد.

تاریخچه عید نوروز

تاریخچه عید نوروز

norooz history2 تاریخچه عید نوروزیکی از جشن های باستانی ایرانی جشن عید نوروز می باشد که هر ساله در کشورهای فارسی زبان مانند ایران، افغانستان، پاکستان و … این روز جشن گرفته می شود. به همین مناسبت در این مقاله آسمونی به تشریح تاریخچه ای از این عید باستانی می پردازیم. از شما همراهان عزیز دعوت می کنیم تا پایان مقاله ما را همراهی کنید.

منشأ و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. برخی از روایت‌های تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌دهد. بر طبق این روایت‌ها، رواج نوروز در ایران به سال ۵۳۸ (قبل از میلاد) یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل بازمی‌گردد. همچنین در برخی از روایت‌ها، از زرتشت به‌عنوان بنیان‌گذار نوروز نام برده شده‌است.

در اسطوره‌ها

در برخی از متن‌های کهن ایران از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متن‌ها، کیومرث به عنوان پایه‌گذار نوروز معرفی شده‌است. پدیدآوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده‌است که: جم(یما) در حال گذشتن از آذربایجان، بر روی تخت جمشیدی ارگ جمشید در آنجا فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نوو جم را جمشید نامیدند. مهمترین چهره‌های اسطوره‌ای مانند جمشید، سیاوش و کیخسرو پیوندی نزدیک با نوروز دارند. نوروز روز پیروزی بزرگ جمشید بر دیوان است که نماد پلیدی‌هایی چون سرما، تاریکی، جهالت و خشونت بودند.norooz history3 تاریخچه عید نوروزعروج جمشید و عروج کیخسرو در این روز اتفاق افتاد که تفاسیر گوناگونی را به همراه دارد. در این روز جمشید جهان غیب را در جام جهان‌نما مشاهده کرد. همان جامی که در آن کیخسرو جای بیژن را مشاهده کرد و رستم را به دنبال او فرستاد. اما حکایت دگردیسی و بازآفرینی سیاوش، حکایتی ویژه است که با روایت‌هایی مانند آدونیس، پرسفون، ازیریس یا تمرز قابل‌مقایسه است.

در زمان سلسله هخامنشیان

کوروش بزرگ، نوروز را در سال ۵۳۸ (قبل از میلاد)، جشن ملی اعلام کرد. وی در این روز برنامه‌هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان‌های همگانی و خانه‌های شخصی و بخشش محکومان اجرا می‌نمود. این آیین‌ها در زمان دیگر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌شد. در زمان داریوش یکم، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌شد. البته در سنگ‌نوشته‌های به‌جا مانده از دوران هخامنشیان، به‌طور مستقیم اشاره‌ای به برگزاری نوروز نشده‌است. اما بررسی‌ها بر روی این سنگ‌نوشته‌ها نشان می‌دهد که هخامنشیان با جشن‌های نوروز آشنا بودند و جشن نوروز را با شکوه برپا می‌کردند. شواهد نشان می‌دهد داریوش اول هخامنشی، به مناسبت نوروز سال ۴۱۶ (قبل از میلاد)، سکه‌ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک سوی آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده‌است.

در دوران هخامنشی، جشن نوروز در بازهٔ زمانی میان ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شد.norooz history4 تاریخچه عید نوروز

برخی از پژوهشگران (هرتسفلد، کرفتر، اردمن، گیرشمن و پرادا) مدعی هستند که تخت جمشید برای انجام مراسم نوروز ساخته شده است؛ در حالی دیگر پژوهشگران (نیلاندر، کامایر، موسوی) هرگونه مدرکی برای جشن گرفتن نوروز در دوره هخامنشی را انکار می‌کنند.

در زمان اشکانیان و ساسانیان

در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌شد. در این دوران، جشن‌های متعددی در طول یک سال برگزار می‌شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بود. برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان، چند روز (دست کم شش روز) طول می‌کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌شد. نوروز کوچک یا نوروز عامه به مدت پنج روز، از یکم تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌شد و روز ششم فروردین (خردادروز)، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌شد. در هر یک از روزهای نوروز عامه، طبقه‌ای از طبقات مردم (دهقانان، روحانیان، سپاهیان، پیشه‌وران و اشراف) به دیدار شاه می‌آمدند و شاه به سخنان آنها گوش می‌داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌کرد. در روز ششم، شاه حق طبقات گوناگون مردم را ادا کرده بود و در این روز، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌آمدند.

شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌های کبیسه رعایت نمی‌شده‌است. روز برگزاری مراسم نوروز در هر دوره ۴ ساله، یک روز از موعد اصلی خود (آغاز برج حمل) عقب می‌ماند و درنتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبود و در فصل‌های گوناگون سال جاری بود.

اردشیر بابکان، بنیان‌گذار سلسله ساسانیان، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند. این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد.norooz history5 تاریخچه عید نوروز

در دوران ساسانیان، ۲۵ روز پیش از آغاز بهار، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌کردند، انواع حبوبات و غلات (برنج، گندم، جو، نخود، ارزن، و لوبیا) را می‌کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را پابرجا نگه می‌داشتند. هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود، در آن سال محصول بهتری خواهد داد. در این دوران، همچنین متداول بود که در بامداد نوروز، مردم به یکدیگر آب بپاشند. از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند.همچنین از زمان هرمز دوم، رسم دادن سکه در نوروز به‌عنوان عیدی متداول شد.

پس از اسلام

در میان همهٔ جشن‌هایی که پس از اسلام در ایران به دلیل بی‌توجهی فرمانروایان و مخالفت اسلام‌گرایان به فراموشی سپرده شدند، نوروز توانست جایگاه خود را به عنوان جشنی ملی در ایران حفظ کند. دلیل پایدار ماندن نوروز در فرهنگ ایرانی را می‌توان پیوند عمیق آن با آیین‌های ایرانی، تاریخ این کشور، و حافظه فرهنگی ایرانیان دانست.

گفته می‌شود که عرب‌های فاتح ایران، پایتخت شاهنشاهی ساسانی را در روز نوروز تسخیر کردند. پس از آن، آن‌ها مالیات سنگینی بر برگزاری دو جشن نوروز و مهرگان وضع کردند. خلفای دو پادشاهی امویه و عباسی نیز این رویه را ادامه دادند، اگرچه بعدها خود آنها، در جشن نوروز شرکت کردند و آن را گرامی داشتند. از برگزاری آیین‌های نوروز در زمان امویان نشانه‌ای در دست نیست. در دوره عباسیان، به گفتهٔ تاریخ طبری، معتضد، مردم بغداد را از برافروختن آتش در روز نوروز و پاشیدن آب بر روی عابران بر حذر داشت ولی پس از نگرانی از احتمال آشوب مردم، فرمان خود را پس گرفت.

خلیفه‌های فاطمی نیز چندین‌بار برافروختن آتش و آب‌پاشی در نوروز را ممنوع اعلام کردند. از نوشته‌های باقی‌مانده از سدهٔ چهارم هجری در بغداد، می‌توان پی برد که مردم در روزهای نوروز، لباس نو بر تن می‌کرده‌اند، به هم سیب هدیه می‌دادند، غذاهای ویژه می‌پختند و زنان نیز عطرهای ویژهٔ نوروزی خریداری می‌کردند. مسلمانان در این هنگام در کنار نامسلمانان شیره می‌نوشیدند و بر یکدیگر آب می‌پاشیدند.

عباسیان گاهی برای پذیرش هدایای مردمی، از نوروز استقبال می‌کرده‌اند. با روی کار آمدن سلسله‌های طاهریان، سامانیان و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد. در این دوره‌ها، با فرارسیدن نوروز، شاعران دربار در ستایش آن شعر می‌سرودند و به شاه، فرارسیدن نوروز را شادباش می‌گفتند. بیهقی از شکوه مراسم نوروز در دربار غزنویان نوشته است و تعدادی از زیباترین آثار شعری از شاعران درباری‌ای چون فرخی، منوچهری، و سعد سلمان در ستایش نوروز سروده شده‌اند.norooz history6 تاریخچه عید نوروز

در دوران سلجوقیان، به دستور جلال‌الدین ملک‌شاه سلجوقی، تعدادی از ستاره شناسان ایرانی از جمله خیام برای بهسازی گاهشمار ایرانی گرد هم آمدند. این گروه، نوروز را در یکم بهار (ورود آفتاب به برج حمل) قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند. بر اساس این گاهشماری که به تقویم جلالی معروف شد، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار، مقرر شد که حدوداً هر چهار سال یک‌بار (گاهی هر پنج سال یک بار)، تعداد روزهای سال را به‌جای ۳۶۵ روز، ۳۶۶ روز در نظر بگیرند. این گاهشمار از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد.

نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌شد. در سال ۱۵۹۷ (میلادی)، شاه عباس صفوی، مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود.

در اسلام و به ویژهٔ آیین تشیع، به نوروز به عنوان روزی خجسته نگاه شده‌است و بر گرامی داشتن آن تأکید شده‌است. از دیدگاه شیعه، نوروز روز ظهور امام زمان است.

نوروز در دوره صفویه

نوروز بطور مستمر در همه دوران تاریخی ایران کم و بیش برگزار می‌شده است اما در دوره بعد از اسلام در دوران صفویه بخصوص در دوران میانی صفویه این جشن نماد و سمبل ملی تر و درباری تری یافت. بعدها با نفوذ فقهای شیعی به دربار از اهمیت نمادهای ملی کاسته شد و فقاهت بر سمبل‌ها و نمادها چیره شد.

در دوران معاصر

پس از انقلاب اسلامی بعضی از روحانیان به بدگویی از نوروز و مخالفت با آیین‌های آن پرداختند، اما هنگامی که دلبستگی شدید مردم را به این جشن را به چشم دیدند، دم فروبستند.

تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تنها کشور جهان که نوروز را به عنوان جشن ملی در تقویم خود داشته است کشور ایران بودو البته افغانستان نیز بصورت متناوب این جشن را داشته است. اما با استقلال کشورهای آسیای میانه، ابتدا جمهوری قرقیزستان و آذربایجان و سپس سایر کشورها نوروز را جشن ملی خود اعلام کردند. نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی و جشن ملی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم ایران قرار داشته و هر ساله برگزار می‌شود. البته برگزاری جشن نوروز به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومتها برای مدت زمانی ممنوع بوده‌است.norooz history1 تاریخچه عید نوروز

حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. با این وجود، مردم این مناطق نوروز را به‌گونهٔ پنهانی و یا در روستاها جشن می‌گرفته‌اند.

همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی، نام دیگری بر روی نوروز می‌گذاشتند؛ به‌طور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق «جشن لاله» یا جشن ۸ مارس سعی می‌کردند که آیینهای نوروز را بدون مخالفت مقامات دولتی به جای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌شناخت. تا پیش از سال ۲۰۰۰ (میلادی)، نوروز در ترکیه (که توسط کردها برگزار می‌شود) ممنوع و غیرقانونی بود؛ در اغلب مواقع نوروز با بازداشت کردها توسط نیروهای امنیتی ترکیهای همراه بود. در سال ۱۹۹۲ (میلادی)، د

ت کم ۷۰ کرد در درگیری با نیروهای امنیتی ترکیه کشته شدند. اگرچه امروزه دولت ترکیه نوروز را به عنوان جشن بهار ترکی (به ترکی استانبولی: Nevruz) جشن می‌گیرد، اما همچنان نوروز به مثابهٔ نمادی نیرومند از هویت کردهای ترکیه است. در سال‌های اخیر نوروز، به معنای واقعی کلمه، جهانگیر شده است. مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ با تصویب قطعنامه‌ای ۲۱ مارس برابر با اول فروردین را روز جهانی نوروز اعلام کرد.

خواندنی های تغذیه در هفته ی گذشته

 

خواندنی های تغذیه در هفته ی گذشته

 

اگر به دنبال کسب انرژی در اسفندماه هستید، اگر آرامش و خواب خوبی را انتظار می کشید، اگر دلتان می خواهد قند خونتان را کنترل کنید، اگر به دنبال یک ماده ی غذایی برای تقویت نیروی جنسی می گردید، اگر می خواهید بیشتر از نوتلا و خواص شیروعسل و سیب زمینی بدانید، مطالب این هفته ی ما را مطالعه نمایید.

بخش تغذیه و آشپزی تبیان

تغذیه

8 ماده غذایی برای افزایش هورمون ملاتونین

نتایج پژوهش ها نشان می دهند که هورمون ملاتونین اهمیت زیادی برای بدن دارد. اگر از مشکل بی‌خوابی رنج می برید ممکن است که با کمبود ملاتونین مواجه باشید. بنابراین لازم است به فکر افزایش این هورمون از طریق مواد غذایی و توصیه های دیگر باشید.

سیب زمینی؛ پادشاهی در آشپزخانه شما  

سیب زمینی یک ماده غذایی در دسترس است. این ماده غذایی حاوی مواد مغذی و ترکیباتی است که باعث سلامت بدن می شود. در واقع سیب زمینی پادشاهی است که آشپزخانه را قدرتمند می کند.

میوه و سبزیجات مناسب برای ماه اسفند  

زمستان امسال هم رو به پایان است. اما آخرین ماهش برای ما ایرانی ها یعنی تکاپو و جنب و جوش زیاد. بهتر است این ماه آخر باک ویتامین و مواد معدنی تان را پر کنید تا با انرژی مضاعف به استقبال بهار بروید. 

آشنایی با روش تهیه رول مرغ با کلم بروکلی  

کلم بروکلی یکی از منابع خوب ویتامین B9 است و این ویتامین برای خانم های در سنین باروری بسیار ضروری است پس تهیه رول مرغ با کلم بروکلی را به آن ها توصیه می نماییم.

معجزه چای را باور کنید

چای با انواع مختلفی که دارد برای سلامتی یا لذت از یک نوشیدنی سالم مفید است و خواص زیادی نیز دارد. با ما باشید تا نگاهی مختصر به خواص چای داشته باشیم.

سیر در طب سنتی؛ از تقویت جنسی تا سلامت قلب 

سیر، مزاجی گرم و خشک دارد و به گفته متخصصان طب سنتی، گیاهی است که سه نوع بیابانی، بستانی و کوهی دارد و برای درمان سردی مزاج جنسی، ریزش مو، بیماری های قلبی و فشارخون مفید است.

توصیه هایی برای پیشگیری از ازدیاد آهن در بدن 

برخلاف خیل عظیمی از افراد که دچار کمبود آهن هستند کم نیست تعداد افرادی که به مشکل هموکروماتوز دچار هستند. این مشکل همان ازدیاد آهن بدن است که می تواند منجر به آسیب‌های جدی به قلب و کبد شود. در این مطلب شما را با این مشکل بیشتر آشنا کرده و روش هایی را برای کاهش مصرف آهن پیشنهاد می دهیم.

6 ماده ی غذایی مضر برای کلسترول خون بالا

چربی خون بالا خطر بیماری های قلبی را بالا می برد. در نتیجه بهتر است از مصرف برخی مواد غذایی که احتمال افزایش کلسترول را دارند بپرهیزید.

دارچین و استویا برای تنظیم قند خون + روش تهیه 

دارچین نیز مانند استویا خواصی دارد که به کنترل میزان قند خون کمک می کند. مصرف این دو ماده در کنار هم باعث تحریک و افزایش خواص آن ها می شود. 

7 دلیل خوب برای خوردن شیر و عسل

مخلوط کردن شیر و با عسل یک روش خوب برای کاهش مصرف شکر و همچنین داشتن خوابی راحت است. البته این نوشیدنی فواید بی نظیر دیگری نیز دارد. این ترکیب نه تنها باعث تسکین گلودرد می شود بلکه مقاومت شما را برای انجام ورزش و مقابله با بی‌خوابی بالا می برد. در این مطلب چند دلیل خوب می آوریم که شما را تشویق به ترکیب شیر و عسل خواهد کرد. لطفاً با ما همراه باشید.

حقایق و جنجال های نوتلا 

شکلات صبحانه در سبد غذایی مردم ایران راه پیدا کرده و توانسته طرفداران بسیاری پیدا کند اما گمانه‌زنی‌هایی در خصوص محتویات ناسالم این محصول وجود دارد. یکی از بحث برانگیزترین این شکلات ها، نوتلاست که در این مطلب راجع به آن بیشتر صحبت می کنیم، با ما همراه باشید.

برای رسیدن به موفقیت یکسری

برای رسیدن به موفقیت یکسری نکات ریز و مهمی در زندگی وجود دارد که باید همیشه به آنها توجه کنیم و آنها را ملکه ذهن خود قرار دهیم.

 

به یاد داشته باش که ...

 

۱) آنان که تجربه های گذشته را به خاطر نمی آورند محکوم به تکرار اشتباهند.

 

۲) از میان کسانی که برای دعای باران به میعادگاه می روند تنها کسانی که با خود چتر می برند به کارشان ایمان دارند.

 

۳) پیچهای جاده آخر جاده نیستند مگر این که خودت نپیچی.

 

۴) وقتی به چیزی می رسی بنگر که در ازای آن از چه گذشته ای.

 

۵) آدمهای بزرگ شرایط را خلق می کنند و آدم های کوچک از آن تبعیت می کنند.

 

۶) آدمهای موفق به اندیشه هایشان عمل می کنند اما سایرین تنها به سختی انجام آن می اندیشند.

 

۷) گاهی خوردن لگدی از پشت برداشتن گامی به جلو است.

 

۸) هرگز به کسی که برای احساس تو ارزش قائل نیست دل نبند.

 

۹) همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد به راحتی دل بکنی.

 

۱۰) با هر کسی مانند خودش رفتار کن تا نتیجه و عکس العمل کارش را قلبا احساس کند.

 

۱۱) هرگز برای کسی که حاضر نیست برای تو کاری انجام بدهد، کاری انجام نده.

 

۱۲) به کسانی که خوبی دیگران را بی ارزش یا از روی توقع می دانند خوبی نکن اما اگر خوبی کردی انتظار قدردانی نداشته باش.

 

۱۳) قضاوت خوب محصول تجربه است و از دست دادن ارزش و اعتبار محصول ۱۴قضاوت بد.

 

۱۵) وقتی خوشبخت هستی که وجودت آرامش بخش دیگران باشد.

 

۱۶) به خودت بیاموز هر کسی ارزش ماندن در قلب تو را ندارد.

 

۱۷) هرگز برای عاشق شدن دنبال باران و بابونه نباش، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که زندگیت را روشن می کند.

 

۱۸) همیشه حرفی رو بزن که بتونی بنویسی، چیزی رو بنویس که بتونی امضاش کنی و چیزی رو امضاء کن که بتونی پاش بایستی.

 

۱۹) هرگاه نتونستی اشتباهی رو ببخشی اون از کوچکی قلب توست، نه بزرگی اشتباه.

 

۲۰) همیشه توان این را داشته باش تا از کسی یا چیزی که آزارت می دهد به راحتی دل بکنی.

 

۲۱) عادت کن همیشه حتی وقتی عصبانی هستی عاقبت کار را در نظر بگیری.

 

۲۲) آنقدر به در بسته چشم ندوز تا درهایی را که باز می شوند نبینی.

 

۲۳) کسی که برای آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند.

 

۲۴) آنکه برای رسیدن به تو از همه کس می گذرد عاقبت روزی تو را تنها خواهد گذاشت.

 

۲۵) نتیجه گیری سریع در رخدادهای مهم زندگی از بی خردی است.

 

۲۶) هیچ گاه ابزار رسیدن به خواسته دیگران نشو.

 

۲۷) اگر می خواهی اعمالت مورد پسند خدا باشد، در سختیها از خودت بگذر، دیگران را قربانی نکن.

 

۲۸) از قضاوت دست بکش تا آرامش را تجربه کنی.

 

۲۹) دوست برادری است که طبق میل خود انتخابش می کنی.

 

۳۰) لیاقت محبت و مهربانی دیگران را داشته باش.

40 نکته آموزنده برای داشتن یک زندگی موفق

1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.

2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید
 
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
 
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»
 
5- با سه  e زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).
 
6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
 
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
 
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
 
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
 
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
 
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.
 
12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
 
13- از خانه  گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
 
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.
 
15-  این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
 
16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.
 
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
 
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.
 
19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.
 
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.

21- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.
 
22- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.
 
23- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.
 
24- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.
 
25- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.
 
26- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»
 
27- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.
 
28- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.
 
29- زمان ، حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.
 
30- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.
 
31- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد،خانواده ودوستانتان هستند. با آنها با مهربانی در تماس باشید.
 
32- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.
 
33- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.
 
34- بهترینها هنوز در راه اند. کمی صبر کنید…
 
35- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.
 
36- کار درست را انجام دهید!
 
37- اغلب با خانواده در تماس باشید.
 
38- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر… ممنونم.» «امروز به … دست یافتم.»
 
39- یادتان باشد، برکتهای زنگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.
 
40- از سفر لذت ببر. یادت باشد که این دیزنی ورلد Disney World نیست و تو هم در پی یک گشت و گذار کوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید

این مواد غذایی را بخورید تا موهایتان هرگز سفید نشود!

این مواد غذایی را بخورید تا موهایتان هرگز سفید نشود!

ba9eyyde

جوگندمی، سفید و هر اسم دیگری که روی موهای سفید می گذارید… این اتفاقی که بالاخره برای همه در برخی نقاط موها اتفاق می افتد.

برای برخی افراد بیشتر و برای برخی کمتر و دیرتر. به هر صورت این اتفاقی است که مخصوصا در خانم ها ناخوشایند است و شاید خیلی از ما دوست داشته باشیم تا بدانیم که علت سفید شدن زودرس موها چیست و آیا راه حلی برای جلوگیری از این اتفاق وجود دارد یا خیر؟

سفید شدن مو به علت توقف ساخت رنگدانه های مو است.وجود پراکسید هیدروژن در غدد مو نیز یکی از عوامل سفید شدن موها در انسان است.

پراکسید هیدروژن ماده ای ارزان قیمت برای بیرنگ کردن موهاست.

افراد سفید پوست معمولا در اواخر دهه ۲۰ سالگی خود اولین موهای سفید را روی سر خود می بینند.

در مردم آسیا در اواخر ۳۰ سالگی و آفریقایی ها معمولا در اواخر ۴۰ سالگی. به هر حال اکثر افراد در دهه ۵۰ عمر خود تعدادی موی سفید دارند.

در ادامه مطلب راه هایی طبیعی برای جلوگیری از سفید شدن موهای تان معرفی خواهم کرد.

Coconut-and-Coconut-Oil

۱ . روغن نارگیل

یکی از بهترین راه ها برای جلوگیری از سفید شدن موها و همچنین براق و درخشنده شدن آن ها ماساژ روغن نارگیل است.

روغن نارگیل و آب لیموی طبیعی را مخلوط کنید و به مدت ۲۰ دقیقه در روز و ۹۰ روز روی پوست سرتان ماساژ دهید. موهای سفید نیز مشکی خواهند شد.

این مطلب را در نت نوشت بخوانید : روغن کرچک بر روی پوست و مو معجزه می کند

۲۰۹۰۲_۴۳۹

۲ . زنجبیل

زنجبیل را رنده کرده و با یکی قاشق غذاخوری عسل مخلوط کنید و روزانه از این معجون برای جلوگیری از سفید شدن موها استفاده کنید.

این مطلب را در نت نوشت بخوانید : با زنجبیل سموم ریه را به سرعت پاکسازی کنید

ghee

۳ . روغن حیوانی

هفته ای دوبار روغن خالص حیوانی را روی پوست سرتان بمالید. این کار باعث می شود تا موهایتان کمتر سفید شوند.

کاری

۴ . کاری

برگ کاری را در روغن نارگیل بجوشانید تا به رنگ سیاه درآید. این تونیک طبیعی را روی پوست سرتان بمالید تا هم مشکل ریزش مو و هم سفید شدن موهایتان برطرف شود.

درمان-طبیعی-ریزش-مو

۵ . حنا

حنا یکی از بهترین درمان ها برای کلیه مشکلات موها می باشد. مخلوطی از ۲ قاشق حنا و ۱ قاشق ماست و ۳ قاشق قهوه یک معجون عالی برای درمان موهای سفید است. همچنین اگر حنا را با روغن نارگیل مخلوط کنید و روی سرتان بمالید موهایتان به رنگ قهوه ای تیره می شود.

tea2

۶ . چای سیاه

یک فنجان چای سیاه غلیظ را به همراه یک قاشق غذاخوری نمک مخلوط کرده و روزی یک ساعت این محلول را روی موها و پوست سرتان تا حصول نتیجه ماساژ دهید.

پیاز

۷ . پیاز

آب پیاز یکی از بهترین درمان ها برای جلوگیری از ریزش مو و سفیدی زودرس موهاست.

تاثیر-نوشیدن-آب-هویج-در-سلامت-پوست-و-موی-شما

۸ . آب هویج

نوشیدن روزانه یک لیوان آب هویج برای درمان موهای سفید مفید است.

چگونه وزن خود را ثابت نگه داریم – ۱۲ توصیه برای چاق نشدن بعد از کاهش وزن

در این مقاله نوآورد بر آن است تا به موضوعی مهم در زمینه لاغری و کاهش وزن بپردازد، موضوعی که همه افراد در طی کاهش وزن نگران آن هستند و پس از لاغر شدن و پایان مدت رژیم با آن دست به گریبان اند یعنی ثابت نگه داشتن وزن پس از رژیم. در واقع اگر به درستی و با دقت برای ثابت نگه داشتن وزن یا اصطلاحا تثبیت وزن مان پس از کاهش وزن برنامه ریزی نکنیم ممکن است در مدت کوتاهی همه تلاش ها و رنج هایی که برای لاغر شدن کشیده ایم بر باد رود، مسئله ای که مسلما خوشایند هیچ یک از ما نیست. در این مقاله قصد داریم شما را با ۱۲ توصیه و راهکار برای تثبیت وزن پس از رژیم آشنا سازیم.

چگونه وزن خود را ثابت نگه داریم

برای ثابت نگه داشتن وزن باید به موارد فراوانی توجه نمود که در زیر در قالب ۱۲ توصیه بیان گردیده اند:

خوردن غذاهای دارای فیبر به تثبیت وزن کمک می کند

فیبر به هضم غذا کمک کرده، مانع از ایجاد یبوست شده و کلسترول را کاهش می دهد بنابراین می تواند در کاهش وزن کمک کننده باشد. اکثر آمریکایی ها فقط نیمی از فیبر مورد نیاز خود را مصرف می کنند. میزان فیبری که مصرف روزانه آن برای بدن مفید است در اغلب زنان حدود ۲۵ گرم و مردان حدود ۳۸ گرم یا ۱۴ گرم در ۱۰۰۰ کالری است. غنی ترین منابع فیبر عبارتند از ، بلغور جو دوسر، لوبیا، غلات کامل، انواع میوه ها و سبزیجات.

صبحانه را هرگز از برنامه غذایی تان حذف نکنید

شاید یک رژیم غذایی آسان این باشد که با نخوردن صبحانه وزن کم می کنید ولی مطالعات خلاف این ادعا را اثبات می کنند. نخوردن وعده صبحانه می تواند باعث افزایش اشتها و گرسنگی و در نتیجه پرخوری در ناهار و شام شود. برای کاهش وزن و نگه داشتن آن همیشه جا برای یک وعده صبحانه سالم حاوی مقادیر بالای فیبر، غلات، شیر کم چرب و میوه دارید.

برای ثابت نگه داشتن وزن پس از لاغری همیشه صبحانه بخورید

برای ثابت نگه داشتن وزن پس از لاغری همیشه صبحانه بخورید

پس از کاهش وزن و لاغر شدن، آب زیاد بنوشید

برای ثابت نگه داشتن وزن پس از کاهش وزن سعی کنید زیاد آب بنوشید. قبل از این که سراغ باز کردن پاکت چیپس بروید یک لیوان آب بنوشید. گاهی اوقات مردم تشنگی را با گرسنگی اشتباه می گیرند. در این زمان است که با خوردن یک لیوان آب سرد جلوی مصرف کالری اضافه را می گیرید. اگر خوردن آب معمولی نتوانست جلوی شما را بگیرد نوشیدن آب گازدار یا طعم دار یا یک فنجان چای میوه یا دمنوش گیاهی را امتحان کنید.

 مقاله مرتبط:   7 روش کاهش وزن خودکار

غذاهایی را که دوست دارید بخورید اما نه زیاد

به جای این که مصرف خوراکی های مورد علاقه خود را به یکباره قطع کنید، میزان آن ها را کمتر نمایید. مثلا به جای یک جعبه کلوچه فقط یک عدد از کلوچه مورد علاقه خود یا یک تکه شکلات به جای یک بسته خریداری کنید. به این شکل شما می توانید از خوراکیهای مورد علاقه ی خود لذت ببرید. کلید اصلی در این روش رعایت اعتدال است.

خوردن میان وعده به ثابت نگه داشتن وزن بعد از لاغری کمک می کند

اگر کمتر از کالری ای که می سوزانید مصرف کنید؛ کاهش وزن خواهید داشت. ولی اگر همیشه احساس گرسنگی کنید مصرف کالری کم برای شما مضر خواهد بود. مطالعات نشان می دهد افرادی که روزانه ۵-۴ وعده و میان وعده غذایی در طول روز دارند، بهتر قادر به کنترل اشتها و وزن خود هستند. توصیه می شود کالری مصرفی روزانه خود را به وعده و میان وعده های کوچکتر به خصوص در صبح تقسیم نموده و شام باید آخرین وعده ی غذایی شما باشد.

خوردن میان وعده به ثابت نگه داشتن وزن بعد از لاغری کمک می کند

خوردن میان وعده به ثابت نگه داشتن وزن بعد از لاغری کمک می کند

مصرف ادویه جات در تثبیت وزن بعد از رژیم موثر است

اضافه کردن ادویه جات، فلفل و ترشی به مواد غذایی عطر و طعم آن ها بهتر کرده و به شما کمک می کند احساس رضایت بهتری از خوردن غذا داشته باشید. مواد غذایی که بتوانند جوانه های چشایی شما را تحریک کنند احساس رضایت بیشتری از خوردن به شما القا میکنند بنابراین با مصرف میزان کمی از غذا به رضایت دلخواهتان خواهید رسید. زمانی که حس می کنید نیاز به خوردن شیرینی دارید بهتر است از آب نبات های تند فلفلی که کالری کمی داشته و طعمی شیرین و تند دارند استفاده کنید.

 مقاله مرتبط:   خواص زیتون – 8 خاصیت زیتون برای سلامتی

مصرف غذاهای پروتئینی به جای چربی ها و کربوهیدرات ها

مصرف پروتئین نسبت به چربی و کربوهیدرات ها مدت زمان بیشتر احساس سیری به شما می دهد. همچنین غذاهای پروتئینی برای حفظ توده عضلانی و سوختن بیشتر چربی ها مفید است. بنابراین حتما سعی کنید از ترکیب پروتئین های سالم مانند غذاهای دریایی، گوشت بدون چربی، سفیده تخم مرغ، ماست، پنیر، سویا، آجیل یا لوبیا در وعده ها و میان وعده های غذایی خود استفاده نمایید.

غذاهای سالم را جایگزین غذاهای ناسالم و فست فودها کنید

زمانی که شما نیاز به خوردن میان وعده دارید داشتن تنقلات آماده کلید موفقیت شماست. اگر بتوانید در عرض ۱۰ دقیقه یک میان وعده سالم برای خود تهیه کنید به احتمال زیاد دیگر تمایلی برای خرید یا سفارش پیتزا نخواهید داشت. سبزیجات فریز شده، ماکارونی سبوس دار، پنیر کم چرب، کنسرو گوجه فرنگی و لوبیا، سینه مرغ کبابی و پخته، چیپس غلات کامل و سبزی های سالاد ملزوماتی است که باید در آشپزخانه ی شما موجود باشد.

تنقلات کم کالری مصرف کنید تا بعد از لاغر شدن مجددا چاق نشوید

برای ثابت نگه داشتن وزن پس از کاهش وزن سعی کنید که شبها از تنقلات کم کالری استفاده کنید. در واقع اشتهای کاذب معمولا بعد از خوردن شام به سراغتان می آید به خصوص وقتی که در حال استراحت جلوی تلویزیون نشسته اید وسوسه خوردن تنقلات شما را رها نخواهد کرد. به هر حال بهتر است آشپزخانه را بعد از ساعت خاصی تعطیل کنید یا از تنقلات کم کالری مثل کلوچه هایی که حدود ۱۰۰ کالری انرژی دارند یا نصف لیوان بستنی کم چرب استفاده نمایید.

