درباره موفقیت و انسانهای موفق و راههای رسیدن به موفقیت درکسب و کار و بازاریابی شبکه ای
 

عکس های هوایی زیبا از زمین

عکس های هوایی زیبا از زمین+تصاویر

زیبایی های زمین نامحدود است و تصاویر هوایی این وسعت و زیبایی را به خوبی به ما نشان می‌دهد.

به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از ام‌اس‌ان؛ زمین مملو از جاذبه‌های گردشگری و طبیعی متعددی است که همواره برای ما جذاب بوده‌ است اما تصاویر هوایی می‌توانند این جاذبه‌ها را از زاویه دید جدیدی به ما نشان بدهند.

ما تعدادی از عکس‌های هوایی شگفت انگیز را در این گزارش منتشر کرده ایم.

کوسه فین کوو(Shark Fin Cove) در داونپورت کالیفرنیا (ایالات متحده آمریکا)


کوسه فین کوو یک بخش باشکوه از ساحل داونپورت واقع در شهرستان سانتا کروز در ایالت گلدن است.

کوسه فین کوو نام سنگی به بزرگی یک کوه است که از بالا تصویر زیبایی دارد.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

قابلمه نمکی ( salt pans )در گوزو (مالت)

گوزو جزیره زیبای مالزی به دلیل تولید نمک و وجود خوشه‌های بزرگ قابلمه‌ای نمکی، مشهور است.این قابلمه‌های نمکی از بالا مانند موزاییکی با رنگ‌های قهوه‌ای خاکی و سفید دیده می‌شوند.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

خلیج گریس در جزایر تورکس و کایکوس

خلیج گریس در اقیانوس آرام قرار گرفته است. این جزیره به اندازه‌ای بکر و ساکت است که سکوت و آرامشش در تصاویر هوایی نیز دیده می‌شود.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

تراس برنج تگالا لانگ در اندونزی

مزارع سرسبز برنج تگالا لانگ در تصاویر هوایی مانند دنیایی کوچک از درختچه‌های گلدار و کلبه‌های کوچک دیده می‌شود.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

صحرای  نامیب در نامیبیا

تصور می‌شود که صحرای  نامیب با تپه‌های زیبا و درختان معروفش، یک جهان قدیمی است. بخشی از این صحرا در تصاویر هوایی همچون یک اقیانوس طلایی با امواج ماسه‌ای دیده می‌شود.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

آبشار نیاگارا در کانادا/آمریکا

آبشار‌های نیاگارا، خوشه‌ای از ۳ آبشار پر آب با نام آبشار‌های نعل اسب، آمریکایی و عروس است. در اینجا تصویر هوایی آبشار نعل اسب را می‌بینیم.

 

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا


جاده نزدیک آتشفشان لاکی در ایسلند

سرزمین یخ و آتش در همه تصاویر به خصوص تصاویر هوایی جذابیت خاصی دارد. تصویر هوایی جاده نزدیک آتشفشان لاکی نشان می‌دهد که چگونه خزه ‌های سبز با جوهرسنگ‌های گدازه در تضاد هستند.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

صحرای آتاکاما در شیلی

کویر آتاکاما یکی از خشک‌ترین مکان‌های سیاره ما با سنگ‌های قرمز، زمین ترک‌خورده و گلدان‌های نمکی سفید است. در تصاویر هوایی کویر آتاکاما می‌توان دید چگونه تالاب‌های آبی فضای خشک را می‌شکنند.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

خیابان لومبارد در سانفرانسیسکو (کالیفرنیا)

سانفرانسیسکو با جاده‌های شیب‌دار و تندش مشهور است؛ تصویر هوایی پایین، پیچ و تاب و چرخش‌های تند و تیز بخشی از خیابان لومباردی این شهر را نشان می‌دهد.

در این تصویر متوجه می‌شوید که چرا خیابان لومباردی به خیابان کج معروف است.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

دوازده رسول در ویکتوریا (استرالیا)


جاده اقیانوس بزرگ در سواحل جنوبی استرالیا در ویکتوریا و مسیر سوراخ دوازده رسول خیره‌کننده است. تصور می‌شود که پشته‌های دریایی آهکی این منطقه بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون سال پیش شکل گرفته‌اند و امروز از دل اقیانوس جنوبی بیرون می‌آیند.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

ذخیره‌گاه ملی ماسایی مارا در کنیا

ذخیره‌گاه ملی ماسایی‌مارا ۵۸۰ مایل مربع معادل ۱.۵۰۲ کیلومتر مربع امتداد دارد و محل زندگی حیوانات وحشی مانند پلنگ‌ها، کرگدن‌ها، فیل‌ها، گاومیش‌های شنل دریایی و شیر‌ها است.

در تصویر هوایی پایین دوشیر ماده با کنجکاوی به اتفاقی که در بالای سرشان افتاده است، نگاه می‌کنند.

تصاویر هوایی شگفت‌انگیز از زمین زیبا

اصولی ساده برای افزایش طول عمر

اصولی ساده برای افزایش طول عمر

-چگونه هر روز احساسی بهتر و زندگی طولانی تر و پر بار تری داشته باشید .

-بالابردن کیفیت زندگی و افزایش تعداد روزهای زندگی تان است که با تغییر دادن ذهن ، بدن و روش زندگی تان ، به آن دست می یابید .

-یادگیر ی مهارتهای جدید ، از جمله تغذیه صحیح ،ورزش مناسب،خواب کافی ،دوری از سموم ،کارهای پرخطر و انعطاف پذیر بودن است که به شما کمک می کند ،برای زندگی بهتر.

-چگونه فردی احساسی تر ، معنوی تر و اجتماعی تر باشید تا بتوانید به خودتان کمک کنید تا احساس بهتری داشته باشید و طولانی تر زندگی کنید .

-این شامل راههایی است که از طریق آنها بتوانید از بیماری پیشگیری کنید ،از عهده غم و غصه برآیید و برای رسیدن به این هدف مثل جوان ها نگاه ،احساس و فکر کنید .

-بالابردن میزان سلامت ،عزت نفس ،قوای عقلانی و ایجاد محیطی به منظور کسب نتیجه ی رضایت بخش تر از زندگی خود و برخورداری از عمر طولانی تر است

-چگونه زندگی طولانی تر ،شادترو سالم تری داشته باشیم ؟

-مهم این است به یاد داشته باشید زندگی مجموعه ای از فرازها و نشیب ها است ، امکان ندارد هر روز سال احساسی عالی داشته باشید . به هر حال ،بیشترین کاری که می توانید انجام دهید این است که تعداد روزهای خوب و تعداد روزهای عمرتان را افزایش دهید

*بدانید چگونه از ابتلا به بیماری قلبی وسرطان اجتناب کنید

*دریابید که خواب خوب شبانه چه فوایدی دارد.

*باید بدانید چرا نوشیدن آب یکی از مهم ترین کارهایی است که می توان برای خود انجام داد.

و.....

200 اصل کاربردی برای استفاده در کتاب فوق بیان شده که می تواند قابل توجه باشد و بسیار کاربردی در زندگی روزمره ما :

#اصل 3#

انار میوه ای است که از قدیم از آن به عنوان میوه ی خون ساز یاد می شد . امروز اثبات شده انار سرشار از ویتامین ث است که سبب تقویت دستگاه ایمنی بدن می شود و تصفیه کننده ی خون و سرشار از آهن است . در نتیجه نوشیدن موجب افزایش انرژی و خون سازی در بدن فرد می شود .

نوشیدن آب انار برای تصفیه خون بسیار مفید است .

ادامه دارد ......

آداب و نحوه سلام کردن و دست دادن

آداب و نحوه سلام کردن و دست دادن

انسان موجودی اجتماعی است که به ارتباط، دوستی و محبت همنوعان خود احتیاج دارد. سلام کردن و دست دادن، اولین و مهم ترین بند از مجموعه آداب معاشرت است که تقریبا میان همه ادیان، فرهنگ ها و ملت ها وجود دارد و آداب و قوانین خاصی هم برای خودش دارد. مثلا فرانسوی ها درست مثل ما هنگام ورود و خروج با یکدیگر دست می دهند. آلمانی ها تنها یک بار با هم دست می دهند.

آداب و نحوه سلام کردن و دست دادن

میگنا: سلام کردن اولین مرحله برای ارتباط سالم بین دو انسان است که حاوی پیام های متعددی از قبیل دوستی، صمیمیت، محبت، تواضع، دعای خیر، اطمینان دادن به طرف مقابل و ... است.

لفظ سلام یک واژه بسیار زیبا و پر معنا است که با آن برای مخاطب خود دعای خیر و آرزوی سلامتی داریم و در عین حال به او به اطمینان می دهیم که از ناحیه ما هیچ ضرری متوجه او نخواهد شد.

در روایات وارده از پیامبر (ص)، سلام عامل افزایش دوستی و محبت دانسته شده است. و از آن حضرت روايت شده است كه فرمود: «سلام كردن مستحب و جواب آن واجب است». بر همین اساس در اسلام به سلام کردن بسیار سفارش شده‌ است و آن را امر مستحبی دانسته اند که از طرف خداوند متعال دارای پاداش بسیار است.پیامبر اسلام (ص) همواره در سلام کردن از دیگران پیشی می‌گرفتند و هیچ گاه کسی نتوانست در سلام کردن بر آن حضرت سبقت بگیرد.


دست‌دادن یا مصافحه مراسمی کوتاه میان دو نفر است که شامل در دست گرفتن دستان چپ یا راست یکدیگر می‌شود که گاهی اوقات با تکان مختصری نیز همراه است، خاستگاه این عمل نامعلوم است. 


رسم دست دادن، ‌معلوم نیست دقیقاً، از کی و از کجا آغاز شده است. آنچه در این بررسی مهم می‌باشد این است که امروزه رسم دست‌دادن جنبه بین‌المللی به خود گرفته و از نظر تشریفات و نزاکت هم به مرور زمان قواعد و مقرراتی برای آن بوجود آمده است.

دست دادن دقیقاً زمانی شکل می‌گیرد که دو دست بی‌درنگ یکدیگر را لمس می‌کنند، این عمل معمولاً در دیدارها، تبریکات، جشن‌ها، در هنگام تقدیم هدایا و پیشکش‌ها یا در حین عقد قراردادها و توافقنامه‌ها انجام می‌گیرد.

دست دادن اثرات شگفت انگیزی دارد و یک نمونه از ایجاد ارتباطات موثر فردی به حساب می آید. دست دادن شکل تکامل یافته‌ای از ارتباطات غیرکلامی است که طی سالیان سال به نمادی جهانی در ارتباطات بدل شده‌است. ما علاقه خود و صمیمیت را با دست دادن ابراز مى‏کنیم.بر عکس، اگر با کسى کدورت و دشمنى داشته باشیم، از دست دادن با او پرهیز مى‏کنیم.

به همین خاطر، این دستور مقدس و پر برکت اسلامى،در تحکیم رابطه ‏هاى دوستى و اخوت، ثمر بخش است. امام باقر (ع) فرمود: هر دو نفر مؤمنى که با هم دست ‏بدهند، دست‏ خدا میان دست آنان است و دست محبت الهى بیشتر با کسى است که‏ طرف مقابل را بیشتر دوست ‏بدارد.

در فرهنگ های مختلف آداب معاشرت دست دادن، متفاوت هستند ولی بعضی از نکات مشترک وجود دارند که لازم است مردم نسبت به آن ها آگاهی لازم را داشته باشند.

رعایت این نکات باعث می گردد تا شما به عنوان شخصی با فرهنگ و محترم، با آداب معاشرت بالا و با شخصیت شناخته شوید و دیگران خود را ملزم به رعایت احترام نسبت به شما نمایند .
 

1.هنگام سلام کردن و به خصوص دست دادن، به چهره مخاطب نگاه کنید و با لبخند به استقبال ایشان بروید. ارتباط چشمی بسيار مهم و اثرگذار است. به چشمان طرف مقابل نگاه کنید و تبسم بر لب داشته باشید.

2.برای ادای احترام به استادان و پیشکسوتان بکوشید در چند لحظه مقداری بدن خود را به طرف جلو ببرید و با خم نمودن سر خود از ارتباط چشمی کم نمایید. در مورد نابینایان لازم است تا قبل از دست دادن بگویید که می خواهید با آنها دست بدهید. به طور مثال من شاید بگویم " سلام.اجازه بدهید دستان شما را بفشارم . من علي عظيمي هستم".

3. برای تفهیم پیام همدلی توصیه می شود دست طرف مقابل را به اندازه ای که او دست شما را فشار می دهد فشار دهید. اگر دست طرف مقابل را محکم تر بفشارید بدان معنی است شما تسلط و یا قصد مسلط شدن به مخاطب را دارید . شما با دست دادن می خواهید عشق و محبت خود را به مخاطب منتقل نمایید.

4. وظيفه كوچكترها تنها سلام كردن است نه دست دادن!
علی رغم آنکه بهتر است در سلام کردن پیش دستی نمود، لیکن این کوچکترها هستند که اول بايد سلام کنند، اما به هیچ عنوان پس از سلام کردن دست خود را براي دست دادن به سمت بزرگتر دراز نکنند! زيرا از ادب و متانت به دور است و اين بزرگترها هستند كه در صورت صلاحدید، می توانند برای پاسخ به احترام شما دست خود را جلوتر بیاورند و نبايد آزادي و اختيار آنها را سلب نمود.

در بسياري از جوامع و فرهنگ ها كوچكتر نبايد به طرف بزرگتر دست دراز كند و دست اشخاص بزرگتر و مسن را نبايد محكم فشرد.

همچنین باید توجه نمود که افراد جوان تر باید منتظر بمانند تا از طرف شخص مسن دعوت به دست دادن شوند. يعني اگر جواني و يا حتی كارمندي به يك فرد بزرگتر يا مافوق خود رسيد، ابتدا او باید با سلام كردن و حالت ايستادن اداي احترام كند و نبايد در دست دادن پيشقدم شود و عجله كند. در بعضي فرهنگ ها و حتي رفتار ديپلماتيك دست دادن كوچكتر به بزرگتر نوعي بي احترامي محسوب مي شود و اين حركت را ناپسند مي دانند.


5. افراد اجتماعی و با اعتماد به نفس با دست دادن محبت انگیز می توانند دلها را نرم و دیگران را مجذوب کنند. بويژه به کودکان دست بدهید و دستانشان را دو دستی بفشارید. و با آنها احوالپرسي كنيد. با این کار شما به آنها اعتماد به نفس می دهید و تا مدت ها در خاطر آنها به عنوان شخصی با آداب معاشرت و مهربان خواهید ماند.


6. مصافحه طولانی و بالا و پایین بردن مکرر دست به خصوص اگر فرد مقابل سالخورده و شخصیتی محترم و یا خانم باشد صحیح نیست . در هنگام مصافحه با سالمندان توصیه می شود از گرفتن بازو و یا لمس نمودن بدن آنها اجتناب نمایید. این توصیه در خصوص مخاطبان غریبه، افراد محترم و یا بزرگتر نیز صادق است.

7.آقایان بهتر است در سلام کردن به خانم ها دقت نمایند و فقط به خانم های آشنا و يا سالخورده سلام کنند و در سلام كردن با دختران و خانم هاي جوان تر پيشقدم نشوند. فراموش نکنید که توقف بیش از حد و طولانی به هنگام سلام و احوالپرسی با خانم ها پسندیده نیست.


8.همیشه به یاد داشته باشید در اولین برخورد با کسی که تازه با وی آشنا می شوید، دست دادن شما کوتاه باشد. در غیر این صورت این احساس به طرف مقابل القاء می گردد که در دام شما افتاده است و یا اینکه شما قصد سوء استفاده از وی را دارید. همچنين با حالت شاداب و سرزنده به دیگران دست بدهید و در همه حال خنده رو باشید. افرادی که با حالت بی حال و سست دست می دهند حامل پیام بی تفاوتی هستند که مخاطب این حس را به خوبی تجربه می کند.

9.پس از سلام کردن، بسیار کوتاه حال طرف مقابل را بپرسید و اجازه دهید تا وی به شما پاسخ بدهد.سلام و احوالپرسی نیازمند زمانی طولانی نیست، نه وقت خودتان را بگیرید و نه وقت دیگران را.

10.در سلام کردن از واژه های فارسی استفاده کنید، اما به هیچ عنوان به جای حرکت زبان، سر را به علامت سلام تکان ندهید. این عمل نوعی بی احترامی و کم محلی می باشد.

11.درست است که گفته شده پس از سلام کردن باید دست را جلو برد و دست داد، اما فراموش نشود با کسی دودستی دست ندهید. در اكثر جوامع دست دادن به صورت یک دستی درست است. معمولا دو دست دادن در بین نمازهای جماعت بین نمازگزاران مرسوم است . البته برخی می گویند اگر فردی با هر دو دست با شما دست می‌دهد، احتمالا آنقدر شیفته‌تان شده است که دوست دارد شما را در آغوش بکشد. استفاده از دست چپ براي گرفتن و پوشاندن دست‌ها، دست دادن دستكش‌وار ناميده می‌شود و نشان‌دهنده صداقت و صميميت زياد است. که اینطور نیست. گاهی اوقات شما از طرف استادان، والدین و پیشکسوتان دو دستی مورد تفقد قرار گرفتید؛ دست خود را روی دست آنها نگذارید. اجازه بدهید دست شما در بین دستان آنها بماند تا دستان شما را رها کنند.

می گویند در روزگار قديم فلسفه دو دست دادن از اين قرار بود كه وقتي فردي مي‌خواست به فقیری كمك كند سكه‌ای در كف دست خود مي‌گذاشت و با دست دادن آن را به فقير مي‌داد تا آبروي او حفظ شود. اما همانطور كه گفتيم در پایان نمازهای جماعت اگر کسی به شما دودستی دست می دهد، سعی کنید شما نیز چنین کنید.

12.اگر دست شما خیس است، به هیچ وجه با دست خیس و یا با مچ دست، دست ندهید، کافیست عذرخواهی نموده و ایستاده احترام بگذارید. توجه داشته باشید که اگر کف دست شما زیاد عرق می کند حتما در ملاقات های مهم قبل از دست دادن آن را خشک کنید .معمولا دست عرق کرده نشانه دلهره و نوعی هیجان غیر عادی است . گاهی اوقات دست دادن با دست خیس و عرق کرده باعث می گردد تادر طرف مقابل ایجاد تنفر به وجود آید .

13.به هیچ عنوان آقایان به قصد دست دادن نباید دست خود را به سمت خانم ها دراز کنند، بلکه در شرایط ویژه و در میهمانی های خانوادگی هنگام روبرو شدن با خاله یا عمه و یا … اگر این خانم ها دست خود را جلو آورند، شما وظیفه دارید دست بدهید. جلو بردن دست به سمت خانم ها برای دست دادن، نشان از عدم آگاهی نسبت به آداب معاشرت است.

14.به هنگام دست دادن، دست طرف مقابل را محکم نگیرید، خیلی ملایم و آرام و فقط به مدت ۳ الی ۵ ثانیه دست ها در تماس باشند، البته شل دست دادن هم درست نیست. زيرا نشان دهنده ضعف، نداشتن اعتماد به نفس، علاقه و ثبات است. با نوک انگشتان خود دست ندهید. اگر بر حسب عجله یا تصادف چنین کاری کردید، حتما از جانب مقابل معذرت بخواهید و دوباره با دست کامل به ایشان ادای سلام و احترام کنید.


15. هنگام دست دادن باید تمام کف دست مخاطب را لمس نمایید. افرادی که با نوک انگشتانشان دست می دهند معمولا افراد مغرور و یا وسواسی هستند. آنها شاید در هنگام دست دادن پیام بی تفاوتی را به مخاطب مخابره می کنند ضمن این که از دید روان شناسان این نوع دست دادن نشانه عدم اعتماد به نفس نیز می تواند باشد.
هنگام دست دادن بهتر است پرده میان انگشت شصت و چهار انگشت به صورت عمودی با دست طرف مقابل تماس برقرار کند. در این صورت می توان گفت که شما برای شخص مقابل احترام دو جانبه قائل هستید و به وی ارادت قلبی دارید. اگر شما به صورت افقی دست بدهید نسبت به اینکه دست شما بالا یا پایین دست طرف مقابل قرار گیرد حامل پیام های تسلط و یا برعکس می باشد. این روش دست دادن گاهی اوقات بین سران کشورها معمول است و مسولان تشریفات دیپلماتیک باید این موضوع را یادآوری نمایند.

16.دست دادن به دست کسی که دستش آزاد نیست صحیح نمی باشد. مثل کسی که وسیله ای در دست دارد، در حال خوردن غذا می باشد ، کار فنی انجام می دهد و يا پشت ميزش نشسته و  در حال تايپ كردن يا دو دست و يا در حال وضو ساختن است. مثلا: هنگامي كه كسي چند بسته يا پاكت در دست دارد و دست‌هايش آزاد نيست، نبايد دست خود را به سوي او دراز كنيم تا مجبور شود براي دست دادن بسته‌ها را زمين بگذارد يا همه را در يك دست يا زير بغل نگه دارد.

17.اگر دست شما آسیب دیده است و یا در آتل و پانسمان قرار دارد همه آن را می بینند لزومی به چرخاندن و دست دادن با دست چپ نیست . این مورد در همایش ها و اماکن عمومی ممکن است مورد شکار عکاسان خبری باشد. بنابر این در فاصله مناسبی قرار گیرید و از دست دادن اجتناب نمایید .  

18.سعی کنید هنگام دست دادن با مخاطب وقتی دستش را به گرمی می فشارید با صدای رسا و لحن خوش سلام کنید . گاهی اوقات لازم است تا با مخاطب روبوسی نمایید. از کشیدن طرف مقابل به سمت خود اجتناب نمایید و از زدن دست به پشت طرف مقابل بر حذر باشید. این می تواند حامل پیام خود خواهی باشد. از بوسیدن افراد به صورت ملچ ملوچ خودداری نمایید و به دو بار هم دوشی اکتفا نمایید .


19.هنگام جدا شدن از يك جمع، دست دادن با همه لزومي ندارد و فقط مي‌توان با يك معذرت‌خواهي خداحافظي كرد.

20.هنگامي كه مهمانان در حال غذا خوردن هستند و مهمان تازه‌اي وارد مي‌شود فقط ميزبان با او دست مي‌دهد و سايرين با لبخند و تكان دادن سر اظهار آشنايي مي‌كنند.

21.درصورتي كه آقايان كلاه داشته باشند، هنگام احوال‌پرسي و سلام بايد كلاه خود را بردارند و تا قبل از خداحافظي آن را بر سر نگذارند.

22.در مواردی که دست دادن شما بر روی سن و یا روبروی دوربین است شما باید با اشاره طرف مقابل نگاهتان را به شانه سمت راست عکاس و خبرنگار متمایل نمایید و لبخند بزنید.


این عکس را همه خبرگزاری ها انتشار می دهند . سیزدهمین جشنواره جوان خوارزمی


در همایش ها و موقعی که مفتخر به کسب تندیس و یادمان جشنواره هستید شروع کنید از سمت راست سلام کردن و دست دادن با مقامات تا به مقام اهدا کننده برسید. با دست راست، دست بدهید و همزمان جایزه خود را با دست چپ بگیرید . موقع دریافت جایزه ، زمانی را روبروی دوربین عکاسان بایستید و لبخند بزنید. مهم نیست اگر مقام مسئول این آیین را نمی داند شما به فکر عکس خوب باشید .بعد از آن شما با تمام افراد روی سن دست بدهید و تشکر نمایید. در این خصوص شما تنها مجاز به سلام کردن هستید و از درخواست اداری و روبوسی به شدت اجتناب نمایید.

23.از زل زدن به افراد و مخصوصا خانم ها هنگام دست دادن اجتناب نمایید.شما می توانید با لبخند و کمی خم کردن سر، اظهار خوشحالی کنید. دست دادن با خانم های ناشناس در همه فرهنگ ها و خانم های نامحرم در ایران مجاز نیست . در خصوص محارم هم ابتدا شخص خانم باید پیش دستی نماید و گرنه لازم نیست دست داد. آقايان هنگامي كه به خانم دست مي دهند بايد دست او را کمتر از مردان بفشارند . این موضوعی است که درک آن آسان است.

24.در مورد میهمانان خارجی در کنفرانس ها و جلسات لازم است موارد مذهبی دین مبین اسلام از طریق مسئول تشریفات و قبل از شروع مراسم هماهنگی گردد. دست دادن با دستکش مغایر با آداب معاشرت و عرف می باشد.  

25.برخی از افراد در هنگامی که دست می دهند دست طرف مقابل را نگه می دارند و در این شرایط طرف مقابل نیز معذب است که دست خود را رها کند . گروگانگیری نکنید. این کار اشتباه است.

26- با صدای رسا سلام کنید تا طرف مقابل بشنود و جواب بدهد. امام صادق(ع) فرمود: کوچکتر به بزرگنر،رونده بر نشسته،سواره بر پیاده، گروه کم بر گروه زیاد سلام کند. اگر گروهی در مجلسی نشسته بودند و گروهی وارد شدند، تازه واردها باید بر دیگران سلام کنند.
 

***خلاصه آداب سلام كردن و دست دادن:
*كي به كي سلام مي‌كند؟

نوبت پيشي‌گرفتن در سلام‌كردن به‌ترتيب زير است:
· كوچك‌تر به بزرگ‌تر
· زير دست به مافوق
· آقاي جوان به خانم مسن
. زن به مرد
· مهمان به ميزبان
· تازه وارد به حاضران

*چه كسي اول دست دراز مي‌كند؟
.بزرگ‌تر به كوچك‌تر
.مافوق به زير دست (در نيروهاي مسلح)
.رئيس به مرئوس (در نظام اداري)

*با این افراد شما دستتان را جلو نبرید. بگدارید اگر او مایل بود دست دراز كند .
۱- به یك خانم .
۲- به شخص مسن تر از خودتان .
۳- به یك شخصیت مهم .
۴- به كسی كه به شما معرفی می شود .


 

نکات کوتاه و نتیجه :
- با دست دادن یک نوع محبت و علاقه در خود می پرورانید.
- دست دادن باید محکم، صمیمانه و کوتاه باشد.
- دست دادن بايد توام با شادابی و متانت همراه با ارتباط کلامی و ارتباط چشم باشد.
- بايد با دست راست دست داد و دست دادن با دستكش نيز صحيح نمي باشد.
- دست دادن با سالمندان، خانم ها و افراد پیشکسوت با آرامی صورت می پذیرد.
- دست دادن حامل پیام است.


شما با نشر و گسترش آداب معاشرت احترام جامعه و نسل آینده را نصیب خود خواهید ساخت و در فرداهای این مرز و بوم به عنوان انسان های فرهیخته و با ادب اجتماعی بالا از شما یاد می شود.


*فریبا علومی یزدی، با اندكي ويرايش و اضافات

اینفوگرافی ازتعداد دانش‌آموزان در سال 98

تبریک سال تحصیلی جدید

اینفوگرافی ازتعداد دانش‌آموزان در سال 98

امسال ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دانش‌آموز به مدرسه می‌روند که افزایش حدود ۵۰۰ هزار نفری را نسبت به سال گذشته نشان می‌دهد.

اینفوگرافی ازتعداد دانش‌آموزان در سال 98

خبرگزاری فارس؛ گروه دیگررسانه ها: سال تحصیلی ۹۸ - ۹۹ در شرایطی آغاز شده است که امسال ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دانش‌آموز به مدرسه می‌روند که افزایش حدود ۵۰۰ هزار نفری را نسبت به سال گذشته نشان می‌دهد. از این تعداد، هشت میلیون و ۱۹۶ هزار نفر در دوره ابتدایی ثبت‌نام کرده‌اند.

انتهای پیام/

تفتی: �حنیف� مکمل دو نقش قبلی‌ ام بود/ نادر �از یادها رفته� عمروعاص کت و شلواری است!

تفتی: «حنیف» مکمل دو نقش قبلی‌ ام بود/ نادر «از یادها رفته» عمروعاص کت و شلواری است!

بازیگر نقش «حنیف» در سریال «برادرجان» گفت: شخصیت «حنیف» در «برادرجان» تکمیل کننده منصور کارخانه در زیر هشت و رشید زیبا در میکائیل است و نقطه پایان این کارها، حنیف در برادرجان است و تبلور دو کاراکتر قبلی است.

تفتی: «حنیف» مکمل دو نقش قبلی‌ ام بود/ نادر «از یادها رفته» عمروعاص کت و شلواری است!

** خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: در جامعه فعلی ما اینکه تا چه حد به خاطر برادری می‌شود از جان گذشت از یاد رفته است. فداکاری و جان‌فشانی‌هایی که یک برادر می‌تواند در حق برادر خود داشته باشد و در پی آن بنیان خانواده را مستحکم‌تر کند. «کامران تفتی» بعد از حضورش در سریال‌های بسیاری، این بار در «برادرجان» نقش برادری را ایفا می‌کند که تا پای جان برای برادرش چاوش می‌رود. برادری که اولویت زندگی‌اش حرف برادر بزرگترش بوده و گویی بدون اجازه او حتی آب هم نمی‌خورد. تفتی بعد از ایفای نقش در «زیر هشت» و «میکائیل» این بار نقشی از همان جنس را بازی کرده است و به گفته خودش حنیف مکمل دو نقش قبلی‌اش به شمار می‌آید. برادری که علاوه بر رعایت کردن برادری‌اش، خشونت زیادی را چاشنی رفتارهایش کرده است. خشونتی که بارها دردسرساز شده و دست آخر او را روانه بازداشت‌گاه کرد. در ادامه گفت وگوی خبرگزاری فارس با «کامران تفتی» را می خوانید:

** شما پیش از این در دو سریال «زیر هشت» و «میکائیل» به نویسندگی سعید نعمت اله بازی کرده بودید و به نظر می رسد حنیف هم خیلی دور از نقش های قبلی شما نبود.

- بازی در سریال زیر هشت و میکائیل را خیلی دوست دارم و یکی از بهترین کارهای من در این سالها بازی در این دو سریال بوده است و معتقدم شخصیت حنیف در برادرجان تکمیل کننده منصور کارخانه در «زیر هشت» و رشید زیبا در «میکائیل» است و نقطه پایان این کارها، حنیف در برادرجان است و تبلور دو کاراکتر قبلی است و فکر نکنم چیز اضافه تری بتوان برای این سه نوشت آنقدر که کامل بودند.

** آقای نعمت اله نقش حنیف را از ابتدا با توجه به اینکه قرار است شما آن را بازی کنید و با توجه به ویژگی‌های بازی شما نوشته بودند؟

- بله از ابتدا نقش حنیف برای من نوشته شده بود. برادرجان پر از کاراکترهای متفاوت و جذاب است و شما وقتی به عنوان بازیگر فیلم‌نامه را می‌خوانید دلتان می‌خواهد همه این نقش‌ها را بازی کنید.

 

** تا چه میزان حنیف برگرفته از خود واقعی شما بود؟

- رنگ نقش، راه رفتن، حرف زدن، فکر کردن و هر آنچه حنیف داشت برای من بود و به همین دلیل قسمتم شد که حنیف باشم.

** معمولا در باکس رمضانی نوعی رقابت هم وجود دارد. فکر می‌کنید در رقابت بین سریال‌های رمضانی سریال برادرجان چه جایگاهی دارد؟

- همانطور که مطلع هستید سریال ما امسال یکی از پرمخاطب ترین سریال‌های ماه رمضان تلویزیون شده است.  

 

** علاوه بر «برادرجان»، امسال در سریال «از یادها رفته» نیز حضور دارید و برای اولین بار تجربه همزمان در دو سریال رمضانی را داشتید.

- بله و در هر کدام از این سریال‌ها نقشی متفاوت از دیگری را بازی می‌کنم. در «برادرجان» نقش یک برادر را که پشت وانت در میدان تره‌بار جعبه خالی می‌فروشد را در زمان حال بازی می‌کنم و در «از یادها رفته» نقشی را در بستر تاریخ معاصر ایفا می‌کنم که کت شلوار کرواتی با کلاه شاپو است.

** سریال‌هایی که در این فضاها به تصویر می‌کشد، چقدر مخاطب خود را دارد و آیا توانسته با نسل امروز ارتباط خوبی برقرار کند؟

-این قصه‌ها واقعی است و زندگی الان همه ما را می‌گوید. برای مثال وقتی برای خرید میوه به میوه فروشی می‌روید و با قیمت بالای میوه‌ها مواجه می‌شوید به خود می‌گویید که می‌رم از میدان میوه و تره بار می‌خرم و فرقی ندارد که در کجای این شهر زندگی می‌کنید.

 

** شخصیت حنیف ما به ازای بیرونی داشت و تا به حال شبیه به او را در میدان تره بار دیده بودید؟

- بله، سه حجره آنطرف‌تر فردی کار می‌کند که شبیه به حنیف است، حتی از لحاظ ظاهری نیز شبیه به حنیف است و برادرجان همین قدر از جنس زندگی روزمره همه ما و واقعی است.

** خط اصلی قصه برادرجان اشاره‌ای به حق الناس دارد، در کنار آن چه موضوعات دیگری اهمیت پیدا می کند؟

-خط اصلی این سریال درباره شرایط اقتصادی و پولی فعلی مردم ما است و در این بستر خیلی چیزها از بین رفته است. چندی پیش شنیدم برادر با برادر سر هزار تومن دعوا کردند و یکی دیگری را به قتل رسانده! اینها همه خبرهایی است که هر روز در صفحه حوادث روزنامه‌ها دیده می‌شود. متاسفانه یکسری مسائل در گذشته در جامعه ما ارزش داشت که الان قبحش ریخته است که برادرجان فارغ از شعار درباره همین‌ها حرف می‌زند.

 

** فکر می‌کنید سریال‌هایی که تم مذهبی و دینی دارند، مختص ماه رمضان هستند؟

- حضور در سریال رمضانی اتفاق ویژه و جذابی است چراکه مردم در این ماه، با فراغ بال بیشتری به تماشای سریال‌ها می‌نشینند اما اینکه ما خود را موظف کنیم که همه حرف‌های مذهبی و دینی‌ آثارمان را در همین یک ماه به مردم بزنیم، کار درستی نیست. اگر موضوعی دغدغه من نباشد و فقط و فقط به واسطه ماه رمضان دغدغه‌ام شود، اشتباه است. مسلما باید برای مردم سریالی بسازیم که در تمام ماه‌های سال حس کنند، حرف دلش را می‌زنیم و کمکش کرده و به او راهکار می‌دهیم، از طرفی نیز نقد و انتقاد از وضعیت کنونی جامعه را هم باید در آثارمان نشان دهیم و بگوییم چه دردها و گرفتاری‌هایی داریم. باید کاری کنیم که مردم ارتباط‌شان با محصولات نمایشی را از دست ندهند چراکه محصولات فرهنگی در نوع تفکر و فرهنگ مردم موثرند. در ماه رمضان فصرت بسیار مناسبی مهیا شده تا مردم سریال‌های این چنینی ببینند، اما الزامی برای این سریال‌ها در ماه رمضان وجود ندارد. برای همین هم سریال «برادرجان» به راحتی می‌تواند در فصل دیگری پخش شود و همچنان مخاطب خود را داشته باشد.

** از طرفی شما امسال در سریال دیگری هم بازی می‌کنید. «از یادها رفته» نیز سریالی تاریخی است که تا به اینجای کار ایفاگر نقش متفاوتی در آن بودید.

- بهرام بهرامیان کارگردان بسیار خوبی است که دکوپاژهای بی نظیری دارد. در این سریال افتخار همکاری با حسین یاری را داشتم که اغلب سکانس‌هایم با او است. نوع روایت «از یادها رفته» به شدت متفاوت است و در بستر تاریخ معاصر قصه‌ای عاشقانه را تعریف می‌کند. در این سریال نادر نقش پیشکاری را دارم که همه اتفاق‌ها به او ختم می‌شود و به نظرم عمر و عاص کت شلوار کرواتی است!

 

** فضای این دو سریال از لحاظ اجرایی برای بازیگر چقدر متفاوت است؟

- به عنوان بازیگر همه فضاها حال مرا خوب می‌کند و لذت می‌برم از اینکه می‌توانم به جای آدم‌های متفاوتی قرار گرفته و ایفای نقش کنم. برای همین هر کدام از این دو سریال در جهان خودشان برای من بسیار خوشایند است.

** شما نقش متفاوتی را در این سریال بازی می‌کنید.

- بله، نقش و حضور و نوع بازی که برای نادر توسط کارگردان انتخاب شده، برایم جدید است.

** تا به حال اغلب گونه‌های سریال سازی را در ماه رمضان دیدیم به غیر از تاریخی. به نظر شما پخش این سبک سریال‌ها در ماه رمضان موفقیتی را هم در پی دارد؟

- همانطور که می‌دانید قرار نبود «از یادها رفته» در ماه رمضان پخش شود، اما در حال حاضر استقابل خوبی از آن شده است. 

** شما در این سالها از آن دسته بازیگرانی بودید که صرفا بازیگر نبودید و چند شاخه دیگر هنری را هم در کنار بازی دنبال کردید.

- بله، در دو برنامه «وقتشه» و «دلصدا» مجری هستم و امیدوارم هر کاری انجام می‌دهم به دل مخاطبان بنشیند. معتقدم همه کارها زیر مجموعه و بستری است برای بازیگری. اجرا، خوانندگی، دوبله، رادیو همه زیر مجموعه بازیگری است و باعث می‌شود تا بازیگری‌ام را ارتقا دهم. از طرفی این باور را دارم که وقتی حنیفم و نادرم، در جایی مخاطب احتیاج دارد تا خود واقعی‌ام را ببیند و این اتفاق در اجرای تلویزیونی رخ می‌دهد و زمانیکه اجرا می‌کنم خودِ کامران تفتی هستم. فقط در برنامه «وقتشه» درباره مسائل مربوط به ازدواج جوان‌ها دغدغه دارم. همچنین «دل صدا» را به دلیل حضور خودم در حوزه موسیقی اجرا می‌کنم. هدفمان از تولید این برنامه این است که بتوانیم راهی باشیم تا مردم در فضای تلویزیون بتوانند با ستاره‌های موسیقی‌شان بی واسطه ارتباط داشته باشند و از آنها سوال بپرسند و اینکه بچه‌ها و فعالان موسیقی بدانند که از تلویزیون دور نیستند.

