درباره موفقیت و انسانهای موفق و راههای رسیدن به موفقیت درکسب و کار و بازاریابی شبکه ای
 

بازاریابی، تبلیغات و فروش

بازاریابی، تبلیغات و فروش

👈 از تبلیغات نترسید!

✍️ از این بترسید که دیده نشوید و رفته رفته فراموش شوید همه چیز تبلیغات نیست ولی بدون تبلیغات دیده نخواهید شد.

🔹 به مرور زمان کسانی که عملا در مقابل شما حرفی برای گفتن ندارند، جای شما را خواهند گرفت.

🔹 تبلیغات اگر هدفمند و هوشمند انجام شود، هزینه نیست بلکه نوعی سرمایه گذاری است.

🔹 هنری فورد می گوید:
وقتی برای صرفه جویی در پول، تبلیغات را متوقف کنید مانند این می‌ماند که برای صرفه جویی در وقت و زمان، ساعت تان را از کار بیاندازید.

🔹 از تبلیغات غافل نشوید.

👈 نکته‌هایی برای فروش بهتر

✍️ از مشتریان فعلی خود، برای گرفتن
مشتریان ارجاعی آینده استفاده کنید.

🔹 كاریهایی انجام بدهید تا مشتریان، شما را تبلیغ و به دیگران توصیه کنند.

🔹 سعی کنید از بازاریابی دهان به دهان استفاده کنید.

🔹 به دقت به حرف‌های مشتریان گوش بدهید و مطمئن باشید با گوش شنوا داشتن، نیاز او را خواهید فهمید.

🔹 برای از دست دادن مشتریان درد سرساز نگران نباشید و آن را شکست تلقی نکنید.

🔹 اگر در مواردی به مشتریان قولهایی داده‌اید و نتوانسته‌اید آن ها را انجام دهید، حتما از مشتری پوزش بخواهید.

🔹 با قلبتان بفروشيد!

بازاریابی چیست؟

بازاریابی چیست؟ هر آنچه در مورد بازاریابی باید بدانید

 

 

بازاریابی چیست؟ - مشاور سئو

 

در ابتدای کار میخوام از شما بپرسم آیا میدونید بازاریابی به چه معناست و به طور کل چه اهمیتی برای پیشرفت کاری که در حال انجامش هستید داره؟ برای اینکه به جواب این سوالات برسید لازم هست دقایقی رو همراه بنده باشید تا بیشتر با مفهوم این موضوع مهم آشنایی پیدا کنید.

بازاریابی یه مفهوم تقریبا پیچیده به شمار میاد و و تکنیک ها و تاکتیک های مختلفی رو شامل میشه. به این خاطر یه کم سخته تا مفهوم دقیقی از عملکردش داشته باشیم و یه جورایی میشه گفت تسلط به بازاریابی نیاز به چندین سال تلاش مستمر توی حوزه های مختلف داره.

از اونجایی که برای شروع هر کاری باید اصول اولیه اون رو دونست، پس توی این مقاله حتما با اصول بازاریابی آشنا میشید تا بتونید قدمی مثبت در این زمینه بردارید و رهبر موفقیت کسب و کار خودتون باشید.

بنابراین تلاش بر این هست تا به طور ساده با مفهوم بازاریابی آشنا بشید و بتونید اون رو به کار بگیرید.

اجازه میخوام قبل از اینکه با مفهوم بازاریابی آشناتون کنم، اول بگم بازاریابی چیه و یا بازاریابی چیست؟

 

بازاریابی چیست؟

هر عملی که باعث انجام یه فعالیت از طرف مشتری باشه و برای کسب و کار ما سود به همراه داشته باشه بازاریابی گفته میشه. به زبانی دیگه بازاریابی به راه روش و تاکتیک هایی گفته میشه که شرکت های مختلف از اون استفاده میکنند تا برای محصولات خودشون جایگاهی رو توی بازار برای جذب مخاطبان و مشتریان انجام میدن.

آشنایی با چهار «P» بازاریابی

چهار مؤلفه ای که تشکیل دهنده ترکیب بازاریابی هستند، اسم انگلیسی اونها با حرف P شروع میشه. ترکیب بازاریابی از گذشته تا به امروز آمیزه‌ای بوده از محصول (Product)، قیمت (Price)، ترویج و تبلیغ (Promotion) و مکان عرضه و توزیع(Place)

میشه گفت بازاریابی حول محور این چهار مؤلفه انجام میشه. این رو هم اضافه کنم که تاکتیک‌ها و کانال‌های بازاریابی همیشه در حال تغییر کردن هستند، اما این مؤلفه‌ها اصولی به شمار میان که هیچ وقت تغییر نمی‌کنند و همه اقدامات بازاریابی با محوریت اونها انجام میشه.

حالا در ادامه به توضیح و معرفی این چهار مؤلفه میپردازم.

چهار (p) در بازاریابی - مشاور سئو

چهار (p) در بازاریابی

محصول

محصول دقیقا همون چیزی هست که کسب و کار به دنبال فروش اون میگرده. حالا محصول میتونه یه کالای فیزیکی باشه و یا یه سرویسی مثل مشاوره و سایر مواردی به این شکل. برای بازاریابی هر محصول باید مواردی که در ادامه میگم رعایت بشه:

چه خدماتی برای هر محصول ارائه میشه؟ مواردی مثل ضمانت محصول، روند مرجوع کردن اون حتما باید مشخص بشه.

چند نوع مختلف از محصول باید به فروش برسه؟ برای مثال، یک شرکت خودروساز باید برای گروه‌های مختلف خودروهایی که می‌خواد تولید کنه برنامه ریزی داشته باشه.

هر محصول باید چطور بسته بندی یا ارائه بشه؟ مثلا فروشنده کفش باید تصمیم بگیره که بعد از تولید اون رو توی چه جعبه ای قرار بده و چطور بسته بندی بشه تا بهتر به فروش برسه.

چیزی که حتما باید بهش اشاره داشته باشم این هست که هر زمان گروه بازاریابی با گروه تولید هماهنگی بیشتری داشته باشند، مسلما فروش بهتری اتفاق خواهد افتاد! چرا که گروه بازاریابی با داشتن یک محصول با ویژگی های خوب و اصطلاحا کارآمد برای مشتری، راحت تر محصول رو عرضه و به فروش میرسونه.

قیمت

یکی از مواردی که خیلی مهم به شمار میاد بحث هزینه خرید یک محصول و یا در واقع استفاده از اون هست. قیمت گذاری برخلاف ظاهرش موضوع خیلی پیچیده ای هست و از جمله مواردی که باید در این بحث لحاظ بشن این موارد هستند:

· زمان‌بندی و مدل اجرایی تخفیفاتی که ارائه میشه باید به چه ترتیبی باشه؟ در چه بازه‌های زمانی از سال یا بر چه اساسی، مشتری شامل دریافت تخفیف میشه؟ آیا تخفیف به صورت درصدی یا یه رقم ثابت اعمال میشه؟

· چه قیمتی میتونه برای محصول مورد نظر منطقی باشه؟ تعیین قیمت‌های عادلانه و منطقی بر اساس هزینه‌های تولید و هزینه‌ای که مردم حاضر پرداخت اون هستند نیاز به آنالیز بازار و تحقیق رقابتی دقیق و کاملا مشخص داره.

آیا ارائه کردن گزینه‌های مختلف برای پرداخت هزینه، منطقی به حساب میاد؟برای مثال، شرکت فروشنده کفش به جای دریافت کل مبلغ از همون اول، گزینه‌هایی مثل پرداخت قسطی رو در اختیار مشتری قرار بده.

 

ترویج و تبلیغ

تصور کنید یه محصولی عرضه بشه ولی کسی از وجود اون خبری نداشته باشه و از ویژگی هایی که داره چیزی ندونه و یا اصلا علاقه ای به خریدش نداشته باشه، به نظر شما چه فرقی بین بود و نبود اون محصول هست؟

بنابراین بعد از عرضه کردن هر محصول و یا میشه گفت قبل از عرضه اون، محصول باید ترویج و تبلیغ بشه تا مردم از وجودش مطلع بشن. حالا با این اوصاف برای ترویج و تبلیغ مواردی به این شکل باید در نظر گرفته بشن:

از چه پیام و متنی باید استفاده کنیم؟ چه متن و لحنی به بهترین شکل ممکن میتونه ماهیت و منافع محصول مورد نظر رو برای مخاطب مشخص کنه و در عین حال به خرید تشویقش کنه؟

از کدوم کانال‌ها برای ترویج و تبلیغ محصول باید استفاده بشه؟ این کانال‌ها میتونند آنلاین (مثلا شبکه‌های اجتماعی) یا آفلاین (مثل بیلبورد) باشند. ترویج و تبلیغ مورد نظر توی کدوم مکان‌ها انجام میشه؟ فضای مجازی یا حقیقی؟ توی فروشگاه‌ها؟ توی مراسم‌ها و رویدادهای مختلف؟

پس باید دقت کنید که همه این موارد باید کاملا دقیق مشخص بشن تا بودجه ای که برای تولید محصول و تبلیغ اون مشخص میکنید به خوبی به نتیجه برسه و به هدر رفت منجر نشه.

مکان عرضه و توزیع

هدف از مکان عرضه و توزیع این هست که ما طبق مکان و زمانی که مشتری خواهان اون هست، محصول رو در دسترسش قرار بدیم. یه جمله ای هست که همیشه تکرار میشه که میگه محصول مناسب باید توی زمان و مکان مناسب در دسترس مشتری باشه تا بتونه اون رو پیدا کنه و فرآیند خرید انجام بشه. حالا باید برای مکان عرضه و توزیع به سوالات زیر جواب بدیم:

·محصول مورد نظر دقیقا توی کدوم مناطق و نواحی توزیع میشه؟ برای مثال، اگه فروشنده لباس‌های گرم و پشمی هستید، مناطقی مثل نواحی جنوبی کشور مکان مناسبی برای توزیع محصول شما نیست.

· محصول از چه طریقی و از کجا توزیع میشه؟ مثلا از اینترنت یا آفلاین؟

پس دقت داشته باشید که با دادن یه جواب مشخص به این سوالات، با خیال راحت تر به سراغ توزیع و عرضه مورد نظر خودتون برید.

بازاریابی آنلاین و آفلاین - مشاور سئو

بازاریابی آنلاین و آفلاین

 

بازاریابی آفلاین و بازاریابی آنلاین

امروزه میشه به دلیل استفاد کردن و یا نکردن از اینترنت، بازاریابی رو به دو قسمت تقسیم کرد. در ادامه به سراغ هر کدوم از این مدل بازاریابی میرم و توضیحاتی رو راجبه اونها به شما خواهم داد.

انواع مختلف بازاریابی آفلاین

شاید فکر کنید که با اومدن اینترنت دیگه دوره بازاریابی ٰآفلاین به سر رسیده و این نوع تبلیغ و بازاریابی دیگه کاربردی نداره! در ادامه قصد دارم چند تا از مواردی که هنوز جوابگو هستند و قدیمی نشدند رو بهتون بگم تا بتونید ازشون بهره ببرید.

· حضور داشتن توی نمایشگاه‌های محلی و تجاری

· تبلیغات تلویزیونی، رادیویی یا تبلیغ توی نشریات

· استفاده از تراکت های تبلیغاتی

· اسپانسر شدن توی رویدادهای بشر دوستانه

· تبلیغات محیطی با استفاده از تابلو و علائم

· بازاریابی دهن به دهن: یه مشتری تجربه مثبت خودش رو به یه آدم دیگه منتقل میکنه و اون شخص مشتری شما میشه و اون هم تجربه مثبت خودش رو به فرد دیگه ای انتقال میده و این زنجیره ادامه پیدا می‌کنه.

میبینید که هنوز هم میشه با استفاده از روش های بازاریابی آفلاین به نتیجه رسید و توصیه میکنم اجازه ندید که کسب و کار شما هم از غافله عقب بمونه.

انواع مختلف بازاریابی آنلاین

همه ما از رشد اینترنت و تاثیر اون توی زندگی خودمون و افراد جامعه با خبر هستیم. خوشبختانه سرعت رشد اینترنت باعث شده خیلی از روش های قدیمی و سنتی بازاریابی یه جورایی از بین برن و یا خودشون رو آپدیت کنند. در ادامه 7 مورد از انواع بازاریابی آنلاین که میشه ازش توی کسب و کارهای مختلف بهره برد رو بهتون میگم.

 

بازاریابی محتوا - مشاور سئو

بازاریابی محتوا

1.بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا برنامه و رویکرد استراتژیک بازاریابی محسوب میشه که تمرکز اون روی تولید، انتشار و توزیع محتوای ارزشمند و همچنین مرتبط و سازگار برای مخاطبان هدف خواهد بود. به شکلی که برای اونها جذاب باشه و منجر به بازگشت مخاطبان هم بشه.

در واقع با اشتراک گذاری محتوای ارزشمند، سعی بر این داریم که مخاطبان ما مشکلات خودشون رو حل کنند.

بازاریابی محتوا بخاطر سه دلیل عمده برای کسانی که این کار رو انجام میدن اهمیت داره:

· افزایش میزان فروش

· صرفه جویی در میزان هزینه

· دستیابی به مشتریان وفادار

یک جمله معروفی در رابطه با بازاریابی محتوا وجود داره که میگه بازاریابی محتوا حال و آینده بازاریابی به حساب میاد! پس با این حرف متوجه میشیم که یکی از ابزارهایی که میتونه یک بازاریاب رو به موفقیت برسونه استفاده از بازاریابی محتوایی هست.

محتوای بازاریابی محتوا میتونه شامل هر چیزی باشه؛ از انتشار محتوای متنی توی وب‌سایت گرفته تا ایمیل و وبلاگ نویسی. شبکه‌های اجتماعی، ویدئو، کتاب‌های الکترونیکی یا هر محتوای دیجیتال دیگه ای که بتونیم از اون با اهداف بازاریابی استفاده کنیم هم جزو بازاریابی محتوا محسوب میشه.

در مورد بازاریابی محتوا باید این رو هم اشاره کنم که اگه بازاریابی محتوای شما داری نقص باشه و نتونه توضیح کاملی رو به افراد بده، نتیجه این میشه که هیچ وقت اشخاص به فرآیند خرید نزدیک نمیشن و بر عکس اگه بتونید با بازاریابی محتوا اطلاعات مناسبی رو در مورد کالا و خدماتی که دارید به مخاطبان عرضه کنید، قطعا میزان مشتریان خودتون رو به اندازه زیادی بالا خواهید برد.

 

 

 

بازاریابی شبکه های اجتماعی - مشاور سئو

بازاریابی شبکه های اجتماعی

 

 2.بازاریابی شبکه های اجتماعی

استفاده از قدرت محتوا و بازاریابی شبکه‌های اجتماعی میتونه باعث بهبود چشمگیر جایگاه مخاطبان و مشتریان شما بشه. اما ورود به این حوزه، بدون هیچ‌گونه درک یا تجربه‌ی قبلی خیلی به شما کمکی نمیتونه بکنه.

تبعیت از قوانینی که در ادامه میگم میتونه به میزان سود شما که مسئله مهمی هست کمک کنه.

  • قانون تمرکز: بهتره که توی یه حوزه، متخصص باشید، تا اینکه در همه‌ی زمینه‌ها یه ذره سررشته داشته باشید. توجه داشته باشید که یک استراتژی بازاریابی شبکه‌های اجتماعی و  بازاریابی محتوای به شدت متمرکز، که قصد ایجاد یک برند قدرتمند رو داره، شانس موفقیت خیلی بیشتری نسبت به اون استراتژی گسترده‌ و پیچیده ای داره که میخواد همه چیز رو برای همه افراد فراهم کنه.

 

  • قانون شنیدن: موفقیت توی بازاریابی آنلاین نیاز به این داره که شما بیشتر گوش کنید و کمتر حرف بزنید! یعنی اینکه گوش کنید ببینید بیشتر راجبه چه موضوعی صحبت میکنند و بعد در مورد اون مطلب تولید کنید تا مشکلات اونها رو حل کنه.

 

  • قانون صبر: موفقیت در شبکه های اجتماعی نمیتونه یک روزه بدست بیاد. شاید در مدت زمان کوتاه به یه سری نتایج خوب برسید، اما به احتمال زیاد برای رسیدن به نتایج دل چسب تر باید مسیر تقریبا طولانی ای رو طی کنید.

 

  • قانون کیفیت: از قدیم گفتن کیفیت بهتر از کمیت هست! شما اگه 100 مخاطب فعال داشته باشید خیلی بهتره تا 5000 مخاطبی داشته باشید که فعال نیستند و به کارتون نمیان. در واقع باید کاری کنید تا با جذب مخاطب فعال، کاربران راجبه شما صحبت کنند و با هم تعامل داشته باشند و در نتیجه این موضوع به سوددهی برای شما ختم بشه.