تنقلات کم کالری مصرف کنید تا بعد از لاغر شدن مجددا چاق نشوید

تنقلات کم کالری مصرف کنید تا بعد از لاغر شدن مجددا چاق نشوید

در رستوران غذای کودک سفارش دهید تا کمتر غذا بخورید

برای ثابت نگه داشتن وزن پس از لاغر شدن بهتر است در صورت رفتن به رستوران، غذای کودک برای خود سفارش دهید. سفارش غذای کودک یک راه عالی برای کاهش کالری مصرفی غذای شماست. استفاده از منوی غذای بچه ها سبب می شود چشمتان به خوردن حجم کمتر غذا عادت کند. یکی دیگر از ترفندهای مفید در این زمینه استفاده از بشقاب های کوچکتر است. این روش سبب می شود که غذایتان بیشتر به چشم آید و ذهنتان ارضا شود در نتیجه شکمتان هم به این میزان غذا راضی خواهد شد.

 مقاله مرتبط:   درمان های ساده خانگی برای سوزاندن چربی های شکمی

در خانه غذاها و تنقلات چاق کننده نگهداری نکنید

اگر در کمدتان چیپس و در فریزرتان بستنی دارید کاهش وزن شما به سختی انجام خواهد گرفت. اگر می خواهید بر وسوسه خوردن تنقلات غلبه کنید مطمئن شوید که خانه خود را از این خوردنی ها کاملا پاک کرده اید، بنابراین وقتی هوس تنقلات به سرتان زد مجبور خواهید شد برای خریدشان از خانه خارج شوید بهتر است با پای پیاده برای خرید تنقلات بروید.

بخشی از نان و پاستا را با سبزیجات جایگرین کنید

به سادگی با کمتر کردن مصرف نان و پاستا و جایگزین کردن آن با سبزیجات میتوانید در سال یک سایز لباس یا شلوارتان را کم کنید. با کم کردن بخشی از نشاسته غذایتان و جایگزین کردن آن با سبزیجات به راحتی ۱۰۰-۲۰۰ کالری را از غذایتان حذف خواهید نمود.

 

منبع: سیمرغ

تمام نکات مهم خانه‌ داری

نکات مهم آشپزی, نکته های خانه داری, نکته های آشپزی, نکته های مهم آشپزی, نکاتی درباره آشپزی, نکات خانه داری, جلوگیری از ورود مورچه, نکاتی برای پخت کیک, نکاتی برای تفت دادن سبزی, نکاتی برای پخت کباب

نکات خانه‌ داری

نکات مهم آشپزی , نکته های خانه داری

نکات خانه داری مهم

▪ هنگام پختن گوجه فرنگی مقدار خیلی کمی شکر به اندازه یک نوک انگشت به آن اضافه کنید.طعم گوجه فرنگی حفظ خواهد شد.
▪ خیار سالاد را با پوست خورد کنید.پوست خیار طعم جالبی به سالاد شما می بخشد.
▪ مقداری جوش شیرین داخل آب سماور یا کتری ریخته آن را بجوشانیدجرمها برطرف می شود.
▪ لیمو را پیش از آبگیری مدت ۱۵ دقیقه درون آب داغ بیندازید،آب آن تقریبا دو برابر خواهد شد.
▪ برای جلو گیری از خشک و سفت شدن پنیر، روی طرف بریده شده آن کره یا روغن بمالید .
▪ برای آنکه زرده تخم مرغ درست در وسط تخم مرغ قرار گیرد،هنگام پختن تخم مرغ ها در آب،آنها را بهم بزنید.
▪ پس از آنکه مرغ را آرد زدید،مدت یک ساعت آن را سرد کنید. اینکار باعث خواهد شد که هنگام سرخ کردن مرغ،پوشش آن بهتر چسبیده از هم نپاشد.
▪ دانه های ذرت را باید همیشه در فریزر نگاهداری کنید.نه تنها تازه می ماند،بلکه انجماد،از چروکیده شدن آن جلوگیری خواهد کرد
▪ هنگام پختن نخود و لوبیا و سایر حبوبات،هیچگاه به آن نمک نزنید،زیرا سخت خواهد پخت.
▪ برای زود جوش آمدن آب سماور،ابتدا آن را تا نیمه از آب پر کنیدو پس از گرم شدن،بقیه آب را به آن اضافه کنید.

نکات خانه‌ داری
۱-هنگام نظافت خانه به همه وسایل توجه داشته باشید، بخصوص وسایلی را تمیز کنید که فکرنمی کنید نیاز به تمیز کردن داشته باشند. مثلا گلدان مصنوعی ای که به نظر شما تمیز است، می تواند آنقدر گرد و خاک در خودش ذخیره کرده باشد که برایتان ایجاد حساسیت کند.

۲-تمیز کردن تلفن را از یاد نبرید چراکه محققان دریافته اند گوشی تلفن می تواند باعث انتقال ویروس یا باکتری شود. و همین عوامل بیماری زا با لب های شما برخورد می کنند و در نهایت به دهانتان راه می یابند.

۳-نظافت سطل زباله بخصوص سطل های آشپزخانه و دستشویی نیز اهمیت بسیاری دارند. به این نکته توجه داشته باشید خالی کردن زباله به معنای تمیز شدن سطل آن نیست پس نیاز است تا خود سطل نیز هر از گاهی کاملا شسته و عاری از آلودگی شود.

۴-پرده حمام نیز احتیاج به نظافت دارد. این به دلیل آن است که پرده ها در فضای مرطوب قرار دارند و بیشتر اوقات نمناک هستند، از این رو می توانند به محل خوبی برای رشد میکروب بدل شوند.

۵-اگر در خانه تان ماشین ظرفشویی دارید، نظافت آن را از یاد نبرید. این وسیله نیاز دارد که هر از گاهی کاملا شسته، جرم زدایی شده و ضد عفونی گردد.

۶-الان که نزدیک فصل سرما است، نظافت شومینه را فراموش نکنید. شومینه و دریچه خروج هوای آن را خوب تمیز کنید. به این نکته توجه داشته باشید که اگر لوله خروج هوای شومینه گرفته باشد، گازهای مضر نمی توانند خارج بشوند و در نتیجه در فضای خانه باقی مانده و برایمان خطرآفرین می شوند.

۷-مبلمان خانه را حتما گردگیری کنید چراکه یک ضربه آهسته به مبل می تواند ذرات گرد و غبار را به هوای خانه انتقال دهد و برای تنفس مشکل ساز شود.

۸-از بالش و لحاف خانه هم غافل نشوید. هر چند وقت یکبار آنها را بشویید و در صورت امکان در معرض نور خورشید و هوای آزاد قرار دهید .

۹-ظروف دکور را گردگیری کنید تا از انباشته شدن گرد و خاک که می تواند تولید حساسیت کند پیشگیری نمایید.

http://banoo.net/

نکات خانه‌ داری

 

نکات مهم خانه داری برای تازه عروس ها

آیا تازه ازدواج کرده‌اید و هنوز هم حتی درست نمی‌دانید کدام قابلمه در کدام کابینت است؟ آیا گیج و سردرگم شده اید؟آیا هنوز موقع غذا درست‌ کردن نمی‌دانید باید اول نمک را بریزید یا فلفل را؟ غصه نخورید، فقط چند فن کوچک لازم است

نکات خانه‌ داری

 چه وقت‌ باید به‌ غذا نمک‌ زد؟
۱▪ به‌ سوپ‌ و آبگوشت‌ از ابتدای پخت‌ نمک‌ بزنید.
۲▪ به‌ گوشت‌ها درست‌ اندکی‌ قبل‌ از برداشتن‌ از روی‌ آتش‌ نمک‌ بزنید.
۳▪ سبزیجات‌ را در آب‌ نمک‌داربپزید.

چه‌ کنیم‌ که‌ تخم‌مرغ‌ ترک نخورد ؟
برای‌ آنکه‌ هنگام‌ پختن‌تخم‌مرغ‌، آنها در آب‌ ترک‌ نخورند چند راه‌ وجود دارد :
▪ در آبی‌ که‌ تخم‌مرغ‌ها در آن ‌می‌جوشد مقدار زیادی‌ نمک‌ بریزید.
▪ قبلا به‌ وسیله‌ یک‌ سوزن‌ ته‌تخم‌مرغ‌ را سوراخ‌ کنید و آن‌ را داخل‌آب‌ سرد بیندازید.
▪ وقتی‌ می‌خواهید تخم‌مرغ‌ بپزد تا سفت‌ شود مقداری‌ سرکه‌ به‌ آب‌اضافه‌ کنید.

نکته‌ای در مورد روش شکستن نارگیل :
برای شکستن نارگیل به این صورت عمل کنید،ابتدا الیاف آن را کاملاً از نارگیل جدا کنید، روی نارگیل لکه‌هایی مانند چشم وجود دارد آن قسمت را سوراخ کنید و شیره داخل نارگیل را کاملاً از آن خارج کنید. سپس نارگیل را داخل تاوه قرار داده به مدت ۳۰ الی ۶۰ دقیقه بگذارید تا با حرارت بالا بپزد بعد از این زمان صبر کنید تا پوست آن سرد شود. سپس با یک ضربه چکش پوست نارگیل را از آن جدا کنید.

چند نکته در مورد گرفتن آب میوه :
در نظر داشته باشید که وقتی می‌خواهید آب میوه بگیرید به مقدار مصرف تهیه کنید. زیرا مثلا اگر آب هویج بماند، تلخ و اگر آب سیب مدتی بماند سیاه می‌شود.اگر می‌خواهید از آب میوه‌ای استفاده کنید که در آن فصل وجود ندارد، می‌توانید در فصلی که آن میوه وجود دارد، آن را ذخیره کنید.

نکات خانه‌ داری

به این صورت که آب میوه مورد نظر مانند لیموترش یا شربت نعناع و یا آب نارنج را درون قالب یخ ریخته تا ببندد. سپس آن را از قالب جدا کرده و درون کیسه پلاستیکی قرار دهید و داخل فریزر نگهدارید تا در زمان مورد نظر یکی از این قالب‌ها را درون لیوان شربت بیندازید و از آن استفاده کنید.

نکات خانه‌ داری

نکاتی در مورد گردو :
۱▪ اگر می‌خواهید پوست گردوی سبز را از آن جدا کنید و دستتان سیاه نشود، داخل ظرف پر از آب، پوست گردو را بکنید.
۲▪ اگر می‌خواهید مغز گردو را سالم از پوست آن جدا کنید، گردوها را یک شب تمام، داخل آب نمک خیس کنید، سپس به آرامی پوست آن را شکسته و مغزگردو را بیرون بیاورید.

چند نکته درباره میوه‌ها :

▪ تشخیص گریپ‌فروت خوب :
از ضخامت و کلفتی پوست گریپ‌فروت به آبدار بودن یا نبودن آن می‌توانید پی ببرید. برای تشخیص اینکه گریپ‌فروت ضخیم است یا نازک به انتهای آن یعنی قسمتی که به ساقه مربوط می‌شود توجه کنید. در این قسمت از گریپ‌فروت برآمدگی ایجاد شده است و اصولاً ناصاف و پر چین به نظر می‌رسد که پوست آن ضخیم است و هر چه پوست گریپ‌فروت ضخیم‌تر باشد پر آب‌تر است.

 

▪ رسیده شدن خرمالوی نارس :
اگر خرمالوی شما نارس است، آنها را در کنار هم بچینید و در گوشه‌ای بگذارید. مدتی که در همین حال بمانند خرمالوها رسیده و شیرین می‌شوند.

نکات خانه‌ داری

▪ برای حفظ سفیدی برنج ، هنگام پخت چند قطره آب لیمو به آب برنج اضافه کنید.

▪ بهترین روش باز شدن یخ ماهی، قرار دادن ماهی در درون شیر است. شیر طعم یخی ماهی را از بین می برد و به آن طعم تازگی می دهد.
نکات خانه‌ داری
نکات مهمی در مورد آشپزی و خانه داری
▪ برای حفظ سفیدی برنج ، هنگام پخت چند قطره آب لیمو به آب برنج اضافه کنید.
▪ بهترین روش باز شدن یخ ماهی، قرار دادن ماهی در درون شیر است. شیر طعم یخی ماهی را از بین می برد و به آن طعم تازگی می دهد.
▪ برای جلوگیری از پاشیدن کیک همراه با میوه خشک و یا کشمش، آن ها را کمی در آرد آغشته کنید و سپس به مایه کیک اضافه کنید.
▪ افزودن نمک به گوشت خام قبل از پخت، طعم آن را از بین می برد در حالی که افزودن کمی نمک به ماهی قبل از پخت به طعم آن می افزاید.
▪ هنگام تفت دادن سبزی یا گوشت، در پایان کار مقدار کمی شکر، عسل یا آب میوه را اضافه کنید تا لعاب داده و طعم آن بهتر شود.
▪ ادویه جوز هندی را در آخر به غذا اضافه کنید زیرا حرارت، طعم آن را از بین می برد.
▪ هنگامی که کاهو را برش می زنید، استفاده از چاقو باعث تغییر رنگ گوشه های برش خورده کاهو می شود بنابراین کاهو را با دست تکه کنید.
▪ قبل از کباب کردن غذا، سیخ کباب و دستگاه کباب پز را چرب کنید.
▪ استفاده از قاشق شیاردار هنگام ریختن مایه کیک در قالب مانع ایجاد حباب می شود.
▪ افزودن یک قاشق مرباخوری سرکه به روغن هنگام سرخ کردن دونات مانع جذب روغن می شود.
▪ برای تازه شدن سبزی آن را در آب سرد حاوی کمی آب لیمو بخوابانید.
▪ ۶ دانه سیر له شده و کمی جعفری را به ۱۱۵ گرم کره اضافه کنید و به شکل تنه درخت درآورید . کره را در پلاستیک بپیچید و در فریزر قرار دهید. از این کره می توان در گوشت، سبزی و یا برای روی نان استفاده کرد.
▪ هنگام استفاده از کره در پخت، کمی روغن به آن اضافه کنید تا کره نسوزد.
▪ برای آب پز کردن تخم مرغ، آن ها را در آب جوش قرار دهید و سپس حرارت را کم کنید. این روش مانع ترک خوردگی پوسته تخم مرغ خواهد شد.
▪ اگر قصد دارید ماهی را بیش از یک روز فریز کنید، آن را کاملا با نمک و زردچوبه آغشته و بعد فریز کنید.
▪ برای جلوگیری از حمله حشرات، به ظرف حبوبات چند دانه میخک اضافه کنید.
▪ برای افزودن ماندگاری قهوه، آن را در یک ظرف دردار و سپس در یخچال قرار دهید.
▪ سفیده تخم مرغ یخ زده بهتر کف می کند.
 ● برای جلوگیری از ورود مورچه به منزل به نکات زیر توجه کنید:
▪ خیار به ویژه خیار تلخ را جلوی راه آن ها قرار دهید. مورچه ها از خیار متنفرند.
▪ کمی سرکه سفید به مکان هایی که محل عبور مورچه است بپاشید.
▪ با مخلوطی از یک لیوان آب و یک لیوان سرکه سیب پنجره ها را تمیز کنید تا مورچه ها را دور نگه دارد.
▪ برگ های خشک نعناع را در مسیر مورچه ها قرار دهید.
▪ مورچه ها از مسیری که دارچین، آب لیمو، پودر قهوه و فلفل پاشیده شده باشد عبور نخواهند کرد.
▪ در ترک های دیوار سیر قرار دهید تا مورچه ها را دور نگه دارد.