به گزارش فارس، سریال «برادرجان» به کارگردانی محمدرضا آهنج در ایام ماه مبارک رمضان هر شب از شبکه سه سیما پخش شد.

خرمشهر چگونه آزاد شد؟

خرمشهر چگونه آزاد شد؟

مدتي پس از اشغال خرمشهر، ركود محسوسي بر جبهه ها حاكم گرديد. تا اينكه در تاريخ 1359/10/15 اولين عمليات با نام "نصر" براي آزادسازي اين شهر انجام شد كه مرحله اول آن موفقيت هاي بسياري داشت، ليكن چون براي حفظ دست آوردها و ادامه عمليات تدابير سنجيده اي منظور نشده بود، مراحل بعدي آن اجرا نشد و نيروهاي عمل كننده به مواضع قبلي خود بازگشتند.


مدتي پس از اشغال خرمشهر، ركود محسوسي بر جبهه ها حاكم گرديد. تا اينكه در تاريخ 1359/10/15 اولين عمليات با نام "نصر" براي آزادسازي اين شهر انجام شد كه مرحله اول آن موفقيت هاي بسياري داشت، ليكن چون براي حفظ دست آوردها و ادامه عمليات تدابير سنجيده اي منظور نشده بود، مراحل بعدي آن اجرا نشد و نيروهاي عمل كننده به مواضع قبلي خود بازگشتند.
در تاريخ 1359/10/20 نيز عمليات ديگري با نام "توكل" در شمال آبادان انجام شد تا با عقب راندن نيروهاي دشمن از شرق كارون و تعقيب آنها در غرب اين رودخانه تا نوار مرزي، هم آبادان از حصر درآيد، هم خرمشهر آزاد شود. در اين عمليات نيز اگر چه نيروهاي خودي در يكي از محورها موفق شدند، اما الحاق نشدن يگان ها با يكديگر و نيز پيش بيني نكردن تدابير پدافندي، سبب عقب نشيني نيروها گرديد. سرانجام پس از تغيير و تحول در فرماندهي كل قواي مسلح - كه موجب تحول در مديريت جنگ شد - سلسله طرح هايي براي آزادسازي مناطق اشغالي در دستور كار فرماندهان نظامي قرار گرفت كه 3 طرح آن براي شكست حصرآبادان، آزادسازي بستان، آزادسازي منطقه غرب شوش و دزفول در قالب 3 عمليات ثامن الائمه (ع)، طريق القدس و فتح المبين با موفقيت اجرا شد.
منطقه عمومي غرب كارون - از جمله خرمشهر - آخرين منطقه مهمي بود كه همچنان در اشغال عراق بود. بنابراين، از يك سو فرماندهان نظامي ايران براي اجراي عمليات در اين منطقه اشتراك نظر داشتند، از سوي ديگر عراق نيز كه طراحي عمليات براي آزادسازي خرمشهر را پس از عمليات فتح المبين حتمي مي دانست، با در نظر گرفتن اهميت اين شهر و تاثير آن در روحيه ارتش خود و خلل ناپذير نشان دادن اراده فرماندهي نظامي و نيز جايگاه آن در دفاع از بصره، به ضرورت حفظ اين منطقه معتقد بود.

آغاز عمليات بيت المقدس

در حالي كه قواي عراق در منطقه عمومي خرمشهر تقويت مي شد، عمليات بيت المقدس در ساعت 00:55 بامداد 1361/2/10 با قرائت رمز مبارك يا علي ابن ابيطالب (ع) براي آزادسازي خرمشهر آغاز شد. نيروهاي رزمنده - كه از ساعت ها قبل در انتظار فرمان حمله بودند - در تمام محورهاي عمليات به دشمن حمله ور شدند. در محور قرارگاه قدس، هوشياري دشمن و وجود استحكامات متعدد، موجب شد نيروها تنها قسمتي از منطقه جنوب رودخانه كرخه كور را به عنوان سرپل تصرف كنند. در محور قرارگاه فتح، يگان ها پس از عبور از كارون خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساندند و به ايجاد استحكامات و جلوگيري از نقل و انتقال و تحرك دشمن در اين جاده پرداختند. نيروهاي قرارگاه نصر نيز اگر چه پيشروي كردند، اما نتوانستند با نيروهاي قرارگاه فتح الحاق كنند. دشمن با درك محورهاي عمليات قواي ايران و اهداف آنان، پس از سازمان دهي نيروهايش، پاتك كرد. اولين پاتك سنگين دشمن در محور قرارگاه قدس و از جنوب رودخانه كرخه كور شروع شد كه پس از ساعت ها درگيري، اين پاتك خنثي گرديد. در محور قرارگاه فتح نيز در حالي كه نيروها در حاشيه جاده مستقر بودند، دشمن از عدم الحاق بين دو قرارگاه فتح و نصر استفاده كرد و با رخنه در شكاف ميان قرارگاه ها، فشار شديدي بر نيروهاي ايران وارد آورد.
دشمن نيروهايش را در غرب جاده اهواز - خرمشهر و در نزديكي مرز و حوالي شلمچه سازمان داده و مي كوشيد نيروهاي ايران را از پشت جاده عقب براند. اين جاده تنها موضعي بود كه رزمندگان مي توانستند با استقرار در پشت آن، با پاتك هاي دشمن مقابله كنند.

پاتك دشمن براي تصرف جاده شروع شد؛ نبردي سخت درگرفت. رزمندگان اسلام به نبرد با تانك ها پرداختند. در اين درگيري اگر چه تانك هاي عراقي توانستند قسمتي از جاده را تصرف كنند و روي آن مستقر شوند، ليكن با مقاومت رزمندگان اين استقرار دوام نياورد و دشمن با شكست اين پاتك ناچار به عقب گريخت.
در پايان روز اول، وضعيت كلي عمليات به اين ترتيب بود كه قرارگاههاي نصر و فتح، سرپلي به مساحت 800 كيلومتر مربع را تصرف كرده بودند. قرارگاه قدس نيز به غير از دو محور، در بقيه محورها نتوانسته بود از رودخانه كرخه كور عبور كند.
ترميم رخنه اي كه به طول 10 كيلومتر روي جاده اهواز - خرمشهر وجود داشت و مي توانست به الحاق كامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح بينجامد و همچنين تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور كار شب دوم عمليات قرار گرفت كه با انحام آن، در برخي محورها رخنه هاي موجود ترميم شد، ليكن تا 48 ساعت بعد همچنان برخي از رخنه ها باقي بود تا اينكه سرانجام پس از 5 روز، خط سرپل از كيلومتر 68 تا كيلومتر 103 تثبيت و كليه رخنه ها ترميم شد.
مرحله دوم عمليات ( استقرار در شمال خرمشهر)
در اين مرحله از عمليات مقرر گرديد كه قرارگاه هاي فتح و نصر از جاده اهواز - خرمشهر به سمت نوار مرزي پيشروي كنند و قرارگاه قدس نيز به صورت محدود براي تصرف نقطه اي به عنوان سرپل در جنوب رودخانه كرخه كور و درگير كردن لشكرهاي 5 و 6 عراق در آن منطقه اقدام كند، سپس آن نقطه را گسترش دهد. عمليات در ساعت 22:30 روز 1361/2/16 آغاز شد.
نيروهاي قرارگاه فتح، در همان ساعات اوليه به جاده مرزي رسيدند. يگان هاي قرارگاه نصر نيز با اندكي تاخير و تحمل فشارهاي شديد دشمن، به مرز رسيدند و با قرارگاه فتح الحاق كردند.
اگر چه دشمن با اجراي پاتكي شديد و سنگين توانست 6 كيلومتر از مواضع از دست داده را باز پس گيرد، ليكن با مشاهده مسير پيشروي نيروهاي ايران به طرف مرز، لشكرهاي 5 و 6 را به عقب كشاند تا ضمن جلوگيري از محاصره و انهدام آنها، خطوط پدافندي بصره و خرمشهر را هر چه بيش تر تقويت كند. در پي اين عقب نشيني - كه از ساعات اوليه روز 1361/2/18 آغاز شد - نيروهاي قرارگاه قدس ضمن تعقيب نيروهاي دشمن، تعدادي از آنها را كه از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآورند و در نتيجه، جاده اهواز - خرمشهر (تا انتهاي جنوب منطقه اي كه قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف كرده بود) و نيز مناطقي همچون جفير، پادگان حميد و هويزه آزاد شدند.

مرحله سوم عمليات (در آستانه ورود به خرمشهر)

با پيدايش اوضاع جديد و آگاهي از آشفتگي دشمن، تصميم گرفته شد با وجود خستگي مفرط رزمندگان - كه بر اثر چند مرحله پيشروي توام با نبردهاي شديد شبانه روزي با دشمن ايجاد شده بود - در اجراي مرحله سوم عمليات تعجيل شود. در اين مرحله از عمليات مقرر شد قرارگاه فتح در عمق 6 كيلومتري نوار مرزي نيروهاي دشمن را منهدم كند؛ قرارگاه نصر نيز ضمن پاك سازي منطقه حد فاصل جاده خرمشهر - اهواز تا نهر عرايض از وجود دشمن، در منطقه شلمچه پيشروي كند؛ قرارگاه قدس هم ماموريت يافت در منطقه كوشك، طلاييه، دشمن را تا پشت مرز عقب براند. عمليات در ساعت 22 روز 1361/2/19 آغاز شد و هر چند تلفات و خسارات سنگين بر دشمن وارد آمد، ليكن هوشياري و تمركز نيروهاي عراقي در خطوط پدافندي موجب شد رزمندگان اسلام نتوانند به اهداف تعيين شده در اين مرحله از عمليات دست يابند.
مرحله چهارم عمليات (آزادسازي خرمشهر)
پس از مرحله سوم عمليات بي درنگ فرصت لازم در اختيار يگان ها قرار گرفت تا به بازسازي و تجديد سازمان نيروهاي خود بپردازد. در اين ميان قرارگاه فجر نيز با سه تيپ پياده وارد منطقه شد. سپس در جلسات متعددي عمليات مرحله چهارم به اين شكل طراحي شد كه قرارگاه نصر با حركت در امتداد مرز به سمت جنوب، ضمن بستن جاده شلمچه، خود را در محور نهر خين به اروند رود برساند؛ قرارگاه فجر در جناح مياني و در امتداد نهر عرايض به سمت اروند رود پيشروي كند؛ قرارگاه فتح نيز در امتداد جاده اهواز - خرمشهر و براي آزادسازي خرمشهر وارد عمل شود.
عمليات در اين مرحله از ساعت 22:30 روز 1361/3/1 آغاز شد. قرارگاه نصر در امتداد مرز پيشروي كرد و موفق شد جاده شلمچه را مسدود كند. قرارگاه فجر نيز توانست ضمن تامين پل نو، نيروهايش را به اروند رود برساند. اما قرارگاه فتح به دليل حساسيت و هوشياري دشمن نتوانست به اهداف مورد نظر دست يابد و با روشن شدن آسمان، در منطقه پليس راه جاده خرمشهر - اهواز متوقف شد. به اين ترتيب، محاصره خرمشهر كامل شد، اما نيروهاي دشمن همچنان در داخل شهر مقاومت مي كردند. دشمن براي خارج كردن نيروهايش از محاصره در محدوده پل نو و نهر عرايض از سمت غرب (شلمچه) و شرق (خرمشهر) چندين بار پاتك كرد؛ ليكن با مقاومت يگان هاي ايراني مستقر در منطقه مزبور، اين پاتك ها به شكست انجاميد. سپس دشمن نيروهاي خود را از شمال شرقي خرمشهر به درون شهر آورد تا توان خود را براي حفظ اشغال خرمشهر تقويت كند.
صبح روز 1361/3/3 حلقه محاصره خرمشهر تنگ تر شد و انبوه نيروهاي دشمن كه 2 روز محاصره در هوايي گرم طاقت شان را به سر آورده بود. مقاومت را بي تاثير دانستند و با خروج از مواضع خود در تمام شهر، در چند ستون طولاني و كنار هم به سوي پليس راه آمدند و در حالي كه تكبير مي گفتند و شعار الموت لصدام و دخيل الخميني سر مي دادند، خود را تسليم كردند.
به اين ترتيب، خرمشهر كه پس از 34 روز مقاومت در برابر دشمن در تاريخ 1359/8/4 اشغال شده بود. بعد از 575 روز و طي 25 روز عمليات در ساعت 11 صبح روز 1361/3/3 آزاد شد. همچنين، در اين عمليات - كه به آزادسازي 5038 كيلومتر مربع از اراضي اشغال شده انجاميد - هويزه، پادگان حميد و جاده اهواز - خرمشهر نيز آزاد شد و در اختيار رزمندگان جمهوري اسلامي ايران قرار گرفت

تلفات جنگ:

در جریان آزادسازی خرمشهر حدود 16هزار نیروی عراقی کشته و زخمی شده و همچنین ۱۹ هزار نفر نیروی عراقی به اسارت نیروهای ایرانی درآمدند.در جریان عملیات ۲۶ روزه بیت‌المقدس که به آزادی خرمشهر انجامید ۳۰٬۰۰۰ نفر از رزمندگان ایرانی شهید و زخمی (۴٬۴۶۰ شهید سپاه و ۱٬۰۸۶ شهید ارتش و ۲۴ هزار مجروح) شدند.

شکست معمار فرانسوی از جوان26 ساله ایرانی

شکست معمار فرانسوی از جوان26 ساله ایرانی

85 سال از ساخته‌شدن آرامگاه حکیم «ابوالقاسم فردوسی» می‌گذرد اما کمتر کسی تا امروز، ماجرای جالب شکست معمار معروف فرانسوی در مقابل طرح جوان ۲۶ ساله ایرانی را می‌داند. کسی که او را به‌دلیل طراحی 843 مسجد، به نام «معمار محراب‌ها» می‌شناسیم.

شکست معمار فرانسوی از جوان26 ساله ایرانی

مجله فارس پلاس؛ مریم شریفی: حدود ۹۰ سال قبل، ایده برگزاری کنگره «هزاره فردوسی» به مناسبت هزارمین سال میلاد حکیم ابوالقاسم فردوسی، جامعه ادبی و فرهنگی ایران را در آستانه آزمون بزرگی قرار داد. تکاپوی همه‌جانبه‌ای که شکل گرفته‌بود، در نهایت با برگزاری یک کنگره علمی ادبی با حضور ۴۰ نفر از ایران‌شناسان برجسته از ۱۷ کشور (ازجمله «سباستیان بک» و «فردریش زاره» از آلمان، «هانری ماسه» از فرانسه، «ولادیمیر مینورسکی» خاورشناس روسی از انگلستان، «آرتور کریستینسن» از دانمارک و...) و ۴۰ نفر از دانشمندان و ادیبان ایرانی (ازجمله بدیع‌الزمان فروزانفر، محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و...) در ۱۲ تا ۱۶ مهر ۱۳۱۳، یکی از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگیِ قرن را رقم زد.

شرکت کنندگان داخلی و خارجی در کنگره هزاره فردوسی در سال1313 در تالار دارالفنون تهران

در جشن‌های هزاره فردوسی اما یک خروجی باشکوه و به‌یادماندنی هم در زمینه معماری داشت؛ مقبره حکیم طوس. همان سازه بلندبالا و شکوهمندی که بسیاری از ایرانی‌ها با آن عکس یادگاری دارند. اما با اینکه ساخت این مقبره کم‌نظیر با ماجراهای پرفرازونشیبی همراه بود و بالاترین مقام اجرایی کشور در اوایل دهه 20 شخصاً بر انجام آن نظارت داشت و در نهایت هم بر حسن اجرای آن صحه گذاشت، برخلاف بسیاری از بناهای هم‌عصرش، بعدها کمتر نامی از طراح و سازنده آن به میان آمد. روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، بهانه خوبی است برای اینکه با معمار این بنای زیبا، مرحوم استاد «حسین لرزاده»، و روند ساخت مقبره حکیم سخن آشنا شویم.

 

مراسم کلنگ زنی اولین پروژه ساخت مقبره فردوسی در اوایل دهه20 که به سرانجام نرسید

 

غربت هزار ساله صاحب شاهنامه در ایران!

صحبت از ساخت مقبره فردوسی در اوایل دهه ۲۰ که به میان می‌آید، این سئوال به ذهن می‌رسد که مگر صاحب شاهنامه تا آن زمان مقبره نداشته است؟ پس از مرگ حکیم ابوالقاسم فردوسی که به قولی در حدود سال ۳۹۷ هجری شمسی رقم خورد، به دلیل شیعه بودن، از دفن شدن پیکر او در گورستان مسلمانان جلوگیری شد و او به ناچار در باغ خود در طوس به خاک سپرده‌شد. گفته‌می‌شود از آن زمان، بناهای یادبود ساخته‌شده بر سر مزار فردوسی بارها با خاک یکسان شد؛ یک‌بار در سال ۶۴۱ هجری قمری توسط «امیر مغول»، بار دیگر توسط «عبیدالله خان» ازبک در حمله به خراسان و... همین اتفاقات باعث شد با گذر زمان، این قبر، ناشناس و مهجور بماند و حتی مکان دقیق آن نامعلوم باشد.

گذشت تا اینکه ماجراهای جنگ جهانی اول بر سر ایران سایه انداخت. آن زمان بود که با اوج گرفتن شور و احساسات ملی در کشور، موجی به راه افتاد که یکی از آثارش، شکل‌گرفتن احساسات پرشور برای قدرشناسی از فردوسی به سبب خدماتش به زبان فارسی و ایرانیان بود. در همان بحبوحه بعد از جنگ جهانی، «ملک‌الشعرای بهار» در سفری که به طوس داشت، با اوضاع نابسامان مزار فردوسی مواجه شد. وقتی او در سال ۱۲۹۹ شرح وضعیت مزار فردوسی را که شامل سکویی بی سقف و دیوار بود، در هفته‌نامهٔ خود به نام «نوبهار» نوشت و بر لزوم ساخت بنایی بر سر این مزار تاکید کرد، تازه غربتِ احیاکننده زبان فارسی به‌چشم‌آمد اما اقدام عملی برای رفع این غربت انجام نگرفت.

 

آندره گدار، معمار و باستان شناس فرانسوی که پروژه ساخت آرامگاه فردوسی در مرحله اول از سوی انجمن آثار ملی در سال1310 به او سپرده شد

 

وقتی نخست وزیر، طرح «آندره گدار» را وتو کرد!

سال ۱۳۰۱ که انجمن آثار ملی پایه‌گذاری شد، اعضایش تلاش‌هایی را در این زمینه شروع کردند. سال ۱۳۰۴ عاقبت از کار ساخت بنای یادبود آرامگاه فردوسی، گره‌گشایی شد. در نتیجه پیگیری‌های صورت‌گرفته، با اعزام یک گروه از طرف انجمن آثار ملی به طوس، طرح اولیه بنای آرامگاه فردوسی پایه‌ریزی شد. حالا نوبت انتخاب معمار برای این طرح بزرگ ملی بود. بعد از اینکه چند معمار از جمله «کریم طاهرزاده بهزاد» طرح‌هایی برای ساخت مقبره ارائه دادند، قرعه فال به نام «آندره گُدار»، معمار و باستان‌شناس معروف فرانسوی افتاد که چند سالی بود فعالیت‌هایش را در ایران شروع کرده‌بود. او که  در سال ۱۳۰۷ شمسی به دعوت دولت وقت ایران، برای راه‌اندازی اداره باستان‌شناسی وارد کشور شد، در مدت ۳۲ سال حضور در ایران توانست کارنامه پرباری از خود برجای‌بگذارد. بنیان‌گذاری اداره خدمات باستان‌شناسی، تأسیس موزه باستان‌شناسی (ایران باستان)، تهیه طرح‌های کلی دانشگاه تهران، طراحی ساختمان قدیمی کتابخانه ملی در خیابان سی تیر، طراحی آرامگاه حافظ و... از جمله فعالیت‌های گدار به‌شمار می‌رود.

طرحی که آندره گدار برای مقبره فردوسی اجرا کرده و به نیمه هم رسانده بود، به دلیل شباهت به اهرام مصر از سوی ذکاءالملک فروغی رد و دستور تخریب آن صادر شد

 

با توقف ساخت عمارت هرمی،‌ مقرر شد یک معمار ایرانی برای ساخت مقبره فردوسی طرح ارائه کند

 

القصه، معمار فرانسوی که حالا رئیس اداره باستان شناسی هم بود، در سال 1310 مأمور ساخت مقبره حکیم طوس شد. او طرحی آماده کرد و تا نیمه‌های ساخت آن هم پیش رفت اما به‌یکباره با دستور تخریب آن مواجه شد. ماجرا از این قرار بود که «ذکاءالملک فروغی»، نخست‌وزیر که همزمان ریاست انجمن آثار ملی را هم برعهده داشت، در مواجهه با طرح آندره گدار که شبیه اهرام مصر بود، شگفت‌زده و برآشفته شده‌بود که «اهرام مصر چه ارتباطی با شاعر ایرانی دارد؟» خلاصه دستور تخریب بنای نیمه‌کاره گدار صادر شد و در جلسه‌ای که به این منظور در انجمن تشکیل شد، مقرر شد یک معمار ایرانی طرحی برای مقبره فردوسی ارائه کند.

 

حسین لرزاده 26ساله که با موفقیت در آزمون هایی مانند تعمیر عمارت محروقه مجلس شورای ملی نگاه ها را به خود جلب کرده بود، جایگزین آندره گدار در پروژه ساخت آرامگاه فردوسی شد

 

یک جوان ۲۶ ساله و ساخت مقبره فردوسی؟!

وقتی اعلام شد «حسین لرزاده» ۲۶ ساله به‌عنوان جایگزین گدار در ساخت مقبره فردوسی انتخاب شده، هیچ‌کس چون و چرا نکرد. این جوان خوش‌ذوق و هنرمند، چنان چیره‌دستی‌اش را در آزمون‌های قبلی ازجمله تعمیر عمارت محروقه مجلس شورای ملی و اجرای سردر دارالفنون اثبات کرده‌بود که هیچ صاحب فنی در شایستگی و مهارت او تردید نمی‌کرد. معرّف لرزاده، «ارباب کیخسرو شاهرخ»، نماینده اقلیت زرتشتی در مجلس شورای ملی بود که شاهد هنرنمایی او در تعمیر عمارت سوخته مجلس بود، کاری که مهندس «فورد» فرانسوی از عهده آن برنیامده بود.

 

ارباب کیخسرو شاهرخ،‌ نماینده زرتشتی مجلس شورای ملی به همراه حسین لرزاده در مراحل اولیه ساخت مقبره فردوسی 

 

لرزاده جوان در سال ۱۳۱۱ مأمور ساخت مقبره فردوسی شد و بلافاصله با اقامت در طوس، شروع به تخریب ساخته‌های گدار کرد. مرحوم حسین لرزاده در خاطرات خود درباره مشاهداتش از وضعیت بنای مقبره در آن زمان اینطور نوشته است: «گدار مقبره را به شکل اهرام مصر استخوان‌بندی کرده، مشغول نصب سنگ شده‌بود و پشت سنگ‌ها و آجرها را گچ ریخته‌بود که ایستایی و مقاومت مناسبی نداشت. ما که شروع به تخریب ساخته‌های گدار کردیم، یک روز ذکاءالملک فروغی به‌اتفاق «اسدی»، تولیت آستان قدس رضوی و ارباب کیخسرو به محل مقبره آمد و گفت: «باید مقبره را به سبک ایرانی هخامنشی بسازی.» من ابتدا طرحی به‌صورت ماکت آماده کردم و پس از تصویب، شروع به کار کردم.»

 

سنگ کاری مقبره فردوسی که به تابلوها رسید، عمادالکتّاب قزوینی برای خوشنویسی روی تابلوها به طوس اعزام شد

 

امضای چهره ماندگار خوشنویسی، تن‌پوش مقبره حکیم طوس

لرزاده کار را با نظم و سرعت پیش می‌برد. اسکلت مقبره آماده‌شد و نوبت به سنگ‌کاری رسید. به لرزاده اختیار تام داده و گفته‌بودند: حجّارباشی و کارخانه‌اش در اختیار توست. به‌این‌ترتیب، سنگ‌کاری هم در مدت کوتاهی به بالای تابلو رسید. اینجا بود که لرزاده پیغامی برای صاحب‌کارانش در تهران فرستاد: «آنچه باید روی تابلوها نوشته‌شود، تعیین کرده و به‌همراه خوشنویس به طوس اعزام کنید.»

 

خوشنویسی های چشم نواز عمارت مقبره فردوسی،‌ یادگار عمادالکتّاب  است که بعد از میرعماد و میرزا محمدرضا کلهر، بزرگترین خوشنویس تاریخ ایران محسوب می شود

 

یکی از شیرین‌ترین اتفاقات در ساخت مقبره فردوسی، یک سال پس از شروع کار برای معمار جوان داستان ما رقم خورد، وقتی که استاد «عماد الکتّاب» قزوینی، چهره درخشان خوشنویسی ایران را برای خوشنویسی روی تابلوهای مقبره به طوس فرستادند. مرحوم استاد لرزاده در این باره می‌نویسد: «استاد عماد الکتّاب که ایام کهولت را سپری می‌کرد، تمام خطوط و اشعار تابلوها را با خط زیبای خود نوشت و بعد فرمود: «من نمی‌توانم روی داربست بروم و خطوط را بر روی سنگ‌ها انتقال دهم.» به ایشان پیشنهاد کردم که می‌توان عین نوشته‌ها را روی سنگ‌ها و قاب‌ها «گرته» کرده و سپس شروع به حکاکی کرد. گفتم: شما هم از پایین با دوربین، کار سنگ‌کاران را کنترل کنید. این پیشنهاد مورد قبول ایشان واقع شد.»

با ترفند لرزاده، تابلوهای مقبره، مزین به خوشنویسی‌های چشم‌نواز شد؛ تابلوهایی که نوشته‌هایش از استاد عماد الکتّاب است و حجاری آن، روی کار انجام شده است.

 

هم اطاق شدن لرزاده با استاد عمادالکتّاب در ایام ساخت مقبره فردوسی، فرصتی فراهم کرد که معمار جوان بتواند خوشنویسی را در محضر این استاد پیشکسوت آموزش ببیند. عکس پایین، نمونه ای از دستنوشته های لرزاده است

 

شب‌نشینی‌های لرزاده و عمادالکتاب و فردوسی!

«یکی از برکات کار عمارت آرامگاه حکیم فردوسی برای من این بود که در این مدت، دو استاد به خود دیدم؛ یکی استادِ خوشنویسی، مرحوم عماد الکتّاب و دیگری استادِ حکمت، مرحوم «صدر اصفهانی»؛ پدر سید موسی صدر که در این مدت از درس آن معظم‌له هم بهره می‌بردم.»

این، نقل مرحوم استاد حسین لرزاده است در مرور خاطرات ایام کار در مقبره فردوسی. معمار جوان و استاد پیشکسوت خوشنویسی که هم‌اطاق شده‌بودند، روزها مشغول کار در فضای آرامگاه بودند و شب‌ها را با همراهی قلم و مرکب کوتاه می‌کردند. لرزاده جوان این فرصت را داشت که در محضر استاد خوشنویسی به مشق خط بپردازد و خوب نوشتن را تمرین کند. ترغیب و تشویق استاد بزرگ خوشنویسی، بزرگ‌ترین دلگرمی لرزاده در این مسیر بود. استاد عماد الکتّاب می‌گفت: «حالا چه عیبی دارد اگر یک معمار، خوب هم بنویسد؟»

بهترین‌های زمان برای حکیم طوس سنگ‌تمام گذاشتند

علاوه‌بر حسین لرزاده که با وجود تازه‌کار بودنش در عرصه معماری، پا جای پای بزرگانی مانند استاد جعفر خان کاشانی گذاشته و پختگی زودهنگام یک معمار جوان را نشان داده‌بود، سایر هنرمندان و صنعتگرانی که در ساخت مقبره فردوسی کار می‌کردند هم ازجمله برگزیدگان رشته‌های خود بودند.

«محمدحسین سیفی قزوینی» معروف به «عمادُ الکتّاب» که او را پس از میرعماد و میرزا محمدرضا کلهر، بزرگ‌ترین خوشنویس تاریخ ایران می‌دانند، با خط خوش و زیبای خود بنای مقبره فردوسی را چشم‌نوازتر کرد. او 18 سال قبل‌تر از آن هم یک نسخه از شاهنامه فردوسی را با خط افسانه‌ای خود زینت مضاعف داده‌بود.کتیبه سردر ورودی مسجد سپهسالار، کتیبه حدیث «ولایة علی‌بن ابی‌طالب حصنی...» در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مقابل صحن حمزه‌بن موسی‌بن جعفر (ع)، کتیبه سر درب ورودی بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری، کتیبه‌های دارالفنون، دانشسرای عالی و دانشگاه تهران و... از دیگر آثار اوست.

کار کوره‌پزی عمارت فردوسی را هم «عباس دهشیدی» و «غلام‌علی دهشیدی» برعهده داشتند. حجّار مقبره حکیم طوس هم «حسین حجّارباشی زنجانی» معروف به «حسین ترکه» بود که پیش از آن، حجّاری کاخ «شهوند» را هم انجام داده‌بود.

با سنگ‌تمام مجموعه این هنرمندان، آرامگاه فردوسی در مدت 18 ماه تکمیل و برای جشن هزاره فردوسی در سال 1313 آماده شد.

مرحوم استاد لرزاده که طبع شاعری هم داشت، تاریخ اتمام مقبره فردوسی را ضمن شعری اینطور ثبت کرده است:

به شمسی شد اتمام آرامگه/ هزار و سه صد از پی‌اش سیزده

 

چاپ بلیت بخت آزمایی برای جلب کمک های مردمی،‌ از اتفاقات عجیب در  پروژه ساخت آرامگاه فردوسی بود. برای این منظور، 160هزار برگ بلیت بخت آزمایی ده ریالی چاپ  شد

 

فروش بلیت بخت‌آزمایی برای ساخت مقبره فردوسی!

یکی از اتفاقاتی که با مطرح شدن ایده ساخت آرامگاه فردوسی رقم خورد، کمک‌خواستن از مردم برای تأمین هزینه‌های این پروژه بزرگ ملی بود. اما در میانه اجرای پروژه، تصمیم گرفته‌شد به شیوه‌ای عجیب از مشارکت مردم کمک گرفته‌شود.

به پیشنهاد «ارباب کیخسرو شاهرخ»، انجمن آثار ملی برگه‌هایی چاپ کرد تا از طریق آن کمک‌های مالی مردم برای ساخت یک آرامگاه شایسته برای شاعر بزرگ ایران جمع‌آوری شود. به‌این‌ترتیب برای تأمین کسری هزینه‌های ساخت آرامگاه، 160 هزار برگ بلیت بخت‌آزمایی ده ریالی چاپ و از طریق شعبه‌های بانک ملی ایران توزیع شد و از مردم خواسته شد با خرید این اوراق به این پروژه فرهنگی کمک کنند!

 

تصویری از آرامگاه فردوسی در روز افتتاح در بهمن ماه سال1313

 

با افتخار، ساخت ایران

مقبره باشکوه حکیم ابوالقاسم فردوسی در موعد مقرر برای افتتاحیه آماده شد. در آخرین بازدید وقتی حاضران از ارباب کیخسرو، که نماینده مجلس شورای ملی در پروژه ساخت این مقبره بود، سئوال کردندکه این بنا، حاصل هنر و مهارت معماران ایرانی است یا خارجی؟، او لرزاده را فراخواند و با معرفی او به حاضران، گفت: «این عمارت به دست یک معمار ایرانی به نام حسین لرزاده ساخته شده است.» مرحوم استاد لرزاده در خاطرات خود درباره این محفل اینطور نوشته است: «مرا احضار کردند. با لباس کار به آنجا رفتم و به سئوالات آن‌ها پاسخ دادم و مورد تشویق نخست‌وزیر، ذکاءالملک فروغی قرار گرفتم.»

بعد از مدتی هم با صدور حکمی از طرف انجمن آثار ملی که به امضای نخست‌وزیر رسیده‌بود، از خدمات حسین لرزاده در ساخت آرامگاه فردوسی تقدیر شد و یک قطعه مدال فردوسی هم به معمار جوان اهدا شد.

 

نمایی از مقبره فردوسی که با طرحی ایرانی هخامنشی ساخته شد

 

وقتی هویت معمار مقبره فردوسی، محل اشکال می‌شود!

اما آن تشویق و تحسین‌ها گویی تاریخ مصرف داشت و بعد از آن، دیگر نامی از سازندگان مقبره فردوسی آورده نشد. شاید همین بی‌مهری‌ها هم بود که باعث شد سال‌ها بعد از درگذشت استاد لرزاده، این بنای عظیم مدعی پیدا کند.

«حسین مفید»، شاگرد خاص استاد لرزاده که در 17 سال پایانی عمر استاد در محضر او مشق معماری می‌کرده، در این باره می‌گوید: «بعد از فوت استاد لرزاده، مرحوم «هوشنگ سیحون» در ادعایی عجیب، طراحی و ساخت مقبره فردوسی را به خود نسبت داد و برخی هم در داخل و خارج از کشور با او هم‌صدا شدند. اما مستندات فراوانی برای رد این ادعا و اثبات حقانیت استاد لرزاده وجود دارد. اول اینکه، استاد لرزاده متولد سال 1285 و در هنگام آغاز ساخت مقبره فردوسی (سال 1311) یک جوان 26 ساله بودند اما مرحوم سیحون متولد سال 1299 و در آن هنگام 12 ساله بودند. آیا ذکاءالملک فروغی که پروژه مقبره فردوسی را از آندره گدار فرانسوی گرفت، این طرح مهم را به یک نوجوان 12 ساله می‌سپارد؟»

 

مدال فردوسی که در سال1313 به پاس خدماتی که حسین لرزاده در ساخت مقبره فردوسی انجام داده بود،‌ از طرف انجمن آثار ملی به وی اهدا شد

 

مفید با اشاره به عکس‌ها و مستندات موجود، ادامه می‌دهد: «مدالی که در سال ۱۳۱۳ از طرف انجمن آثار ملی به استاد لرزاده به عنوان معمار ساختمان آرامگاه فردوسی اهدا شد و نیز احکام و تقدیرنامه‌هایی که از سوی ذکاءالملک فروغی به پاس طراحی و اجرای مقبره فردوسی در زمان برگزاری جشن هزاره فردوسی (بهمن ۱۳۱۳) به ایشان اهدا شد، موجود است. سئوال این است که چرا مرحوم سیحون چنین مستنداتی برای اثبات ادعای خود ارائه نکردند؟

 

متن اهدای مدال فردوسی به حسین لرزاده در سال1313 که به امضای فروغی،‌ رییس انجمن آثار ملی رسیده است

 

واقعیت این است که مرحوم سیحون سال‌ها پس از ساخت مقبره فردوسی توسط استاد لرزاده، تعمیراتی در محدوده مقبره انجام داد که البته به خسارت‌های جبران‌ناپذیری هم منجر شد؛ ازجمله از بین رفتن 4 کاسه روی سنگ مزار، باز شدن کل مساحت زیربنای یادبود، از بین رفتن تناسبات و... به اعتقاد من، مرحوم سیحون آنقدر آثار ارزشمند از خود بر جای گذاشته‌بود که نیازی نبود مدعی اثر ثبت شده یک معمار دیگر شود.»

استاد حسین لرزاده که در 26سالگی موفق به ساخت مقبره فردوسی شده بود، در سال1383 در 98سالگی با کارنامه ای درخشان در عرصه معماری چشم از جهان فروبست

 

در مرور خاطرات مرحوم استاد لرزاده هم به جملاتی برمی‌خوریم که به‌نظر می‌رسد بی‌مناسبت با این موضوع نیست: «در زمان پهلوی دوم به وسیله مهندس جودت پیمانکار، زیر ایوان‌های آرامگاه را خالی نموده و موزه کردند. درضمن، چهار کاسه روی سنگ قبر را هم که به‌دلیل تشیعِ شاعر و با یادِ ارکان اربعه شیعه ساخته‌بودم، نمی‌دانم که در چه زمانی برداشتند.»

7دارایی ارزشمند که با پول نمی‌شود خرید

7دارایی ارزشمند که با پول نمی‌شود خرید

۷ دارایی ارزشمند که با پول نمی‌شود خرید

با پول خیلی چیزها می‌شود خرید. خانه‌ای ویلایی در سوئیس، جدیدترین مدل رولزرویس و مجموعه‌ای کامل از تمام محصولات اپل. حتی تصور این که بتوانیم بدون محدودیت خرید کنیم هم لذت بخش است. حساب بانکی‌ای را تصور کنید که برای شمردن تعداد صفرهایش وقت کافی ندارید و برای شما خریدن یک لامبورگینی نو به سادگی سفارش دادن همبرگر است.

می‌گویند کسانی که معتقدند پول خوش‌بختی نمی‌آورد، بلد نیستند چطور خرید کنند. ثروتمند شدن قطعا لذت بخش و جذاب است.  با این حال چیزهایی وجود دارد که حتی با میلیاردها دلار هم نمی‌شود خرید. چیزهایی که بسیاری از ثروتمندان حسرت آن را دارند.

 

پادکست آکادمی تجارت

 

 

 

زمان باقیمانده -13:27

۷ دارایی ارزشمند که با پول نمی‌شود خرید|لینک دانلود

۱- دانش و معرفت

اگر حسابی ثروتمند باشید می‌توانید به انگلستان بروید و در دانشگاه آکسفورد مشغول به تحصیل شوید. اما این که در نهایت چقدر دانش کسب کنید، به تلاش شما بستگی دارد نه به حساب بانکی‌تان. بله، دانش را با پول نمی‌شود خرید.

کسی که می‌خواهد در یک زمینه دانشی عمیق کسب کند، شاید هر روز بیش از ۱۴ ساعت به مطالعه و تحقیق بپردازد. اگر از تحقیقات او حمایت مالی نشود، بعید نیست که کارش به فقر بکشد.

دانش را با پول نمی‌شود خرید

اشخاصی وجود دارند که خیلی بیشتر از مالک یک فراری مونزا از زندگی خود لذت می‌برند.

