شب یلدای شما مبارک

درباره موفقیت و انسانهای موفق و راههای رسیدن به موفقیت درکسب و کار و بازاریابی شبکه ای |


شب یلدا یا شب چله آخرین روز آذرماه، شب اول زمستان و درازترین شب سال است.ایرانیان باستان با باور اینکه فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلند تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می کردند.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان قبل از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد.
نور، روز و روشنایی خورشید، نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب، تاریکی و سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر می برند. روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود، در حالی که روزهای کوتاه تر نشانه یی از غلبه تاریکی.
● پیشینه جشن
یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.
● مراسم و آداب جشن
برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.
آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.
جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.
یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده.
در «مهریشت» اوستا آمده است؛ «مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی می نگرد تا دروغی نگوید».
● آیین های جشن شب یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.
در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره یی می گسترانند که بی شباهت به سفره هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بی شمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلواشکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به ویژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.
در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خوردند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغزگردو و نخودچی و کشمش می خورند. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم می کنند و باورمندند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه یی خارج از هوای گرم اتاق می گذارند، ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس (ازگیل) در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر زمان هوس کنند ازگیل و تازه و پخته را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.بنا به روایت مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه یی استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به زر دگرگون می شوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه می آورند.
● جشن شب یلدا
جشن شب یلدا یک جشن کاملاً زنده است و همه مسیحیان جهان این جشن را با نام جشن تولد مسیح برگزار می کنند. یلدا و مراسمی که در نخستین شب بلند زمستان و بلندترین شب سال برپا می کنند سابقه یی بسیار دراز داشته و مربوط می شود به ایزد مهر.
این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.
چله اول که اولین روز زمستان و یا نخستین شب آن است تولد مهر و خورشید شکست ناپذیر است، زیرا مردم دوره های گذشته که پایه زندگی شان برکشاورزی و چوپانی قرار داشت و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعت خو داشتند و براثر تجربه و گذشت زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته و کارها و فعالیتشان را براساس آن تنظیم می کردند و به تدریج دریافتند که کوتاهترین روزها آخرین روز پاییز یعنی سی ام آذر و بلندترین شب ها شب اول زمستان است اما بلافاصله بعد از این با آغاز دی روزها بلندتر و شب ها کوتاه تر می شود.
اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود. در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.
چون تاریکی فرا می رسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین می بردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع می شدند و جهت رفع این نحوست آتش می افروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه می کنند اما محتویات آن متفاوت است می گستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره می نهادند.
این سفره جنبه دینی داشته و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد. سفره شب یلدا سفره میزد است و میزد عبارت است از میوه های تر و خشک و آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لرک که از لوازم این جشن بود که به افتخار و ویژگی مهر یا خورشید برگزار می شد.