منبع : iranvij.ir

نکات خانه‌ داری

نام کتاب : پر نویسنده : شارلوت مري ماتیسن فصل دوم تا دهم

فصل دوم
با عجله از لابه لاي ورقه ها صفحه هایی را براي خواندن انتخاب کردم وخواندم. واقعا شگفت زده شدم مگر میشود
مردي مثل او با داشتن زن و بچه دست به چنین عمل خلافی بزنند. با خود گفتم این افسانه است حقیقت ندارد.اما پس
از انکه همه ي داستان را خواندم فهمیدم که روجر دالتون یک انسان والا وقابل اعتماد است ومن حقیقتا به وجود او
افتخارکردم .از وقتی که دیگر با او رفت وامد نکرده بودم تغییر زیادي نکرده بود او سکوت را دوست داشت و از
ارامش لذت میبرد در فصل زمستان اوقاتش را به مطالعه و سیگار کشیدن می گذشت و تابستان هم به گل هاي باغچه
اش اب میداد.
خصوصیات اخلاقیش را از زمانی که همکلاسی بودیم میدانستم اما من هیچ گاه او را انسانی احساستی و عاشق پیشه
نمیدانستم و به همین دلیل بود که سخت متعجب شدم.روجر براي من انسانی غیر از ان که میدانستم شناخته شده بود.
در اعماق وجودم او را یک انسان قهرمان یک ایثارگر و یک انسان کامل احساس میکردم زیرا اگر چنین جریانی براي
من به وجود می امد نه تنها حاضر به از خود گذشتگی بودم بلکه سعی میکردم از ان جریان که برایم ننگ اور بود فرار
کنم و در گوشه اي پنهان شوم.
وقتی شروع به خواندن داستان کردم از موفقیت خود کاملا بی خبر بودم با عجله سعی کردم هر چه زودتر داستانش را
تمام کنم .هر چه جلوتر میرفتم جذابیت داستان بیشتر میشد ومن همچنان خواندم وقتی به خود امدم هوا کاملا روشن
شده بود چشم هایم از خستگی باز نمیشد وافکارم به خاطر نوشته هاي روجر پریشان بود . به خود گفتم حداقل نیمی از
نوشته دالتون افسانه است واز افکار وخیالات واهی خودکمک گرفته اما همچنان ادامه دادم .تا نز دیک ساعت هشت
صبح ان را تمام کردم بعد به رخت خواب رفتم در حالی که بخاري ساعت ها قبل خاموش شده بود هواي اتاق کاملا
سرد شده بود اما من با خستگی تمام تا ساعتی پس از ظهر به خوابی عمیق فرو رفتم.٧
پس از بیدار شدن دوش گرم گرفتم وبراي صرف ناهار به رستوران رفتم هر جا میرفتم روجر و افکارش با من بود به
نوشته هایش فکر میکردم وغرق در افکارم بودم گاهی او را یک انسان واقعی میدانستم وانچه را نوشته بود حقیقت
مطلق به حساب می اوردم اما وقتی درباره ي نوشته هایش فکر میکردم به ناچار مقداي از انها را به حساب رویا وخیالات
واهی اومیگذاشتم . بعد ازخوردن غذا هوس کردم روجر دالتون را ببینم اما میدانستم که او نمی اید زیرا قرار ما روز
یکشنبه بود.
فصل سوم
دوباره شروع به خواندن کردم...نوشته بود...در یک شب سرد و بارانی با وجودي که باد شدید می وزید مجبور بودم در
ان کوچه هاي تنگ وگل الود براي پیدا کردن خانه اي که میخواستم به جستو جو بپردازم چراغ هاي خونه کم نور بود و
با وزش باد تکان میخورد. سایه ي تیر هاي چراغ برق روي زمین هاي پر از گل ولاي کوچه سایه می انداخت .تمام اینها
صحنه اي غم انگیز و ناراحت کننده راتداعی میکردند.من براي انجام کاري که مربوط به خودم نبوددر چنین شبی به
منزل مردي که اخیرا مرده بود رفتم انجا محله قدیمی بود معماري بعضی از ساختمان ها و عمارت ها مشخص میکرد که
اینجا روزي از مناطق زیبا واباد شهر لندن بوده است وقتی از پلکان قدیمی ان بالا رفتم ساعت از شش گذشته بود . به
طبقه بالا رسیدم و اتاق شماره ي نوزده را با یک پلاك زرد رنگ مشخص شده بود یافتم. ماموریت من از طرف شرکت
جهت تحقیق درباره مرگ مردي بود که زندگیش به مبلق زیادي بیمه شده بود . اداره شهربانی دراین کار دخالت کرده
بود واجازه ي دفن نمیداد من به خاطر مشکوك بودن مرگ ان مشترك مامور تحقیق به پرونده اوشدم.راهرو ها کاملا
تاریک ساکت و بودند. من از این سکوت احساس ترس و وحشت می کردم از پشت در پلاك نوزده ترنمی بهشتی
بگوشم رسید.ان صداي زیبا من را از خود بی خود کرد همین نغمه بهشتی بود که مرا به جنایتی واداشت که از جامعه مطرود ومردود شدم مرا روانه زندان کردند هر چه کرد همان صداکرد .با کوبیدن در صداي اواز قطع شد لحظه اي بعد
در ارام باز شد و دختري جوان ومتین روبرویم ایستاد. بی مقدمه پرسیدم شما می خواندید؟
-بله...در نگاهش نوعی ترس و وحشت وجود داشت
-اسمتان؟
-ماویس... ماویس کوترل
-اوه... بله پس شما دختر مرحوم برنارد کوترل هستید ؟
-نه دخترش نیستم.
-پس خواهرش هستید.دخترك سرش رو پایین انداخت و من میتوانستم اندام ظریف و لب ودهان نمکین و زیبایش را
ببینم و موهاي طلاییش رابراي همیشه به خاطر به سپارم.
او زیبایی غمگین بود.برق نگاهش در ضمن داشتن حرارتی ذاتی غمی جانکاه داشت و رنگ رخسارش پریده بود.
نگاهش مبهوت و پریشان بود فکر میکردم مرا نمیبیند لحظه اي با بی اعتنایی نگاه کرد وگفت : نه اقا من بیوه کوترل
هستم... جمله را طوري با تنفر و انزجار بیان کرد که معلوم بود دلبستگی چندانی به او نداشته . حرکاتش ظریف و ارام
بود به خود گفتم نباید بیش از هیجده سال داشته باشد و من از این دختر جوان به سن وسال او زن مردي که طبق
پرونده اش بیش از پنجاه سال داشت شده بود تعجب کردم . تعجب من بیشتر از این پرسش بود که چند سال پیش از
این ازدواج صورت گرفته و کلا این دختر زیبا چگونه تن به چنین کاري داده است؟با لاخره به اوگفتم : خانم من براي
رسیدگی وتحقیق درباره مرگ اقاي کوترل از طرف شرکت بیمه به اینجا امده ام. به کناري رفت و راه را براي ورود من
باز کرد: بفرمائید تو... اتاقی نسبتا بزرگ بود اما وسایل لوکس وشیکی در ان نبود هنگام وارد شدن پرسیدم: تنها
هستید؟ با ملایمت و ارامی جواب داد:نه اقا با ماري ژوزف زندگی میکنم.
نمیدانستم چطور و از کجا شروع کنم نمیخواستم دختر جوان رابا پرسش هایم ناراحت کنم . ناگهان یک فکر بکر از
ذهنم گذشت. مطمئن بودم که جنازه - به علت نداشتن اجازه دفن- هنوز در خانه باقی است این فکر مرا کنجکاوتر کرد
. اما او همچنان سرش را پایین انداخته بود واهنگی را زیر لب زمزمه می کردومن از او که درچنین موقعیتی اواز
میخواند تعجب کردم. نظري به اتاق انداختم : پنجره هاي بلند وسقفی گچ کاري شده پر ده هاي نازك در جلو پنجره ها
ویک قالیچه رنگو رو رفته جلوي بخاري پهن شده بود مقداري پارچه سیاه روي چرخ خیاطی ریخته شده بود فکر کردم
حتما دختر جوان مشغول تهیه لباس عزا است. در گوشه وکنار اتاق وسایلی بودند که جلب نظر نمیکردند . تنها چیزي
که به نظر می امد وسایل چوبی و مبل ها بودند که حتما روزگاري بسیار شیک به نظر میرسیدند زیرا از چوب بسیار
زیباي گردو ساخته شده بود .دران اتاق هیچ چیز نمایانگر علاقه ي او به زندگی نبود همه چیز نشان میداد که او تا چه
حد از ان محیط واتاق متنفر است. در پرونده اي که براي تحقیق به من داده بودند برنارد کوترل را با لقب ها واسم هاي
زیادي نوشته بودند تا بتواند در شصت سالگی پول بیمه اش را پس بگیرد اما او در سن پنجاه وشش سالگی فوت کرده
بود اسامی و القابش نشان میدادکه روزي زنگیش سرو سامانی داشته او در این سن وسال با بجه اي که بیش از بیست
سال نداشت زندگی میکردخیلی چیزها را براي پرسیدن داشتم در عین حال میبایست گزارش تحیق تهیه میکردم.
خوب شوهر شما چه مدت بیمار بود.
-ده دوازده روز
-چرا دکتر اجازه دفن را نداده؟
-نمیدانم حتما چیز غیر عادي دیده بوده!
-پرستارش شما بودید؟
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٠
-ماري ژوزف هم به من کمک کرد.
-وقتی مرد چه کسی بالاي سرش بود؟
-هیچ کس
-چرا؟همچنان با نگاه سرد و بی روح زمین را نگاه میکرد .براي اینکه ماري نبود و من هم براي خرید بیرون رفته بودم.
-به عقیده ي شما این مرگ دلیلی نداشت؟
-من که علتی نمیبینم اما فکر نمیکنم زیاد عجیب باشد
-فکرنمیکنید خود کشی کرده؟
-اوه نه هرگز
-چه ؟ اگر کرده باشد؟
-نه محال است او همیشه از مردن میترسید. وضع خوبی نداشت از زندگیش راضی نبود اما همیشه میگفت در شصت
سالگی با پول بیمه اش زندگی خوبی را اغاز میکنداز اینجا میرود وتفریح میکند. دیگر چیزي به شصت سالگیش نمانده
بود
-گویا چهار سال فرصت داشت.
-وقتی خودش را بیمه کرده بود من اصلا به دنیا نیامده بودم!.او میگفت که تمام حق بیمه اش را پرداخته و هیچ کم
وکسري نداردمیگفت که پول زیادي ندارد اما میتواند مابقی عمرش را به راحتی بگذراند
-چند وقت است که ماري از پیش شما رفته؟
-نه او نرفته او با ما زندگی میکند او چند دقیقه پیش براي خرید بیرون رفت.
-حتما زود برمیگردد.
-البته الان پیدایش میشود بعد با لبخندي ملیح ادامه داد:وقتی شما در زدید فکر کردم ماري اومده.
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١١
-میتوانم او را ببینم
-حتما او خیلی زود می اید.بخاري خاموش شده بود من روي یک صندلی نزدیک بخاري نشستم گاهی دختر زیبا را
نگاه میکردم او مشغول خیاطی بود و به من اعتنایی نمیکرد. به عقیده من مرگ کوترل غیرطبیعی بود اطمینان داشتم که
کار به دست یکی از این دونفر انجام شدهباشد. طولی نکشید که صداي پایی از پله ها به گوشم رسید و لحظه اي بعد
انگشت هایی به در خورد ماویس کوترل در را باز کردزنی متین و باوقار با لباس خخواهران روحانی وارد شد.وقتی مرا
دید محترمانه سري تکان دادسبد دستش را روي زمین گذاشت وقتی از جلوي من رد شد گفتم :خانم! ایستاد ومن ادامه
دادم من از طرف شرکت بیمه مامور تحقیق در مورد مرگ اقاي برنارد کوترل هستم کارتی را از جیبم در اوردم و
خواستم به او نشان دهم اما دیدم یکی از دوستان اداریم زیر علامت شرکت بیمه کلمهی مسخره اي نوشته بود من هم
از دادن ان خودداري کردم درباره مرگ اقاي برنارد کوترل پرسش هایی کردم که جواب هاي داد اما من نتوانستم در
ان ها اثر مظنونی پیدا کنم . بنابر این تغییر عقیده دادم و قبول که مرگ طبیعی بوده است وهمین اظهار نظر من باعث
شد که دکتر اجازه دفن بدهد.ماري در حالی که دست هایش را به هم میفشرد گفت:به گفته دکتر باید کالبد شکافی
شود
-حتما باید کالبد شکافی شود...جسد کجاست؟لابد در پزشک قانونی.
-نه اقا در ان اتاق میخواهید ببینید؟
-بله متشکرم.
نمیخواستم به ان اتاق بروم ولی ماري منو به ان اتاق راهنمایی کرد. در اطراف اتاق چهار شمع روشن بود منظره
ترسناکی بود روي جسد ملافه ي سفیدي پهن بود ماري جلو رفت و ملافه را کنار زد جسدبی جان کوترل با رنگی پریده
نمایان شد. به فکر فرو رفتم او خیلی جوان تر پنجاه و شش سال به نظر میرسید حتی یکدانه موي سفید نداشت. نوعی
کدورت و تیرگی و غبار مرگ بر چهره اش نشسته بود . با این حال اثار قدرت وسلامت جسمانی در چهره اش هویدا
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٢
بود.گفتم: باید با دکتر ملاقات کنم امیدوارم مرا ببخشید و به طرف در رفتم. ماري گفت: شما به وظیفه ي خود عمل
کنیدو به جاي انکه مرا به اتاق ماویس راهنمایی کند یکراست از پلکان سرازیرم کرد. کوچه همچنان تاریک و گل الود
بود باران هم به شدت میبارید و صداي باد سیم هاي برق را به زوزه کشیدن در اورده بود. دکتر که مردي عصبی و بد
اخم بود در همان حوالی زندگی میکرد با او ملاقات کردم او از مرگ غیر منتظره مریضش سخت عصبانی بود فکر
میکرد برنارد کوترل فقط به خاطر اینکه به حیثیت وشغل او صدمه بزند مرده میگفت: مرگ او کاملا بی علت بوده و من
از این بابت نگرانم. پرسیدم: لابد فردا صبح کالبد شکافی خواهند کرد...
-بله .. بله...
-حتما فکر میکنید که او کشته شده.
نه تنها معتقدم بلکه ایمان دارم وقسم میخورم سو گند میخورم که مرگ او طبیعی نبوده حتما دستی در کار بوده...
-به نظر شما چه کسی ممکن او را به قتل رسانده باشد؟
-نمیدانم خدا میداند.... پلیس باید قاتل را پیدا کندو اضافه کرد:اي اقا بیشتر پلیس ها احمقند و چیزي سرشان نمیشود .
دکتر بر عقیده اش ثابت بود ثبات عقیده او سبب سستی عقیده من درباره مرگ کوترل شد با خود گفتم که دکتر
احمق است و بیهوده اجازه دفن نمیدهد ... از پیش دکتر رفتم . در قطار زیرزمینی نیز در ذهن خود مشغول تهیه ي
گزارش قتل برنارد کوترل بودم . انچه ماري گفته بود با گفته هاي دکتر مطابقت میکرد دکتر معتقدبود که او بیماري
گوارشی داشته واگر کمی استراحت میکردحتما خوب میشد و دلیلی براي مرگ ناگهانی او وجود ندارد.پرسیدم:اگه
سکته قلبی کرده باشد؟
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٣
-اي اقا کوترل مردسالمی بود او هرگز سکته نکرده...
براي من باور کردنی نبود که دختر بچه اي به سن سال او که هنوزشاید خودش را هم نشناخته دست به چنین قتلی زده
باشد یا لااقل شریک قتل باشد و بتواند اینطور خونسردیش را حفظ کند و با ملایمت سخن بگوید... ناگهان افکارم
متوجه بیوه کوترل شد . در تصورات او میدیدم که چشم بر زمین دوخته و صدایش را می شنیدم که اهنگ زیبایی را
زمزمه میکرد...
****
من زندگی راحتی داشتم . همسرم زن کد بانویی است و دخترم گریس هم مانند مادرش است. من از زن وبچه ام کاملا
راضی بودم به زندگی ساده خودم عادت کرده بودم . همیشه به عنوان یک وظیفه به زن و بچام عشق می ورزیدم اما نه
با یک احساس قلبی! براي من زیبایی معنی نداشت. من همیشه مردي با شور و احساس بودم به موسیقی علاقه ي زیادي
داشتم از اینکه مانند ماشین مجبور به زندگی کردن باشم بیزار بودم . در زندگیم وظیفه و اجبار جاي تمام احساساتم را
گرفته بود. دیگر شور زندگی عشق و احساس درونم خشکیده بود انجام وظیفه اجباري جاي تمام عشق هایم راگرفته
بود.
زنم در خانه مثل یک ادم اهنی بود گاهی حرف میزد و گاهی میخندید اما بی احساس و سرد. از اینکه مجبور بودم تا
زمان نا معلومی زندگیم را با او سپري کنم ناراضی بودم . هر گز دوست نداشتم تا پایان عمر چنان باشم که بودم
همچنین نمی خواستم به همین شیوه زندگی ادامه دهم!
شاید تا ان شب که بیوه کوترل را ندیده بودم هیچ گاه امکان تجزیه و تحلیل خواهش ها خواسته هایم به دست نیامده
بود. اما ان شب بون اینکه بخواهم همان طور که روي تخت خوابم دراز کشیده بودم ارزوهایم را موشکافی کردم .متوجه
شدم که تا ان زمان همه چیز تیره وتار بوده و تنها گاهی روشنایی هاي ضعیفی خود نمایی میکرد. این نور ضعیف
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٤
گاهی به شکل هاله ي باریکی که لازمه ي زندگی است در ان همه تیرگی ظاهر شد براي لحظه اي می پائد و پس از ان
دو باره در ژورفاي تاریکی فرو میرفت و نابود میشد ان شب را تا پاسی از شب در فکر جریان کوترل بودم و حدود
ساعت یازده بود که به خواب رفتم
فصل چهارم
چند روزي از این جریان نگذشته بود که گزارش پزشک قانونی در مورد کالبد شکافی مبنی بر عدم وجود شواهدغیر
طبیعی مرگ به دستم رسید من هم گزارش خود را تکمیل وبه شرکت بیمه فرستادم. شرکت هم بلافاصله پولی را بابت
حق بیمه به بیوه کوترل بدهکار بود پرداخت کرد وظیفه ي اداري من در اینجا به پایان رسید اما از همان دیدار اول
حسی که هم مسرت بخش و هم غم انگیز بود در من شکل گرفت. چیزي از درون به من گفت که : این ماجرا سر دراز
دارد .وقتی جنبه شادي بخش این حس ظاهر شد دوست داشتم ان را موشکافی کنم...اما به ناگاه گونه اي غم که زائیده
همان احساس بود جایش را میگرفت واز تجزیه وتحلیل ان منصرفم کرد. این حالت ها کاملا مرا خشمگین و بهانه گیر
کرده بود . احساس میکردم درطی این سال ها زندگی یکنواخت وکسل کننده اي داشتم . گویی نوعی تمنا واحساس
ازاعماق وجودم به شکل اتش زیر خاکستر بیرون می اید احساس می کردم انچه میخواستم نشدم... نمیتوانم به درستی
حال وهواي ان روزهاتوصیف کنم هر روز صبح از خانه به اداره وعصر ها از اداره به خانه می امدم. تا کی باید این گونه
زندگی کنم ؟ تا کی باید به این روش خشک و بی روح زندگی را گذراند و در انتظار روز مرگ نشست ؟ این حالت
روح مرا ازرده وخسته کرده بود یک شب پس از شام از اوا پرسیدم:
-اوا؟ چقدر دوست داشتم گریس دختر گرم و با ذوقی بود نمیدانم چرا تا این حد سرد و بی روح است!اوا که زنی تمام
عیار بود با خونسردي جواب داد: همه ي دختر هاي هم سن وسال او همین طوري هستند. اما حتما بعد از تحصیل در
دانشگاه خانه داري بهتر میشود دختر با استعدادي است.
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٥
من با تمسخر گفتم اگر گریس درست فکر میکرد هیچ گاه چنین رشته هایی را انتخاب نمیکرد! و او بی اعتنا به من
ادامه داد: من مطمئنم که او پیشرفت خوبی خواهد داشت . دوست داشتم او را عصبانی کنم و کردم
-البته! البته! اگر او درست فکر کند هرگز این رشته را انتخاب نمیکند.... وتازه فکر نمی کنم او به میل خود انتخاب
رشته کند!
ولی او گفت: هر دختر با شعوري این کار را میکند.
-بله اگر اراده داشت و به دستور کسی کار نمیکرد ! کمی ناراحت شد. براي ان که به اتش روشن شده دامن نزنم کوتاه
امدم. به من ارتباطی نداشت که در چه رشته اي درس بخواند. اوا گریس را در تصمیم گیري ازاد گذاشته بود و لزومی
نداشت که من در کار هاي ان ها دخالت کنم . چون احساس میکردم ان ها به هیچ وجه به من احتیاجی ندارند زیرا در
هیچ کاري با من مشورت نمیکردند
اوا یک عادت بد دیگر داشت. او بسیار مستبد و خود راي بود.هیچ گاه در هیچ کاري با من مشورت نمیکرد
ده سال از ازدواج من واوا گذشته بودکه پدرش فوت کرد. براي او ارث زیادي به جا گذاشت اوا روي یک میل فطري و
خواهش ذاتی هرگز میل نداشت به ان دست بزند.
مادر و دختر خیلی شبیه هم بودند مثل هم لباس می پوشیدند همیشه با هم به هر کجا میخواستند میرفتندعجیب تر از
همه اینکه ا ها از نظر ساختمان و مغز و روح شبیه هم بودند اما بر خلاف اینهمه تشابه بین مادر و دختر هیچ تشابهی بین
من وان دو نفر وجود نداشت. البته خیلی از افرادي که از رمز وراز زندگی ما بی خبر بودند حسرت زندگی بی سر و صدا
ما را میخوردند اما اتگر میدانستند که اوا یک زن از خود راضی و کله شق است یقینا پی میبردند که زندگی با این زن
چقدرمشکل و غیر قابل تحمل است.
البته نمیخواهم اوا را بد جلوه دهم . اما انچه میگویم خصوصیات اخلاقی و ذاتی اوست اگر وضع زندگی خودم را از لحاظ
معنوي تشریح نمیکردم افکاري که داستان مرا میشنیدند مرا یک انسان بی وجدان و یک مرد خیانتکار به زن وفرزند
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٦
اجتماع می پنداشتند! یقین داشتم که در صورت محکوم و زندانی شدن من هیچ گونه صدمه و اسیبی به انان نخواهد
رسید زیرا حضور من در ان خانه تنها یک حضور فیزیکی بود و ان ها مرا به صورت یک مرد یا یک شوهر یا یک پدر
قبول نداشتند. در صورتی که من چیزي غیر از این را میخواستم دوست داشتم نسبت به من محبت همسرانه و پدرانه
داشته باشند نه این که تنها پدر یا شوهر باشم!در انتها با تکیه بر این فکر که انها از غیبت می ازرده خاطر نمیشوند و
اینکه حضور من تاثیري در زندگی ان نمیذارد خود را در مسیر جدیدي قرار دادم.
فصل پنجم
من از کودکی انسانی خونگرم و پر شور و هیجان بودم. ان روز که اواسط ماه فوریه بود به خانه ماویس رفتم دلیل اینکه
اینجا از احساساتم حرف زدم این است که هواي ماه فوریه مثل بهار است در ماه فوریه از شدت سرما کاهش داده شده
و افتابش کمتر میشود در این حال و هوا فیل من یاد هندوستان کرد... نمیدانم چرا این غریزه را هیچ وقت از دست
ندادم در این موقعیت ها همان طور که در خیابان قدم میزنم اهنگی در گوش دلم زمزمه میشود که حس استقلال طلبی
و ازادي را در من زنده نگه میدارد این احساس شور وحرارت زندگی را در من زنده نگه میدارد این عقاید همان افکاري
بودند که از دوران کودکی با انها به خواب میرفتم چنین کسی هرگز از دست این غریزه پس از گذشت سالیان سال
دوباره ظاهر شده و حرارت و گرماي ان بر دلم منزل کرده ان روز من چنین حالی داشتم. با خود گفتم من زن و بچه
دارم نباید به دنبال هوس هاي لحظه اي بروم نباید خود را وارد اینگونه حوادث کنم. من همیشه مردي احساساتی و
عاشق پیشه بودم و چنین انسانی هرگز نمیتواند از دست این غریزه ذاتی اش نجات پیدا کند.معتقد بودم که این
احساس ذاتی همانند اتش زیر خاکستر در دلم پنهان مانده و ماویس مانند نسیم ملایمی ان خاکستر ها را به کناري زده
تا بتواند اتشی تند و تیز در روحم ظاهر گرداند همیا اتش بود که ان روز مرا به سمت خانه ماویس کشاند در راه با
خودم فکر میکردم وحرف میزدم : ایا از اینکه دو باره به دیدنش میروم دلخور نمیشود ؟فکر نمیکنم هنوز در همان
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٧
خانه باشد خانه ي سرد و بی روحی بود !نمیدانم وقتی در را باز کرد چه خواهم گفت و از من که مرد غریبه اي هستم
چگونه استقبال خواهد کرد؟...
کسی در راه پله نبود و من در تصوراتم مردان و زنان قرون وسطی را میدیدم که از این پله ها بالا و پایین میرفتندوقتی
پشت در اپارتمان رسیدم منتظر ماندم تا دوباره همان صداي اواز زیبا را که سعی میکردم ان را در خاطرم زنده نگه
دارم-بشنوم اما سکوتی حزن انگیز حکمفرما بود دوبار در زدم در باز شد خودش بود . باز ان قیافه معصوم و خواستنی
جلوي چشمام ظاهر شد ... لاي در ایستاد دلم بد جوري شور زد. نمیدانستم چه بگویم و چه کنم عملکرد در چنین
وضیت هایی بسیار مشکل است اضطراب زیادي داشتم.. به ناچار براي رهایی از سکوت مرگبار حاکم گفتم: میخواستم
چند کلمه با شما حرف بزنم. اجازه میدید داخل شوم؟خود را کنار کشید و در را باز کرد... نه حرفی نه سخنی
-تنها هستید ؟
-میبینید!
-پس خواهر روحانی؟
-کلیساست.
-عجب!همیشه تنها هستید؟ در نگاهش نوعی غم هویدا بود غمی که همیشه به همراه داشت.سرش را تکان داد و
اهسته گفت:بله
-چرا؟
ماري و پدر روحانی ابرن از من خواستند که با انها به دیر بروم اما من قبول نکردم میدونید؟فعلا خیلی بلا تکلیف هستم
. این جاجاي راحتی است اما مجبورم به زودي این جا را ترك کنم
دلم لرزید پرسیدم :چرا؟
-براي این که نمیتوانم کرایه را بپردازم . پول بیمه انقدر زیاد نیست که بتوانم مدت زیادي بدون در امد دیگري زندگی
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٨
کنم اگر جایی پیدا کرده بودم تا حالا رفته بودم. اما قرار است به زودي دختري اینجا بیاید تا پس از این با هم زندگی
کنیم.
به ناگاه برق امید در دلم جرقه زد.
-کی؟
-شاید تا هفته اینده.
-حتما او را میشناسید.
-اوه... البته...مجبور هستم این کار را بکنم اگر جاي ارزان تري پیدا کنم می روماما هنوز جاي مناسبی پیدا نکردم
با نوعی شوخی گفتم:حتما جایی به جز دیر؟
-اوه بله دیر جاي مناسبی نیست....
-اگربخواهید میتوانم جاي مناسبی برایتان پیدا کنم.
در حالی که پشت میز رو به روي من نشسته بودو با دست هاي ظریف و زیبایش میز را لمس میکردچشم به زمین
دوخت و جواب داد:شما لطف دارید.
اما شیوه بیانش به گونه اي بود که فکر کردم این کار را از وظایف اداري من میپندارد واز نظر او ماموریتی از طرف
شرکت بیمه داشتم که خانه اي براي او پیدا کنم! سپس بی انکه منتظر جواب من باشد ادامه داد: من هیچ گاه دوست
ندارم زندگی ام را محدود کنم دوست دارم همیشه ازاد باشم واتاق مستقلی داشته باشم هر چند کوچک و محقر باشد.
بدون اینکه جوابی به صحبت هایش بدهم بی مقدمه پرسیدم:شما چند سال دارید
نوزده ودر چشم هایم خیره ماند
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ١٩
-به نظر من سن شما کمتر است...
لبخندي بر گوشه لب هایش نشست و براي اولین بار لبخندش را دیدم پرسیدم:به نظر شما چرا اینجا امده ام؟
-حتمابراي تکمیل کار هاي شرکت... مگر نه؟
-خیر! اشتباه حدس زدید.
-با تعجب پرسید:پس براي چه امده اید؟...من که نمیدانم
میدانید بیمه دیگر با شما کاري نداردپولی داده و به نوع خرج کردن ان هم کاري ندارد براي شرکت اهمیتی ندارد که
شما این جا بمانید یا برویداما من براي خدمتی احتمالی اینجا امده ام که اگر توانستم انجام دهم
دوباره لبخندي - کمی مختصر تر بر لب هایش نشست
-هر طور میل شماست
با این حرفش فهمیدم به کمک احتیاج دارد. در صحبتش حالتی مانند توکل و توسل وجود داشت و من براي انکه میخم
را محکمتر بکوبم گفتم:نه خانم کوترل اگر مایل باشید... من خیلی دوست دارم کاري برایتان انجام دهم میدانید انسان
گاهی دوست دارد به دیگران کمک کند امروز میخواستم از وضعیت شما باخبر شوم و احتمالا کاري انجام دهم
-چه گفتید ؟کمک؟
گاهی اوقات انسان همانند یک پردر دست دیگري به بازي گرفته میشود این موجود زیباو ظریف این عروسک واین
بیوه کوترلهم مرا به بازي گرفته بود. پشتش به بخاري بود موهاي طلائی رنگش همانند هاله اي برگرد صورتش خود
نمایی میکرد موقع حرف زدن گونه هایش چال می افتاد و زیبایش را دو چندان میکرد روشناي لرزان شعله ي بخاري
روي میز می افتاد و سایه انگشتان ظریفش را بر سطح میز می انداخت در دل گفتم : نه پسر هستم ونه بی تجربه! تو
نمی توانی مرا از میدان بدر کنی بر همین اساس با خاطري ازرده گفتم: پس خداحافظ! امیدوارم مرا ببخشید از اینکه
مزاحمتان شدم شرمنده ام.
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٠
تقریبا نزدیک در بودم که ناگهان طنین صدایش در اتاق پیچید: من کی به شما گفتم کهمزاحم هستید؟
-نگفتید اما من از لحن صحبت هایتان فهمیدم. فکر نمیکنم احتیاجی به من و کمک من داشته باشید
سپس ادامه دادم: من براي تو پدر خوبی هستم! همان طور کهسرش پایین بودو سایه اش با لرزش شعله هاي بخاري
روي دیوار میرقصید گفت:به صحبتن هایتان اطمینان داشته باشم؟
-چرا شک داري؟ تو از دختر من بیش ازچهارده سال بزرگتر هستی . قدمب جلو گذاشت و در حالی که به کراواتم
خیره شده بود گفت: بالاخره متوجه شدید من از سنم بالاتر هستم!چرا اخم کردید و عصبانی شدید؟من خیلی دوست
دارم که نصیحتم کنند.
بدون خواست قلبیم شادمان شدم وگویا این شادمانی را در نگاهم خواند
کلام اخر از دهانش خارج نشده بود که گفتم: درست است پولی راکه شرکت بیمه به شما پرداخت میکند کفایت
نمیکند. ایا شما کاري بلد هستید؟
-جز خیاطی هیچ...
-چه نوع خیاطی؟
-ظریف دوزي و... صدایم هم بد نیست!
به یاد اولین روزي که او رادیدم همان صدایی که مرا دگرگون کرده بود افتادم
-اوه...بله ..میدانم ..میدانم
-از کجا فهمیدید ؟ من که براي شما نخوانده ام.
-همان روز اول که پشت در بودم شما اواز می خواندید ومن به ناچار براي شنیدن ان چند لحظه ایستادم.
-شما اموزش دیده اید؟
-نه اصلا
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢١
-پس هیچ کار هاي دستی بهتر است؟
-البته!
-نقشه بعدي نقل مکان شماست
-هر طور که شما صلاح میدانید.
-پس میتوانم براي شما اتاقی تهیه کنم؟
-خواهش میکنم لطف میکنید
-امیدوارم کاري از دستم بر اید.
دیگر با هم حرفی نزدیم وتا مدتی سکوت برقرار شد این گفت وگو یک نتیجه داشت: من رومئو بودم و نه قهرمان
داستان هاي هزارو یک شب بلکه پدري بودم که به دختر بیوه اش کمک میکرد و نقش دیگري هم نمیتوانستم ایفا کنم
این فاصله کمی مرا غمگین میکرد او را کسی میدیدم که مجبور بودم پیشش به خاك بیفتم در نگاه خیره کننده او
چیزي بود که اعتماد راجلب میکرد رنگ رخسارش انسان را مجذوب میکرد و به تحسین وا میداشت خیلی متین و
شاعرانه حرف میزد و در یک کلام بسیار زیبا بود . در این موقع صداي صندلی سکوت را شکست او از جایش بلند شد
و به طرفم امد و مستقیم در نگاهم چشم دوخت:
-نمیدانم اسم این کار را جز محبت و لطف بسیار شما چه بگذارم.
-کدام کار؟
-این که شما کار وزندگی خود را رها کرده اید و براي کمک به من - زنی بیوه به اینجا امده اید! پدر روحانی و ماري هم
همین قصد راداشتند اما انها خواستند که مرا به دیر ببرند ... البته ان ها جز مصلحت و خوبی من به چیزي فکر نمیکردند
اما من نمی خواستم ازادیم را از دست بدهم...
کمی سکوت کرد و ادامه داد : من سه سال رنج زندگی زناشویی را بر خود تحمیل کردم هیچ کس نمیتوانست با شوهر
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٢
من احساس خوشبختی کند ویا لا اقل زندگی متوسطی داشته باشد فکر نمیکنم هرگز او را دیده باشید من در اینجا به
علت این از دواج نا مناسب کاري ندارم. زیرا ان مسائل گذشته و من سعی دارم ان گذشته ها را فراموش کنم حالا نتیجه
این سه سال زناشویی تنها مقدار پولی است که بیمه به من داده و چند لیره هم ذخیره داشته ام. بله ! این پول به علاوه
مقداري تجربه وکمی استعداد ذاتی... وحالا تصمیم دارم چند سالی تلاش کنم تا بتوانم زندگی جدیدي براي خودم
تشکیل دهم همان طور که میدانید سن زیادي ندارم که دوباره شروع کردن از من گذشته باشد... حتما متوجه شده اید
که من کمی جاه طلب هستم.
معتقدم کمی جاه طلبی براي ترقی زندگی بشر لازم است...فکر نمیکنم ادم بی پشتکاري باشم براي همین است که قبول
دارم برایم اتاقی پیدا کنید
-بسیار خوب باکمال میل بیش از انچه خوشحال بودم خود را شادمان نشان دادم از این که میتوانستم براي او کار مثبتی
انجام دهم احساس رضایت میکردم میدیدم که او مرا وسیله اي جهت پیشرفت کار خود قرار داده بود و من از تصور
این امر لذت میبردم در ان حال کمی در خود فرو رفتممن امشب براي چه به اینجا امده ام؟ مقصود من از این کار
چیست ؟ چه نتیجه اي میخواهم از این کار بگیرم؟ او یک دختر سراپا رمز و معماست و میبینی که چقدر خودش را
میگیرد پس چه انتظاري از او داري؟
این یک حقیقت بود . من به خواهش دل خود پیش او امدم از اولین ملاقات همیشه به او در قیافه اي ساکت و ارام و
گرفته با زیبایی کودکانه اش فکر میکردم این تصور به طور حتم چیزي بیش از خواهش پدري از دختر خود بود من ان
شب او را پدر وي خطاب کرده بودم در این اندیشه بودم که خود را انقدر کنترل کنم تا حرکتی بر خلاف قول خود انجام
ندهم...
با اراده اي راسخ تصمیم گرفتم که نا امید نشوم و راهم را ادامه دهم اما چه راهی؟ نه اورا میشناختم ونه به او اعتماد
داشتم اصولا در دلم نسبت به او بدبینی خاصی ایجاد شده بود خودم نیز نمی دانستم که علت این بدبینی چیست؟
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٣
پس از کمی فکر کردن سرم را که تا ان موقع پایین بود و به گل هاي رنگ پریده فرش نگاه میکردم بلند کردم و در
چشم هایش خیره شدم لحظه اي بعد در حالی که به طرف در رفتم گفتم:امیدوارم بتوانم کاري از پیش ببرم البته شما را
بی اطلاع نخواهم گذاشت.
از فرداي ان روز پس از پایان کار اداري به دنبال یافتن اتاق خالی به بنگاه ها و اژانس هاي مختلف سر میزدم ان هاذ
خانه هاي خالی زیادي را به من نشان دادند بعضی از ان ها کاملا ارزان بود اما در محل هایی واقع بودند که نمیخواستم
ماویس انجا زندگی کند نه این که جا هاي پست و بد نامی بودند بلکه به این دلیل که در ان محل ها چشم بسیاري به
دنبال او می افتاد وممکن بود انچه نمیخواستم اتفاق بیفتد . اواخر مارس بود که براي سومین بار به دیدنش رفتم باز هم
در را باز کرد. اصولا همیشه حرکاتش مرا ناراحت میکرد همان طور که ایستاده بودیم گفتم :هنوز نتیجه اي نگرفتم
شانه هایش را بالا انداخت واین موضوع را بی اهمیت نشان داد و گفت:من از پذیرفتن و زندگی کردن با ان دختر
منصرف شدم چون خواستم ببینم در اینده چه پیش می اید.
-بله کار درستی کردید .شاید فردا از امروز بهتر باشد! ضمن صحبت هاي سر پایی که با او داشتم که او برخلاف انچه