تمام دانشمندان پولدار نیستند و بیشتر پولدارها هم از دانش معرفت طرفی نبسته‌اند. چه‌کسی گفته است که لذت بحث در مورد مبانی نسبیتی هیولای اولا و حل یک مسئله دشوار کوانتوم، از لذت نشستن پشت فرمان فراری کم‌تر است؟

ابدا قصد ندارم لذت فشاردادن پا بر پدال گاز فراری را انکار کنم. اما اشخاصی وجود دارند که خیلی بیشتر از مالک یک فراری مونزا SP2، از زندگی لذت می‌برند: کسانی که فراری مونزا را طراحی و تولید می‌کنند! با دو میلیون دلار می‌توانید یک SP2 بخرید، و واضح است که با پرداخت این پول نمی‌توانید به جمع طراحان آن بپیوندید.

۲- مهارت و هنر

اگر ثروتمند باشید می‌توانید یک پیانوی بی‌نظیر بخرید. بهترین معلم موسیقی جهان را استخدام کنید و در سالنی مجلل درس موسیقی بگیرید. اما مهارت نوازنده‌ای چیره‌دست مثل راخمانینوف را نمی‌توانید با پول بخرید.

کمانچه‌کشی فقیر در لرستان یا دوتارنواز تهی‌دست خراسانی، بعد از سال‌ها تمرین و تکرار به مهارتی بی‌بدیل دست‌ پیدا کرده که در تصور هیچ ثروتمندی نمی‌گنجند.

دوتارنواز تهی‌دست خراسانی، بعد از سال‌ها تمرین و تکرار به مهارتی بی‌بدیل دست‌ پیدا کرده که در تصور هیچ ثروتمندی نمی‌گنجند.

برای کسب یک مهارت باید هزاران ساعت تمرین کنید. تمرینی جان‌فرسا و خسته‌کننده. نمی‌توانید کارت بکشید و ۱۰ هزار ساعت تمرین را در یک ثانیه بخرید.

اما بعد از ۱۰ هزار ساعت تمرین (روزی ۵ ساعت تمرین مفید به مدت ۶ ‌سال) باز هم ممکن است به مهارت دلخواه خود دست پیدا نکنید. چه بسیار نوازندگان چیره‌دستی که هرگز به گرد جلیل شهناز، محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان نرسیدند. مهم نیست چقدر پول دارید. هنر را را با پول نمی‌شود خرید.

۳- هوش و استعداد

پسری ثروتمند سراغ من آمد و گفت که حاضر است ده برابر معمول برای خرید یک فیلم‌نامه کوتاه پول بدهد، اما می‌خواست که فیلم‌نامه فوق‌العاده و تکان‌دهنده باشد. قرار بود فیلم‌سازی معروف در مورد فیلم‌نامه قضاوت کند.

بعد از آن که گروه نویسندگان فیلم‌نامه را کامل کرد، او بهترین فیلم‌بردار، صدابردار و تدوین‌گر ممکن را استخدام کرد و از بین بازیگرهای گم‌نام تئاتر افرادی مستعد را برگزید و از بهترین کارگردانان کشور مشاوره گرفت. فیلم ساخته شد. نتیجه افتضاح بود.

هنوز هر از گاهی او را می‌بینم. هنوز هم می‌خواهد یک فیلم خوب بسازد. باورش این است که تیم قبلی برایش کم گذاشتند و می‌خواهد در آمریکا «اولین فیلم» خود را بسازد. برای او سخت است که بپذیرد برای کارگردان شدن، استعداد کافی ندارد.

هوش، ذکاوت و استعداد را با پول نمی‌شود خرید. و بی‌هنری درد بزرگی است.

۴- عشق و محبت

اگر ثروتمند باشید، افراد جذاب زیادی حاضر هستند با شما ازدواج کنند. هرکسی که باشید، پول شما را جذاب‌تر می‌کند. دورتان شلوغ می‌شود. آدم‌های زیادی را ملاقات می‌کنید و البته باید بپذیریم که شما را بیشتر تحویل می‌گیرند.

با پول می‌توانید یک رابطه رویایی را شروع کنید، اما برای ادامه رویایی این رابطه، به چیزی بیش از پول نیاز دارید. عشق شبیه به بدنسازی است. با یک‌بار باشگاه رفتن اندامی متناسب پیدا نمی‌کنید. حتی اگر به گران‌ترین باشگاه جهان بروید.

عشق شبیه به بدنسازی است. با یک‌بار باشگاه رفتن اندامی متناسب پیدا نمی‌کنید. حتی اگر به گران‌ترین باشگاه جهان بروید.

ما عاشق آدم‌ها نمی‌شویم چون برایمان هدایایی اعجاب‌آور می‌خرند و ما را به سفرهایی خیال‌انگیز می‌برند. عشق محصول توجهی هر روزه است. اگر یکبار کسی پای درد دل شما بنشیند عاشقش نمی‌شوید. شما عاشق کسی می‌شوید که همیشه و در هر حالی بهترین سنگ صبور شما است.

فرد ثروتمندی را تصور کنید که هیچ کدام از سلیقه‌هایش به شما نمی‌خورد. لباس پوشیدنش را دوست ندارید و از دوستانش خوشتان نمی‌آید. عصبی، کم حوصله و پرخاشگر است. به شما اعتماد ندارد و به رابطه‌یتان وفادار نیست. جلوی دیگران تحقیرتان می‌کند و برایتان وقت نمی‌گذارد. نمی‌شود به چنین فردی عشق ورزید.

۵- شخصیت و اخلاق

می‌توانید به آدم‌ها پول بدهید تا به شما احترام بگذارند. آدم‌هایی هستند که می‌شود آن‌ها را خرید. کسانی که حتی اگر توی گوش آن‌ها بزنید، باز دست شما را ببوسند. اما هرگز نمی‌توانید ادب، شخصیت و اخلاق را بخرید.

این که بدانید در هر موقعیتی باید چطور رفتار کنید یک داستان است، این که در هر موقعیتی واقعا درست رفتار کنید، یک داستان دیگر.

با پول نمی‌شود خرید

تاریخ در مورد آن‌ها قضاوت خواهد کرد.

فیلم «مردی برای تمام فصول» به خوبی این موقعیت را به نمایش می‌گذارد. جوانی که مدعی است در صورت رسیدن به قدرت، طمع مادی در دل نخواهد داشت، نمی‌تواند در مقابل گلدان نقره‌ای که به آب انداخته می‌شود مقاومت کند.

بسیاری از افرادی که زود عصبانی می‌شوند، می‌دانند که رفتار صحیح حفظ آرامش و مطرح کردن منطقی نظرها است. اما این که همیشه بر نفس خود تسلط کافی داشته باشند کاری بسیار دشوار است.

۶- عمر جاوید

دیوید راکفلر، یکی از ثروتمندترین مردان تاریخ، شش بار پیوند قلب گرفت. او که در اوایل جنگ جهانی اول به دنیا آمده بود، بالاخره در سال ۲۰۱۷ و در ۱۰۱ سالگی چشم از جهان فروبست.

امروز بیش از ۵۳ هزار نفر در آمریکا بالای ۱۰۰ سال سن دارند و تمام آن‌ها میلیاردر نیستند. در مقابل تمام ثروتمندان فرصت پیدا نمی‌کنند که یک قرن کامل را زندگی کنند. استیو جابز تنها ۵۶ سال در این دنیا بود.

هر قدر که ثروتمند باشید، زمان محدودی را می‌توانید در دنیا بمانید و از مکنت خود لذت ببرید. تعداد جشن‌های سال نو، سالگرد تولد و روزهای تعطیل شما خیلی محدود است.

طبیعتا استیو جابز برای جشن تولد می‌توانست خیلی بیشتر از ما پول خرج کند. اما او با هیچ رقمی قادر نبود پنجاه‌وهفتمین سالگرد تولدش را بخرد.

۷- نام نیکو

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز! اما نام نیک را نمی‌شود با پول خرید. معمر قذافی می‌توانست تمام دارایی‌های بیل‌ گیتس، جف بیزوس، مارک زاکربرگ و دونالد ترامپ را یک‌جا بخرد و پول اضافه بیاورد! اما او هرگز مرد خوشنام تاریخ نبود.

کیم جونگ ایل، صدام حسین و آدولف هیتلر اشرافی‌ترین زندگی‌های ممکن را داشتند، اما از این مُلک شاهانه، نام نیکویی برایشان باقی نماند.

حتی در مورد شرکت‌ها هم وضعیت به همین شکل است. مردم زیادی از شرکت‌های غول‌آسایی مثل وال‌مارت، مک‌دونالدز و فولکس واگن نفرت دارند. اما چرا آن‌ها نسبت به تویوتا و مایکروسافت همین حس را ندارند؟

موضوع فقط نفرت نیست. شیائومی محصولاتی باکیفیت و خوب تولید می‌کند. اما چرا نامش به یک برند قابل احترام تبدیل نمی‌شود؟

ثروت بدون این هفت عامل

 

 

به نظر شما کدام یک از مواردی که به آن اشاره کردیم، ارزنده‌ترین دارایی است که با پول نمی‌شود خرید؟

دانش و معرفت

هنر و مهارت

هوش و استعداد

عشق و محبت

شخصیت و اخلاق

سلامتی و درک زندگی

نام نیک

اگر ثروت زیادی نداشته باشید، با تن سالم، محبوبیت، آگاهی، هنر، عشق، شخصیت و فراست می‌توانید از زندگی خود بی‌اندازه لذت ببرید.

مطالعه بیشتر:

سعدی بخوان و بنز سوار شو

قطعا فقر، سلامتی و محبت را هم از انسان می‌گیرد. منظورم داشتن مقدار متعادلی مال و ثروت در کنار بهره‌مندی از مقدار مُعتنابهی علم و محبت است

سی ویژگی که باعث می‌شوند به هم اعتماد نکنیم

سی ویژگی که باعث می‌شوند به هم اعتماد نکنیم

محمود سریع‌القلم استاد دانشگاه شهید بهشتی ۱- به شخصی که به ما محبت کرده و احترام گذاشته، لطمه می‌زنیم؛

سی ویژگی که باعث می‌شوند به هم اعتماد نکنیم

۲- اینکه در چه جغرافیایی، چه سخنی را باید بگوییم یا نگوییم، آموزش ندیده‌ایم؛

۳- با یک ویژگی منفی، کلیت یک فرد را تخطئه می‌کنیم؛

۴- ظاهر و باطن ما در دوستی، بسیار فاصله دارد؛

۵- روزی چندین بار حرفمان را تغییر می‌دهیم؛

۶- مسوولیت قولی را که می‌دهیم نمی‌پذیریم؛

۷- تا بتوانیم از گفتن «اشتباه کردم» فرار می‌کنیم؛

۸- پشت سر فردی که از ما انتقاد معقول کرده، بد گویی می‌کنیم؛

۹- خیلی زود محبت دیگران را فراموش می‌کنیم؛

۱۰- خود را ده برابر آنچه که هستیم نشان می‌دهیم؛

۱۱- ناخودآگاه ما از فردی که موفق است، دائما ناراحت و پریشان است؛

۱۲- در حذف افراد توانا، کوشا هستیم؛

۱۳- به هر موضوع ریز و درشت، واکنش نشان می‌دهیم؛

۱۴- در گرفتن جواب، خیلی عجله داریم؛

۱۵- بدون توجه به توانایی، اکثریت می‌خواهند سلبریتی شوند؛

۱۶- آداب دوستی و مراقبت از آن را، قبل از ۱۰ سالگی نیاموخته‌ایم؛

۱۷- نسبت به دروغ و ابهام، سِر شده‌ایم؛

۱۸- متوجه نیستیم که تعداد دروغ، Peak دارد؛

۱۹- اصول ساختن اعتماد با دیگران را، قبل از ۱۰ سالگی نیاموخته‌ایم؛

۲۰- دنبال برد‌های کوتاه‌مدت هستیم؛

۲۱- ظاهری متواضع ولی عمدتا باطنی مغرور داریم؛

۲۲- تفاوت‌های یکدیگر را به رسمیت نمی‌شناسیم؛

۲۳- افکار متفاوت انسان‌ها را، حق آنها نمی‌دانیم؛

۲۴-  اغلب مسائل کم اهمیت، به ما برمی‌خورد و زود ناراحت می‌شویم؛

۲۵- بیشتر دعوایی هستیم تا اهل تفاهم، کوتاه آمدن و خویشتن‌داری؛

۲۶- تعداد افراد Bipolar (دو قطبی) بیشتر از آن است که تصور می‌کنیم؛

۲۷- بسیار عطش داریم وارد حریم خصوصی دیگران شویم؛

۲۸- عمدتا تخیلی، تحلیل می‌کنیم؛

۲۹- چون سیگنال‌های متضاد می‌فرستیم، نمی‌توانیم اعتماد هم‌دیگر را جلب کنیم؛

۳۰- چون از یکدیگر در امان نیستیم، نمی‌توانیم گروه، تشکیلات، حزب، بنگاه، سیستم و نظام اجتماعی درست کنیم.

حال خوب؛ ۷ روش موثر و عملی برای داشتن حال خوب

 

 

 

    حال خوب؛ 7 روش موثر و عملی برای داشتن حال خوب

    حال خوب و داشتن احساس خوب نسبت به خود از جمله مهم‌ترین عوامل برای پیشبرد زندگی فرد، اجتماعی و شغلی است. وقتی که شما حالتان خوب باشد و وجود خودتان را با تمام کم و کاستی‌ها، تمام و کمال بپذیرید و از آن لذت ببرید می‌توانید تا حدود زیادی در تمام جوانب زندگی موفقیت رو پیش روی خودتان ببیندید. در این مقاله که ترجمه‌ای از سایت روانشناسی  psychology Of Self است به شما می‌گوییم که چگونه با ۷ روش موثر و ساده حال خوبی داشته باشید.

     

    ۱-هیچ چیز کامل نخواهد بود

     

    هیچ چیز کامل نخواهد بود

     

    به دنبال استانداردهای واقعی باشید. از خودتان بپرسید چقدر کافی است. به این فکر کنید که شاید آنچه که انجام می‌دهید کافی باشد و نیاز به کار و تلاش بیشتر نباشد. به یاد داشته باشید که گاهی اوقات سناریوها و آپشن‌های «غیر قطعی » به همان اندازه که برای رسیدن به آن‌ها یا تحقق‌شان تلاش می‌کنید و امید دارید که کامل باشند معمولا خیلی خوب یا تقریبا خوب هستند. به یاد داشته باشید در اغلب اوقات «کافی» بهتر از «کامل» است و همین برای حال خوب کافی است.

     

    ۲-هر انسانی می‌تواند به طور همزمان ضعیف و قوی باشد

     

    با یاد داشته باشید که همه ما «انسان» هستیم. انسان‌ها کامل نیستند و نقص دارند. شما هم یک انسان هستید، بنابراین کامل نیستید و البته این تا زمانی که در مسیر بهتر شدن، رشد و پیشرفت گام بر‌می‌دارید اصلا چیزی بدی نیست. زمانی که شما سعی می‌کنید بر روی نقاط ضعف و مشکلات تمرکز کنید بهتر است نقاط قوت شخصیتی خودتان را بشناسید، آن‌ها را یادداشت کنید، در موردشان فکر کنید و اجازه ندهید نقص‌ها و کم و کاستی‌های‌تان نقاط قوت شما را کمرنگ کنند.

    به یاد داشته باشید که زندگی صحنه جدل و مبارزه نیست. به جای این‌که مدام با دیگران در رقابت باشید، سعی کنید نسبت به یک سال، یک ماه یا حتی یک هفته قبل، بهتر، سالم‌تر و خوشحال‌تر باشید.

     

    ۳-من دلم می‌خواهد یا من مجبورم؟

     

    من دلم می‌خواهد یا من مجبورم؟

     

    بسیاری از مردم در دنیای «بایدها» و «نبایدها» زندگی می‌کنند. بنابراین مرتب احساس می‌کنند تحت‌فشار هستند که کاری را انجام دهند و معمولا از احساسات طبیعی و درونی‌شان لذت نمی‌برند و به طور خلاصه حال خوب ندارند. به عنوان یک شخص بزرگسال، هیچ‌کس واقعا نمی‌تواند شما را به انجام کاری وادار کند، در واقع شما مجبور به انجام هیچ کاری، مگر به میل و اراده خودتان نیستید. این شما هستید که انتخاب می‌کنید چه کاری را انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید. اما این به آن معنی نیست که تمام انتخاب‌های شما باید حتی‌المقدور برای شما خوشایند، منصفانه و دارای نتایج شگفت‌انگیز باشند. بهتر است انتخاب‌هایی داشته باشید که روح و روان شما را آرام می‌کند. بسیاری از افراد با ایجاد تغییرات کوچک در روش زندگی و نیز تغییر جملاتی که عادت دارند بر زبان بیاورند؛ مثلا از “من می‌خواهم” یا “من دلم می‌خواهد” به جای  “من مجبورم” یا “من باید ” احساس آرامش و رضایت بیشتری از زندگی دارند.

     

    ۴-فقط شما نیستید که مشکل دارید

     

    نخست به یاد داشته باشید که مشکلات برای همه است. دوم این‌که مشکلات فقط مختص به شما نیستند و همه کمابیش مشکلاتی شبیه به شما دارند. شما باید یاد بگیرید که چگونه از پس مشکلات بربیایید حتی اگر در لحظه این مشکلات سخت و غیر‌قابل حل بیایند. اگر لازم باشد، بدون خجالت، حتما از اطرافیان کمک بگیرید.

     

    ۵-حال خوب یعنی از خودتان مراقبت کنید

     

    حال خوب یعنی از خودتان مراقبت کنید

     

    رسیدن به  شخصیتی محجوب، خوشحال، مهربان و کامل و حال خوب باید هدف شما باشد. به دیگران کمک کنید اما یادتان باشد به وقت لزوم «نه» بگویید. شما موظف به کمک و نجات تمام اطرافیان‌تان نیستید. شما باید از خودتان مراقبت کنید و داشتن برخی محدودیت‌ها در کمک به دیگران به معنای بد بودن یا سنگدل بودن شما نیست.

     

    ۶-آهسته پیش بروید، کمی درنگ کنید

     

    آهسته پیش بروید، کمی درنگ کنید

     

     

    بسیاری از افراد یک زندگی شلوغ و سریع و پرمشغله دارند و در ضمیر ناخودآگاهشان این‌طور حک شده که برای بالا بردن کیفیت زندگی و رسیدن به آرزوهای‌شان نباید دست از تلاش بکشند و متوقف بشوند. این دسته از افراد معمولا از نظر دهنی و جسمی خسته هستند.

    کمی توقف کنید. به خودتان استراحت بدهید. کمی سرتان را خلوت کنید و از خودتان بپرسید: دلیل کارهایی که انجام می‌دهم چیست؟ چه احساسی دارم، دارم به کجا می‌روم؟ چه می‌خواهم؟ آیا آن‌چه انجام می‌دهم ارزشمند است؟ اهداف من برای زندگی چیست؟

    کمی استراحت کنید. برای رسیدن به اهداف‌تان به استراحت هم نیاز دارید. اگر احساس می‌کنید دارید زیاد کار می‌کنید کمی دست نگه دارید و شما نباید و مجبور نیستید هر کاری انجام دهید. برنامه‌ریزی کنید. اگر می‌خواهید از نظر روحی و جسمی سالم باقی بمانید و حال خوب داشته باشید، کمی به خودتان استراحت بدهید و تجدید قوا کنید.

     

    ۷-تفریح کنید و از آن لذت ببرید

     

    تفریح کنید و از آن لذت ببرید

     

    افراد کمال‌گرا معمولا بر روی نتایج، تاثیرگذاری، عملکرد، بهره‌وری و سودمندی و مواردی از این دست تمرکز می‌کنند. در عین‌حال که تمام این موارد ارزشمند هستند اما در برخی موارد نتیجه‌ای که انتظارش را دارند یعنی خوشحالی و رضایت حاصل نمی‌شود. از خودتان بپرسید چه چیزی واقعا شما را خوشحال می‌کند. از خودتان بپرسید ۱۰ یا بیست سال بعد کجا هستید؟ از خودتان بپرسید اگر همین روش زندگی را ادامه بدهید در سال‌های آخر زندگی و در زمان مرگ احساس رضایت دارید؟ اگر پاسخ مشخصی برای این سوال‌ها ندارید بهتر است شیوه و سبک زندگی‌تان را عوض کنید چرا که این فقط و فقط زندگی شماست. زندگی همیشه پربار نیست. خوشحالی دستیابی به اعداد و ارقام بزرگ نیست. خنده، گریه، عشق، آواز خواندن، راه رفتن زیر باران، سفر کردن، صحبت کردن با غریبه‌ها، تجربه چیزهای جدید، دیدن مکان‌های جدید، آشنایی با آدم‌های جدید، چرت نیم‌روز، رفتن به طبیعت و … همه و همه برای شاد نگه داشتن زندگی و حال خوب لازم هستند.

    یادتان باشد احتمالا شما به اندازه کافی خوب هستید. این امکان وجود دارد که زندگی به اندازه کافی خوب باشد، می‌شود همه چیز خوب باشد، احتمالا شما می‌توانید طاقت بیاورید و این امکان وجود دارد که شما حال خوبی داشته باشید، حتی اگر همه چیز خوب نباشد.

    ۱۲ کتاب شاهکار و رمان‌ ادبی دنیا که حتما باید بخوانید

     

      12 کتاب شاهکار و رمان‌ ادبی دنیا که حتما باید بخوانید

      کتاب خوب، صادق‌ترین و بی‌ریاترین دوست انسان است. اگر اهل کتاب خواندن و مطالعه هستید بد نیست بدانید که روز ۶ سپتامبر (۱۵ شهریور) هر سال روز جهانی «خواندن یک کتاب» است. اگر شما هم مثل ما اعتقاد دارید که باید کتاب‌های خوب و به درد بخور بخوانید پس یک لیست ۱۲ تایی از شاهکارها و بهترین کتاب‌های رمان‌ ادبی دنیا که به دلایل مختلف شایسته این لقب تشخیص داده شده‌اند را به انتخاب منتقدان سایت ادبی معتبر Britannica با ما مرور کنید.

       

       

       

      ۱- آنا کارنینا؛ سرگشتی‌های بانو آنا

       

      آنا کارنینا؛ سرگشتی‌های بانو آنا

       

      هر ویژگی که یک عاشق و خوره کتاب از یک شاهکار ادبی و رمان هیجان‌انگیز انتظار دارد همگی با آب و تاب در کتاب جذاب و پرکشش «آنا کارنینا» اثر لئون تولستوی آورده شده‌اند: بی‌وفایی، شرط‌بندی، دسیسه و توطئه و البته فئودالیسم روسی در قالب نثری فخیم و غیر مبتذل. این کتاب که از زمان نخستین چاپش در سال ۱۸۷۸ تاکنون همواره در لیست بهترین رمان‌های ادبی جهان مجله ادبی معتبر «Time Magazine» قرار داشته است، روایت روابط خانواده‌های اشرافی روسیه در قرن ۱۹ میلادی است و شخصیت اصلی آن زنی به نام آنا کارنینا است. داستان از اینجا شروع می شود که زن و شوهری به نام‌های استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند. آنا کارنینا خواهر استپان آرکادیچ است و از سن پترزبورگ به خانه‌ی برادرش می‌آید تا اختلاف میان آن‌ها را حل کند. پس از آن ماجراهای داستان تازه شروع می‌شوند و زندگی آنا کارنینا دستخوش تغییر و تحولات فراوان و البته پرکششی برای خواننده می‌شود. آنا کارنینا در ایران توسط چندین مترجم به زبان فارسی برگردانده شده است که از جمله مشهورترین و بهترین ترجمه‌ها متعلق به «سروش حبیبی» است.

       

      ۲- کشتن مرغ مقلد؛ معصومیت از دست رفته

       

      کشتن مرغ مقلد؛ معصومیت از دست رفته

       

      هارپر لی، نویسنده کتاب «مرغ مقلد» که در تمام عمر فقط همین یک کتاب را نوشت به عقیده منتقدان حتی با همین یک کتاب، یکی از تاثیرگذارترین نویسنده‌های تاریخ ادبیات دنیاست. نخستین نسخه کتاب «مرغ مقلد» در سال ۱۹۶۰ به چاپ رسید و تبدیل به یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک شد. هارپر به خاطر این کتاب برنده یکی از معتبرترین جوایز ادبی یعنی «پولیتزر» شد. داستانِ کتاب از زبانِ دخترِ نوجوانی به نام «اسکات فینچ» روایت می‌شود که در شهر کوچکی در ایالت آلاباما آمریکا زندگی می‌کند. پدر اسکات وکیل است و در زمان وقوع داستان پرونده‌ مرد سیاه‌پوستی را پذیرفته که متهم است به دختر سفیدپوستی تجاوز کرده است و… مرغ مقلد یا همان مرغ مینا در این کتاب نمادی از معصومیت است. از روی این کتاب یک فیلم سینمایی مشهور به همین نام ساخته شده که یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما تاکنون است.

       

      ۳- گتسبی بزرگ؛ یک کتاب شاهکار، یک فیلم منحصر‌به‌فرد

       

      گتسبی بزرگ؛ یک کتاب شاهکار، یک فیلم منحصر‌به‌فرد

       

      اسکات فیتز جرالد در «گتسبی بزرگ» به عنوان یکی از صد رمان برتر قرن بیستم، داستان مردی ثروتمند اما مشکوک را از زبان فردی به نام «نیک» روایت می‌کند که همواره در حال خوشگذرانی و مهمانی دادن است و البته هیچ کس نمی‌داند که او این همه ثروت را از کجا آورده است. شایعات زیادی همواره حول و حوش زندگی و روابط «جی گتسبی» بر سر زبان‌هاست، این‌که او فرزند یک خانواده فقیر بوده که عاشق دختری ثروتمند می‌شود و زمانی که عنوان افسر نیروی زمینی به جنگ جهانی اول اعزام می‌شود، دختر مورد علاقه‌اش با فردی ثروتمند ازدواج می‌کند و همین مسئله حوادث بعدی داستان را رقم می‌زند. تاکنون چندین فیلم از روی این رمان ساخته شده است که آخرین آن‌ها با بازی «لئوناردو دی‌کاپریو» در سال ۲۰۱۳ روی پرده سینماهای جهان رفت.

       

      ۴- صد سال تنهایی

       

      صد سال تنهایی

       

      کتابی پر کشش و پر از شخصیت‌های متفاوت نوشته گابریل گارسیا مارکز. کتاب که در سال ۱۹۶۷ نوشته شده داستان زندگی خانواده یک سرهنگ در شرف اعدام به نام «بوئندیا» است که در لحظه مرگ تمام خاطرات زندگی از جلو چشمانش عبور می‌کند. رمان «صد سال تنهایی» در حقیقت داستان زندگی شش نسل یک خانواده از اهالی آمریکای جنوبی است که در دهکده‌ای به نام ماکوندو زندگی می‌کنند. کتاب در حقیقت بر پایه سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و جایزه نوبل ادبیات را در سال ۱۹۸۲ برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد. صد سال تنهایی توسط مترجمان زیادی به فارسی برگردانده شده که یکی از بهترین ترجمه‌های این کتاب اثر مرحوم «بهمن فرزانه» است.

       

      حتما بخوانید  روز کتاب رنگ‌آمیزی بزرگسالان ؛7 تاثیر مثبت این کتاب در کاهش استرس

      ۵- گذری به هند

       

      گذری به هند

       

      رمانی پرکشش نوشته «مورگان فوستر» که داستان زندگی زن انگلیسی به همراه پسر قاضی و عروسش در هندوستان است. در این گیر و دار زن انگلیسی که خانم «مور» نام دارد با پزشکی هندی به نام دکتر عزیز آشنا می‌شوند. این در حالی است که انگلیسی‌ها که در آن زمان هندوستان را تحت سلطه خود داشتند چندان تمایلی به معاشرت هندی‌ها با انگلیسی‌های ساکن هند ندارند و به شدت با این قضایا برخورد می‌کنند. کتاب «گذری به هند» هم در حقیقت داستان تنشی آشکار میان جامعه هند و بریتانیای‌هایی است که این کشور را اشغال کرده‌اند. در پی این آشنایی و سفر دکتر عزیز با این خانواده انگلیسی به غارهای مارابار اتفاقات مشکوکی رخ می‌دهد که بدنه اصلی داستانی کارآگاهی و پر پیچ و خم را تشکیل می‌دهد. دیوید لین، کارگردان مشهور انگلیسی در سال ۱۹۸۴ یک فیلم براساس این رمان ساخت که اتفاقا اثری بسیار موفق بود.

       

      ۶- مرد نامرئی؛ من را ببین

       

      مرد نامرئی؛ من را ببین

       

      «مرد نامرئی»، نوشته «رالف الیسون» نویسنده ، معلم و منتقد سیاهپوست آمریکایی است. کتاب شرح حال مردی سیاهپوست است که توسط اطرافیان همواره نادیده گرفته می‌شود. شخصیت اصلی کتاب که در واقع همان مرد نامرئی است در طول داستان هیچ نامی ندارد و در حقیقت به خاطر زندگی در یک جامعه آمریکایی پر از خشونت و تعصب علیه جامعه آفریقایی-آمریکایی و در واقع سیاهپوستان ساکن آمریکا هویتش را از دست می‌دهد. رمان با چنین جملاتی آغاز می‌شود: «من مردی نامرئی هستم. نه، من از آن موجودات خیالی ترسناک محبوب ادگار آلن پو نیستم، محصول سینمای هالیوود هم نیستم. من آدمی هستم با پوست و گوشت، خون و بافت… و می‌توانم بگویم عقل هم دارم. من نامرئی هستم چون مردم ترجیح می‌دهند مرا نبینند، می‌فهمید؟»

      این کتاب در سال ۱۹۵۳ جایزه بهترین کتاب داستان ملی آمریکا را از آن خود کرد.

       

      ۷- دون کیشوت؛ توهمات یک ذهن آشفته

       

      دون کیشوت؛ توهمات یک ذهن آشفته

       

      کتابی که هر کس باید در قفسه کتابخانه منزل یا محل کارش داشته باشد. رمانی مشهور اثر «میگل دی سروانتس» که به احتمال زیاد مشهورترین و محبوب‌ترین کتاب تاریخ ادبیات اسپانیاست که در ایران با ترجمه بی‌نظیر مرحوم «محمد قاضی» بارها تجدید چاپ شده است. «دون کیشوت» برای نخستین بار در سال ۱۶۱۵ منتشر شد و سروانتس بخش نخست آن را زمانی که زندانی بود نوشت. در قسمتی از مقدمه رمان دن کیشوت به قلم مترجم آمده است: شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه دن کیشوت این همه مورد عشق و علاقه ملت‌های گوناگون نبوده است. بسیاری از کتاب‌ها هست که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی‌رود؛ بسیاری دیگر نیز هست که در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی یا طبقات ممتاز است. اما دن کیشوت همه حصارهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت توأم ساخته است. همین بس که این رمان از ابتدای قرن هفدهم تاکنون بیش از هزار بار به بیشتر از سی زبان مختلف منتشر گردیده و تنها در شوروی از سال ۱۹۱۷ به این‌طرف پنجاه مرتبه و هر بار در ۹۰۰۰۰۰ نسخه و به چهارده زبان ترجمه و تجدید چاپ شده است. از این داستان شگرف سرورانگیز، خلاصه‌ها فراهم آورده‌اند، نمایشنامه‌ها پرداخته‌اند، و بارها آن‌را به صورت بالت و اپرا و فیلم سینما مجسم ساخته‌اند، و دن کیشوت علی‌رغم تحولات و تغییراتی که در طی چند قرن گذشته در ذوق ادبی رخ داده هنوز از پرخواننده‌ترین کتاب‌هاست». شخصیت دون کیشوت در این کتاب معرف فردی است خیالاتی و ساده‌دل در جغرافیایی نامعلوم با یک دوجین دشمن فرضی که خود را یک شوالیه می‌بیند که قرار است دنیا را نجات دهد.

       

      ۸- دلبند؛ مرثیه‌ای برای سیاهپوستان

       

      دلبند؛ مرثیه‌ای برای سیاهپوستان

       

      داستانی پرکشش و پر از دست انداز نوشته «تونی موریسون» که روایت زندگی پر از مشقت بردگان سیاهپوست را در قرن ۱۹ میلادی در امریکا است. شخصیت اصلی رمان «دلبند» زنی سیاهپوست به نام «ست» است که به اوهایو فرار می‌کند اما بعد از گذشت سال‌ها هنوز هم احساس اسارت می‌کند. خاطرات مزرعه‌ای که در آن برده بود، احساس گناه مداوم به خاطر نوزادش که مجبور شده به خاطر فرار از مزرعه او را بکشد و همچنان حضور و روحش را در خانه احساس می‌کند. نوزادی که هیچ‌گاه اسمی نداشت و زمانی که می‌خواستند برای نوزاد مرده سنگ قبر بسازند یک کلمه روی آن نوشتند: دلبند. تون موریسون برای این رمان غمگین و تراژیک جایزه ادبی پولیتزر را در سال ۱۹۸۸ از آن خود کرد.

       

      حتما بخوانید  روز کتاب رنگ‌آمیزی بزرگسالان ؛7 تاثیر مثبت این کتاب در کاهش استرس

      ۹- خانم دالووی؛ یک روز با خانم دالووی

       

      خانم دالووی؛ یک روز با خانم دالووی

       

      به احتمال زیاد «خانم دالوی» عجیب‌ترین رمان «ویرجینیا ولف» است. رمان خانم دالووی شرح یک روز از زندگی یک زن ثروتمند و اهل معاشرت در جامعه بریتانیا با نام «کلاریسا دالووی» است که از زبان سوم شخص روایت می‌شود. داستان از صبح روزی در ماه ژوئن آغاز می‌شود که خانم دالووی به قصد خریدن گل برای مهمانی باشکوهی که قرار است شب در منزلش برگزار شود و مهمانان مهمی از جمله نخست‌وزیر به این مهمانی دعوت هستند از خانه بیرون می‌رود و…شخصیت‌های فراوان در طول داستان با افکار گذشته، بیماری‌های ذهنی و روحی، استرس‌های ناشی از جنگ جهانی اول، شرایط و فشارهای اجتماعی و … دسته و پنجه نرم می‌کنند و همین مسائل شالوده اصلی داستان را تشکیل می‌دهند. سبک و سیاق منحصر به فرد رمان، دقت و ظرافت کار نویسنده، موضوع و زمان‌بندی دقیق همگی یکی از بهترین و مورد احترام‌ترین رمان‌های ادبی تمام تاریخ را رقم زده‌اند.

       

      ۱۰- چیزهایی که در هم شکسته

       

      چیزهایی که در هم شکسته

       

      ادبیات غرب معمولا به کتاب‌هایی که توسط نویسندگان اهل شمال آمریکا، آمریکایی لاتین یا اروپا نوشته می‌شوند روی خوش نشان می‌دهند. اما این بار نویسنده‌ای آفریقایی و اهل نیجریه به نام «چینوا آ چه بی» اثری خلق کرده که سالهاست مورد توجه منتقدان ادبی است. «چیزهایی که در هم شکسته» داستان زندگی مردمان اهل قاره آفریقاست که با ورود مبلغان مسیحی و استعمارگران اروپایی زندگی‌شان دچار بحران می‌شود و گاهی از هم می‌پاشد.

       

      ۱۱- جین ایر؛ عشق و جنون

       

      جین ایر؛ عشق و جنون

       

      «شارلوت برونته» نویسنده انگلیسی در قرن نوزدهم میلادی با خلق رمان اجتماعی و ادبی «جین ایر» نام خود را بر سر زبان‌ها انداخت. رمان دربارهٔ زندگی دختری به نام جین است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست می‌دهد و پس از ناملایماتی که از خاله و پسر خاله‌هایش می‌بیند به پرورشگاه سپرده می‌شود و در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ می‌شود. جین ایر جوان که حالا معلم شده برای تدریس به خانه‌ای اشرافی می‌رود، ارباب خانه آقای راچستر که مردی خیالاتی و عاشق پیشه است به تدریج به او علاقه‌مند می‌شود، ولی زمانی که جین متوجه می‌شود او قبلاً ازدواج کرده و همسر او که حالا دیوانه است در طبقه بالا همان خانه زندگی می‌کند سرخورده شده و خانه را ترک می‌کند. در میانه راه بیهوش می‌شود و یک کشیش با خواهرانش او را پیدا کرده و از او نگهداری می‌کنند. کشیش کم کم به جین علاقمند می‌شود اما… از روی این کتاب چندین فیلم سینمایی ساخته شده که اغلب با استقبال تماشاگران روبه‌رو شده‌اند.

       

      ۱۲- به رنگ ارغوان

       

      به رنگ ارغوان

       

      رمانی آمریکایی که نویسنده‌اش «آلیس واکر» به خاطر نوشتن آن برنده جایزه ادبی پولیتزر و جایزه کتاب ملی آمریکا شد. داستان از این قرار است که «سِلی جکسن»، دختر نوجوان سیاه‌پوستی است، که پدرش فرزندان او را به خانواده ثروتمند «ساموئل‌«ها می‌فروشد. خود او را نیز به آلبرت‌ جانسن گلاور، مرد سیاه‌پوست بیوه‌‌ای واگذار می‌کند، که در واقع عاشق خواهر «سلی» یعنی «نتی» (بوسیا) بوده است. سلی با وجود آزار و اذیت مدام «آلبرت» و فرزندانش، سعی می‌کند همسر مطیعی باشد. «نتی» از خانه‌ی پدر فرار می‌کند، و نزد «سلی» می‌آید. اما «آلبرت» او را بیرون می‌کند. «نتی» قول می‌دهد برای «سلی» نامه بنویسد، ولی هیچ‌گاه نامه‌ ای به دستش نمی‌رسد… این کتاب با ترجمه آقای امیرحسین مهدی‌زاده به فارسی برگردانده شده است.

      به رنگ ارغوان مملو است از موضوعاتی مثل نژادپرستی و تبعیض جنسیت و حق‌کشی. استیون اسپیلبرگ در سال ۱۹۸۵ فیلمی به همین نام ساخت که نامزد جایزه اسکار در ۱۱ رشته شد.