 

  • قانون تاثیرگذاری: کافیه یه کم وقت بزارید و افرادی که در حوزه شما اثرگذار هستند رو پیدا کنید. این افراد چون به محصولات و خدمات شما علاقه دارند، به این خاطر مخاطبان زیادی رو در این رابطه دارند و شما هم سعی کنید با این افراد بیشتر در ارتباط باشید.

 

  • قانون قدردانی: همونطور که شما توی دنیای واقعی کسانی که به سمت شما میان رو نادیده نمیگیرید، همین کار رو توی شبکه های اجتماعی انجام بدید و از کسانی که به سمت شما میان تشکر کنید و همیشه ازشون قدردانی کنید. برقراری رابطه باعث موفقیت شما در شبکه های اجتماعی میشه.

 

  • قانون ارزش: توجه کنید که اگه شما همه وقت خودتون رو به معرفی محصولاتتون توی شبکه های اجتماعی بپردازید، بالاخره یه روزی افراد دست از پیگیری شما میکشن! بیشتر روی تولید محتوای باکیفیت و گسترش روابط با افراد تاثیرگذار حوزه خودتون تمرکز کنید، چرا که اونها در گذر زمان با بازاریابی دهن به دهن کمک زیادی به پیشرفت کسب و کار شما میکنند.

 

  • قانون دسترسی: بعد اینکه مطلبی رو منتشر کردید ناپدید نشید و در دسترس باشید. شاید مخاطبان سوالی براشون پیش بیاد که باید از شما بپرسند و دریافت جواب از شما باعث موفقیت در تبدیل کردن اونها به مشتریان وفادار هم خواهد شد. یه چیزی رو در این رابطه فراموش نکنید که مخاطبان آنلاین میتونند بعد از چند مدت که ناپدید شدید دست از شما بکشند و به سراغ فرد دیگه ای برن.

 

  • قانون معامله به مثل: نمیتونید از بقیه انتظار داشته باشید که فقط مطالب شما رو بخونند و شما هم در قبالش هیچ حرکتی نکنید! بنابراین باید بخشی از زمانی که در شبکه های اجتماعی هستید رو صرف حرف زدن در مورد مطالب دیگران و حتی اشتراک گذاری اونها بکنید.

بازاریابی ایمیلی - مشاور سئو

بازاریابی ایمیلی

 

3.بازاریابی ایمیلی

بازاریابی ایمیلی به نوعی از بازاریابی مستقیم گفته میشه که در اون از ایمیل به عنوان وسیله ای برای ارسال پیام های مختلف به مخاطبان استفاده میشه.

استفاده از ایمیل مارکتینگ برای روشی برای فروش نیاز به دانش کافی و مناسب داره.اگه تصور میکنید که دانش کافی رو ندارید و نمیتونید به درستی آمار دریافتی رو تحلیل کنید به شما توصیه میکنم اول در این زمینه مطالعه کنید و سعی داشته باشید تا حدی دانش در این رابطه بدست بیارید. توجه داشته باشید به دست آوردن دانشی که افرادی برای اون سال های زیادی زحمت میکشند بدون هزینه نمیتونه باشه. پس اگه نتونستید به حدی برسید که آمار و داده ها رو به طور کامل بررسی و تحلیل کنید، حتما از یک متخصص کمک بگیرید تا شما رو توی این امر کمک کنه.

باید این رو هم بگم که اگه تصور میکنید بازاریابی ایمیلی منسوخ شده باید بهتون بگم که آمار داره میگه نرخ بازگشت سرمایه ایمیل مارکتینگ خیلی زیاد هست و شما در ازای هر 1 تومنی که هزینه میکنید 38 تا 40 تومن درآمد دریافت میکنید و این آمار نشون از قدرت این نوع بازاریابی داره.

 

سئو در بازاریابی - مشاور سئو

سئو در بازاریابی

 

4.سئو

یکی از راه هایی که میتونید با استفاده از اون جذب ترافیک داشته باشید، سئو و یا همون بهینه سازی برای موتورهای جستجو هست. در طول فرآیند سئو با انجام راهکارهایی که در این رابطه وجود داره، قطعا مخاطب مناسبی رو جذب میکنید که به موضوعاتی که در رابطه با اون صحبت میکنیم علاقه داره و در نتیجه میتونه راحت تر به مشتری تبدیل بشه.

به طور خلاصه میشه گفت که شما با سئو میتونید به برندینگ، افزایش بازدید و قرار گرفتن توی نتایج عالی موتورهای جستجو برسید و برای مطالعه بیشتر در این زمینه توصیه میکنم مقالات مختلفی که در این رابطه در سایت ما هست رو مطالعه کنید.

بازاریابی کلیکی - مشاور سئو

بازاریابی کلیکی

5.تبلیغات کلیکی و آنلاین

تبلیغات کلیکی یه روش جدید تبلیغ هست که معنی اون پرداخت به ازای هر کلیک میشه. جالبه بدونید هر شرکت برای هر کلیک هزینه خاص خودش رو میگیره و به عنوان مثال اگه یک شرکت هزینه یک کلیک رو 40 تومن در نظر بگیره و ما بخوایم 1000تا کلیک سفارش بدیم، باید برای این تبلیغ 40هزار تومن هزینه کنید. در ضمن باید بگم که دو روش در این زمینه وجود داره:

  • روش اول: تبلیغات با استفاده از نرخ ثابت؛ به این شکل که سایت مورد نظری که قراره تبلیغ مارو نمایش بده یه هزینه ثابتی رو در نظر میگیره و با توجه به تعداد مورد نظر ما، هزینه کلی رو مشخص میکنه. در این بخش هم دو مورد هست که باید به اون توجه کنید. اول اینکه به میزان توجه کننده های یک کلید واژه خاص، هزینه سفارشش بیشتر میشه و دوم اینکه اگه شما قصد داشته باشید توی یک سایت تخصصی سفارش تبلیغ کلیکی رو بدید هزینه بیشتری رو نسبت به مثلا یک سایت ورزشی متقبل میشید.
  • روش دوم: این روش به شکل مزایده هست و شرکت های بزرگی مثل گوگل و مایکروسافت ازش استفاده میکنند. به این شکل که ما باید یک سری عوامل مثل بودجه روزانه، منطقه جغرافیایی و زمان انتشار رو مشخص کنیم و این ما هستیم که قیمت تبلیغ کلیکی رو مشخص میکنیم و مسلما هر چه بیشتر هزینه کنیم نتیجه بهتری رو هم خواهیم گرفت.

بازاریابی اینفلوئنسر - مشاور سئو

بازاریابی اینفلوئنسر

 

6.اینفلوئنسر مارکتینگ

واژه influencer در لغت به معنی «تاثیرگذار» هست. ولی توی دنیای شبکه‌های اجتماعی به کسانی گفته میشه که در یک یا چند شبکه اجتماعی شناخته شده باشند. اینفلوئنسرها در واقع سلبریتی‌های شبکه‌های اجتماعی هستند. در حالی که شاید خارج از اون شبکه اجتماعی زندگی کاملا عادی داشته باشند و خیلی هم شناخته شده نباشند!

اینفلوئنسر مارکتینگ یا بازاریابی تاثیرگذار یکی از مدرن ترین روش‌های تبلیغاتی به حساب میاد.

سوالی که ممکن هست برای کسب و کارها پیش بیاد این هستش که اینفلوئنسرهای کدوم شبکه اجتماعی بیشترین تاثیر رو به روی مخاطبان خودشون دارند. برای جواب به این سوال باید فضای حاکم بر شبکه‌های اجتماعی مختلف رو بشناسیم و رفتار کاربران اونها رو تحلیل کنیم.

به طور مثال کاربران توییتر باید محتوای خودشون رو در قالب حداکثر ۲۸۰ کاراکتر منتشر کنند، این در حالیه که محدودیت تعداد کاراکتر تا قبل از سپتامبر ۲۰۱۷ نصف این مقدار یعنی ۱۴۰ کاراکتر بود و بسیاری از سلایق و رفتارهای کاربران توییتر کاملا بر اساس همین محدودیت کاراکتر شکل گرفته.

باید بگم که امکان انتشار عکس، ویدئو و فایل GIF هم در توییتر وجود داره، انتشار محتوا در توییتر بر پایه متن اتفاق میفته و اصلی ترین محتوای هر کاربر متن‌های کوتاهیه که به عنوان توییت منتشر میکنه.

این چیزایی که گفتم اصلا به این معنی نیست که بهترین شبکه اجتماعی برای اجرای کمپین های اینفلوئنسر مارکتیگ توییتره! اما مثالی هست که به ما میگه هر شبکه اجتماعی فضای خاص خودش رو داره و با توجه به سلیقه کاربران اون شبکه اجتماعی باید کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ متناسب با اون رو اجراش کرد.

بازاریابی ویروسی - مشاور سئو

بازاریابی ویروسی

 

7.بازاریابی ویروسی

بازاریابی ویروسی یکی از استراتژی‌های تبلیغاتی مبتنی بر شبکه‌ی عصبی محسوب میشه که از پتانسیل شبکه‌های اجتماعی برای ترویج و تبلیغ یک محصول استفاده میکنه.

اساس بازاریابی ویروسی توی انتشار اطلاعات از طریق دهن به دهن هست، اما فناوری‌های مدرن اجازه میده که تاثیر ویروسی خیلی از بسترهای مبتنی بر اینترنت رو در بر بگیره.

بازاریابی ویروسی معمولا به مخاطبان خود ارزشی مثل حق انتخاب میده. این جذبه میتونه چیزی به سادگی یک آهنگ یا بازی سرگرم‌کننده باشه. هر چه محتوای آگهی عمیق‌تر باشه، مردم بیش‌تر تشویق میشن که برای انتقال مفهوم پیام به دیگران، اون رو به اشتراک بزارن.

اجازه بدید یک مثالی در این رابطه بزنم؛ شرکت هایی مثل یاهو و هات میل با استفاده از این روش از طریق پیام هایی توی سرویس های ایمیلی خود تبلیغ میکنند. طبق این روش هر نامه ای که توسط این شرکتها صادر میشه، حاوی پیام تبلیغاتی مختصر و مفیدی هست. یعنی به تعداد نامه هایی که مردم با استفاده از خدمات این شرکت ها بین هم مبادله میکنند، این پیامها هم توزیع میشه. از اونجا که این پیام ها بدون فعالیت و دخالت مستقیم این شرکت ها توزیع میشن و در همه مکاتبات بین افرادی که ایمیل خودشون رو از این شرکت ها گرفتند، نمایش میده که به این شیوه تبلیغات ویروسی راهبردی گفته میشه.

 

بازاریابی اینترنتی موفق - مشاور سئو

بازاریابی اینترنتی موفق

نکات مهم در بازاریابی اینترنتی موفق در سال جاری

در اینجا میخوام به یه سری نکات اشاره کنم که در سال جاری و همچنین سال آینده برای موفقیت در کسب و کار اینترنتی خودتون به اون نیاز دارید.

نکته اول: افزایش سرعت سایت

با رایج‌شدن خریدهای اینترنتی توی ایران و استفاده افراد بیشتری از خریدهای آنلاین، سرعت سایت اهمیت خیلی بالایی پیدا کرده و طبق اطلاعاتی که شرکت گوگل در اختیار ما قرار داده، گاهی فقط دو ثانیه تاخیر در سایت باعث میشه که افراد زیادی فرآیند خرید رو بیخیال بشن و خرید خودشون را به پایان برسونند. پس یکی از ایده‌های خوب برای افزایش فروش سایت خودمون این هست که روی افزایش سرعت سایت بیشتر کار کنیم. چون مشتریان هر روز بی‌حوصله‌تر میشن و تمرکز کمتری دارند.

شاید یک معیار حدودی این باشه که سایت ما باید در حدود سه ثانیه لود بشه. اگه سایت ما برای لودشدن به زمان بیشتری نیاز داره، لازم هست تغییراتی در اون ایجاد کنیم.

یک معیار و یا همون سایت وجود داره که از طریق اون میتونیم سرعت سایت‌ خودمون رو اندازه‌گیری کنیم.

این سایت‌ پیشنهاد میده که چه تغییراتی در سایتمون لازم هست تا به سرعت ایده‌آل برسیم. اسم این سایت‌ gtmetrix.com هست که شاید یکی از معروف‌ترین منابع در دنیا به حساب میاد. ما میتونیم این سایت رو باز کنیم و آدرس سایت خودمون رو توی اون وارد کنیم.

یک امتیاز یا رتبه‌ای به سرعت سایت ما میده و همینطور سرعت لودشدن سایت ما رو هم نمایش میده و البته نکته جالبش اینجاست که پیشنهاد میده که دقیقا چه کارهایی باید انجام بدیم که سرعت سایت ما افزایش پیدا کنه.

شاید به ما پیشنهاد بده که بهتره عکسها رو بهینه‌تر کنیم. چون سرعت بازشدن عکسها توی سایتمون خیلی خوب نیست. یا شاید به ما تذکر بده که سرور ما مناسب نیست و باید تغییراتی رو توی تنظیمات سرورمون انجام بدیم یا هاست خودمون رو عوض کنیم تا بتونیم به سرعت مناسب دسترسی پیدا کنیم.

نکته دوم: بهبود فرآیند خرید مشتری از سایت

همونطور که میدونیم فرآیند خرید سایت ما تاثیر زیادی روی میزان فروش داره. بعضی از سایتها فرآیند خرید خیلی پیچیده‌ای دارند. در واقع وقتی میخوایم خریدی انجام بدیم، باید کارهای خیلی زیاد و طولانی ای انجام بدیم. مثلا فرم‌های طولانی ‌ رو پر کنیم و همین باعث میشه که خیلی‌ از خریداران از خرید منصرف بشن. خوب میدونید که در حال حاضر خریدهای آنلاین خیلی رایج شده  و حتی افرادی که با اینترنت میانه خوبی هم نداشتند، الان به صورت اینترنتی خرید میکنند! پس این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکنه که در بین رقبا راحت ‌ترین فرآیند خرید رو داشته باشیم و برای مشتری ایجاد کنیم.

مثلا بهتره اشخاص رو وادار به ثبت‌نام نکنیم! یعنی قبل از خرید لازم نیست برن به سایت ما و عضو بشن. ما میتونیم کاری کنیم که همین فرآیند ثبت‌نام شخص توی سایت در مراحل خرید انجام بشه. حتی لزومی نداره که خریدار متوجه بشه که داره عضو سایت میشه. این کار میتونه به صورت کاملا طبیعی انجام بشه.

توجه داشته باشید که ما توی فرآیند خرید، باید حداقل اطلاعات لازم رو دریافت کنیم و همونطور که اشاره کردم باید روی سرعت سایت به خصوص توی صفحات خرید کار کنیم تا شخص به راحتی بتونه فقط با وارد‌کردن حداقل اطلاعات ممکن و فقط با چند کلیک، خرید آنلاین خودش رو انجام بده.

داشتن گواهینامه ssl - مشاور سئو

داشتن گواهینامه ssl

نکته سوم: داشتن گواهینامه SSL

باید برای سایت خودمون یک گواهینامه دریافت کنیم که نشون میده سایت ما برای پرداخت های آنلاین خیلی امن هست. اگه دقت کنید مدتی هست که در مرورگر کروم وقتی که آدرسی رو تایپ میکنید قبل از نوشتن آدرس یک آیکون میاد که میتونه ضربدر باشه که نشون‌ دهنده این موضوع هست که این سایت برای پرداخت‌های آنلاین امن نیست. در واقع وقتی ماوس‌ خودمون رو روی اون بخش میبریم و کلیک میکنیم، مینویسه که این سایت امنیت کافی رو نداره و توصیه نمیشه که از این سایت خرید کنید!

خیلی خوب میشه که توی اولین فرصت ممکن سایت خودمون رو به یه سایت امن از نظر گوگل و مراجع بین‌المللی تبدیلش کنیم.

اما این کار چطور اتفاق میفته؟ کافیه که یک جستجو انجام بدیم و یک گواهینامه SSL دریافت کنیم. این کار بسیار ساده هست و شاید توی چند ساعت انجام بشه و مبلغ سالانه دریافت این گواهینامه چیزی حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومن بیشتر نیست.

پس میتونیم با صرف حدود ۱۰۰ هزار تومن یک گواهینامه SSL بخریم و بعد از اینکه خرید رو انجام دادیم اطلاعاتی از سایت ما رو دریافت میکنند و تاییدهایی انجام میشه. بعد یه کدی به ما میدن که با روش خاصی که توضیح داده میشه وقتی توی سایت وارد میکنیم باعث میشه که مرورگرهای معروف مانند کروم یا فایرفاکس سایت ما رو یک سایت امن معرفی کنند و به خریداران و بازدیدکنندگان این اطمینان رو بدن که خرید در سایت ما کار خطرناکی به حساب نمیاد.