من تصور میکردم دختر بی دست و پایی نیست و خیلی خوب میتواند گلیم خودش را از اب بیرون بکشد با این حال
نمیخواستم او را به حال خودش بگذارم و میل داشتم که در تمام کار هیش دخالت کنم . به شکلی سر پرست او باشم.
گفتم:
به عقیده من هر چه زودتر از این محل بروید بهتر است محله خوبی نیست گرچه وظیفه اش را خوب انجام داده است
نگاهش نوعی ابهام و تخیل را میرساند:
-وظیفه ؟...چه وظیفه اي؟
چون ما را با هم اشنا کرد
سایه شرمی دخترانه بر رخسارش نقش بست و بعد لبخندي بر لبانش نمایان شد اما حرفی نزد
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٤
-میدانید که صداي شما چقدر در من تاثیر گذاشت اعتراف میکنم که قبل از دیدن شما من با شنیدن صدایتان
مجذوبتان شدم.
او همچنان ساکت بود.
نگاهش را مستقیم در چشمانم انداخت و پرسید:پس حالا؟...
...-به انچه ایمان داشتم مشکوك شدم دوباره مرا نگاه کرد و ساکت ماند ادامه دادم: شما نمیدانید من در زندگی
مشکلات و موانع زیادي دارم با این حال پیش شما امده ام اما شما با رفتارتان مرا تحقیر میکنید مثل یک مستخدم به من
نگاه میکنید
دیگر به من نگاه نکرد. سرش را برگرداند و به بخاري خیره شد.
-میخواستید چگونه باشم؟
-همان طوري که با دوستانتان رفتار میکنید...
اهی کشید وشانه هایش را بالاکمی برد خواست روي برگرداند که من بی اراده بازویش را گرفتم و به خود نزدیک
کردم و او هم مثل یک بچه تسلیم شد نه استقامتی و نه تقلایی...
آه ... اگر صد سال هم نویسندگی کنم نمیتوانم شدت علاقه ام به او و میزان نفوذ در خودم را تشریح کنم این دلباختگی
هم مرا زجر میداد و هم امیدوار میکرد عشقش سراسر وجودم را گرفته بود . همچنان بازویش در میان دست هایم بود
اما او بی حرکت منتظر بود . نمیدانم منتظر چه بود؟نه حرف میزد و نه سخن میگفت ارام همانند یک مجسمه ایستاده
بود . حتی نگاهی هم به چهره ام که از شدت عصبانیت رنگ پریده بود نینداخت. واقعا عصبانی بودم .از اینکه که او را
ان چنان سخت نگه داشته بودم ترسی نداشتم . فکر میکردم حق با من است . او مرا با تمام غرورم تحقیر کرده بود
...زمانی که بازویش در دست من بود گوئی یک جریان برق که لرزشی شدید بر سراپایم انداخته بود به من وصل شده
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٥
بود . این کار به همراه خود نوعی لذت و مستی داشت که من تا ان روز حس نکرده بودم . لحظه اي بعد او را با کمی
شدت تکان دادم به گونه اي که ناراحتیم را حس کند گفتم:
-با همه ي مشکلاتی که ذکر کردم امده ان که با تو دوست باشم و اگر بتوانم کمکی به تو بکنم اما تو انقدر بی ادب
هستی که حتی مرا دعوت به نشستن هم نمیکنی!
به همان صورت که در میان دست هایمگرفتار بود بدون هیچ تقلایی گفت:شما خیلی از من انتظار دارید... من چطور
میتوانم با شما دوست باشم و به شما اعتماد کنم ؟علاوه بر ان هنوز کفن شو هرم در خاك خشک نشده...
حرف هایش مثل پتکی بر سرم فرو امد اصلا فراموش کرده بودم که او همان مادام کوترل است که شوهرش مدتی
پیش مرده بود با شک وتردید گفتم :مرا ببخشید ...حق با شماست ...نباید عجله میکردم... در هر صورت شما به من
اجازه میدهید که به شما کمک کنم . البته به نفع شماست . وقتی به اینجا می ایم با من بد رفتاري میکنید به من کنترل
خودم را از دست میدهم . اگر همین طور ادامه دهید دیگر مرا نخواهید دیدو شما ازاد هستید هر کاري دلتان میخواهد
بکنید و هر کجا دلتان میخواهد بروید!
گویی قطره اشکی در چشمش حلقه زد در حالی که مرا نگاه میکرد گفت: شما درك نمیکنید من شوهرم را از دست
داده ام . ان هم شوهري فقیر و بی چیز حالا شما انتظار دارید با خاطره اي که از این مرد در دل من باقی است باز هم به
سادگی به طرف شما که اولین مردي هستید که به طرف من می ایید دست دوستی دراز کنم؟
حق داشت زیرا من تمام قوانین اجتماعی را زیر پا گذاشته بودم گفتم :مطمئنا نه!
-در این صورت چه انتظاري از من دارید ؟ کمی به خودم جرات دادم تا بهتر بتوانم منظورم را برایش تشریح کنم: شما
باید به من اعتماد کنید یقین داشته باشید که هیچ نیتی جز کمک به شما ندارم من میدانم که شما از زندگی خود در
گذشته راضی نبوده اید به همین دلیل است که میخواهم با شما دوست باشم و در برابر حوادث پیش بینی نشده اینده از
شما حمایت کنم... این را هم بدانید که در میان مردان بسیارند که از دوستیشان غرض دارند...
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٦
-فرض کنید من میل نداشته باشم...
-اب یخی بود که ناگهان بر سرم ریخته شد... خود راشکست خورده پنداشتم با عصبانیت از لبه میز پایین پریدم و کلاه
و دستکش را برداشتم و بدون خدا حافظی خارج شدم.
اما مهلت نداد:اقا !چه عجله اي دارید؟ من فرض کردم! دیگر منتظر نماندم... درب را محکم به هم زدم و از اتاق بیرون
رفتم او همچنان گفت : و فرض میکنیم که شام را باهم خواهیم خورد....
فصل ششم
این دفعه در نزده وارد شدم .جلوي بخاري نشسته بود و ظرفی در دست داشت سمت چپ میز شام چیده شده بود و
مقداري نان سفید کره یک بطري نوشابه و یک سرویس غذاخوري براي دو نفر همه ي این دو ها ناراحتم میکرد.
فکر میکردم او از من قطع اومید کرده خوب شد به موقع امدم!سفره با اینکه کهنه و نخ نما شده بود ولی از سفیدي برق
میزد در وسط سفره مجسمه اي به رنگ یاس دیده میشد بی انکه نگاهی به پشت سر خود کند به ارامی گفت:بفرمائید
شام حاضر است
با تعجب پرسیدم: منتظر بودي
-اوه حتما
-ولی من نمیخواستم برگردم.
-کافی است... ثابت کردید.
بیچاره شده بودم او چگونه موجودي است؟
-خیلی عجیب هستی!
لبخندي زد وگفت : فکر نمیکنم تنها کمی تجربه دارم
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٧
پس از چند دقیقه با حرکاتی که واقعا مرا اسیر خود کرده بود سوپ ها را در کاسه ریخت میوه ها را در ظرف گذاشت و
با تشریفات خاصی روي سفره گذاشت سپس رو به من کرد وگفتک بفرمائید اقا البته لحنش امیخته به شوخی بود سر
میز نشستم او هم روبروي من نشست نان ها را تقسیم کرد و لیوان نوشابه را به دستم داد.
...او مرا به دوستی خود پذیرفته بود
نمیدانم به چه علتان شب ان همه تشریفات به خرج داده بود شاید به این خاطر که هرگز ان شب را فراموش نکنم زیرا
هنوز تمام ان خاطرات شیرین با جزئیات کامل در ذهنم نقش بسته و همه را به طور کامل به خاطر دارم.
هیچ کدام حرف نمیزدیم شام ما در ان شب سوپ و میوه بود سوپ بسیار خوشمزه اي بود و خوردن ان لذت خاصی
داشت میوه ها نیز از سیب خیار و انگور تجاوز نمیکرد او به حرف امد درحالی که بطري نوشابه را در دست داشت
گفت:همین است!اگرتمام شود دیگر نیست و اهی کوتاه کشید.
...از انچه بین ما گذشت احساس ناراحتی میکردم و از این که ناخوانده او بودم و از غذاي او میخوردم احساس شرم
احمق این چه کاري »: میکردم از همه بدتر اینکه چیزي براي گفتن نداشتم همین سکوت مرا رنج میداد با خود گفتم
...!» بود؟چرا رفتی؟چرا ماندي؟ الان در چشم او تو با سایر مردان تفاوت نداري...چه خوب بود اگر
هم چنان براي پیمودن یک پله می بایست پله به پله بالا میرفت این شام نیز من وماویس را که در بالاي پله ها بودیم
بیشتر به هم نزدیک کردو یقینا پس از این پله پله هاي دیگري نیز خواهند بود در دلم نوعی ترس و بیم به همراه
ندامت و پشیمانی وجود داشت که مرا وادار به سکوت کرد ماویس در سکوتی مطلق فرو رفته بود مطمئن بودم که در
عالمی بهتر سیر میکند نگاهش طوري خیره مانده بود که گوئی اصلا مرا نمیدید.
زیبایی و عشوه گرایی زن ها مردان را اسیر میکند اما من اسیر چیز دیگري شده بودم اسیر چیزي که خودم هم
نمیدانستم . من هم مثل او به سکوت عادت کرده بودم و از ان لذت میبردم او را هم چنان میپنداشتم که از هیچ چیز
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٨
جز افکار و عقاید من غافل نبود و تک تک ان ها را مورد مطالعه قرار میدادبادست هایش خرده نان ها را جمع میکرد و
با دو انگشت دست راستش ان ها را گلوله میکرد و روي سفره میریخت قبول کنید ان شب بیشتر در این فکر بودم که
این دختر یک چیز نادر است... چیزي که در هر صد سال یک بار پا به عرصه زمین میگذارد...
بی حرکت نشسته بود و دست چپش را زیر چانه تکیه داده بود نمیدانم به چه فکر میکرداما این را میدانستم که از این
دام راه فراریبراي من موجود نیست هرگز نمیتوانم از ان فرار کنم او با تمام قوا مرا به بندکشیده بود و یکی از ان ها
سکوت بود.
من نیز زمانی که هنوز ازدواج نکرده بودم با دختران و زنان بسیاري از تیپ ها و قیا فه هاي مختلف اشنا شده بودم و
رفت و امد میکردم همه ي ان ها از لحاظ ذاتی و اخلاقی شبیه هم بودند . اغلب شلوغ و گاهی دریده و بی حیا می شدند.
اما ماویس چیزي بود که خیلی بهتر و عالی تر و در نظر من مافوق همه ي ان ها بود . سکوتی داشت که براي من لذت
بخش بود در این سکوت بسیاري از اسرار را میخواندم . با این که دخترا مذکور همگی اهل شوخی و خنده بودند اما
هیچ کدام نتوانستند مرا به بندي این چنین محکم که اسمش را عشق گذاشتند اسیر کنند...
فصل هفتم
براي یافتن اتاقی خالی بسیار تلاش کردم اما نتیجه اي نگرفتم . مثل این که در تمام شهر لندن جایی مناسب براي
ماویس به طوري که مورد پسند من واقع شود وجودنداشت نه اینکه اصلا چنین اتاق هایی در محله هاي خوب نبود بلکه
من دوست نداشتم که ماویس در چنین جا هایی زندگی کند زیرا اجبارا مورد توجه عده ي زیادي جوانان بیکاره قرار
میگرفت . دلیل دیگرم هم این بود که من می بایست به او هر وقت که دوست داشتم سر میزدم و این از همه مهمتر
بود... خلاصه خانهاي پیدا نشد
وقتی ان روز به دیدنش رفتم پشت میز خیاطی نشسته بود و یک پارچه زیبا روي پایش قرار داشت با دیدن من از
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٢٩
جایش بلند شد . کارش را زمین گذاشت و یک قدم به طرفم امد
-باز هم تلاشم بی نتیجه ماند. بهتر است همین جا بمانی مثل اینکه از انچه میخواست بگوید متاسف بود
-اقا! من در اینجا چهار اتاق دارم بهتر نیست دو تاي ان را تخلیه کنم تا کرایه به نصف کاهش یابد البته اگر کار کنم
اجاره ي دو اتاق دادن کار ساده اي است.
-کار؟میتوانی پیدا کنی؟
-اوه.. بله...
-موافقم پس دیگر لازم به جستو جو کردن نیست . درست است که از لحاظ جغرافیایی محله جالبی نیست ولی فعلا
باید دندان به جگر گرفت....
البته از این حرف من کمی ناراحت شد اما من ادامه دادم:
-البته خانه ي کاملا خوبی است فقط کمی قدیمی است ولی میتواند نظر ما را تامین کند بعد با لحجهاي که کمی شوخ به
همراه داشت گفتم: اولین باري که به اینجا امدم فکر کردم ارواح خبیثه من را احاطه کرده اند!
-چه گفتید ارواح خبیثه ...اه! شما با این حر فایتان باعث ناراحتی من میشوید من هیچ میل ندارم بیش از این غمگین
باشم...
-نه... نه! بیایید بخاري را روشن و سوپ را گرم کنیم و شاد باشیم
بعد در حالی که کنار بخاري نشسته بود مرا هم دعوت کرد:بیائیدسوپ را به هم بزنیم.
نشستم و زانو هایم را روي زمین گذاشتم و بعد ظرف را گرفتم و مشغول به هم زدن ان شدم ... خیلی مایل بودم انچه
را میخواستم انجام بدهم با خود عهد کرده بودم که زیر قولم نزنم.
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٠
نگاهی به صورتش که در جلوي بخاري کمی زرد شده بود انداخته و پرسیدم:قبلا منزلت کجا بود؟
-خودم در انگلستان متولد شدم در یکی از روستا هاي ان اما مادرم اتریشی بود او پس از یک سال به کشورش باز
گشت در این جا کمی به فکر هاي احمقانه خودم خنده ام گرفت . زیرا قبلا فکر میکردم او یک دختر فرانسوي است اما
حالا معلوم شد که اهل کجاست او این زیبایی موهاي طلاییوحالتطنازي را از مادرش به ارث برده بود . هم چنان با میل و
شوق فراوان حرف میزد و من هم با اشتیاق فراوان به حرف هایش گوش میدادم
وقتی جنگ شروع شد ما یعنی پدرم که اصلا انگلیسی بود مادرم و من در اتریش بودیم ما مزه فقر و گرسنگی را در
وین چشیدیم .جنگ انقدر شدید شد که تمام شهر زیبایی مادرم را از بین برد و ان را نابود کرد. پدرم به جنگ رفت و
کشته شد ان زمان من بیش از دوازده سال نداشتم.
من ماندم و مادرم پدر بزرگ و مادر بزرگ در این فقر و فلاکت با ما شریک بودندو ما همگی در شهر وین زندگی
میکردیم . چهره مادر بزرگم در سن پنجاه سالگی ان قدر نورانی و زیبا بود که مطمئن بودم در جوانی زیبایی
چشمگیري داشته. یک نوع زیبایی ساخته با شرم و حیا.
گرسنگی ما را از پا در اورده بود به طوري که هرگز یک خواب راحت و اسوده نداشتیم اما همان طور که هر چیزي
پایانی دارد جنگ نیز پایان یافت . ما از اتریش به قصد انگلستان حرکت کردیم اما مادرم در فرانسه ماند او با مردي
اشنا شد که او را خیلی دوست داشت . ان مرد نتوانست با او ازدواج کند زیرا خودش زن و بچه داشت . مدت ها بعد
مادرم به بیماري سختی مبتلا شد و پس از چندي فوت کرد من ماندم و دنیاي گرفتاري ها و بدبختی ها مردي که مادرم
را دوست داشت مرا به مدرسه شبانه روزي فرستاد و پس از یکسال و نیم ورود به مدرسه به من اجازه دادند تا
تعطیلاتم را در منزل یکی از دوستانم بگذرانم در ان زمان بود که با مردي به نام برنارد کوترل اشنا شدم که بعد ها با او
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣١
ازدواج کردم...
ظرف را از روي اتش برداشت و در سوپ خوري خالی کرد . نان را هم به تساوي تقسیم نمود و ادامه داد : بعد از
ازدواج به لندن امدیم و در یک محله ابرومند خانه اي اجاره کردیم اما برنارد قادر به پرداختن اجاره خانه نبود ... ناچار
نقل مکان کردیم و به این محل امدیم که به قول شما محله ي کثیفی است.
در همین فکر ها بودم که پرسیدم:پس پدرتان؟...شما کسی را ندارید؟
-نه!من قوم و خویشی ندارم. همه ي فامیل هاي مادرم در جنگ کشته شدنداما شوهرم از هر حیث فرد متوسطی بود چه
از نظر خانواده و نژاد و چه از نظر مالی و ثروت!
من از عجله او در بیان:نه اصلا قوم و خویشی ندارم و سکون وبقیه ارامش گفتارش احساس کردم باید رمز و رازي وجود
داشته باشد او هم چنان حرف میزد:میدانید اجداد مادرم همگی از اصیل زادگان بودند اما مردي که این زن را بیش از
جانش دوست داشت متاسفانه از اعتماد مادرم سو استفاده کرد و کلاه بر سرش گذاشت.
منظورم را میفهمید؟
-متوجه نمیشوم.
-ان مرد پدرم را میگویم ازاد اندیش بود در قید بندپیوند زناشویی نبود او میگفت براي شروع یک زندگانی عشق کافی
است. البته من هم همین عقیده را دارم اما در صورتی که جنگ و فقر نباشد
-خوب بعد؟پولی سرمایه اي برایتان به ارث نگذاشت
-گفتم که او انسان ازادي بود پول داشت ولی نه خیلی زیاد او به اداب ورسوم هیچ اهمیتی نمیداد . در زمان مرگش هم
هیچ وصیتی نکرده بود اموالش را دولت ضبط کرد بعد ها برنارد براي گرفتن ارث و میراث پدرم خیلی تلاش کرد و به
هیچ نتیجه اي نرسید این داستان تمام شد اما من همیشه در یک فکر بودم و ان این که چگونه زنی از یک انواده نجیب
و شریف بود بی اعتنا به قوانین ازدواج خود رادر اختیار یک مرد زیباي انگلیسی گذاشته بود ؟
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٢
بالاخره داستانش به انتها رسید و معلوم شد که پدر و مادر در اتریش عاشق همدیگر شدند ان ها از اتریش متواري و به
انگلستان پناه اورده بودند در ان جا هیچ کسی ان ها را نمی شناخت ان ها هم از این فرصت استفاده کردند و خود را
زن و شوهر اعلام کردند
بعدا وقتی که مادرم دوباره به وین رفت پدر و مادرش او را بخشیدند وبه فامیل و اشنا گفتند که شوهر دخترمان از دنیا
رفته!و به این ترتیب جلوي رسوایی او گرفته شد....
علت بخشش مادرم هم عشق شدیدي بود که پدر بزرگ و مادر بزرگ به ما داشتند میدانید ان دوران بهترین دوران
زندگی من بود...
-پس خانواده شوهرتان چطور؟
-در خانواده شوهرم ادم به درد بخوري وجود نداشت.
-پس از کوترل ارثی؟ پولی؟
اهی کشید وکمی شانه هایش را بالا انداخت و گفت : همه ي سرمایه پدري و مادري ام و نیز سرمایه شوهرم همه و همه
در جنگ از میان رفت
در این زمان دستش را به جلو اورد و به چشم هایم کاملا خیره شد:
تمام شد تمام افتخارات و سرمایه و جلال ما از بین رفت وقتی به نگاهش چشم دوختم همانند دریایی ارام بود می
پنداشتم که من غرق شده ي این دریا هستم و به خوبی یقین داشتم که نجات از ان برایم غیر ممکن است
نمیدانم چرا چشم هایش این قدر جذاب بودند و چرا این همه افسون میکردند همبن امر سبب شد که خودم در مقابل
او چون کاهی بپندارم بعد در حالی که به چشم هایم خیره شده بود گفت:
-باز هم معتقد هستید که باید به همه اعتماد کنم ؟باید هر دستی را که به طرف انسان دراز میشودفشرد و به دوستی
پذیرفت ؟
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٣
-جواب دادم نه حق با توست ... در این دنیا ادم هاي بد فراوان و ادم هاي خوب کمیاب است ومن هم معلوم نیستجز
کدام یک باشم
در پاسخ دست راستش را طوري روي میز گذاشت که کف ان رو به بالا بود من دست در دستش گذاشتم و از لمس ان
سرشار از لذت و شادمانی شدم به نگاهم چشم دوخت ... دستی کار کرده و زحمت کشیده و ظریف و خوش تراش را
میدیدم که به دور دستم حلقه شده بود...
وقتی از نگاه کردن به دستایش سیر شدم سرم را به سمتش بلند کردم و براي اولین بار به رویم لبخند زد لبخندي چون
غنچه گل سرخ که پیام دوستی و صمیمیت داشت!
فصل هشتم
در بیشتر مواقع انسان اتفاقت مهم زندگی اش را فراموش نمیکند . من هم تمام این وقایع و خاطرات را موبه مو به خاطر
دارمو تا اخر عمر هرگز ان ها را از یاد نخواهم برد.
بدون انکه خودم بدانم و متوجه شوم ماویس مرا در بوته ازمایش گذاشته بود . من را به شیوه هاي گوناگونازمایش
میکرد و اکنون دست دوستیم را پذیرفته بود این بزرگترین روز زندگیم بود من هرگز ان روز را فراموش نخواهم کرد
در واقع من هم چیزي جز این نمیخواستم می خواستم به من اعتماد کند ومن را دوست خودش بداند.
در ضمن گفته هایش متوجه شدم که او از یک خانواده بزرگ و مشهور است به همین دلیل هم نمیخواست در جایی کار
کند دوست داشت که در همان اتاق اجاره اي همیشه تنها باشد و به هر کسی که مایل بود اعتماد کند و کسی در
کارهایش دخالت نکند.
رابطه من با او به گونه اي بود که هر زمان مایل بودم سرزده وارد میشدم همیشه با قیافه اي بشاش به استقبال من می
امد حتی ماري ژوزف و پدر روحانی هم نمیتوانستند مثل من بدون اطلاع قبلی به دیدنش بروند.
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٤
گویا قبلا مرتبا براي اقرار گناهان خود به کلیسا میرفت اما زمانی که پاي رفت وامد من به ان جا باز شد هرگز به کلیسا
نرفته بود همین امر سبب دلخوري پدر روحانی از ماویس شده بود.
یک شب وقتی بر سر سفره شام بودیم ماویس در حالی که سفره را تمیز میکرد گفت: میدانید اصلا دوست ندارم به
کشیش دروغ بگویم زیرا با دروغ گفتن گناهی بر گناهانم افزوده میشود... اخر من چطور میتوانکم هر چه در دل دارم
به کشیش بگویم؟
از او پرسیدم :مقصود از دروغ گفتن به پدر روحانی چیست؟
کمی به فکر فرو رفت من هم در این فاصله با خود فکر کردم منظورش از دروغ گفتن چیست؟ شاید حضور من در کنار
او گناهی محسوب میشود که نمیتواند پیش کشیش برود شاید به من نظري دارد.. اما غیر ممکن است من تنها نقش
یک دوست را براي او دارم . قصد هم ندارم که از این حد پا فرا بگذارم
او هنوز در حال فکر کردن بود براي اولین بار سوال مرا بی جواب گذاشت . سکت سنگینی حاکم بود و من از ان رنج
میبردم
تکرار کردم: جواب بده چرا فکر میکنی اعتراف تو دروغ محسوب میشه.
با کمی مکث گفت : اخر انسان همیشه ساده زندگی نمیکند گاهی در زندگی افراد چیز هایی وجود دارند که نمیتواند ان
ها را ابراز کند
اما این جواب گفتن و نگفتنش یکسان بود چون چیزي نبود که من بتوانم ازش سر در بیاورم.
خیلی مایل بود که هر شب به خانه اش بروم اما این کار را نمیکردم تنها دوشب در هفته او را میدیدم و اغلب یک بطري
نوشابه یم سبد میوه و یا مختصري غذا پس از ساعت هفت بعد از ظهر برایش میبردم .گاهی نیز یک دسته گل تهیه
میکردم و برایش میبردم و او با ابهت خاصی مجسمه چینی سفیذ میز را بر میداشت و می گفت: خوب کوچولو دیگر
جاي تو این جا نیست و ان را روي بخاري می گذاشت.
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٥
کلا ماویس یک زن فوق العده بود . مافوق انچه دیده و شنیده بودم . اري گاهی اماده کردن شام و گرم کردن سوپ به
عهده من بود اه خداي من چرا پیش از این او را نشناخته بودم ؟مگر امکان دارد دختري این همه ملیح و متین باشد؟
این نگاه این سکوت این موها و این رخساره به رنگ یاس.
وقتی شام تمام شد روبروي پنجره می نشستیم و کوچه را تماشا میکردیم گوچه اغلب خلوت بود.
یکی از شب هاي فراموش نشدنی و خاطر انگیز از او پرسیدم : ماویس چه کسی این اسم را براي تو انتخاب کرد.
کمی فکر کرد و گفت:پدرم ان هم به خاطر علاقه مادرم به اسامی انگلیسی بود سپس ادامه داد :من در... که بیش از سی
مایل با اینجا فاصله ندارم متولد شدم اما چون از افشاي نام پدرش بیم دارم که مبادا شناخته شود از بیان محل تولدش
خود داري میکنم.
میدانید من خودم هنوز انجارا ندیده ام اما راجع به ان چیز هاي زیادي میدانم مادم بار ها برایم از ان جا صحبت کرده
خانه اي که مادر ان زندگی میکردیم ار یک عمارت پنج گوشه سفید رنگ با باغچه چمن کاري شده و گل هاي ارغوانی
رنگ و زرد ونیز یک در سفید رنگ که در ابتداي باغ بود تشکیل شده بود می گفت او گل هاي زرد و بنفش را که از
دیوار ایوان تا یک متر اویزان شده بود چه قدر دوست داشت ونیز شب هاي مهتابی خانه را.
ماویس این ها را طوري تعریف میکرد که من به خوبی احساس میکردم که مادرش زنده است ... من هم براي اینکه به
او تسلی خاطر داشته باشم گفتم : شاید بتوانیم دوباره ان جا را پیذا کنیم تا بتوانی خاطرات مادرت را زنده کنی.
کاهی اوقات او را مجبور میکردم که برایم بخواند ولی او همیشه از این کار سر باز میزد اما گاهی وقتی می امدم چند
دقیقه اي پشت در می ایستادم و به صداي دلنشین او که در تنهایی میخواند گوش میدادم واقعا صدایش مافوق همه ي
زیبایی ها بود و من از این که با چنین دختر زیبا و با وقار و هنر مندي اشنا شده بودم به خود میبالیدم ... در زمان در
خواست من براي خواندن براي این که مرا دلخور نکرده باشد با ملایمت گفت : وقتی با هم هستیم و حرف میزنیم و
من تنها براي اینکه از تنهایی خسته نشود میخوانم.
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٦
یک نکته همیشه براي من تعجب اور بود و ان این که حتی یک بار هم نشده بود اسم واقعی مرا بپرسد یا در مورد
زندگی گذشته ام کنجکاوي کند . هیچ گاه نخواسته بود که از شغل و کارم برایش تعریف کنم . یا راجع به خانه و
خانواده ام چیزي بگویم . در صورتی که من از تمام رمز و رموز زندگی او با خبر بودم و او از این نظر هیچ نگرانی
نداشت.
فصل نهم
تابستان با گرماي طاقت فرسایش در راه بود . میگویند رشد احساسات و علاقه بشري بستگی به محیط دارد اما من این
عقیده را نمی پذیرم چون : ان کوچه هاي تنگ و کثیف با بوي ماهی سرخ کرده که از اشپزخانه منازل به بیرون پراکنده
میشد ان صدا هاي کر کننده که از عبور کامیون هاي شرکت هاي ساختمانی ایجاد میشود اصولا مرا با ان محیط کثیف
متنفر و خسته میکرد . اما به محض ورود به طبقه سوم ان ساختمان سفید گوئی پا به دنیاي دیگري می گذاشتی و انگار
هیچ گونه ارتباطی با دنیاي خارج نداشته و ندارم.با ورود به منزلش رایحه دل انگیز مشامم را تحریک میکرد . سکوت
منزلش را راضی و خرسند میکرد.
اتاق هاي او براي من یک ارامشگاه فکر و خیال بود ساعتی را که با او سپري میکردم همه مشکلات زندگی را فراموش
میکردم و با ارامشی غیر قابل توصیف مواجه شدم . هر کس در زندگی مشکلاتی دارد تراکم این مشکلات است که
انسان را از زندگی بیزار میکند اما من در خانهی ان دختر زیبا همه ي غم هایم را فراموش میکردم.
از زمانی که ماویس دو اتاق خود را تخلیه کرد بسیار نگران شدم که چه کسی ممکن است ان ها را اجاره کند؟ این براي
من خیلی مهم بود زیرا به هر صورت دو نفر همسایه با همدیگر تماس هاي غیر قابل اجتنابی خواهد داشت و ترس من
بیشتر از شخصیت همسایه او بود . یک شب وقتی به دیدن ماویس میرفتم جوان مودبی شب بخیر گفت واز پله ها پایین
رفت بعدا فهمیدم که او وزنش همان افرادي هستند که در همسایگی ماویس می نشستند . ماویس میگفت که انها انسان
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٧
هاي بی سر و صدایی هستند و کاري به کسی ندارند . در مورد اینکه در مورد رفت وامد من به خانه ي ماویس چه عقیده
اي دارد تا انجا که فهمیده بودم هیچ گونه عقیده خاصی در این مورد و جود نداشت . من از اینکه همسایه هاي ماویس
ادم حسابی بودند خوشحال بودم . او هم خیلی کم از اتاقش بیرون میرفت مگر براي خرید مواد غذایی و مایحتاج روزانه
.
با اینکه در فقر و تنگ دستی بسر میبرد سلیقه خاصی براي خرید داشت یکی دیگر از علل خروجش از خانه رساندن
کار هاي دستی و بر دري دوزي هایی که بسیار ظریف و تماشایی بودند به صاحبانش بود. باز هم تکرار میکنم ماویس
یک انسان فوق العاده بود گاهی سرود بچگانه میخواند تا مرا به وجد اورد .. بهترین دوران زندگی من ساعاتی بود که
در کنار ماویس بودم وجودش انقدر عزیز بود که حتی ازفکر اینکه رنجشی از من پیداکند می ترسیدم . ناراحتی و
افسردگی ماویس مایه ازردگی خاطر من بود . در این موارد کنارم منشست و برایم برایم تعریف میکرد که چطور از
این که تمام روز را در اتاقش تنها نشسته و خیاطی کرده خسته و کسل شده است من هم چاره اي نداشتم جز انکه
دلداریش بدهم در این موقع محو تماشاي او میشدم و از این که این موجود ظریف این طور خسته و ناتوان میشود رنج
میبردم.
این بار نیز بخاري را روشن کردم و مشغول تهیه سوپ شدم . او همیشه مدتی از وقتش را صرف مرتب کردن گل ها
میکرد ولی ان روز با بی میلی گل ها را از یک جا جمع کرد و همه را در گلدان گذاشت و کنار بخاري نشست.
فصل دهم
زن وفرزندم از این که هفته اي سه شب را در بیرون از خانه به سر میبردم ایرادي نمیگرفتند . ان ها هیچ وقت از غیبت
من ناراحت نمیشدند ان ها فکر میکردند که من سه شب در هفته را در باشگاه شام میخوردم . اما من تنها هفته اي یک
شب به باشگاه میرفتم و دوشب دیگر لحظاتی داشتم که نمیتوانستم ان ها را به حساب عمرم بگذارم زیرا چیزي ما فوق
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٨
زندگی من بود و برایم مفهومی عزیزتر و شیرین تر از زندگی داشت . ان شب نیز مثل همیشه به هم لبخند میزدیم و با
صمیمیت شام تهیه میکردیم . ماویس گل ها را مرتب میرد و یا گرد وغبار مجسمه را میگرفت . وجودش همیشه باعث
افتخار من بود همانند گلی بود که اگر گلدان اتاقش نبود انجا به صورت یک مخروبه تاریخی و غیر قابل سکونت در می
امد و من هیچ گاه نمتواستم در ان هوایی که بوي ماویس نمیداد تنفس کنم . او براي منئ همانند یک عضو حساس مثل
چشم بود و اگر زمانی وارد منزلش میشدم و او را نمیدیم گوئی هیچ چیز را نمیدیدم . این ها همگی دستخوش عوامل و
خیالات شده بودند در صورتی که نه حادثه اي و نه تحولی رخ داده بود جز انکه ما را به هم نزدیکتر کرده بود . مثل
همیه ارام وبی سر وصدا پشت میز می نشستیم و در سکوتی که براي من هزار رمز وراز داشت همدیگر راتماشا
میکردیم . گاهی حرف میزدیم اما ماویس همیشه خسته و ازرده خاطر بود ما همانند تکه چوبی که گرفتار امواج
خروشان دریایی شده باشد دستخوش تلاطم بودیم . تلاطمی که معلوم نبود در اخر ما را به کجا خواهند کشاند و سر
انجام به کجا خواهد برد؟
می دانستم که ماویس حال مرا دارد ... شاید تنها به همین علت بود که پیوسته خسته و غمگین به نظر می امد.
ماویس هرگاه سرش را روي شانه هایم میگذاشت شروع به حرف زدن میکرد . از هر دري سخن میگفت اما حرف زدن
او شاید به این خاطر بود که در برابر من سکوت نکند.
وقتی شاهد ایمان وصمیمیتش نسبت به خود بودم غروري وصف ناپذیر در خود احساس میکردم و نوعی لذت به دلم
رسوخ میکرد . خود را ادمی میدیدم که به ارزوهایش یکی پس از دیگري جامه ي عمل پوشانده و اینک به همین خاطر
حلقه هاي گل افتخار را بر گردنش می اویزند...
هر زمان که از او میخواستم خانه اش را تغییر دهد یا حداقل اجازه دهد مخارجش را به به عهده بگیرم ناراحت میشد و
سکوت میرد . به این ترتیب متوجه مخالفتش شدم.
پیش خود فکر کردم که ما براي یکدیگر افریده شده بودیم . اما تفاوت سنی ما زیاد بود به جز این دیگر هیچ اختلافی
WWW.IRANMEET.COM
Ramin.Samad@yahoo.com
کتابخانه نودهشتیا پر - شارلوت مري ماتیسن
wWw . 9 8 i A . C o m ٣٩
با هم نداشتیم اما حالا این اختلاف نیز به نظر نمی امد . من جوانی قوي نیرومند و پر کار بودم . صبح ها با انرژي کامل
به سر کار میرفتم و با خشنودي وصف نا پذیر بر میگشتم . احساس میکردم زندگی به من لبخند زده و من از اینکه
چنین نعمتی نصیبم شده در پوست نمی گنجیدم . البته ماویس موجودي بود که همه ي مردان ارزوي داشتن چنین زنی
را دارند وقتی لبخند میزد هر مرد دیگري هم به جاي من بود ان زیبایی و ملاحت و نشاط را ستایش میکرد . وقتی
اندوهگین و ساکت بود نوعی ترس نا شناخته در من ظاهر شد سکو تش نشانه دو چیز بود:غم و عصبانیت.
او مثل پر ظریف و نرم بود من هیچ گاه قادر به شکستن سکوت او نبودم . سکوت او بیانگر این بود: از این دست و پاي
یاس رنگ و سر کوچک کار هاي بزرگی بر می اید .. وقتی سکوت میکرد میخواست با عقیده من در موردي مخصوص
مخالفت ومبارزه کند.
گویا زیاد حاشیه رفتم چندین بار در مورد تغییر خانه صحبت کردم اما به هیچ وجه حاضر به این کار نبود. همیشه
میگفت :همین وضعیت خوب است گاهی ان چنان ناراحت و پریشان خاطر میشدم که به نا چار خودم را فردي حسود و
بی اراده میدیدم . حسادت من به فرد مشخصی نبود . به خوبی میدانستم عمر خوشبختی کوتاه است ترس من از این
بود که مبادا ماویس از دستم برود بدون او وجودخارجی نداشتم اگر ماویس نبود روجر هم وجود نداشت.
اي واي اگر ماویس را از من میگرفتند دیگر من هیچ بودم او چراغ پر نور من بود که به تمام لحظات زندگیم حرارت و
شور و اشتیاق میبخشید . اگر این حرارت هستی بخش از من سلب میشد می خشکیدم !همین ترس و نگرانی همیشگی
باعث شد که او را بیش تر دوست داشته باشم این دوستی تصادفی به وجود امده بود ما هر دو ارزش ان را میدانستیم
و به هیچ بهایی حضر نبودیم ان را از دست بدهیم.
حرکات و کار هایش بسیار دلنشین شیرین و ظریف بود . اغلب شعر هایی را که در مدرسه شبانه روزي یا پس از ان
حفظ کرده بود می نوشت و با حرکات و رفتاري کوکانه که سبب تشدید حرارت من میشد اجرا میکرد او همیشه
طرفدار تنوع بود یکی از روز هایی که به دیدنش رفتم از جلوي در تا اتاق نشیمن را با برگ هاي گل تزیین کرده بود و
دو شاخه گل سرخ بر موهایش زده بود.
ماویس یک موجود غیر طبیعی یک موهبت خدایی . بالاخره یک فرشته بود. برایم غم وشادي عشق و نفرت همه ان ها
را به خاطر او میپرستیدم و در مقابلش مانند یک جوان بی تجربه تسلیم میشدم.