      ارتباط ماه تولد و همسر آینده شما؛ زوج مناسب شما متولد چه ماهی است؟

      ارتباط ماه تولد و همسر آینده شما؛ زوج مناسب شما متولد چه ماهی است؟

       

      انتخاب فرد مناسب برای ازدواج دغدغه تمام افراد مجرد است. از سوی دیگر دانستن خصوصیات ماه تولد فردی که برای ازدواج در نظر دارید هم یک سرگرمی جالب است و هم برای برخی افراد برای انتخاب همسر اهمیت فراوانی دارد. از سوی دیگر این‌که متولدین ماه‌های مختلف خصوصیات اخلاقی منحصر به خودشان را دارد از نظر علمی هیچ منبع معتبری ثابت نشده است. اما این یک واقعیت است که فصل تولد احتمال ابتلا به برخی بیماری‌های جسمی و روحی را بیشتر یا کمتر می‌کند. دلیل آن هم تفاوت در شدت نور، رطوبت هوا، دمای متوسط، رژیم غذایی و سایر فاکتورهای محیطی است، یعنی همان مواردی که احتمالا روی خلق و خوی ما هم تاثیرگذارند. ارتباط میان ماه تولد و زوج مناسب آینده‌تان را از سایت Dazzling در مجله کوروش بخوانید.

       

      ترتیب ماه‌های میلادی و معادل آن به شمسی

       

      ترتیب ماه‌های میلادی و معادل آن به شمسی

       

      در مجموع ماه های میلادی را با ماه های شمسی به صورت زیر می‌توان تطبیق داد. اما خوب است بدانید که این تطبیق نسبی است و در برخی سال‌ها گاهی یک روز تفاوت و جا به جایی اتفاق می‌افتد.

      ۱۱ دی تا ۱۱ بهمن – ماه ژانویه

      ۱۲ بهمن تا ۹ اسفند- ماه فوریه

      ۱۰ اسفند تا ۱۱ فروردین – ماه مارس

      ۱۲ فروردین تا ۱۰ اردیبهشت – ماه آوریل

      ۱۱ اردیبهشت تا ۱۰ خرداد – ماه می

      ۱۱ خرداد تا ۹ تیر – ماه ژوئن

      ۱۰ تیر تا ۹ مرداد – ماه جولای یا ژوئیه

      ۱۰ مرداد تا ۹ شهریور – ماه آگوست یا اوت

      ۱۰ شهریور تا ۸ مهر – ماه سپتامبر

      ۹ مهر تا ۹ آبان – ماه اکتبر

      ۱۰ آبان تا ۹ آذر- ماه نوامبر

      ۱۰ آذر تا ۱۰ دی – ماه دسامبر

       

      متولدین ماه ژانویه

      متولدین ماه ژانویه از همان ابتدای سنین نوجوانی اهداف خود را دنبال می‌کنند و برای رسیدن به آن‌ها همواره تلاش می‌کنند. زنان متولد ماه ژانویه از مردان متولد ژانویه، مارس و اکتبر بیشترین انرژی و عشق را می‌گیرند اگر چه این انرژی عاطفی معمولا به ازدواج منجر نمی‌شود. از سوی دیگر مردان متولد ژانویه بیشتر جذب زنان متولد ماه اکتبر می‌شوند و زنان متولد جولای و آگوست چندان برای‌شان انرژی مثبت و جذابیت ندارند.

       

      متولدین ماه فوریه

      اگر متولد ماه فوریه هستید و مسئله ماه تولد و همسر آینده برای‌تان جذابیت دارد بهتر است بدانید زنان ماه فوریه بهترین جفت برای مردان ماه فوریه هستند. از سوی دیگر زنان متولد ماه فوریه علاوه بر مردان متولد ماه فوریه با مردان متولد ماه آوریل بهتر کنار می‌آیند. از سوی دیگر زنان متولد ماه فوریه به طرز عجیبی جذب زنان متولد ماه‌های فوریه و اکتبر می‌شوند. زنان متولد سایر ماه‌ها جذابیت کمتری برای مردان متولد ماه فوریه دارند.

       

      متولدین ماه مارس

      زنان متولد ماه مارس با مردان متولد تمام ماه‌ها جفت می‌شوند و از نظر عاطفی ارتباط برقرار می‌کنند. اما مردان متولد ماه‌های فوریه و آگوست چندان باب میل‌شان نیستند. مردان متولد ماه مارس بیشترین احساس و اعتماد را نسبت به زنان متولد ماه ژانویه دارند و در نهایت زنان متولد ماه جولای با مردان متولد ماه مارس یک جفت خوب را تشکیل می‌دهند.

       

      متولدین ماه آوریل

      اگر بخواهیم در مورد ارتباط میان ماه تولد و همسر آینده زنان متولد آوریل صحبت کنیم باید اعتراف کنیم که زنان متولد آوریل به طور انحصاری با مردان متولدین تمام ماه‌ها جور می‌شوند و کنار می‌آیند. از سوی دیگر مردان متولد فوریه و سپتامبر بیشترین همخوانی را با زنان متولد آوریل دارند. مردان متولد آوریل اما بیشتر مورد اعتماد زنان متولد فوریه هستند و البته زنان متولد ماه جولای هم با مردان متولد آوریل خیلی خوب کنار می‌آیند و سازگار هستند.

       

      متولدین ماه می

       

      متولدین ماه می

       

      صحبت کردن در مورد زنان متولد ماه «می» مثل صحبت درباره زرادخانه‌ای برای از پا درآوردن مردان است. با تشکر از این توانایی آن‌ها اما باید بگوییم که در مورد ارتباط ماه تولد و همسر آینده برای زنان متولد ماه «می» بهترین گزینه مردان تولد ماه دسامبر هستند. این در حالی است که متولدین ماه‌های فوریه ، آوریل و ژوئن کمترین شانس را در این زمینه دارند. در مورد مردان متولد ماه «می» هم باید بگوییم که اگر آن‌ها به دنبال رابطه‌ای پایدار و طولانی مدت هستند بهتر است به زنان متولد ژوئن و آگوست نزدیک شوند.

       

      متولدین ماه ژوئن

      متولدین ماه ژوئن از آن‌دسته آدم‌های خوش‌بینی هستند که معمولا جنبه‌های مثبت زندگی را می‌بینند. خانم‌های متولد ژوئن معمولا بسیار احساساتی و البته حساس هستند. به نظر می‌رسد از نظر ارتباط ماه تولد و همسر آینده بهترین گزینه برای خانم‌های متولد ژوئن مردان متولد ماه می، ژوئن و نوامبر هستند. از سوی دیگر برای مردان متولد ژوئن بهترین انتخاب زنان متولد آوریل، ژوئن و جولای هستند.

       

      متولدین ماه جولای

      خلق و خوی شاداب و علاقه به زندگی خوب و مرفه ویژگی مشترک زنان متولد ماه جولای است. در مورد ارتباط ماه تولد و همسر آینده این مردان متولد ماه‌های می، آگوست و اکتبر هستند که بیشترین همخوانی را با زنان متولد ماه جولای دارند. این در حالی است که مردان متولد ماه جولای با زنان آوریل و دسامبر بهتر کنار می‌آیند. البته زنان متولد ماه فوریه هم در صورتی که کمی با خودشان کنار بیایند می‌توانند دل مردان متولد جولای را به دست بیاورند.

       

      متولدین ماه آگوست

      زنان متولد ماه آگوست در کنار مردان متولد ماه می بیشتر از دیگران احساس شادمانی را تجربه خواهند کرد. از سوی دیگر خانم‌های متولد ماه‌های ژوئن، اکتبر و دسامبر بیشتر شانس را برای بودن در کنار مردان متولد آگوست دارند. اما مردان متولد ماه آگوست شادترین و پایدارترین روابط را با زنان متولد ژانویه، مارس و نوامبر تجربه می‌کنند.

       

      متولدین ماه سپتامبر

       

      متولدین ماه سپتامبر

       

      در مورد ارتباط ماه تولد و همسر آینده، متولدین ماه سپتامبر کمی سخت‌تر از سایرین در دام روابط عاطفی می‌افتند چون سپتامبری‌ها به داشتن تفکر تحلیلی و منطقی مشهور هستند. اما در مقوله عشق و روابط عاطفی متولدین ماه سپتامبر طرفدار یک رابطه طولانی مدت و پایدار هستند. زنان متولد سپتامبر بیشترین همخوانی را با مردان متولد ژانویه دارند. مردان متولد سپتامبر هم بیشتر سمت خانم‌های متولد اکتبر و دسامبر جذب می‌شوند اما زمانی قلب‌شان بیشتر از همیشه با عشق می‌تپد که زنی متولد ماه آوریل یا آگوست را کنار خود ببینند.

       

      متولدین ماه اکتبر

      افرادی که در ماه اکتبر متولد می‌شوند معمولا شخصیتی سخت‌کوش و قوی با اعتماد به نفس بالا و از نظر کاری بسیار قوی و سخت‌کوش هستند. زنان متولد ماه اکتبر به راحتی با مردان متولد ژانویه، فوریه، آگوست و سپتامبر کنار می‌آیند. اما مردان متولد اکتبر بیشتر با زنان متولد ماه‌های ژانویه، جولای و نوامبر جور هستند.

       

      متولدین ماه نوامبر

      در مورد ارتباط ماه تولد و همسر آینده باید بگوییم که زنان متولد نوامبر بیشتر جذب مردان متولد اکتبر و نوامبر می‌شوند. علاوه بر این مردان متولد آگوست هم برای جلب توجه زنان متولد ماه نوامبر شانس خوبی دارند. از سوی دیگر مردان متولد ماه نوامبر قطعا با خانم‌های متولد ماه‌های ژوئن، نوامبر و دسامبر بیشتر از سایرین تفاهم دارند. اما برای ازدواج بهترین گزینه برای مردان متولد نوامبر زنان متولد ژانویه و آوریل هستند.

       

      متولدین ماه دسامبر

      متولدین ماه دسامبر افرادی خوش‌بین هستند. زنان متولد دسامبر با دیدن مردان متولد ماه جولای، آگوست و نوامبر احتمالا بیشتر از لحاظ عاطفی تحت تاثیر قرار می‌گیرند و مردان متولد ماه «می» کمترین جذابیت را برای زنان دسامبری دارند. مردان متولد دسامبر اما بیشترین احساس را نسبت به زنان متولد اردیبهشت دارند. از سوی دیگر زنان متولد فوریه و جولای همخوانی و تناسب روحی و عاطفی چندانی با مردان متولد دسامبر ندارند.

      زیر یک سقف با همسر وسواسی عشقی با طعم مواد شوینده!

      زیر یک سقف با همسر وسواسی عشقی با طعم مواد شوینده!

      دستات رو شستی؟ کفشات رو که در آوردی، سریع برو پاهات رو بشور! دست خیست رو به کلید و پریز نزن! این‌ها جملات آشنایی است برای آنان که همسرانی وسواسی دارند. حرف‌هایی که شاید در قدم اول خیلی غیر معمول به نظر نیایند، اما اگر روزی چند بار شنیده شوند و هیچ منطق و دلیلی نداشته باشند، می‌توانند مثل یک سوهان، روح را تراش دهند

      . همسر وسواسی وسواس یعنی...

      اما واقعاً وسواس چیست؟ آیا هرکسی که به تمیزی و پاکی کمی بیش از حد عرف اهمیت می‌دهد، وسواسی است؟ وسواس یكی از شایع‌ترین، پیچیده‌ترین و آزاردهنده‌ترین اختلالات روانی است و زیرمجموعه بیماری‌های اضطرابی. وسواس در تعریف کلی، فكر، احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار هم رفتاری آگاهانه و عودكننده را شامل می‌شود كه نام آن O.C.Dیا 0bsessive Compulsive Disorderیا اختلال وسواسی اجباری می‌باشد.

      ریشه بیماری وسواس اضطراب است و به 2 شكل فكری و عملی بروز می‌كند. افرادی كه دچار افكار وسواسی هستند، مدام مضطرب می‌شوند و انجام عمل وسواسی اضطرابشان را كاهش می‌دهد و چنان‌چه فردی در مقابل انجام عمل وسواسی مقاومت كند، اضطرابش بیشتر و بیشتر خواهد شد. معروفترین وسواس عملی وسواس شستشو معروف‌ترین انواع وسواس است اما فقط به همین جا ختم نمی‌شود، شمارش افراطی برای کنترل

      دقیق همه‌چیز، نظم بیش از حد، چک کردن‌های خسته کننده و... همه‌ی این‌ها می‌تواند جز اعمال وسواسی باشد. وقتی شریک زندگی‌تان اصرار دارد دستان شما همیشه آلوده است و یا باید چندین بار هر چیز را بشوید تا به اصطلاح به دلش بچسبد و یا این‌که هر بار به حمام می‌رود، ساعت‌ها طول می‌کشد تا بیرون بیاید، زندگی خانوادگی برای‌تان جهنم می‌شود. کاملاً حق دارید، اما قرار ما این است که هر صورت مسئله‌ای را حل کنیم. باید راه‌های مختلف را بیازمایید تا به جواب درست برسید. فراموش نکنید همسرتان فقط وسواس دارد، همین! او همان مرد مهربان یا زن وفادار و کدبانویی است که به همسری انتخاب کردید، حال دچار یک مشکل شده است پس در عشق و علاقه‌تان خللی ایجاد نکنید هنر زندگی با یک بیمار وسواسی مطمئن باشید که همسرتان از این کارها و تکرارها لذت نمی‌برد، بلکه یک نیروی درونی او را وادار می‌کند برای رفع اضطراب و ناامنی‌اش این کارها را انجام دهد. در حقیقت همسرتان بیمار است.

      وقتی به او به چشم یک بیمار نگاه کنید بیشتر می‌توانید در کنارش باشید و کمکش کنید تا وقتی که فکر نمایید او از عمد می‌خواهد آزارتان دهد. بگذارید برای‌تان بگویم چرا شیر آب مدت‌هاست که باز است، همسر شما یک‌بار دستانش را می‌شوید، اما درست وقتی که می‌خواهد شیر آب را ببندد، فکری به سراغش می‌آید: «دستانت هنوز کثیف هستند، ممکن است بیمار شوی!» او به ناچار دوباره دستانش را می‌شوید، این‌بار مواد شوینده‌ی بیشتری استفاده می‌کند اما باز هم وقتی می‌خواهد کارش را تمام کند، این فکر به سراغش می‌آید و اگر بخواهد به آن بی‌محلی کند، دچار اضطراب می‌شود. اگر به این حرکات همسرتان به چشم یک بیماری نگاه کنید و درک نمایید که چه لحظات سختی را پشت سر می‌گذارد، بجای عصبانیت از او، حس دلسوزی‌تان تحریک می‌شود.

      بهتر است به عنوان نزدیک‌ترین فرد به او کمی در مورد بیماری وسواس مطالعه کنید.

      از افراد آگاه کمک بگیرید تا بدانید دقیقاً با چه چیزی رو به رو هستید. فراموش نکنید همسرتان فقط وسواس دارد، همین!

      او همان مرد مهربان یا زن وفادار و کدبانویی است که به همسری انتخاب کردید، حال دچار یک مشکل شده است پس در عشق و علاقه‌تان خللی ایجاد نکنید. همسر وسواسی وسواس از بیماری‌های اضطرابی است، سعی نمایید با فراهم کردن آرامش برای او کاری کنید که اضطراب کمتری را تجربه کند. هر چه اضطرابش بیشتر شود،

      برای فروکش کردن آن اعمال وسواسی بیشتری را نشان می‌دهد. او را متقاعد کنید به یک روانشناس مراجعه کند. گاهی باید ریشه‌ی این رفتارها در او پیدا شود. گاهی باید از دارو استفاده کند. در هر صورت یک روانشناس متخصص می‌تواند در طول مسیر همراهتان باشد تا وسواس را از زندگی‌تان دور کنید. صبور باشید و برای اصلاح همسرتان عجله نکنید، اگر حتی برای او دارو تجویز کردند، این بدان معنی نیست که با خوردن چند قرص مثل زمانی که گلو درد دارید، نشانه‌های بیماری از بین برود، مشکلات روانی اصولاً دوره‌ی درمانی طولانی‌تری را طلب می‌کنند.

      در قدم اول شدت تظاهرات وسواسی کم می‌شود تا کم‌کم به طور کل برطرف شود، پس عشق شما به همسرتان، تحمل وضعیت موجود و کمک گرفتن از یک فرد متخصص می‌تواند سه ضلع مثلث درمان همسر وسواسی‌تان باشد.

      فراموش نکنید زندگی با یک شخص وسواسی، هر چند سخت و طاقت فرساست، اما هر مشکلی راه حلی دارد. کافیست بخواهید کنار همسرتان باشید و به او کمک کنید.

      بخش خانواده ایرانی تبیان

      تاسوعا؛ روز آمادگی برای شهادت

      تاسوعا؛ روز آمادگی برای شهادت
      تاسوعا یعنی روز نهم محرم و یک روز مانده به عاشوراست. در فاصله میان رسیدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثی اتفاق افتاد که می توانیم آن را آمادگی روانی برای شهادت بخوانیم. در اینجا پنج حادثه که در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت یادآوری می کنیم تا نقش روانی تاسوعا در آمادگی برای شهادت روشن شود.

      در کربلا تا روز نهم محرم خبری از جنگ نبود. سپاهیان دشمن مانع حرکت آن حضرت به کوفه شده بودند و اصرار می کردند که ایشان با یزید بیعت کند و امام هم نمی پذیرفت. در روز نهم – یعنی تاسوعا - شمر وارد کربلا شد و نامه ابن زیاد را به عمر بن سعد داد که دستور جنگ بود. در ابتدا ابن سعد رغبتی به این کار نداشت اما حاضر نشد که کنار بکشد. به این جنگ راضی شد و خود را بدبخت جاویدان کرد.

      در فاصله میان رسیدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثی اتفاق افتاد که می توانیم آن را آمادگی روانی برای شهادت بخوانیم. در اینجا پنج حادثه که در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت یادآوری می کنیم تا نقش آنها در آمادگی برای شهادت روشن شود.

      شما چهار نفر در امانید
      شمر که دید ابن سعد آماده جنگ است به نزدیک لشگر امام حسین علیه السلام رفت و فرزندان ام البنین علیهاالسلام را که مادرشان هم قبیله با او بود صدا زد و گفت: شما در امانید به همراه برادر خود حسین نجنگید و از او کنار بکشید.

      آنها نپذیرفتند و پاسخی دندان شکن به او دادند و شمر با حالت خشم به لشگرگاه خود بازگشت.
      فرصتی برای عبادت
      ابن سعد با شعار «ای لشگرهای خدا سوار شوید و به بهشت بشارت دهید» لشگر خود را به سمت اصحاب امام حسین علیه السلام روانه کرد. حضرت سید الشهداء علیه السلام، عباس علیه السلام را با بیست نفر به سوی آنها فرستاد تا بپرسند خبر چیست. آنها خبر از جنگ دادند. حضرت عباس علیه السلام سریعا برای کسب تکلیف پیش امام حسین برگشت و در این مدت بقیه گروه او لشگر دشمن را موعظه مى‏نمودند. امام حسین علیه السلام از ایشان مهلتى خواست و فرمود: امشب را صبر كنند و نبرد را به فردا موکول کنند كه امشب قدرى نماز و دعا و استغفار كنم، زیرا خدا مى‏داند كه من نماز و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست مى‏دارم.

      امشب همگی بروید و در کربلا نمانید
      امام سجاد علیه السلام فرمودند: من در آن وقت مریض بودم، با آن حال نزدیك شدم و شنیدم كه پدرم به اصحاب خود گفت:

      ثنا مى‏كنم خداوند خود را به نیكوتر ثناها، و حمد مى‏كنم او را بر سختی و آسانی، اى پروردگار من، سپاس مى‏گزارم تو را بر این كه ما را به تشریف نبوّت تكریم فرمودى، و قرآن را تعلیم ما نمودى، و ما را در دین دانا كردى، و ما را گوش شنوا و دیده بینا و دل دانا عطا كردى، پس ما را از شكرگزاران خود قرار ده.

      امّا بعد، همانا من اصحابى باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمى‏دانم، و اهل بیتى از اهل بیت خود نیكوتر ندانم، خداوند شما را جزاى خیر دهد بدانید که به همه شما اجازه می دهم که بروید و هیچ ایرادی هم نیست اكنون پرده شب شما را فرو گرفته است به کمک این تاریکی از اینجا بروید. چون آن جناب سخن را به اینجا رسانید.

      حضرت عباس علیه السلام گفت: براى چه این كار كنیم؟ آیا براى آن كه بعد از تو زندگى كنیم؟ خداوند هرگز نگذارد كه ما این كار ناشایسته را دیدار كنیم.

      بقیه یاران نیز هر یک به زبان خود و با عبارتهای محکم و زیبا درباره جانفشانی در راه او را که با جان و دل انتخاب کرده بودند سخن گفتند. سپس آن حضرت همگی را دعای خیر فرمود.

      آماده شدن خواهر برای مصائب بزرگ
      از امام سجاد علیه السلام نقل شده که در آن شب عمّه‏ام زینب علیهاالسلام پرستارى من مى‏كرد كه شنیدم پدرم این اشعار را قرائت مى‏فرمود:

      یا دهر أفّ لك من خلیل كم لك بالاشراق و الأصیل‏

      به سبب این اشعار گریه در گلوى من گرفت ولی بر آن صبر نمودم اما عمّه‏ام نتوانست خویشتنداری کند و بی اختیار به سمت آن حضرت شتافت و گفت: وا ثكلاه! كاش مرگ مرا نابود می کرد، اکنون مانند زمانی است که مادرم فاطمه و پدرم على و برادرم حسن از دنیا رفتند، اى برادر تو جانشین گذشتگانى و فریاد رس بقیّه آن‏هایى.

      سید الشهداء علیه السلام به او نگاه کرد و فرمود: اى خواهر! مراقب باش كه شیطان حلم تو را نرباید ... اى خواهر! بپرهیز از خدا و شكیبایى‏كن و بدان كه اهل زمین مى‏میرند و اهل آسمان باقى نمى‏مانند و هر چیزى در معرض هلاكت است جز ذات خداوندى كه خلق فرموده به قدرت خویش خلایق را بر مى‏انگیزاند و زنده مى‏گرداند ایشان را و اوست فرد یگانه.

      جدّ و پدر و مادر و برادر من بهتر از من بودند و هر یك دنیا را وداع نمودند، و از براى من و براى هر مسلمى است كه اقتدا و تأسّى كند بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله. اى خواهر! من تو را قسم مى‏دهم و باید به قسم من عمل كنى، وقتى كه من كشته شوم گریبان در مرگ من چاك مکن و چهره خویش را به ناخن مخراش و از براى شهادت من به ویل و ثبور (هلاکت) فریاد نكنى. اینگونه، زینب آرامش یافت.

      شب عبادت
      به دستور حضرت امام حسین علیه السّلام در آن شب خیمه‏هاى حرم را متّصل به یكدیگر برپا كردند، و بر دور آن‏ها خندقى حفر كردند و از هیزم پر نمودند كه جنگ از یك طرف باشد و حضرت على اكبر علیه السّلام را با سى سوار و بیست پیاده فرستاد كه چند مشك آب با نهایت خوف و بیم آوردند و اهل بیت و اصحاب خود را فرمود كه از این آب بیاشامید، وضو بسازید و غسل كنید و جامه‏هاى خود را بشویید كه كفنهاى شما خواهد بود و آنان تمام آن شب را به عبادت و دعا و تلاوت و تضرّع و مناجات به سر آوردند و صداى تلاوت و عبادت از لشگر سعادتمند آن نور دیده خیر البشر بلند بود.

      آمادگی برای شهادت
      همه این رخدادها نشان می دهد که روز تاسوعا و شبی که بعد از آن آمد مقدمه ای برای روز شهادت بود. در تاسوعا روشن شد که سرنوشت همه مردان شهادت است و آنها هم به میل خود آن افتخار را پذیرفتند و زینب سلام الله علیها به مقام صبر رسید. تعدادی از افراد خوشبخت از لشکرگاه دشمن به آنها ملحق شدند و سید الشهداء علیه السّلام و اصحاب سعادتمند ایشان فضای خیمه گاه را به نور قرآن و استغفار و مناجات روشن کردند و با آمادگی کامل صبحگاه فردا پا به نبرد گذاشتند.

      منبع:
      مطالب وقایع تاسوعا از کتاب منتهی الآمال، شیخ عباس قمی اتخاذ شده است.

      tebyan

      هدف خدا از خلقت ميلياردها ستاره و كهكشان چيست؟

      هدف خدا از خلقت ميليارد ها ستاره و ميليون ها كهكشان كه فقط در تعدادي از آنها امكان حيات وجود دارد ، چيست؟ اگر خدا جهان را براي امتحان و به خاطر وجود معصومين وحضرت خاتم (ص) آفريده، پس چه نيازي به اين همه عظمت مي باشد؟ و آيا هنگامي كه دوره زندگي انسان روي زمين به پايان مي رسد، جهان نيز به پايان مي رسد يا باقي مي ماند؟

      پاسخ:

      براي پاسخ به سوالات سه گانه فوق، ذكر مقدمه اي لازم به نظر مي رسد. . در بحث از فلسفه خلقت بر اساس جهان بيني الهي، موحدين معتقدند كه جهان را خالقي است خدا نام و يكي از صفات او « حكمت » است بر اساس اين صفت نظام عالم را بر اساس غايت داشتن خلق كرده است ، يعني اشياء بيراه و گمراه نيستند، اشياء خلق شده اند در حالي كه به سوي كمال خودشان به هدايت تكويني و يا تشريعي راه مي يابند و ميل رسيدن به كمال مطلوب در درون هر ذرهاي از ذرات موجودات هست و خود فعل به گونه اي است كه رو به سوي هدف دارد وخداي حكيم مخلوقات را كه فعل خودش مي باشد ، به هدف مي رساند. (1) خداي حكيم جهان را آفريده تا هر چيزي را به كمال متناسب خودش برساند. يك نگاهي هر چند كوتاه به جهان و انسان نشان دهنده آن است كه همه به سوي كمال رهسپارند. دانه گندم يا هسته ميوه اي كه در دل خاك نهفته است ، همواره مراحلي را طي مي كنند تا به كمال نهايي خود ، كه بوته گندم يا ميوه اي مطلوب است ، دست يابند و هم چنين نطفه اي كه در رحم مادر بسته مي شود ، از آغاز پيدايش به سوي هدف غايي خود، يعني انسان كامل، رهسپار است. قرآن مي فرمايد: قال ربنا ا لذي اعطي كل شي خلقه ثم هدي(2) خدا كه از هر حيث واجب الوجود و چشمه اي فياض و مبدئي است نعمت آفرين ، به همه چيز آنچه را لازم داشته داده و براساس حكمتش همه چيز را به سوي كمال متناسب خود آن هدايت نموده است. او انسان و جهان را پرورش داده و از نقص به كمال مي برد و در حكمت و هدف داشتن او همين بس كه فعلش بي غايت نيست .«چون لازمه حكمت اين نيست كه خود حكيم از فعل خود مستفيد گردد و وجود خود را به اين وسيله تكميل كند، بلكه مقتضاي ذات و فياض بودن خدا اين است كه عالم را بيافريند تا عالم به كمال برسد. » (3) و چگونه مي توان گفت خدا مستكمل و نيازمند به آنچه خود آفريده مي باشد و با خلقت عالم نيازش را رفع و به كمالي نايل گشته درحالي كه خود كمال و بي نياز مطلق است كه قرآن مي فرمايديا اَيُّهَا الناس اَنْتُم الفُقَراءُ الِي اللّه و اللّه هُوالغَنِي الحَميدُ»(4) ، اي مردم ، همه شما نيازمند به خدا هستيد و تنها خداست كه غني و ستوده است يكي ديگر ار صفات خدا كه هستي محض ، منشأ و سرچشمه تمام خيرات ، فضايل، كمالات و واجد همه صفات كما ليه است، « فياض» بودن او است ، چرا كه لازمه كمال ، فياضيت است و هر موجودي كه كامل باشد، فياض نيز هست و هر وجودي كه ناقص باشد از فيض بخش تهي است. بنا براين خدا، فياض علي الاطلاق است، و فياضيت مطلقه او ايجاب فيض بخشي مي كند و جهان خلقت نيز نتيجه فيض وجود اوست و آنچه كه از مبدأ وجود صادر مي شود ، صدورش بر اساس فيض وجودي آن مبدأ است . اين نكته نيز ضروري مي نمايد كه چون همه موجودات، از خدا كسب فيض مي كند ،هيچ يك از آنها به هيچ وجهي از وجوه ، نه سبب وجود ، نه غايت وجود و نه موجب كمالي براي اوست . حال با عنايت به ذكر اين مقدمه فلسفي كلامي و با توجه به دو صفت حكمت و فيض خدا ، به پاسخ سوالات فوق بايد پرداخت . الف : در پاسخ به اين سوال كه: چرا خدا ميليون ها ستاره و كهكشان هاي خالي از موجودات زنده را آفريده و اين بر خلاف حكمت الهي است؟ ا بايد گفت اولا: هر چند برخي از مفسرين با تمسك به اين آيه كه مي فرمايد: «ازآيات خدا خلقت آسمان ها و زمين و جنبندگاني است كه درآن دو منتشركرده است»(5)مي گويند: آيه صراحت دارد در اين كه موجودات زنده ديگري غير از فرشتگان در كرات آسماني وجود دارد، چون واژه «جنبنده» بر فرشتگان اطلاق نمي شود.(6) و لكن اين كه « در كرات ديگر يا زمان هاي پيشين موجود ديگري شبيه انسان بوده يا نبوده يا بعدا خواهد آمد يانه؟ عقل قاصر بشر اطلاع دقيقي نمي تواند بدهد و نص معتبري هم بر نفي يا اثبات نداريم .»(7) ثانيا خلقت اشياء چه در سطح وسيع و گسترده آن كه شامل كهكشان ها هم بشود و چه در سطح محدود زمين وآسماني كه ما مي شناسيم همه و همه اثر فيض خدا و درحد خود شان خير و كمال است، چون « وجود» كمال است و همين كه كهكشان يا سياره اي را خدا از سرحد عدم به مرحله وجود آورده و لباس هستي برآن پوشانده اين خودش خيراست. حال اين موجود مخلوق در خدمت و اختيار يك موجود ديگر باشد و يا نباشد، چون لازمه مطابق بودن خلقت مخلوقي با حكمت الهي ، اين نيست كه الا و لابد موجود ديگري مثل انسان ازآن فقط نفع مادي ببرد و اگر چنين نفعي نبرد با حكمت خدا ساز گار نباشد، بلكه تفكر در خلقت عالم هستي با همه طول و عرض آن و نتيجه گيري از اين تفكر و رسيدن به اين كه جهان را صاحبي است خدا نام ، برترين نفع براي بهترين موجود است . بنابر اين با توجه به فياضيت مطلقه حق تعالي اگر خدا، كهكشان ها را كه دانشمندان با چشم هاي مسلح از وجود آن ها حكايت مي كنند ، نمي آ فريد جاي سوال داشت، زيرا لازم ميآمد كه بخشي از عالم كه امكان وجود را داشته است از نور «وجود» محروم شود در حالي كه فياضيت مطلقه الهي ، با تعطيل فيض سازگار نيست. چنانكه خدا در مورد انسان مي فرمايد: و لا يزالون مختلفين... الا من رحم ربك و لذلك خلقهم(8) بنابراين كه «ذلك» اشاره به رحمت حق تعالي باشد ، معناي آيه اين است كه خدا بشر را براي استحقاق رحمت خلق كرده است، حال اگر اين رحمت از ناحيه خدا از مردم سلب شود ، اين امر منافات با فلسقه خلقت بشر دارد. هم چنين كهكشاني كه امكان خلقت آن بوده، اگرخدا از آفريدن آن امساك نمايد اين نوعي امساك فيض است.
      ثالثا بر فرض كه كهكشان ها خالي از موجودات زنده وجود داشته باشد، ولي از نظر فلسفه الهي در جاي خود به اثبات رسيده است كه همه اجزاء عالم از يك سو مرتبط با هم و از سوي ديگر همه داراي حيات اند و پيوستگي اجزاء جهان عميق تر از پيوستگي اجزاء يك ماشين و از نوع پيوستگي اعضاي يك پيكر است كه اختلال در عضوي سبب اخلال در همه مي شود، چون حيات واحد و شخصيت واحد بر جهان حكومت مي كند و مجموع جهان يك واحد شخصي است همان طور كه يك فرد انسان با همه اعضاء و اجزاء فراوان كه بالغ بر ميلياردها سلول مي شود و هر سلول به نوبه خود از قسمتهايي تشكيل شده و هر قسمتي از ذرات فراوان فراهم آمده است، داراي يك شخصيت و يك روح است نه شخصيتها و حياتها و روحها.(9) حقيقت همين است، هرچند براي ما قابل درك نبا شد. روي اين جهت چه مي دانيم كه وجود كهكشان ها ( كه بر فرض از موجود زنده خالي هستند) در عالم هستي زايد است يانه ؟ و چه مي دانيم كه اگر كهكشان هاي مو جود نبود بر سر اين عالم چه مي آمد؟ و چه مي دانيم كه خود آن كهكشان ها حيات ندارد، چنان كه حيات جمادات را در همين كره خاكي نمي توانيم درك كنيم، در حالي كه و حي و قرآن مي گويد: جمادات زنده و داراي درك هستند و تسبيح الهي را به جا مي آورند. قرآن بعد از آن كه دل هاي بني اسرائيل را تشبيه به سنگ مي كند و مي فرمايد « دل هاي شما سنگ يا سخت تر از سنگ شد» سپس در همين رابطه به اقسام سنگ ها پرداخته و مي فرمايد« برخي از سنگ ها از خشيت الهي سقوط مي كند »(10)از همين آيه و آيات ديگر معلوم مي شود همه اجزاء عالم هستي از جمله سيارات و كهكشان ها داراي شعور و حيات اند، هرچند ممكن است متفاوت با حيات بشر باشد. ب: اما پاسخ به اين سوال كه « اگر خدا جهان را براي امتحان و براي انبياء و از جمله حضرت ختمي مرتبت و ائمه(ع) آفريده است چه نيازي است به اين همه عظمت؟» در پاسخ به اين پرسش لازم است خود اين مطلب، تحليل شود به اين بيان كه اگر مراد از سوال اين باشد كه: «در خلقت موجودات ديگر ازعظيم ترين كهكشان ها گرفته تا كوچكترين ذره ها ، هدفي نيست، لذا چه نيازي به خلقت آن ها است؟ » اين مطلب درستي نيست، زيرا گذشته از اين كه از نظر عقلي با حكمت الهي كه بدان اشاره شد ساز گار نيست ، خداوند در آيات فراواني خلقت زمين و آسمان و...را بر حق دانسته(11)، باطل را از نظام آفرينش نفي كرده است(12) اما اگر مراد اين باشد كه: « وقتي قرار است خدا اشرف مخلوقات يعني خاتم انبياء را بيافريند و فقط ايشان مد نظر است ، چه ضرورتي دارد كه عالم طبيعت و انسان هاي ديگري را خلق كند؟» در پاسخ بايد گفت اين نكته بسيار روشن است كه عالم ماده عالم تغيير، تحول و تدريج است و اصلا خلقت عالم ماده بر اساس تدريج است و در اين عالم وقتي انسان مي خواهد كاري را انجام بدهد و هدفي را تعقيب نمايد ، گاهي هدف مورد نظر و رسيدن به آن به گونه اي است كه انسان ناچار مي شود، مقدمات آن را انجام دهد، مثلا كسي مي خواهد دانشمند شود، براي رسيدن به اين هدف بايد مدرسه و دانشگاه برود، كتاب بخواند و هزاران كار ديگر را انجام دهد، چون دانشمند شدن موضوعي است كه اين مقدمات را مي خواهد. در مورد افعال الهي نيز چنين امري عقلايي است. البته نه به خاطر نياز خدا به مقدمات، بلكه به اين خاطر كه مرتبه وجودي فعل متأخر از آن مقدمات و مشروط به آن ها است، مثلا اراده خدا تعلق گرفته به اين كه موجود مختاري را به نام انسان خلق كند، ولي اين اختيار كه درانسان موجب تكامل او مي شو،د لازم است در عالم ماده باشد، پس آفريدن عالم ماده لازم است تا در اين عالم انسان برسر دو راهي هاي حق و باطل قرار گرفته و آزمايش شود و هركسي به ميزان لياقت خود استعداد هاي خويش را به فعليت رسانده و به مرتبه اي از كمال رسيده و در نهايت به خدا تقرب پيدا نمايد. و همين طوري بايد قافله بشر از دوره كودكي به سمت دوران بلوغ سير نموده تا برسد به دوره اي كه اشرف مخلوقات در آن دوره از صلب شخص خاصي به وجود بيايد. يعني لازم است اين مقدمات يكي پس از ديگري پشت سر گذاشته شود تا علت غايي عالم خلقت تحقق عيني يابد، چون علت غايي از نظر فلسفي ازحيث رتبه بر همه علل مقدم و از حيث وجود مؤخر است . از همين جا مي توان گفت شايد منظور اين روايت قدسي كه خداوند مي فرمايد: لَوْلا''ك لَما خَلَقْت اْلاَفْلاك(13) اين باشد كه خدا به مقتضاي ذات فياض خويش خواسته است، بيشترين رحمتش را افاضه كند و چون كساني كه لياقت دريافت بيشترين رحمت الهي را داشته باشد وجود نداشته، حكمت خدا اقتضا نموده كه ديگران را بيافريند تا شخص مورد نظر به وجود بيايد وآفريدن افراد ديگر لازم است، چون شرط تحقق فعل است. يعني به وجود آمدن شخص خاتم متوقف بر وجود انسان هاي قبلي است نه اين كه شرط فاعل باشد و شخص خاتم (ص) وائمه معصومين (ع) كه يك نفر شان در مقابل همه عالم مي ارزد، علت غايي عالم خلقت اند. و شايد هم معناي اين گونه روايات اين باشد كه عالم هستي با نظام احسن خود بدون وجود انسان هاي مثل پيامبرخاتم وائمه(ع) بي معني است و وجودش بدون وجود انسان كامل همانند سفره اي ا ست كه صاحب خانه بهترين غذا ها را روي آن قرار داده، اما آن عزيزترين مهمان او نيامده و غذاها را ديگران خورده اند. در چنين جايي صاحب خانه با خود مي گويد اگر مي دانستم فلاني نمي آيد، اين همه غذاهاي لذيذ تهيه نمي كردم. و نيز در رابطه با اين قبيل روايات و علت غايي بودن معصومين، مي توان گفت: از آن جا كه هدف از خلقت رسيدن هرچيزي به كمال متناسب خودش مي باشد و پيامبر(ص) و امام (ع) كامل ترين موجود ممكن هستند، پس پيامبر و امام غايت و هدف خلقت مي باشند. و اين گونه روايات هيچ گونه منافاتي با آيه وَ ما''خَلَقْت الْجِن وَ الانْس اِلا''ّلِيَعْبُدُون(14)كه هدف از خلقت را عبادت معرفي نموده است ندارد، زيرا عالي ترين و كامل ترين مرتبه عبادت از پيامبر و امام صادر مي شود، در نتيجه پيامبر و امام هدف خلقت به شمار مي روند و اين مطلب هر گز به اين معني نيست كه و جود مخلوقات ديگر بي هدف و غايت است و يا چرا خدا انسان كامل را در ابتدا نيافريد. درنتيجه بايد گفت در عالمي كه ما مي شناسيم، بر اساس ظواهر آيات(15) وروايات، كامل ترين موجود انسان است. البته انسان حقيقي كه خليفة الله ، مسجود ملائكه بوده و ايمان به خدا و.. دارد( نه انسان منهاي ايمان كه كاستي گرفته است) و تمام استعدادهاي دروني خود را به فعليت رسانده و متخلق به اخلاِ ق الهي شده و شايسته عنوان «خليفه الله» گرديده و چه بعدي دارد كه خلقت آسمان و زمين و... مقدمه براي خلقت انسان كامل درعالم طبيعت باشد كه خلقتش تدريجي مي باشد وچه جاي استبعاد است كه همه عالم برمحور وجود معصومين(ع) بچرخد ؟ درحالي كه خدا در قران درآيات فراواني اين مطلب را بيان كرده است ازجمله مي فرمايد: هو الذي خلق لكم ما في الارض جميعا (16)و يا فرموده والارض وضعها للأنام(17) و آيات ديگر. ج : اما پاسخ به اين پرسش كه بعد از پايان زندگي انسان و تحقق قيامت ، خداوند نسبت به ساير عالم چگونه معامله مي كند؟ سوالي است كه جوابش را از قران بايد گرفت. از نظر قران خلقت همه اشياء و انسان براي بازگشت به سوي پروردگار است كه وَاِلَي الِلّه تُرْجَع اْلاُمُور(18). امور به سوي خدا باز مي گردند. اشياء آفريده شدهاند و آمدهاند در اين عالم براي اين كه باز گردند به سوي پروردگار و به ابديت پيوسته و هيچ وقت فاني نشوند. چون مراد از هلاكتي كه قرآن مي فرمايد كل شئ هالك الا وجهه(19) عبارت است از بطلان وجود ابتدايي اشيا، به طوري كه دنيا و نشئه اول از وجود آنها خالي شود، و همه به نشئه آخرت منتقل گشته و به سوي خدا بازگشت كنند و نزد او قرار گيرند. پس فناي مطلق در كار نيست، براي اين كه صريح قرآن آن را نفي كرده، و آيات آن پيوسته ميفرمايد: بازگشت همه موجودات به سوي خداست ،و خدا منتهي(20)، و رجعت به سوي اوست(21) و مي فرمايد: وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ(22). اوست كه خلق را آغاز كرد، و دوباره آن را برمي گرداند.(23) و اين بازگشت همزمان با قيامت و بازگشت انسان است كه قرآن اين گونه آن را توصيف مي نمايد. قران درباره روز قيامت مي فرمايد : يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُه (24).مراد اين است كه آسمان با قدرت الهي روز قيامت پيچيده مي شود همانند طوماري كه پيچيده شده و نوشته ها يعني الفاظ و معانيي كه خود نوعي تحقق و ثبوت دارد، پيچيده ميشود، و با پيچيده شدنش غايب گشته و چيزي از آن ظاهر نمي ماند، نه عيني، و نه اثري. چيزي كه هست از داناي به غيب پنهان نميشو،د هرچند كه از ديگران پنهان ميگردد ، هم چنان كه نوشته از طومار پنهان نيست هر چند كه از ديگران پنهان است.(25). قيامت روزي است« كه آفتاب درهم پيچيده مي شود و ستارگان سقوط ميكنند و كوهها از شدت زلزله به راه مي افتند.(26)و « روزي كه زمين، به زميني ديگر و آسمانها نيز (به آسمانهاي ديگر) مبدل شود و (مردم) در پيشگاه خداي يگانه مقتدر حاضر شوند»(27) آيات فراواني در قرآن حكايت از آن دارد كه عالم هستي به صورت فعلي باقي نمي ماند. اتفاقاتي كه مقدمات قيامت است رخ مي دهد و در اثرآن عالم هستي دگرگون مي شود. از جمله آيات سوره: زلزال، واقعه(4-6) فجر(21) قيامت(9) نبأ(19-20) انفطار(1-4) و... گوياي همين مطلب است.