این موضوع باعث میشه که اشخاص زیادی از سایت ما خرید کنند و همینطور خود گوگل توی نتایج جستجو به این موضوع اهمیت خیلی زیادی رو داده. بنابراین اگه سایت خودمون رو امن کنیم به احتمال خیلی زیاد توی نتایج جستجو در جایگاه بهتری هم قرار میگیریم و همین باعث میشه که بیشتر دیده بشیم.

نکته چهارم: تولید ویدئو

استفاده کردن از پخش زنده یکی از روش‌های کلیدی جهت بهبود اعتبار برند ما و همینطور افزایش فروش هست و این موضوع چیز جدیدی نیست.

شاید چند سال هست که مصرف ویدئوها در بین کاربران ایرانی خیلی مرسوم شده و یه جورایی همه استفاده میکنند. اما نکته کلیدی این هست که ما میتونیم روی ویدئوهای زنده تمرکز کنیم.

خیلی از برندهای معروف توی ایران این کار رو شروع کردند و به سمت ویدئوهای لایو رفتند. در واقع الان یک رسانه بسیار عالی توی اینترنت پخش زنده هست و مردم چون با حجم زیادی از ویدئوها مواجه شدند، صرفا از تماشای یک ویدئو تا این حد لذت نمیبرن! اما وقتی اون ویدئو به صورت زنده پخش بشه و توی همون لحظه ای که اون اتفاقات میفته دارند تماشا میکنند، موضوع فرق ‌میکنه. این مدل ویدئوها جذابیت خیلی بیشتری پیدا کردند و هر روز مخاطبان بیشتری رو به سمت خودشون جذب میکنند.

بازاریابی دیجیتال - مشاور سئو

بازاریابی دیجیتال

مهارت های لازم برای بازاریابی دیجیتال

کارشناسان بازاریابی دیجیتال باید مجموعه‌ ای از مهارت‌ های مختلف رو کسب کنند. از جمله این مهارت‌ ها استفاده از منابع موجود در کانال ‌های رسانه‌ ای هست. اونها باید فرصت‌ها رو به خوبی شناسایی کنند تا به یک بازاریاب فوق‌العاده تبدیل بشن.

در ادامه به مهارت های لازم برای انجام بازاریابی آنلاین اشاره میکنم.

1.داشتن تخصص تبلیغات در شبکه های اجتماعی

بازاریاب دیجیتال باید به شیوه‌ی تبلیغات توی رسانه‌های اجتماعی مخصوصا اینستاگرام و بقیه شبکه‌های اجتماعی محبوب آشنایی داشته باشه. بازاریابان دیجیتالی باید بتونند اطلاعات موجود توی اینستاگرام رو تحلیل کنند و با تشکیل کمپین‌ ها و همچنین ایجاد تصاویر خلاقانه، مشتری رو جذب کنند. از اونجایی که رسانه‌های اجتماعی منبع رایگانی برای تبلیغات محسوب میشن، استفاده‌ درست و بهینه از اونها میتونه با صرفه‌جویی زیادی در بودجه ما همراه باشه.

2.داشتن مهارت فروش

بازاریابان دیجیتالی که فروش بالاتری دارند، قطعا بازاریابان بهتری هستند. اونها میدونند که با افراد چه برخوردی داشته باشند و به چه شکل یک مشتری بالقوه رو به یک مشتری بالفعل تبدیل کنند. هر چند که قرار نیست بازاریابان دیجیتال مستقیما با مشتری وارد معامله بشن، اما با این حال باید با مهارت فروش آشنا باشند. در غیر این صورت سرمایه‌ی شرکت ها رو هدر میدن بدون این که برای تیم فروش، فرصت و موقعیتی ایجاد کنند.

3.داشتن تفکر بی طرف

معمولا بازاریابان، با ذوق و شوق‌ترین کارمندان یک شرکت هستند. هر چند که این ذوق و شوق میتونه باعث ایجاد خلاقیت بشه، با این حال یک بازاریاب باید بتونه بین هیجان درونی و کار خودش تمایز ایجاد کنه تا با داشتن دیدگاهی بی‌طرف، اون شکلی که باید کار کنه، نه اون‌طور که امیدواره!

4. دارا بودن ترکیبی از خلاقیت و توانایی تحلیل‌

توی بازاریابی دیجیتالی به دو عامل تفکر خلاق و ذهن تحلیل‌گر نیاز داریم. بنابراین  علاوه بر علاقه‌مند بودن، باید این توانایی ‌ها رو هم داشته باشید. بازاریابی دیجیتال به ما اجازه میده که همه چیز، حتی خلاقانه‌ترین کمپین ‌ها رو ارزیابی کنیم و با استفاده از تحلیل و تجزیه‌ی اطلاعات، برای آینده یک استراتژی مناسب و دقیق تعریف کنیم.

5.داشتن یک شخصیت دوست داشتنی

ارتباط ‌سازی یکی از اجزای اولیه‌ بازاریابی دیجیتال به شمار میاد و یک شخصیت دوست‌داشتنی میتونه مفید واقع بشه. مردم زیادی هستند که تمایل دارند با وبلاگ‌نویسان، روزنامه‌نگاران و سایر افراد مطرح، وارد ارتباط بشن. طبیعیه که یک شخصیت جذاب همیشه خواهان و طرفدار زیاد داشته باشه. فرض کنید که باید بین دو شخصیت کاملا مشابه، یکی رو برای گفتگو انتخاب کنید: با نفر اول که صحبت میکنید، انگار که با دیوار حرف میزنید؛ اما نفر دوم معاشرتی و خونگرم هست. کدوم رو برای گفتگو انتخاب میکنید؟ یک بازاریاب باید قدرت حفظ روابط با دیگران رو داشته باشه تا بتونه یک شخصیت گیرا و جذاب از خودش ارائه بده. موضوعی که متاسفانه توی بیشتر موارد نادیده گرفته میشه.

6.با وردپرس آشنا باشه

پلتفرم ‌های پیاده‌سازی شده به روی وردپرس، اون رو به یک ابزار حیاتی تبدیل کرده. اگه شما به عنوان یک بازاریاب دیجیتال بخواید یک وبلاگ و حتی یک سایت بسازید و اون رو مدیریت کنید به وردپرس نیاز دارید. افزونه های جدیدی که مدام به وردپرس اضافه میشن به آموزش و رشد اطلاعات شما کمک زیادی میکنند. به همین دلیل وردپرس یک ابزار مفید و کاملا مناسب برای سرعت بخشیدن به تولید محتوا محسوب میشه.

7.داشتن مهارت گوش دادن

یک بازاریاب دیجیتال، باید توانایی ارتباطی بالایی داشته باشه و بتونه برای ترویج سرویس یا محصول خودش از کلمات، تصاویر، ویدئو و رسانه‌های اجتماعی استفاده کنه. بازاریابی دیجیتال فرصتی برای متخخصان این حوزه هست که به صحبت‌های اقشار مختلف مردم، از مشتری گرفته تا مصرف‌کننده ‌گوش بدن. این موضوع از طریق شبکه‌های اجتماعی و ابزارهای تحلیلگر امکان‌پذیره. به همین خاطر ما میتونیم بازخورد مشتری رو نسبت به محصول خودمون بهتر دریافت کنیم.

8.داشتن سرعت عمل

یک بازاریاب دیجیتال باید بتونه در برابر تغییرات پیش اومده از خودش انعطاف نشون بده و با سرعت عمل تصمیم مناسب رو بگیره. همونطور که میدونید نبود انعطاف توی برنامه‌ی کسب و کار باعث منحل شدن و ورشکستگی میشه.

9.آشنایی با طراحی

برقراری ارتباط از طریق ارسال پیام کار خیلی مهمی هست. با این حال، دنیای دیجیتال، دنیایی فراتر از واژگان و کلمات به حساب میاد. بخش بزرگی از بازاریابی دیجیتال به جلوه‌های بصری وابسته بوده و یک بازاریاب دیجیتال حداقل باید آشنایی مقدماتی با HTML، CSS و فتوشاپ رو داشته باشه.

10.توانایی در بیان تصویری و نوشتاری

این روزها رسانه‌های دیجیتال بر خلاف سابق، تصویر محور هستند! چرا که تصاویر قدرتمندتر از متون احساسات ما رو درگیر میکنند. ترکیب مناسبی از دو عامل متن و تصویر، نقش خیلی مهمی در بازاریابی دیجیتال بازی میکنه.

ابزار بازاریابی آنلاین - مشاور سئو

ابزار بازاریابی آنلاین

ابزارهای بازاریابی آنلاین

انتخاب ابزارهایی که کارکنان مختلف بازاریابی برای انجام کار خودشون از اونها استفاده میکنند به تاکتیک‌ها و اهداف شرکت وابسته هست. با این اوصاف حالا میخوام یک سری از این ابزارها رو بهتون معرفی کنم.

 

  • ابزارهای مدیریت پروژه: استفاده کردن از این ابزارها برای ایجاد نظم در گروه‌های بازاریاب و پیگیری و نظارت روی روند اجرای پروژه‌ ها لازم به شمار میاد.
  • ابزارهای زمان‌بندی شبکه‌های اجتماعی: از اونجایی که زمان‌بندی ارسال پست توی شبکه‌های اجتماعی در مقیاس کلان تقریباً غیرممکن هست، استفاده از چنین ابزارهایی ضرورت زیادی داره.
  • پلتفرم‌های بازاریابی ایمیلی: بهره گیری از برنامه‌های مخصوص بازاریابی ایمیلی برای مدیریت فهرست‌های بازاریابی و ارسال ایمیل و خبرنامه هم ضروری به حساب میاد .
  • ابزارهای سئو:به کمک ابزارهای سئو میتونید اقدامات مربوط به بهینه سازی برای موتورهای جستجو، از جمله نظارت بر وضعیت کلمه‌های کلیدی در رتبه بندی، نظارت روی بک لینک ها، انجام تحقیق رقابتی و موارد مشابه رو به‌ سادگی و با کارآمدی بیشتری انجام بدید.
  • ابزارهای تجزیه و تحلیل اطلاعات: از این ابزارها برای سنجش عملکرد بازاریابی استفاده میکنند. به خاطر داشته باشید که اگه نتونید تأثیر و بازده اقدامات خودتون رو بسنجید، انگار هیچ کاری انجام ندادید.
  • برنامه‌های تقویم تولید و انتشار محتوا: استفاده از برنامه‌های نرم‌افزاری برای تعیین بازه‌ های زمانی تولید و انتشار محتوا برای حفظ علاقه کاربران کاملا ضروری هست.
  • پلتفرم‌ های مدیریت بازاریابی:بعضی از شرکت‌ها چندین مورد یا همه موارد بالا رو توی یک پنل در اختیار کاربر قرار میدن. قطعا یکپارچگی چنین پلتفرم‌هایی میتونه باعث تقویت کارآمدی همه اجزای اون بشه.
  • ابزارهای اتوماسیون بازاریابی: از این ابزارها برای خودکارسازی فرآیندهای بازاریابی (مثل ارسال ایمیل با انجام یک رفتار خاص از طرف کاربر) استفاده میشه.
  • نرم افزار CRM: به کمک نرم ‌افزارهای مدیریت روابط مشتری میتونید اطلاعات مشتریان رو به شکل سازماندهی شده‌ ذخیره کنید و رابطه خودتون با اونها رو هم بهبود ببخشید.

 

کلام آخر:

در این مقاله درباره اینکه بازاریابی چیه، آشنایی با چهار «P» بازاریابی، بازاریابی آفلاین و آنلاین و بررسی انواع اونها، نکات مهم در بازاریابی اینترنتی موفق در سال جاری، مهارت های لازم برای بازاریابی دیجیتال و ابزارهای بازاریابی آنلاین صحبت کردم و امیدوارم با به کارگیری روش هایی که گفته شد به پیشرفت هر چه بیشتر کسب و کار خودتون کمک کنید و خیلی خوشحال میشم که نظرات خودتون رو از طریق مجموعه مشاور سئو با بنده به اشتراک بزارید.

نوشته شدتوسط محمد رضا عباسپور

نیچ مارکتینگ چیست و چه مزایایی دارد؟

بازاریابی و فروش

نیچ مارکتینگ چیست و چه مزایایی دارد؟

در نیچ مارکتینگ (Niche Marketing) محصولات و خدمات خود را تنها برای بازاری کوچک و مشخص تعریف می‌کنید. بسیاری از سازمان‌ها برای به دست آوردن بخشی از بازار و حفظ وفاداری برند به نیچ مارکت روی آورد‌ه‌اند.

نیچ به معنای به دست آوردن بخشی از بازار به وسیله نیازسنجی یک قشر خاص است. این نوع مارکتینگ یک گروه و نیاز خاصی را که دارند مشخص و این نیاز را برطرف می‌کند.

نیچ مارکتینگ کار را برای شما بیش از پیش آسان می‌کند، اما چرا:

  • تبلیغات و بازاریابی هدفمندتری خواهید داشت.
  • در زمینه کاری خود به سرعت می‌توانید به برند تبدیل شوید.
  • مشتریان برای شما تبدیل به یک رسانه تبلیغ‌کننده می‌شوند.
  • می‌دانید کجا مشتریان را به‌راحتی پیدا کنید.
  • هزینه‌ها را کاهش می‌دهد.
  • و برخلاف تصور فروش بالایی خواهید داشت.

قبل از شروع نیچ‌‌مارکتینگ باید حوزه‌ای که قصد فعالیت در آن را دارید به خوبی بشناسید. نیچ‌مارکتینگ زیر‌شاخه‌ای از بازاری بزرگ با نیازهای منحصر‌به‌خود است.

به‌طور مثال بازار لوازم آرایشی بسیار وسیع و گسترده است، اما بازارهای کوچک‌تری برای کرم‌های پوستی یا لوازم آرایش مخصوص گریمورهای حرفه‌ای وجود دارد.

برندها با توجه به موارد زیر بازار را تقسیم‌بندی یا به اصطلاح نیچ می‌کنند. افرادی که در هر دسته قرار می‌گیرند نیاز‌های ویژه‌ای دارند که از بخش بزرگ بازار متفاوت است.

نیچ-مارکتینگ چیست

 موقعیت جغرافیایی

داده های روانشناختی (علایق و ارزش‌ها)

جمعیت شناسی (سن، درآمد، جنسیت، تحصیلات)

قیمت (تخفیف، عمده فروشی)

رشد در یک بازار جاویژه بسیار سریع‌تر و ساده‌تر از یک بازار گسترده است زیرا افراد نیازهای مشخصی دارند که همان را هدف قرار می‌دهید.

به‌طور مثال شرکتی که در زمینه فروش کیف‌های دستی فعالیت می‌کند باید طیف وسیعی از سلایق و انتظارات را پوشش دهد. حال این را با کسب و کار تولید کیف برای تازه مادران با فضای کافی برای لوازم نوزاد مقایسه کنید.

وقتی به شیوه نیچ مارکت کار می‌کنید رسانه‌های اجتماعی نیز بهتر می‌توانند به کمک شما بیایند. هر چقدر بیشتر روی نیچ مارکت تمرکز کنید بیشتر می‌توانید توجه خریداران هدف را به سوی محصولات خود جلب کنید.

چگونه باید یک بازار جاویژه را شناسایی کنیم؟

ابتدا یک موضوع که به آن علاقمند هستید یا حداقل سودآوری خوبی دارد انتخاب کنید. سپس زیرشاخه‌های آن را مشخص کنید؛ هر زیر شاخه حتی‌ می‌تواند زیر شاخه‌های مخصوص به خود را داشته باشد.

 “قاعده کلی این است که اگر نمی‌توانید زیر‌شاخه‌های بیشتری اضافه کنید احتمالا به بازار هدف یا نیچی که مدنظر داشته‌اید رسیده‌اید”.

و اینجا همان جایی است که کار اصلی شروع می شود.

مزایای-نیچ-مارکتینگ

نیچ مارکتینگ یک استراتژی برای رسیدن هر چه سریع‌تر به بازاری بزرگ‌تر در یک حوزه خاص است.

شما مجبورید با افراد زیادی رقابت کنید و تنها چیزی که نمی‌خواهید این است که، به دلیل موضوع بسیار عمومی و البته رقیبان بزرگ، دیده نشوید.

مزایای نیچ مارکتینگ

با نیچ‌مارکت بیشتر متوجه نیازهای خاص مشتریان خواهید شد و ارتباط بهتری با آنها برقرار می‌کنید. حضور مشتری‌های کمتر به معنای فرصت بیشتر برای ارتباط نزدیک‌تر با آنها است.

بسیاری از مشتریان در  بازاریابی نیچ چون آنچه خواستار آن هستند به خوبی تامین می‌شود و می‌توانند تعامل بهتری با کسب و کار داشته باشند خریدهای خود را تکرار می‌کنند.