نام کتاب : پر نویسنده : شارلوت مري ماتیسن

فصل اول
صورتش جوان و جذاب بود!کمتر زنی بود که او را زشت بپندارد! در چشمانش حالتی موج میزد که او را یک انسان
خوشبخت نشان میداد.او بنا به راي دادگاه به سه سال حبس با کار مداوم محکوم شده بود.هر کس دیگري بجاي او بود
خشمگین و ناراحت به نظر میرسید اما او چهره ارام و متبسم داشت در حالی که میدانست او را به سوي زندانی میبرند
که بایستی سه سال تمام بدون انکه امید ملاقاتی داشته باشددر ان بگذراند .با این حال باز هم خود را خوشبخت
میدانست تلاش قضات دادگاه براي کشف محل اخفا طریقه ي مصرف یک هزارو دیویست لیره انگلیسی که پول کمی
نیست به جایی نرسید انها نتوانستند بفهمند که این مبلق پولبه چه علتی برداشته شده؟او همواره ساکت و ارام بود و جز
در مواردي که مایل بود به هیچکدام از پرسش هاي قضات جواب نمیدادو همین سکوت و ارامش مداومش بود که تمام
قاضیان دادگاه اورا لجباز و احمق تصور کردند من همه ي این ماجرا را فراموش کرده بودم چون بیش از چهار سال از
ان جریان گذشتتا من بر تمام اسرار نهفته در دادگاه ان روز پی بردم.روجر دالتون را از زمان کودکی میشناختم. با او
همکلاسی بودم اشنایی من واو از پشت میز ونیمکت هاي مدرسه شروع شده بود.یادم نمی ایدکه کلاس چندم بودم او را
به خاطر داشتن صداي زیبایش در گروه کر مدرسه پذیرفتن او هر هفته به همراه افراد دیگري به کلیسا میرفت و اواز
میخواند.ولی پس از ان به جهت تفاوت هایی که در فکر و سلیقه ما بود کم کم از هم فاصله گرفتیم وبا وجودي که یکی
دو ساله بعد هم همکلاس بودیم اما هیچ ارتباط نزدیکی بین ما نبود . روجر همیشه دوست داشت تنها باشد و فکرکند
اما من نقطه ي مقابل او بودم.در تابستان خودم رو با فوتبال و خوردن قهوه و ساندیچ سرگرم میکردم و در زمستان
اوقاتم رو در زمین تنیس میگذراندم.نمیدانم چرا پس از چند سالان حرارت و گرمی صدایش را از دست داد طوري که
خودش هم شگفت زده و اندوهگین بود...اما این جریان سبب کاهش علاقه اش به موسیقی مخصوصا ویلن نشد.لازم به
ذکر است که او همه ي اهنگ هارا با مهارت کامل با ویلن ارگ و پیانو می نواخت.من تا زمانی که با او همکلاس بودم از
او میخواستم که ارگ بزند. وضع اقتصادي روجر متوسط بود دو برادر بزرگترش مانند پدر تجارت میکردند در زمانشروع جنگ سی و دو سال بیشتر نداشت. او همراه سپاه انگلستان به فرانسه اعزام شد وپس از پایان جنگ دوباره به
لندن برگشت و در اداره بیمه مشغول کار شد و اینک که به زندان افتاده بود بیش از چهل و یک سال نداشت.
بعد از ان شنیدم که او با درجه سرهنگی ترك خدمت کرده.او از افسران برجسته ولایق ارتش به حساب می امد .پس از
انکه به زندان افتاد هیچ گونه ارتباط و ملاقاتی با او نداشتم چون همیشه فکر میکردم که چطور روجر با ان خصوصیاتی
که در او سراغ داشتم مرتکب چنین خطایی شده است. بعضی ها میگفتند در زمانی که او زندان بود هیچکدام از اعضاي
خوانواده اش نامی از او نبردند همگی او را مر ده پنداشته بودند.همچنین بعد از ازادیش هیچ کدام از ان ها حتی
دوستانش او را نپذیرفتند. البته مطمئن بودم که روجر دالتون دوست قدیمی من هرگز بدون دلیل قانع کننده اي چنین
کار خلافی را انجام نداده است. اما با این تفاسیردر ان دوران هیچ سراغی از او نگرفتم.اگر من به جاي روجر بودم ان
روز را هرگز فراموش نمیکردم زیرا قاضی دادگاه با ان لباس سیاه وسفیدي که به تن داشت از هیچ گونه توهین و
تحقیري نسبت به وي کوتاهی نکرد. اما دالتون همچنان خونسرد و بی تفاوت ایستاده بود . بالاخره روزگار حبس سه
ساله به اخر رسید.در یکی از شبهاي بهار که هوا کمی سرد بود تنها در اتاق کارم نشسته بودم و با زغال هاي بخاري
ورمیرفتم که خدمتکار وارد اتاق شد وگفت: یک نفر با شما کار دارد اما خودش را معرفی نمیکند! من در حالی که زغال
ها ي بخاري را زیر و رو میکردم سرم را به طرف او برگردانیدم و با قدري تامل گفتم: عیبی ندارد او را به داخل
راهنمایی کنید.پس از چند لحظه روجر دالتون با همان تبسم همیشگی داخل خانه شد. اینک درست سه سال وجند ماه
از ان جریان میگذشت. تغییر چندانی نکرده بود همان قامت بلند و اندام وزیده ولی لاغر تر و موهاي جو گندمی و
صورتی برنزه و افتاب سوخته. من که از تعجب دهانم باز مانده بود به او خیره شدم و او با چشم هایی نافذ وگیرا مرا
نگاه کرد. هر دو چند لحظه ساکت ماندیم اما او سکوت را شکست.ویویان! سلام. اجازه هست داخل شوم؟من کاملا بهت
زده و متعجب بودم. باورم نمیشد که او روجر باشد. توئی روجر؟عجب وبه طرفش رفتم . با او دست دادم اماانقدر دستم
رامحکم فشار داد که درد گرفت.بعد در حالی که دستم در دستش بود با تبسمی زیبا گفت:ویویان! ببخشید...گویا پس از سه سال زندانی شدن همه چیز را فراموش کرده ام! مثل مسافري خسته با ناله ي کوتاهی گفت:اخی! و کنار بخاري
زغالی نشست.من یک پارچ شربت ودو لیوان روي میز کنار بخاري گذاشتم و روبرویش نشستم .او همچنان ساکت وبی
حرکت در رویاي خود فرو رفته بود و من هم دلم نمی امد که او را از رویایش بیرون اورم...ولی خودش پس از چند
لحظه با صدایی گیرا و دو رگه گفت:میدانی چرا اینجا امدم؟ به دو دلیل:اول اینکه تو بهتر از هر کسی مرا درك میکنی و
همچنین از جریان دادگاه با خبري و دیگر اینکه من الان به تو احتیاج دارم زیرا تو تنها کسی هستی که میتوانم به او پناه
ببرم... واز همه مهمتر اینکه ما دو دوست قدیمی هستیم. بله حتما همین طور است 1 این را هم میدانی که من فرد
شریفی بودم و با اینکه سه سال و چند ماه در زندان بودم ولی وجدانم کاملا راحت و اسوده است... بله قبول دارم.اما
روجر هیجان زده شده بود.از جایش بلند شد و ایستاد .بعد دست هایش را به طرف اسمان بلند کرد و با صدایی لرزان
گفت :ویویان به خداي بزرگ به عیسی مسیح قسم میخورم که در قلبم هیچ زنگاري نیست من هیچ جنایتی مرتکب
نشده ام . من هیچ چیزي از تو پنهان نکردم...متعجب از حرف هایش گفتم :روجر... ولی او حرف هاي من راقطع کرد
وگفت:گوش کن! من دوست ندارم میان حرف هایم بپري! تو خیلی زود همه ي ماجرا را خواهی فهمید. خوب میدانم که
من از دید جامعه و قانون یک دزد بی وجدان هستم.
چون فردي که یک هزار و دویست لیره از مال دولت را دزدیده باشدجز یک دزد بی شرف چه خواهد بود؟به هر حال
من امروز پیش تو امدم چون چون احتیاج به پول دارم و درواقع امده ام این داستان رو به تو بفروشم البته به شرطی که
اسامی ان را عوض کنی چون هر چه باشد تو در فن نویسندگی تجربه زیادي داري و بهتر از هر کسی میتوانی از ان
استفاده کنی! بعضی نویسندگان از راه دروغ پردازي نان می خورند...اما این یک داستان مستند است احساس کردم
خیلی ناراحت و عصبی است و قیافش در هم بود . در حالی که به او و سرگذشتش فکر میکردم گفتم: با گوش جان
منتظر شنیدن داستانت هستم.نمیدانم این حرف مرا به شوخی گرفت با جدي لبخندي زد وگفت:من امده ام تا با
فروختن داستانم به تو صد لیره بگیرم حالا هر اسمی میخواهی روي ان بگذار. من چون او را تا این اندازه محتاج دیدم متاثر شدم پرسیدم: خواهشت همین است!
خواهش بعدي را زمانی میگویم که داستانم را خوانه باشی.پرسیدم داستانت را اورده اي؟ بله روي میز راهرو گذاشتم
وبعد از یک اه عمیق که نشان شادیش بود گفت:شکی ندارم که داستانم بیش از صد لیره ارزش داردمیدانی؟ از وقتی
در زندان بودم تصمیم داشتم ان را بنویسم اما بی پولی شدید اجازه اینکار را نمیداد تا اینکه تصمیم گرفتم به یک
دهکده که در نزدیکی دون است بروم گوش کن در دون جز توفان و باران چیز دیگري نبود! اما باور کن من با رنج
فراوان و وجدانی پاك ان را نوشتم و قول میدم که بیش از صد لیره براي تو ارزش داشته باشد.
خندیدم و گفتم: البته ! کار هاي توهمیشه حساب شده اند... خوب چه وقت باید به تو پول بدهم ؟
بعد از کمی فکر کردن گفت:حالا احتیاجی به پول ندارم .چون از قبل میدانستم که که به زندان می افتم مقداري پول
پس انداز کرده بودم وحالا باید به کار هاي خصوصی خودم سرو سامان بدم تومیدانی که من به هیچکس جز توپناه
نمیبرم.
-هر کاري از دستم بر بیایدانجام میدم ...خوب دیگر مزاحم نمیشوم داستانم هم روي میز اتاق است بلند شد و پس
ازچند لحظه یک بسته کرم رنگ سنگینی را اورد وبه دست من داد وگفت:از امروز که یکشنبه است- تا پنجشنبه فرصت
داریکه ان را بخوانی!روجر فردا شب منتظرت هستم حتما تمامش میکنم...
-نه ویویان همان یکشنبه خوب است بیشتر روي داستان فکر کن. از او خواهش کردم که باز هم بنشیند.دلم
نمیخواست به این زودي اورا رها کنم چهره و قیافه اش خسته به نظر میرسید دلم میخواست بیشتر با او صحبت کنم و
داستانش را از زبن خودش بشنوم.اما او با عذر خواهی از اتاق بیرون رفت. با انکه رفته بوداما همچنان در خیالم اورا
میدیدم و احساس میکردم به چهره ي غمگین او خیره شدمتصمیم گرفتم داستانش را یعنی علت اصلی کار خلافش و
مسبب دل گرمیش را بخوانمو به حقیقتی که تمام قاضی هاي دادگستري لندن پی نبرده بودند واقف شدم بسته اش را
برداشتم وبه خواندن مشغول شدم.

نام کتاب : پر نویسنده : شارلوت مري ماتیسن

فصل اول
صورتش جوان و جذاب بود!کمتر زنی بود که او را زشت بپندارد! در چشمانش حالتی موج میزد که او را یک انسان
خوشبخت نشان میداد.او بنا به راي دادگاه به سه سال حبس با کار مداوم محکوم شده بود.هر کس دیگري بجاي او بود
خشمگین و ناراحت به نظر میرسید اما او چهره ارام و متبسم داشت در حالی که میدانست او را به سوي زندانی میبرند
که بایستی سه سال تمام بدون انکه امید ملاقاتی داشته باشددر ان بگذراند .با این حال باز هم خود را خوشبخت
میدانست تلاش قضات دادگاه براي کشف محل اخفا طریقه ي مصرف یک هزارو دیویست لیره انگلیسی که پول کمی
نیست به جایی نرسید انها نتوانستند بفهمند که این مبلق پولبه چه علتی برداشته شده؟او همواره ساکت و ارام بود و جز
در مواردي که مایل بود به هیچکدام از پرسش هاي قضات جواب نمیدادو همین سکوت و ارامش مداومش بود که تمام
قاضیان دادگاه اورا لجباز و احمق تصور کردند من همه ي این ماجرا را فراموش کرده بودم چون بیش از چهار سال از
ان جریان گذشتتا من بر تمام اسرار نهفته در دادگاه ان روز پی بردم.روجر دالتون را از زمان کودکی میشناختم. با او
همکلاسی بودم اشنایی من واو از پشت میز ونیمکت هاي مدرسه شروع شده بود.یادم نمی ایدکه کلاس چندم بودم او را
به خاطر داشتن صداي زیبایش در گروه کر مدرسه پذیرفتن او هر هفته به همراه افراد دیگري به کلیسا میرفت و اواز
میخواند.ولی پس از ان به جهت تفاوت هایی که در فکر و سلیقه ما بود کم کم از هم فاصله گرفتیم وبا وجودي که یکی
دو ساله بعد هم همکلاس بودیم اما هیچ ارتباط نزدیکی بین ما نبود . روجر همیشه دوست داشت تنها باشد و فکرکند
اما من نقطه ي مقابل او بودم.در تابستان خودم رو با فوتبال و خوردن قهوه و ساندیچ سرگرم میکردم و در زمستان
اوقاتم رو در زمین تنیس میگذراندم.نمیدانم چرا پس از چند سالان حرارت و گرمی صدایش را از دست داد طوري که
خودش هم شگفت زده و اندوهگین بود...اما این جریان سبب کاهش علاقه اش به موسیقی مخصوصا ویلن نشد.لازم به
ذکر است که او همه ي اهنگ هارا با مهارت کامل با ویلن ارگ و پیانو می نواخت.من تا زمانی که با او همکلاس بودم از
او میخواستم که ارگ بزند. وضع اقتصادي روجر متوسط بود دو برادر بزرگترش مانند پدر تجارت میکردند در زمان

متن ترانه و تکست آهنگهای آلبوم جدید حمید عسکری به نام دیوونه وار  متن آهنگهای : کلافه / اتاق خواب /

متن ترانه و تکست آهنگهای آلبوم جدید حمید عسکری به نام دیوونه وار

متن آهنگهای : کلافه / اتاق خواب / رویا / توقع / دوستای مشترک / دیوونه وار / نفرین / اسرار / وای ازعشق

این آلبوم در فروردین ماه 95 منتشر گردیده است

متن آلبوم دیوونه وار حمید عسکری

 

متن آلبوم دیوونه وار حمید عسکری

1- متن آهنگ کلافه حمید عسکری

چی بگم از تو که حرفات حسمو نمیرسونه

اینقدر خاصی که دیگه حرف خاصی نمی مونه

دیگه عشق کم نمی اره من به تو اضافه میشم

تو رو جوری دوست دارکه دارم کلافه میشم

همه باهات فرق دارن با همه فرق داری برام

هر جوری هستی باش ولی هر جوری هست باش باهام

همه باهات فرق دارن با همه فرق داری برام

هر جوری هستی باش ولی هر جوری هست باش باهام

♫♫♫♫♫♫

تو چشات که خیره میشم حال من حال خودم نیست

غیر دوست داشتنت عشقم دل من کاری بلد نیست

دوست دارم دوست دارم رو اگه عشق من باشی

قید دنیا رو زدم که تو دلم فقط تو باشی

همه باهات فرق دارن با همه فرق داری برام

هر جوری هستی باش ولی هر جوری هست باش باهام

همه باهات فرق دارن با همه فرق داری برام

هر جوری هستی باش ولی هر جوری هست باش باهام

2.متن آهنگ اتاق خواب حمید عسکری

هیچ کسی شبیه تو حتی تو رویا نیست

تصویرت تو آینه قد خودت زیبا نیست

مگه میشه تو رو دید شعر تازه نوشت

تو اگه اینجا باشی جهنمم میشه بهشت

بیشتر از هر کسی که دوست داره دوست دارم

قد بارونی داره میباره دوست دارم

عاشق اتاق خواب کوچیک رو شونه تم

منظقی باش عزیزم وقتی میگم دیوونتم

بیشتر از هر کسی که دوست داره دوست دارم

قد بارونی داره میباره دوست دارم

عاشق اتاق خواب کوچیک رو شونه تم

منظقی باش عزیزم وقتی میگم دیوونتم

این چه حسیه که من هم میمیرم از عشق تو

هم تو هر لحظه دارم جون میگرم از عشق تو

گرچه اسم من همین که هست میمونه همیشه

تو صدام که میکنی یه جور دیگه ای میشه

بیشتر از هر کسی که دوست داره دوست دارم

قد بارونی داره میباره دوست دارم

عاشق اتاق خواب کوچیک رو شونه تم

منظقی باش عزیزم وقتی میگم دیوونتم (2)

3. متن آهنگ رویا حمید عسکری

از وقتی دیدمت فهمیدم به جز تو هر عشقی عادت بود
از وقتی دیدمت فهمیدم به جز تو هر حسی حسادت بود
میخوامت قد یه دنیا زیبایی مثله یه رویا , رویا رویا رویا
عشقه تو حالمو بهتر میکنه دردامو کمتر میکنه عشقم
عشقه تو یعنی چقد تو رو میخوام یعنی چقد بهت میام عشقم
چشم تو اینقده جاذبه داره منو به سمتت بیاره عشقم
چشم تو کلید قفل قلبمه فرق داره با چشم همه عشقم

♫♫♫♫♫♫

از وقتی دیدمت فهمیدم به جز تو هر عشقی عادت بود
از وقتی دیدمت فهمیدم به جز تو هر حسی حسادت بود
میخوامت قد یه دنیا زیبایی مثله یه رویا , رویا رویا رویا
عشقه تو حالمو بهتر میکنه دردامو کمتر میکنه عشقم
عشقه تو یعنی چقد تو رو میخوام یعنی چقد بهت میام عشقم
چشم تو اینقده جاذبه داره منو به سمتت بیاره عشقم
چشم تو کلید قفل قلبمه فرق داره با چشم همه عشقم

4. متن آهنگ توقع حمید عسکری

من که دو دلم به جز تو

واسه هیچی جا ندارم

جالی خالیتو عزیزم کجای دلم بزارم

نکنه توقع داری باورم شه داری میری

تصمیمت جدی اما حالمو شوخی میگیری

کم واست غصه نخورم

کم واس تو جون نکندم

نکنه توقع داری تو این لحظه بخندم

تو که میگفتی تمومه

آدما دیوونه هاتن

حالا این واسم سواله

این همه ادم چرا من

♫♫♫♫♫♫

بگو کجای این عکسا باید دنبال تو باشم

بگو کجای تنهایی بگو کجای دلتنگی

داره پشت سر هم اشک همش میاد روی گونم

چقدر طوفانیه امشب ببین دریای دلتنگی

کم واست غصه نخورم

کم واس تو جون نکندم

نکنه توقع داری تو این لحظه بخندم

تو که میگفتی تمومه

آدما دیوونه هاتن

حالا این واسم سواله

این همه ادم چرا من

5 . متن ترانه اهنگ دوستای مشترک حمید عسکری

دارم هنوزم واسه داشتنت سماجت میکنم

به هر کی عشقش پیششه دارم حسادت میکنم

آیینه اتاق تو خیلی ازم خوشبخت تراه

تو از این حد از عشق کی میتونه که از عشقش بگذره

دوستای مشترک دارن هنوز حسادت میکنن

میگن ادما یه روزی به دوری عادت میکنن

میگن شاید با یه عشق جدید شاید فراموشت کنم

عشقت مگه عادته که ترک عادت بکنم

دارم هنوزم واسه داشتنت سماجت میکنم

به هر کی عشقش پیششه دارم حسادت میکنم

♫♫♫♫♫♫

دارم هنوزم واسه داشتنت سماجت میکنم

بی تو تو هر جمعی باشم احساس غربت میکنم

دونه به دونه یادمه اشکای ریز و نم نمت

هر جای میرم فکر میکنم الانه که ببینمت

دوستای مشترک دارن هنوز حسادت میکنن

میگن ادما یه روزی به دوری عادت میکنن

میگن شاید با یه عشق جدید شاید فراموشت کنم

عشقت مگه عادته که ترک عادت بکنم

دارم هنوزم واسه داشتنت سماجت میکنم

6.متن آهنگ دیوونه وار حمید عسکری

واسه جدایی پی یه فرصتی

چقدر با ناراحتی یام راحتی

حس میکنم تو زندگیت اضافم

عاشقتم عاشقِ اعترافم

من که تو هر لحظه به یادت بودم

من که واسه تو متفاوت بودم

من که جز خوبی واست نخواستم

چیزی به غیر از خواسته هات نخواستم

دیوونه وار تو رو دوست دارم

چه بی تکرار تو رو دوست دارم

منکر میشی عشق منو ولی من با اسرار دوست دارم ( 2بار)

7.تکست ترانه اهنگ نفرین حمید عسکری

اینقده که عشق ما بی اندازه بی حد بود

انقدر که خوب بودی حال هر دومون بد بود

من مثل کف دستم دست تو رو میشناختم

هر جور دیگه بودم اینجوری نمی باختم

نفرین به روزایی که بی تو شب میشه واسم

نفرین به کسایی من بعد تو میشناسم

نفرین به اون حس عاشقونه بی تو

بیچاره تو بی من , لعنت به من بی تو

♫♫♫♫♫♫

ماه منی و دیگه دور من نمیگردی

زمین میخورم هر روز از بس که باهم سردی

من مثل کف دستم دست تور میشناختم

هر جور دیگه بودم اینجوری نمی باختم

نفرین به روزایی که بی تو شب میشه واسم

نفرین به کسایی من بعد تو میشناسم

نفرین به اون حس عاشقونه بی تو

بیچاره تو بی من , لعنت به من بی تو

8.متن اهنگ اسرار حمید عسکری

هیچ احساسی به اسرارم نداری

تو کاری غیز انکارم نداری

شاید که انتخابت اشتباه بود

که هیچ به تکرارم نداری

یکی دست تو رو اونجا گرفته

دلم اندازه ی دنیا گرفته

همه میگن یه کم فکر خودت باش

دلم من از همین حرفا گرفته

برای من سواله این همه اشک

چجوری توی چشمات جا گرفته

همه میگن یه کم فکر خودت باش دل من از همین حرفا گرفته

♫♫♫♫♫♫

دیگه کاری توی دنیا ندارم

تو مقتی کاری با کارم نداری

مهم نیست که منو اصلا نفهمی

تو احساسی که من دارم نداری

یکی دست تو رو اونجا گرفته

دلم اندازه ی دنیا گرفته

همه میگن یه کم فکر خودت باش

دلم من از همین حرفا گرفته

برای من سواله این همه اشک

چجوری توی چشمات جا گرفته

همه میگن یه کم فکر خودت باش دل من از همین حرفا گرفته

9. متن اهنگ وای از عشق حمید عسکری

با اینکه موندنم باهات عمر منو میده به باد

تو اشتباهی هستی که نمیشه انجامت نداد

چشمامو بستم رو همه اما به چشمات نمیاد

هیچکی مثل من بخدا اینجوری همرات نمیاد

وای از عشق وای از عشق

وای از عشق امون از عشق

وای از عشق وای از عشق

وای از عشق امون از عشق

♫♫♫♫♫♫

دو تا ادم که بی دلیل عاشق همدیگه بشه

یه روز میاد که بی دلیل رو عشقشون خط بکشن

آدم همیشه به چیزی که دوست داره نمیرسه

آخر بعضی قصه ها از اولش مشخصه

رو نقطه ضعف من همش غرور تو پا میزاره

به هم میریزم ولی خب چون تویی عیبی نداره

آدم همیشه به چیزی که دوست داره نمیرسه

آخر بعضی قصه ها از اولش مشخصه

وای از عشق وای از عشق

وای از عشق امون از عشق

وای از عشق وای از عشق

وای از عشق امون از عشق

متن ترانه آهنگهای آلبوم جدید حمید عسکری با نام از عشق

متن ترانه آهنگهای آلبوم جدید حمید عسکری با نام از عشق

متن آهنگهای : «خواهش که میکنم»، «ایده آل»، «عشق تو»، «فراموشی»، «میترسیدم»، «گریه مرد»، «عشق سابق»، «خط به خط»، «ماه من»، «از عشق»، «کناریت» و «کبریت»

متن آلبوم از عشق حمید عسکری

 