      پاورقی:

      1. ر،ک : مطهری ،مرتضی ، مجموعهآثار، انتشارات صدرا، بی تا، ج8 ص 427- 429 (غايت داشتن انسان و تأثير آن در شيوه تعليم و تربيت).
      2. طه:50
      3. مصباح یزدی ، محمدتقی ، معارف قران ،مؤسسه آموزشی امام خمینی ، دوم 1387 ،ج1-3،ص159
      4. فاطر: 5
      5. شوری:29
      6. مکارم شیرازی ، ناصر، پیام قران ، دارالکتب الاسلامیة ، پنجم ، ، ج 8 ، ص 1591383و فخر رازی ،تفسیر کبیر ، ج 27 ، ص171،
      7. مصباح یزدی ، محمدتقی ، معا رف قرآن،مؤسسه امام خمینی، دوم، 1387، ج 1-3ص 159
      8. هود:118و119
      9. مطهری ، مرتضی ، مجموعه آثار ، صدرا ،بی تا، ج6 ص 1016( خدا يكى است) و ج 15 ص 82.
      10. بقره : 74
      11. انعام: 73 دخان :38و آیات دیگر
      12. آل عمران: 191 و آیات دیگر
      13. نمازی شا هرودی ، شیخ علی، مستدرک سفینة البحار ، جامعه مدرسین 1419 ق، ج3 ص 167.
      14. ذاریات :56
      15. ازجمله این آیه که می فرماید: انا عرضنا الامانة و....(احزاب :72).این آیه می گوید انسان یگانه فرزند بالغ خلقت است که امانت الهی را توانسته است حمل کند.
      16. بقره:29
      17. الرحمن:10
      18. فاطر:4 و حدید: 5
      19. قصص :88
      20. نجم:42
      21. علق :8
      22. روم :37
      23. ر،ک: طباطبایی ، محمد حسین ،المیزان(ترجمه موسوی) ج 16 ص 137 ذیل آیه کل شی هالک الا وجهه جامعه مدرسین، 1374
      24. انبیا :104
      25. همو، المیزان، ج 14 ص 464، پیشین.
      26. تکویر: 1-3 و آیات دیگر
      27. ابراهیم: 48

      منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات

      از «رسوایی۲» تا علاقه ده‌نمکی برای عیادت از مرحوم کیارستمی «رسوایی۲» سیاسی است/ «زیباکلام» در حوزه خ

      از «رسوایی۲» تا علاقه ده‌نمکی برای عیادت از مرحوم کیارستمی «رسوایی۲» سیاسی است/ «زیباکلام» در حوزه خودش حرف ارزشمند نمی‌زند، چه رسد به سینما

      خبرگزاری فارس: «رسوایی۲» سیاسی است/ «زیباکلام» در حوزه خودش حرف ارزشمند نمی‌زند، چه رسد به سینما

      احمد میراحسان: تقسیم‌بندی زیباکلام جز معنی بازاری و ژورنالیسیتی چه دارد؟ سینمای حکومتی، سینمای بدنه، سینمای متفکر و هنرمندانه!!! آدم وقتی همین‌طور بدون اندیشه، سر از جلسۀ گفت‌وگوی سینمایی درمی‌آورد، می‌خواهید اظهار لحیه‌ای عمیق دربارۀ اثر سینمایی داشته باشد .

      خبرگزاری فارس_گروه سینما و تئاتر: بخش اول مصاحبه احمد میراحسان روز گذشته منتشر شد، بخش دوم گفت‌و گو کمی به حاشیه می‌رود که به عیادت از عباس کیارستمی می‌پردازد که به جهت  علاقه ده‌نمکی به دیدن مرحوم کیارستمی ترجیح دادیم در مصاحبه بماند و از طرف دیگر زیباکلام و نگاهش به سینما و آثار ده‌نمکی در این بخش پرنگ‌تر است. بخش پایانی مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

      آیا «رسوایی۲» اثری سیاسی است؟

      بله می‌توان گفت حتی اثری است در نقد قدرت و نظام حاکم مدیریت که در این صورت حتی فیلمی سیاسی است که پرده از فساد و تباهی‌زدگی و بی‌ایمانی جریانی بی‌باور به حقایق وحی برمی‌دارد که سیماچۀ دین دارد، اما هرگز در نحوۀ ادارۀ امور متکی بر قرآن و روایات و عقل الهی نیست و برخلاف ظاهرگرایی شریعتمدارانۀ جزم، گرفتار سطحی‌نگری و حرص و حب دنیاست. سنگ را بسته و سگ‌های قدرت را رها کرده تا همه چیز را ویران کند،‌با آسمانخراش‌ها و آلودگی هوا و صدا و آب و آلودن روح و فرهنگ و باور. جریانی مدرن با پوشش دین که دچار فراموشی و سرکشی برابر خداست، دچار مکر و تبعیض و امتیازجویی طبقاتی و استکباری و سوءاستفاده از قدرت و سکنی در پنت‌هاوس‌هاست، نابخردی و نفاق و کتمان و رسوایی و حیا از کف‌دادگی برابر خدا و بی‌تقوایی و ایمان ظاهری و تسلیم بودن به شهوات و لذت‌جویی و سر مردم شیره مالیدن و ادارۀ امور به شیوۀ کافرانه و پرستش قدرت و صندلی ریاست و عدم اخلاق و تکبر و طمع و بی‌خیالی نسبت به اوضاع جامعه و دروغ و سرپوش نهادن بر خرابکاری‌ها و چسبیدن به معلول‌ها برای دو روز بیشتر تکیه‌زدن بر صندلی قدرت، فیلمی که بی‌تعارف کاستی قوای مجریه و قضائیه و پارلمانتارلیسم غرب‌گرا را که در پشت آن قدرت سرمایه و زر لانه کرده، نقد می‌کند. و از این نظر می‌توان گفت رسوایی 2، حاوی نقد سیاسی و آرمان‌گراست.

      با غرور و غفلت و هواپرستی قدرت و مردمی فراموشکار می‌ستیزد و... و یادآوری می‌کند از پیمان انقلاب اسلامی دور افتاده‌ایم. حالا اگر همۀ اینها در فیلم رسوایی 2 نشانه‌ای بارز دارد، چقدر غرض‌آلود یا جهالت‌بار است که آن را اثری شخصی قلمداد کنیم!

       

      آیا «رسوایی۲» فروش اخراجی‌ها را می‌تواند تکرار کند؟

      فروش فیلم بستگی به عوامل متعدد دارد. گاه فیلمی کسالت‌بار است که نمی‌فروشد. گاه اثری سرهم‌بندی شده، سخیف و ناچیز است و بی‌ساختار و فاقد هر تفکر، گاه بی‌ربط به یک مردم و اجتماع و مسایل گوناگون آنهاست. چه فیلم، اثری ارزشمند باشد یا کاری فاقد ارزش، به هر حال فروش آن تابع مجموعه دلایلی است که هربار به یک جامعۀ معین در زمان معین و انواع پارامترها بستگی دارد. قبلاً در یک جامعه با اکثریت مردم اهل تقوی و دین، یک فیلم پورنو یا اثری با پورنوگرافی پنهان و وسوسۀ سکس و نمادهای جنسی بصری یا شنیداری و گفتاری، مسلماً فروش چشمگیری نخواهد کرد، اما در جامعه‌ای مدرن، بیمار یا محروم و بی‌دین (چه در غرب و چه در شرق جهان) سکس یک عامل فروش حتمی فیلم‌ها و جذب تماشاگری است که به تحمیق تن می‌دهد تا عقده‌های ناسالم انباشته‌شده و عدم پرورش فرهنگی‌اش تسکینی موقت و نامشروع بیابد. نگاه خیره به امر ممنوع، یکی از نشانه‌های ناخویشتنداری در افراد و جوامع ناسالم و نابخرد است. پس تعجب‌آور نیست که انواع سوءاستفاده از سکس برای فروش بیشتر در جامعه‌ها جواب می‌دهد. نظیر مواد مخدر در اجتماعی دچار بحران و ناعقلانیت و کسانی‌که به فروش مخدر سکس برای پولدارشدن، چه در قالب آثار کمدی مبتذل یا حتی شبه روشنفکری اقدام می‌کنند، تفاوتی با فروشندگان مواد مخدر ندارند و هر دو از یک منطق کالایی سوداگرانۀ ضد الهی بهره می‌برند.

      پس سهم ناتوانی در جلب تماشاگر در آثاری که نمی‌فروشند، چه می‌شود؟

      البته از جمله دلایل عدم اقبال، عدم جذابیت اثری است که زبان سینما را بلد نیست، اما اگر شما بهترین سینماگر پرمخاطب دنیا هم باشید، باز در کارنامه‌تان فیلم‌هایی که نفروخته‌اند و به اصطلاح از نظر جذابیت با وجود مراعات فرمول‌های کلی داستان‌گویی «از آب درنیامده‌اند» وجود خواهد داشت. ده‌نمکی، یک استثناء است که فیلم‌های او از دم پرفروش بوده‌اند.

      فرمولی برای فروش وجود دارد؟

      فرمول‌هایی مثل داستان‌گویی امتحان پس‌دادۀ کلاسیک، توأم با هیجان و سوسپنس با چاشنی روابط عاشقانه و رقابت‌های مثلثی که حتی در آثار وسترن و جنایی و سینمای وحشت هم جایی به خود اختصاص می‌دهد، اظهر من‌الشمس است.

       

      دربارۀ «رسوایی۲»، شخصاً چه می‌توان گفت؟

      از جمله تأثیر پس‌زمینه‌ها تاریخی تماشای فیلم، تعارض بین گرایش اکثریت مردم به یک دیدگاه از زیستن و سبک زندگی و باور و فرهنگ و خواست مؤثر در فروش یک فیلم است. البته رسوایی 2 نسبتاً دارد خوب می‌فروشد، ولی فیلم‌سازانی مثل ده‌نمکی گاه دنباله‌روی وضعیت انبیاء هستند، گاه فیلمی کاملاً دارای حقانیت و درستی است، حتی در ساختار روایی و بصری‌اش دلایلی بر عدم فروش وجود ندارد، اما نگاه فیلم با نگاه جامعه همسو نیست. فرض کنید در جامعه لوط، کل مردم در پی همجنس‌بازی‌اند و تنها پیامبر قوم و خانواده‌اش منهای همسرش که مرتبط با مردم گناه‌پیشه است، برابر این رفتار ضد فطرت انسانی مقاومت می‌کنند. بدیهی است که عدم خریدار سخن حضرت لوط علیه‌السلام به معنی «شخصی» بودن یا نادرستی سخن او نیست.

       

      شما سهم مسایلی چون ضعف در داستان‌پردازی، روایت و شخصیت‌پردازی در «رسوایی۲» را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

      ببینید، من یک سؤال دارم، مگر سیستم شخصیت‌پردازی از رسوایی 2 با اخراجی‌های 1 بدتر است؟ یا تفاوتی ماهوی دارد؟ من اصلاً اینها را قبول ندارم. اولاً در سینمای روشنفکرانه و در سینمای پرفروش و عامه‌گرای دنیا همیشه یک سیستم شخصیت‌پردازی وجود نداشته است. منطق شخصیت‌پردازی در فیلم برگمن، فللینی، برسون، نیکلاس ری، وایلر، جری لوئیس، به خاطر یک مشت دلار، جن‌گیر، کازابلانکا، ماتریکس،‌ بیل را بکش، طعم گیلاس،‌ اجاره‌نشین‌ها، من سالوادور نیستم و شیرفروش و... همه‌جا یکسان نبوده است.

      ثانیاً در هیچ یک از آثارش ده‌نمکی متعهد به شخصیت‌پردازی روانکاوانه یا مدل سینمای کلاسیک نبوده و تیپ‌های او حامل پیام اجتماعی‌اش بوده‌اند و کاراکترهایش بیشتر با منطق حکایت‌های ایرانی شکل گرفته‌اند و این هم خود سبکی است. قرار نیست ما سبک فیلم‌سازی این و آن را و فرمول‌های دگم را بر یک فیلم‌ساز مخاطب‌گرا که اهدافش را و زبان سینمای خود را می‌شناسد، تحمیل کنیم.

      پس چرا روزبه‌روز سینمای ده‌نمکی در فروش عقب می‌نشیند؟

      اولاً این نظر راست نیست. هیچ سینماگر ایرانی به اندازۀ او مستمراً فیلم پرفروش نساخته است.

      ثانیاً فکر می‌کنم تا همین جا به‌درستی توضیح دادم که گاه عوامل اجتناب‌ناپذیر تاریخی وجود دارد که سینماگری با گرایش عموم نمی‌سازد. اگر فرصت‌طلب باشد، خود را به رنگ جماعت درمی‌آورد. اگر اصیل باشد، اصولش را ولو با شناکردن خلاف جریان آب حفظ می‌کند. فکر نمی‌کنم ده‌نمکی مثل پاره‌ای به قیمت تسلیم به گرایش‌های مدرنیسم غربی بخواهد دل طبقۀ متوسط مدرن را به دست آورد، او مخالف آرمان‌ها و خواسته‌های غربگرایان باقی خواهد ماند و البته می‌کوشد فیلم پرفروش براساس باورهای خود بسازد.

       

      چنین چیزی در زندگی پیش‌ روی ایران ممکن است؟

      شاید، به هر حال واقع‌گرایی، خیلی مهم است. موج‌ها می‌آیند و می‌گذرند، اما زمانی که شما درد داشته باشید و همدردی با مردم را باور کنید، همه‌چیز ممکن است.

      البته من معتقدم همدردی با مردم به معنای تسلیم به جهالت عامه و عوامزدگی و به رنگ روز درآمدن و پذیرش بردگی غرب نیست.

      دیگر چه چیز در فروش آثار ده‌نمکی مؤثرتر بود؟

      مسلماً در جهان، زیستن و با جهان، زیستن و با خواست‌های مشروع مردم، با رنج‌ها و اعتراضات، با آرمان‌ها و ستم‌هایی که بر آنان می‌رود همدلی داشتن. امروز خاورمیانه و مسلمانان و مردم ایران و مسلمانان منطقه در زیر خونبارترین ستم و زورگویی قرار دارند، البته در داخل هم انواع مشکلات و رفتارهای نادرست وجود دارد، نباید چشم به واقعیات بست باید دید حقوق مشروع مردم و خواست‌هایشان چیست و از مظلومیت مردم دفاع کرد.

      اما چیز مهم؛ عطش، جست‌وجو، صرف وقت برای پیدا‌کردن زبان جذاب سینمایی بنا به ویژگی‌های سبک فردی است. یک سینمای مخاطب‌گرا مثل سینمای ده‌نمکی جز ادراک موضوع‌های فناناپذیر جذاب برای مردم، همان عشق و رقابت و کشمکش بین حق و باطل و دفاع از عدالت و... باید بداند ساختارها خیلی مهم‌اند، زبان جذاب سینما؛ یعنی اینکه تماشاگر مدام عطش ادامۀ دیدن فیلم را داشته باشد، و بر صندلی قرار نگیرد و چیزها و رویدادها و شگردها به نظر او سطحی و بی‌معنی و باورناپذیر جلوه نکند، یک شخصیت جذاب و شیرین یک قهرمان دوست‌داشتنی به خیلی چیزها محتاج است، به درک ریشه‌های اخلاق مردم، به روانشناسی و جامعه‌شناسی جامعه به دیالوگ‌های خوب، به سایه‌روشن‌های جذاب شخصیتی خوب و اینها آموختنی است.

       

      آیا این تقسیم‌بندی از سینمای ده‌نمکی، ‌به عنوان یک سینمای حکومتی را قبول دارید؟ اخیراً هم صادق زیباکلام در مراسم رونمایی کتاب، این را گفته و تکرار کرده!

      بله در رونمایی کتاب «زیر پوست قصه‌ها» اثر سعید عقیقی. عقیقی از جمله منتقدانی است که بی‌سواد نیست، هرچند درکش از قصه در سینما ادراک پیشرویی نیست؛ مثلاً کاهه منتقد خیلی خیلی باطراوت‌تری از او بوده یا صفی یزدانیان و به نظرم البته بابک احمدی همچنان در ژرف‌نگری به اثر هنری نظیر ندارد و هرچند منتقد حرفه‌ای سینما محسوب نمی‌شود و ایرج کریمی منتقد باسوادی بود.

      اتفاقاً آن روزی که مراسم کتاب عقیقی بود، برای امور بیمه رفته بودم خانۀ سینما. ساعت حدود ۱۷:30 بود و بساط رونمایی از کتاب عقیقی پهن شده بود و سرپله‌ها به سعید برخوردم، گفتم کتابت را گرفتم و دارم می‌روم، می‌خواهم قبل از رفتن به لاهیجان بروم به دیدن یک دوست.

      گفت: زیباکلام و تهامی‌نژاد و امامی و... (یادم نیست دیگر کی) می‌آیند، دیدم دلش می‌خواهد بمانم، خودم هم دلم برای تهامی تنگ شده بود. به شوخی گفتم به شرطی که کتابت را برای یکی از عاشقان سینه چاکت امضا کنی و...

      پس برای سخنرانی زیباکلام نماندید؟

      اولاً هیچ قصد شرکت در مراسم را نداشتم، ثانیاً غالباً در این جور مراسم حرف جدّی و به درد بخور و تازه‌ای زده نمی‌شود و ادا اطوار زیاد است، ثالثاً خود زیباکلام هم گفتارش آنقدر اهمیتی ندارد که بخواهی دربارۀ سینمای بنی‌اعتماد چیز مهمی از او بشنوی. او در حوزۀ خودش هم حرف ارزشمند و نویی نمی‌زند، چه رسد در قلمرو سینما، تازه صبح از لاهیجان آمده بودم و پس از راست و ریست کردن کارهایم ترجیح می‌دادم بروم پیش کیارستمی. برای آنکه حرفم دروغ درنیاید چند دقیقه‌ای پیش امامی‌ نشستم و بعد رفتم که سعید دلخور نشود.

      رفتید دیدیدشان، حالشان خوب بود؟

      بله، چطور می‌تواند حال آدمی را گفت بد است که پنج تا عمل کرده و هر بلایی خواستند سرش آوردند، با این همه بر تخت‌اش به جای یک بیمار، پنجرۀ بازی رو به جهان نفس می‌کشد؛ سرشار از زیبایی‌های «بی‌تا» و «بی‌مانند» زندگی،‌ تصویرهای ناب از هستی پنهان اشیاء و یک حال و هوای وصف‌ناپذیر از باشندگی انسان، رؤیاهای شگرف، درون همین چیزهای دور و بر، کسی که در او بی‌کرانگی مکاشفۀ مدام، با همۀ رنج و درد و توان از کف‌رفتگی‌اش، نفس می‌کشد. خوب البته، تا سرحال شدن و برپا ایستادن و فیلم ساختن و عکس گرفتن آدمی که پنج تا عمل کرده، مدتی، زمان لازم است.

      حوصلۀ حرف زدن داشتند؟

      من قصدم آن بود دو دقیقه ببینمشون و برگردم لاهیجان. تمام فروردین خودم ذات‌الریه کرده بودم و اصلاً امکان نداشتم بیایم تهران و بیمارستان و ببینم‌شان. بعد هم نقرس‌ام عود کرد. و تازه اگر هم می‌توانستم اصلاً حسی در من بود که نمی‌خواستم و نمی‌توانستم در آن حال و روز تماشایش کنم. البته با بهمن و علی‌آقا مدام تماس داشتم و بهمن هم گزارش پزشکی را می‌گفت و خود این گفت‌وگوها هم برایم سخت بود. من جز دعای همیشگی در این مدت کاری از دستم برنمی‌آمد. الحمدالله با همۀ فضاحت این پزشکی هلاکت‌بارمان که او را طرف مرگ بردند، خدا او را نگه داشت. جهان به تصویرهای پاکش نیازمند است. من بارها گفته‌ام به نحو شرم‌آوری، اخلاق پزشکی، حس مسئولیت و توان انسان‌دوستی و حس همدلی کسانی‌که یک روز حکیم و طبیب و در مقام اولیاء الله و عالمان ربانی بودند، در ایران امروز اغلب به صفر رسیده، خصوصاً در بیمارستان‌ها. آدم‌ها برای عمل جراحی یک خال گوشتی یا وضع حمل زنده می‌روند ، از بیمارستان مرده برمی‌گردند!! با آن دکترهای فوق‌تخصص غرب‌‌زدۀ بی‌اخلاق و آزمند! که مسئولیت و حس انسان‌دوستی ندارند. اخلاق فئودال‌های شکمباره و متکبر و بیگانه از مردم را پیدا کرده‌اند. البته وصف دکترهایی که آدم هستند جداست. من دارم از یک «کاست» حرف می‌زنم.

      قرار بود بگویید چه حرف‌هایی با آقای کیارستمی زدید ؟

      کیارستمی جزو چند نفر معدودی است که می‌ارزد آدم با او حرف بزند، ما دربارۀ همه چیز حرف می‌زنیم؛ دربارۀ خودش و بچه‌های من و کارهای تازه‌اش و بیماری‌اش و کارهای خودم و فکرها و جهان. من برای دو دقیقه رفته بودم. وقت ملاقات را پرستارش هشت دقیقه قرار داد. اما ساعت‌ها گفت‌وگوی ما طول کشید.

      من مدام نگران بودم و میل داشتم مزاحمش نباشم، اما نمی‌گذاشت بروم. اولش چنان متوجه خودش بودم که متوجه دو تابلوی بزرگ عکس‌هایی که تازه آماده شده بود و آخرین کارهای آماده شده‌اش است، نشدم، همۀ دیوار سمت راست او و پشت سرم را پوشانده بود. وقتی گفت نگاهشان کنم و نظرم چیست؟ اصلاً فراموشم شد برای عیادت آمده‌ام. در یکی از عکس‌ها در فورگراند عکس دو ملحفۀ سفید تازه شسته روی بند است و باد در آن پیچیده و قسمت اعظم فضای عکس را پر کرده، «پونکتوم» عکس، سفیدی خیره‌کنندۀ پارچه و پاکیزگی و آن بوی صابون ملحفه تازه شسته است که به مشام می‌رسد. این ملحفه با دست شسته شده! بوی معطر مواد شوینده که بوی شستن ندارند، از آن بوییده نمی‌شود. بوی صابون رخت‌شویی را استشمام می‌کنی که از عکس و با باد به تماشاگر می‌رسد.

      روشنی درخشان آفتاب و تابش آن بر ملحفۀ سفید، و یک گراند آبی آسمانی و آب، دلرباست. بی‌آختیار آدم پر می‌شود از حسّ شست‌وشوی روح و پاکیزگی. عکس دوم آن پرده‌های توری گیپور که کاملاً از دو طرف بسته نشده‌اند و از پشتش دشت مبهم پر از شقایق و دخترک موطلایی و از لای آن نوار بسته‌نشده، همان دشت شفاف و آن همه آفتاب دیده می‌شود، هم عکس مسحورکننده‌ای بود.

      عمل متعدد ناتوانش نکرده بود، یا چیزی که غالباً در بیماری‌های سخت سبب افسردگی می‌شود؟

      خوب جسماً ضعیف شدند و چند ماهی طول می‌کشد سرحال بیایند و اما روحش همچنان تابش و تلألؤ و جوانی دارد. قرار است بعد از خوب‌شدن اولین جایی که سفر می‌کند، لاهیجان باشد. به‌شدت لاهیجان را دوست دارد. روحیه‌شان هم خوب بود به‌خصوص آن همه ابراز لطف دوستان به ایشان طی این مدت تأثیر خوبی داشت.

      چه کسانی به دیدن‌شان رفتند؟

      نپرسیدم، اما خیلی‌ها. یک بار هم آقای ده‌نمکی گفتند، مایلند به عیادت‌شان بروند و با هم برویم. البته این بار من از خانۀ سینما رفتم دیدن‌شان و واقعاً در یادم نبود به ایشان خبر بدهم و بعدش هم عجله داشتم تا دیر وقت نشده برگردم لاهیجان، ولی تا بروم و برگردم ترمینال آزادی، نیمه‌شب شد و ساعت چهار صبح رسیدم لاهیجان.

       

      گفت‌وگوی ما از اصل موضوع، مسئله حکومتی بودن سینمای ده‌نمکی خیلی دور شده

      گفتید زیباکلام هم در روز سخنرانی کتاب عقیقی دربارۀ رخشان آن را تکرار کرده؟

      بله.

      حرف نخ‌نما و بسیار سطحی است. بازماندۀ میراث ژورنالیستی چپ استالینی در جدالش با آمریکا برای ترساندن روشنفکران از دفاع‌شان به سود حکومت‌های ملی و آمادگی برای پیوستن به حرکت‌های مدافع شوروی و میراث بازماندۀ کلینتون در سیاستش نسبت به آسیا و کشورهایی که قرار بود روشنفکران از مبارزۀ طبقاتی و مسئلۀ استعماری به سود پیوستن به راه رشد غیرسرمایه‌داری برانگیخته شوند و هرچه رنگ مخالف دارد، مقدس شمرده شود و نیز میراث حزب توده در ایران که به دلیل بی‌سر و پایی و بی‌هویتی روشنفکری ما، لقلقۀ دهان روشفنکران لیبرال هم شده و نشان سیطرۀ گروه‌هایی گشته که مخالفان و براندازان امروزی جمهوری اسلامی و همراهان آمریکا و غرب شده‌اند. یعنی همۀ روشنفکری چپ زمان شاه و هم روشنفکری لیبرال امروز از این ایدۀ مخلوط در خدمت قدرت بالاسری که آنها را می‌گرداند، سود جسته‌اند.

      غلط بودنش در کجاست؟

      ببینید من که حرف‌های زیباکلام را حضوراً نشنیدم، اما این تقسیم‌بندی جز معنی بازاری و ژورنالیسیتی چه دارد؟ سینمای حکومتی، سینمای بدنه، سینمای متفکر و هنرمندانه!!!

      آدم وقتی همین‌طور بدون اندیشه، سر از جلسۀ گفت‌وگوی سینمایی درمی‌آورد، و حرف‌های ژورنالیستی این و آن را که به مذاق مشتی آدم پر گره که ماسک اپوزیسیون تنها دارایی‌شان است، برای محبوب‌القلوب شدن تکرار می‌کند ، می‌خواهید اظهار لحیه‌ای عمیق دربارۀ اثر سینمایی داشته باشد و به دلخواه مدعوین و دعوت‌کننده و نان به نرخ روز خوردن؟! عقیقی دادش از بی‌مسئولیتی حضرات به آسمان رفته بود. اول قبول کرد که سخنرانی کند، صبح‌اش می‌گوید کتاب را نخوانده، نمی‌آید. عصر می‌آید و... خوب باید حرفی بزند و‌آن تقسیم‌بندی سردستی را صادر می‌فرماید که هزار بار تکرار شده!

      چرا این تقسیم‌بندی غلط است؟

      اولاً در ان یک فریب عوامانه و عوام‌پسند و عوام‌زده نهفته است. ثانیاً نسبت قدرت و نظم گفتار اجتماعی، را ندیده می‌گیرد. پدیدۀ دولت / ملت جدید، که نظام بورژوایی حاکم بر عصر مدرن را تعریف می‌کند، اجازه نمی‌دهد تقسیم‌بندی‌های کهنه هنر رئالیسم سوسیالیستی دربارۀ شناخت موقعیت و ارزش اثر سینمایی را تکرار کنید و مخاطب دانا دچار تردید در صحت گفتارتان نشود. ثالثاً باید پرسید چرا یک اثر سینمایی‌گر مدافع یک حکومت باشد، اثری نامتفکرانه و ناهنرمندانه است ولی اثری که ماسک مخالفخوان را دارد، اثری متفکرانه و هنرمندانه است؟ حتی اگر سرشار از نااندیشندگی و خودباختگی و تحریف و اهمیت باشد؟

      خوب برای آنکه مستقل است.

      این کلمۀ مستقل هم، کلمه‌ای مستعمل است. مستقل از چه؟ و از کی؟ اگر فیلمسازی علیه حکومت انقلابی کشور خود که درگیر نظام سلطۀ جهانی است و با گوشۀ چشمی به خوشامد غرب و نظام قدرت جنایت‌پیشۀ مدرن جهان فیلم بسازد مستقل است؟ اما اگر فیلمسازی که در بطن یک انقلاب مردمی زاده شده و با دشمن استقلال و منافع مردم خود در رویارویی است و از حکومت انقلابی و استقلال‌طلبش دفاع می‌کند، فیلمسازی نامستقل و نامتفکر است؟

      یعنی معتقدید اساساً این معیارها و تقسیم‌بندی هنر حکومتی و غیرحکومتی نادرست است؟

      عوامفریبانه است. باید گفت کدام حکومت؟ و چه اثر؟ جز ارجاع به خود اثر در وهله اول، ما راهی برای ارزش‌یابی بهتر نداریم و سپس پس‌زمینۀ تاریخی تماشای اثر و واقعیت‌هایی که وجود دارد، مهم است تا دریابیم تفکر و روح اثر به سوی حقیقتی است یا در حال تحریف واقعیت؟ مفاهیمی مثل واقعگرا، مستقل، متفکر، فیلم اجتماعی، فیلم مخالف و اپوزیسیون، فیلم حکومتی و... مفاهیمی کلی و رهزن و چه بسا فریب‌آمیزند. یک اثر سینمایی که منتقدانه به نظر می‌آید ممکن است پر از دروغ، تحریف، رذالت، نوکرمآبی و چاکری قدرت‌های هزاربار ستمگرتر از حکومت خودی باشند، و درعوض اثری که مهر حکومتی بر آن می‌زنند، می‌تواند اثری ده بار واقع‌گراتر، اجتماعی‌تر به معنای اثری متفکرانه دربارۀ جامعه و حتی منتقدانه‌تر به حساب آید.

       

      دربارۀ سینمای ده‌نمکی که زیباکلام به عنوان نمونۀ سینمای حکومتی از آن نام برده، چه می‌گویید؟

      اولاً خود زیباکلام بیشتر یک فرد حکومتی است. از رانت فامیلی و روابط حکومتی و قدرت برای زدن خیلی حرف‌ها استفاده کرده که دیگران مجاز به این حرف‌ها نبوده‌اند. و با حرف‌های ده بار معمولی‌تر و محافظه‌کارانه‌تر، از تدریس در دانشگاه و کار و شغل محروم شده‌اند!

      پس از این نظر که ده‌نمکی مثل زیباکلام، منتقد بخشی از حکومت بوده و البته معکوس همدیگر، ویژگی مشترک هر دو است. با این تفاوت که ده‌نمکی با جریانی از حکومت ـ افراد اهل جبهه و فداکاری که جان خود را در مسیر آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام(ره) و اسلام نهاده‌اند ـ احساس همدلی داشته و از آنها دفاع کرده. (برعکس زیباکلام از نظر دفاع از جناح حکومتی). ثالثاً ده‌نمکی، پولش را از حکومت نگرفته و از فروش خود آثارش است و مردم پول سینما و هنرش را داده‌اند.

      جنس تفکر چه؟

      چرا جنس تفکری که در مقام آثار منتقد اجتماعی از ایدئولوژی‌های غربگرا برخوردارند، مطلوب و تفکری که از باورهای ریشه‌دار دینی و ضد لیبرال و اسلامی دفاع می‌کند، سرشتی باطل دارد؟

      نقدهای سینماگری مثل ده‌نمکی، به دلیل علایق انقلابی‌اش که تن نمی‌دهد با حکومتی مظلوم که با همۀ ضعف‌های داخلی و مدیریتی‌اش با آدمکشان بین‌المللی درافتاده، مقابله براندازانه کند، نقد نامتفکرانه است؟ اما نقد سینماگرانی که دل در گرو نظام جنایت جهانی دارد یا وابسته به ایدئولوژی‌های چپ وابسته به قدرت‌های مستبد بوده‌اند، نقد متفکرانه است؟!!!

      از کجا کسی که از حکومتی و دینی دفاع می‌کند، متفکری راستگوتر و حقیقت‌طلب‌تر از هنرمندی مخالف‌خوان به حساب نیاید که نقدش سرشار از تحریف واقعیات می‌تواند باشد؟

      برای همین دلایل است که می‌گویید کوبیدن یک فیلم به اسم فیلم حکومتی،‌ به ما نمی‌گوید که تفکرفیلم و ارزش‌های فیلم درست است یا نادرست؟

      بله. به انضمام آنکه سینمای ده‌نمکی از آرمان عدالت و از حقیقت اسلام معرفت‌آموز دفاع می‌کند، نه از فسادهای حکومتی و او پیش از هر سینماگر غرب‌گرا با واقعیت فسادهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ایران رویارویی داشته و از وطن خود و استقلال آن دفاع کرده است. از مظلومیت مردم جهان و خاورمیانه و از دادگری علیه این همه ستم جهانی بر حقیقت انسان و این در میان روشنفکران کمیاب است.

       

      انتهای پیام/ج

      اعمال مشترک و خاص شب های قدر/ علت تأکید بر قرائت سوره روم و عنکبوت شب قدر شناسهٔ خبر: 2101385 - شنبه

      اعمال مشترک و خاص شب های قدر/ علت تأکید بر قرائت سوره روم و عنکبوت

      شناسهٔ خبر: 2101385 - شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۱
      خداى تعالى در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر می ‏سازد که فرشتگان به امر پروردگار، آن را انجام می دهند و شیطان در این شب بیرون نمی‌آید تا صبح آن طلوع کند.

      به گزارش خبرگزاری مهر، شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتراز عمل در هزار ماه است. در این شب برنامه های یک سال هر کس مقدر می گردد. در شب قدر ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به اذن پروردگار، خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند و مقدرات هر کس را به امام عرضه می دارند.