امروز هم ایرانیان در سراسر جهان این جشن زیبا را در کنار یکدیگر برگزار می کنند و به خواندن شاهنامه و گرفتن فال حافظ می پردازند.
چه ما بخواهیم و چه نخواهیم تعداد حسابداران روز به روز در حال افزایش است. می توانید آنها را در هرجایی پیدا کنید. در بانک ها، شرکت هاف موسسات و ... . اما تعداد کمی از حسابداران در حرفه خود متخصص می باشند.مهارت ارتباطات حسابداران کم است و فقط از لحاظ تعداد زیاد می باشند.جستجو برای یافتن یک حسابدار قابل اطمینان و شایسته مانند جستجوی سوزن در انبار کاه می باشد.
آیا امکان یافتن حسابدار عالی وجود دارد؟
در زیر 14 خصوصیتی که می تواند برای یافتن حسابدار شایسته به شما کمک کند ذکر شده است.
با استفاده از این موارد شاید بتوان سوزنی را در انبار کاه پیدا کرد اما هیچ ضمانتی وجود ندارد که حسابداری که پیدا می کنید کاراتر از نرم افزارهای مالیاتی باشد.هیچ نمی تواند عالی باشد. این واقعیت شما را برای یافتن حسابدار عالی که در زیمنه های مختلف شما را یاری کند، تحت فشار قرار می دهد.
14 خصوصیت حسابدار شایسته
1-درستکاری
آیا شما می توانید درستکاری حسابدار را مورد سنجش قرار دهید؟ چگونه می توان به حسابدار اطمینان کرد؟ آیا حسابدار منتخب فرد شایسته ای است؟ اگر شما بتوانید درستکاری حسابدار را بسنجید می توان گفت فرد خوش شانسی می باشد.
2-توانایی تحلیلی
حسابدار باید از بیان واقعیات خودداری کند حتی اگر شما همه آنها را می دانید. حسابدار باید به اندازه کافی تحلیلی عمل کند تا بتواند متوجه الگوهای مالی و روندها در ثبت ها و صورت های مالی شود و با این کار منفعت خوبی را برای شما فراهم می کند یا به شما مشاوران برجسته ای معرفی می کند.
3-روشنفکری
حسابدار باید دارای جدیت و خوش بینی باشد. این خصوصیات می تواند دید شما را نسبت به امور مالی تغییر دهد.
4-خلاقیت
حسابدار باید خلاق باشد. حسابدار خلاق گستره وسیعی از ایده ها و استراتژی ها را جهت حصول بهترین نتیجه برای شما دارا می باشد یا ازیان های مالی جلوگیری می کند.
5-توانایی محاسباتی
اگر حسابدار نتواند محاسبات را به خوبی انجام دهد باید او را آتش بزنید.
6-توانایی کار با افراد مختلف(کار گروهی)
حسابدار شما باید فردی از یک تیم باشد و لازم است با مردم بسیار انعطاف پذیر باشد. همچنین باید خود را با دیگران تطابق دهد تا ارتباط بهتری با مشتریان و مراجعین داشته باشد.
7-شایستگی
حسابدار باید شایستگی لازم را در دستیابی به بالاترین مهارت ها را داشته باشد.
8-قدرت بیان(Orally Expressive)
حسابدار باید توانایی بیان خودش را داشته باشد. زیرا او با افراد بسیاری سروکار دارد. حسابداری که نمی تواند از کلمات به خوبی استفاده کند احتمالا حسابدار مناسبی نیست حتی اگر مهارت های محاسباتی و ریاضیاتی داشته باشد.
9-کیفیت کار
هنگامی که شما حقوق زیادی به حسابدار خود پرداخت می کنید باید هوشیار باشید که حسابدار شما در هرکاری برای حصول بهترین نتیجه ممکن تلاش زیادی می کند.
10-تبحر
حسابدار باید از رفتارهای غیر معمول، غیرحرفه ای و غیر عرف خودداری کند. او باید طوری عمل کند که گویی خود مالک و سهام دار شرکت است.
11-مدعی بودن
حسابدار نه تنها باید توانایی ارتباط گفتاری باشد بلکه توانایی انجام کار را داشته باشد.
12-مدیریت زمان
اگر حسابدار نتواند خود را با زمان هماهنگ کند یا همیشه کاری را دیر انجام دهد، احتمالا در تهیه صورت های مالی نیز تاخیر خواهد داشت.
13-درک شغل
حسابدار نباید به شما نزدیک شود چون همه چیز را می داند. همچنین حسابدار توانایی مشاوره با دیگران برای فراهم کردن فرصت زیاد برای شما در جهت ایجاد بهترین امور مالی دارد.
14-مهارت های شنیداری
حسابدار باید توانایی شنیدن صحبت های دیگران را داشته باشد. اما نباید پرحرف باشد و بتواند درخواست های شما را با نامه دنبال کند. و در نهایت حسابدار باید مودب باشد.
چند کیلومتر تا محشر پاییز در حوالی تهران/ روزهای آخر پاییز کجا برویم؟
هوای این روزهای پایتخت طربناک میزند. اگر تنها چند کیلومتر از پهنه آن دور شوید با جنگلها و کوهپایههایی رو به رو میشوید که زیباییشان در این هوای پاییززده هوش و حواس برایتان نمیگذارد. اگر طالب مسیرهای بکر گردشگری در روزهای باقیمانده از این فصل هزاررنگ هستید گزارش پیشِ رو، به کارتان میآید.