1 . متن آهنگ خواهش میکنم حمید عسکری / ترانه سرا : علی عباسی

نمی دونی از اولین آدما چقد از نبود تو ترسوندنم

یه دنیا می گفتن دلش با تو نیست یه دنیا کنار تو سوزوندنم

با اینکه خیلی بد شنیدم ازت ولی نخواستم یکیشو باور کنم

می خواستم به هر شکلی هست قلبتو به این احساسی که هست بهتر کنم

خواهش نمی کنم تو بی رحم تر نشو

عبور نکن ازم از این بدتر نشو

این ساده رفتنت عین شکنجمه

منفور نکن منو تو چشمای همه

نمی دونی از اولین آدما چقد از نبود تو ترسوندنم

یه دنیا می گفتن دلش با تو نیست یه دنیا کنار تو سوزوندنم

با اینکه خیلی بد شنیدم ازت ولی نخواستم یکیشو باور کنم

می خواستم به هر شکلی هست قلبتو به این احساسی که هست بهتر کنم

2 . متن اهنگ ایده آل حمید عسکری / ترانه سرا : علی بحرینی

دنیا رو اگم زیرو رو کنم محاله بجز تو آرزو کنم

بهترین حس دنیا اینه که تو قلب تو زندگی کنم

تو عشق ایده آل منی دارم گرفتار تو میشم

اگه دنیا تو رو تنها بذاره خودم طرفدار تو میشم

خوشبختی اینه که با تو زندگی کنم

هرچی برگردم عقب باز انتخابت می کنم

به تو و این آدما عشقمو ثابت می کنم

خوشبختی اینه که با تو زندگی کنم

هرچی برگردم عقب باز انتخابت می کنم

به تو و این آدما عشقمو ثابت می کنم

همیشه عاشقتم حرفمو ثابت می کنم

♫♫♫

هر چی که می خواستم و نمی شد

با تو دار پیش میاد برای من

خیلیا دوست دارن همین الان پیش تو باشن بجای من

تو عشق ایده آل منی دارم گرفتار تو میشم

اگه دنیا تو رو تنها بذاره خودم طرفدار تو میشم

خوشبختی اینه که با تو زندگی کنم

هرچی برگردم عقب باز انتخابت می کنم

به تو و این آدما عشقمو ثابت می کنم

3. متن آهنگ عشق تو از حمید عسکری / ترانه سرا : امیز بذرافشان

داری فکرمو تا جنون می کشی که مجبور شدم دور بشم از همه

که هر عابری دید گفت چقد غم تو چشمای این آدمه

چقد دوست دارم برای یه شب فراموشی بگیرم برم تو خواب

چشامو ببندم به رو غصه هام دیگه پا نشم از این تخت خواب

حتی تو خواب و خیالم باز خواب تو و چشاتو میبینم

آخه این چه عشقیه هر لحظه بخاطرش صد دفه میمیرم

♫♫♫

چقد گریه کردم شبا بی صدا چشایی که عادت به گریه نداشت

منو و تنهایی و این دردی که یه شب منو بی تو راحت نذاشت

دارم مرگمو زندگی می کنم کجای دنیایی به دادم برس

از اینکه با فکر کی آروم میشی همه وجود من شده استرس

حتی تو خواب و خیالم باز خواب تو و چشاتو میبینم

آخه این چه عشقیه هر لحظه بخاطرش صد دفه میمیرم

4 . متن و ترانه اهنگ فراموشی حمید عسکری / / ترانه سرا : امیز بذرافشان

دلم میریزه نگام که میکنی بیشتر عاشقتم عزیزم

نفس می کشم به عشق خودت دوست دارم عزیزم

میشینم یه گوشه نگات می کنم

خودمو اونی که می خوای می کنم

عشق تو داره دیوونم می کنه

به دوست داشتن تو مجبورم می کنه

عشق تو داره دیوونم می کنه

به دوست داشتن تو مجبورم می کنه

♪♪♪

فرق می کنه چشم تو با چشمای همه

یه حسی هست تو چشات که دیوونم می کنه

وقتی که نگاه می کنی میشی آرزوی من

وقتی که لبخند میزنی دنیا رو میدن به من

عشق تو داره دیوونم می کنه

به دوست داشتن تو مجبورم می کنه

5. متن و ترانه آهنگ میترسیدم حمید عسکری / ترانه سرا :حمید فریزند

می ترسیدم عشقمو از تو یروزی این آدما بگیرن

بگو چرا این غمو دوری از میونمون نمیرن

میزنه بارون تو خیابون من دیوونه میشم عاشقتر

میدونم آخه نیست عین خیالت که با گریه شده چشمام تر

وقتی گریه نمی تونه راتو بگیره یعنی یکی داره جامو میگیره

بگو به کی تو این روزا میگی عشق من

از این جلمه دیگه داره خندم میگیره

وقتی گریه نمی تونه راتو بگیره یعنی یکی داره جامو میگیره

بگو به کی تو این روزا میگی عشق من

از این جلمه دیگه داره خندم میگیره

♫♫♫

دلم به تو خوش بود که چشمام گفت داری دور میشی از من

نمی دونم کی بود چجوری تونست تو رو بگیره از من

نمی دونی نمی دونه که زندگیم شده بدون تو به مویی بند

شاید زیادی تو رو جدی گرفتم باشه به حال و روز من تو بخند

وقتی گریه نمی تونه راتو بگیره یعنی یکی داره جامو میگیره

بگو به کی تو این روزا میگی عشق من

از این جلمه دیگه داره خندم میگیره

6. متن آهنگ گریه مرد حمید عسکری / ترانه سرا :علی ایلیا

تو نمی تونی به من فکر کنی

وقتی تو گذشته هات درگیری

نمی تونم خودمو گول بزنم

تو هنوزم واسه اون میمیری

عشق من تو که گناهی نداری

وقتی یادت نمیرن خاطره ها

همه چی تقصیر من بود می دونم

نتونستم جاشو پر کنم برات

گریه مرد که دیدن نداره

وایسادی چی رو تماشا می کنی

ما دیگه حرفامونو با هم زدیم

چرا هی این پا و اون پا می کنی

نمی دونم بار چندمه دلم

روی دست این و اون میمیره

ولی می دونم که عاقبت  یروز

آه من جدایی رو میگیره

♫♫♫

آب از آب تکون نمی خوره برو

بذار من بمونمو خاطره هام

فکر تنها شدن منو نکن

من یجوری با خودم کنار میام

از تو و هرچی که بینمون گذشت

حتی یه لحظه پشیمون نیستم

مثل هر بار می خورم زمین ولی

مثل هر بار پا میشم وایمیستم

گریه مرد که دیدن نداره

وایسادی چی رو تماشا می کنی

ما دیگه حرفامونو با هم زدیم

چرا هی این پا و اون پا می کنی

نمی دونم بار چندمه دلم

روی دست این و اون میمیره

ولی می دونم که عاقبت  یروز

آه من جدایی رو میگیره

7 . متن آهنگ عشق ثابت از حمید عسکری  / ترانه سرا : امیز بذرافشان

منو شما صدا نزن یروزی عاشقم بودی

پشت سرم اینقدر نگو که عشق سابقم بودی

از کسی که عاشقته جواب منطقی نخواه

می دونی که دوست دارم حتی اگه به اشتباه

♫♫♫

حالا که من شدم تنها توام هی شونه خالی کن

دارم میمیرم از دوریت بیا اینجا یکاری کن

منو دیوونه رو هیچکی با این حالم نمی شناسه

نفهمیدی که این قلبم چقد رو عشقت حساسه

♫♫♫

منو که خیسم از گریه از این بارون نترسونم

خودت دیدی من عاشق آخه بی تو نمی تونم

منو بارون چقد تنها قدم زدیم بدون تو

نرو عشقم یکم صبر کن نمی کشم بجون تو

♫♫♫

حالا که من شدم تنها توام هی شونه خالی کن

دارم میمیرم از دوریت بیا اینجا یکاری کن

منو دیوونه رو هیچکی با این حالم نمی شناسه

نفهمیدی که این قلبم چقد رو عشقت حساسه

8 . متن آهنگ خط به خط حمید عسکری  / ترانه سرا : امین بامشاد

خط به خط زندگیمو بازم امشب دوره کردم

با مرور خاطراتت بازم خزمامو تازه کردم

حتی این کاغذای خیسم مثل من دیگه خستن از اشکام

حتی این شعرای نا تمومم دیگه موندن تو کار دنیام

می نویسم با چشم خیسم خاطراتمونو دونه دونه

شاید یروزی اونا رو خوندی شاید فهمیدی این عاشق دیوونه

گریه کردم تا بمونی نشد احساسمو بدونی

تو با بی رحمی درو بستی و رفتی از این خونه

♫♫♫

خط به خط زندگیمو بازم امشب دوره کردم

با مرور خاطراتت بازم خزمامو تازه کردم

حتی این کاغذای خیسم مثل من دیگه خستن از اشکام

حتی این شعرای نا تمومم دیگه موندن تو کار دنیام

می نویسم با چشم خیسم خاطراتمونو دونه دونه

شاید یروزی اونا رو خوندی شاید فهمیدی این عاشق دیوونه

گریه کردم تا بمونی نشد احساسمو بدونی

تو با بی رحمی درو بستی و رفتی از این خونه

9 . متن آهنگ ماه من از حمید عسکری / ترانه سرا :حمید فریزند

یکاری کردی که ، اینقده ماهی که

یکاری کردی که ، اینقده ماهی که

دست خودم نیست اگه غیر تو ، تو دلم نیست

وقتی قراره تو رو ببینم دلهره دارم

می ترسم بازم یکاری بده دستم

عشق بی اندازم این دل وابستم

♫♫♫

یکاری کردی که جاموندم اینقده ماهی که من موندم

چقد با خودم تو دلم می گفتم کاش تو رو زودتر از این حرفا می دیدم

یکاری کردی که جاموندم اینقده ماهی که من موندم

چقد با خودم تو دلم می گفتم کاش تو رو زودتر از این حرفا می دیدم

♫♫♫

عشق تو کاش دیوونم کنه ، خدا جای تو از عمرم کم کنه

ماه من تو آسمونم تویی ، خدا کاشکی ماهو از آسمون کم کنه

یکاری کردی که جاموندم اینقده ماهی که من موندم

چقد با خودم تو دلم می گفتم کاش تو رو زودتر از این حرفا می دیدم

یکاری کردی که جاموندم اینقده ماهی که من موندم

چقد با خودم تو دلم می گفتم کاش تو رو زودتر از این حرفا می دیدم

10 . متن آهنگ از عشق حمید عسکری / ترانه سرا : علی ایلیا

خودت که شاهدی چقد دوئیدم

خیلی کارا باید می کردم نشد

دلم می خواست کنار تو بمونم

می خواستم از تو برنگردم نشد

من نتونستم و نشد بسازم

واسه تو آینده ای که می خواستی

اما ترانه ای که گفتم برات

دادم به خواننده ای که می خواستی

منی که باعث خجالتت بود

منی که هرچی داشت واسه تو کم بود

خوب می دونم شعرام اگه بگیره

به همه میگی یروز عاشقم بود

حالا که داری میری اینقدر نپرس

که تو زندگیم کی هست و کی نیست

ما که جدا میشیم تو یادت باشه

جواب من عاشقتم مرسی نیست

من نتونستم و نشد بسازم

واسه تو آینده ای که می خواستی

اما ترانه ای که گفتم برات

دادم به خواننده ای که می خواستی

11. متن ترانه اهنگ کناریت حمید عسکری / ترانه سرا : کاظم موسوی

چقد دلتنگ اون روزام که چشمات واسم ابری شه

یه وقتایی مشخص نیست حواست پرت کی میشه

یه وقتایی مشخص نیست که پشت گریه هات کی هست

کی چشماش خیره شد رو تو که چشمات رو من می بست

بگو سهم کیه دستات که سهمم رو ازت کم کرد

کی دنیات شده این روزا کی دنیامو جهنم کرد

فقط عطرت تو این خونه تموم یادگاریته

حواسم جمع می دونم حواست به کناریته

♫♫♫

چقد دلتنگ اون روزام که چشمات واسم ابری شه

یه وقتایی مشخص نیست حواست پرت کی میشه

یه وقتایی مشخص نیست که پشت گریه هات کی هست

کی چشماش خیره شد رو تو که چشمات رو من می بست

بگو سهم کیه دستات که سهمم رو ازت کم کرد

کی دنیات شده این روزا کی دنیامو جهنم کرد

فقط عطرت تو این خونه تموم یادگاریته

حواسم جمع می دونم حواست به کناریته

12 . متن آهنگ کبریت حمید عسکری / ترانه سرا : علی عباسی – کاظم موسوی

بهت پیله کردم بمونی ولی ، تو گفتی که اسرار بی فایدست

چقد گریه کردم نری نشد ، فقط توی گریه غرورم شکست

برو زندگی کن به فکرم نباش ، مهم نیست چقدر زندگیم سخت شه

برو شاید از بین ما این وسط ، اقلا یکیمون خوشبخت شه

داری زندگیمو به آتیش میکشی / من هرکاری کردم بمونی نشد

میخواستم که احساسمو درک کنی / من هرکاری کردم بتونی نشد

تو که بید کشیدی به این زندگی / نشتم کنارت فقط سوختم

فقط قلبم پای این عشق بود / تو دل میبردی و میدوختم

طالع بینی متولدین اسفند

مرد اسفند
مرد متولد اسفند ماه به هيچ عنوان حد وسط ندارد، يا منقي كامل يا مثبت كامل است. اگر مي خواهيد زن يك مرد متولد اسفند بشويد، مواظب باشيد كه: از او زياد انتقاد نكنيد، از كم كاري و خونسردي او نرنجيد، حتما هفته اي دو سه بار به او بگوييد كه دوستش داريد. اگر مرد متولد اسفندي بر سر راه شما قرار دارد و اين احتمال است كه روزي هر دو داراي يك نام خانوادگي بشويد، سخت مراقب باشيد زيرا در صورت وقوع يك چنين رويدادي براي شما حد وسط وجود نخواهد داشت يا آينده اي بسيار درخشان خواهيد داشت و يا به كلي آن را در هم خواهيد ريخت.قبل از آنكه تصميم نهايي خود را اتخاذ كنيد، بهتر است اطمينان پيدا كنيد كه او قادر به درك و بهره برداري از موقعيت هاي مناسب زندگي خود مي باشد يا نه؟ اگر او را قادر به انجام يك چنين كاري ديديد، مي توانيد مطمئن باشيد كه به قول معروف نانتان در روغن خواهد بود و شما يكي از خوشبخت ترين زنان روزگار خواهيد شد،‌ چه شوهري نصيب شما مي شود كه از ثروت و شهرت چيزي كسر نخواهد داشت اما اگر مشاهده كرديد كه او از زمره كساني است كه موقعيت هاي عالي را با بي اعتانيي از دست مي دهد و در حدي نامتعارف پيرو ضرب المثل «سيلي نقد بهتر از حلواي نسيه است» مي باشد و حالت تنبلي و رخوت او را از تعقيب كارهاي جدي باز مي دارد. بهر حال شما لبه پرتگاه بسيار ژرفي قرار گرفته ايد. مرد متولد اسفند ممكن است واجد همه آن چيزهايي باشد كه شما خواهان آن هستيد و يا برعكس فاقد همه آنها نباشد. منش زندگي او چنان است كه به طور مرتب رو در روي موقعيت هاي بي نظير قرار مي گيرد و اينجاست كه بايد قاطعانه تصميم بگيرد و با تصميمي راسخ بر روي تمام رؤياهايي كه مانع پيشرفت و موفقيت او مي گردند، خط بطلان بكشد، اما اشكال كار در اين است كه برخي از متولدين اين ماه اصلا قادر به تشخيص موقعيت هاي مناسب نمي باشند و حس شناسايي« فرصت » در آنها ضعيف است و گوششان صداي در زدن بخت و اقبال را اصلا نمي شنود.مرد متولد اسفند آدم ضعيف النفسي نيست و عيب كار فقط در اين است كه گاهي چشمك هاي يك ستاره آنقدر نظر او را به خود جلب مي كند كه متوجه طلوع خورشيد نمي گردد. طبيعي است كه تمام متولدين اين برج اين چنين رويايي نيستند اما يقين داشته باشيد كه اكثرا اينطورند. با وجود اين اميدواري هايي نيز هست تاهست اميد هم هست و برغم عدم قاطعيت كه در اگثر متولدين اين ماه به چشم مي خورد، در آوردن نان و تأمين زندگي يك امر الزامي است و وقتي او در اين راه گام بر مي دارد، قدرت درك بسيارش كه ناشي از تأثير سياره نپتون است، همراه با هوش سرشاري كه به طور طبيعي در وي نهفته اين امكان را به وجود مي آورد كه يك شبه ره صد ساله بپيمايد و به شهرت و مقام، حتي ثروت هاي سرشار برسد، و اگر هيچ كدام از اينها نشد، مي توانيد روي احترام و تأميني كه به دست مي آورد، حساب كنيد. بعيد نيست مرد متولد اسفندي كه شما مي شناسيد، از اين گروه باشد.از سوي ديگر، بايد با صراحت گفت كه اگر او مثلا تا سن 25 و 30 سالگي نتوانسته باشد بار خود را ببندد و از موقعيت هاي مناسب زندگي بهره گيري هاي لازم را كرده باشد، بعيد به نظر مي رسد كه آينده درخشاني در پيش داشته باشد.وقتي مي گويم كه آينده درخشاني نخواهد داشت، منظورم آينده خانوادگي اوست كه شامل حال شما، فرزندان شما و زندگي شما مي گردد، در حالي كه ممكن است از نظر خصوصي وضع رضايت بخشي داشته باشيد. بسياري از متولدين اسفند كه قدرت ريسك كردن را ندارند، از صميم قلب به آنچه دارند، دلخوش و راضي مي شوند، بدون اينكه توجه داشته باشند كه همسر و فرزندان ايشان ممكن است اصلا راضي نباشند. در يك چنين مواردي او حداكثر رضايت خاطر را از روياهاي طلايي خويش به دست مي آورد و يك لقمه نان و پنير را براي زنده ماندن كافي مي داند، در حالي كه از نظر شما زندگي فقط يك غذاي بخور نمير نيست، زندگي تفريح و گردش، لباس هاي خوب، سفر و سياحت و با مردم معاشرت لازم دارد. اگر آنقدر عاشق او هستيد كه حاضريد همه اين كمبودها را تحمل كنيد، بسيار خوب، برويد و پاي سفره عقد بنشينيد، اما از همين حالا بدانيد كه در طول زندگي زناشويي ناچار خواهيد بود براي آنكه شاهد عقب ماندن خود از ديگران نباشيد، بار او را هم به دوش بکشيد، به اين معني كه نه تنها بايد براي خود كار مناسبي پيدا كنيد و به قول معروف يكپا مرد خانواده بشويد، بلكه مراقب كار و نحوه فعاليت شوهر خود نيز باشيد.حال به يك مطلب ديگر مي رسيم و آن مسئله عواطف و احساسات مرد متولد اسفند است. اين هر عيب و كم و كسري كه داشته باشد، از نظر امور عشقي بي نظير است. عشق و احساست جزيي از وجود اين مرد است. تا جايي كه مي خواهم بگويم بدون آن زندگي برايش نه تنها مفهوم خود را از دست مي دهد، بلكه واقعا غير ممكن مي گردد. روزي كه خورشيد عشق در قلب يك مرد متولد اسفند طلوع مي كند،‌ دنيا شاهد تولد يك نقاش بي نظير، يك شاعر بي همتا و بالاخره يك هنرمند عاليقدر مي گردد.تا اينجا با صراحت تمام راجع به متولدين اسفند مطالعه شد كه نمي توانند از موفقيت هاي مناسب زندگي خود بهره برداري كنند و بيشتر عمر خود را در رؤياهاي طلايي خويش بسر مي برند، اما حالا به ذكر خصوصيات اقليمي مي پردازيم كه درست بر عكس گروه اول از هر موقعيتي حداكثر استفاده را مي برند. چنين مردي بدون هيچ نوع شك و شبهه، بهترين صيدي است كه ممكن است به تور يك دختر بيفتد. او كسي است كه ممكن است به راحتي يك دانشمند و يا سياستمدار بشود. يك چنين مردي از آن مقوله مرداني است كه زن هرگز امكان پيدا نمي كند توقع بيشتري از او داشته باشد، و يك چنين حالتي براي هر زني ايده آل محسوب مي گردد، حتي اگر در نظر بگيريم كه هر روز عصر مقدارد ناچيزي از گرفتاريهاي عظيم خود را با خود به منزل مي بردند. خوب، اين كاملا طبيعي است كه آدم بدون نقص در دنيا وجود ندارد حتي يك متولد دي كه به طرز غير عادي اهل عمل است،‌و يا يك مرد متولد فروردين كه نبوغي خداداد در اداره امور دارد،‌ آنها نيز داراي نقاط ضعف هستند. نكته مهم اين است كه بر خلاف جريان آب شنا مي كند،‌ در هر متر از پيشرفت خود هديه گرانبهايي از افتخار و ثروت نثار پاي همسر و فرزندان خود مي نمايد.مرد متولد اسفند متعصب نيست و هرگز به قضاوت نمي نشيند، او تا زماني كه شخصا به مطلبي پي نبرده باشد، نظريه اي ابراز نمي دارد و تازه در اين حالت نيز او حالت انتقاد نخواهد داشت. خيلي به ندرت ممكن است به كسي اتهامي وارد كند و در مقابل به ميزان وسيع گذشت از خود نشان مي دهد. كوشش او در درك ديگران چشمگير است. دوستان او خيلي به وي اعتماد مي كنند و هرگز اين فكر در سر ايشان پيدا نمي شود كه ممكن است از آنچه به وي مي گويند، سو‌ ء استفاده كند. عقايد و رفتار ديگران به هر قدر او را شوكه نمي سازد. اگر روزي پسر اين مرد سراسيمه وارد دفتر كار او بشود و بگويد: پدر من يك نفر را كشته ام، بدون اينكه از جاي خود تكان بخورد، مي گويد: خوب، جريان را كاملا تعريف كن ببينم اين قتل چگونه اتفاق افتاد.يكي از معايب مرد متولد اسفند اين است كه گهگاه حرفي نسنجيده از زبان وي جاري مي گردد و سخني را كه نبايد بگويد، مي گويد و بعدا پي مي برد كه كار بيجايي كرده است. هيچ بعيد نيست كه اين حالت او به علت سادگي و خوش قلبي اش باشد. مرد متولد اسفند بدون اينكه در نظر بگيرد حرف او ممكن است از جانب شنونده سو ء تعبير گردد و به مفهومي جز آنكه وي در نظر داشته است توجيه بشود، منظور خود را در قالب اولين كلمات و جملاتي كه به خاطرش مي رسد بيان مي كند. اين حالت او را حمل بر دهان لقي او ندانيد. دهان لق كسي است كه نتواند حرف و اسرار ديگران را حفظ كند، در حالي كه او با قدرت تمام سرنگهدار است. اگر به هنگام تولد اين شخص عطارد هم در برج صوت بوده باشد، آدم بسيار حراف و خوش صحبتي مي شود و در غير اين صورت در سخن گفتن بسيار متين و موقر خواهد بود و سعي مي كند كه به كار كسي كار نداشته باشد، در حالي كه دوستان و آشنايان مرتبا مسائل و مشكلات خود را با او در ميان مي گذارند و از وي نظر خواهي مي كنند. مراجعه به وي بيشتر به خاطر آن است كه مرد متولد اسفند يك مستمع بي نظير است و شما اندكي پس از آنكه رو در روي او نشستيد و شروع به صحبت كرديد، ناگهان متوجه مي شويد كه تمام آنچه را كه در دل داشته ايد، از ناراحتي راجع به موخوره و شوره سر گرفته تا امكان بيكار شدن شوهرتان و عاشق شدن دخترتان و همه و همه را براي او بازگو كرده ايد. مستمع خوب بودن او را حمل بر اين ننماييد كه مايل به شنيدن درد دل ديگران است،‌ درست برعكس تنها جيزي كه يك شوهر ويا يك دوست متولد اسفند نمي خواهد از همسر يا دوست خود بشنود، در دل هاي اوست، زيرا بدون شك از صبح تا غروب در محل كار خود به درد دل دهها نفر گوش داده است اينك مايل است كه وقتي در جوار شما است، راجع به موضوعات ديگري با وي گفتگو بشود. طبيعي است كساني كه دريچه هاي دل خود را بر روي او باز مي كنند، اصلا نمي دانند كه سخنان ايشان تا چه حد روي وي تأثير مي گذارند و تا چه حد ممكن است موجب ناراحتي او بشوند.مرد متولد اسفند مثل يك قطعه اسفنج و يا مثل يك گيرنده قوي است كه هر چه را در اطرافش باشد، جذب مي كند و مي گيرد، بدون اينكه خوبي و بدي آن ها تأثيري در ميزان اين جذب داشته باشد. با توجه به يك چنين خصوصيتي جاي تعجب نيست وقتي مي بينيم كه دوستان و آشنايان متولدين اسفند ايشان را آدم هايي بسيار حساس مي دانند.مرد متولد اسفند هر چند گاه يك بار نياز شديدي به استراحت پيدا مي كند. اين استراحت بايد جسماني و رواني باشد، حساسيت او در اين دوره به قدري شديد مي شود كه كوچكترين نسيمي ممكن است براي سلامتي اش مشكل ايجاد كند. اگر ديديد كه مي خواهد تنها باشد و يا برود سفر و هواخوري، كاري به كار وي نداشته باشيد. نكته اي را كه بايد به شما تذكر بدهم اين است كه ضرب المثل معروف دوري و دوستي در مورد متولدين برج اسفند بيش از متولدين هر ماه ديگري صادق است. اگر خيلي خود را به او بچسبانيد و لحظه اي وي را تنها نگذاريد، عشق او به شما ضايع مي گردد. يادتان باشد كه گاهي موجود بسيارلطيف و حساسي است كه خيلي زود ممكن است صدمه ببيند. خجول بودن او بيشتر به خاطر آگاهي به محدوديت هاي دردناكي است كه دارد، محدوديت هاييكه هميشه و همه جا آن ها را احساس مي كند. او سخت خواهان آن است كه افراد مورد علاقه اش به خوش طينتي و خوش بيني او واقف باشند و اين هشداري است براي شما كه هرگز نظريات او را ناديده نگيريد و به آنها به ديده شك و تريد نگاه نكنيد.مرد متولد اسفند سرگرمي هاي عجيبي براي خود پيدا مي كند. او ممكن است به يوگا، ‌نجوم، كشف قوانين حاكم بر اعداد و ديگر اموري از اين قبيل علاقمند باشد و علت هم آن است كه همانند متولدين آبان به كشف اسرار طبيعت تمايل زيادي دارد و اتفاقا پرداختن به يك چنين اموري براي او بسيار هم خوب است زيرا از يك سو احساسات او را تحت كنترل نگاه مي دارد و از سوي ديگر مانع از خيالپردازي هاي غير عملي او مي گردد.كسي كه تحت تأثير سياره نپتون است، به ندرت عصباني مي شود و عصبانيت هاي او چنان طولاني نيست، ‌پس از آنكه آب ها از آسياب ريخت، فقط در عرض چند لحظه دوباره همان آدم متين و آرام سابق مي گردد و به عبارت ديگر تبديل حالت او از عصبانيت به خونسردي تدريجي نيست. بسياري از مردان متولد اين ماه از زمره كساني هستند كه ساعات بيكاري خود را در منزل پرسه مي زنند و مرتبا از اين اتاق به آن اتاق مي روند، به زير زمين و انباري سر مي زنند و خرت پرت هاي قديمي را زير و رو مي كنند،‌ بي جهت ناراحت نشويد، زيرا حتي اگر آن چيزي را كه جست و جو مي كند، پيدا نكند، منظورشان از اين كار سرگرمي است. مرد متولد اسفند، درست برعكس مرد متولد ارديبهشت ناگهان توفاني نمي شود و زمين و زمان را به هم نمي ريزد. فكر نمي كنيد داشتني يك چنين مردي در منزل نعمت بزرگي است؟ گول زدن مرد اسفند كار ساده اي نيست،‌ چون او با كمك نيروي عجيبي كه طبيعت در وي به وديعه نهاده، به راحتي فكر ديگران را مي خواند و به منظور پنهاني اش پي مي برد، اما در مقابل خيلي به راحتي مي تواند شما را گول بزند و به همين دليل هم هست كه به ر احتي مي تواند اسرار خود را از ديگران پنهان نگاه دارد.مرد متولد اسفند دروغگوي زبر دستي هم هست، چنان دروغ مي گويد كه هرگز متوجه آن نمي شويد. گاهي نيز بدون دليل حقيقت را كتمان مي كند،‌ براي خريد سيگار از منزل خارج مي شود ولي به شما مي گويد كه مي خواهد روزنامه خريداري كند. مشابه اين حالت در متولدين خرداد و تير ديده مي شود، اين افراد ظاهرا از مشاهده اينكه ديگران نمي توانند از كار ايشان سر در بياوزند، احساس رضايت خاطر مي كنند.از آنجا كه ضرري از اين كار عايد كسي نمي شود، بهتر است با آن مخالفتي نكنيد و حتي قدري هم با وي همراهي كنيد، براي مثال وقتي گفت كه براي خريدروزنامه از خانه خارج شده است و شما متوجه هستيد كه براي خريد سيگار رفته و لاجرم بدون روزنامه به خانه بازگشته، پس از مراجعت بگوييد:اين روزنامه فروش سر كوچه هيچ وقت روزنامه اي را كه آدم مي خواهد، ندارد. شما نمي دانيد كه گفتن يك چنين جملاتي كه نشان مي دهند به او اطمينان چشم و گوش بسته داريد، تا چه حد در زندگي شما تأثير مطلوب خواهند داشت. حسادت يكي از احساساتي است كه در اين شخص خيلي ديده نمي شود و يا اگر هم واقعا حسود باشد، چنان با مهارت خود را كنترل مي كند كه اصلا چنزي از ظاهر وي مشهود نمي گردد. با وجود اين، يادتان باشد كه او مردي است با تمام غرورها و خود خواهي ها و متوقع است كه شما در يك حد معقول و متعرف پا از گليم خود بيرون نگذاريد. از سوي ديگر شما بايد سخت مراقب حس حسادت خود نيز باشيد چون او دوستان صميمي فراواني اعم از زن يا مرد دارد كه گاهي اوقات بدون توجه به شرايط زمان و مكان با ايشان خيلي گرم مي گيرد. او اصولا رفيق است و اگر شما بي جهت از خود عكس العمل هاي شديد نشان بدهيد، كار به جاهاي باريك خواهد كشيد. اينكه گفتم « بي جهت » بدان علت است كه او واقعا قصد خيانت به شما را ندارد و از گرم گرفتن با زن هاي ديگر منظور خاصي را تعقيب نمي كند و در اين ميان زنان متولد فروردين و مرداد نظر او را بيش از ديگران به خود جلب مي نمايند. مرد متولد اسفند عاشق زيبايي است و بي اراده به سوي آن جذب مي گردد. شما مي توانيد خيلي ساده اين موضوع را امتحان كنيد. در يك ميهماني او را زير نظر بگيريد، چشمان او مستقيما به زيباترين ساق پاها دوخته مي شود. با وجود اين، اگر واقعا از اين همه زيباپسندي او ناراحت مي شويد، با اندكي سعي و دقت در ظاهر خود مي توانيد تمام فكر و حواس او را به خود معطوف نگاه داريد. او مرد عاشق پيشه اي است كه اين شعر ايرج بيش از هر مطلبي بازگو كننده و وصف الحال وي مي باشد. هر كه را روي خوش و موي نكوست، مرده و زنده من عاشق و اوست.وقتي ملاحظه كرديد كه به لاك خود فرو رفته است و به قول معروف كنج عزلت گزيده، فورا به آرايشگاه برويد، لباس رنگ زرد يا نارنجي باز بپوشيد و بليط يك فيلم يا تأتر كمدي را بخريد و او را از عالم خلسه بيروي بكشيد. اين شخص در مقابل پيشنهادات، حساسيت زيادي از خود نشان مي دهد و به اين دليل روابط او با اطرافيان وي هستند كه تصميم مي گيرند تا چه حد با او روابط صميمانه داشته باشند.از نظر بچه ها، او يك پدر شاد است زيرا به طور مرتب آن ها را به قايق سواري، شنا، دوچرخه سواري و ديگر كارهايي از اين قبيل مي برد و اگر هوا بد باشد، تمام روز تعطيل را پا به پاي ايشان قايم موشك بازي مي كند.او با صبري شبيه به صبر ايوب به مسائل و مشكلات كودكان خود گوش مي دهد و مايل است كه آنها را افرادي روشنفكر و فهميده بار بياورد. اين نصيحت ها و سفارش ها را در مورد مرد متولد اسفند به گوش بسپاريد: هرگز او را سرزنش و انتقاد نكنيد، افكارش را واهي و پوچ نخوانيد.به جان او نق نزنيد و از كارهاي او به طور جدي و اتهام آور انتقاد نكنيد، افكارش را واهي و پوچ نخوانيد. به جان او نق نزنيد و از كارهاي او به طور جدي و اتهام آور انتقاد نكنيد. از اينكه گاهي مكدر است و علاقه اي به كوشش و پيشقدم شدن در كارها ندارد، دلخور نشويد و او را ملامت اين خونسردي و بي اعتنايي جزو طبيعت اوست. شما براي به حركت در آوردن او پيشقدم شويد. از نظر عاشقانه و عاطفي مرد اسفند نيازمند آن است كه دائما او را نسبت به عشق و علائق خود مطمئن كنيد و لااقل در هفته دو سه بار به او بگوييد كه خيلي دستش داريد. ضمنا فراموش نكنيد كه تخيلات و انديشه هاي طلايي و دوردست او را به باد تمسخر نگيريد، بلكه سعي كنيد كه اين تخيلات به مرز عملي بودن، عملي شدن نزديك تر شوند
 

 

 


زن اسفند
جذابيت جز ء وجود دختري است كه در ماه اسفند متولد شده است و پي بردن به آن هم نيازي به خواندن كتب و مقالات ستاره شناسي ندارد. به موازات اين جذابيت نقاط ضعفي نيز در وي وجود دارد، اما آنچه كه در بدو امر نظر شما را به سوي خود جلب خواهد كرد، ظرافت و حالت زنانه غير انكار اوست. زن متول اسفند ظرف عسلي است كه قدري فلفل به داخل آن ريخته شده است. براي زن متولد اسفند اين امكان بيش از پيش فراهم شده است تا در زير ظاهر بسيار جذاب خود گزندگي تندتري از فلفل پيدا كند.از سوي ديگر به جرات مي توان ادعا كرد كه زن متولد اسفند، به عنوان يك زن، از بسياري جهات بي نظير است. او نه تنها كسي نيست كه بخواهد بر مرد زندگي خود حكومت داشته باشد و چنين آرزويي حتي در اعماق قلب وي نيز وجود ندارد بلكه حاضر است با بردباري بي نظيري تمام خود خواهي هاي يك مرد را تحمل كند فقط به اين شرط كه به طور كامل مورد حمايت او قرار بگيرد. دختر متولد اسفند از سنين ميانسالي به بعد با تمام وجود خويش خواهان آن مي گردد كه سر ظريف خويش را روي شانه هاي پهن و قدرتمند مردي قرار بدهد و در پناه وي احساس كند كه مورد حمايت قرار مي گيرد و موانع و مشكلاتي كه بر سر راه وي قرار مي گيرند، يكي پس از ديگري به وسيله مرد محبوب خود از ميان برداشته مي شود.براي زن متولد اسفند مرد اعم از اينكه برادر باشد يا پدر، دوست باشد و يا شوهر، موجودي است كه مي تواند وسط حياط منزل بايستد و در حالي كه يك دست خود را به كمر زده است، با دست ديگر جلوي سنگ آسماني عظيمي را كه از كهكشان ها به سوي او پرتاب شده است. بگيرد. شما يك چنين نظريه اي را با بردباري عجيب او در تحمل غرور خاص مردان مخلوط كنيد و مقداري هم گرمي و ذوق و شوق به آن اضافه كنيد و آن وقت پي خواهيد برد كه چرا دختري كه در ماه دوازدهم سال به دنيا آمده است، اين چنين مورد توجه مردهاست.محل زندگي ماهي درياست و دريا مركز نرمش و رمز و اسرار و زيبايي هاست و مرد شيفته اين زيبايي و رمز و اسرار وجود زن است.زن متولد اسفند در بهار مانند پرندگان سرشار از عشق و هيجان است. در تابستان لباس كوتاه را فراموش نمي كند و در پلاژها در كنار دريا جذاب ترين لباس زير را به تن دارد. در پاييز با اشتياق تمام در كنار شما به تماشاي مسابقه فوتبال( كه ممكن است هيچ چيز از آن نداند) مي نشيند و در حالي كه دست خود را براي گرم كردن به داخل جيب كت شما كرده است. مرتبا راجع به جريان بازي از شما سئوالاتي مي كند. و زمستان بسان يك دختر شاد و جذاب لباس اسپورت مي پوشد و به اين ترتيب در يكايك دقايق زندگي لحظه اي با ظرافت ها و جذابيت هاي زنانه فاصله پيدا نمي كند. بي جهت نيست كه گفته اند زن متولد اسفند كندو است و مردها هم زنبور عسل اين كندو هستند.ناراحت ترين مرد در جوار زن متولد اسفند احساس آرامش مي كنند. او آبي است كه بر روي آتش ريخته مي شود. پس از چند دقيقه گفت و گو مرد آشكارا درك مي كند كه به علت اشتباهات خود مورد سرزنش او قرار نمي گيرد و مشكلاتي را كه با آن ها مواجه مي باشد، ناجيز و غير قابل بحث مي شمارد،‌ از آن گذشته زن متولد اسفند هميشه ايمان راسخ دارد كه شكست هاي مرد زندگي او به علت ندانم كاري هاي ديگران است. او هرگز شوهر خود را مجبور نمي كند كه قدم هاي سريعتري در زندگي بردارد، موقعيت اجتماعي اين مرد،‌ هر چه كه باشد، براي او كافي و حتي بهترين است.پس از ازدواج ممكن است قدري به جان شما نق بزند، اين نق زدن ها گاهي حالت گوشه و كنايه هم پيدا مي كند،‌ در حالي كه شما هرگز نمي توانيد از خود عكس العملي نشان بدهيد زيرا جذابيت زن متولد اسفند حربه اي نيست كه مرد بتواند در مقابل آن مقاومت كند،‌ به علاوه فرض كنيم( آن هم بر فرض محال) كه از كوره در رفتيد و اوقات تلخي به راه انداختيد، خيال مي كنيد چه خواهد شد؟ با نرمش خاص خود را در زير چتر حمايت شما قرار خواهد داد و لحظه اي با كمال تعجب مشاهده خواهيد كرد كه حريف با شما در يك جبهه قرار گرفته است و شما بر عليه موجودي كه ديگر وجود خارجي ندارد و نمي دانيد كيست و كجاست، داريد مي جنگيد.طبيعي است با برخوداري از يك چنين ظرافت هاي زنانه اي و با توجه به ضعفي كه مردها در مقابل آن دارند، زن متولد اسفند به راحتي مي تواند نقاط ضعف و معايب خويش را ازچشم مرد زندگي خود بپوشاند. صورت فلكي برج خوت دو عدد ماهي است كه در دو جهت مخالف در حال شنا كردن هستند، اين دو ماهي را هميشه درست شكل هم مي كشند. چه اشتباه بزرگي! به ستارههاي تشكيل دهنده اين برج در آسمان نگاه كنيد و به رأي العين ببينيد كه به هيچ وجه داراي تقارن نيستند. يكي از اين دو ماهي سمبل زيبايي و لطافت و آن ديگري سمبل نرمش و ظرافت است كه در دو جهت مختلف در حال شما مي باشند و به اين ترتيب براي او هميشه اين امكان وجود دارد كه بتواند با يك مانور سريع و ظريف خود را از مخمصه نجات بدهد، در حالي كه اين اماكان براي زنان متولد ماههاي ديگر اصلا وحود ندارد.او خيلي بيش از زن هاي ديگر حساس است و اگر رفتار شما بيش از حد تند و خشن باشد، نظام دلپذيري را كه طبيعت در نهاد وي به وديعه گذاشته است، به هم خواهد زد و آن وقت تبديل به موجودي بي هدف و عاطل و باطلي مي گردد كه ديگر نخواهيد دانست با او چه بايد بكنيد. زن متولد اسفند جواهري است كه خيلي چيزها ممكن است او را ضايع بكند. مادران و پدران هم بايد مراقب اين حساسيت باشند، و اگر دختري دارند كه در دوازدهمين ماه سال متولد شده است،‌نبايد كاري كنند كه ماهي هاي صورت فلكي او از هم جدا شوند و در غير اين صورت او به زودي تبديل به موجود تنها و سرگشته اي خواهد شد كه بدون هيچ نوع هدف و منظوري در اقيانوس بزرگ زندگي به شنا خواهد پرداخت و لحظه اي از جستجو آن نيمه ديگر صورت فلكي خود كه از وي جدا شده است، باز نخواهد ايستاد.خوشبختانه بسياري از دختران متولد اسفند داراي نيروي فكري لازم براي جلوگيري از جدا شدن ماهي هاي صورت فلكي خود از يكديگر هستند و براي اين كار حداكثر بهره برداري ممكن را از ظرافت هاي زنانه خويش به عمل مي آورند. در دو جهت قرار داشتن ماهي هاي صورت فلكي برج خوت موجب پيدايش خصوصيات ذاتي ديگري نيز در زنان متولد اين ماه مي گردد و آن اين است كه شما در نظر اول هرگز نمي توانيد متوجه هدفي كه اين زن در پي آن است، بشويد. او لحظه اي به اين سو مي لغزد و لحظه اي بعد ظريفانه در جهت عكس آن به حركت در مي آيد، براي صيد او تنها راه اين است كه بدانيد محل سكونت او كدام يك از ده تا رودخانه اي است كه به دريا مي ريزد. صيادان خوب مي دانند كه هر ماهي رودخانه اي براي خودش دارد.قبل از هر چيز اين را بايد بدانيد كه او بسيار باريك بين و دقيق است، شايد لازم باشد كه لغت ناقلا را نيز به باريك بيني اضافه كنم زيرا بسياري از كساني كه به دام دختران متولد اسفند افتاده اند، اصلا نمي توانند بگويند چطور اين واقعه رخ داده است.هيچ بعيد نيست كه شما در اين لحظه زن متولد اسفندي را مي شناسيد كه هر بار به ديدن او مي رويد با لبخندي به مراتب دلنشين تر از آنچه كه انتظار آن را داريد، از شما استقبال مي كند و اين فكر در سر شما وجود دارد كه روزي نام خانوادگي خود را شامل حال او نيز بكنيد. شما خيال مي كنيد كه او اصلا زيرك نيست، اما به احتمال خيلي زياد اشتباه مي كنيد. آمار نشان مي دهد كه دختران ديگر موفق به پيدا كردن شوهر براي خود مي شوند و يا در بين زناني كه به علتي از همسران خود جدا شده اند و بعد هم تنها مانده اند، اقليت مطلق با كساني است كه در اين ماه متولد شده اند. اما خوب شما ممكن است اسم ديگري روي آن بگذريد، مثلا مي گوييد، شرم و جذابيت و هوش زنانه موجب مي شود كه ماهي ها عوض شكار شدن صيادان را به دام اندازند.اين زن سخت رؤيايي است، و با وجود آنكه ظاهرا كوچكترين اطلاعي از اصول تنظيم بودجه ندارد، خيلي خوب لباس مي پوشد، ميهماني مي دهد، كرايه خانه و اقساط لوازم قسطي را سر موعد مي پردازد، هداياي تولد شوهر و بچه هاي خود را فراموش نمي كند وخلاصه آخر كار كه نگاه مي كنيد، مي بينيد كه با پولي كه براي خرج منزل در اختيار وي گذاشته شده است، همه كارها را انجام داده است، در حالي كه شما حتي تصور آن را هم نمي كرده ايد. روابطي كه اين زن با ديگران برقرار مي كند، بدون شك در نوع خود منحصر به فرد است. از زن همسايه گرفته تا رفتگري كه ظرف زباله را مي برد، بقال سر كوچه، نفتي، بچه هاي محل، قصاب، روزنامه اي، و حتي صاحبخانه كه هر ماه براي گرفتن كرايه مراجعه مي كند،‌با او سلام و عليك بسيار دوستانه اي دارند. او عملا موجودي است كه هيچكس خود را دشمن وي نمي داند.سياره اين زن نپتون و مركب او باد صبا است، و دختر متولد اسفند سوار بر اين مركب هر لحظه به سويي ركاب كش است. او به گونه اي تعجب آور احساساتي است و وقتي قلبش شكسته مي شود، مثل سيل اشك مي ريزد و چنان نگاه مظلوم و سرزنش آميزي به شما مي اندازد كه گويي خرگوشي را به هنگام شير دادن به بچه هايش كشته ايد. دختر متولد اسفند گاهي اوقات دستخوش اين توهم مي گردد كه در اين دنياي پر آشوب فاقد هر نوع وسيله دفاعي و حفظ بقا مي باشد، در اثر يك چنين توهمي نااميدي سراسر وجود وي را در بر مي گيرد و وظيفه شما خواهد بود كه به وي بفهمانيد ذكاوت خارق العاده اي كه طبيعت به وي داده است و نيروي عجيبي كه در جلب نظر ديگران دارد، حربه هاي قاطعي مي باشند كه در دسترس او هستند و مي تواند با اتكاء به آن ها گليم خود را به مراتب راحت تر از ديگران از آب بيرون بكشد. مشكل ترين درسي كه اين دختر بايد در زندگي فرا بگيرد، فائق آمدن بر دودلي ها و خجول بودن است. اگر ترس به اعماق وجود او رخنه كند،‌ تمام روابط او را با دنياي خارج قطع مي سازد و آن وقت اين خطر وي را تهديد مي كند كه تمام عمر تنها بماند. هميشه از آن هراسناك است كه مورد تعدي و تجاوز ديگران قرار بگيرد و اين خود مي تواند سخت موجب ناراحتي اش بشود .اينجا و آنجا، دختر متولد اسفند طبيعت آسيب پذير خويش را زير سرپوش يك شخصيت متكي به خود پنهان مي سازد و اين مي رساند كه سخت از بي پناهي در اين دنيا هراسناك است و سخت از بي پناهي در اين دنيا هراسناك و پيوسته از آن بيم دارد كه اگر اسرار قلب رئوف خود را صادقانه جلوي كسي بازگو كند، مانند گرگ آن را هم بدرد، و شايد به همين دليل هم باشد كه بسياري از زنان شاعر متولد اين ماه سرايندگان اشعاري هستند كه دقيق ترين نكات عشقي در آن ها بيان شده است. براي ايشان تنها كساني كه مي توانند مكنونات قلبي خود را بدون ترس و واهمه باز كنند، قلم و كاغذ است. حتي شجاع ترين دختران متولد اسفند نيز در دوستي با جنس مخالف از يك دودلي و ترس عظيم رنج مي برند. اين يك قدم به جلو آمدن ها يك قدم به عقب رفتن ها به كلي موجب سردرگمي و گيجي پسران اطراف او نيز مي گردد و روابط آنها بيش از پيش مغشوش مي شود.زن متولد اسفند از صميم قلب به كودكان خود عشق مي ورزد اما هرگز به ايشان اجازه نمي دهد به گوشه خاص شما قدم بگذارند. بخش بزرگي از قلب او از آن شما است و هيچ كس را ياراي دخول به آن نيست. او فرقي بين بچه هاي خود نمي گذارد اما به آنكه قدري زشت تر، ظعيف تر و شكننده تر است، اندكي بيشتر مي رسد. مادر متولد اسفند بدون شك بهترين مادر دنيا است، چون هيچ موجودي به اندازه او علت خجالت هاي پسر كوچولو و درد عظيم عشق هاي زودگذر دخترنوجوان خود را درك نمي كند. او حاضر است همه چيز زندگي خويش را فداي كودكان خود كند و مخصوصا سعي بر آن دارد كه مانع محروميت كشيدن ايشان از چيزهايي بشود كه خود در دوران كودكي از آنها محروم بوده است. گذشت و چشم پوشي او ممكن است قدري بيش از حد لزوم باشد. انضباط را به سختي مي تواند مرعي بدارد و اين نقطه ضغفي است كه گاهي اوقات تا حد بي توجهي پيش مي رود و موجب بدبار آوردن كودكان مي گردد. طبيعي است كه در يك چنين مواردي اين وظيفه پدر است كه نظم شديدتري نسبت به كودكان خود به موقع اجرا بگذارد. زن متولد اسفند ترجيح مي دهد كه شما نان آور خانواده باشيد و او زن خانه باقي بماند. به كار شما كاري نخواهد داشت و به وي مربوط نيست كه از كجا پول در مي آوريد، و اگر از نظر مالي با مشكلي مواجه شديد، فقط وقتي به كمك شما خواهد آمد كه واقعا به بن بست رسيده باشيد. سر به هوايي او در خرج و دخل منزل را چندان جدي نگيريد زيرا همانطور كه گفته شد. تا آخر ماه كسري نخواهد آورد.شايد باور نكنيد، اما او پيوسته از نيروي عجيبي الهام مي گيرد. سياره نپتون لحظه اي چشم از او بر نمي دارد و هر وقت لازم باشد، با قدرت وارد عمل مي گردد و راه و چاه را به وي نشان مي دهد هرگز روز تولد او، سالگرد ازدواج و يا محلي را كه از وي خواستگاري كرده ايد، فراموش نكنيد، زيرا او خيلي بيش از افراد نظير خود است و احساساتي و پايبند به خصوصيات خاص خود مي باشد