      «قدر» معانی متعددی همچون قدرت، تقدیر و اندازه گیرى، تنگ گرفتن، مساوی بودن یک چیز با چیز دیگر بدون کم و زیاد دارد اما در  اینکه چه شبی از شب‌های ماه رمضان، شب قدر است اختلاف دیدگاه وجود دارد. آنچه موافق با سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) و روایات امامان معصوم(ع) است، اینکه شب قدر در دهه آخر ماه رمضان قرار دارد و طبق نقل، یکی از شب‌های نوزدهم، بیست و یکم، و بیست و سوم است و در بین این سه شب نیز شب بیست و سوم احتمالش بیشتر است. چنانکه امام صادق(ع) فرمود: شب نوزدهم شب تقدیر است و شب بیست و یکم شب بستن و تعین و اِحکام است و شب بیست و سوم شب حتمی شدن و امضای آن است.

      در مورد فضایل شب قدر باید گفت که شب نازل شدن دفعی و یک‌جای قرآن در بیت المعمور است که به طور تدریجی طی 23 سال بر قلب نازنین پیامبر گرامی اسلام(ص)نازل شده است. همچنین عبادت و کارهای نیک، در شب قدر، بهتر است از عبادت و کاهای نیک در هزار ماه که دارای شب قدر نباشد. از فضائل دیگر شب قدر آنکه این شب، شب نزول و پایین آمدن فرشتگان خداوند خصوصاً بزرگ‌ترین فرشته خداوند، به زمین است و این شب ، شب تقدیر و سرنوشت یک سال انسان است. خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر می کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر می ‏سازد که فرشتگان به امر پروردگار، آن را انجام می دهند. در این شب، درهای جهنم بسته می‌شود و درهای بهشت، گشوده می‌شود و شیطان در این شب بیرون نمی‌آید تا صبح آن طلوع کند و درهای آسمان و رحمت الاهی بر روی بندگانش گشوده می‌شود و شب قبولی اعمال است.

      اعمال شب‌های قدر بر دو نوع است:

      اعمالی که در هر سه شب انجام می‌ شود و به اعمال مشترک معروف است و اعمالی که مخصوص هر یک از شب‌های مبارک نوزدهم، بیست و یکم و بیست ‌و سوم است.

       اعمال مشترک شبهای قدر

      1- غسل کردن که بهتر است مقارن غروب آفتاب غسل کرده و نماز عشا با غسل خوانده شود.

      2- خواندن 2 رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره‌ توحید را خوانده و بعد از نماز 70 مرتبه گفته شود: اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ.

      3- قرآن به سر گرفتن و خدا را به 14 معصوم(ع) سوگند دادن.

      4- زیارت امام حسین(ع) .

      5- احیا داشتن (بیدار ماندن و عبادت کردن) در این شب‌ها. در روایات بسیاری از پیامبر(ص) و معصومین(ع) نقل شده است هر کس شب قدر را احیا کند، گناهان او آمرزیده شود.

      6- فضیلت و پاداش بسیار دارد که 100 رکعت نماز خوانده شود و بهتر است که در هر رکعت بعد از سوره‌ مبارک حمد، 10 مرتبه سوره‌ توحید خوانده شود.

      7- دعایی از امام زین العابدین (ع) که در مفاتیح الجنان آمده است . اللهم انی امسیت لک عبداً...

      8- قرائت دعای جوشن کبیر.

      9- طلب آمرزش از خدای متعال و درخواست از خدا جهت نیازهای دنیا و آخرت .

      10- ذکر گفتن و صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام.

      در این شب‌های مبارک، اعمال زیر نیز سفارش شده است:

      1) خواندن 2 رکعت نماز برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در ظهور آن حضرت

      2) خواندن 2 رکعت نماز برای شادی روح همه‌ درگذشتگان و اسیران خاک و 25 بار گفتن ذکر "اللهم اغفرلی لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات"

      3) خواندن 2 رکعت نماز تقدیم به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خواندن دعای توسل

      4) خواندن 2 رکعت نماز حضرت زهرا(سلام الله علیها): در رکعت اول بعد از حمد 100 مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد 100مرتبه سوره توحید

      5) خواندن سوره‌های مبارک دخان و قدر

      اعمال مخصوص شب نوزدهم

      1- صد بار ذکر " استغفرالله ربی واتوب الیه ".

      2- صد بار ذکر " اللهم العن قتلة امیرالمومنین"

      3- دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ...

       اعمال مخصوص شب بیست و یکم

      1- دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب الجهل ... .

      2- لعن بر قاتل امیرالمومنین. صد بار ذکر "اللهم العن قتلة امیرالمومنین"

      3- زیارت امام علی علیه السلام .

       اعمال مخصوص شب بیست و سوم

      1- تلاوت سوره های عنکبوت و روم که امام صادق (ع) فرمود: تلاوت کننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است.

      2- قرائت سوره‌های مبارک عنکبوت، روم و دخان .

      3- قرائت 1000 مرتبه سوره قدر .

      4- خواندن و تکرار دعای سلامتی امام زمان(عج) اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن ... .

      5- دعای اللهم امددلی فی عمری واوسع لی فی رزقی ... .

      6- تلاوت قرآن کریم به هر مقدار که توانستی.

      7- خواندن دعای "یا باطنا  فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه ... .

      مرحوم کلینی در کافی از امام باقر (ع) نقل می کند که آن حضرت در جواب معنای آیه «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » فرمودند: «آری شب قدر، شبی است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید می شود. شبی که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبی است که خدای تعالی درباره اش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب، هر امری با حکمت، متعین و ممتاز می گردد». آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثه ای که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر می شود، خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندی که قرار است متولد شود یا اجلی که قرار است فرارسد یا رزقی که قرار است برسد و …».

      اعمال مشترک شبهای قدر

      اعمال مشترک  شبهای قدر
      شب نوزدهم اول شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى‏رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى‏شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى‏شوند و به خدمت امام زمان علیه السلام مشرف مى‏شوند و آنچه براى هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض مى‏کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است یکى آنکه در هر سه شب باید کرد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى اما اول پس آن چند چیز است
      اول: غسل است علامه مجلسى رحمة الله علیه فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را با غسل بکند.
      دوم: دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه و آله است که از جاى خود برنخیزد تا حق تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد
      سوم: قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:
      اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ پس هر حاجت که دارد بخواهد
      چهارم: آنکه مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید:
      اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ پس ده مرتبه بگوید بِکَ یَا اللَّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِعَلِیٍّ و ده مرتبه بِفَاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ و ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى و ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ و ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ پس هر حاجت که دارى طلب کن
      پنجم: زیارت کند امام حسین علیه السلام را (در خبر است که: چون شب قدر مى‏شود منادى از آسمان هفتم ندا مى‏کند از بطنان عرش که حق تعالى آمرزید هر که را که به زیارت قبر حسین علیه السلام آمده)
      ششم: احیا بدارد این شبها را (همانا روایت شده: هر که احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوه‏ها و کیل دریاها باشد)
      هفتم: صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آن است که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند
      هشتم: بخواند: اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْدا دَاخِرا لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعا وَ لا ضَرّا وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءا أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیا لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِسا مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ‏] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ
      و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى‏خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علامه مجلسى رحمة الله علیه فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اذکار و صلوات بر محمد و آل محمد علیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاى جوشن در سابق گذشت (و روایت شده: که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه و آله عرض شد که اگر من درک کردم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را)

      حدود محرمیت مادر، خواهر، خاله و عمه

      حدود محرمیت مادر، خواهر، خاله و عمه

      عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: لیستأذن الذین ملکت أیمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات کما أمرکم الله عزوجل، و من بلغ الحلم فلا یلج علی أمه و لا علی أخته و لا علی خالته و لا علی سوی ء ذلک الا باذن، فلا تأذنوا حتی یسلم، و السلام طاعة لله عزوجل.
      و قال أبو عبدالله (علیه السلام): لیستأذن علیک خادمک اذا بلغ الحلم فی ثلاث عورات اذا دخل فی شی ء منهن و لو کان بیته فی بیتک.
      قال: و لیستأذن علیک بعد العشاء التی تسمی العتمة و حین تصبح و حین تضعون ثیابکم من الظهیرد، انما أمر الله عزوجل بذلک للخلوة فانها ساعة غرة و خلوة.(120)
      حسب نقل امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:
      کسانی که تحت فرمان و خدمتکار شمایند و کودکانتان که هنوز بالغ نشده اند، هنگام ورود به اتاق خصوصی شما باید اجازه بگیرند؛ همان گونه که خداوند با عزت و جلال امر فرموده است.
      و نیز فرزندانتان که به سن بلوغ رسیده اند نباید بر مادر و خواهر و خاله و سایر محارمش بدون سر و صدا و اجازه وارد شود و شما نباید به او اجازه دهید تا اینکه با اجازه و سلام وارد شود؛ همانا سلام اطاعت خداوند عزوجل است.
      امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: خدمتکار شما که به سن بلوغ رسیده است، در سه وقت که مستور و پنهان بودن آن لازم است حتما باید اجازه بگیرد؛ اگر چه اتاق (خوابگاه) خدمتکارتان با خوابگاه شما یکی باشد، در عین حال در آن سه وقت باید اجازه بگیرد و داخل شود و آن زمانی است که شما با همسرتان خلوت کرده اید.
      و نیز فرموده اند: در آخر شب که تاریکی همه جا را فرا گرفته و اول صبح و روز و هنگامی که لباس های خود را از تن خارج کرده اید؛ در این سه وقت حتما باید اجازه بگیرند.
      همانا خداوند با عزت و جلال به این کار امر فرموده به خاطر آنکه این سه وقت ساعت فریبایی، دلربایی، اظهار تمایل و معاشقه و آمیزش است.
      آموزه های این آیات و روایات:
      اول اینکه: از این آیات و روایات پاسخ سوال سوم به خوبی معلوم شد که بین محرمیت ها تفاوت آشکار است و زن مسلمان نباید در مقابل پدر، برادر، پسر، عمو و دایی به پوشاندن شرمگاه بسنده کند؛ بلکه چنانکه ملاحظه نمودید به فرموده قرآن و عترت، زن مسلمان موظف و مکلف است اخلاق انسانی اسلامی را رعایت کند و به جز مواضعی که استثناء شده، بقیه بدن خود را کاملا بپوشاند، و آن مواضع سر و گردن، از آرنج به پایین و مچ پا است.
      دوم اینکه: از این آیات و روایات چنین بر می آید که اسلام عزیز برای زن سه شخصیت قائل است که هر یک در جای خود اهمیت ویژه ای دارد:
      1. شخصیت درون خانه و پشت درهای بسته و به حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ آزادی مطلق و بی قید و شرط، کیف و لذت، معاشقه، پاسخ مثبت به غرایز جنسی و تمایلات حیوانی و گشودن عقده های شهوانی از طریق حلال و مشروع و راحت ساختن خود از اضطراب، استرس و هیجانات غریزی و تحصیل آرامش فکری و سکونت جسمی و آماده شدن برای نیل به مقامات عالیه و درجات کمالیه به وسیله حجاب و عفت و حفظ عزت و کرامت و شرافت انسانی در خارج از اتاق خلوت.
      2. شخصیت خانوادگی و فامیلی به حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ نیمه آزاد و تا اندازه ای محدود و مقید به رعایت امور انسانی.
      3. شخصیت اجتماعی به حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ با حجاب و عفاف کامل و در سایه آن حفظ و حراست از کرامت، شرافت و انسانیت خویش است که طبق حدیث گذشته، هنگام خروج از منزل موظف و مکلف است چهار لباس بپوشد. (پیراهن، مقنعه، شلوار یا دامن و چادر)
      سوم اینکه: این آیات و روایات مومن را از غر مومن جدا می سازد، چون خطاب به زنان و مردان مومن به قرآن و عترت است.
      یعنی هر که خود را پیرو قرآن و عترت می داند و به خدا و پیامبر و قیامت اعتقاد راسخ دارد، موظف و مکلف است به این دستورات عمل کند و هر نوع سهل انگاری، بی اعتنایی و بی تفاوتی به این دستورات، دلیل بر بی اعتقادی و بی ایمانی اوست.
      چهارم اینکه: تمام این آیات و روایات به صورت کنایه و اشاره هم امور زناشویی و همبستری را شامل می شود و هم حالتهای استثنائی افراد را. مثلا روایتی که می فرماید آیا دوست داری مادرت را عریان ببینی، یعنی در حالت استثنائی و...
      پنجم اینکه: این آیات و روایات می خواهد بفرماید پدر و مادر موظف و مکلف اند فرزندان خود را از کودکی طوری تربیت کنند که هیچ گاه بی پروا و بدون سر و صدا، به اتاق خلوت آنان وارد نشوند.
      ششم اینکه: این فرموده های قرآن و عترت بیانگر این حقیقت است که زندگی انسانی و عقلانیت انسان و کرامت و شرافت او چنین حکم می کند که در مقابل فرزندان هر کاری را انجام ندهند که آثار زشت و پلید آن بر روح و روان کودک منعکس می شود و در آینده نتیجه اش را بروز می دهد و...
      هفتم اینکه: این ادله محکم می خواهد بفرماید کودک نباید مادرش را به صورت عریان و نیمه عریان ببیند تا چه رسد به پسر بزرگ و بالغ.
      هشتم اینکه: چنانکه ملاحظه کردید در هیچ یک از آیات و روایات مربوط به محارم نامی از مادر زن مشاهده نشد.
      در این حدیث هم نامی از مادر زن نیست
      سماعة بن مهران قال: سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن مصافحة الرجل المرأه.
      قال: لا یحل للرجل أن یصافح المرأة الا امرأة یحرم علیه أن یتزوجها أخت أو بنت أو عمة أو خالة أو بنت أخت أو نحوها، و أما المرأة التی یحل له أن یتزوجها فلا یصافحها الا من وراء الثوب و لا یغمز کفها.(121)
      راوی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره مصافحه زن و مرد سوال کردم که آیا جایز است زن با مرد نامحرم دست بدهد؟
      حضرت فرمود: جایز نیست، حرام است زن با مرد دست بدهد. مگر زنی که با او محرم است و حرام است با او ازدواج کند مانند: خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر و مانند او (دختر برادر). و اما زنی که جایز است با او ازدواج کند، پس با او دست ندهد مگر از روی لباس (چادر) و بدون فشردن دست او؛ یعنی با اینکه از روی لباس دست می دهد نباید مانند دست دادن به مردها دست او را محکم بگیرد و بفشارد.
      با دقت ملاحظه کنید با اینکه امام در مقام بیان بوده است؛ عمه، خاله و دختر خواهر را گفته، ولی هیچ نام و نشان و اشاره به مادر زن نکرده که او را هم جزء محارم شماره کند.
      سوال چهارم: آیا مادر زن، خواهر زن، عمه و خاله زن بر داماد محرمند یا خیر؟
      جواب: ابتدا مسئله محرمیت مادر زن را به طور مستقل بررسی می کنیم چرا که این مسئله از جمله مسائلی است که با کمال تاسف در طول تاریخ فقهای بزرگوار قدس سره به هر دلیلی (غفلت یا سهل انگاری) از کنار آن گذشته اند
      و در حدی که سزاوار بوده تحقیق و تتبع پیرامون آن به عمل نیاورده اند؛ الا اینکه در برخی از مذاهب اهل سنت مورد بحث واقع شده و احمد بن حنبل تصریح کرده که مادر زن محرم نیست و نباید داماد به گیسوی او نگاه کند.(122)
      و اخیرا هم به ذهن برخی از فضلا (فاضل ارجمند آقای حجت الاسلام عدالت) خطور نموده و جناب آقای دکتر علی اکبر کلانتر در کتاب فقه و پوشش بانوان(123) تحقیقات ایشان را نقل کرده است.
      به هر حال چنانکه حقیر ملاحظه کردم تا کنون تحقیق و تتبعی در این زمینه نشده و چه بسیار گناهانی که در این راستا به وقوع پیوسته است.
      بنابراین مسئله محرمیت مادر زن مسئله ای نیست که به راحتی بتوان نظر داد و مشکل را حل نمود، بلکه اقتضاء دارد به صورت مستقل پژوهشی دقیق و وسیع از دیدگاه فقه و اصول درباره آن به عمل آید.
      لیکن از آن رو که تحقیق و تتبع درباره آن یک بحث فقهی، اصولی و تخصصی محسوب می شود و مخاطبین خاص خود را می طلبد و مخاطبین ما در این مجموعه عموم مردمند، لذا از هر نوع شرح و تفصیلی در این زمینه صرف نظر کرده و به عنوان ارائه طریق و رهنمودی برای اهل تحقیق و تتبع به ذکر اجمالی آن بسنده می کنیم.
      اول: چنانکه در صفحات قبل ملاحظه کردید در آیاتی که در مقام بیان محارم زن بود نامی از داماد به چشم نمی خورد و نیز در آیاتی که در مقام بیان محارم مرد ذکر شد، نامی از مادر زن نبود.
      یعنی پدر، پسر، پدر شوهر، پسر شوهر، پسر خواهر، پسر برادر و حتی زنان اجنبی و کودکان و مردانی که میل به زن ندارند را به صورت صریح و شفاف بیان کرده، ولی نام و نشانی حتی با اشاره از داماد و مادر زن به میان نیاورده است.
      دوم: ملاحظه فرمودید که نام مادر زن فقط جزء زنانی که ازدواج با آنان حرام است ذکر شده که قبلا گفتیم هیچ ملازمه ای بین حرمت ازدواج و محرمیت نیست و به اصطلاح منطقی نسبت بین این دو عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی همان طور که در صفحات قبل گذشت ازدواج با 20 طایفه از زنان حرام است، در صورتی که هیچ یک از آنها محرم نیستند.
      مع ذلک این امکان وجود دارد که ازدواج با مادر زن حرام باشد و محرم هم نباشد.
      سوم: تا آنجا که حقیر تحقیق کردم در کتب فقهی و روایی برای نمونه به یک روایت حتی ضعیف درباره محرمیت مادر زن برخورد نکردم؛ ولی عکس آن را پیدا کردم و آن اینکه درباره ازدواج با مادر زن از امامان معصوم سوال کردند که اگر مردی زنی را به عقد خویش در آورد؛ لیکن قبل از همبستر شدن با او از دنیا رفت یا طلاق گرفت، آیا آن مرد می تواند با مادرش ازدواج کند یا نه؟ امامان معصوم فرمودند: آری...(124)
      چهارم: چنانکه اشاره شد فقهای بزرگوار قدس سره از آنجا که هیچ دلیلی بر محرمیت مادر زن نیافته اند، از در توجیه وارد شده و بدون تامل در آیات و روایات وارده گفته اند: مادر زن مفروغ عنه بوده است. (یعنی از آن جهت که محرمیت مادر زن قطعی و حتمی بوده، لذا احدی درباره آن بحث نکرده است.)
      جواب این توجیه بلاوجه اینکه از آقایان می پرسیم آیا مادر، خواهر و دختر به مرد نزدیک ترند یا مادر زن؟!
      بدیهیست که عام و خاص مردم بی درنگ می گویند مادر و خواهر و دختر، به مرد نزدیک ترند از مادر زن؛ زیرا این پسر در رحم مادر نمو کرده و با شیره جان او بزرگ شده و خواهر و برادر در یک رحم و از یک پستان شیر خورده اند و دختر پاره تن پدر است و از بدن او جدا شده است.
      اما داماد بعد از 20 - 30 سال طی مقدماتی با مادر زن آشنا شده و به او رسیده، در این صورت اگر بنا بر مفروغ عنه بودن است، مادر و خواهر و دختر اولی و اقدم از مادر زنند؛ مع ذلک در صفحات قبل ملاحظه کردید که نامی از داماد و مادر زن به میان نیاورده است.
      و نیز ملاحظه کردید که مسلمانان صدر اسلام درباره اصل محرمیت مادر و خواهر و دختر، و حد و مرز آن سوال کردند و امامان معصوم هم پاسخ داده و حد و مرز آن را تعیین فرموده اند. ولی برای نمونه یک سوال درباره محرمیت مادر زن نشده است، در این صورت مفروغ عنه بودن مادر زن توجیهی بلاوجه و بی دلیل و کاملا بی اعتبار است.
      پنجم: از مطلب فوق عکس توجیه قبل به دست می آید و آن اینکه چون نامحرم بودن مادر زن قطعی و حتمی بوده، مفروغ عنه واقع شده؛ یعنی برخورد داماد با مادر زن به صورت بیگانه بوده که هیچ نفی، نهی و ردعی شفاهی یا عملی از ناحیه خاندان وحی نشده که به آنها بگویند شما با هم محرم هستید، چرا خود را محدود می کنید.
      بر همین اساس اصلا به مخیله احدی خطور نکرده است که درباره محرمیت مادر زن سوال کند.
      ششم: با توجه به مطلب فوق که نامحرم بودن پدر، برادر، پسر، مادر، خواهر و دختر به ذهن و خیال احدی خطور نمی کند، در عین حال پرسیده اند و جواب گرفته اند؛ مع الوصف چگونه می توان باور کرد و چه عقل و منطقی می پذیرد که از یک جوان 20 - 30 ساله غریبه که در یک خانواده دیگر پرورش یافته و به صورت دفعی وارد خانه مادر زن می شود، هیچ سوال نشود؟ پس معلوم می شود نامحرم بودن او قطعی و مفروغ عنه بوده است.
      هفتم: هنگامی که جوامع فقهی و روایی را ملاحظه می کنیم، می بینیم مسلمانان صدر اسلام از کوچک ترین مسائل سوال می کردند و جزئیات و فروعات آن را می پرسیدند و خاندان وحی با متانت کامل پاسخ می دادند و هر جا نیاز به شرح و تفصیل بوده، شرح می دادند ولی هیچ سوال و جوابی درباره مادر زن نشده است.
      یعنی درباره محرمیت مادر، خواهر، دختر، دختر خواهر، دختر برادر و حتی عمه و خاله و خواهر زن سوال کرده اند و جواب گرفته اند؛ اما هیچ حرف و سخنی نفیا و اثباتا درباره محرمیت مادر زن مطرح نکرده اند.
      پس، از همین عدم پرسش و عدم ذکر آن در آیات و روایات معلوم می شود مادر زن جزء محارم نبوده که از حد و مرز آن سوال کنند.
      هشتم: برخی از آقایان بدون ذکر نمونه، سیره را مطرح کرده اند که از صدر اسلام تا کنون سیره متشرعه چنین بوده که داماد با مادر زن برخورد محرمانه داشته است. این هم ادعای بدون دلیل است؛ زیرا چنانکه حقیر زندگانی معصومین را مکرر بررسی می کرده ام، با وجود اینکه برخی از آن بزرگواران دامادهای متعدد داشته اند، در عین حال هیچ نشانه و ردپایی از رفت و آمد تنگاتنگ داماد با مادر زن و بی حجاب بودن او در مقابل داماد به چشم نمی خورد.
      نهم: سیره متدینین نیز چنین بوده کما اینکه تا 50 - 60 سال قبل که خودمان به یاد می آوریم برخورد داماد با مادر زن مانند برخورد برادر یا خواهر و پسر با مادر نبوده، مگر خانواده های بی بندوبار و بی توجه به احکام دین.
      دهم: چنانکه اشاره شد از اینکه درباره ازدواج با مادر زن از دخول به دختر سوال کرده اند و أئمه معصومین علیهم السلام پاسخ داده اند، آنچه از این پرسش و پاسخ ها به دست می آید این است که محرمیت مادر زن روشن و مبرهن نبوده، بلکه نامحرم بودن او مطرح بوده است.
      یازدهم: علی فرض اینکه هیچ دلیلی از قرآن و عترت نداشتیم، به سراغ اصول عملیه رفته و می گوییم الاصل دلیل حیث لادلیل اصالة الحرمة به جای اصالة الاباحة و...
      چنانکه در بحث اصول خوانده ایم اصالة الاباحة و اصالة البرائه در همه اشیاء جاری است. یعنی پایه همه اشیاء اباحه است، مگر دلیلی علیه آن اقامه شود.
      و نیز قبل از آگاهی و دستیابی به دلیلی مبنی بر وجوب یا حرمت چیزی برائت ذمه از تکلیف جاری است مگر...
      بر اساس دو اصل فوق می گوییم: همه زنها بر همه مردها محرم و حلال اند، مگر دلیلی علیه آن اقامه شود. سپس به قرآن مراجعه می کنیم و از آیات تحریم زنا و امر به نکاح، یک اصل مخالف می یابیم و آن اینکه همه زنها بر همه مردها حلال نیستند و الا امر به نکاح و نهی از زنا، معنا و مفهومی نداشت، چون یک هرج و مرج جنسی بر جامعه حاکم می شد و...
      در این صورت اصالة الحرمة و اصل عدم محرمیت جای اصالة الاباحة را می گیرد.
      یعنی همه زنها بر همه مردها حرام و نامحرمند، مگر آنهایی که با دلیل استثناء شده اند.
      سپس به سراغ ادله می رویم و می بینیم مادر، خواهر، دختر و... استثناء شده اند، اما هیچ نام و نشانی از مادر زن نیست، پس اصالة الحرمة هم چنان به قوت خود باقی است و مادر زن را در بر می گیرد.
      به عبارت روشن تر:
      می گوییم این زن قبل از اینکه من دخترش را به عقد خویش در آورم، بر من حرام بود اکنون که دخترش را گرفتم شک می کنم آیا بر من محرم شده یا نه؟ اصالة الحرمة و اصل عدم محرمیت به میدان می آید و می گوید این زن بر تو محرم نیست.
      دوازدهم: اصل عدم شمول: شک می کنیم آیا آیه تحریم نکاح با مادر زن شامل محرمیت هم می شود یا نه، اصل عدم شمول است.
      سیزدهم: تمسک به عام در شبهه مصداقیه؛
      عموم زنان بر عموم مردان حرامند، مگر آنهایی که تخصیص خورده اند. اینک آیات تحریم و مخصصات آنها را جست و جو کردیم، نام مادر زن را جزء مخصصات نیافتیم، شک می کنیم آیا او هم جزء مخصصات بوده و به ما نرسیده یا از اصل جز محارم نبوده، چون هیچ دلیلی نداریم تمسک به عام کرده و می گوییم مادر زن محرم نیست.
      چهاردهم: اصالة الاحتیاط در دفع فتنه تنها طریق نجات است.
      برخی موضوع مادر زن را از موارد شبهه حکمیه تحریمیه شمرده و به استناد اصالة الاباحه گفته اند نگاه به مادر زن جایز است.
      در صورتی که شبهه تحریمیه و تمسک به اصالة الاباحه در جایی است که هیچ حکمی نفیا و اثباتا در مورد چیزی نداشته باشیم (مانند تدخین، سیگار) لیکن چنانکه در صفحات قبل گفتیم، اصالة الرمه و اصل عدم جواز، جایگزین اصالة الاباحه شد و آن را از کار انداخت.
      بنابراین اصالة الاحتیاط، و الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام (افتادن) فی الفتنة؛ حکم به عدم محرمیت مادر زن می کند.
      در این آیه هم نشانی از مادر زن و داماد نیست
      لیس علی الأعمی حرج ولا علی الأعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم أو بیوت أمهاتکم أو بیوت اخوانکم أو بیوت أخواتکم أو بیوت أعمامکم أو بیوت عماتکم أو بیوت أخوالکم أو بیوت خالاتکم أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعا أو أشتانا فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی أنفسکم تحیة من عندالله مبارکة طیبة کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تعقلون.(125)
      بر نابینا و لنگ و مریض و خودتان باکی (مانعی) نیست که بخورید از خانه های خودتان و خانه های پدرانتان یا خانه های مادرانتان یا خانه های برادرانتان یا خانه های خواهرانتان یا خانه های عموهایتان یا خانه های عمه هایتان یا خانه های دایی هایتان یا خانه های خاله هایتان یا (خانه های کسانی که تحت فرمان شمایند) اماکنی که به دست شما سپرده شده یا خانه های دوستانتان؛ بر شما گناهی نیست که از اماکن نام برده طعامی بخورید؛ چه دسته جمعی یا به صورت متفرقه. پس هرگاه به خانه ای داخل شدید سلام کنید بر خودتان، که سلام در نزد خداوند درودی مبارک و پاکیزه است.
      آری! این گونه خداوند نشانه های خود را برای شما آشکار می سازد، شاید شما بر سر عقل آیید و آیات الهی را با عقلانیت بررسی نمایید.
      با دقت ملاحظه کردید که نام و نشانی از خانه داماد، پدر زن و مادر زن در این آیه هم وجود ندارد.
      پانزدهم: سوای آنچه گفته شد بر حسب آنچه در برخی کتابها (بدون هیچ دلیلی و نیز بدون توجه به آثار مخرب و مفاسد این اظهار نظرهای بی اساس) نوشته یا می نویسند نگاه به بدن نامحرم به جز شرمگاهشان جایز نیست.
      یعنی یک زن نجیب، عفیف، با حیا، فرهیخته، با شخصیت، با اصل و نسب و پایبند به دین و قیامت حاضر نیست در مقابل چشم پدر، برادر و پسرش که پاره تن اوست با لباس زیر، رفت و آمد کند تا چه رسد در مقابل یک مرد غریبه (داماد) که یک باره به خانواده او پیوسته است.
      و نیز غیرت؛ تعصب؛ دین مداری؛ عقلانیت و منطق چه مردی اجازه می دهد، چون دخترش به حکم خدا و رسول او برای مردی حلال شده، اکنون زنش در مقابل چشم جوان 20 - 30 ساله که مست و مدهوش شهوت و غریزه جنسی است؛ سر برهنه و گیسوان شانه زده و با آرایش و نیمه عریان به گفتگو و شوخی و... بپردازد.

      و از همه نارواتر و حیرت انگیزتر

      از آنچه گذشت نارواتر و مستهجن تر اینکه برخی گفته اند غیر از عورت بر تمام بدن محارم می توان نگاه کرد. و در ترجمه عورت گفته اند یعنی شرمگاه (قبل و دبر.)
      پناه می بریم به خدا که چه فتنه و فسادی در اثر این نظریه های بی دلیل رخ داده و خواهد داد.
      اگر خارج از بحث نمی بود برخی مفاسد آن را متذکر می شدم که چه نامه ها و پیام هایی از جوانان به ما رسیده که در اثر مشاهده مادر، خواهر و مادرزن خود با وضع نامناسب و حیوانی به گناه کبیره مبتلا شده اند.
      و نیز خدا به فریاد زنانی برسد که به عنوان محرم، به صورت بسیار زننده... در مقابل مردها ظاهر می شوند.
      به هر حال این نظریه ها و این تعبیرات (جواز نظر به محارم به جز شرمگاهشان...) نه با آیات قرآن و روایات معصومین سازگار است، نه با عقلانیت و منطق انسانی که اقتضاء دارد مانند مسئله قبل مورد بحث و بررسی دقیق و امعان نظر ویژه قرار گیرد که اجمال آن به قرار ذیل خواهد بود:
      اول: همان گونه که در صفحات قبل گذشت، عورت به معنای چیزی است که سزاوار است پنهان باشد و عقلانیت و منطق انسانی حکم به پنهان نمودن و پوشاندن آن می کند و آن منحصر به شرمگاه نیست؛ بلکه خیلی از عیوبات و نقایص و اسراری هست که فاش ساختن و آشکار نمودن آن عار، ننگ و عیب محسوب می شود.
      دوم: عورت عام است و شامل افراد مختلف می شود و شرمگاه یکی از افراد این عام به شمار می رود.
      به دیگر سخن به اصطلاح منطقی نسبت بین عورت و شرمگاه عموم و خصوص مطلق است؛ هر شرمگاهی عورت هست اما هر عورتی شرمگاه نیست، پس لفظ عورت منحصر به شرمگاه نمی شود.
      سوم: وقتی آیات قرآن و روایات معصومین را در این زمینه ملاحظه می کنیم، می بینیم هر جا حکمی درباره شرمگاه بوده با صراحت لفظ فرج را به کار گرفته اند و هر جا حکمی فراتر از شرمگاه بوده لفظ عورت را به کار گرفته اند.
      به عبارت روشن تر:
      مشاهده می کنیم لفظ عورت به طور کلی چهار بار در قرآن ذکر شده و هیچ یک بر خصوص شرمگاه اطلاق نشده است.
      1. ... أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء.(126)
      2. ... ثلاث عورات لکم.(127)
      3و4. ... ان بیوتنا عورة و ما هی بعورة.(128)
      آیه اول منظور آگاهی از اسرار زنانه و خیره شدن در اندام اوست.
      آیه دوم منظور اتاق خلوت و محل استراحت است.
      آیه سوم منظور خانه و اندرونی است.
      ببینید هیچ یک از این چهار لفظ بر خصوص شرمگاه اطلاق نشده.
      و اما هر جا منظور شارع بیان حکمی در خصوص شرمگاه (فرج) بوده، تصریح فرموده است:
      1. و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا.(129)
      2. و مریم ابنت عمران التی أحصنت فرجها.(130)
      3. والذین هم لفروجهم حافظون.(131)
      4. قل للمومنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم.(132)
      5. و قل للمومنات یغضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن.(133)
      6. والحافظین فروجهم و الحافظات(134)
      7. والذین هم لفروجهم حافظون.(135)
      این آیاتی است که شارع مقدس در مقام بیان حکمی درباره شرمگاه بوده، لذا به صورت شفاف و بی پرده تصریح به است کرده است.
      و اما روایات؛ چنانکه کتاب نکاح را مکرر با دقت بررسی کردیم، به همین نتیجه دست یافتیم که هر جا منظور شرمگاه بوده، با لفظ فرج تصریح شده و هر جا فراتر از شرمگاه بوده، با لفظ عورت آورده شده.
      مثلا در باب 59 و 60 که درباره جواز نظر به شرمگاه همسر است، لفظ فرج و هر جا منظور فراتر از شرمگاه بوده لفظ عورت را به کار گرفته اند.
      حاصل کلام اینکه لفظ عورت اعم از شرمگاه و غیر شرمگاه است و لفظ اعم را نمی توان به یک فرد منطبق کرد.
      آنان که گفته اند نگاه به بدن محارم غیر از عورت جایز است و عورت را به شرمگاه (قبل و دبر) معنا کرده اند نه تنها صحیح نیست؛ بلکه غلط و کاملا برخلاف آیات و روایات است.
      چهارم: از آیه استیذان (اجازه ورود به اتاق خواب مادر) و جمله ثلاث عورات که با صیغه جمع آورده و اینکه جمع محلی به الف و لام افاده عموم می کند، از همه اینها معلوم می شود عورت منحصر به شرمگاه نیست؛ بلکه تمام بدن و اسرار زنانگی است؛ زیرا احتمال اینکه اسنان در هنگام استراحت لخت مادرزاد بخوابد خیلی کم است، ولی با لباس های زیر بخوابد، احتمالش قوی بلکه حتمی است.
      پس اینکه شارع فرموده کودک یا هر یک از محارم، هنگام ورد به خوابگاه مادر و... اجازه بگیرد و سر زده داخل نشود؛ هدف این بوده که مادرش را نیمه عریان نبیند نه فقط شرمگاهش را. در صورتی که اگر منظور خصوص شرمگاه بود، اولا با صیغه جمع نمی آورد، ثانیا از الفاظ دیگر استفاده می کرد کما اینکه در روایت فرمودند: آیا دوست داری مادرت را عریان ببینی؟
      پنجم: از همه اینها حیرت انگیزتر تناقض گویی و تضاداندیشی است.
      اجماع فقهای فریقین (شیعه و سنی) از صدر اسلام تا کنون در بحث جواز نظر به زن اجنبیه بالاتفاق گفته اند: جسد المرأة عورة، عورة المرأة جمیع بدنها... بر همین اساس گفته اند بر زن واجب است تمام بدن خود را از اجنبی بپوشاند و به استناد روایاتی که می گویند تمام بدن زن عورت است، برخی از اعاظم فقها پوشاندن دست و صورت را نیز واجب یا احتیاط واجب دانسته اند که در بخش اول کتاب گذشت.
      در عین حال معلوم نیست به چه دلیلی وقتی به محرمیت محارم رسیده اند، برخی از آنان گفته اند: یجوز النظر الی المحارم عد العوره و هی القبل و الدبر.
      نگاه به بدن محارم غیر از عورت جایز است، سپس عورت را به شرمگاه معنی کرده اند. ما از این دو حرف متناقض کدامیک را بپذیریم؟! تمام بدن عورت است یا فقط شرمگاه؟!
      اگر تمام بدن عورت است، پس در خصوص محارم هم باید تمام بدن عورت باشد جز مواضعی که استثناء شده و اگر فقط شرمگاه عورت است، پس برای اجانب هم همین طور.
      ششم: چنانکه در صفحات قبل گذشت، روایاتی که می گوید جایز است مرد به موی مادر و خواهر و دخترش نگاه کند، معلوم می شود نگاه به جاهای دیگر آنان جایز نیست و الا اگر جایز بود تعیین مورد، لغو و بیهوده بود؛ زیرا وقتی نگاه به تمام بدن جایز باشد، طبعا مو هم جزء بدن است و ذکر کردن لازم نیست.
      هفتم: آیه ابداء زینت بیانگر این حقیقت است که نگاه به تمام بدن محارم جایز نیست؛ زیرا اگر عدم جواز منحصر به شرمگاه بود، جمله لا یبدین زینتهن لغو بود؛ چون وقتی نگاه به تمام بدن جایز باشد، طبعا هر چه زینت محسوب شود جزء بدن است و آن را می بیند و در آن صورت می گفت: لا یعرین الا لبعولتهن...
      هشتم: ما از آقایانی که به استناد آیه ابداء زینت می گویند: مقصود تمام بدن است، می پرسیم از کجای آیه استفاده کرده اید که فقط شرمگاه زن برای محارم حرام است.
      زیر آیه می فرماید: الا لبعولتهن او ابائهن... اگر منظور از زینت، تمام بدن است، برای محارم نیز تمام بدن خواهد بود، حتی شرمگاه و چنانچه به استثناء شرمگاه است، پس برای شوهر نیز همین حرف است.
      چون آیه نسبت شوهر، پدر، برادر و... همه را در یک ردیف آورده و هیچ استثنائی بین شوهر و دیگران در آیه نیست؛ یعنی آنچه برای شوهر جایز است، برای پدر... هم جایز است و این حرف را احدی نگفته.
      اگر آقایان بگویند ما از ادله خارجیه به دست آورده ایم که در مقابل محارم واجب است شرمگاه را بپوشاند.
      ما نیز می گوییم: از ادله خارجیه استفاده کرده ایم که زن در مقابل محارم به غیر از سر و گردن و ساق دست و مچ پا، بقیه بدنش را باید بپوشاند و در مرأ و منظر محارم جایز نیست عریان و نیمه عریان بگردد.
      نهم: تخصیص اکثر، لغو و مستهجن است.
      اجماع علما اعم از شیعه و سنی بر این است که جمیع بدن زن عورت است و لفظ عورت عام است و تمام اندام زن را در بر می گیرد.
      (یعنی عقلانیت انسان، منطق صحیح، علوم پزشکی، روان پزشکی، اجتماعی و اخلاقی تماما حکم می کنند که زن باید تمام اندامش را به طور کامل بپوشاند.)
      اینک این لفظ عام را در خصوص محارم تخصیص می زنیم یا استثناء می کنیم و می گوییم نگاه مرد به بدن محارم جایز نیست؛ مگر صورتش؛ مگر دستهایش؛ مگر گیسوانش؛ مگر سینه اش؛ مگر رانهایش؛ مگر...
      به تعبیر دیگر می گوییم: تمام اندام زن عورت است، ولی برای محارم صورتش عورت نیست، دستهایش عورت نیست... تمام اعضایش را استثناء می کنیم به جز شرمگاه یعنی فقط شرمگاهش عورت است و بقیه اندامش عورت نیست این می شود تخصیص اکثر که به اتفاق علما مستهجن و لغو است.
      دهم: احتیاط تنها راه نجات است.
      همان طور که در صفحات قبل ملاحظه فرمودید در اینجا نیز اصالة الاحتیاط جای اصالة الاباحه را گرفته و حکم به عدم جواز نظر به اندام محارم می کند؛ یعنی نگاه به اندام محارم فراتر از آنچه در روایات آمده (سر و گردن، دست ها و مچ پا) جایز نیست.