هرچه که کسب‌و‌کار شما تخصصی‌تر باشد رقبای کمتری خواهید داشت. هنگامی‌ که به شکلی زیرکانه یک          مزیت رقابتی نیز برای خود تعریف کنید برنده اصلی خواهید بود و رقبای محدود شما باز هم محدودتر می‌شوند.

نیچ-مارکتینگ-چیست-و-چه-ویژگی-هایی-دارد

چطور یک بازار را به نیچ تبدیل کنیم؟

با نیچ مارکتینگ هر چقدر هم که رقابت زیاد باشد باز هم می‌توانید بازاری برای خود ایجاد کنید. بعضی از شرکت‌ها حتی با کشف و برآورده کردن نیازهایی که مورد توجه قرار نگرفته است بازارهای جدیدی ایجاد می کنند.

برای حضور موفق در بازاریابی جاویژه، نیاز به نکاتی است که قبل و در حین کار باید رعایت کنید:

تحقیقات کامل: بازاریابی یعنی مشخص کنید که آیا این نیچ‌مارکتینگ برای کسب و کار شما عملی و قابل‌اجرا است. یک بازار در عین کوچک بودن باید به اندازه کافی بزرگ و سودآور باشد. شناخت خوبی از مشتریان پیدا کنید. باید آنچه را که می‌خواهند به آنها عرضه کنید، نه آنچه فکر می‌کنید آنها می‌خواهند.

دانش کافی: برای موفقیت در نیچ مارکتینگ باید درک درستی از صنعت و کسب‌و‌کار خود داشته باشند. شرکت در رویدادهای مرتبط و آشنایی با روش‌های بازاریابی  به این امر کمک می‌کند. رقبای خود را دست کم نگیرید و با مطالعه و عملی کردن اطلاعات یک سر و گردن از آنها بالاتر باشید.

تطبیق پذیری: برندهایی که با استراتژی نیچ‌مارکتینگ کار می‌کنند باید به دنبال روش‌هایی باشند که مناسب مشتریان آنها است. بعضی مشتریان به ایمیل ها بهتر جواب می‌دهند، در صورتی که در بازاری دیگر ارتباط بهتری با ویدئو دارند. خود را با ویژگی‌های شخصیتی آنها تطبیق دهید.

 

تعریف-نیچ-مارکتینگ-نیچ-مارکت-جاویژه

در نیچ مارکتینگ با مدیریت شبکه‌های اجتماعی و فعالیت هدفمند در آن می‌توانید:

  • مخاطبان خود را با سرعت بشناسید.
  • بودجه بازاریابی خود را به نحوه بهتری صرف کنید.
  • خواهید فهمید که جامعه هدف شما به چه نوع بازاریابی و در چه قالبی بهتر پاسخ می‌دهد.

نیچ مارکتینگ را از کجا شروع کنیم؟

نیچ مارکتینگ یا بازاریابی جاویژه، اساسا مراحل زیر را شامل می‌شود:

یک وب‌سایت راه‌اندازی کنید: در ابتدای کار وسواسی نباشید و هزینه زیادی نکنید. یک قالب آماده و سرویس‌های مدیریت محتوا مانند وردپرس برای شروع بهترین گزینه هستند.

تولید محتوا و نشر آن: تولید محتوا ممکن است به عهده خودتان باشد یا به دیگران واگذار کنید. در هر صورت تنها مطالبی را روی سایت قرار‌دهید که مطمئن هستید مناسب مخاطبین شما است. تولید محتوای ارزشمند کمی سخت و زمان‌بر است اما ارزشش را دارد.

بهینه سازی سایت: همانند تولید محتوا می‌توانید این کار را به فرد یا شرکتی واگذار کنید یا خودتان انجام دهید. سئو سایت کاری همیشگی است و تا زمانی که این کسب و کار را دارید باید سئو نیز بخشی از کار شما باشد.

پس بهتر است که آموزش سئو ببینید تا بتوانید حداقل در ابتدای کار جوابگوی نیاز خودتان باشید. با انتخاب کلمات کلیدی دم‌بلند که گویای کار شما است و رقابت بسیار کمتری دارند به راحتی می توانید در نتایج اول جستجو قرار گیرید.

تفاوت-نیچ-مارکتینگ-و-بازاریابی-عمومی

تولید محصولات: اگر در بخش تحقیقات به‌خوبی عمل کرده باشید، محصول و خدماتی را که در این مرحله معرفی می‌کنید  به‌خوبی برای شما سودآور خواهد بود. مشتریان بالقوه همیشه از محصولاتی که مطابق نیاز آنها باشد استقبال می‌کنند و این کار بازاریابی را به‌مراتب راحت‌تر می‌سازد.

در این حالت مشتریان با بازاریابی دهان به دهان به عنوان یک تبلیغ کننده عمل می‌کنند و تاثیر تبلیغ آنها به مراتب بیشتر است. به مشتریان راضی خود همانند یک گنج نگاه کنید.

مسئله مهم این است؛ اگرچه می‌توانید محصولات زیادی را تولید کنید اما بهترین گزینه تمرکز بر روی محصولات کمتر و باکیفیت بالاتر است. به این شکل انتخاب را برای مشتری آسان‌تر می‌سازید.

ترافیک سایت را به فروش تبدیل کنید: به تبدیل مخاطب به مشتری نرخ تبدیل گفته می‌شود، باید سعی که نرخ تبدیل را افزایش دهید. کاربری سایت را برای بازدیدکنندگان تا حدممکن آسان سازید. اگر به صورت مستمر سایت را بهینه کنید و تولید محتوای خوبی داشته باشید مطمئنا بعد از چند ماه نتایجی را که باید خواهید گرفت.

با آنها ارتباط مستمر داشته باشید و به آنها اطلاعاتی را بدهید که در آن بازار خاص به دنبالش هستند. این احساس را به آنها بدهید که برای شما ارزشمند هستند.

و اما نکته پایانی

این تفکر اشتباه است که مخاطبان زیاد با انواع خواسته‌ها و نیازها، بازار بهتری خواهد بود. در نیچ مارکتینگ به یک برند برجسته در بازاری کوچکتر تبدیل می‌شویم. در کسب و کار اینترنتی یکی از راه‌هایی که می‌توانید موفقیت خود را تضمین کنید تمرکز بر روی نیچ مارکتینگ است.

بازاریابی صنعتی چیست؟

بازاریابی صنعتی چیست و استراتژی آن چگونه است؟

یک شیرینی فروشی کوچک و یک کارخانه بزرگ تولید شکلات را در نظر بگیرید. این دو چه تفاوت هایی را با یکدیگر دارند؟ برای داشتن فروش مناسب در فروشگاه شما به یک فروشنده قوی، با دانش در زمینه فروش محصولات به مشتریان دارید. همچنین باید با ارائه بسته بندی های جذاب و زیبا توجه مشتریان بالقوه را به سمت محصولات درون فروشگاه خود جلب نمایید.

در نقطه مقابل کارخانه تولید کننده باید بتواند یک توافق امن و سودآور را میان دو طرف برقرار کند. یک تولید کننده باید روی کیفیت، قیمت و جذاب بودن محصولات خود برای مشتریان کار کند تا بتواند یک مغازه شیرینی فروشی را متقاعد کند که از آنها خرید کند. در این مقاله تلاش بر این است تا شما را با نوع کار تولیدکنندگان محصولات یا خدمات و سبک بازاریابی آنها که اصطلاحا با نام بازاریابی صنعتی شناخته می شود، آشنا کنیم.

بازاریابی صنعتی چیست؟

بازاریابی صنعتی

اگر می‌خواهید بدانید بازاریابی صنعتی چیست، خوب به این مثال توجه کنید. شما صاحب یک مغازه شکلات فروشی هستید که حضورا به مشتریان شکلات می‌فروشید. یکی از دوستان شما هم صاحب یک برند تولید شکلات و آب نبات است که روزانه هزاران بسته شکلات را به مشتریان مختلف می‌فروشد. کسب و کار دوست شما در دسته بازاریابی صنعتی قرار می‌گیرد؛ حال آنکه شما در حوزه بازاریابی b2c  مشغول به کار هستید. در ادامه بیشتر با این مبحث بازاریابی آشنا خواهید شد.

هرچند در مغازه خود نیز برای فروش شکلات به مشتریان حضوری به دانش و اطلاعاتی در مورد سلایق و علائق شخصی نیاز دارید؛ اما مطمئنا وقتی پای فروش یک برند شکلات به یک یا چند مشتری صنعتی در میان باشد، بسته بندی جذاب و دلربا تنها یکی از دغدغه‌های شما خواهد بود.

اولین و مهم‌ترین دغدغه شما به عنوان یک بازاریاب صنعتی دستیابی به یک توافق امن و سودمند بین دو سازمان (شما و مشتری شما) است. در واقع شما به عنوان یک تولید کننده، باید با در نظر گرفتن موارد زیر، مشتری خود را متقاعد سازید تا از برند شما شکلات بخرد:

  • کیفیت
  • قیمت
  • جذابیت

به عبارتی دیگر، شما به عنوان یک بازاریاب صنعتی وظیفه دارید که با ایجاد شرایط خرید آسان و مناسب، تجربه هیجان انگیزی را برای مشتری صنعتی خود خلق کنید.

بازاریابی صنعتی که به آن بازاریابی b2b یا (business to business) هم گفته می‌شود، یکی از زیرشاخه‌های ارتباطات و فروش است. در بازاریابی صنعتی، عملیات خرید و فروش بین دو کسب و کار یا سازمان متفاوت صورت می‌گیرد. در واقع، در این نوع مارکتینگ دیگر خبری از مشتریان فردی یا حقیقی نیست.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های بازاریابی صنعتی سفارش‌ها و روابط دراز مدت فروشنده و مشتری است. معمولا فرایند ثبت سفارش تا خرید نهایی در بازاریابی صنعتی، قدری پیچیده و زمانبر است. به همین دلیل، چنانچه تا به حال تنها تجربه فروش به مشتریان انفرادی را داشته‌اید، شاید برای‌تان کمی عجیب به نظر برسد.

در واقع، در بازاریابی معمولی یا b2c، شما تنها روی تعامل یک به یک بین خود و مشتری‌تان تمرکز دارید. در حالی که در بازاریابی صنعتی یا b2b، معمولا مشتری شما یک صنعت، سازمان، شرکت و یا گروهی از مشتریان است که برای رفع نیازهای صنعتی خود از محصولات شما استفاده می‌کنند. البته، پیش از این‌که به عنوان یک تولیدکننده (فروشنده) بتوانید محصولات خود را روی قفسه‌های مشتریان صنعتی خود تصور کنید، باید هر دو طرف به یک توافق برسید. شما می‌توانید با مذاکره در موارد زیر، با طرف خود وارد معامله شوید:

  • تولید
  • فروش
  • ارسال

جالب است بدانید که در خلال سال‌های 2011 و 2012 ، بازاریابی صنعتی در ایالات متحده، تلاش و بودجه قابل توجهی را در زمینه پیشبرد استراتژی‌های بازاریابی اطلاعات محور به کار بست. در این سال مالی، بلاگ نویسی کلیدواژه محور، با رشد 13درصدی همراه بود. همچنین، محتواهای ویدئویی و ایبوک‌ها نیز در پی این بلاگ نویسی‌ها خوش درخشیدند.

عملکرد بسیاری از شرکت‌ها کاملا صنعتی است. یعنی بسیاری از کسب و کارها در حال حاضر طوری برنامه ریزی و هدایت شده‌اند که یا اصلا مشتری شخصی نداشته باشند و یا به ندرت با این نوع مشتری‌ها در ارتباط باشند. به همین دلیل، تنها مشتری این نوع کسب و کارها یک کسب و کار دیگر خواهد بود. به عنوان مثال، آیا می‌توانید تصور کنید که یک شرکت بزرگ تولیدکننده ماشین آلات در مقیاس کلان، بتواند مشتری شخصی داشته باشد؟ اصلا آیا چنین شرکتی توانایی پاسخگویی به مشتریان شخصی را خواهد داشت؟ قطعا پاسخ منفی است؛ چرا که مشتری حقیقی:

  1. قادر به پرداخت هزینه‌های این محصولات نیست
  2. نیازی به تهیه محصولاتی در این حجم کلان ندارد

به همین علت، این ماشین آلات تنها به بیزینسی دیگر فروخته می‌شوند که هم منابع و بودجه کافی برای خرید محصولات را داشته باشد و هم بتواند با خرید خود، نیازهای تجاری خود را برطرف سازد. به طور مثال، یک شرکت تولید اسباب بازی می‌تواند با خرید محصولاتی چون پیچ و مهره، سالانه میلیون‌ها اسباب بازی یکسان (مانند ماشین، هواپیما، هلی کوپتر و …) تولید کرده و به دست مشتری نهایی خود برساند.

بسیاری از شرکت‌های تولیدکننده کالاهای مصرفی، از بازاریابی صنعتی برای فروش محصولات خود استفاده می‌کنند. به طور مثال، تولیدکنندگان مبلمان را در نظر بگیرید. این شرکت‌های تولیدی، علاوه بر این‌که می‌توانند مشتری شخصی و خصوصی داشته باشند، با تولید و ارائه انواع مبلمان و اثاثیه ادرای، به بیزینس‌های دیگر نیز خدمات رسانی می‌کنند. البته دریافت چنین سفارشاتی مشروط به این است که شرکت تولیدکننده توانایی تولید محصول در مقیاس بالا را داشته باشد. شرکت‌های خدماتی نیز معمولا برای این‌که قراردادهای آنچنانی ببندند، سعی در جذب موکل و مشتری‌های تجاری دارند. به طور مثال، یک شرکت فعال در حوزه مقررات مربوط به معاهدات، می‌تواند با کمی خوش فکری حوزه فعالیت خود را گسترش دهد. در نتیجه، دیگر لازم نیست به پرونده‌های شخصی افراد رسیدگی کند؛ بلکه می‌تواند با عقد قراردادهای درازمدت و کلان با سازمان‌ها، شرکت‌ها و بیزینس‌های بزرگ وارد حوزه بازاریابی b2b شده و به سوددهی بیشتری برسد.

گام‌هایی برای شروع بازاریابی صنعتی

1. شناسایی مشتری

اولین قدم برای ورود به عرصه بازاریابی صنعتی دقیقا شبیه به اولین مرحله دیگر انواع بازاریابی است. در اولین مرحله شما باید یک طرح بازاریابی برای خود تعریف کنید و این طرح چیزی نیست جز شناسایی مشتری. شما باید در وهله اول بدانید که چه نوع کسب و کارهایی ممکن است از محصولات و خدمات شما سود ببرند. در واقع کسب آگاهی در این حوزه، پایه و اساس باقی مراحل بازاریابی شما را شکل می‌دهد.

2. معرفی محصول

گام دومی که برای شروع فرایند بازاریابی صنعتی باید بردارید این است که محصول خود را به مشتری احتمالی معرفی کنید. هرچند روش‌های سنتی بازاریابی شبکه‌ای که عمدتا نیازمند تعامل حضوری با مشتری بودند همچنان در بازاریابی صنعتی قابل استفاده هستند؛ توصیه می‌کنیم به هیچ عنوان از حضور در فضای آنلاین غافل نشوید. یادتان باشد که مشتری‌های احتمالی شما همیشه پیش از مذاکره برای خرید محصولات و خدمات مورد نظر خود، در اینترنت به جستجوی آن خواهد پرداخت. بنابراین، اگر حضور فعال و پررنگی در فضای آنلاین نداشته باشید، شانس دیده شدن برند خود را به حداقل خواهید رساند. برای اینکه از قافله بازاریابی دیجیتال عقب نمانید، حتما یک وبسایت راه اندازی کنید. وبسایت شما می‌تواند با ارائه اطلاعات دقیق اما نه چندان تخصصی راه را برای انتخاب مشتریان احتمالی و تبدیل آنها به مشتریان وفادار هموارتر سازد. شما در این وبسایت می‌توانید در رابطه با برند، شرکت، محصولات و خدمات خود اطلاعات کافی را به نمایش بگذارید و تصویر برند خوبی را ارائه دهید.