فارس .گروه تفریح و نشاط؛ معصومه اصغری: برای رفتن به اعماق جنگل ها و یک کوهپیمایی درست و درمان تنها راه پیشرویتان برنامه ریزی برای یک سفر چند روزه نیست. خیلی ساده و بی دغدغه میتوانید به همراه خانوادهتان یک کوهپیمایی و جنگل گردی نیمروزه دراطراف تهران را تجربه کنید. برای رفتن به این جنگل های دامنهای قید همراه بردن وسایل دست و پا گیر را بزنید. لباس گرم اما سبک بپوشید. به کفش مناسب کوهپیمایی هم نیازدارید. پس دور تنبلی و بی حوصلگی را هم قلم بگیرید.

دشت لار،کوهپیمایی تا پای دریاچه
آن هایی که دل به دامنه های قله دماوند و دشت های پایین دستش داده اند خیلی خوب با تصاویر رویایی دشت لار آشنا هستند. پهنه ای که برای رسیدن به آن باید به دل جاده آبعلی بزنید و بعد از آن مسیری را به سمت کوهپایه در پیش بگیرید. هر چند بهترین فصل برای بودن در کنار دریاچه لار و دشت شقایق های معروفش دو ماه ابتدایی سال است اما تماشای دریاچه در ماه های پاییزی وقتی در حلقه سبک و ناپایداری از مه قرار گرفته هم به همان اندازه زیباست که در بهار. این پارک علاوه بر دارابودن گونههای مختلف و منحصر به فرد جانوری و گیاهی ، دریاچه زیبا و آرامش بخشی دارد و برای اغلب طبیعت دوستان تجربه جالبی محسوب میشود. پارک لار در 25 کیلومتری شمال شرقی تهران واقع شده است. بهترین مسیر دسترسی به این دشت و دریاچه بزرگراه پردیس و بعد از آن ورود به جاده تهران _آبعلی است.

7 محور برای یک کوهپیمایی دلپذیر
خیلی سال است که تهرانی ها از 7 محور اصلی و و فرعی خود را به دامنه های البرز می رسانند. ساماندهی این مسیر ها با هدف جذب گردشگر و تعبیه مسیر هایی با امکانات مناسب برای حضور کوه پیمایان با موفقیت انجام شده است. دیواره جنوبی البرز در شهر تهران از سمت شمال غرب آغاز و به شمال شرقی آن منتهی میشود.
در این میان 7 محور کوهپیمایی شامل دربند، درکه، توچال، گلابدره، کلک چال، رحمان آباد و دارآباد به همراه قلههای کوچک و بزرگ آنها قرار دارد و هر روز به ویژه در انتهای هفته شهروندان مشتاق و علاقه مندان طبیعت را به سمت خود جلب میکند. این خط راس در ماه های پاییز آب و هوای متغیری دارد. پس قبل از حرکت اطلاعات جوی را از سامانه 134 هواشناسی استعلام کنید تا تجربه گردشگری خوبی در این مسیر های کوهپایه ای داشته باشید. برای رسیدن به ابتدای این راس باید وارد بزرگراه شهید چمران و خیابان یمن شوید و به انتهای خیابان ولنجک بروید.

پارک ملی ورجین
شاید باورش کمی سخت باشد که در فاصله 15 کیلومتری تهران جنگلی با انبوه گونه های گیاهی و جانوری قرار گرفته باشد.پارک ملی ورجین با 28 هکتار مساحت در فاصله 15 کیلومتری شمال شرقی پایتخت قرار دارد و دسترسی به آن از مسیر جاده لشگرک امکان پذیر است. این ناحیه از پوشش طبیعی و جانوری مطلوبی برخوردار بوده و در فهرست جنگلهای ارزشمند استان تهران ثبت شده است. برای ورود به جاده لشگرک ابتدا باید وارد بزرگراه ارتش شوید. ورجین در سال های گذشته برای ورود گردشگران مورد ساماندهی قرار گرفته و دسترسی به امکانات آن ساده تر شده است.