      شگفتا که ران های مرد عورت است ولی زن...

      یازدهم: از عجایب روزگار اینکه به فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله ران های مرد جزء عورت محسوب می شود؛ اما زن فقط شرمگاهش عورت است
      مر النبی صلی الله علیه و آله علی معمر و فخذاه مکشوفتان، فقال صلی الله علیه و آله: یا معمر غط فخذاک فان الفخذ عورة.(136)
      رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام عبور از مسیری به یکی از اصحاب به نام معمر برخورد نمود و او را در حالی دید که ران هایش را نپوشانده و در معرض چشم دیگران بود.
      حضرت خطاب به وی فرمودند: ای معمر! ران هایت را بپوشان، همانا ران های انسان عورت است، و نباید دیگران ببینند.
      بر همین اساس بسیاری از علما و مراجع وقتی به حمام عمومی می رفتند، اجازه نمی دادند دلاک (کیسه کش) دستش را بالاتر از زانو ببرد...
      این فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره مرد است که به اتفاق علما، نگاه به تمام بدنش غیر از شرمگاه جایز است، حال ببینیم درباره زن چه فرموده اند.

      2شرط مهم برای نزول برکات در زندگی

       

      رحمت حق تعالی همچون بارانی است که دائما بر عالم هستی می بارد

       

      رحمت حق تعالی همچون بارانی است که دائماً بر عالم هستی می بارد و زمین تشنه ی موجودات را سیراب می سازد.

      خداوند متعال در قرآن کریم بارها و بارها خودش را برای بندگانش ، ارحم الراحمین معرفی کرده است. رحمتی که تمام عالم وجود را دربر گرفته است: (وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ كُلَّ شَیْ ءٍ)1 «اما رحمت من همه چیز را در برگرفته است»


      رحمت حق تعالی همچون بارانی است که دائما بر عالم هستی می بارد و زمین تشنه ی موجودات را سیراب می سازد.


      باران در باریدن فرقی میان زمین سخت و سنگلاخی و زمینی که به راحتی آب راجذب می کند نمی گذارد ولی تاثیر بارش باران در هرکدام متفاوت است. زمین سفت و سخت به علت نفوذ ناپذیری، باران را در درون خود جای نمی دهد و تشنه خواهد ماند ولی زمین نرم ، حاصلخیز و سرسبز می شود.


      انسان ها نیز به تفاوت سختی و نرمی دل خود، بهره های متفاوتی از رحمت خداوند دارند.


      ایمان و تقوا روح انسان را پاک و آماده دریافت فیوضات حضرت حق می کند اما گناه ظرف دل انسان را آلوده و ناپاک می کند و زمین دل او را کم کم از سنگ هم سخت تر می کند: (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِیَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً)2 سپس دلهاى شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت تر!


      ایمان ؛ عامل جذب برکات آسمان و زمین
      جهان هستی در دل خود یکسری قوانینی دارد که هیچ گاه تخلف نمی کند. قوانینی که به دست پر توان خالق هستی در آن نهادینه شده است که از جمله ی آنها ،قانون خدمت رسانی به مومنین است.


      در آیه 96 سوره مبارکه اعراف آمده است که : (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى  آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ) اگر اهل شهرها و آبادی ها، ایمان مى  آوردند و تقوا پیشه مى  كردند، بركات آسمان و زمین را بر آنها مى  گشودیم .


      جهان هستی به فرموده قرآن کریم همواره در حال تسبیح و عبادت خالق خویش است3 و خواسته یا ناخواسته از پروردگار خود اطاعت می کند4.اما انسان به حکم اختیاری که دارد می تواند خداوند را عبادت یا معصیت کند. در صورتی که عبادت خداوند را سرلوحه ی زندگی خود قرار دهد با جهان تکوین همراه و هماهنگ می شود و جهان پیرامون او خود را در اختیارش می گذارد. اما در صورت معصیت پروردگار، خود را با طبیعت ناهماهنگ و ناسازگار کرده و طبیعت نیز او را همچون عضوی ناسالم پس می زند.


      شهید مطهری در این باره می فرماید:
      (آیا كار من به عنوان یك كار انسانى، به عنوان صداقت و تقوا و پاكى یا به عنوان فسق و ناپاكى و خیانت هم در عالم اثر مى گذارد یا نه؟ آیا عالم از این جهت هم عكس  العمل دارد یا نه؟


      فلسفه بزرگ این است كه اى انسانها! اگر شما در مسیر انسانیت، در مسیر خلقت قرار بگیرید كه همان مسیر تكامل است.... آنوقت شما مى شوید اجزائى هماهنگ با سایر اجزاء عالم، توافق و تطابق با عالم پیدا مى كنید، آنگاه جزئى هستید كه با كل خودتان متطابق هستید، در آن وقت است كه عالم هم با شما تطابق دارد. این است كه قرآن مى فرماید: وَ لَوْ انَّ اهْلَ الْقُرى  امَنوا وَ ... اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند آنوقت فرزندان صالح این عالم و جهان مى شوند، آنگاه جهان هم خیر خودش را به سوى این فرزند صالح خودش روانه مى كند.5 و اگر انسان بر ضد مسیر خاص طبیعت قرار بگیرد، یعنى بر ضد مسیر تكامل قرار بگیرد، كشیده بشود به سوى فسق و فجور ... آنگاه طبیعت مثل بدنى كه جزء بیگانه را از خود دفع و رد مى كند ... این عكس العمل هاست كه به نام عذابها گفته شده است.6


      آری ایمان و تقواست که باعث نزول برکات بر انسان ها می شود و بی تقوایی و فسق و فجور است که مایه ی نکبت در زندگی ها می شود.به قول معروف : از ماست که بر ماست.


      ایمان عبارتست از اعتقادی که از عقل به قلب نفوذ کرده باشد و در آنجا مستقر شده باشد و تقوا عبارتست از ایمانی که به صورت نیرویی قوی در جوارح و جوانح انسان پدیدار گشته تا انسان را در برابر معاصی پروردگار حفظ و نگهداری کند.


      بنابراین وجود دو شرط ایمان و تقوا در این آیه شریفه ، برای نزول برکات، به این معنی است که عقل و دل و اعضای انسان باید در راستای اطاعت پروردگار قرار گیرند و در مسیر تکامل خویش قدم بردارند.


      چرا جوامع کفر پیشه، بیش از مسلمانان در ناز و نعمتند در حالی که نزول برکت به مشروط به ایمان و رعایت تقواست؟


      برای جواب به این پرسش در ابتدا باید واژه ی برکت  را تعریف کنیم.


      برکت در اصل به معنی رشد و زیادی و سعادت است و به معنی نعمتی است که پایدار بماند.8در مقابل که این نعمات در برابر کفار بى  بركت است كه زود فانى، نابود و بى اثر مى شوند. بنابر این نعمت هایی که خداوند متعال به کفار می دهد از دایره برکت خارج است چرا که همراه با سعادت نیست و برای آنها نوعی عذاب تدریجی است.


      در آیه 85 سوره توبه خداوند متعال وجود اموال و اولاد فراوان را وبال گردن آنها و مایه ی بدبختیشان می داند: «وَلاتُعْجِبْكَ امْوالُهُمْ وَاوْلادُهُمْ انَّما یُریْدُ اللَّهُ انْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِى الدُّنْیا وَتَزْهَقَ انْفُسُهُمْ وَهُمْ كافِروُنَ؛ مبادا اموال و اولادشان مایه اعجاب تو گردد، خدا مى خواهد به وسیله آن، آنها را عذاب كند و جانشان بر آید در حالى كه كافر باشند.»


      سخن آخر
      استغفار یکی از عواملی است که باعث نزول انواع نعمت ها می شود، همچنان که حضرت نوح به قوم خود چنین گفت: (فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْكُمْ مِدْراراً وَ یُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً) به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید كه او بسیار آمرزنده است. تا بارانهاى پربركت آسمان را پى در پى بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان كمك كند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد»


      از خداوند می خواهیم که در این ایام مبارک اولا پاکی روح و جان و سپس توفیق رعایت تقوا و بندگی را بدهد.

      نیستون زیباترین زن در سال 2016 شد! +تصاویر

      جنیفر آنیستون زیباترین زن در سال 2016 شد! +تصاویر

      جنیفر آنیستون زیباترین زن در سال 2016 شد!

      جنیفر آنیستون بازیگر معروف 47 ساله آمریکای توسط مجله پیپل به عنوان زیباترین زن سال 2016 انتخاب شد.

      جنیفر آنیستون زیباترین زن جهان در سال 2016

      جنیفر آنیستون Jennifer Aniston بار دیگر به عنوان زیباترین زن جهان انتخاب شد.

      در نظرسنجی که توسط مجله پیپل people صورت گرفت, جنیفر آنیستون به عنوان زیباترین زن جهان انتخاب شد.
      کاور مجله پیپل پس از انتخاب جنیفر آنیستون

      جنیفر آنیستون زیباترین زن در سال 2016 شد!

       

      جنیفر آنیستون  در سال 1969 در کالیفرنیا بدنیا آمده و 47 ساله است.

      جنیفر در فیلم و سریال های زیادی حضور داشته است که موفق ترین آنها سریال دوستان friends می باشد.

      جنیفر آنیستون زیباترین زن در سال 2016 شد! جنیفر انیستون زیباترین زن در سال 2016 شد! جنیفر انیستون زیباترین زن در سال 2016 شد! جنیفر انیستون زیباترین زن در سال 2016 شد! جنیفر انیستون زیباترین زن در سال 2016 شد! جنیفر انیستون زیباترین زن در سال 2016 شد!

      چرا می گویند بهتر است که در روز برای آب خوردن ایستاد و در شب نشسته نوشید؟ آیا دلیل علمی هم دارد یا ف

      چرا می گویند بهتر است که در روز برای آب خوردن ایستاد و در شب نشسته نوشید؟ آیا دلیل علمی هم دارد یا فقط در روایات است؟

      95/01/15

      پرسش

      چرا می گویند بهتر است که در روز برای آب خوردن ایستاد و در شب نشسته نوشید؟ آیا دلیل علمی هم دارد یا فقط در روایات است؟

      پاسخ اجمالی

      همه احکام و دستورات الهی فلسفه و حکمت های گوناگونی دارند، هیچ یک از تکالیف شرعی بی حکمت وضع نشده اند، گرچه ما نمی توانیم به همه این حکمت ها آگاهی پیدا کنیم ولی با توجه به اینکه خدای حکیم و عادل هیچ قانونی را بی حکمت وضع نکرده، در بعضی از روایات آمده است که نوشیدن آب در شب و به صورت ایستاده موجب بیماری زرد آب خواهد بود، اما نوشیدن آب در روز به صورت ایستاده موجب بیشتر شدن نیروی بدن و گوارا شدن غذا می شود.
      پاسخ تفصیلی

      هیچ یک از دستورات الهی و تکالیف شرعی بدون حکمت و مصلحت وضع نشده اند، گرچه ما نمی توانیم به همه این حکمت ها آگاهی پیدا کنیم زیرا تنها به اندازه اطلاعات و به میزان معلومات بشری خود در هر عصر و زمان می توانیم فلسفه و اسرار احکام الاهی را دریابیم، نه همه آنها را و اصولاً با عمق و وسعت آن دستورات و محدودیت علم ما، نباید غیر از این انتظار داشته باشیم. [1]
      ولی با توجه به اینکه خدای حکیم و عادل هیچ قانونی را بی حکمت وضع نکرده است ما یقین داریم که هیچ تکلیفی خالی از حکمت و مصلحت خاص خود نیست [2] و خداوند متعال هرگز فرمانی را به ضرر بنده اش صادر نمی کند بلکه هر دستوری که به ما می دهد، صلاح و خیر ما در آن است.
      بر همین اساس روحیه بندگی اقتضا می کند تا فرمانبرداری بی چون و چرای پروردگار خود باشیم و همه دستورات او را اطاعت کنیم .
      با این حال در احادیث به حکمت نوشیدن آب به طور ایستاده در روز و به طور نشسته در شب، اشاره شده است که به برخی اشاره می شود:
      الف) حضرت امام صادق (ع): «آب نوشیدن به حالت ایستاده در شب، زرد آب را در بدن ایجاد می کند.» [3]
      ب) حضرت امام صادق (ع): «نوشیدن آب در روز به حالت ایستاده موجب فزونی عرق و بیشتر شدن نیروی بدن می گردد.» [4]
      ج) حضرت امام صادق (ع): «ایستاده آشامیدن آب در روز، غذا را گوارا می سازد و ایستاده آشامیدن آب در شب، زرد آب می آورد.» [5]
       


      [1] . نک: مکارم شیرازی ، ناصر و سبحانی ، جعفر ، پاسخ به پرسش های مذهبی.
      [2] . نک: پاسخ شماره 764 (سایت: 881).
      [3] . شیخ صدوق ، من لا یحضره الفقیه، ج 3 ، ص 353، دارالکتب الاسلامیه .
      [4] . همان مدرک شماره 3.
      [5] . کلینی، محمدبن یعقوب ، الکافی ، ج6، ص383، دار صعب ، بیروت.

      چگونه راحت "روزه" بگیریم؟

      یک متخصص تعذیه اظهار کرد: افراد برای اینکه در ماه رمضان روزه‌ داری راحتی داشته باشند، باید از هم اکنون تغییراتی در برنامه غذایی خود انجام دهند.

      95/03/12

      دکتر یحیی پاسدار با بیان اینکه افراد از دو هفته قبل از شروع ماه مبارک رمضان باید خود را برای روزه‌ داری در این ماه آماده کنند، گفت: برای اینکه افراد در ماه مبارک رمضان بتوانند راحت روزه بگیرند، باید از دو هفته قبل از شروع این ماه حجم غذای روزانه خود را 20 تا 25 درصد کاهش دهند.

      پاسدار افزود: در گام اول افراد باید حجم وعده ناهار خود را کاهش دهند و بعد از آن این کاهش حجم غذا باید در وعده شام و صبحانه نیز انجام شود.

      این متخصص تغذیه اظهار کرد: این کار علاوه بر آماده سازی بدن برای روزه‌ داری، مسائل روحی که ناشی از نخوردن غذاست را نیز تا حد زیادی کاهش می‌دهد.

      پاسدار با اشاره به اینکه برخی افراد روزهای مانده به ماه مبارک رمضان مصرف مواد غذایی را برای آماده سازی بدن بیشتر می‌‎کنند، گفت: متاسفانه این افراد نمی‌دانند که بدن ذخیره غذا انجام نمی‌دهد و این کار تنها منجر به چاقی و افزایش قند خون آنها می‌شود و بدن آنها به پرخوری عادت می‌کند.

      وی افزود: به همین علت برخلاف تصور این افراد، با انجام این کار نه تنها روزه‌داری آسان نمی‌شود، بلکه بدن به دلیل کمبود ناگهانی حجم زیاد مواد قندی دچار شوک شده و روزه‌ داری برای این افراد سخت‌ تر از دیگران خواهد بود.

      پاسدار با بیان اینکه بسیاری افراد در روزهای نخست ماه رمضان از سردرد و سرگیجه شکایت می‌کنند، گفت: این امر به دلیل نخوردن چای است و بهتر است افراد از هم اکنون مصرف مواد کافئین‌دار مانند چای و قهوه را کم کنند تا بدن آنها به کمبود کافئین عادت کند.

      این متخصص تغذیه افزود: همچنین افراد باید از هم اکنون مصرف شیرینی و مواد قندی را کاهش دهند تا بدن آنها به اینکه از منبع دیگری قند خود را تامین کند، عادت کند.

      وی تصریح کرد: در نبود مواد قندی بدن عادت می‌کند که با سوزاندن چربی‌های بدن انرژی مورد نیاز خود را تامین کند.

      استقبال از ماه خدا فضیلت و فواید روزه ماه رمضان

      در حدیث معراج است که خداوند فرمود: «یا احمد (صلّی اللّه علیه و آله)، آیا می‌دانی که میراث روزه چیست؟ عرض کرد: نه؟ فرمود: میراث روزه کم‌خوراکی و کم‌گویی است؛ سپس فرمود: سکوت مورث حکمت می‌شود و حکمت مورث معرفت و معرفت مورث یقین است و چون بنده... .

      95/03/16

      گرسنگی را برای سالک فوایدی است در تکمیل نفس و معرفت پروردگار که از شمار بیرون است و در فضایل آن در اخبار چیزهای بزرگی ذکر شده است که اشاره به آنها اولاً بی‌فایده نیست و سپس کشف از علت آن و اشاره به حکمت آن است.

      از پیغمبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله) نقل است که فرمود: «جانهای خویشتن را به‌وسیله گرسنگی و تشنگی به مجاهده وادارید؛ زیرا اجر در این کار مانند اجر جهاد کننده در راه خداست؛ همانا عملی نزد خدا محبوبتر از گرسنگی و تشنگی نیست».

      و نیز فرمود: «در روز قیامت منزلت آن کس از شما نزد خدا بیشتر است که گرسنگی او طولانی‌تر و درباره خداوند سبحانه زیادتر تفکر کرده باشد».

      و نیز به اسامه فرمود: «اگر بتوانی وقتی ملک الموت (برای قبض روح تو) بیاید شکمت گرسنه و جگرت تشنه باشد این کار را بکن؛ زیرا به این کار شرف منازل را درک می‌کنی و به ورود روح تو، فرشتگان خرسند می‌شوند و خداوند جبار بر تو درود می‌فرستد». و نیز فرمود: «دلهای خود را گرسنه و بدنهای خود را برهنه بدارید شاید دلهای شما، خدای عزوجل را ببیند».

      و در حدیث معراج است که خداوند فرمود: «یا احمد (صلّی اللّه علیه و آله)، آیا می‌دانی که میراث روزه چیست؟ عرض کرد: نه؟ فرمود: میراث روزه کم‌خوراکی و کم‌گویی است؛ سپس فرمود: سکوت مورث حکمت می‌شود و حکمت مورث معرفت و معرفت مورث یقین است و چون بنده به مرتبه یقین برسد باکی ندارد که چگونه بر او می‌گذرد! به‌سختی یا به‌آسانی؟! برای او متفاوت نیست و این مقام صاحبان «رضا» است و هر کس به رضای من عمل کند سه خصلت ملازم حال او خواهد بود؛ شکری که آلوده به جهل و نادانی نباشد، و ذکری که فراموشی در آن راه نیابد، و دوستی که محبت مخلوقات را بر محبت من ترجیح نمی‌دهد و چون مرا دوست داشت من هم او را دوست خواهم داشت و خلق خودم را به محبت او خواهم گماشت و چشم و دل او را به جلال و عظمت خود گشاده خواهم ساخت و از او علم خاصه خلق را مخفی نخواهم داشت و در تاریکی‌های شب و روشنایی روز با او مناجات خواهم نمود تا اینکه گفتار او با سایر خلق منقطع گردد و مجالست او با آنها بریده شود و سخن خودم و کلام فرشتگانم را به گوش او می‌رسانم تا آنجا که فرمود: البته عقل او را غرق در معرفت خود خواهم ساخت و خود در مقام عقل او جا خواهم گرفت؛ سپس مرگ و سکرات مرگ و حرارت و فزع مرگ را بر او سبک و آسان خواهم ساخت تا آنکه رو به بهشت رانده شود و چون عزرائیل بر او فرود آید به او گوید آفرین بر تو ــ خوشا به حال تو ــ باز خوشا به حال تو ــ همانا خداوند به تو مشتاق است ــ تا آنکه گوید ــ خداوند به او می‌فرماید: این بهشت من است در آن آرام بگیر و این جوار و همسایگی من است در آن منزل بگزین. و روح در پاسخ عرض کند:
      ای معبود من! خویشتن را به من شناساندی و من به شناسایی تو از تمام خلق تو بی‌نیاز شدم؛ به عزت و جلال تو سوگند، اگر خشنودی تو در این باشد که مرا قطعه قطعه کنند و به سخت‌ترین صورتی که مردم را به آن می‌کشند مرا هفتاد بار بکشند، رضای تو نزد من محبوبتر است!

      تا آنجا که فرمود: خدای عزوجل هم فرماید: «به عزت و جلال خودم سوگند! بین خودم و تو در هیچ‌وقتی از اوقات مانع و حاجتی قرار نخواهم داد تا هروقت بخواهی بر من آیی ؛ و همین قسم است رفتار من با دوستانم...».

      من می‌گویم: در این اخبار اشاره و تصریحی به حکمت گرسنگی و فضیلت آن است و اگر بیانی مشروحتر از این بخواهی در آنچه علمای اخلاق از خواص و فواید آن بیان کرده‌اند نظر کن؛ چه آنها برای گرسنگی فواید عظیمه‌ای ذکر نموده‌اند که از جمله آنها، صفای دل است؛ زیرا «سیری» بخار را در دماغ زیاد می‌کند و شبه‌مستی عارض او می‌شود و دل به‌سبب آن از جریان در افکار و از سرعت انتقال، گرانی و سنگینی می‌یابد و باعث کوری قلب می‌گردد و گرسنگی به‌خلاف آن، سبب صفای قلب و رقت آن می‌شود و دل را برای دوام فکری که موصل به معرفت باشد مهیا می‌سازد و برای آن نوری محسوس ظاهر می‌گردد و از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) روایت شده است: «کسی که شکم را گرسنه بدارد فکر او عظمت می‌یابد».

      و از جمله فواید آن، که شنیده‌ام زبونی و انکسار و زوال تندروی و فرح زیاد است که آن خود مبدأ سرکشی است و چون نفس خوار و زبون شود در برابر پروردگارش آرام و خاشع گردد.

      و از جمله شکستن شدت شهوات و قوائی است که مورث گناهان کبیره مهلکه است؛ چه منشأ بیشتر گناهان کبیره، شهوت کلام و شهوت فرج است و شکستن این شهوت، سبب نجات از مهلکات است.

      و از جمله فواید جوع، رفع خواب است که خواب ضایع کننده عمری است که سرمایه تجارت آخرت آدمی است. و گرسنگی سبب دوام بیداری است که آن بذر هر خیر و کمک برای تهجُّد و شب زنده‌داری است که باعث رسیدن به «مقام محمود» است.

      و از جمله فواید آن، میسر گشتن تمام عبادات است که کمترین علت آن کمی احتیاج به تخلیه و تحصیل خوراک و کمی ابتلای به امراض مختلفه است، زیرا معده، خانه امراض و پرهیز و کم خوردن، سرآمد همه داروهاست. و تمام اینها احتیاجات انسان و عوارض دنیوی از مال و جاه آن است که هلاکت هلاک شدگان از آنهاست.

      و از جمله، تمکن برای بذل مال و اطعام مساکین و صله ارحام و انواع نیکی و زیارت بیت الله و اماکن متبرکه و خلاصه تمام عبادات مالی است.

      من می‌گویم: اینها فوایدی است که عقول بشر به تفصیل آنها، احاطه پیدا نمی‌کند به‌ویژه فایده نخستین؛ زیرا فکر در اعمال، به‌منزله نتیجه و غیرفکر، به‌منزله مقدمات است.

      و تفکر عبارت از نفس «سیر» و غیر از آن مقدمات و معدات برای «سیر» است و به همین جهت در باب فکر روایت شده است که ساعتی تفکر بهتر از عبادت هفتاد سال است.

      و چون این مقدمه برای شما آماده گشت، فواید بزرگی برای شما نتیجه‌بخش خواهد بود از جمله آنکه به‌علم قطعی بدانی که چرا خداوند گرسنگی را برای پذیرایی میهمان خود اختیار کرده است؛ برای آنکه نعمتی بهتر و بالاتر از نعمت معرفت و قرب و لقاء نیست و گرسنگی از نزدیکترین اسباب آنهاست و بدانی که روزه تکلیف نیست بلکه تشریفی است که موجب شکرانه توست و ببینی که در واجب ساختن آن منتی از حق تعالی بر توست و منزلت ندای خدای تعالی را در آیه صوم از «کتاب خدا»، بشناسی و چون بدانی که نداء نسبت به تو و دعوت توست به «دار وصال» از آن لذت ببری و بدانی که حکمت در تشریع روزه، کم خوردن و ضعیف ساختن قوای بدن است نه آنچه را در روزه متروک داشته‌ای در شب بخوری بلکه افزونتر؟!

      و از جمله آنکه چون شرافت مقصود از روزه را دانستی بر توست که در تصحیح و اخلاص در آن کوشش کنی تا فواید آن بر تو مسلم گردد.

      و از جمله آنکه چون مراد از قرار دادن روزه و وجوب آن را دانستی آنچه را اسباب تکدیر و ضایع ساختن آن است خواهی دانست و می‌دانی که معنای آنچه درباره آن وارد شده چیست که روزه فقط امساک از خوردنی و آشامیدنی نیست و چون روزه گرفتی بایستی گوشَت و چشمَت و زبانت نیز روزه باشد و در بعضی اخبار آمده است که حتی پوست بدن و مویت نیز باید روزه باشد.

      و از جمله آنکه برای این عمل، شایسته نیست که فقط نیت برای دفع عقاب خدایی باشد و نیز سزاوار نیست که برای جلب ثواب و دخول در بهشت نعیم باشد هرچند به‌ آن حاصل می‌گردد بلکه حق نیت این است که آدمی را از صفات شیطانی دور و به صفات روحانیّین نزدیک سازد و چون این را دانستی با کمی زیرکی خواهی دانست که هرچه تو را ــ از احوال و افعال و اقوال ــ دور کننده از مراتب حضور باشد، آن مخالف مراد مولای تو (از تشرف تو به این دعوت و ضیافت) است و نباید خشنود باشی که در دار الضیافه این پادشاه منعم جلیل که تو را به این تقرب و تشریف مشرف ساخته است و به سرائر تو و خطرات قلب تو عالم است از او غافل باشی (و حال آنکه او مراقب توست) و از او اعراض کنی (و حال آنکه او رو به تو دارد) و به‌جانم سوگند که این اگر در حکومت عقل از قبایح عظیمه است که عاقل به آن رضا نمی‌دهد که با رفیقش چنین معامله‌ای کند تا چه رسد به خالق منعم خود ولکن از کمال رفق و فضل خدا است که به‌سبب مانند این غفلتها ما را محروم نمی‌سازد و با بندگانش مسامحه می‌فرماید و خارج از وسع به آنها تکلف نمی‌نماید، ولکن بندگان گرامی نیز با آقای خود در برابر هر حرام و واجبی معامله نمی‌کنند بلکه با او به‌مقتضای حق سیادت و آقایی او و عبودیت خود معامله می‌نمایند و آنچه از این کمتر باشد از معامله لئیمان و مردمان پست می‌شمارند و بالجمله در روزه خودشان به آنچه امام صادق (علیه السلام) سفارش فرموده است عمل می‌کنند و آن اموری است.

      کتاب ترجمه المراقبات ــ ص198
      تألیف: عارف کامل میرزاجواد آقاملکی تبریزی(ره)

      منبع : سایت اوینی - تسنیم

      در اختتامیه جشنواره کن شهاب‌حسینی برنده نخل طلا بهترین بازیگر مرد شد / جایزه بهترین فیلم‌نامه سهم اص

      شهاب‌حسینی برنده نخل طلا بهترین بازیگر مرد شد / جایزه بهترین فیلم‌نامه سهم اصغر فرهادی شد/ کن‌لوچ برای دومین بار نخل‌طلا گرفت

      خبرگزاری فارس: شهاب‌حسینی برنده نخل طلا بهترین بازیگر مرد شد / جایزه بهترین فیلم‌نامه سهم اصغر فرهادی شد/ کن‌لوچ برای دومین بار نخل‌طلا گرفت

      شهاب حسینی پس از دریافت جایزه گفت: این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم می‌کنم و در ادامه از اصغر فرهادی و عوامل فیلم تشکر کرد.

      به گزارش خبرنگار سینما و تئاتر خبرگزاری فارس،مراسم اختتامیه شصت و نهمین جشنواره کن دقایقی پیش پس از اتمام مراسم فرش قرمز آغاز شده است.
       

      دوربین طلا به فیلم «الهی» رسید

      فیلم فرانسوی «الهی» ساخته «هدا بیامینا» موفق به کسب جایزه دوربین طلایی بهترین فیلم اول جشنواره کن در سال ۲۰۱۶شد. هدا بنیاما که از این جایزه هیجان زده بود روی سن در مورد زنان و مسئولیتی که در جامعه بر عهده دارند صحبت کرد.

      ژان‌پیرلئو نخل طلای افتخاری گرفت
      ژان پیر لئو بازیگر پیشکسوت فرانسوی مورد تقدیر قرار گرفت و نخل طلای افتخاری کن به او اهدا شد و پس از آن مورد تشویق حاضران قرار گرفت. ژان پیر لو روی سن گفت: الان همان احساسی را دارم که 59 سال پیش تروفو فیلمنامه‌ «چهارصد ضربه» را برای اولین بار به من داد و از بابت آن چنین حسی داشتم.

       

      شهاب حسینی برنده نخل طلا شد

      شهاب حسینی در حالیکه ترانه علیدوستی از خوشحالی اشک میریخت روی سن رفت و پس از گرفتن جایزه بهترین بازیگر مرد گفت : جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم می‌کنم و در ادامه از اصغر فرهادی و عوامل فیلم تشکر کرد. مهین شهابی داور ایرانی شصت‌و نهمین جشنواره کن نیز روی سن به سخنان حسینی گوش می‌داد.


      *جایزه بهترین بازیگر زن و نخل طلای این بخش به ژاکلین ژوزه برای فیلم «ماروسا» رسید و او گفت من تنها خودم را برای حضور در مراسم آماده کرده بودم و می خواستم با دخترم از اختتامیه لذت ببرم و انتظار این جایزه را نداشتم. او در هنگام کسب جایزه به وجد آمده بود و اشک میریخت.

       

      جایزه بهترین فیلم‌نامه سهم اصغر فرهادی شد

      جایزه بهترین فیلمنامه به اصغر فرهادی رسید تا فیلم فروشنده به دومین جایزه خود از این دوره از جشنواره برسد. فرهادی پس از اعلام نامش به عنوان برنده این جایزه همسرش را در آغوش گرفت و پس از حضور روی سن و دریافت جایزه گفت: روزی به همراه فیلمبردارم برای تماشای نسخه نهایی فروشنده به سینمایی رفتیم مسئول سالن گفت بیست دقیقه برای آماده شدن فیلم لازم است و در این فاصله فیلم جورج میلر یعنی مد مکس را برایم گذاشت و احساس کردم این یک نشانه خوب است. او در ادامه گفت: فیلم‌های من شاد نیستند اما امیدوارم با کسب این جایزه و جوایزم مردم ایران یا حداقل بخشی از آنان را شاد کنم.
       


      *الیور آسایاس و کریستین مونجیو مشترکن جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کردند.
      *جایزه ویژه هیئت داوران به فیلم «این فقط پایان دنیا است» زاویر دولان رسید.

      *نخل طلای بهترین فیلم رسید به «من دانیل بلک» اثر کن لوچ رسید تا وی برای دومین بار موفق به کسب این جایزه شده باشد. او در سال ۲۰۰۶بخاطر اثر تحسین شده و زیبای «بادی که بر مرغزار می‌وزد» موفق به کسب این جایزه شده بود، گرچه وی مهمترین جایزه جشنواره امسال را برد اما موثرترین فیلم امسال اثر اصغر فرهادی است.