دوباره توجه شما را به مثال شکلات فروش و برند شکلات جلب می‌کنیم. در این مثال، تولید کننده شکلات در مقیاس انبوه، می‌تواند با راه اندازی یک وبسایت با طراحی زیبا و محتوای مخاطب پسند در مورد سوابق شرکت و شکلات تولید آن، تصویر خوبی از برند خود به نمایش بگذارد. شما نیز می‌توانید پس از تثبیت وبسایت خود ، با روش‌های زیر دیجیتال مارکتینگ را به بخش لاینفک بازاریابی صنعتی خود تبدیل سازید:

  • ایجاد یک وبلاگ با محتواهایی به روز شده در مورد محصولات جدید
  • ایجاد صفحاتی در پلتفرم‌های مجازی برای اطلاع رسانی به مخاطبین در خصوص مواردی مانند شعبات و نمایندگی‌های مختلف فروش

3. جلسات حضوری

وقتی که مشتری احتمالی شما به قدر کافی به برند شما جذب شد، نوبت آن است که یک قدم فراتر بروید. در این مرحله دیگر نیازی به ادامه معرفی محصول نیست. چرا که شما همه اطلاعات لازم و کلی را در اختیار مشتریان قرار داده‌اید. در این مرحله شما باید به صورت شخصی و حضوری، جلساتی با مشتریان احتمالی خود ترتیب داده و به صورت حضوری به پرزنت کردن محصولات برند خود بپردازید. البته همیشه این احتمال وجود دارد که حتی پس از تشکیل جلسات حضوری، با مشتری به توافق نرسید و قراردادی بین شما بسته نشود. با این حال، زمانی که شما و بیزینیسی که به چشم مشتری به آن نگاه می‌کنید درک و شناخت حرفه‌ای کامل‌تری از هم داشته باشید، آینده روشن‌تری برای همکاری بعدی شما در پیش خواهد بود.

4. پایان مرحله بازاریابی

پروسه بازاریابی یا مارکتینگ زمانی به اتمام می‌رسد که مشتری با شور و اشتیاق، کنجکاوی خود را در مورد جزئیات قرارداد ابراز کند. یادتان باشد که این مرحله بسیار حیاتی است. پس سعی کنید تمام هم و غم خود را بر ایجاد و حفظ یک رابطه کاری سودمند و مبتنی بر اعتماد متمرکز کنید. به طور مثال، اگر شما جای تولید کننده شکلات هستید، لازم است که در خصوص موارد زیر با مدیران فروش خود وارد مذاکره شوید:

  • ارسال ایمیل‌ برای مشتریان (در اینجا نماینده شکلات فروشی)
  • تماس تلفنی با مشتریان
  • اطلاع رسانی به مشتریان در خصوص تولیدات جدید

یادتان نرود، از آنجا که این مشتری (شکلات فروشی) از یک مشتری احتمالی به یک مشتری واقعی تبدیل شده، روش ارتباط با آن نیز بالطبع تغییر خواهد کرد. در واقع باید با هر مشتری صنعتی، طوری ارتباط برقرار سازید که مختص تجربه خرید آن از برند شما باشد.

چه کسانی از بازاریابی صنعتی استفاده می کنند؟

بازاریابی صنعتی

بسیاری از شرکت ها محصولاتی را تولید و وارد بازار می کنند که برای افراد به صورت شخصی استفاده ندارد. بنابراین مشتریان آنها تنها کسب و کارهای دیگر می باشند. به عنوان مثال شرکتی که در زمینه تولید ماشین آلات صنعتی فعالیت دارد، تقریبا بعید است که بتواند محصولات خود را به یک فرد برای نیازهای شخصی خود به فروش برساند چرا که شما نمی توانید هیچ کس را پیدا کنید که در خانه خود به یک ماشین آلات صنعتی غول پیکر نیاز داشته باشد.

در این حالت تنها مشتری محصولات این شرکت، کسب و کارهای دیگر است. کسب و کارهایی که منابع و تولیدات خود را دارند و از این محصولات در راستای تولید محصولات خود استفاده می کنند. مثل یک کارخانه اسباب بازی که برای تولید انبوه محصولات خود به ماشین آلات صنعتی بزرگ تولید شده توسط یک شرکت دیگر نیاز دارد.

در چنین حالتی شرکت هایی که چنین محصولاتی را ارائه می دهند نیاز به یک بخش برای بازاریابی صنعتی دارند. کارخانه های تولید کننده مبلمان، میز، صندلی یا نیمکت می توانند محصولات خود به شرکت های دیگر به فروش برسانند. در نتیجه باید برای محصولات خود بازاریابی کنند. خریداران خدمات یا محصولات چنین شرکت هایی معمولا به صورت عمده خرید می کنند و همواره به دلیل بالا بودن جمع کل خرید، تخفیفاتی را نیز دریافت می کنند.

فرآیند بازاریابی صنعتی به چه شکلی است؟

بازاریابی صنعتی

اولین گام که باید برای تهیه یک برنامه بازاریابی صنعتی برداشت همان گامی است که برای دیگر روش ها بازاریابی ها برداشته می شود؛ باید مشتری را شناسایی کرد. تولیدکننده باید درک کند که چه کسب و کارهایی می توانند از محصولات یا خدمات او بهره ببرند تا بتواند برنامه بازاریابی خود را بر اساس آن پایه گذاری نماید.

در مرحله بعد، تولیدکننده باید بتواند خود را به شکلی مناسب به مشتریان بالقوه معرفی کند. اگرچه هنوز جذب مشتری به روش های قدیمی هنوز منسوخ نشده است اما حضور قوی بصورت آنلاین نیز می تواند در این زمینه نقش بسزایی ایفا کند. مشتریان بالقوه همیشه قبل از اینکه با تولید کنندگان وارد مذاکره شوند درباره آنها تحقیق و جستجو می کنند. در نتیجه داشتن یک وب سایت با محتوای دقیق که به شکل مناسبی محصولات شرکت را معرفی کرده است می تواند بسیار مفید باشد.

به عنوان مثال کارخانه تولید کننده شکلاتی که درباره آن صحبت شد، می تواند یک وب سایت زیبا و چشم نواز ایجاد نموده و در آن درباره تاریخچه شرکت صحبت کرده و خدمات خود را به صورت مرتب به مشتریان خود معرفی نماید. حتی می تواند فروشگاه های طرف قرارداد خود را نیز معرفی کند تا خریداران بهتر بتوانند در خصوص همکاری تصمیم گیری کنند.

پس از آن اگر شرکتی به خرید از تولیدکننده مذکور تمایل نشان داد، زمان برگزاری جلسات و ارتباطات بیشتر فرا می رسد و حتی اگر مشتریان هنوز برای عقد قرارداد آماده نباشند، شما باز می توانید ارتباط حرفه ای خود را با آنها حفظ نمایید. چرا که برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه از طریق ایمیل، مکالمات تلفنی یا جلسات حضوری می تواند به تقویت روابط تجاری شما کمک کند.

درنهایت نیز زمانی که مشتری برای صحبت درباره جزئیات قرارداد آماده شد، فرآیند بازاریابی شما تقریبا به پایان می رسد. در این مرحله تمرکز شما باید روی حفظ روابط کاری خوب با مشتریان قرار بگیرد. به عنوان مثال می توانید محصولات یا خدمات جدید خود یا تخفیفات و پیشنهادات ویژه خود را از طریق ایمیل یا تماس تلفنی به آنها اطلاع رسانی کنید.

فرصت های شغلی در بازاریابی صنعتی

بازاریابی صنعتی یک حوزه بسیار بزرگ است که نیازمند تعداد نفرات بالایی می باشد. در این نوع از بازاریابی، افراد با نقش های مختلف فعالیت خواهند داشت که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

مدیر بازاریابی

مدیر بازاریابی

تصویر یک محصول اولین چیزی است که مشتری می بیند. مدیر یک مجموعه باید روی تهیه یک تصویر جذاب و حفظ ارتباط مثبت مشتریان با ظاهر محصول تمرکز کند. مدیر مذکور باید مسائل هنری، کپی رایتینگ، حضور در رسانه های اجتماعی و همکاری با شرکت های تبلیغاتی به منظور افزایش آگاهی درباره خدمات یا محصولات شرکت را در دستورکار خود قرار دهد.

بهتر است فردی که این مسئولیت را برعهده می گیرد در زمینه بازاریابی، تجارت یا ارتباطات تحصیلات دانشگاهی داشته باشد. همچنین گذراندن دوره های مدیریت بازرگانی (MBA) نیز می تواند بسیار مفید باشد. در کنار آن به دلیل نقش پررنگ فضای آنلاین لازم است که مدیر بازاریابی صنعتی اطلاعات کافی درباره دنیای کامپیوتر و اینترنت و پلتفرم های رسانه های اجتماعی داشته باشد. داشتن توانایی تولید محتوا و طراحی وب سایت نیز از دیگر ویژگی های یک مدیر بازاریابی صنعتی خوب است.

مدیر مالی

مدیر مالی

زمانی که مشتریان بالقوه تمایل خود به همکاری با شما را نشان می دهند کار تیم بازاریابی صنعتی به پایان رسیده و وظیفه مدیر مالی آغاز می شود. هدف مدیر مالی باید نهایی کردن فروش های انجام شده توسط تیم بازاریابی باشد. در نظر داشته باشید که مدیران مالی در واقع چهره اصلی شرکت شما به شمار می روند.

آنها باید از مهارت های ارتباطی قوی برخوردار بوده و قدرت مذاکره بالایی داشته باشند. همچنین نیاز است که از شناخت بالایی درباره خدمات یا محصولاتی که توسط شرکت ارائه می شود برخوردار باشند. در کنار تمامی موارد گفته شده باید در زمینه محاسبه و ریاضیات نیز بسیار قوی باشند. بهتر است این افراد در زمینه بازاریابی، تجارت یا امور مالی تحصیل کرده باشند و داشتن تجربه کار در این زمینه نیز بسیار مهم است.

تحلیلگر داده

تحلیلگر داده

در تمام فرآیند بازاریابی شما به فردی نیاز دارید که به طور دائم میزان اثربخشی فعالیت های بازاریابی شما را بررسی و دنبال کند. این کار علاوه بر اینکه به بهبود عملکردتان کمک می کند می تواند مسیر آینده را برای شما روشن تر کند. این کار در دنیای بازاریابی صنعتی بسیار حانز اهمیت است. یک تحلیلگر داده با بررسی اعداد و ارقام مربوط به برنامه های بازاریابی می تواند میزان موفقیت آنها را تخمین زده و برای اقدامات آینده استراتژی های مناسب دیگری را پیشنهاد دهد.

به همین دلیل تحلیلگر داده باید تسلط بالایی در ریاضیات داشته و در زمینه کامپیوتر و نرم افزارهای تحلیلگر نیز از دانش بالایی برخوردار باشد. داشتن مهارت ارتباطی خوب نیز لازم است. یک تحلیلگر داده بهتر است در رشته های بازاریابی، تجارت یا ریاضی تحصیل کرده باشد. داشتن سابقه کار مرتبط نیز مزیت محسوب می شود.

B2B در مقایسه با روش های بازاریابی دیگر از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. در واقع بازاریابی صنعتی به مجموعه ای از مهارت ها نیاز دارد. برای اینکه بتوان در این زمینه عملکرد موفقی داشت باید به خوبی روی این مهارت ها کار کرده و به شکلی درست در این مسیر پیش رفت.

نقش بازاریاب در بازاریابی صنعتی چیست؟

بازاریابی صنعتی یک حوزه بازاریابی بسیار وسیع است. به همین دلیل، نقش بازاریابان در پیشرفت شرکت‌ها و صنایع مشغول در عرصه بازاریابی b2b بسیار حائز اهمیت است.

همانطور که می‌دانید، اولین چیزی که از یک برند به ذهن مشتری احتمالی می‌رسد، تصویر برند است. مهم‌ترین وظیفه مدیر برندینگ این است که از طریق انواع شبکه‌های اطلاع رسانی، یک تصویر مناسب و عالی از برند را در ذهن مخاطب ایجاد کند. البته این پایان ماجرا نیست، یک بازاریابی بی‌نقص زمانی اتفاق می‌افتد که مشتری همیشه با شور و شوق از برند شما یاد کند. برای ایجاد این تجربه به یاد ماندنی در ذهن مشتری، رعایت موارد زیر الزامی است:

  • رعایت جنبه‌های زیبایی شناختی در طراحی برند
  • کپی رایتینگ محصول
  • حضور پررنگ برند در فضای مجازی
  • تبلیغات مناسب

بازاریاب صنعتی باید از چه سواد و تجاربی برخوردار باشد؟

شما به عنوان یک بازاریاب صنعتی باید حداقل دارای مدرک لیسانس در یکی از رشته‌های زیر باشید:

  • بازاریابی
  • مدیریت
  • بیزینس
  • ارتباطات

لازم به ذکر نیست که اگر مدرک فوق لیسانس MBA داشته باشید، هم موفقیت شغلی بیشتری در انتظار شماست و هم دستمزدتان بالاتر خواهد رفت. علاوه بر مدرک آکادمیک (خواه لیسانس خواه فوق لیسانس) شما باید دانش کامپیوتر و اینترنت بالایی نیز داشته باشید. در حال حاضر، موفق‌ترین برندها برندهایی هستند که در حوزه دیجیتال مارکتینگ و دیجیتال برندینگ خوش درخشیده‌اند. شما نیز به عنوان بازاریابی صنعتی باید از توانایی و دانش کافی در عرصه بازاریابی دیجیتال برند خود برخوردار باشید. این اطلاعات و تجارب تنها محدود به سواد رسانه‌ای نیست و کار با انواع نرم افزارهای طراحی را نیز شامل می‌شود. بسیاری از مدیران برند در آغاز کار خود را با مشاغلی مانند تولید محتوا یا طراحی سایت آغاز می‌کنند.

کار مدیر فروش چیست؟

مدیر فروش بازاریابی صنعتی

وقتی که مشتری صنعتی برند شما علاقمندی خود به همکاری و عقد قرار داد با شما را ابراز کرد، با مدیر فروش شما وارد مذاکره خواهد شد. مشخصا هدف نهایی مدیر فروش، بستن قرارداد فروش محصول است. این پست پستی است به شدت مردمی؛ به همین علت برخورداری از روابط عمومی عالی و درکی مناسب از محصول یا خدمات قابل فروش از بایدهای مدیران فروش محسوب می‌شود. یادتان باشد که مدیر فروش صرفا یک فروشنده نیست. در واقع، مدیر فروش به عنوان نماینده، چهره‌ایست که مشتری از شرکت یا کمپانی شما می‌بیند. به همین علت پست مدیریت فروش، در سطح متوسط رو به بالا، مستلزم برخوداری از این مهارت‌هاست:

  • روابط عمومی بالا
  • توجه دقیق به جزئیات
  • قابلیت حسابگری و برخورداری از هوش ریاضی

شما به عنوان مدیر فروش باید در یکی از رشته‌های بازاریابی، بیزینس و یا مدیریت مالی مدرک لیسانس خود را اخذ کرده باشید. البته داشتن سابقه کاری در عرصه‌هایی مانند خدمات امور مشترکین، صنایع غذایی خرده فروش، و یا کار به عنوان دستیار یک حسابدار نیز به سود شما خواهد بود.

مشاغل به طور پیوسته در حال بهبود بخشی به اثربخشی کمپین‌های بازاریابی خود هستند. به همین دلیل شدیدا به داده‌ها و اطلاعات کامل برای پیشبینی آینده تجاری خود نیاز دارند. لزوم این نوع اطلاعات در حوزه بازاریابی صنعتی شدیدا احساس می‌شود؛ چرا که روند‌های مختلف بازار، نه تنها رفتار مشتریان انفرادی که حتی مشتریان صنعتی را نیز دستخوش تغییر و تحول قرار می‌دهد. وقتی شما در شرکت خود که در عرصه بازاریابی b2b فعالیت می‌کند از یک تحلیل‌گر بازار دعوت به عمل می‌آورید، در حقیقت به دو دستاورد مهم خواهید رسید:

  1. دستیابی به اطلاعات و آمار و ارقامی در رابطه با برنامه‌ها و استراتژی‌های بازرگانی شرکت در گذشته
  2. پیشبینی و ارائه برنامه‌ها و استراتژی‌های مارکتینگ اثربخش‌تر برای آینده شرکت

اما چه کسی می‌تواند چنین اطلاعاتی را به طور جامع و کامل در اختیار شما قرار دهد؟ یک تحلیل‌گر بازار که دارای مهارت‌های زیر باشد:

  • سواد ریاضی
  • روابط عمومی
  • کار با کامپیوتر

معمولا تحلیل‌گر بازار از دارندگان مدرک لیسانس یکی از  رشته‌های ریاضی، بیزینس و یا بازاریابی انتخاب می‌شود. سابقه کار در حوزه کامپیوتر و یا داشتن مدرک فوق لیسانس و بیشتر با افزایش دستمزد و ارتقای شغلی این تحلیلگران‌ همراه خواهد بود.

جمع بندی

بازاریابی صنعتی یا b2b به مجموعه‌ای از مهارت‌های مختلف نیاز دارد. افراد از حوزه‌های مختلف بیزینس می‌توانند در عرصه بازاریابی صنعتی مشغول به فعالیت شوند. این شاخه از بازاریابی شامل زیرشاخه‌های مختلفی مانند تبلیغات، ارتباط از راه دور، فروش و … است. یک پروژه بازاریابی صنعتی موفق و جامع می‌تواند شرایط را برای موفقیت و پیشرفت شغلی بسیاری از افراد فعال در عرصه بیزینس فراهم آورد.