جنگل قوچک
پاییز در این جنگل وسیع و فراخ معنای هزار رنگی اش را پیدا می کند. واقعیت این است که اگر بدون دوربین عکاسی به این جنگل بروید و امکان ثبت طبیعت زیبای آن را نداشته باشید حتما حسرت آن تا مدت ها همراه شما خواهد بود. این زیستگاه با 200 هکتار مساحت یکی دیگر از مناطق حفاظت شده تهران است و در دهه 70 به فهرست جنگلهای ملی ایران پیوست. جنگل قوچک با دارابودن گونههای گیاهی متنوع مانند کاج ، چنار ، بادام کوهی، داغداغان، سنجد، تنگرس، گز، ارزن، سماق، سیاهدلیک ، گوجه وحشی و زالزالک شرایط ویژهای دارد. فراموش نکنید ورود هفتگی شهروندان به این منطقه تفرجگاهی از مسیر جاده سوهانک به لواسان بلامانع است. از جاده لشگرک می توانید به این جنگل زیبا پاگشا شوید.

شهرستانک، استان البرز
این روستا در شمال غربی ارتفاعات توچال قرار دارد و دارای مناظر دیدنی طبیعی و تاریخی بسیاری هم چون عمارت ناصرالدین شاه قاجار است. آب و هوای شهرستانک در اغلب فصول سال سرد و از اواخر بهار تا پایان تابستان معتدل است. ولی در پاییز حتما باید با لباس گرم مهمان آن شوید. بنابر اسناد تاریخی سابقه این روستا به قرن ششم هجری قمری میرسد. یادتان باشد در فاصله 8 کیلومتری شهرستانک، روستای زیبای گچسر قرار دارد. بهترین راه دسترسی به این روستا پیمودن جاده چالوس تا دو راهی آسارای است.

زیستگاه خارتوران، استان سمنان
این زیستگاه با مساحت بیش از یک میلیون و 470 هزار هکتار در اوایل دهه 50 به عنوان بزرگترین منطقه حفاظت شده تحت مدیریت سازمان محیط زیست درآمد و در سال ۱۳۵۵ قسمتی از آن به پناهگاه ویژه حیات وحش تبدیل شد. در همان سالها بود که مجموعه توران از طرف دفتر یونسکو سازمان ملل لقب « ذخیرگاه زیست کره » را دریافت کرد. بخش وسیعی از منطقه خار توران در سال ۱۳۸۱ به پارک ملی تبدیل شد و هم چنان در برنامه حفاظتی سازمان محیط زیست قرار دارد.

پلنگ دره، استان قم
این منطقه حفاظت شده با 173 هزار هکتار مساحت در بین مناطق مهم شکار ممنوع کشور قرار دارد که علاوه بر وجود گونههای متنوع جانوری زیست گاه بیش از 700 گونه مهم گیاهی است. این پهنه حفاظت شده 3 منطقه کهک، دشت مسیله و کهندان را در بر میگیرد. در پلنگ دره دوربینهای آنلاین نظارتی فعالیتهای این زیستگاه را به دقت زیر نظر دارند. رود گردشگران به این دره زیبا آزاد است و می توانید از تماشای رد پای پاییز در این زیست گاه گیاهی و جانوری زیبا لذت ببرید.