طالع بینی برای زن و مرد متولد بهمن ماه

 

مرد بهمن
مرد متولد بهمن داراي دوستان زيادي است، از اقرار به نقطه ضعف هاي خود منزجر است، حسود و سوءظني نيست، هارت و پورت و هياهو دارد،‌ در ازدواج كند است، در بيماري وسواسي است. مرد متولد بهمن نبايد انتظار داشته باشيد كه در امور عشقي رفتاري مشابه مردان ديگر داشته باشد، يك چنين انتظاري از يك چنين مردي بدون شك موجب نااميدي شديد شما خواهد شد. وقتي پاي دوستي در ميان است، شما مي توانيد به طور نامحدود روي او حساب كنيد، اما عشق براي او چيز ديگري است.رفتار يك پسر جوان متولد بهمن با شما در هيچ صورتي مشابه رفتار پسران ديگر نيست، اين رفتار ظاهرا چنان است كه يقين داريد كوچكترين علاقه اي به شما ندارد و آن وقت يك روز ناگهان مي بينيد كه از شما خواستگاري مي كند، دليل آن هم خيلي ساده است، آن ها حتي با بدترين دشمنان خويش حرف خود را با جمله: « ببين دوست من » شروع مي كند، براي ايشان هر رابطه اي داراي يك قاب بزرگ دوستي است،‌اما هيچ بعيد نيست كه در ميان اين قاب هاي بزرگ يكي داراي يك قاب مضاعف به اسم عشق باشد. يكي از دلايل دير ابراز كردن عشق در متولد بهمن اين است كه عليرغم علاقه شديدي كه به آگاه شدن به اسرار ديگران دارد، از برملا كردن راز دل خويش خود داري مي كند. دائما سعي مي كند آنچه را كه در درونش مي گذارد، مخفي نگاه دارد. به نظر عده اي از روانشناسان مرد متولد بهمن از سر در گم كردن ديگران لذت مي برد.مرد متولد بهمن ذاتا اجتماعي است و به اين دليل اگر ورزشكار باشد، عضو بي نظيري در بازي هاي تيمي خواهد بود، او مقررات حاكم بر رفتار و وظايف گروه ها را به خوبي درك مي كند، براي هر يك از اطرافيان خويش ارزش قائل است، در حالي كه فقط براي تعداد محدودي از كساني كه با ايشان برخورد مي كند، ارزش خيلي خاص قائل است. اغلب مردان متولد اين ماه خودخواه و مغرور هستند، اما دقت كنيد كه اين نقص را به رخ شان نكشيد زيرا به هيچ صورتي نمي توانند انتقاد را تحمل كنند و اين ضعف چنان در ايشان شديد است كه اگر فرشته اي را كه خود در نظر ديگران ساخته اند، بشكنيم، به كلي اعتماد به نفس خود را از دست ميدهد.مرد متولد بهمن به عبارت ديگر به صورتي غير عادي افكاري در سر مي پروراند كه اصلا عملي نيستند، و به اين دليل در طول زندگي راه و روش خويش را مرتبا تغيير مي دهد. يكي ديگر از اختصاصات او اين است كه خيلي پركار به نظر مي رسد، درحالي كه اگر دقت كنيم، متوجه مي شويم كه قسمت اعظم آن فقط هياهو است نه كار مثبت. يكي از محسنات او اين است كه ميتواند منافع خود را به خاطر منافع ديگران ناديده بگيرد، ‌پس به عنوان شريك زندگي مي توانيد اميدوار باشيد كه به خواسته هاي شما مطرح خواهد بود، در اين جهان پهناور ميليون ها نفر زندگي مي كنند كه هر كدام خواسته هايي دارند و خواسته هر كس هم براي خودش اهميت خاص دارد. براي مرد متولد بهمن هرگز اين امكان وجود ندارد كه به خاطر يك نفر از دنيا برود، او جزيي از جمع است و اين وضع را تا آخر عمر هم حفظ خواهد كرد.تجزنه و تحليل همه مسائل و مواردي كه با آنها مواجه مي شود، كار ابدي اين مرد است، به اين دليل يكي از وظايف دائمي شما اين بايد باشد كه دقيقا مراقب رفتار و گفتار خود باشيد زيرا در سر شوهرتان روزي هزار بار جمله منظورش از اين كار ( يا اين حرف ) چه بود؟ تكرار مي گردد و هر دفعه هم با موشكافي فراوان به جست و جوي جواب آن مي پردازد. يافتن جواب براي مسائل مختلف او را به شدت تحريك مي كند. اگر ديديد شبي بي خوابي به سرش زده است و مرتب اين شانه مي شود، علت را عدم موفقيت در حل جدول كلمات متقاطع روزنامه عصر بدانيد. دختري كه بخواهد او را به دام ازدواج بيندازد، بايد حتما دوز و كلكي جور كند. يك كتاب باز هرگز مورد مطالعه او قرار نمي گيرد، كنجكاوي او هميشه به صفحاتي است كه لبه آنها به هم چسبيده است. اگر شما در روزهاي قبل از ازدواج به او بي محلي كنيد و يا سرتان فقط به كار خودتان مشغول باشد، از او واكنشي خواهيد ديد كه به راستي تعجب آور خواهد بود. اگر يك هفته از تماشاي فيلمي اظهار رضايت بكنيد و هفته بعد بگوييد كه حوصله رفتن به سينما را نداريد، فورا اين سئوال در سر او پيدا مي شود كه چرا تا اين حد دمدمي مزاج هستيد،‌كمااينكه او به طور مرتب از خود مي پرسد چرا فلان عطر را زده ايد، چرا لباستان اينقدر كوتاه است، چرا اينطور توالت كرده ايد و ... تا جواب يك يك اين سئوالات را پيدا نكند، كوچكترين قدمي پيش نمي گذارد. طبيعي است كه اين دست به دست كردن ها و طفره رفتن ها و بي تفاوتي ظاهري ممكن است شما را فراري بدهد، آن وقت او با نگاهي حسرت بار ازكف رفتن شما را نظاره مي كند و بعد به دنبال سوژه ديگري براي بررسي مي رود. او ذاتا شلوغ است و حتي در خنديدن نيز سر و صدا به راه مي اندازد. ضمنا در روابط با همسر خود اهل خشونت نيست و بد رفتاري او فقط در حد سرپوش گذاشتن به روي ضعف هاي شخصيت خويش است. به احتمال خيلي زياد مرد متولد بهمن در طول زندگي خود مقام و شخصيتي كسب مي كند. او براي اينكه سري توي سرها داشته باشد، خود را به آب و آتش مي زند و بالطبع ممكن است يك بار موفق بشود، اين موفقيت مي تواند از بردن جايزه نوبل تا انتخاب شدن به عنوان بلند قد ترين مرد شهر باشد.گروهي از مردان بهمن ماه به شدت وسواسي هستند كه شايد علت آن ترس خارق العاده آنها از ميكرب و بيماري است. البته او حداكثر سعي ممكن را به عمل مي آورد تا اين ترس خود را، مخصوصا از نظر كسي كه نسبت به او تعلق خاطري دارد، پنهان كند، اما با اندكي دقت مي توان اين ترس را در واكنش هاي غير عادي او ملاحظه كرد. آلرژي يكي ديگر از نقاط ضعف اوست تا حدي كه اگر روزي به شما گفت نگاه كردن به لوازم آرايشي كه به كار مي بريد، موجب كهير زدن او مي گردد. تعجب نكنيد،‌ طبيعي است كه يك چنين آدمي ا اين همه حساسيت در مقابل عوامل خارجي مي تواند موجب سر درگمي پزشك نيز بشود.مردي كه دربهمن ماه به دنيا آمده قادر به بازگو كردن احساسات عاشقانه خود نمي باشد و اين بي تجربگي گاهي از جانب جنس مخالف سوء تعبير مي گردد. او هرگز به شما يك پالتوي شيك و يا يك انگشتر الماس هديه نخواهد داد، اما زندگي با او بدون پالتو و يا يك انگشتر الماس هم مي تواند مسحور كننده باشد.بدترين خصلت او از نظر زبان اين است كه بر خلاف متولدين خرداد، مرداد، مهر و دي به اين آساني ها تن به ازدواج نمي دهد و بسياري از ايشان تا ايام ميانسالي خود را از قيد و بند ازدواج بر كنار نگاه مي دارند. اگر در ازدواج خيلي محافظه كار است. در عوض در دوستي سخاوتمند است و دوستي هاي او گاه شكوهمند و بسيارعميق است كه به آساني با عشق اشتباه مي گردد. به همين جهت زن ايده آل براي او زني است كه بيشتردوست او باشد و توقع برخوردار شدن از احساسات شديد عاشقانه را نداشته باشد.حسادت در قاموس اين مرد معنا ندارد و تا زماني كه خلاف آن ثابت نشده به شما اعتماد نشان مي دهد. اين امر به خاطر آن نيست كه اطولا آدم خوشبيني است و به همه اعتماد دارد، بلكه به علت آن است كه قبل از خواستگاري شما را از هر نظر تحت آزمايش قرار داده است. به موازات حسادت، خيانت نيز در زندگي او جايي ندارد، منظورم اين است كه مرد متولد اين ماه، با وحود آنكه به سكس بي علاقه نيست و گاه لاف عياشي هم مي زند، تقريبا هيچگاه دست از پا خطا نمي كند، اگر ديديد شوهر متولد بهمن شما در مجالس و ميهماني ها خيلي با زن هاي ديگر گرم مي گيرد، مطمئن باشيد كه يكي از والدين او متولد برج آبان است.مرد متولد بهمن پس از آنكه همسر خود را انتخاب كرد، خيال خود را از اين بابت به كلي راحت تصور مي كند و به اين فكر مي افتد كه حالا مي تواند به موضوعات مهمتري بينديشد. سكس براي او جاي بسيار مخصوصي در زندگي ندارد و بازتاب اين امر در روابط دوستانه او با دخترها نيز ديده مي شود. او ممكن است فقط به اين دليل كه دوستي او با يك دختر دارد حالت صادقانه خود را از دست مي دهد، كليه روابط خود را با وي به طور كاملا ناگهاني و غير قابل پيش بيني قطع مي كند. خيال نكنيد كه اين كار او فقط قلب دختر را مي شكند، قلب او نيز جريحه دار مي گردد. مرد متولد بهمن شكستگي قلب خود را به شدت از ديگران پنهان نگاه مي دارد زيرا از نظر روحي طوري است كه اگر نقاط ضعف او برملا بشود، به كلي خرد و مضمحل مي گردد. اگر روزي عاشق يك مرد جذاب متولد بهمن شديد، فورا از خدا بخواهيد كه يك صبر ايوب به شما ارزاني دارد. زيرا براي شنيدن جمله « عزيزم با من ازدواج مي كني» حتي يك قرن انتظار كشيدن زماني طولاني نخواهد بود.مرد متولد بهمن گهگاه به لاك خود فرو مي رود، بي جهت ناراحت نشويد و مزاحمتي برايش فراهم نياوريد، ديري نمي گذرد كه به دنياي همگان باز مي گردد و شما را در روياهايي كه داشته است، شريك مي سازد، از اين موقعيت حداكثر استفاده را بنماييد زيرا يكي از آن موارد نادر است كه مي توانيد در احساسات او شريك بشويد.او احتمالا بهترين نان آور شهر نخواهد بود اما به خوبي قابليت آن را دارد كه كاري بكند كه تمام دنيا از آن بهره مند گردد و يا اولين كسي باشد كه قدم بر روي مريخ مي گذارد. زن كه شوهر وي متولد بهمن ماه است، بايد هر لحظه انتظار مواجه شدن بايك رويداد تعجب آور را داشته باشد، پس اگر يك روز خبر ورشكستگي او را شنيديد، كاخ آرزوهاي خود را خراب شده تصورد نكنيد، هيچ بعيد نيست كه دو روز بعد، با يك گوني اسكناس به منزل بيايد البته تعدادي مرد متولد بهمن وجود دارند، اما داشتن پول زياد آرزوي بزرگ او در زندگي نيست. بررسي ها نشان مي دهد كه ثروت اغلب ثروتمندان متولد اين ماه يا باد آورده است و يا در اثر برخورداري از كمك دوستان و اطرافيان،‌ گردآوري شده است. به هر صورت ثروت زياد چيزي نيست كه او واقعا استحقاق آن را داشته باشد و يا براي رسيدن به آن فداكاري كرده باشد. يك دليل ديگر هم ممكن است براي وجود مقادير متنابهي پول در حساب بانكي او وجود داشته باشد و آن هم پس انداز براي روز مبادا و ايام پيري است. از نظر دست و دلبازي و پول خرج كردن بيشتر تابع عقل است تا احساسات، اما به نفع شما است كه هميشه زير پارچه روي طاقچه چند تا اسكناس درشت پنهان كنيد، اگر پاي تظاهر در ميان نباشد، هرگز دريافت كننده يك هديه گرانبها نخواهيد بود مگر اينكه يكي از والدين او متولد فروردين،‌ تير، آذر يا اسفند باشند كه در اين صورت آفتاب گاهي از مغرب در مي آيد. از نظر بچه ها، او حرف گوش كن ترين پدر دنيا است. به علاوه او تنها پدري است كه پسرش به هنگام مواجه شدن با مشكلات عاشقانه با فراغ بال به او رو مي آورند، چون يقين دارند كه با حوصله بسيار به آنچه مي گويند، گوش مي دهد و منطقي ترين و قابل قبول ترين راه حل ها را عرصه مي كند. به عبارت ديگر او حلال مشكلات فرزندان خود مي باشد. يادتان باشد بزرگترين دليل ازدواج او با شما اين است كه مي خواهد مونس و همدمي داشته باشد، كسي كه دائما با او باشد و احتياجات و نيازهاي وي را مرتفع سازد و به هيچ وجه مايل نيست كه خواندن كتاب، تماشاي تلويزيون و يا حتي شركت در يك ميهماني زنانه مانع انجام اين وظايف بشود. نظر او درباره يك مادر و يك زن ايده آل خيلي ساده است. زني كه به طور دائم به او بپردازد. وقتي او چيزي خواست، متوقع است كه خيلي فوري خواسته او را برآورده سازيد. مرد متولد بهمن عشق اول خود را براي تمام عمر در خاطره نگاه مي دارد. اين عشق را با اولين قراري كه با يك دختر مي گذارد و يا اولين دختري كه با او روابط صميمانه برقرار مي سازد، اشتباه نگيريد. عشق اول او، ‌آن دختري است كه براي اولين بار قلب او را به طپيدن واداشته است. او مي تواند جزئيات اين عشق را جزء به جزء براي زن خود تعريف كند،‌ آنچه او در اين باره مي گويد، ممكن است براي شنونده كاملا خسته كننده باشد، اما براي خود وي بسيار شكوهمند است،‌با توجه به اين امر است كه اگر همسر اين مرد،‌ عشق اول او هم باشد، به راستي مالك قلب او خواهد بود.روي هم رفته بايد گفت كه زندگي با اين مرد مطبوع و خوش آيند است و مخصوصا اگر از زمره زناني هستيد كه از وجود رويدادهاي شگفت انگيز در زندگي خود لذت مي بريد، بدون درنگ زن يك پسر متولد بهمن بشويد
 

 

 

 

زن بهمن
بسيار غافلگير كننده، سريع الانتقال، داراي حس پيش بيني، كنجكاو،‌ غير قابل پيش بيني، رفيق باز و كم علاقه به آداب و اصول سنتي زنا شويي از خصوصيات بارز زن متولد ماه بهمن است.زن متولد بهمن بلد نيست كه عشق خود را به شوهرش و فرزندانش حالي كند.اگر اين احتمال وجود دارد كه عاشق يك زن متولد بهمن شويد، به خاطر بسپاريد كه او در امر عشق نيز مثل هر چيز ديگري مجموعه اي از تناقضات است و براي اينكه قلب شما شكسته نشود، او را فرزند« قوس و قزح» يعني رنگارنگ بدانيد و در روابط عاشقانه با او منتظر تداوم و ثبات نباشيد.سياره حاكم بر رفتار او اورانوس و عنصر حاكم بر طبيعت او باد است. به اين دليل با وجود آنكه در عشق خود بسيار جدي و وفادار است، ولي گهگاه بي ثباتي هايي نظير« نسيم و باد» در وي مشاهده مي شود. شما مي توانيد با يك زن متولد برج دلو رابطه اي بسيار شاد و حسنه داشته باشيد، به شرط آنكه او را در تعقيب هوس هاي هزارگانه خود آزاد بگذاريد و بگذاريد به دلخواه خويش با دوستان خود رابطه داشته باشد. هرگز به اين فكر نكنيد كه او را به جايي ويا چيزي پاي بند كنيد. اين زن ممكن است ناگهان تصميم بگيرد به كوه نوردي بپردازد و يا جزو سپاه صلح بشود. او به دنبال ستاره اي مي رود كه ما هرگز آن را نديده ايم.او متعلق به همه كس و همه جاست و در عين حال از آن هيچ كس نمي باشد. عشق او ممكن است بسيار تند و آتشين باشد، در حالي كه خواسته هايش كيفيتي مبهم دارند. يكي از ستاره شناسان معروف اين حالت زن متولد بهمن را به ترانه اي تشبيه كرده است كه خواننده ناگهان متوجه مي شود كه نصف آن را از ياد برده است. شما مي توانيد كماكان پشت پيانو بنشينيد و به نواختن آهنگ ادامه بدهيد اما صداي او رفته رفته آهسته مي شود و بالاخره سكوت مي كند. اصرار يك دختر متولد بهمن به آزادي بسيار جدي است اما وفداري او به كسي كه عشق را در يك چنين قالبي قبول داشته باشد نيز بي نهايت است.اين دختر اگر والديني متولد ارديبهشت، مرداد و يا دي ماه نداشته باشد، به ميزان ثروت شما و اينكه در بانك چقدر پولداريد، علاقه اي نشان نخواهد داد. براي او پول در مرحله سوم اهميت قرار دارد. او اهميت نمي دهد كه شما ثروتمندترين مردشهر باشيد يا نه، اما در عين حال مايل است كه از نظر مقاومات و حرفه و كار معروف باشيد.وقتي شما تور خود را بكار مي بريد تا اين پروانه ناآرام را بگيريد، به اين نكته مهم توجه داشته باشيد كه او هرگز حاضر نخواهد شد زندگي غير قابل پيش بيني خود را با مردي كه نسبت به او صادق نيست، بگذراند. مباني اخلاقي يك زن متولد بهمن ممكن است غريب ترين پديده اي باشد كه در زندگي خود با آن مواجه شده ايد و به كلي با آنچه كه به طور طبيعي از طرف جامعه مورد قبول قرار گرفته است، فرق داشته باشد، اما او بدون اينكه گسيختگي با جامعه پيدا كند، با اين مباني پاي بند مي ماند. او در عين حال به اين حقيقت نيز واقف است كه شما هم ممكن است مباني خاصي براي خود داشته باشيد. اگر در زندگي به دنبال يك زن آرام مي گرديد، دور متولد بهمن ماه را قلم بگيريد، او اگر هر چيز باشد، آرام نيست. براي او عشق جسماني اهميت بيشتري از عشق رواني دارد، به عبارت ديگر او در هر لحظه مي تواند يك عشق افلاطوني را قطع كند. در ضمير ناخود آگاه اين زن هميشه اين احساس قدرت وجود دارد كه تعلق خاطر پيدا كردن به يك نفر اين خطر بزرگ را به همراه خواهد داشت كه نتواند به عشق واقعي خود يعني آزادي مطلق وفادار بماند.اگر شما از نظر علمي، آموزشي، سياسي، هنري و يا هر رشته ديگر ي مشهور و سرشناس باشيد، دختر متولد بهمن برايتان ايده آل است و مطمئنا بهتر از او پيدا نخواهيد كرد مگر آنكه آنقدر بدشانس باشيد كه يكي از نوادر متولدين اين ماه، يعني يكي از آن دختراني كه رفتارشان به شدت موجب تعجب مردم مي گردد،‌سر راهتان قرار بگيرد. استثناء در همه چيزي وجود دارد. رفتار دختر متولد بهمن هميشه اندكي متعجب كننده است، اما برخي واقعا به راه اغراق مي روند. كما اينكه اغلب بسيار مجلس آرا هستند در حالي كه گاهي اين مجلس آرايي جنبه شلوغ بازي هم پيدا مي كند. اين دختر با هر نوع مجلسي جور در مي آيد، خواه يك مجلس رسمي باشد، خواه يك مجلس خودماني و معمولي.فقدان حس سو ء ظن در اين زن از مزاياي چشم گير اوست اما توجه داشته باشيد كه هرگز از حسن نيت او سو ء استفاده نكنيد، چون اگر مچ شما را در حين خيانت بگيرد، قلبش به شدت مي شكند. او بي جهت به شما بدگمان نمي شود و در حالت عادي هرچه بگوييد قبول مي كند ولي تحمل خيانت را ندارد. زن متولد بهمن هرگز پس از خروج شما از منزل كنجكاوي نمي كند كه شما كجا رفته ايد و به اداره تلفن نمي زند كه ببيند كه آنجا هستيد يا نه و يا جيب شما را وارسي نمي كند. خلاصه با خدعه و نيرنگ آشنا نيست،‌ با وجود اين به شما توصيه مي شود قبل از آنكه به فكر سوء استفاده از اين حالت مظنون نبودن بيفتيد، به اين نكته توجه داشته باشيد كه فقدان حس حسادت در او به علت برخوردار بودن از يك شخصيت قوي نيست،‌ بلكه چيزي بالاتر از آن است كه شما فكرش را كرده ايد.در وهله اول مي توان يقين داشت كه او قبل از آنكه دومين نگاه را به شما انداخته باشد، ‌شما را با يكي از قوي ترين ميكروسكوپ هاي دنيا مطالعه كرده است، در ثاني در دنياي او هميشه به قدري موضوع و مسئله براي يك زن متولد بهمن اين ضرب المثل كه مي گويد« از دل برود هر آنكه از ديده رود » صد در صد صادق است. وقتي از جلوي چشم او دور شديد، تا حدود 99 درصد از فكر و خيال او هم دور شده ايد و به اين دليل هم هست كه هرگز دل او براي كسي تنگ نمي شود. به هر صورت اگر اين زن از شما بي وفايي ديد، خيلي ساده ناگهان يك عقب گرد مي كند و در خلاف جهت سابق به حركت در مي آيد. در اين حالت بهتر است وقتي خود را براي برگرداندن او تلف نكنيد.پس از آنكه روابط عاطفي او و شما قطع شد، در عرض مدتي كمتر از يك دقيقه تمام مهر و محبت شما را از فكر و قلب خود بيرون مي ريزد و مي توانيد يقين داشته باشيد كه حتي يكي از خاطرات آن ايام را هم در فكر خود زنده نگاه نمي دارد. بر اين قاعده كلي يك استثناي مهم وجود دارد. زن متولد بهمن، مثل مردي كه در اين ماه به دنيا آمده است، اولين عشق واقعي خود را هرگز فراموش نمي كند

عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش

عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش

 

 

عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرشب عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش

عکس و بیوگرافی هرتیک روشن و همسرش :

بیوگرافی هرتیک روشن :

هرتیک با آن چشمهای آبی و هیکل عضلانی هیچ شباهتی به یک ستاره هندی ندارد و بیشتر شبیه یک بچه لوس است که برای  موفقیت هایش هیچ تلاشی نکرده ولی به واقع این طور نیست او برای حرفه اش زحمت کشیده و اگر این طور در نظر بگیریم که روی فرم ماندن لازمه کار یک سوپر استار هندیست او به معنای دقیق کلمه این ویژگی را دارد که با ورزش چهره ای از یک قهرمان برای خود ساخته است. هرتیک به محض اتمام مدرسه وارد کار سینما شد تا به صورت حرفه ای ان را دنبال کند او در این سالها به پیمان ازدواجش با سوزان خان پایبند بوده است . خواهرش سویانا از دنیای سینما گریزان است ولی مادرش  پینکی او را به این کار تشویق می کند. شاید بخت با او یار بود که با همان فیلم اول « کاهونایپارهه » به کارگردانی پدرش توانست خودش را مطرح کند .فیلمی که با شکست دادن همه رقبا به یک افتخار ازلی و ابدی در کارنامه او تبدیل شد و نام او را به جرگه ستارگان نامدار سینما وارد ساخت پسری که در یکی از دستانش شش انگشت دارد امروز با جادوی خود همه را  مسحور خود ساخته است  .