کلاس‌های بازاریابی (دانشگاهی و غیر دانشگاهی) با آموزش‌های متنوعی که در عرصه‌های مختلف بازاریابی ارائه می‌دهند، شما علاقمندان را برای ورود به حوزه بازاریابی صنعتی آماده می‌سازند. در صورت علاقمندی، می‌توانید در حوزه‌هایی مانند کار با نرم افزارهای تحلیل داده، انجام امور تبلیغاتی و اصول مدیریت شرکت و … آموزش دیده و وارد دنیای مارکتینگ صنعتی شوید. معمولا کلاس‌های آموزشی رشته‌های بازاریابی، با موضوعاتی کلی در خصوص بازاریابی شروع می‌شوند. شما پس از کسب آموزش‌های کلی در حوزه مارکتینگ، می‌توانید رفته رفته حوزه علاقمندی خود را مشخص کرده و به طور تخصصی در آن زمینه تحصیل کنید.

در صورتی‌که موفق شوید از آکادمی‌های خوب و با کسب مهارت‌های کافی بازاریابی فارغ التحصیل شوید، شک نکنید که می‌توانید در انواع کسب و کارهای صنعتی مشغول به کار شوید. تجاربی که در جریان کلاس‌های آموزشی مارکتینگ کسب کرده‌اید این موقعیت را در اختیار شما می‌گذارد تا بتوانید انتخاب کنید که تحلیلگر داده‌های بازاریابی یک شرکت باشید و آینده آن را رقم بزنید، یا اینکه شخصا مسئولیت عقد قرارداد با مشتریان صنعتی شرکت‌ها را بر عهده گیرید. البته این‌ها تنها چند مورد از بی شمار موقعیت شغلی در حوزه مارکتینگ صنعتی هستند که می‌توانید در آن رشد و پیشرفت کنید.

افزایش وفاداری مشتریان و ۱۵ روش برای تبدیل آن‌ها به سفیران برند

افزایش وفاداری مشتریان و ۱۵ روش برای تبدیل آن‌ها به سفیران برند

افزایش وفاداری مشتریان مؤثرترین راه برای ایجاد یک جریان همیشگی فروش است. یک اجتماع وفادار از مشتریان، فواید بسیاری ازجمله پشتیبانی از کسب‌وکار شما دارد.

برای کسب‌وکارها، به‌ویژه کسب‌وکارهایی در بخش B2C مشتریان وفادار ارزشمندتر از مشتریان جدید هستند. حتی تحقیقات نشان داده است که مشتریان وفادار ارزشی معادل ۱۰ برابر خرید اول خود را دارند. این باعث می‌شود که کسب‌وکار برای افزایش وفاداری مشتریان نسبت به مشتریان یکنواخت خود اهمیت بیشتری قائل شود.

همچنین با توجه به اینکه هزینه خرید مشتری جدید بیشتر از حفظ آن است، ایجاد وفاداری مشتریان به برند برای هر کسب‌وکار باعث حفظ آن مشتری و همچنین حفظ رقابت می‌شود. هنگامی‌که یک کسب‌وکار دارای مشتریان وفادارتر است، این فرصت را دارد که بخشی از هزینه بازاریابی خود را برای بهبود کیفیت خدمات و محصولات خود صرف کند. این عمدتاً به این دلیل است که مشتریان وفادار به‌احتمال‌زیاد کسب‌وکار شما را از طریق بازاریابی گسترش می‌دهند.

بازاریابی می‌تواند پرهزینه باشد، به‌ویژه برای کسب‌وکارهای کوچک که در حال حاضر بودجه‌های کم و محدودی دارند. خوشبختانه شما می‌توانید آگاهی عمومی را از طریق روش‌های ارزان‌تر ارتقا دهید. برای مثال می‌توانید مشتریان خود را به سادگی برای تبلیغ برند خود به کار بگیرید.

البته، این مشتریان باید عمیقاً به شرکت شما و چیزی که می‌فروشید باور داشته باشند. آن‌ها سفیران برند شما هستند. آن‌ها عاشق محصول یا خدمات شما هستند و به دیگران درباره تجربه خود می‌گویند؛ نکته مهم همین است، شما باید با آن‌ها رابطه برقرار کنید.

این کار دشواری است. درحالی‌که شما شخصاً نمی‌توانید یک تعامل یک‌به‌یک را با هر مشتری ایجاد کنید می‌توانید استراتژی‌هایی را که در تمامی پایگاه‌های مشتری‌های شما اعمال می‌شود، ایجاد کنید. برای مثال تکنیک‌های شخصی‌سازی ساده مانند ساختن راه‌های ارتباطی برای تک‌تک مشتریان بدون صرف کردن مدت‌زمان طولانی.

ایجاد اعتماد و وفاداری، نیازمند زمان و پشتکار زیادی است. اتفاقی نیست که در یک شب بیافتد و باید یک برنامه‌ی جدی پشت آن باشد‌‌‌. ما باید مانند مشتریان خود فکر کنیم و آنچه را که آن‌ها دنبال آن هستند – ازنظر محصول، تجربه، خدمات، پشتیبانی، انگیزه‌ها و موارد دیگر تعیین کنیم. در این مقاله ایران مدیر چند پیشنهاد برای افزایش وفاداری مشتریان که تقریباً برای هر نوع از کسب‌وکاری مناسب‌اند را بیان می‌کند.

۱. بیان ارزش در محصول

بیایید با اصول اولیه شروع کنیم. مشتری به وب‌سایتتان می‌آید زیرا می‌خواهد یک محصول را از شما خریداری کند. درصورتی‌که اطلاعات مناسبی ارائه گردد و مطمئن شود که محصول برای او مناسب است، آن را خریداری می‌کند؛ اما اگر شما بیشتر به ارزش محصول توجه کنید، آیا می‌توانید فرآیند جذب مشتری را انجام دهید؟

به‌دقت در مورد مسئله‌ای که مشتری برای حل آن تلاش می‌کند و اینکه چگونه محصول شما می‌تواند به او کمک کند، فکر کنید. این فوراً ارزش محصول را در چشم آن‌ها افزایش می‌دهد. شما حتی می‌توانید با استفاده از موارد زیر ارزش بیشتری ایجاد کنید:

• ایجاد محتوای ارزش‌افزوده که به سؤالات مشتریان پاسخ می‌دهد
• ایجاد یک جامعه برای مشتریان خود
• جایی که تبادل اطلاعات می‌تواند انجام شود
• با میزبانی رویدادهای زنده و شخصی

۲٫. ایجاد پشتیبانی عالی از مشتری / خدمات برای افزایش وفاداری مشتریان

مشتریان امروزه، انتظار پشتیبانی عالی و تجربه خدمات را دارند. آن‌ها نمی‌خواهند از یک شرکت بی‌روح که مانند یک عدد رفتار می‌کند، خرید انجام دهند. وقتی سؤالی دارند، آن‌ها می‌خواهند پاسخ دهید. هنگامی‌که آن‌ها با سفارش خود مشکل دارند، می‌خواهند بتوانند به یک انسان واقعی و نه یک سرویس پاسخگویی از پیش ضبط‌ شده دسترسی یابند. آن‌ها می‌خواهند شنیده شوند.

در اینجا چندین روش برای ایجاد یک تجربه بهتر برای مشتری وجود دارد:

• اجازه دهید مشتریان از طریق چندین کانال (تلفن، ایمیل، رسانه‌های اجتماعی، چت آنلاین، سرویس‌دهی و غیره) با شما تماس بگیرند.
• از طریق راهی صحبت کنید که مطمئن هستید مشتریان شما در رسانه‌های اجتماعی گوش می‌دهند. بسیاری از مردم از شما انتظار دارند خدمات مشتریان را در شبکه‌های اجتماعی موردعلاقه آن‌ها و همچنین به‌موقع ارائه دهید.
• تعاملات مشتری را برای از بین بردن سردرگمی و ارائه یک تجربه سفارشی‌تر پیگیری کنید. مشتریان خود و نیازهای آن‌ها را بشناسید.
• به پرسش‌های ورودی سریع پاسخ دهید. زمان پاسخ شما باید برای ایجاد یک تجربه مشتری عالی سریع باشد.

همچنین فراموش نکنید که از یک روش پرداخت تلفن همراه مناسب استفاده کنید. افراد بیشتری در حال جستجو برای محصولات در دستگاه‌های تلفن همراه خود هستند و استفاده از راه‌حل سریع و ساده پرداخت بهترین راه  برای افزایش وفاداری مشتریان می‌باشد.

۳٫. درک مصرف‌کننده

صحبت در مورد کلیات آسان است، اما بهترین استراتژی یکی از ساده‌ترین‌ها است – درک مشتری و نیازهای آن‌ها. چه وقتی آن‌ها خرید می‌کنند؟ آن‌ها چه می‌کنند؟ چرا خرید می‌کنند؟

زمانی که شما از مشتریان خود درک روشنی داشته باشید، زمان بیشتری را برای افزایش وفاداری مشتریان در اختیارخواهید داشت. مشتریان شما چه کسانی هستند؟ چه مشکلی را می‌خواهند حل کنند؟ چگونه می‌توان آن‌ها را برای تصمیم‌گیری در خرید راهنمایی کرد؟ آیا اطلاعات بیشتر یا بهتری از رقبای خود ارائه می‌دهید؟ آیا می‌توانید به یک بازار که در حال حاضر ازدست‌رفته است، خدمت کنید؟

۴٫ .بهبود در تجربه مشتری

تجربه مشتری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ابزار برای افزایش وفاداری مشتریان است. یک مطالعه انجام‌شده توسط اداره امور مصرف‌کنندگان نشان داد که ۸۰ درصد از مصرف‌کنندگان مایل به پرداخت بیشتر به‌منظور بهبود تجربه مشتری هستند. با بهبود در تجارب و رضایت مشتریان خود، شما این فرصت و شانس را خواهید داشت که این مشتریان را از رقبای خود بگیرید. در عصر جدید، مشتریان اکنون از قدرت‌هایی که در انتخاب محصول وجود دارد، آگاه هستند. از این فرصت به نفع خود استفاده کنید.

۵٫ .همیشه به مشتری خدمات برتر ارائه دهید.

شما باید با همه مشتریان خود به‌طور مساوی با ارائه خدمات برتر برخورد کنید. به یکی از مشتریان بهترین سرویس ممکن و به دیگری سرویس پایین‌تری ارائه ندهید. حتی اگر مشتری با شما رفتار مناسبی ندارد بازهم تفاوتی نمی‌کند شما باید بهترین سرویس را به منظور افزایش وفاداری مشتریان ارائه دهید. شما هرگز نمی‌دانید که چه کسی سفیر برند کسب‌وکار شما خواهد شد.

۶٫ .کار جدیدی انجام دهید

به کار بردن تلاش‌های جدید و نو نتایج درخشانی بر مشتریان دارد. لازم نیست عجیب‌وغریب باشد – حتی حرکات کوچک و شخصی موجب اثرات بهتری می‌شود.

یک یادداشت دست‌نویس را در کیسه محصول قرار دهید یا شخصاً مشتری را در حل یک مسئله همراهی کنید. شما حتی ممکن است به‌روزرسانی‌های مکرر و مفید در مورد محصولات و یا خدمات خود انجام دهید.

مشتریان، کسب‌وکاری را به یاد می‌آورند که برای مردم کارهای جدیدی انجام داده است. آن‌ها شانس بیشتری برای فروش دوباره برای شرکت شما ایجاد می‌کنند و تجربیات مثبت خود را با دیگران به اشتراک می‌گذارند و منجر به ارجاع می‌شوند.

۷٫ .به شکایات گوش دهید.

در برخی موارد ممکن است مشتریان ناراضی داشته باشید. وقتی این اتفاق افتاد، به شکایات آن‌ها گوش دهید. نشان دهید که احساسات و خواسته‌های آنان برای شما مهم است. صحبت کردن با مشتریان به شما شانس حل آن موضوع را می‌دهد. همچنین باعث جلوگیری و یا به حداقل رساندن احساسات منفی می‌شود. درحالی‌که این مکالمات به شما فرصتی برای دفاع از خود در صورت لزوم می‌دهد، شما باید آن را به‌عنوان فرصتی برای رشد به کار بگیرید. بهبود بخشیدن به کسب‌وکار به این معنی است که افراد بیشتری مایل باشند شما را به دوستان، همکاران و اعضای خانواده معرفی کنند.

۸٫ .شبیه هم باشید.

منافع مشترک یک پایه محکم برای ایجاد روابط با مشتریان و افزایش وفاداری مشتریان است. نقاط مشترک مشتریان و تجارت خود را پیدا کنید. به یاد داشته باشید که مشتریان شما ابتدا به دلایل دلخواه خودبه‌خود جذب می‌شوند. هنگامی‌که شما بفهمید مشتریانتان از چه چیز لذت می‌برند می‌توانید شروع به ساخت برند حول این منافع مشترک کنید.

۹٫ .هدیه و اشانتیون بدهید.

پاداش دادن به مشتریان خود برای وفاداری آن‌ها استراتژی دیگری است که می‌توانید با موفقیت پیاده‌سازی کنید. این جایزه می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد. شما می‌توانید کوپن، برگه‌های تخفیف و یا فروش ویژه ارائه دهید. شما می‌توانید از افتتاحیه‌ها و اکران‌های خصوصی میزبانی کنید. حتی می‌توانید در یک روزنامه محصولات و خدمات خود و موضوعات مرتبط را به‌طور ویژه ارائه کنید. نتیجه‌ای که خواهید گرفت به سرمایه‌گذاری‌ که می‌کنید می‌ارزد. برخی از برنامه‌های وفاداری می‌توانند در قالبی باشد که مشتریان در ازای هر خریدی که انجام می‌دهند یک امتیاز کسب کنند که درنتیجه می‌توانند از کالاها یا خدمات ارزشمند خود در شرکت شما استفاده کنند.

۱۰٫ .داستان موفقیت مشتریان خود را نمایش دهید

این استراتژی با دو روش کار می‌کند و مزایای آن مانند یک تیر و دو نشان است. داستان‌های موفقیت مشتریان و مطالعه در مورد آن‌ها به شما کمک می‌کند که در مشتریان خود نفوذ بهتری داشته باشید و در کسب‌وکار به شما کمک زیادی می‌کند. احساس افتخار داشتن و همچنین داشتن داستان موفقیت آن‌ها در وب‌سایت شرکت و یا به اشتراک گذاشتن آن‌ها در رسانه‌های اجتماعی، مشتریان زیادی را جذب خواهد کرد و همچنین به شما کمک می‌کند که اعتماد مشتریان خود را به دست آورید.

۱۱٫ .انگیزه‌ ایجاد کنید

ایجاد رهبران و مشتریان بیشتر باید بخشی از استراتژی هر کسب‌وکار باشد. اما آنچه ما اغلب فراموش می‌کنیم این است که خدمت به مشتریان فعلی سودآورتر از جستجوی مشتریان تازه است. یک راه برای انگیزه دادن به مشتریان با یک برنامه وفاداری است. شما می‌توانید حمل‌ونقل رایگان، تخفیف محصولات و سایر تبلیغات را به افرادی که از شما خریداری کرده‌اند، ارائه دهید. این باعث می‌شود که آن‌ها دوباره در آینده بازگردند، درحالی‌که نیاز به خرید بیشتری از خدمات و محصولات شما دارند.

۱۲٫ .راه ارتباطی را برای افزایش وفاداری مشتریان باز بگذارید

باید به‌طور مرتب با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید. در مقابل آن‌ها قرار بگیرید. شما نمی‌خواهید که مشتریان، شما را فراموش کنند؛ و آن‌ها باید مطمئن شوند که از کارها و سرویس‌های جدیدی که انجام می‌دهید‌ آگاه هستند. هنگامی‌که مشتریان به‌طور مرتب اطلاعات مربوط به کسب‌وکار شما را مشاهده می‌کنند، در ذهن آن‌ها باقی می‌مانید.

طبیعی رفتار کنید، با همه این صحبت‌ها شما هنوز یک انسان هستید. تجارت خود را مانند ربات انجام ندهید و از روی نوشته صحبت نکنید. قابل گفتگو باشید. در صورت امکان اسم‌های آنان را یاد بگیرید و برای تعامل بیشتر استفاده کنید. به کارمندان خود نیز این رفتارها را یاد بدهید. نمایندگان پشتیبانی مشتری در کسب‌وکار باید یاد بگیرند تا مشتریان خود را بشناسند.