انتهای پیام/
ماجرای مردی که از عامل سرطانش، خط تولید ساخت

داستان آقای شجاع در ابتدا چیزی شبیه تراژدی بود، داستانی که شنیدنش با عزم ویژه و دغدغه مثالزدنی او این روزها حس امید را در همه زنده میکند. به گزارش خبرنگار حوزه علم، فناوری و دانشبنیان گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، در دنیایی که فستفودها در آن حکومت میکنند، پیدا کردن محلی برای خوردن غذای سالم کمی سخت شده است. با گذر زمان سلیقهٔ خوراکی عموم جامعه به سمت غذاهای فستفودی یا به عبارت بهتر سوسیس و کالباسها رفته! امری که نهتنها کارشناسان تغذیه را به نگرانی انداخته که بیماریهای حاصل از مصرف زیاد این محصولات، کمکم دارد مردم را هم میترساند. این بار بچههای گروه مستندساز �بزرگراه همت� تا یزد سفر کردهاند تا با چشم خود نمونهٔ سالمی از فستفودها را ببینند و داستان شکلگیری ایدهاش را برای مردم تعریف کنند. بزرگراه همت مجموعه مستندی است که هر هفته به سراغ یک مجموعه خودجوش فرهنگی یا اجتماعی میرود و قصه آدمهایی را روایت میکند که با سختکوشی توانستهاند بر مشکلات غلبه کنند. پانزدهمین قسمت �بزرگراه همت� به تهیهکنندگی اباذر صالحیان و کارگردانی محمد ترابزاده روایتگر چگونگی تأسیس مؤسسهای است که توسط آقای محمدعلی شجاع تأسیس شده و امروز محصولات سالم و ارگانیک را به فروش میرساند. اما داستان آقای شجاع در ابتدا چیزی شبیه تراژدی بود، داستانی که شنیدنش با عزم ویژه و دغدغهٔ مثالزدنی او این روزها حس امید را در همه زنده میکند. آقای شجاع که از کارمندان برج مراقبت پرواز در فرودگاه یزد است، اوایل دهه هشتاد یکشبه متوجه میشود که درون معدهاش، توموری بزرگ جا خوش کرده و این یک معنا بیشتر نمیتواند داشته باشد: او در اوج جوانی دچار بیماری سرطان معده شده است. به قول خودش این سرطان به خاطر استفاده بیشازحد او از محصولات فستفودی بود. اما داستان آقای شجاع به سفری برمیگردد که او و همسرش به مشهد مقدس داشتند. او در حرم امام رضا (ع) به این فکر میافتد که اگر خدا خواست و او توانست دوباره به زندگی ادامه دهد، یک کار خیر عامالمنفعه انجام دهد. کاری که بعد از مرگ هم تمام نشود و بهقولمعروف باقیاتالصالحاتی باشد برای قبر و قیامتش. همین ایده باعث میشود که او به فکر اصلاح سبک زندگی بیفتد. آقای مهدی دهقان چناری از دوستان آقای شجاع در مستند به یک نکتهٔ مهم اشاره میکند. او میگوید: �یکی از عوامل شکلگیری بیماری آقای شجاع بحث تغذیه بود؛ و این مسئله باعث شد که ما به سمت تولید محصولات غذایی ارگانیک و سالم برویم� آقای شجاع میگوید کار را با سختی تمام شروع کرده؛ هیئت مؤسس که همگی از دوستان و همهیئتیهای آقای شجاع هستند، به این نتیجه میرسند که باید از تولید یک محصول غذایی شروع کنند و آن را در میان اعضا و اقوام و هیئتیها به فروش برسانند. کاری