      درباره زن اسفندی :

      درباره زن اسفندی :
      زن اسفند
      جذابيت جز ء وجود دختري است كه در ماه اسفند متولد شده است و پي بردن به آن هم نيازي به خواندن كتب و مقالات ستاره شناسي ندارد. به موازات اين جذابيت نقاط ضعفي نيز در وي وجود دارد، اما آنچه كه در بدو امر نظر شما را به سوي خود جلب خواهد كرد، ظرافت و حالت زنانه غير انكار اوست. زن متول اسفند ظرف عسلي است كه قدري فلفل به داخل آن ريخته شده است. براي زن متولد اسفند اين امكان بيش از پيش فراهم شده است تا در زير ظاهر بسيار جذاب خود گزندگي تندتري از فلفل پيدا كند.از سوي ديگر به جرات مي توان ادعا كرد كه زن متولد اسفند، به عنوان يك زن، از بسياري جهات بي نظير است. او نه تنها كسي نيست كه بخواهد بر مرد زندگي خود حكومت داشته باشد و چنين آرزويي حتي در اعماق قلب وي نيز وجود ندارد بلكه حاضر است با بردباري بي نظيري تمام خود خواهي هاي يك مرد را تحمل كند فقط به اين شرط كه به طور كامل مورد حمايت او قرار بگيرد. دختر متولد اسفند از سنين ميانسالي به بعد با تمام وجود خويش خواهان آن مي گردد كه سر ظريف خويش را روي شانه هاي پهن و قدرتمند مردي قرار بدهد و در پناه وي احساس كند كه مورد حمايت قرار مي گيرد و موانع و مشكلاتي كه بر سر راه وي قرار مي گيرند، يكي پس از ديگري به وسيله مرد محبوب خود از ميان برداشته مي شود.براي زن متولد اسفند مرد اعم از اينكه برادر باشد يا پدر، دوست باشد و يا شوهر، موجودي است كه مي تواند وسط حياط منزل بايستد و در حالي كه يك دست خود را به كمر زده است، با دست ديگر جلوي سنگ آسماني عظيمي را كه از كهكشان ها به سوي او پرتاب شده است. بگيرد. شما يك چنين نظريه اي را با بردباري عجيب او در تحمل غرور خاص مردان مخلوط كنيد و مقداري هم گرمي و ذوق و شوق به آن اضافه كنيد و آن وقت پي خواهيد برد كه چرا دختري كه در ماه دوازدهم سال به دنيا آمده است، اين چنين مورد توجه مردهاست.محل زندگي ماهي درياست و دريا مركز نرمش و رمز و اسرار و زيبايي هاست و مرد شيفته اين زيبايي و رمز و اسرار وجود زن است.زن متولد اسفند در بهار مانند پرندگان سرشار از عشق و هيجان است. در تابستان لباس كوتاه را فراموش نمي كند و در پلاژها در كنار دريا جذاب ترين لباس زير را به تن دارد. در پاييز با اشتياق تمام در كنار شما به تماشاي مسابقه فوتبال( كه ممكن است هيچ چيز از آن نداند) مي نشيند و در حالي كه دست خود را براي گرم كردن به داخل جيب كت شما كرده است. مرتبا راجع به جريان بازي از شما سئوالاتي مي كند. و زمستان بسان يك دختر شاد و جذاب لباس اسپورت مي پوشد و به اين ترتيب در يكايك دقايق زندگي لحظه اي با ظرافت ها و جذابيت هاي زنانه فاصله پيدا نمي كند. بي جهت نيست كه گفته اند زن متولد اسفند كندو است و مردها هم زنبور عسل اين كندو هستند.ناراحت ترين مرد در جوار زن متولد اسفند احساس آرامش مي كنند. او آبي است كه بر روي آتش ريخته مي شود. پس از چند دقيقه گفت و گو مرد آشكارا درك مي كند كه به علت اشتباهات خود مورد سرزنش او قرار نمي گيرد و مشكلاتي را كه با آن ها مواجه مي باشد، ناجيز و غير قابل بحث مي شمارد،‌ از آن گذشته زن متولد اسفند هميشه ايمان راسخ دارد كه شكست هاي مرد زندگي او به علت ندانم كاري هاي ديگران است. او هرگز شوهر خود را مجبور نمي كند كه قدم هاي سريعتري در زندگي بردارد، موقعيت اجتماعي اين مرد،‌ هر چه كه باشد، براي او كافي و حتي بهترين است.پس از ازدواج ممكن است قدري به جان شما نق بزند، اين نق زدن ها گاهي حالت گوشه و كنايه هم پيدا مي كند،‌ در حالي كه شما هرگز نمي توانيد از خود عكس العملي نشان بدهيد زيرا جذابيت زن متولد اسفند حربه اي نيست كه مرد بتواند در مقابل آن مقاومت كند،‌ به علاوه فرض كنيم( آن هم بر فرض محال) كه از كوره در رفتيد و اوقات تلخي به راه انداختيد، خيال مي كنيد چه خواهد شد؟ با نرمش خاص خود را در زير چتر حمايت شما قرار خواهد داد و لحظه اي با كمال تعجب مشاهده خواهيد كرد كه حريف با شما در يك جبهه قرار گرفته است و شما بر عليه موجودي كه ديگر وجود خارجي ندارد و نمي دانيد كيست و كجاست، داريد مي جنگيد.طبيعي است با برخوداري از يك چنين ظرافت هاي زنانه اي و با توجه به ضعفي كه مردها در مقابل آن دارند، زن متولد اسفند به راحتي مي تواند نقاط ضعف و معايب خويش را ازچشم مرد زندگي خود بپوشاند. صورت فلكي برج خوت دو عدد ماهي است كه در دو جهت مخالف در حال شنا كردن هستند، اين دو ماهي را هميشه درست شكل هم مي كشند. چه اشتباه بزرگي! به ستارههاي تشكيل دهنده اين برج در آسمان نگاه كنيد و به رأي العين ببينيد كه به هيچ وجه داراي تقارن نيستند. يكي از اين دو ماهي سمبل زيبايي و لطافت و آن ديگري سمبل نرمش و ظرافت است كه در دو جهت مختلف در حال شما مي باشند و به اين ترتيب براي او هميشه اين امكان وجود دارد كه بتواند با يك مانور سريع و ظريف خود را از مخمصه نجات بدهد، در حالي كه اين اماكان براي زنان متولد ماههاي ديگر اصلا وحود ندارد.او خيلي بيش از زن هاي ديگر حساس است و اگر رفتار شما بيش از حد تند و خشن باشد، نظام دلپذيري را كه طبيعت در نهاد وي به وديعه گذاشته است، به هم خواهد زد و آن وقت تبديل به موجودي بي هدف و عاطل و باطلي مي گردد كه ديگر نخواهيد دانست با او چه بايد بكنيد. زن متولد اسفند جواهري است كه خيلي چيزها ممكن است او را ضايع بكند. مادران و پدران هم بايد مراقب اين حساسيت باشند، و اگر دختري دارند كه در دوازدهمين ماه سال متولد شده است،‌نبايد كاري كنند كه ماهي هاي صورت فلكي او از هم جدا شوند و در غير اين صورت او به زودي تبديل به موجود تنها و سرگشته اي خواهد شد كه بدون هيچ نوع هدف و منظوري در اقيانوس بزرگ زندگي به شنا خواهد پرداخت و لحظه اي از جستجو آن نيمه ديگر صورت فلكي خود كه از وي جدا شده است، باز نخواهد ايستاد.خوشبختانه بسياري از دختران متولد اسفند داراي نيروي فكري لازم براي جلوگيري از جدا شدن ماهي هاي صورت فلكي خود از يكديگر هستند و براي اين كار حداكثر بهره برداري ممكن را از ظرافت هاي زنانه خويش به عمل مي آورند. در دو جهت قرار داشتن ماهي هاي صورت فلكي برج خوت موجب پيدايش خصوصيات ذاتي ديگري نيز در زنان متولد اين ماه مي گردد و آن اين است كه شما در نظر اول هرگز نمي توانيد متوجه هدفي كه اين زن در پي آن است، بشويد. او لحظه اي به اين سو مي لغزد و لحظه اي بعد ظريفانه در جهت عكس آن به حركت در مي آيد، براي صيد او تنها راه اين است كه بدانيد محل سكونت او كدام يك از ده تا رودخانه اي است كه به دريا مي ريزد. صيادان خوب مي دانند كه هر ماهي رودخانه اي براي خودش دارد.قبل از هر چيز اين را بايد بدانيد كه او بسيار باريك بين و دقيق است، شايد لازم باشد كه لغت ناقلا را نيز به باريك بيني اضافه كنم زيرا بسياري از كساني كه به دام دختران متولد اسفند افتاده اند، اصلا نمي توانند بگويند چطور اين واقعه رخ داده است.هيچ بعيد نيست كه شما در اين لحظه زن متولد اسفندي را مي شناسيد كه هر بار به ديدن او مي رويد با لبخندي به مراتب دلنشين تر از آنچه كه انتظار آن را داريد، از شما استقبال مي كند و اين فكر در سر شما وجود دارد كه روزي نام خانوادگي خود را شامل حال او نيز بكنيد. شما خيال مي كنيد كه او اصلا زيرك نيست، اما به احتمال خيلي زياد اشتباه مي كنيد. آمار نشان مي دهد كه دختران ديگر موفق به پيدا كردن شوهر براي خود مي شوند و يا در بين زناني كه به علتي از همسران خود جدا شده اند و بعد هم تنها مانده اند، اقليت مطلق با كساني است كه در اين ماه متولد شده اند. اما خوب شما ممكن است اسم ديگري روي آن بگذريد، مثلا مي گوييد، شرم و جذابيت و هوش زنانه موجب مي شود كه ماهي ها عوض شكار شدن صيادان را به دام اندازند.اين زن سخت رؤيايي است، و با وجود آنكه ظاهرا كوچكترين اطلاعي از اصول تنظيم بودجه ندارد، خيلي خوب لباس مي پوشد، ميهماني مي دهد، كرايه خانه و اقساط لوازم قسطي را سر موعد مي پردازد، هداياي تولد شوهر و بچه هاي خود را فراموش نمي كند وخلاصه آخر كار كه نگاه مي كنيد، مي بينيد كه با پولي كه براي خرج منزل در اختيار وي گذاشته شده است، همه كارها را انجام داده است، در حالي كه شما حتي تصور آن را هم نمي كرده ايد. روابطي كه اين زن با ديگران برقرار مي كند، بدون شك در نوع خود منحصر به فرد است. از زن همسايه گرفته تا رفتگري كه ظرف زباله را مي برد، بقال سر كوچه، نفتي، بچه هاي محل، قصاب، روزنامه اي، و حتي صاحبخانه كه هر ماه براي گرفتن كرايه مراجعه مي كند،‌با او سلام و عليك بسيار دوستانه اي دارند. او عملا موجودي است كه هيچكس خود را دشمن وي نمي داند.سياره اين زن نپتون و مركب او باد صبا است، و دختر متولد اسفند سوار بر اين مركب هر لحظه به سويي ركاب كش است. او به گونه اي تعجب آور احساساتي است و وقتي قلبش شكسته مي شود، مثل سيل اشك مي ريزد و چنان نگاه مظلوم و سرزنش آميزي به شما مي اندازد كه گويي خرگوشي را به هنگام شير دادن به بچه هايش كشته ايد. دختر متولد اسفند گاهي اوقات دستخوش اين توهم مي گردد كه در اين دنياي پر آشوب فاقد هر نوع وسيله دفاعي و حفظ بقا مي باشد، در اثر يك چنين توهمي نااميدي سراسر وجود وي را در بر مي گيرد و وظيفه شما خواهد بود كه به وي بفهمانيد ذكاوت خارق العاده اي كه طبيعت به وي داده است و نيروي عجيبي كه در جلب نظر ديگران دارد، حربه هاي قاطعي مي باشند كه در دسترس او هستند و مي تواند با اتكاء به آن ها گليم خود را به مراتب راحت تر از ديگران از آب بيرون بكشد. مشكل ترين درسي كه اين دختر بايد در زندگي فرا بگيرد، فائق آمدن بر دودلي ها و خجول بودن است. اگر ترس به اعماق وجود او رخنه كند،‌ تمام روابط او را با دنياي خارج قطع مي سازد و آن وقت اين خطر وي را تهديد مي كند كه تمام عمر تنها بماند. هميشه از آن هراسناك است كه مورد تعدي و تجاوز ديگران قرار بگيرد و اين خود مي تواند سخت موجب ناراحتي اش بشود .اينجا و آنجا، دختر متولد اسفند طبيعت آسيب پذير خويش را زير سرپوش يك شخصيت متكي به خود پنهان مي سازد و اين مي رساند كه سخت از بي پناهي در اين دنيا هراسناك است و سخت از بي پناهي در اين دنيا هراسناك و پيوسته از آن بيم دارد كه اگر اسرار قلب رئوف خود را صادقانه جلوي كسي بازگو كند، مانند گرگ آن را هم بدرد، و شايد به همين دليل هم باشد كه بسياري از زنان شاعر متولد اين ماه سرايندگان اشعاري هستند كه دقيق ترين نكات عشقي در آن ها بيان شده است. براي ايشان تنها كساني كه مي توانند مكنونات قلبي خود را بدون ترس و واهمه باز كنند، قلم و كاغذ است. حتي شجاع ترين دختران متولد اسفند نيز در دوستي با جنس مخالف از يك دودلي و ترس عظيم رنج مي برند. اين يك قدم به جلو آمدن ها يك قدم به عقب رفتن ها به كلي موجب سردرگمي و گيجي پسران اطراف او نيز مي گردد و روابط آنها بيش از پيش مغشوش مي شود.زن متولد اسفند از صميم قلب به كودكان خود عشق مي ورزد اما هرگز به ايشان اجازه نمي دهد به گوشه خاص شما قدم بگذارند. بخش بزرگي از قلب او از آن شما است و هيچ كس را ياراي دخول به آن نيست. او فرقي بين بچه هاي خود نمي گذارد اما به آنكه قدري زشت تر، ظعيف تر و شكننده تر است، اندكي بيشتر مي رسد. مادر متولد اسفند بدون شك بهترين مادر دنيا است، چون هيچ موجودي به اندازه او علت خجالت هاي پسر كوچولو و درد عظيم عشق هاي زودگذر دخترنوجوان خود را درك نمي كند. او حاضر است همه چيز زندگي خويش را فداي كودكان خود كند و مخصوصا سعي بر آن دارد كه مانع محروميت كشيدن ايشان از چيزهايي بشود كه خود در دوران كودكي از آنها محروم بوده است. گذشت و چشم پوشي او ممكن است قدري بيش از حد لزوم باشد. انضباط را به سختي مي تواند مرعي بدارد و اين نقطه ضغفي است كه گاهي اوقات تا حد بي توجهي پيش مي رود و موجب بدبار آوردن كودكان مي گردد. طبيعي است كه در يك چنين مواردي اين وظيفه پدر است كه نظم شديدتري نسبت به كودكان خود به موقع اجرا بگذارد. زن متولد اسفند ترجيح مي دهد كه شما نان آور خانواده باشيد و او زن خانه باقي بماند. به كار شما كاري نخواهد داشت و به وي مربوط نيست كه از كجا پول در مي آوريد، و اگر از نظر مالي با مشكلي مواجه شديد، فقط وقتي به كمك شما خواهد آمد كه واقعا به بن بست رسيده باشيد. سر به هوايي او در خرج و دخل منزل را چندان جدي نگيريد زيرا همانطور كه گفته شد. تا آخر ماه كسري نخواهد آورد.شايد باور نكنيد، اما او پيوسته از نيروي عجيبي الهام مي گيرد. سياره نپتون لحظه اي چشم از او بر نمي دارد و هر وقت لازم باشد، با قدرت وارد عمل مي گردد و راه و چاه را به وي نشان مي دهد هرگز روز تولد او، سالگرد ازدواج و يا محلي را كه از وي خواستگاري كرده ايد، فراموش نكنيد، زيرا او خيلي بيش از افراد نظير خود است و احساساتي و پايبند به خصوصيات خاص خود مي باشد @};-

      تصاویر جدید از حرم حضرت اباعبدالله حسین(ع)


       

       

      سردار سلیمانی در کنگره هشت هزار شهید گیلان؛ گیلان افتخار ایران است / چه ارزشی دارد پاسپورت ما را قبو

      گیلان افتخار ایران است / چه ارزشی دارد پاسپورت ما را قبول می کنند یانه / امنیت امروز مثال زدنی است

      سردار سلیمانی

      فرمانده نیروی قدس سپاه با تاکید براینکه امروز جمهوری اسلامی ایران در خرمنی از آتش در امنیت و آرامش است، تاکید کرد: ۳۰ سال است که در جنگی پیوسته در ابعاد گوناگون به دلیل داشتن رهبری شجاع و حکیم و ملتی با وفا، توانستیم دشمن را به زانو در بیاوریم.

      به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر، سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز در اجلاسیه کنگره ملی ۸ هزار شهید استان گیلان که در میدان شهدای ذهاب رشت درحال برگزاری است، به ایراد سخنرانی پرداخت.

      وی در بخش ابتدایی سخنانش اظهار داشت: سخنم در اینجا، درباره دورانی که است که ۲۰ سال از آن می‌گذرد. درباره گنجی که سال‌های متمادی ملت ما را از خود بهره‌مند کرد، گنجِ جنگ، گنج بی‌همتایی است که باید کاوش شده و به جامعه معرفی شود.

      فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با تاکید براینکه جای شهیدان ما همیشه پر و مملو است از شهیدان زنده و آماده شهید همانند شهیدان مدافع حرم، ادامه داد: ۳ نکته را قصد دارم در این مراسم به‌ آن‌ها بپردازم. نکته اول که از درک آن عاجز هستیم از باب معرفی شهید و شهادت،‌ نکته دوم در باب هدف و اهداف شهدا، در طول این مسیر از دیروز تا به امروز و نکته سوم در باب حالات و رفتار و سلوک اخلاقی شهدا است.

      وی با بیان اینکه تا کسی شهید نبود، شهید نمی‌شود، شرط شهیدشدن را شهید بودن دانست و افزود: اگر امروز کسی را دیدید که بوی شهید از کلام، رفتار و اخلاق او استشمام شد، بدانید شهید خواهد شد؛ تمام شهدای ما این مشخصه را داشتند قبل از اینکه شهید شوند، “شهید” بودند. کسی نمی‌تواند قبل از اینکه علم بیاموزد، عالم شود.

      سرلشکر سلیمانی با بیان این مطلب که پایه‌ی اصلی‌ای که همه شهیدان طی کردند، پایگاه و مقام “هجرت” است، گفت: آن‌ها، همان‌طوری که دیدید، از وابستگی و دلبستگی‌ها دل کندند و به سوی تکلیف حرکت کردند. نخستین پایه رسیدن به مقام شهید و شهادت “هجرت” است؛ هجرت از مال، مکان، مقامات و دلبستگی‌ها، شهدا این هجرت را در همه ابعادش، در حد کمال انجام دادند.

      وی خاطرنشان کرد: مرتبه دوم، مرتبه جهاد و مرتبه سوم، ایستادگی و پایداری در این راه است. برادران و خواهران؛ این شهدای حرم را دیدید و شهدایی که اخیراً به شهادت می‌رسند، این‌ها هوشمندند.

      فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران تاکید کرد: در مسئله درک مقام شهدا نباید تردید کنیم که آن‌ها هم مانند اولیای ما دارای اعجاز هستند، استمداد طلبیدن از شهدا یک حقیقت است چراکه مانند قطره‌ای هستند که به دریا وصل شده‌اند، چون ذوب در خدا شده‌اند، اخلاص پیدا کردند و چون اخلاص پیدا کردند اتصال پیدا کرده‌اند.

      وی تصریح کرد: اگر این اتصال به‌وجود آمد، فرقی بین آن‌ها، حبیب آن‌ها و معبود آن‌ها نیست. این از خود او نیست بلکه در اثر آن اتصال به‌وجود آمده است، یک قاعده‌ی الهی است. هرکس به امیرالمونین (ع) نزدیک‌تر شد، این مدار بر او اثر می‌گذارد، و ابوذر غفاری و سلمان پاک می‌شود.

      سرلشکر سلیمانی با تاکید براینکه فلسفه شهید، فلسفه این اتصال است و این قطره‌ای در دریاست، گفت: او به مدار مغناطیسی وصل است، الهی و جزئی از معصوم شده است. پدر و مادر شهید هم همین‌طور است، این ژن مطهر در این وجود نسل به نسل منتقل شده است. او هم دارای چنین حرمت و جایگاهی است و باید باشد در جامعه ما.

      وی اضافه کرد: قدر این پدران و مادران شهدا را بدانید، این‌ها منشأهای کرامت و رحمت الهی هستند، یکی از پایگاه‌های جذب برکت الهی هستند.

      فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه سخنانش با بیان این مطلب که در تاریخ سئوال می‌کنند چرا ۸ هزار نفر شهید شدند؟ برای چه چیز رفتند؟ ما که جمع شده‌ایم و یا می‌شنویم و بعداً خواهیم شنید باید به این سئوال پاسخ دهیم، گفت: باید از وجدان خود و فطرت خود سئوال کنیم که این‌ها چرا رفتند؟ یک بمباران اتمی مانند هیروشیما به‌وجود نیامد که ۸ هزار نفر یک‌جا شهید شوند بلکه این‌ها در اثر حادثه‌ای طولانی قریب به بیش از ۲۰۰۰ روزه‌ رفتند و دیدند و شهید شدند؛ رفتند دیدند کسی شهید شد، مادر و پدر پیر او تنها ماند باز هم متوقف نشدند و رفتند. این ۸ هزار نفر در طول ۸ هزار اتفاق افتاده است، هر سال ۱۰۰۰ نفر بهترین‌های مردم در این جا شهید شدند. چرا؟

      وی با بیان اینکه قربانی مهم است اما مهم‌تر از قربانی، چیزی است که انسان برای آن قربانی می‌شود، اظهار داشت: امام حسین (ع) عظیم است اما اعظم از آن چیزی است که امام حسین (ع) برای آن شهید شد؛ امام حسین(ع) برای اسلام شهید شدند.

      سرلشکر سلیمانی ادامه داد: اسلام است که اعظم است بر امام حسین(ره) و آن‌ها برای این رفتند، شهید شدند؛ امام خمینی(ره) نیز کاری کرد کارستان، هیچ عالمی در تاریخ شیعه، هیچ مرجعی در تاریخ شیعی نه امروز نه دیروز قادر نبود کاری که امام(ره) انجام داد را انجام دهد. امام تأسیس حکومت اسلامی را در نخستین فرصت به اجرا گذاشت.

      وی تاکید کرد: امروز در جامعه ما خیلی مهم است این منزوجیت دین و قومیت و ملیت؛ این هنر امام(ره) بود. امام راحل برای بیمه‌کردن این کشور و برای بیمه کردن اسلام، حکومت اسلامی را به اجرا گذاشتند و احیاء کردند. بیش از ۱۳ قرن اسلام، اسلام امویان، اسلام عباسیان، اسلام عثمانیان بود، در تاریخ طولانی بر جهان اسلام، همه انحرافاتی که در عالم اسلام به‌وجود آمد، در اثر حکومت‌های فاسد و خودکامه‌ای بود که به اسم اسلام حکومت کردند.

      فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران خاطرنشان کرد: مگر امکان داشت بدون انگیزه دین و اسلام، ۸ هزار نفر بروند در فاصله‌ای بیش از ۱۰۰۰کیلومتر بدون اینکه خانه و شهرشان مورد هجوم قرار گیرد، در مرزهای شلمچه، سرشان را بگذرند و قطع شود و بعد با چند وجب به دامن مادران برگردند؟ این بدون اسلام امکان‌پذیر نبود. امام (ره) برای احیای مجدد اسلام، این ملت را شایسته آن دید بنابراین امروز دفاع از نظام اسلامی، مساوی با دفاع از اسلام است.

      وی در ادامه ضمن بیان مطلب فوق تاکید کرد: این نظام و آرامشی که امروز داریم را باید قدرشان را بدانیم؛ امروز یک خرمنی از آتش در اطراف ایران وجود دارد اما کشور این‌قدر آرامش و امنیت دارد. حال می‌خواهیم نظام را با کجا مبادله کنیم؟ با ترکیه؟ جمهوری اسلامی با کدام نظام قابل مقایسه و تبدیل است؟ قطعا با هیچ نظامی قابل قیاس نیست.

      سرلشکر سلیمانی افزود: این حجم زیبا از آزادی و رشد علمی در سطوح گوناگون را ببینید؛ هم نظام دیروز ارزش این را داشت که ۸هزار نفر شهید شوند هم امروز ارزش این را دارد که هزاران نفر در راه آن شهید شوند. اینکه رهبر عزیز و بزرگوار ما در بالای قله نظام مراقبت می‌کند از هر چیزی که خدشه به آن وارد کرده و از اسلامیت آن و از استقلال بکاهد، در مقابل آن می‌ایستد. حال چه ارزشی دارد که پاسپورت ما را قبول دارند یا خیر؟ مهم است اما آیا مهم‌تر از عزت ماست؟ عزت و استقلال این ملت از هر چیزی مهم‌تر است.

      وی تاکید کرد: استقلال در همه ابعاد مهم است، در فرهنگ، در مسئله دینی، در موضوعات اقتصادی و فرهنگی استقلال مهم است. استقلال همه این سطوح را شامل می‌شود. فقط به تمامیت ارضی بر نمی‌گردد به همه تمامیت‌ها بر می‌گردد. به این دلیل رهبری بر فرهنگ مراقبت می‌کنند، بر موضوعات سیاسی و اقتصادی مراقبت می‌کنند. استقلال کشور در همه ابعاد باید باقی بماند.

      فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در ادامه سخنانش با تاکید براینکه ۳۰ سال جنگ پیوسته در ابعاد گوناگون وجود دارد برای حمله به تمام سطوح اما کشور و نظام به‌دلیل رهبری شجاعانه و حکیمانه و داشتن ملتی با وفا، توانسته بر تمام این‌ها غلبه کند و دشمن را به‌زانو درآورد، گفت: تسلیم دشمن مقابل اراده یک ملت جامع‌ترینِ زانو‌زدن‌هاست؛ باید دید امروز دشمن شما یا مهم‌ترین حامی همه دشمنان آن‌ها “شیطان بزرگ” نگاهش به ما چیست؟

      وی ضمن اشاره به مسئله سلوک و رفتار شهدا و اخلاقیات حاکم بر شهدا اظهار داشت: چه امری سبب شد این‌ها این‌قدر ماندگار شوند؟ امروز حسین خرازی، شهید املاکی، احمد کاظمی، همت، باکری، بیش از یک مرجع تقلید رهروی می‌شوند نه در فکر بلکه در سلوک متعدد.

      سرلشکر سلمانی ادامه داد: یکی از برجستگی‌های جنگ ما این بود که قله‌های آن، قله‌های مطهر و مرتفعی بود. اگر قله مرتفع بود، دامنه زیبا و سرسبز می‌شود؛ پیامبر مکرم اسلام (ص) قریب به ۱۰ سال حکومت کردند رسمی اما هزاران سال بر دل‌ها جا دارند. این قله مطهر است. امام (ره) ۱۰ سال حکومت کرد اما تأثیر امام(ره) در جامعه ما بیش از تأثیر تمام حکومت در تمام ۵۰ سال است.

      فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید کرد: امروز تأثیر مقام معظم رهبری در جامعه ما و بر مصونیت جامعه و حفظ تدین و معنویت جامعه، بیش از تأثیر یک حکومت است. جنگ از ویژگی‌هایش این بود یکی از چیزهایی که اطمینان خاطر می‌دهد، وجود فرماندهان شهید و آن قله‌های برجسته دفاع مقدس است.

      وی خاطرنشان کرد: جنگ ما یک گنج بود که بیت‌الله الحرام و طواف حجاج در برابر آن کم است؛ به این دلیل امام (ره) در پیام حج‌شان فرمودند: ای نشستگان در مقابل خانه خدا به ایستادگان مقابل دشمنان خدا دعا کنید.

      سرلشکر سلیمانی همچنین در ادامه یکی از مشخصه‌های مهم جنگ را اخلاص دانست و اظهار داشت: برادران و خواهران؛ جامعه‌ای صالح می‌شود که افراد صالح در آن حاکم شوند. عارف به معنای حقیقی، عابد به معنای حقیقی، این خصیصه مهم جنگ بود. خصیصه دیگر این بود که در سطوح جنگ، هیچ‌گونه احساسِ توقعی و توقع پاداشی نداشتند، کلمه رایج در آن سال‌ها، “سردار” و “سرهنگ” نبود، بلکه “برادر” کلمه رایج بود. در پایان جنگ کسی فکر نمی‌کرد که حقوق فرمانده سپاه ۲۵۰۰ تومان و حقوق رزمنده عادی هم ۲۵۰۰ تومان. این زیبایی‌ها، جنگ ما را به اینجا رساند.

      وی با بیان اینکه شهدا و رزمندگان دفاع مقدس در سختی‌ها “مطیع‌ترین” بودند، تاکید کرد: در شدت‌ها و سختی‌ها، در جان دادن‌ها و سر دادن‌ها، در اوج آن سختی‌ها همواره شهدای ما و رزمندگان دفاع مقدس “مطیع‌ترین” بودند. این جنگ به این دلیل گنج است و باید از آن حراست کرد.

      فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: برجسته‌ترین شخصیت این نظام، فقیه جامع‌الشرایط، ولی فقیه ما، چفیه را- این آثار جنگ را- در جلسات رسمی و غیررسمی و در مقابل روسای جمهور دنیا، همیشه حائل جسم خود به همراه دارند که یک دلیل آن، قدسیت و عظمت آن است. از همین حیث ضرورت جامعه ما و درد جامعه و آن درک درد جبهه است؛ برگزاری یادواره‌ها مهم است اما باید توجه داشت که در تمام مساجد و روستاها همچنان که برگزاری این یادواره‌ها امتداد دارد، امتداد نیز داشته باشد تا همواره فرهنگ دفاع مقدس در جامعه گسترش یابد.

      آیا کوروش، فیثاغورث، ارسطو، افلاطون، سقراط و ... از پیامبران بودند؟!

      پرسش
      با سلام. استاد ما، از آیت الله جوادی آملی نقل کرده‌اند که کوروش، فیثاغورث، ارسطو، افلاطون و سقراط پیامبر بودند. آیا این 5 نفر پیامبر بودند؟ آیا ریاضی‌دان یا فیلسوف معروف دیگری بودند که از پیامبران باشند؟
      پاسخ اجمالی
      در آیات قرآن کریم و روایات پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، دلیلی بر پیامبر بودن این افراد وجود ندارد، اما برخی اندیشوران با توجه به تعالیم الهی ارائه شده از جانب این شخصیت‌ها، به صورت احتمال(نه قطعی) مطرح کرده‌اند که شاید آنها نیز از پیامبران باشند.
      در همین راستا از یکی از اندیشمندان دینی نقل است که تاریخ مدرن خاورمیانه نشان می‌دهد، ارسطو و سقراط و ... همه از شاگردان حضرت ابراهیم‌(ع) بودند، چون تا آن زمان مردم خاورمیانه یا ملحد بودند و یا مشرک؛ حضرت ابراهیم برای اولین بار برای توحید برهان اقامه کرد و بعد از آن دنیا فهمید چه خبر است؛ بنابراین فکر ابراهیمی تمام خاورمیانه و یونان را فرا گرفت و ارسطو و سقراط‌‌ها تربیت شدند.[1]
      امّا سخن صریحی از ایشان نیافتیم که معتقد به پیامبری افرادی چون ارسطو و سقراط باشند.[2]
      امّا در مورد کوروش، با توجه به خصوصیاتی که در قرآن بیان شده و با توجه به نظر مورخان، برخی معتقدند که ذوالقرنین، همان «کوروش» است که البته اثبات این مطلب، کمی دشوار است.
      البته عموم مفسران بر این عقیده‏اند و نیز در بسیاری از روایات آمده که ذوالقرنین از پیامبران نبوده، بلکه بنده صالحی از بندگان خدا بود. امام باقر (ع) فرمودند: «ذوالقرنین» پیامبر نبود، لیکن مرد صالحى بود که خدا او را دوست می‌داشت.[3] .[4]
      بر این اساس، حتی اگر کورش و ذوالقرنین یک نفر هم باشند، پیامبری کورش اثبات نخواهد شد.
      در ضمن غیر از این افراد، ادعای پیامبر بودن هیچ فیلسوف و یا ریاضی دان دیگری اثبات نشده ‌است.

      [1]. برگرفته از شیعه آنلاین به نقل از آیت الله جوادی آملی.
      [2]. در این رابطه به مؤسسه معظم له (مؤسسه اسراء) مراجعه شود.
      [3]. تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 294 و 295.
      [4]. برگرفته از پاسخ 5214 از همین سایت (اسلام کوئست)

      می خوام بیام خواستگاری اما...

      اگر مراسم خواستگاری انجام شود، علاوه بر اینكه سنتی پسندیده رعایت شده است، به شناخت بهتری ازطرف مقابل دست می یابیم. یكی از دلایلی كه ازدواج جوانان را ناپایدار می كند، انتخاب همسربه صورت فردی است. معمولاً هنگامی كه ازدواج ها با حضور و موافقت خانواده ها صورت می گیرند، از پایداری بیشتری برخوردار می شوند.

      فرآوری: محمدحسین اطهاری - بخش خانواده ایرانی تبیان
      خواستگاری

      زمان خواستگاری از قبل تعیین شود

      خانواده پسر باید قبل از حضور در خانه دختر، زمان و ساعت خواستگاری را با خانواده دختر هماهنگ کنند. تا خانواده دختر بتوانند شرایط خواستگاری و خانه را برای حضور خواستگاران مهیا کنند؛ ولی اگر بدون هماهنگی وارد خانه دختر شوند، شاید خانواده دختر و وضعیت خانه به طوری باشد که پذیرش مهمان ها کمی به تاخیر بیانجامد و باعث سوء تفاهم و حس بی احترامی به خانواده پسر دست بدهد که اصلا خوشایند نیست. زمان خواستگاری بعد از ظهر( 7-4 بعد از ظهر) و یا ساعات اولیه شب باشد؛ زیرا در این موقع از روز معمولا تمام اعضاء خانواده و افراد تاثیرگذار دختر و پسر در خانه حضور داشته و می توانند در خواستگاری شرکت کنند.

      فواید شناخت در خواستگاری جمعی

      تجربه ها نشان می دهد اكثر دخترانی كه از پسران خواستگاری كرده اند، پس ازازدواج با نارضایتی، اختلاف با خانواده همسر و شكست روبه رو شده اند

      در شناخت جمعی چون افراد زیادی در شناسایی نقش دارند، شناخت دقیق تر انجام می شود. در این نوع شناخت، فرد از جوانب گوناگون مورد سنجش قرار می گیرد و هرکس از زاویه خاصی به وی می نگرد. بنابراین، علاوه بر بررسی کلّیت وجود فرد، به جنبه های ویژه او نیز توجه می شود كه درنتیجه انتخاب بهتری صورت می گیرد؛ زیرا هدف همه حاضران شناخت طرف مقابل است. در انتخاب جمعی، زمانی که افراد مجرب پس از ارزیابی خود فرد مقابل را تأیید می کنند، امید به استحکام زندگی زوجین بیشتر می شود تا هنگامی که فقط یک فرد به انتخاب فردی دیگر می پردازد.
       شناخت جمعی، اطمینان خاصی را برای فرد به ارمغان می آورد. وقتی که چند نفر بر خوب بودن فردی صحّه می گذارند، دختر یا پسر با اتکا به شناختی که از ناحیه دیگران به دست می آورند، از آرامش روانی بیشتری برخوردار می شوند؛ به این ترتیب هر یك از آنها به هنگام گزینش همسر، قوت قلب بیشتری دارند. این در حالی است كه در انتخاب فردی، که توسط خود دختر یا پسر صورت می گیرد، مدام نگران هستند که مبادا طرف مقابل از شایستگی های لازم برخوردار نباشد؛ زیرا در این صورت آنها خود را به دلیل انتخاب نامناسب، مستحق سرزنش و شماتت می بینند و آرامش روانی خویش را از دست می دهند.
       از دیگر فواید شناخت جمعی، کاهش تردید در انتخاب است. تجربه نشان می دهد هنگامی كه شخص به تنهایی مبادرت به انتخاب همسر می کند، سخت دچار تردید در گزینش همسر می شود، زیرا نگران است که مبادا به میزان کافی از شناخت نرسیده باشد. اما وقتی که در کنار شناخت خود، شناخت دیگران را نیز ملاک قرار دهید از تردیدها کاسته و باعث می شود زودتر به انتخاب صحیح برسید. شناخت جمعی، مانع تأخیر بی مورد در ازدواج می شود و از درگیری های شخص با خودش می کاهد و او را کمتر دچار کشش های درونی می کند.

       چرا خواستگاری پسر از دختر؟

      در جامعه ما رسم بر این است كه خانواده پسر به خواستگاری دختر بروند. خواستگاری پسر از دختر، امری عرفی است كه از فطرت مرد و زن نشئت می گیرد؛ زیرا مرد خواهان است و زن خوانده؛ مرد طالب است و زن مطلوب؛ فطرت مرد طلب و نیاز است و فطرت زن جلوه وناز.
       خواستگاری مرد به دلیل بالا بودن ارزش، حیثیت، لطافت و ظرافت زن است. گوهر را در موزه نگهداری می كنند و این خواستاران هستند كه برای دیدن آن موجود ارزشمند به سراغش می روند. بنابراین كاملاً خلاف فطرت، احترام و شخصیت زن است كه به دنبال مرد برود. برای مرد قابل تحمل است كه از خانمی خواستگاری كند و آن خانم بهانه بیاورد، نازكند، شرط بگذارد و نهایتاً جواب منفی بدهد. اما برای زن قابل تحمل نیست كه مردی را به همسری خود دعوت كند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری برود؛ زیرا زن می خواهد الهه عشق، معشوق و مورد پرستش باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند.
      تجربه ها نشان می دهد اكثر دخترانی كه از پسران خواستگاری كرده اند، پس ازازدواج با نارضایتی، اختلاف با خانواده همسر و شكست روبه رو شده اند. مطالب ذكرشده، واقعیت های اجتماع بشر است. به عقیده ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس معروف آمریكایی، حیا وخودداری ظریفانه زن، غریزی نیست. بلكه دختران درطول تاریخ دریافته اند كه این مسئله اختصاص به جنس بشر ندارد. همواره این مأموریت به جنس نر داده شده است كه خود را دل باخته و نیازمند به جنس مخالف نشان بدهد. شاید بتوان گفت خواستگاری از جنس ماده درمیان انسان ها نه غریزی است و نه آموخته تاریخ، بلكه فطری است. به این معنا كه جذب و انجذاب میان آدمیان برخواسته ازعواطف عالی انسانی است و نه صرفاً تمایلات جسمی وجنسی.
       اما متأسفانه امروزه نهضت فمینیسم و متعصبان به جنس زن، به بهانه برابرسازی حقوق زن و مرد این موجود ظریف و رۆیایی را كه بهشت می تواند زیر پای او باشد از عرش به فرش آورده و شخصیت انسانی و الهی او را لكه داركرده است.

      نوع لباس دختر ساده و ملایم باشد

      لباس دختر باید مطابق با فرهنگ ایرانی و اسلامی و متناسب با چهره شاخص فرهنگی و مذهبی باشد. بهتر است لباس عروس خانم بسیار ساده و بلند، پوشیده و راحت باشد زیرا باعث قضاوت بد خانواده پسر می شود و سوء تفاهم پیش می آید و خانواده پسر چنین برداشتی از دختر دارند که می خواهد خودش را تحمیل کند؛ از سوی دیگر باید توجه داشت مردان ایرانی لباس های پوشیده را بیشتر می پسندند.

      نکاتی درمورد آداب خواستگاری

      در جامعه ما رسم بر این است كه خانواده پسر به خواستگاری دختر بروند. خواستگاری پسر از دختر، امری عرفی است كه از فطرت مرد و زن نشئت می گیرد؛ زیرا مرد خواهان است و زن خوانده؛ مرد طالب است و زن مطلوب؛ فطرت مرد طلب و نیاز است و فطرت زن جلوه وناز

      * طبق سخنان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) بهترین روز برای خواستگاری، روز جمعه و در ساعات بعد از ظهر است. همچنین بهتر است زمانی برگزار نشود که قمر در عقرب است.
      * برای به دست آوردن آرامش، قبل از خواستگاری دو ركعت نماز طلب خیر بخوانید و دعا كنید كه آنچه خیر و صلاح است برای شما پیش آید.
       * از آنجا كه اولین دیدارها همیشه در اذهان می ماند، رعایت پاكیزگی و منظم بودن بسیار مهم است
      **وقت جلسه اول خواستگاری محدود است. از 45 دقیقه تا یك ساعت. معمولا كمتر و بیشتر از آن نتیجه بخش نیست. همواره صحبت های مهم در فرصت نه خیلی كوتاه و نه زیاد ارائه می شود..
      * جلسه اول خواستگاری را در خانه عروس برگزاركنید نه جای دیگر، زیرا محیط خانه آرامش بیشتر و شناخت كاملتری به دنبال دارد.
       * حضور والدین و یا شخص امین و با تجربه، كمك زیادی به انجام خواستگاری می كند.
       * مهم نیست چند نوع میوه خریداری كرده اید. اما سعی كنید با زیبا چیدن آنها و پاكیزگی و زیبا آراستن سالن پذیرایی، محیطی دلپذیر ایجاد كنید.
      * از پوشیدن لباس های تنگ كه باعث ناراحتی شما می شود و همچنین از پوشیدن لباس های پر زرق و برق اجتناب كنید به دلیل اینكه جلب توجه می كنند و تمركز را برهم می زنند.
       * برای دستیابی به شناخت بیشتر از خانواده پسر و نیز آشنایی با فرهنگ وآداب و رسوم و موقعیت اقتصادی آنها جلسه یا جلساتی از گفتگوها را در منزل پسر برگزار كنید.
       * دختر و پسر برای شناخت بیشتر از یكدیگر می توانند به نحوه راه رفتن، نشستن، صحبت كردن و حتی كفش پوشیدن طرف مقابل توجه كنند. همه این رفتارها نشان دهنده شخصیت فرداست.
       * صحبت حضوری دختر و پسر با یكدیگر بهتر از صحبت كردن با تلفن، چت و... است. با صحبت كردن حضوری قادر به دیدن حالات و حركات و نحوه مكالمات یكدیگر هستید. در نتیجه، با رعایت این مطلب به شناخت بهتری خواهید رسید.
       * اگر در نگاه اول از ظاهر فرد مقابل خوشتان نیامد ولی برایتان قابل تحمل بود، با او به گفتگو بپردازید؛ شاید نظرتان عوض شد.
       * چنانچه در اواسط جلسه احساس كردید طرف مقابل مناسب شما نیست، جلسه را متوقف كنید. زیرا در صورت ادامه، ممكن است بین افراد وابستگی ایجاد شود. در این صورت، دادن جواب منفی سخت است و به فرد مقابل ضربه روحی وارد می شود.

       
        BLOGFA.COM