هنگامی‌که مشتریان شما را پیدا می‌کنند، به‌سرعت پاسخ دهید. مهم نیست که مشتریان به‌صورت شخصی، شبکه‌های اجتماعی، تلفن، ایمیل یا روش دیگری با شما تماس گرفته‌اند شما باید سریعاً نشان دهید که به آن‌ها گوش می‌دهید. حتی اگر پاسخ کامل نداشته باشید، مشتری خود را تأیید کنید. شما می‌توانید چیزی شبیه به این بگویید: «من باید آن را نگاه کنم. آیا می‌توانم جواب این را بعداً به شما بگویم؟»

۱۳٫ .افرادی را برای کار در شبکه‌های اجتماعی در نظر بگیرید

تمام کارمندان شما باید درباره‌ی برند شما – در فضای مجازی – صحبت کنند. بااین‌حال یک یا دو نفر از آن‌ها را به‌عنوان مسئول ارتباطات داشته باشید تا تلاش بیشتری بکنند. نیروی کارتان را تشویق کنید تا پست‌هایی درباره‌ی محصولاتتان قرار دهند، اخبارتان را به اشتراک بگذارند و در مباحث داغ و روندهایی که ممکن است به برند شما مربوط شود شرکت کنند.

حتی بدون داشتن یک کمپین رسمی و تخصصی، این کار در دیده شدن شما در اینترنت تأثیر به سزایی دارد. آن دسته از شرکت‌هایی که کارمندانشان را در سودشان نیز سهیم می‌کنند از این روش به‌مراتب سود بیشتری به دست می‌آورند.

هر چه که کارمندانتان بیشتر با همدیگر در ارتباط باشند، صدای شما به جاهای دورتری می‌رسد. باید اصول کار را به‌طور تخصصی به آن‌ها آموزش دهید، بااین‌حال این نکات نیز می‌تواند مؤثر باشد:

• آن‌ها را به شرکت در بحث‌های توییتری تشویق کنید. مطمئن شوید که از روندها و موضوعات داغ توییتر مطلع شوند.
• آن‌ها را با شرکتتان در «لینکدین» متصل کنید.
• نحوه‌ی استفاده از هشتگ‌ها در توییتر و اینستاگرام را به آن‌ها آموزش دهید.

۱۴٫ .محتوای دیجیتال ایجاد کنید

چیزهای قابل دانلود و با ارزش درست کنید. چیزهایی که مشتریانتان بتوانند رایگان با خود به خانه ببرند؛ مانند صفحات آ-چهار با مارک برندتان، چک‌نویس، ورق‌های یادداشت کوچک، کتاب‌های الکترونیکی و صوتی و چیزهای دیگر از این قبیل.

با بیشتر شدن بازدید وب‌سایتتان، باید ایجاد محتوای دوستانه و قابل‌دسترس از طریق تلفن‌های هوشمند را در دستور کار قرار دهید. همچنین می‌توانید راهنمای پی‌دی‌اف، چک‌لیست، کتاب الکترونیکی خود را به یک کتاب متحرک که استفاده از آن بر روی موبایل یا تپلت بسیار لذت‌بخش است تبدیل کنید.

۱۵٫ .مشتریان خود را به نظر دادن تشویق کنید

مردم عاشق به اشتراک گذاشتن تجربیات بدشان هستند اما برای تجربیات خوب باید از آن‌ها درخواست کنید. از طرف دیگر دیدن یک تعریف کورکورانه و اجمالی در بسیاری از بازدیدکنندگان ایجاد شک و تردید می‌کند. یک تعریف واقعی از محصول شما باعث ایجاد یک اجتماع از مشتریانتان و همچنین وفاداری آن‌ها می‌شود.

مشتریان خود را در به اشتراک گذاشتن نظرشان تشویق کنید. اگر یک شرکت نرم‌افزاری دارید، مشتریان خود را برای نوشتن نقدهای دقیق بر روی محصولاتتان آموزش دهید و تمام تلاش خود را برای ارتقا دادن این نقدها انجام دهید.

همچنین می‌توانید یک برنامه عضویت داشته باشید که می‌تواند بسیاری از اشکال مختلف را اجرا کند. برای مثال، عضویت می‌تواند به‌صورت یک انجمن آنلاین باشد که در آن مشتریان شما می‌توانند سؤالات خود را مطرح کنند و با دیگر اعضای جامعه ارتباط برقرار کنند. این به‌خوبی در یک ایده فکری مانند گیتار، ماهیگیری و گلف کار می‌کند.

توانایی دادن به کاربران برای ورود به وب‌سایتتان و ذخیره اطلاعات شخصی خود نزد شما نیز به خاطر ایجاد وفاداری مشتری است. این باعث می‌شود تا کسب‌وکار تکرار شود و همچنین مشتریان از وارد کردن مجدد آدرس و اطلاعات کارت اعتباری خود در زمان خریدهای آتی رهایی یابند.

افزایش وفاداری مشتریان فرآیندی زمان‌بر است، اما اگر در قسمتی از استراتژی کلی بازاریابی‌ شرکتتان جایی داشته باشد، تأثیر مثبت و بلندمدت آن را در بقای مشتریانتان، رونق بیشتر و رفتار بهترشان خواهید دید.

از طریق فرآیند افزایش وفاداری مشتریان نیز به فروش نهایی کسب‌وکار شما افزوده خواهد شد. داشتن یک مشتری وفادار می‌تواند بیش از کسب دو مشتری جدید برای شما مفید باشد. ایران مدیر به شما پیشنهاد می‌دهد که با استفاده از استراتژی‌های مناسب بیان شده در بالا، برای حمایت از اعتماد و وفاداری مشتریان خود، کسب‌وکار خود را بدون هزینه‌های بازاریابی گران‌قیمت نگه‌دارید.

چیزهای کوچک واقعاً می‌توانند تفاوت بزرگی ایجاد کنند. حتی در یک دنیای آنلاین، شما هنوز هم می‌توانید وفاداری مشتری را ایجاد کنید و افراد بیشتری را برای خرید از خود تشویق و جذب کنید. همه‌چیز به مشتریان شما و آنچه می‌خواهند منتهی می‌شود. ارائه یک تجربه عالی به شما کمک خواهد کرد که در ذهن آن‌ها برتر باقی بمانید.

در صورت تمایل می‌توانید تجربه‌های خود را در خصوص افزایش وفاداری مشتریان با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.

بازاریابی و فروش با هم تفاوت دارند!

 

اگر یک کسب و کار کوچک یا متوسط داشته باشید، احتمالاً فرق چندانی بین بخش بازاریابی و فروش قائل نیستید، چون نیروی کافی برای تمرکز جداگانه بر روی این دو بخش ندارید. به علاوه، فکر نمی‌کنید که این دو تفاوت چندانی با هم داشته باشند. اگر این حرف درست است، باید به شما خبری بدهم: بازاریابی و فروش با یکدیگر فرق بسیاری می‌کنند و در نتیجه، نیاز به تخصص‌های متفاوتی دارند. اگر قرار باشد بخش مارکتینگ فقط با هدف افزایش فروش فعلی اداره شود، کارکرد آن به پشتیبانی از فروش با یک تمرکز درون شرکتی محدود خواهد شد. اما اگر مارکتینگ جایگاه خود را در تیم مدیریت پیدا کند، می‌تواند تبدیل به یک المان رشد خوب با تمرکز برون شرکتی شود که فروش شما را هم افزایش می‌دهد.

پس بهتر است به جای اینکه بازاریابی و فروش را ادغام کنید، دو بخش جداگانه برای آنها در نظر بگیرید و کاری کنید که این دو بخش به خوبی یکدیگر را پشتیبانی کنند. به این ترتیب تضمین رشد تجارت شما بیشتر خواهد بود. البته این فقط حرف ما نیست. نتایج یک تحقیق علمی هم این موضوع را تائید می‌کند و به ما نشان می‌دهد شرکت‌هایی که دو بخش فروش و بازاریابی آنها جدا هستند، رشد بیشتری را نسبت به رقبا دارند. (در بخش‌های بعدی این مطلب، بیشتر در مورد این تحقیق صحبت می‌کنیم.)

با این حساب، احتمالاً بخواهید بدانید که تفاوت دو بخش فروش و بازاریابی دقیقاً چیست و هر کدام چه نقشی را در یک کسب و کار ایفا می‌کنند؟ در این مقاله بیشتر در این مورد صحبت خواهیم کرد.

فروش = محصولی که موجود است را بفروشید

کار بخش فروش ساده است: این بخش باید آنچه موجود است را تبدیل به پول نقد کند. که یعنی سرنخ‌های فروش را تبدیل به مشتریانی می‌کند که به شرکت شما پول می‌دهند و اینکار، با تعامل مستقیم با مشتریان بالقوه برای متقاعدسازی آنها به خرید انجام می‌شود.

هر تجارتی دارای محصولات و خدمات مشخصی است که باید به فروش برسند. به این منظور، فروشندگان باید یک رابطه نزدیک با مشتری (و گاهی همکاران) داشته باشند، مسیر فروش را هموار کنند، مخالفت‌های مشتری را از بین ببرند و در مورد قیمت و شرایط فروش چانه بزنند. معمولاً هم بعد از فروش باید مطمئن شوند که دیگر نیروهای شرکت این نیاز مشتریان را برآورده می‌کنند.

 

نگاه بخش فروش از درون به بیرون یک شرکت، یعنی به سمت مشتری است. تمرکز آن بر زمان حال است. و افق دید آن نیز به این هفته، این ماه یا نهایتاً این فصل محدود می‌شود. دلیل این موضوع هم ساده است: اگر فروش بر زمان حال تمرکز نداشته باشد، هیچ تضمینی بر سود فعلی شرکت وجود نخواهد داشت.

بازاریابی = هم اکنون و در آینده، با مشتریان خود هم سو شوید

هدف معمول بازاریابی این است که مشتریان بالقوه را به محصول یا خدمات شما علاقه‌مند کند و سرنخ فروش به وجود آورد. بنابراین فعالیت‌های آن شامل موارد زیر می‌شود:

  • تحقیق دربارۀ مصرف کننده‌ها برای شناخت نیازهای بازار
  • توسعه محصولات خلاقانه که بتوانند نیازهای فعلی و آینده مشتریان را برآورده کنند
  • تبلیغات محصولات و خدمات برای بالا بردن آگاهی و ساختن برند
  • قیمت گذاری محصولات و خدمات برای بدست آوردن بیشترین سود در طولانی‌مدت

 

پس یک نقش اصلی بخش بازاریابی این است که بازار کار را از نگاه یک مشتری بشناسد که مخاطب شرکت است و کمک کند که شرکت به سمتی حرکت کند که خواسته‌ها و نیازهای مشتری مذکور را در آینده برآورده کند. که یعنی کار بازاریابی این است که یک برند را به سمت بخش‌هایی از بازار و گروه‌هایی از مشتریان هدایت کند که شرکت بتواند در آنها رقابت کند و سود داشته باشد.

بگذارید ساده‌تر بگوییم: بازاریاب باید به برند کمک کند تا پیشنهادات، قیمت‌گذاری و روابط خود را به نحوی تغییر دهد که نیازهای مشتریان را بهتر برآورده کند و در نتیجه، فروش شرکت افزایش یابد.

البته، کار بازاریابان به همین خلاصه نمی‌شود. بخش مارکتینگ همچنین باید بتواند درک خود از بازار را به صورت ابزارها و تاکتیک‌هایی در آورد تا به وسیله آنها شرکت بتواند سهم بیشتری از بازار را جذب کند، روابط (معمولاً دیجیتال) را مستحکم کند و سرنخ‌های فروش بیشتری را ایجاد کند. بازاریابی همچنین می‌تواند بخش فروش را به بخشی از بازار بفرستد که باید شکار خود را انجام دهد و فشنگ‌های مورد نظر را در اختیار آنها قرار دهد. البته توجه داشته باشید که وقتی کارکرد بازاریابی فقط در کمک به تیم فروش در زمان حال خلاصه شود، کسب و کار شما آینده را از دست خواهد داد.

بدون بازاریابی، فروش ضربه خواهد خورد

حتی بهترین شکارچی هم نمی‌تواند با شلیک تیرهای مشقی به سمت هدف‌های بی‌فایده، برای شام خانوادۀ خود چیزی دست و پا کند. (می‌دانم، ما که قصد شکار کسی را نداریم. ما خدماتی با ارزش را به آن آدم‌هایی ارائه می‌دهیم که قدرشان را بدانند.)

فروش بدون بازاریابی درست!

بازار مدام در حال تغییر است و این موضوع می‌تواند فروش را تحت تاثیر قرار دهد. و اینجاست که بازاریابی نقش مهمی را ایفا می‌کند. بخش مارکتینگ باید شرکت را برای این تغییرها آماده کند و به شکارچیان آن (یا همان فروشندگان) کمک کند که بفهمند کجاها باید شکار کنند و مهمات درست را هم در اختیارشان بگذارد.

اگر قرار باشد که بازاریابی فقط مهمات امروز را تهیه کند، چطور قرار است بفهمیم که صنعت ما به کدام سمت حرکت می‌کند و چگونه باید نسبت به این موضوع واکنش نشان دهیم؟ و به این ترتیب است که رشدِ کسب و کار ما محدود خواهد شد.

 

نیازمند دریافت مشاوره در زمینۀ بازاریابی دیجیتال هستید؟

تجارب گذشته به ما اجازه می‌دهد تا بتوانیم به شما در زمینه برندینگ و بازاریابی دیجیتال کمک کنیم.
برای مشاوره رایگان، همین الان با ما تماس بگیرید.

اما بازاریابی و فروش دو بخش جداگانه هستند

اصلاً قرار نیست که یک نفر مسئولیت هر دو بخش بازاریابی و فروش را به عهده داشته باشد. چرا؟ چون تمرکز بر زمان حال و پیش بردن فروش نیاز به مهارت‌هایی دارد که چندان با نگاه رو به آینده و مشتری‌محور بخش بازاریابی همخوانی ندارند.

بگذارید کمی بیشتر در این مورد توضیح بدهیم:

معمولاً تیم فروش احساس می‌کند که درک خوبی از مشتریان و نیازهایشان دارد. اما این نگاه آنها کمی با واقعیّت فاصله دارد. چرا؟ چون مشتری همیشه در پس‌زمینه مکالمات فروش، می‌تواند تلاش فروشنده برای ترغیب خود را حس کند. در نتیجه، هیچوقت به طور کامل و شفاف در مورد نیازها و خواسته‌ها خود حرف نخواهد زد.

 

بازاریابی و فروش در کنار هم

برای اینکه یک شرکت واقعاً بتواند رشد داشته باشد، کسی باید از پنجره به بیرون نگاه کند و ببیند که شرکت در آینده باید به چه سمتی حرکت کند. در بسیاری از شرکت‌ها، معمولاً وظیفه این بخش بر گردن مدیر اصلی است و نقش بازاریابی صرفاً همراهی تیم فروش است. اما وقتی که یک شرکت رشد می‌کند، مدیریت به تنهایی تبدیل به یک شغل دائمی می‌شود و ممکن است نقش استراتژیک مارکتینگ به فراموشی سپرده شود.

یک تحقیق جالب در مورد تاثیر بازاریابی در رشد شرکت

بازاریابی به روش علمی

بگذارید برای اینکه اهمیّت جدا بودن دو بخش بازاریابی و فروش را بهتر درک کنید، نتایج یک تحقیق در این زمینه را با شما به اشتراک بگذاریم. این تحقیق که در اواخر سال 2011 توسط دانشگاه تکزاس آمریکا انجام شد، به بررسی نزدیک به 200 مدیر از کسب و کارهای میانۀ بازار در 27 صنعت مختلف پرداخته و نتایج جالبی در این زمینه یافته است.

اینجا قرار است به یکی از نتایج جالب این تحقیق نگاه کنیم: بازاریابی یک نقش کلیدی در رشد شرکت‌ها ایفا می‌کند. وقتی یک شرکتT در تیم مدیریتی خود از افرادی با تجربه در زمینۀ مارکتینگ بهره می‌برد، رشد بیشتری را تجربه خواهد کرد و حتی در تبدیل فرصت‌ها به واقعیّت هم بهتر عمل می‌کند. به علاوه چنین شرکتی حتی در شناسایی تاثیر روش‌های بازاریابی و تبلیغات خود هم مهارت بیشتری دارد و در نتیجه می‌تواند بازدهی بیشتری از برنامه‌های مارکتینگ خود داشته باشد. البته این موضوع تا حدی در مورد آن شرکت‌هایی که هر چند بازاریابان با تجربه ندارند، اما از اصول مارکتینگ پیروی می‌کنند هم صادق است.

اما با وجود تاثیر بالای بازاریابی در رشد، 59% از شرکت‌های مورد بررسی، اصلاً بخشی به اسم بازاریابی در شرکت خود نداشتند.

(پیشنهاد می‌کنم در صورتی که به زبان انگلیسی تسلط دارید، نتایج این تحقیق در زمینه بازاریابی و فروش را به هیچ‌وجه از دست ندهید.)

جدول تفاوت‌ های بازاریاب و فروشنده

خب، حالا بیایید یکبار دیگر به وسیله جدول و با جزئیات به بررسی فرق بین بازاریابی و فروش بپردازیم.