که کمکم باعث میشود آنها از تولید یک محصول به تولید ۲۰۰ محصول غذایی و سالم برسند. آقای شجاع میگوید علاوه بر ۲۰۰ محصول تولیدی چیزی نزدیک به ۱۶۰۰ محصول دیگر نیز توسط گروههای مورد اعتماد دیگر تولید میشود و در مجموعه فروشگاههایی در یزد به فروش میرسد. اما آنچه داستان آقای شجاع را جالبتر میکند، تولید سوسیس و کالباسهای سالم است. همسر آقای شجاع میگوید رسیدن به خط تولید این محصولات فستفودی سالم از خانهٔ آنها شروع شده است. ابتدا در خانه چند کیلو از سوسیسهای سالم را تولید میکنند و در بین اقوام به فروش میرسانند؛ اتفاقی که باعث میشود آنها به فکر ایجاد یک خط تولید کارخانهای بیفتند. آقای شجاع میگوید قبل از مبتلا شدن به بیماری سرطان همه میگفتند که او روزی پیتزافروشی خواهد زد. آنها درست میگفتند! آقای شجاع امروز در یزد بهواسطه خط تولید سوسیسهای سالم یک فستفودی سالم راه انداخته. مغازهای که در آن مردم با خیال راحت پیتزا میخورند و نگران نیستند. نکته جالب زندگی آقای شجاع دقیقاً همین نکته است. همان چیزی که او را به دام بیماری مهلکی چون سرطان معده انداخت، امروز خط تولیدش توسط خود او راه افتاده، البته این بار با یک تغییر بزرگ؛ قرار نیست برای کسی با مصرف این محصولات اتفاق ناگواری بیفتد، محصولاتی ارگانیک، بدون مواد نگهدارنده و بدون اسیدهای مخرب. این مؤسسه البته دستی هم در آتش سینما دارد. شاید جالب باشد بدانید سرمایهگذار فیلم �خانهای کنار ابرها� به کارگردانی سید جلال دهقانی اشکذری، همین موسسهٔ آقای شجاع بود. یکی از دوستان آقای شجاع میگوید: �ابتدا همهٔ پول توسط مردم جمعآوری شد و بعد از اینکه فیلم توانست خودی نشان دهد، بقیهٔ نهادها و مؤسسات نیز کمک مالی کردند.� علاوه بر اینها، آنها توانستند در زمینه تولید ۵۰۰ قلم پوشاک، لوازم آرایشی، شویندهها، ظروف غذا و کتب مرتبط با تغذیه نیز فعالیت کنند. آقای شجاع میگوید محصولات طبیعی و ارگانیک اصولاً گرانتر از دیگر محصولات عرضه میشوند و برای عموم جامعه قابل استفاده نیستند که برای حل این مشکل حاشیه سود مجموعه بهشدت پایین آورده شده است. وی میگوید طبق بررسیهای انجامشده مشخص شده است در صورت اصلاح مصرف شکر، نمک، آب، نان و روغن، درصد بالایی از مشکلات مرتبط مرتفع میشود؛ بنابراین تمام تمرکز خود را برای جایگزینی و بهبود این محصولات قرار داده است. او میگوید ما برای جایگزینی شکر معمولاً از شکر قهوهای استفاده میکنیم. شکری که از نیشکر و بدون استفاده از فرآیندهای شیمیایی تولید میشود. همچنین تلاش بر این است تا روغنهای کنجد، زیتون و روغن گاو جایگزین روغنهای معمول که از مواد نفتی به دست میآیند، شوند. خلاصه آقای شجاع از راه رفته با ما سخن میگوید. بیماری او روزی ایدهٔ اصلاح سبک زندگی را در ذهن او کاشته، ایدهای که قدم اولش اصلاح تغذیه بوده است
ابزارک تصویر