نام : ریتیک روشن ऋतिक रोशन Hrithik Roshan
تاریخ تولد : دهم جانویه سال ۱۹۷۴
محل تولد : مومبای هند
نام پدر : راکش روشن
نام مادر : پینکی خانا
نام خواهران : یک خواهر بزرگتر از خود دارد که سوناینا
رشته تحصیلی : بیزینس
فعالیت فعلی : بازیگری
نام مستعار : Duggu
رنگ چشم : سبز
رنگ مو : مشکی
قد : ۱۸۰
وزن : ۷۴
وضعیت تاهل : متاهل
نام همسر : Sussanne
روز تولد :۲۶/اکتبر/۱۹۷۹
نام پدر : سانجی خان
نام مادر : زرین خان
نام برادر : زاید خان
رنگ چشم : قهوه ای
رنگ مو : قهوه ای
رشته ی تحصیلی : طراحی دکراسیون داخلی
تاریخ ازدواج : ۲۰/دسامبر/۲۰۰۰
مکان : بنگلور
اختلاف سنی : پنج سال
محل سکونت : جوها
فرزند اول : پسر
نام :Hrehaan ، رهان
تاریخ تولد : مارچ ۲۰۰۶
فرزند دوم : پسر
نام :ریدان ،Hridhaan
تاریخ تولد : ۱/می/۲۰۰۸
معانی اسامی :
Hrithik=from the heart
Sussane=Lily
Hrehaan=fragrant one
Hridhaan=great heart
نام اولین فیلم : کاهو ناپیارهه

علایق هریتیک 

بازیگر مورد علاقه :در بالیوود راکش (پدرش) در هالیوود هم رابت دنیرو
بازیگر زن: مینا کماری در هالیوود هم مگ رایان
غذا : غذاهای چینی
آهنگ : کلاسیک
رنگ : سفید , سبز و قهوه ای
عطر : پولواسپورت
کتاب : منشا ذهن نوشته این راند
محل مورد علاقه برای سفر : لندن

جملات هریتیک در تبلیغاتش:

به قرارهایت قانع نباش این دل چیزهای بیشتری می خواهد.
اگر کسی را دوست داری برو و باهاش ازدواج کن.
قبل از درخواست ازدواج از یک دختر به کارت ایمان داشته باش .
اگر می خواهی از دختری خواستگاری کنی حتما این کار رو انجام بده ولی اگر در هنگام درخواست ازدواج دختر مورد نظرتان به شما سیلی زد خیلی سخت نگیرید چون اگر از دختری خواستگاری کنی شانست پنجاه/پنجاه است.
نسبت هنری :
پدر او راکش روشن هنر پیشه قدیمی بوده است و در حال حاضر کارگردان و تهیه کننده است .
همسر او سوزان خان و برادر همسر او زاید خان و پسر عموی همسر او فردین خان هنرپیشه هستند و پدر همسر او سانجی خان فیلم ساز و بازیگر قدیمی است و مادر همسر او زرین خان طراح لباس است .
زندگی نامه :
راکش روشن پدر ریتیک روشن هنرپیشه قدیمی سینما بود که سال ها قبل و در کنار آمیتاب باچان و ریشی کاپور و جیتندرا و … کار می کرد اما او هیچ گاه ستاره نبود و شهرت و محبوبیت زیادی نداشت بعد از مدتی نیز از بازیگری فاصله گرفت و به کارگردانی و تهیه کنندگی روی آورد . در ابتدا فیلم های او فروش بسیار خوبی داشتند و حتی کارن آرجون ساخته او در سال ۱۹۹۵ به یکی از پر فروش ترین فیلم های تاریخ سینمای هندوستان تبدیل شد که به مدت پنج سال بر روی پرده سینما ها باقی ماند . اما کم کم فروش فیلم های او پایین آمد و حتی کویلا ساخته او در سال ۹۷ نیز نتوانست فروش چندانی پیدا کند . بعد از مدتی و با شکست های پی در پی راکش روشن مقدار بسیار زیادی از سرمایه خود را از دست داد و برایش به جز خانه و اتومبیلش چیز دیگری باقی نمانده بود . و این همان زمان بود با وقتی که پسرش ریتیک درس خود را تمام کرد و قصد داشت به آرزوی دیرین خود که ورود به بالیوود بود جامه عمل بپوشاند و راکش روشن تصمیم گرفت در این راه همراه پسرش باشد و به او کمک کند .
او از موفقیت ریتیک مطمئن بود پس با فروش تمام سرمایه اش و قرض هایی که از دوستان و آشنایان گرفت شروع یه ساخت جدید ترین فیلم خود کرد او کاهو ناپیارهه را بر اساس تمام تجربیات خود از عرصه سینما و با صرف هزینه های بسیار ساخت . کاهو ناپیارهی در سال ۲۰۰۲ اکران شد و فروش آن باورکردنی نبود .
ریتیک خیلی زود به مرد اول سینمای هندوستان و محبوب قلب ها تبدیل شد .
ازدواج با سوزان خان
ریتیک روشن در دسامبر ۲۰۰۰ و در اوج موفقیت قرار داشت بدون توجه به هیچ چیز تصمیم به ازدواج گرفت او در بیستم دسامبر با سوزان خان دختر سانجی خان یکی از دوستان پدرش ازدواج کرد .
او و سوزان پنج سال بود که یکدیگر را می شناختند و به هم علاقه داشتند .
مراسم ازدواج ریتیک در خانه عموی سوزان فیروز خان ( پدر فردین خان) در بنگلور برگزار شد و به خاطر این که سوزان مسلمان و ریتیک هندی بود مراسم با توجه به اجرای کامل تمام آداب و رسوم هر دو دین صورت گرفت . به خاطر جلوگیری از ازدحام این مراسم در بمبئی برگزاد نشد اما ریتیک و سوزان در ژانویه همان سال بعد از بازگشت به بمبئی جشنی ترتیب داده و از تمام ستارگان و دوستان خود در آن جا پذیرایی کردند .
ریتیک بعد از مدتی رابطه بسیار خوبی با دوست و هم کار خود پریتی زینتا پیدا کرد و پریتی به یکی از صمیمی ترین دوستان او و سوزان تبدیل شد . به جز پریتی زینتا ریتیک رابطه خوبی با زاید خان برادر سوزان و شاهرخ خان دارد.
فیلموگرافی
نام فیلم ______سال اکران_________ نام کارکتر در فیلم ( توضیحات )
گزارش/خواهش……….۲۰۱۰……………………ا یتان( فیلمی احساسی و هنری )
کایتز/بادبادکها ———-۲۰۱۰ —– جی ( در آخرین مراحل ویرایشی )
لاکی بای چنس / بخت و شانس ———-۲۰۰۹——-زفر خان (حضوری افتخاری در نقش یک سوپر استار)
کریزی فور / چهار دیوانه ——— ۲۰۰۸ ——–حضور افتخاری(ایفای ترانه انتهایی فیلم )
جودا و اکبر ———-۲۰۰۸ ——–جلالدین محمد اکبر شاه (یک فیلم تاریخی رمانس)
ای سی یو / من تو را می بینم ——— ۲۰۰۶——— عابر (حضور افتخاری در ترانه ابتدایی)
دووم ۲ / عملیتات دووم ۲ ——— ۲۰۰۶ ————- mr A / ارین (فیلمی در قالب اکشن و هیجان )
کریش ———-۲۰۰۶——- کریش/ کریشنا/روهیت مهرا (دنباله ای اکشن از فیلم کویی میل گایا)
لاکشیا / هدف ——— ۲۰۰۴—— کارن شرگیل
کویی میل گایا / کسی را پیدا کردم ——— ۲۰۰۳ —–روهیت مهرا( داستانی آمیخته با چاشنی تخیل و عشق برای تمام گروهی سنی )
مین پرم کی دیوانی هو / من دیوانه عشق هستم ———-۲۰۰۳ ——–پرم کیشن
موجسه دوستی کاروگه! / با من دوست می شوی ——— ۲۰۰۲—— راج
راهول شرما——-نا توم جانه نا هم / نه تو میدونی نه من ——– ۲۰۰۲
روهیت——-آپ موچه آچه لگنه لگه / کم کم دارم عاشقت میشم ———۲۰۰۲
گپی خوشی گپی غم / گاهی شادی گاهی غم ———-۲۰۰۱—— روهان
رونیت مالهوتر——–یادین / خاطرات ———۲۰۰۱
التاف——-میسیون کشمیر / ماموریت کشمیر———۲۰۰۰
امان—————- فیزا ———۲۰۰۰
روهیت / راج ——–کاهو نا پیاروهه / بگو عشق هست———۲۰۰۰
در مقام بازیگری در کودکی 
۱۹۸۶——–Bhageaan Dada ——– ( نقش کودکی گویندا )
۱۹۸۰——–Aasha————————( پسر بچه ای که در یکی از ترانه میرقصد )
۱۹۸۰——–Aap Ke Deewane ——-(نقش کودک فیلم )

طالعبینی مرد و زن متولد دی ماه

 

مرد دي
قدرت طلب، خانواده دوست، خوددار و سرد، و در عرصه عشق كم حرف و كم تظاهر از ويژگيهاي مهم مرد متولد دي ماه است.پدري جدي و خشك اما مهربان و دلسوز، او مقام را به ثروت ترجيح مي دهد. مرد متولد دي ديواري به ظاهر غير قابل عبور به دور خود مي كشد، او در عين حال تا حدي خشن و بسيار مصمم است. اگر چه در بدو امرچنين به نظر مي رسد كه خواهان دوري جستن از ديگران و عزلت گزيني است، اما نه تنها در حقيقت اين چنين نيست، بلكه اگر خوب دقت كنيد، مي بينيد كه بسيار هم جاه طلب و شهرت پرست است.يك چنين دو گانگي در امور عشقي او نيز به چشم مي خورد، به اين ترتيب كه با وجود آنكه سخت رويايي مي باشد، سياره زحل،‌ يعني جرم سلوي كه حاكم بر كردار و رفتار او است، مانند يك ترمز قوي جلوي ابراز احساسات وي را مي گيرد. اين سياره به طور مداوم از او مي خواهد كه موجودي آرام،‌ اهل عمل و جدي باشد. اين اعمال نقوذ كه در واقع مغاير با خصوصيات ذاتي اوست، گاهي اوقات منجر به سر زدن كارهايي از او مي شود كه موجب تعجب اطرافيانش مي گردد.احتمالا اولين چيزي كه در يك مرد متولد دي نظر شما را به خود جلب مي كند، زبان نيش دار اوست، اما اندكي بعد مي بينيد كه در اين مورد نيز دوگانگي خاصي در اوست. به اين ترتيب كه متوجه مي شويد كلمات و جملات ناخوش آيند او از روي قصد و نيت خاصي نيست و اندكي پس از آنكه يك چنين جملاتي از دهانش خارج شد، سعي مي كند آن را رفع و رجوع كند. اگر بتوانيد پا به خلوت درون يك مرد متولد دي بگذاريد، با كمال تعجب در نهاد او موجودي مي بينيد سرشار از شادي و نشاط، و دستخوش رؤياهاي طلايي و آرزومند دستيابي به بي قيدي و آزادي هاي بي حد و حصر كه همه اين تمايلات و آرزوها به طور سربسته در وجود او مخفي مانده و به ندرت عرض وجود مي كند.در هفته ها و حتي ماه هاي اول آشنايي خود با يك مرد متولد دي اين توهم به شما دست مي دهد كه رسيدن به منصب عالي را بر هر چيز ديگري ترجيح مي دهد و اگر از وي پرسيده شود كه بين شما ( عشق ) و يك مقام برجسته بايد يكي را انتخاب كند بدون كوچكترين ترديد مقام را انتخاب خواهد كرد، اما اگر فقط قدري حوصله به خرج بدهيد،‌خواهيد ديد كه قضاوت شما تا چه حد اشتباه آميز بوده است و در سينه او چه قلب گرم و عاشق پيشه اي در حال تپيدن است. پس از پي بردن به حقيقت امر بهتر است به آنچه كه دستگيرتان شده اكتفا كنيد. به عبارت ديگر هرگز انتظار نداشته باشيد كه گفتار و رفتار وي نشان دهنده اين انتخاب دروني باشد زيرا مرد متولد دي كمتر به عشق خود اعتراف مي كند. در حقيقت سياره زحل با قدرت خود هرگز اجازه نخواهد داد كه اعترافات صادقانه بر زبان متولد دي ماه ظاهر بشود و انديشه ها و تمايلات باطني او آشكار گردد.مرد متولد دي چنين وانمود مي كند كه اصلا نيازي به تعريف و تمجيد ندارد و حتي به هنگام شنيدن تعريف و تمجيد هم به شدت مانع از ظاهر شدن رضايت خاطر و شادماني عميق خويش مي گردد، اما حقيقت اين است كه او با تمام وجود خواهان آن است كه مرتبا به وي بگوييد كه چه مرد خوب، باهوش، خوش قد و قامت، خواستني و جالبي است.مرد متولد دي جاه و مقام را به ثروت ترجيح مي دهد و قلبا مايل است مدير كل و وزير باشد تا يك بازرگان ثروتمند ولي گمنام. حتي ثروت براي او وسيله كسب قدرت و شهرت است. در زندگي مرد متولد دي نكته جالبي وجود دارد كه منحصر به خود اوست و آن اين است كه در جواني بسيار جدي است ولي به تدريج كه پا به سن مي گذارد،‌ نرم مي شود تا جايي كه در ميانسالي، تبديل به يك آدم خوش مشرب و اجتماعي مي شود، به اين ترتيب اگر شما همسر او هستيد، با مشكل خاصي در زندگي خود مواجه هستيد و از يك نظر مدار زندگي شما بر خلاف زنان ديگر در حركت معكوس مي چرخد، به اين ترتيب كه زنان ديگر بايد در اوايل زندگي دندان روي جگر بگذارند و سر به هوايي هاي شوهر خود را تحمل كنند. به اين اميد كه پس از پا به سن گذاشتن سر به راه و آرام خواهند شد، در حالي كه شما درست برعكس در ابتداي زندگي خيالتان از بابت سر به هوايي و هوسبازي آقا كاملا راحت خواهد بود اما هر چه كه آقا پا به سن بگذارد، خطر عاشق شدنش بيشتر است. او به طور حتم به شما پيشنهاد نخواهد كرد كه ماه عسل خود را در پاريس بگذرانيد، اما هيچ بعيد نيست كه سي سال بعد با اصرار از شما بخواهد كه سفري به تاج محل هندوستان بكنيد زيرا شنيده است كه شب هاي مهتابي آن بسيار عاشقانه است. يك چنين حالتي لااقل از يك نظر بسيار خوب است و آن پيش نيامدن احتمال طلاق و جدايي در ده سال اول زندگي است. در سال هاي اول زندگي هيچ زني به اندازه شما خيالش از جانب همسرش راحت نخواهد بود، اما البته اين احتمال وجود دارد كه بعدها فيل او ياد هندوستان كند كه در اين حالت نيز موضوع به دو دليل بزرگ هرگز جدي نخواهد بود: اول اينكه در سنين ميان سالي ديگر آن شور و هيجان جواني در وي وجود ندارد و دوم اينكه مرد متولد دي واقعا عاشق خانه و خانواده خواهد شد، لذا الفت و هم بستگي خانوادگي مانع از بوالهوسي هاي مخرب و آزار دهنده وي مي گردد.علاقه اين مرد به خانواده اي كه در آن متولد و بزرگ شده است، نه تنها با ورود شما به زندگي از بين نمي رود بلكه تقليل هم پيدا نمي كند و خيلي به نفع شماست كه سعي كنيد نسبت به پدر و مادر و برادران او علاقه مندي از خود نشان بدهيد. او هرگز در نقش يك عاشق دل خسته ظاهر نمي شود، اما شعله علاقه هرگز در دل وي خاموش نخواهد شد و اين شعر حافظ كه مي گويد: « آتشي كه نميرد هميشه در دل ماست» در باره وي كاملاصادق است.حمايت مرد متولد دي از همسر و فرزندانش زياد و جدي است و اين مرد با گذشت زمان تغيير پيدا نمي كند. براي او شما هميشه همان دختر جواني هستيد كه در روزهاي اول آشنايي با او بوده ايد و فرزندانش نيز هميشه كودكان او هستند حتي اگر خود صاحب كودكان متعدد باشند و به شغل وزارت برسند. البته اين امكان وجود دارد كه شما او را ظاهرا نسبت به خانواده خود بي تفاوت ببينيد، به شما توصيه مي كنم كه گول اين حالت ظاهري را نخوريد و خداي نكرده زبان به بدگويي از خواهر شوهر و مادر شوهر باز نكنيد و يا نسبت به آن ها بي توجهي و بي علاقگي از خود نشان ندهيد، كافي است فقط يك اتفاق ناگوار براي كنترل يكي از اعضاي خانواده وي روي بدهد تا ببينيد چطور كنترل ظاهري خود را از دست مي دهد و عشق پوشيده و باطني وي ناگهان آشكار مي شود.مرد متولد دي به طور مطلق دختري را براي همسري انتخاب مي كند كه مادري نمونه و زني خانه دار باشد. او در عين حال از زن خود انتظار دارد كه خيلي خوش لباس و شيك و هميشه مرتب باشد. مطمئن باشيد كه اگر فقط يك روز سر و وضع شما مرتب نباشد يا در نهايت صراحت آن را مستقيما به رخ شما مي كشد و يا با عكس العمل و به طور غير مستقيم در رفتار و گفتارش اثري آشكار از اعتراض خود بدهيد، يك كتال شعر است،‌ و هر قدر اين كتاب شاعرانه تر باشد، بهتر است.ابراز علاقه و عشق را بايد به وي ياد بدهيد، در غير اين صورت براي تمام عمر از شنيدن جملات عاشقانه و كلمات زيبا از دهان او محروم خواهيد ماند. او خيال مي كند همين قدر كه شما را همسري خويش انتخاب كرده، همين قدر كه هر روز پس از اتمام كار به منزل مي آيد، همين كه شما در انجام كارهاي منزل و رسيدگي به امور بچه ها مختار گذاشته كافي است كه عشق و علاقه او به شما ثابت كند و ديگر نيازي به اين نيست كه اين مطلب را به زبان هم بياورد.به عنوان پدر، او واقعا يك رئيس با جذبه است و خود را در رأس خانواده احساس مي كند و اين احساس تابع زمان و مكان نيست؛ به اين معني كه چه در سر ميز غذا در منزل و چه بر سر سفره اي كه در يك گردش خانوادگي روي علف هاي بيابان پهن مي شود،‌ او در بالاي سفره مي نشيند و موقعيت برتر خود را حفظ مي كند. پدر متولد دي از بچه هاي خود مي خواهد كه كودكاني مطيع و باانضباط باشند، درمقابل به خواسته هاي ايشان مثل خريد يك دوچرخه و يا بر پا كردن يك جشن تولد بزرگ جواب مثبت مي دهد حتي اگر انجام يك چنين كارهايي فشار زيادي به بودجه خانواده وارد بياورد. پدر متولد دي مراقب رفتار و كردار كودكان خود مي باشد و هيچ نكته اي را فراموش نمي كند. رفتار او با بچه هايش خشك و رسمي به نظر مي رسد و شما براي عوض كردن يك چنين رويه اي اولا بايد مرتبا به وي گوشزد كنيد كه با بچه ها خيلي خشك و رسمي نباشد و از طرف ديگر به بچه ها ياد بدهيد كه از ابراز علاقه به پدرشان كوتاهي نكنند، چون او تشنه احترام و محبت است و اداي احترام در حق او موجب تقويت اعتماد به نفس در وجودش مي شود. مرد متولد دي هرگز از روي هوي و هوس ازدواج نمي كند و به همين دليل كمتر اتفاق مي افتد كه كار او با همسرش به جدايي بكشد. بر طبق آمار موجود، مردان متولد دي خيلي كمتر از متولدين ماه هاي ديگر كارشان به دادگاه و طلاق مي افتد، با وجود اين بايد توجه دقيق داشته باشيد كه هرگز او را در اين بن بست قرار ندهيد. اگر روزي به اين نتيجه برسد كه همسر مناسبي براي او نيستيد و يا خطايي از شما مشاهده كرد كه به نظر وي به هيچ وجه قابل بخشش نبود، در آن صورت هرگز شانس دوم به شما نخواهد داد و سريعا رابطه خود را با شما قطع خواهد كرد.به عبارت ديگر، براي مرد متولد دي زناشويي در هر مرحله توأم با حساب و كتاب است.در سال هاي اول زندگي از نظم و ترتيب چنين مردي واقعا تعجب خواهيد كرد، او هر هفته در يك روز و يك ساعت معين براي والدين خود كاغذ مي نويسد، در يك روز و يك ساعت معين به فلان قوم خويش تلفن مي زند، سر ساعت چاي يا قهوه مي نوشد، فلان لباس خود را همشه در سمت چپ يا راست گنجه آويزان مي كند و كفش هايش را در روز معيني از هفته واكس مي زند و خلاصه نظم در هر كارش دقيقا جريان دارد.از نظر امور جنسي ظاهرا سردتر از مردان ديگر به نظر مي رسد، در حالي كه اين سرد مزاجي ظاهري است، به اين معني كه او فقط از نظر زباني و ابراز علاقه سردتر او مردان ديگر است و درغير صورت مي توان گفت كه از ديگران يك قدم هم جلوتر است. زناني كه در عرصه عشق به شوهرچرب زبان و عاشق پيشه نيازمند هستند، از برخورد با مرد متولد دي احساس كمبود مي كنند زيرا شخصيت او با رفتار عاشق پيشانه سازگاري ندارد.او بر خلاف اغلب مردها هر قدر بيشتر پا به سن مي گذارد، سرزنده تر و شاداب تر مي شود و از اين نظر مسير زندگي شما در خلاف جهت اغلب زن هاي ديگر است. او هرگز در نقش يك عاشق دل خسته ظاهر نمي شود، اما شعله علاقه هرگز در دل وي خاموش نخواهد شد و اين شعر حافظ كه مي گويد: « آتشي كه نميرد هميشه در دل ماست» در باره وي كاملاصادق است.حمايت مرد متولد دي از همسر و فرزندانش زياد و جدي است و اين مرد با گذشت زمان تغيير پيدا نمي كند. براي او شما هميشه همان دختر جواني هستيد كه در روزهاي اول آشنايي با او بوده ايد و فرزندانش نيز هميشه كودكان او هستند حتي اگر خود صاحب كودكان متعدد باشند و به شغل وزارت برسند

 

 


 
زن دي
زن متولد دي ماه بسيار جاه طلب، كدبانو، منظم و كمي لجباز و زود رنج، آراسته و خوش لباس مي باشد.زن متولد دي با نظم و اراده خاص خود مي تواند رهبري احزاب و مؤسسات خيريه را بدست آورد. از لحاظ شغلي با هر كاري قابل تطبيق است. ممكن است مسئول يك بخش از موزه يا خواننده اپرا يا فروشنده يك سوپر ماركت يا معلم يك مدرسه و يا زني خانه دار با مشكلات باشد. در منزل هم ممكن است همكار و مشوق صميمي شوهرش يا مطيع بي چون و چراي او باشد، به اين ترتيب صدور يك حكم كلي درباره چنين موجود متنوعي واقعا غير ممكن است، اما در عوض يك اصل درباره او مسلم است و ان اين است كه در هر لباسي ومصدر هر كاري كه باشد، بر اعمال و رفتار خود كاملا مسلط مي باشد.از نظر جنسيت نيز وضع به همين منوال است. زن متولد دي هم مي تواند چنان زنانه باشد و دلربايي از خود نشان بدهد كه همسرش را بر كرسي اقتدار بنشاند و تسلط مرئي و نامرئي بر شوهر خود داشته باشد. در اين مورد نيز، برغم رفتار گوناگوني كه ممكن است از وي مشاهده شود، يك هدف اصلي در اعماق وجود اين زن نهفته است و آن دستيابي به مردي است كه بتواند از لحاظ اجتماعي و شغلي آدم مهمي باشد، موجب افتخار او بشود و براي بچه هايي كه به دنيا مي آورد، پدري دلسوز و مهربان باشد.اگر با يك دختر متولد دي دوست هستيد، به اين نكته اساسي توجه داشته باشيد كه هدف نهايي او هميشه تأمين زندگي، جلب احترام و كسب اقتدار و برخورداري از موقعيت هاي چشمگير است و براي او اصلا فرقي نمي كند كه اين خواسته ها در پشت ميز رياست يك مؤسسه تجاري برآورده شوند يا در شغل آموزگاري و موزه داري.او به هر حال مي خواهد كه شوهرش در هر رشته كاري كه هست، مقام اول را داشته باشد. حتي خود او نيز اگر شاغل باشد، عزت طلب و ترقي خواه است و ميل دارد در محيط كار خود شاخص و برجسته باشد. به همين جهت برخي از زنان متولد دي به شاعري، نقاشي و آهنگسازي روي مي آورند تا از اين راه كسب شهرت بكنند. علاقه اين زن به پيشرفت و جاه طلبي خيلي زود جلب توجه مي كند، هميشه سعي دارد يك پله از مكاني كه در آن قرار دارد، بالاتر برود تا سرانجام به هدف نهايي برسد، اما در اين كار هرگز خودنمايي نمي كند و جار و جنجال به راه نمي اندازد، در كمال آرامي و بدون سرو صدا قدم به قدم هدف خود را تعقيب مي كند و به قول معروف آهسته اما پيوسته مي رود.اميد است اين توهم به شما دست نداده باشد كه او همه چيز را فداي جاه طلبي و شهرت پرستي مي كند. اگر در طي روزها و ماه هاي قبل از ازدواج بتوانيد او را تا حدي مطمئن سازيد كه پس از گفتن بله در منزل از اختيارات تام برخوردار خواهد بود و شما هم مردي هستيد كه آينده درخشاني داريد، آن وقت خواهيد ديد كه چطور حاضر مي شود با كمترين شرايط كم پاي سفره عقد بنشيند. پس از ازدواج از همراهي همه جانبه او برخوردار خواهيد بود، به نحوي كه اگر احتياج پيدا كنيد، حاضر مي شود به شغلي كه خيلي پايين تر و بي اهميت تر از شخصيت و استعداد اوست، بپردازد تا چرخ زندگي از جريان طبيعي باز نايستد، او هميشه حداكثر كوشش خود را بكار خواهد برد كه شوهرش فردي موفق و آبرومند باشد.يكي از نكات جالب و در عين حال خيلي عجيب در مورد زن متولد دي ماه اين است كه به طرزي باور نكردني به سر و وضع و ظاهر آرايي خود توجه دارد. او ممكن است دختر يك كارگر ساده باشد، اما هر بار كه به ملاقات وي مي رويد، چنان سر و وضع و رفتاري از وي مشاهده مي كنيد كه گويي در يك خانواده ثروتمند بزرگ شده و در بهترين مدارس تحصيل كرده است. اين حالت او تا بعد از ازدواج نيز باقي مي ماند. اميدوارم اين حرف را حمل بر خودنمايي او نكنيد، دختر متولد دي كسي است كه اگر لازم باشد، صورت خود را با سيلي سرخ نگاه مي دارد.مردي كه همسر خود را از بين متولدين دي ماه انتخاب مي كند، بايد متوجه يك نكته مهم باشد و آن اينكه ظاهر او خيلي آرامتر و ساكت تر از آنچه كه در درون اوست نشان مي هد، در وهله اول اين توهم به شما دست مي دهد كه او زني خونسرد و بي تفاوت و آرام است در حالي كه باطنا بسيار احساساتي است، البته همه زن ها ظريف و احساساتي هستند، اما زن متولد دي خيلي بيشتر از آنچه كه در بدو امر به نظر مي رسد، تابع احساسات خود مي باشد. حقيقت اين است كه او يك خلق و خوي مشخص ندارد، و مخصوصا اگر به وي بي احترامي يا كم محلي بشود، دچار آزردگي خاطر بسيار مي شود و چه بسا كه روزهاي متمادي احساس اوقات تلخي كند. در وجود زن متولد دي نوعي ترس از آينده، دلواپسي از حال و تأسف به گذشته وجود دارد كه باز تاب آن در رفتار و كردار وي به خوبي نمايان مي گردد و شايد به همين دليل هم باشد كه از شوخي خوشش نمي آيد. اگر در سنين نوجواني با پسري دوست بشود فقط به اين منظور است كه با وي ازدواج كند. ترس از آينده چنان در وي شديد است كه حتي لحظه اي نمي تواند فكر او را راحت بگذارد. از آن گذشته او به هيچ صورتي اهل رؤياهاي طلايي نيست و همين قدر كه پسري را از نظر روحي و مالي قابل اطمينان دانست، از تمام امكانات خود براي ازدواج با او استفاده مي كند.از نظر اجتماعي فوق العاده مبادي آداب و بانزاكت است، به محض ورود به يك اجتماع سريعا موقعيت آنجا را درك مي كند و پي مي برد كه چه رفتار و كرداري بايد داشته باشد. زن متولد دي داراي جذابيت خاصي است و به قول معروف با نمك است. اما بدون شك از تماشاني چهره او خوشتان مي آيد زيرا زيبايي مخصوص به خود را دارد. اما يكي از وحشت هاي مزبور و دائمي او اين است كه نكند شوهرش زن زيبايي را به او ترجيح بدهد.زن متولد دي نه تنها خود را زيبا نمي داند بلكه هرگاه در مقابل آينه قرار مي گيرد، از اينكه مبادا در نظر ديگران زشت جلوه كند، دچار دلهره و ترس است و به اين دليل اگر دوست يا همسر شما زن متولد دي است بايد به طور مستمر او را از زيبا بودنش مطمئن بسازيد. اين زن از نادرستي بيزار است. در ايام كودكي سن او مسن تر از سن واقعي به نظر مي رسد اما بعدا سالهاي سال در قايفه ك زن سي ساله باقي مي ماند. علاقه او به پدر و مادر و خواهر و برادرانش بسيار شديد است، پس به هيچ وجه به فكر قطع اين رابطه عاطفي نيفتد زيرا اگر خيلي پافشاري كنيد و عرصه را بر وي تنگ سازيد، مجبور مي شود از شما دست بكشد.مردي كه با يك دختر متولد دي ازدواج مي كند، در حقيقت با تمام خانواده ازدواج مي كند، اگر پدر يا مادرش بيمار شوند و نياز به پرستاري داشته باشند، او وظيفه خود مي داند كه شما را هفته ها و يا حتي ماهها تنها بگذارد و به منزل پدري خود برگردد. از سوي ديگر او را مي توانيد به معناي واقعي شريك زندگي خود بدانيد، چه در صورت لزوم و در ضمن بحران ها با تمام وجود به كمك شما مي شتابد و بدون كوچكترين اعتراضي حاضر است بار خانواده را چه از نظر مالي و چه از نظر احساسي و روحي بر دوش بكشد. يك نكته ديگر را هم بايد در اين زمينه تذكر داد و آن اين است كه مانع رابطه و علاقه و تمايل شما به پدر و مادرتان نمي شود. اگر والدين شما نيازمندي هاي مالي داشته باشند، هيچ زني به اندازه او كمك هاي شما را به ايشان طبيعي تلقي نمي كند، علاقه به اعضاي خانواده و اعتقاد به لزوم يك چنين علاقه اي چنان در وي شديد است كه اگر شما قبل از ازدواج روزي او را به منزل خود ببريد و به پدر و مادر خود معرفي كنيد، پس از مدتي مشاهده مي كنيد كه عملا يكي از اعضاي خانواده شما شده است و رفتاري از خود نشان مي دهد كه در كمترين مدت جاي خود را در دل پدر و مادرتان باز مي كند. منزل كدبانوي متولد دي به طرز چشمگيري تميز و مرتب است. براي او بيدار ماندن تا پاسي از شب براي تميز كردن خانه خود يك امر كاملا طبيعي است. تلف كردن وقت براي وي مفهوم ندارد. از موسيقي هاي ملايم لذت فراوان مي برد و معمولا اطلاعات وسيعي از كارهاي هنري دارد. به تاريخ، مخصوصا داستان هايي كه درباره قهرمانان تاريخي نوشته شده است، علاقه مندي نشان مي دهد، و شايد به همين دليل هم باشد كه نسبت به حفظ آداب و سنن قديمي اعتقاد و پاي بندي فراوان دارد.ديگر از اختصاصات اين زن همدردي شديد او با درماندگان و بينوايان است و هر كجا كه دردمندي به وجود او احتياج پيدا كند، فورا به كمك وي مي شتابد و قدم پيش مي گذارد و سازمان و جمعيت خيريه اي براي ياري رسانيدن به دردمندان ايجاد مي كند.او اصولا يك فرد تشكيلاتي است و در احزاب و سازمان هاي مختلف سياسي، ‌اجتماعي و يا مذهبي به سهولت مي تواند نقش رهبري را به عهده بگيرد،‌و با كفايت و لياقت تمام وظيفه خود را انجام دهد.از آنجا كه فرد بسيار باانضباطي است، بچه هاي خود را نيز چنين بار مي آورد، اما ميزان امر و نهي هاي او گاهي اوقات به صورت خسته كننده اي در مي آيد، علاقه فروان به خانواده موجب مي گردد كه پيوسته بهترين غذاها را سر ميز بگذارد و قشنگ ترين لباس ها را براي كودكان خود تهيه نمايد. براي او زندگي كردن به مفهوم استفاده از ارزان ترين اشياء نيست. او از كودكان خود مي خواهد كه احترام بزرگترها را نگه دارند و بچه هاي او معمولا از زمره مؤدب ترين بچه هاي فاميل هستند.در بدو امر ممكن است چنين به نظر برسد كه او مثل مادران ديگر به كودكان خود محبت نمي كند و بين او و ايشان فصله زيادي وجود دارد، اما وقتي بچه ها قدري پا به سن گذاشتند، متوجه مي شوند كه مادرشان بهترين مستمع دنيا است و او درست به همان اندازه كه از ايشان توقع داشتن گوش شنوا دارد، براي شنيدن درد دل ايشان نيز شخصا داراي گوش شنواست. از سوي ديگر اين را هم بايد گفت كه كشف اين موضوع كار ساده اي نيست، يعني اغلب اوقات فاصله اي كه بين اين مادر و كودكانش پيدا مي شود، چنان بزرگ و عميق به نظر مي رسد كه بچه ها تصور نمي كنند مي شود از آن عبور كرد. در يك چنين مواردي اين وظيفه شما است كه به كمك آنها بشتابيد و شكاف ظاهري بين مادر و بچه ها را پر كنيد. علت هم اين است كه فرزندان مادر متولد دي او را با جاذبه و گاه خشك و سخت گير تصور مي كنند و به همين جهت رابطه خيلي نزديك و خصوصي با او ندارند. زن متولد دي داراي پوست بسيار حساسي است و به اين جهت كمتر آرايش مي كند. خوشبختانه طبيعت به كمك او آمده استو همانطور كه گفته شد، اصولا صورت بانمك دار هم احتياج زيادي به آرايش ندارد. حساسيت پوست ممكن است موجب پيدايش ناراحتي پوستي در او بگردد.عدم اعتماد به نفس يك از نقاط ضعف اين زن محسوب مي شود و اين وظيفه شوهر اوست كه در رفع اين نقيصه بكوشد و گاه و بيگاه حس اعتماد به نفس را در او تقويت كند. يكي ديگر از معايب او لجبازي و زود رنجي است. اما خوشبختانه اين تأثير پذيري همراه داد و فرياد و انجاد عصبانيت و طوفان نيست و او روي هم رفته زني خود خور است كه خشم خويش را در درون مي ريزد.ضمنا بايد مراقب بود كه آبت دست او قرار نگيريد، چه در اين كار نيز استادي فراوان دارد. و به سهولت مي تواند اميال و افكار خود را به هركس ديكته كند

 
  BLOGFA.COM