فیلم سینمایی “در جستجوی خوشبحتی” یکی از تاثیرگذارترین فیلم هایی است که من تا به حال دیده ام. شخصیت اصلی داستان به نام گاردنر با بازی ویل اسمیت مانند همه ما، به دنبال موفق و ثروتمند شدن بود اما علاوه بر اینکه، یک پدر بیکار بود و شغلی نداشت و خانه به دوش هم بود، از طرفی دیگر به خاطر مشکلاتی که در زندگی داشت روابط او با دیگران هم تحت تاثیر قرار گرفته بود. اما روح کارآفرینی در او شعلهور بود! نمیخواهم همه داستان را بگوییم چون پیشنهاد میکنم حتما فیلم را ببینید اما او در پایان از همه مشکلات و فقر رها شد و توانست یک کارآفرین و نویسنده ثروتمند شود.
شاید این فیلم یک داستان باشد و بگویید که برای موفقیت ما دیگر دیر شده است و برگ برنده ما سوخته اما میخواهم در ادامه شما را به ۳ کارآفرینی که بعد ۴۰ سالگی توانستند به قله موفقیت برسند و ثروتمند شوند آشنا کنم:
والی صاحب برند کلوچه های بسیار معروفی با نام فامیلی خود یعنی Amos است. در آمریکا به راحتی در بیشتر فروشگاه ها و سوپرمارکت ها میتوانید محصولات او را پیدا کنید. اما کمتر کسی میداند که بر سر والی که بیشتر از نیمی از عمر خود را به عنوان کارمندی در دفتر پست در نیویورک گذرانده چه آمده که تبدیل به یک ثروتمند شد!
ای ماس علاقه زیادی به موسیقی داشت و در ۳۰ سالگی سراغ آن رفت اما متاسفانه آنطور که باید و شاید نتوانست در این رشته موفق شود و فقط توانست حدود ۲۵ هزار دلار از این کار برای خود پسانداز جمع کند .برای همین به سراغ علاقه دیگر خود یعنی پخت کلوچه رفت! او در ۴۰ سالگی با همین پس انداز خود توانست اولین شیرینی پزی خود را افتتاح کند و کمتر از ۵ سال با توجه به تلاش و تخصصی که پیدا کرده بود به درآمد ۱۰ میلیون دلار در سال برسد.
او حالا موفق و ثروتمند است. دوره های آمورشی موسیقی و خوانندگی زیادی برای بزرگسالان برگزار میکند و تا به امروز میلیون ها دلار برای افزایش سطح دانش به امور خیریه اختصاص داده است.
مرغ سوخاری های KFC دیگر نیاز به معرفی ندارند حتی ما هم در ایران به لطف رستوران های تقلبی با نام KFC به اندازه کافی آشنا هستیم. اما معروفیت این رستوران ها با نام موسس آن گره خورده است. کلنل ساندرز متولد ۱۸۹۰ است او در زندگیاش کارهای بسیاری را تجربه کرده، از مسئول موتور بخار گرفته تا بازاریاب بیمه و آهنگری اما همه اینها قبل ۴۰ سالگی او بود!
کلنل در ۴۰ سالگی به یک روش پخت مرغ دست پیدا کرد که بسیار به صرفه و خوشمزه بود. او در ۶۲ سالگی اولین رستوران خود را تاسیس کرد اما زمانی او به موفق و ثروت دست یافت که در سال ۱۹۵۹ دفتر مرکزی KFC را افتتاح و شروع به فروش حق امتیاز خود به دیگران برای تاسیس رستوران های KFC کرد.
او برای بازاریابی حق امتیاز رستوران های خود، به سراسر آمریکا سفر کرد حتی شب هایی بود که در ماشین خود میخوابید و برای معرفی و جذب سرمایهگذاران همه کار کرد حتی بیمه تامین اجتماعی خود را به خاطر کارآفرینی از دست داد. ۵ سال بعد از ایجاد دفتر مرکزی، او توانست ۶۰۰ شعبه KFC به وسیله فروش حق امتیاز ایجاد کند و شرکتش بیش از ۲ میلیون دلار ارزش پیدا کند.
او در سال ۱۹۸۰ موفق و ثروتمند از دنیا رفت اما تا قبل آن شعب KFC از عدد ۶۰۰۰ فراتر رفته و رقم فروش آن ها هم بیش از ۲ میلیارد دلار بود.
امروزه همه ما خرید های خودمان را از فروشگاه های زنجیرهای هایپراستار، جامبو، کوروش و… میکنیم اما میدانستید سام والتون با ایجاد فروشگاه های همواره تخفیف موسس نسل این نوع فروشگاه ها بود فروشگاه هایی که همیشه محصولات خود را با تخفیف به مشتریان عرضه میکنند؟
سام والتون در خانوادهای کشاورز در سال ۱۹۱۸ به دنیا آمد. در ۵ سالگی رکود بزرگ امریکا رخ داد و او به همراه خاتواده مجبور به مهاجرت به کشور های مختلفی در دنیا شدند. او کارهای زیادی را تجربه کرد. گارسون رستوران، پیک و حتی پیش برادر خود کار کرد اما در ۲۴ سالگی با توجه به جنگ جهانی دوم به ارتش بپوست.
او در ۱۹۵۰ با ۵۰۰۰ دلار سرمایهای که برای خود جمع کرده بود و قرضی که از پدرزن خود گرفته بود، اولین فروشگاه خود را که استراتژی ارائه محصولات همراه با تخفیف بود را افتتاح کرد آن زمان اسم فروشگاه “والتونز ۱۰ و ۵” بود و در سه سال فروش آن به ۲۲۵ هزار دلار رسید و در سال ۱۹۶۲ پس از تاسیس و اداره ۱۱ فروشگاه موفق نام “وال مارت” به علت سادگی برای آنها انتخاب شد.
او در حالی که توانست موفق و ثروتمند شود در سال ۱۹۹۲ فوت کرد. امپراطوری که بنا نهاده بود امروزه با بیش از ۲۰۰۰ شعبه و درآمد سالیانه بیش از ۵۰ میلیارد دلار به عنوان بزرگترین شبکه ارایه مواد غذایی و سومین شرکت از نظر بزرگی در جهان است.
آیا شما هنوز فکر میکنید برای موفق و ثروتمند شدن دیر شده و برای رسیدن به اهدافتان وقت کافی ندارید؟ نظرتان درباره تلاش این سه نفر چیست؟
|
|
BLOGFA.COM |
|