موضوعفروشندهبازاریاب
محصولمن محصولی دارم که قصد فروش آن را دارم. پس کارم متقاعد کردن مشتری به خرید است.من طیفی از محصولات دارم و هدفم این است که مطمئن شوم با نیاز مشتریان همخوانی دارند.
قیمتقیمت معمولاً بزرگترین مانع برای فروش است. همیشه مشتریان به من می‌گویند که قیمت‌های ما از رقبا بالاتر است.من باید ارزش کالا را بشناسم، بفهمم که مشتری چه می‌خواهد و چقدر حاضر است بابت آن هزینه کند. من می‌خواهم مطمئن شوم که ما پولی را از دست نمی‌دهیم.
پیشنهاداتاز نظر من، پیشنهاداتی که مربوط به محصول هستند و تخفیف ارائه می‌دهند، بیشترین تاثیر را دارند.پیشنهادات باید واکنشی مثبت از مخاطبان هدف بگیرند، که یعنی هر کسی که می‌تواند تصمیم خرید محصولات ما را بگیرد.
مخاطباندر اکثر مواقع، من ترجیح میدهم با خریدار صحبت کنم - یعنی کسی که سفارش را می‌دهد. کار من بیشتر تعامل یک به یک است.مخاطبان من می‌توانند گسترده باشند و علاوه بر خریداران شامل افراد تصمیم‌گیرنده و تاثیرگذار هم می‌شوند. این می‌تواند کاربر نهایی باشد یا مدیران شرکت‌ها.
افق دیدمن بر اساس فروش هفته و ماه قضاوت می‌شود. من باید محصول را در سریع‌ترین حالت ممکن بفروشم.نگاه من طولانی‌مدت است و همیشه به این فکر می‌کنم که کسب و کار ما ظرف یک یا دو سال کجا خواهد بود.
شهرت برندمن نماینده شرکت هستم. وقتی آدم‌ها به برند ما فکر می‌کنند، به یاد من خواهند افتاد.برای من، تبدیل شدن به یک برند یعنی فرصتی استثنایی برای شرکت ما. اگر بتوانیم شهرت خوبی پیدا کنیم، فاصله زیادی از رقبا می‌گیریم.
استراتژیاستراتژی من این است که محصول را از درِ شرکت بیرون بفرستم. بله، کار اصلی من فروش محصولات است.استراتژی من این است که کاربران را به سمت شرکت جذب کنم. من می‌خواهم علاقه آنها به شرکت ما و محصولاتمان را زیاد کنم.
فعالیت‌هاقانع کردن مشتری به خرید برای رفع نیازهایشتحلیل بازار، تبلیغ، فروش، روابط عمومی، خدمات و رضایت مشتری

پیشنهاد به کسب و کارهای تازه: بر روی فروش تمرکز کنید

بهترین راه برای کسب و کارهای تازه و استارتاپ‌ها این است که بر روی فروش تمرکز کنند. به خصوص، تمرکز بر اینکه برای شروع کاربرانی را جذب و آنها را راضی به استفاده از سرویس خود کنند. شاید بد نباشد که صحبت‌های جسیکا لیوینگستون را در این زمینه بخوانیم. تخصص او، کمک به استارتاپ‌ها برای شروع کسب و کاری موفقیّت است:

تجربه به من نشان داده که گاهی موسسان یک شرکت نمی‌خواهند با کمبودهای محصول خود روبرو شوند و سختیِ ایجاد یک استارتاپ را قبول کنند. در نتیجه ترجیح می‌دهند یک رویکرد وسیع و سطحی به اسم "بازاریابی" را پیش بگیرند. چرا که نمی‌توانند با واقعیت کار و حقایق ناخوشایندی که صحبت با کاربران به آنها نشان می‌دهد، روبرو شوند.

بنابراین پیشنهادم این است که همیشه یک محصول واقعاً خوب تولید کنید و بعد خودتان به صورت دستی به دنبال مشتری بروید. البته، این دو مسیر ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. که یعنی شما باید مخاطبان اولیه‌ای داشته باشید تا بتوانید یک محصول واقعاً خوب را تولید کنید. بنابراین تمرکز بر یک مسیر باریک و عمیق برای فروش و سپس بازاریابی، نه تنها موثرترین روش برای بدست آوردن مشتری است، که بدون آن استارتاپ شما خواهد مرد.

نتیجه‌گیری در مورد دو مفهوم بازاریابی و فروش

بازاریابی و فروش در کنار هم قدرتمند هستند

همانطور که در این مقاله دیدیم، یک کسب و کار موفق به خوبی بین فروش و مارکتینگ تمایز قائل است و در عین حال، ارتباط خوبی را بین این دو بخش حفظ می‌کند. بگذارید یک بار دیگر به مهمترین ویژگی‌های هر دو بخش نگاه کنیم:

تمرکز فروش بر زمان حال است و هدف آن فقط سود لحظه است. این بخش است که باید بقای شرکت را در بازار تضمین نماید. اما بازاریابی یک نگاه بلندمدت دارد و هدف آن مشخص کردن مسیر شرکت و ایجاد علاقه در بازار برای محصولات شرکت است. به این ترتیب، می‌توان مطمئن بود که شرکت در جهت رشد و بازارهای بهتر حرکت خواهد کرد.

دن لاک کیست ؟

دن لاک کیست ؟

دن لاک ( Dan lok ) کارآفرین میلیونر ، سخنران ، مشاور ، نویسنده کتاب و یکی از کارشناسان برجسته جهان در بازاریابی اینترنتی است.

او به عنوان ” پادشاه فروش کالای لاکچری و گران قیمت ” شناخته شده است ، او یک شبکه از شرکت های چند میلیون دلاری ایجاد کرده است و یکی از پرطرفدارترین مشاوران در این زمینه است و به مردم سراسر جهان آموزش میدهد که چگونه یک امپراطوری تجاری برای خود بنا کنند .

همچنین او نویسنده نویسنده 15 عنوان کتاب پرفروش آمازون نیز هست که برخی از آنها به 9 زبان زنده دنیا ترجمه شده اند .

داستان جالب زندگی دن لاک را می توانید از زبان خودش بشنوید :

 

دن لاک

دن لاک

دن لاک در 24 نوامبر سال 1981 در شهر هنگ کنگ به دنیا آمده است و هیچگونه برادر یا خواهری ندارد . او به همراه خانواده اش به امید شروع زندگی جدید در 14 سالگی به کانادا مهاجرت کرد ، اما مدتی بعد پدرش آنها را رها کرده و به هنگ کنگ باز میگردد ، والدین او زمانی که او 16 سال داشت طلاق گرفتند و کمی بعد پدر او در هنگ کنگ ورشکسته شد .

کودکی دن لاک

کودکی دن لاک

در آن زمان دن لاک و مادرش در یک آپارتمان کوچک یک خوابه زندگی میکردند . از آنجا که پدر او نمی توانست دیگر پول برای آنها بفرستد ، او به سرعت متوجه شد که باید خودمختار باشد و تلاش خود را شروع کرد تا از رنج مادر خود جلوگیری کند .

او شروع به کار از 9 صبح تا 5 عصر در قسمت بندی یک فروشگاه مواد غذایی کرد این اولین و آخرین شغل او بود .

سپس برای تحصیل به دانشگاه داگلاس در کانادا رفت اما مدتی بعد زمانی که با مربی خود آلن ژآک آشنا شد و در زمینه کپی رایت آموزش میدید از دانشگاه خارج شد تا بتواند از والدین خود نگهداری کند .

مدتی بعد پدر او فوت کرد و او حتی نتوانست با او خدافظی کند ، زیرا پدر او برای بدهی هایی که داشت تحت تقیب دولت بود .

دن لاک در 24 سالگی

دن لاک در 24 سالگی

موفقیت در زندگی دن لاک

دن لاک قبل از تجربه اولین موفقیت خود 13 بار سرمایه گذاری در تجارت های مختلف انجام داد و شکست خورد و در حالی که شرایط سختی را میگذراند این اطمینان را داشت که با تمرکز می تواند ثروتمند شود . او ذکر میکند که اگر میتوانست به گذشته برگردد هیچ گاه وقت و انرژی خود را صرف آن 13 کار بیهوده نمیکرد .

او در سال 2008 به صنعت بازاریابی اینترنتی پیوست و زمانی که 27 سال سن داشت توانست به اولین یک میلیون دلار درامد دست یابد و فقط بعد از 3 سال توانست یک میلیاردر باشد !

او منابع درامد مختلفی دارد و شرکت های مختلفی را اداره میکند . او به عنوان مشاور با هزینه 10 هزار دلار بر ساعت کار می کند و 15 کتاب نوشته است و دوره های آموزشی و سخنرانی برگذار می کند .

محبوبیت اولیه او به دلیل راه اندازی سایت Closers.comکه در زمینه فروش محصولات لاکچری و گران قیمت می باشد بوده است .

کانل یوتوب دن لاک در حدود 1.5 میلیون نفر دنبال کننده دارد و ویدیو های او گاها تا 77 میلیون بار دیده می شوند .

لوح عبور از یک میلیون دنبال کننده برای کانال یوتیوب دن لاک

لوح عبور از یک میلیون دنبال کننده برای کانال یوتیوب دن لاک

او دو بار در برنامه TEDx سخنرانی کرده است و همچنین مجلات و روزنامه هایی همچون  Fox News، CBS، Entrepreneur  Magazine، NBC، abc، USA Today، Barnes&Noble، UBC، Concierge، Jetset Magazine از او نام برده شده است و همچنان در هزاران کانال و نشریات رسانه ای هر ساله نمایش داده می شود و به طور گسترده ای به عنوان یکی از رهبران کسب و کار برتر توسط میلیون ها نفر در سراسر جهان دیده می شود .

دن لاک چندین جنبش جهانی را به منظور تعریف مجدد آموزش مدرن به ارمغان آورده است که به مردان و زنان در بیش از 130 کشور آموزش داده است تا مهارت های بالاتری را به دست آورند ، اعتماد به نفس واقعی خود در زمینه تجارت و سرنوشت مالی خود را به دست بیاورند.

دن لاک خود را به عنوان یکی از سخنرانان انگیزشی و آموزنده در جهان معرفی کرده است . مهارت منحصر به فرد او برای گرفتن مسائل پیچیده و شکستن آنها به شکل ساده برای درک شرایط ، یکی از دلایلی است که او به طور مداوم بالاترین امتیاز کلی سخنران را در حوادث پر بیننده دریافت می کند . با بیش از 12 سال سابقه کار سمینارها و کارگاه های چند روزه، ارائه بیش از 300 دوره ، و فروش ده ها میلیون از دوره ها و وبینارها ، او یک سبک منحصر به فرد که در سادگی باعث تعجب است را به ارمغان آورده است .

دن لاک ادعا می کند که زندگی او روزی را که با مدرس کسب و کار خود، آلن ژاک دیدار کرد تغییر کرده است ، آلن ژاک همه چیز از مفهوم بازاریابی و نام تجاری تا کپی رایتینگ را به او یاد داده است. این حمایت جامع و راهنمایی مربی او بود که به او این اطمینان را داد تا به موفقیت دست یابد . به همین دلیل هم او فعالیت پرشوری در زمینه مربیگری دارد تا بتواند همین نقش را برای دیگران ایفا کند .

دارایی دن لاک در حال حاضر حدود 81 میلیون دلار تخمین زده می شود .

دن لاک

دن لاک

دن لاک ، استاد هنر های رزمی

از سن 14 سالگی ، او تماشای فیلم های بروس لی را آغاز کرد و مخصوصا با دیدن فیلم Way of the Dragon که بروس لی با استاد آمریکایی مباره میکند روحیه ای گرفت تا در کشوری که حتی به زبان آنها آشنا نیست شروع به تلاش کند در نهایت او شروع به یادگیری هنرهای رزمی مانند بوکس و کیک بوکسینگ کرد . با این حال ، او در نهایت آموزش را در سطح بالایی متوقف کرد تا بتواند بر آنچه که واقعا برای او اهمیت دارد تمرکز کند . او مایل بود دو رشته وینگ چون و جیت کان دو را انجام دهد که هر دو تحت تاثیر فلسفه هنرمند رزمی بروس لی قرار گرفته بودند .

دن لاک در کنار یادگار بروس لی در هالیوود

دن لاک در کنار یادگار بروس لی در هالیوود

در نهایت دن لاک با آموزش تد وونگ که آخرین دانش آموز خصوصی بروس لی است ، دارای آموزش عالی شد.

او به شدت معتقد است که هنرهای رزمی صرفا تکنیک های برنده شدن در جنگ نیست، بلکه توسط یک فلسفه عمیق برای دستیابی به تحقق و خودکفایی به وجود آمده است. برای او هنرهای رزمی جزء ذاتی برای توسعه فردی و فلسفی هستند.

ورزش دن لاک

ورزش دن لاک

زندگی شخصی دن لاک

دن لاک زمانی که 26 سال سن داشت برای اولین بار با دختری به نام جنی لی ( Jennie Li ) که 21 سال داشته ملاقات میکند و پس از مدتی ازدواج میکنند و از پس تا حالا که حدود 10 سال میگذرد با هم زندگی میکنند .

نکته جالب این که دقیقا یک سال بعد از ملاقات نیمه گمشده اش ، او اولین یک میلیون دلار خود را کسب میکند .

در حال حاضر جنی همسر او به او در زمینه کار و تجارت کمک میکند و نه تنها همسر او بلکه به نوعی شریک او محصوب می شود . با توجه به این موضوع که جنی بیشتر عمر خود را در چین گذرانده است با قوانین و اصول فروش و بازاریابی در کشور چین آشنایی بیشتری دارد و میتوان گفت امور شرکت هایی از او که در چین هستند بیشتر به عهده همسر او جنی است .

دن لاک در کنار همسرش جنی لاک

دن لاک در کنار همسرش جنی لاک

آنها در کنار هم مجموعه سریال های ویدیویی در یوتوب با عنوان Alpha Man Smart Woman ( مرد اول ، زن هوشمند ) را ایجاد کرده کرده اند که با موضوع روابط سالم و ازدواج و تاثیر آن در موفقیت تجاری و کاری می باشد .

مادر دن لاک در حال حاضر در تایوان و در خانه ای که او برای او خریده است سکونت دارد . در طول هفته او چندین بار با او تماس میگیرد و با اون صحبت میکند .

دن لاک در حال حاضر در پنت هوس با قیمت 15 میلیون دلار در ونکوور کانادا زندگی می کند و خودرو مورد علاقه او بنتلی است . همچنین مجموعه از ویدیو های خود را با نام Boss In The Bentley نامگذاری کرده است .

Boss In The Bentley دن لاک

Boss In The Bentley دن لاک

علایق دن لاک

یکی از علایق دن لاک جمع آوری ماکت ها و اکشن فیگور های قهرمانان فیلم های مارول است . او هر چند وقت یک بار یکی از آنها را تهیه کرده و در کانال یوتیوب یا پیج اینستاگرام خود آنها را به نمایش می گذارد .

علایق دن لاک

علایق دن لاک

 

کتاب های دن لاک

او کتاب های پرفروشی در زمینه بازاریابی و فروش محصول ارائه کرده است که برترین کتاب او F.U. Money می باشد .

کتاب FU Money از دن لاک

کتاب FU Money از دن لاک

چگونه یک بازاریاب موفق و اثرگذار باشیم؟

چگونه یک بازاریاب موفق و اثرگذار باشیم؟

چگونه یک بازاریاب موفق و اثرگذار باشیم؟

بر اساس کتاب: بازاریابی انگیزشی؛ ترغیب مشتریان برای خرید بیشتر و معرفی شما به دیگران،

روبرت ایمبریال۲۰۰۷

آیا می‌دانید که یک بازاریاب موفق، چه کسی است و از رفتارها و عادت‌های بازاریابان حرفه‌ای، موفق و اثرگذار اطلاع دارید؟ برخی موارد هستند که اگر در موردشان اطلاعات داشته باشید، اثرگذاری و موفقیت شما بر مصرف کنندگان کالا و یا خدمات قابل ارائه شما، بیشتر خواهد شد.

قطعاً تابه‌حال شنیده‌اید که می‌گویند: برای بازاریابی، باید هر کار ممکن را انجام داد تا مشتریان مشتاق به تهیۀ محصولِ شما و پرداخت پول برای آن شوند؛ این گفته تا حدودی درست است، منتها آنچه شما باید به آن توجهی ویژه داشته باشید، این است که بدانید چطور می‌توان با صرف کردن زمان و هزینه‌ای کمتر، اشتیاق به خرید کردن را در مشتری یک محصول یا خدمات، ایجاد کرد.

در حقیقت، عوامل مختلفی وجود دارد که اثراتی چندجانبه در ثبت یک محصول مشخص در ذهن مشتریان، کاهش زمان و هزینه‌ای که شما باید برای معرفی و فروش یک کالا صرف کنید و … داشته باشند. اینجانب به عنوان مدرس روش‌های نوین بازاریابی و فروش، مهم‌ترین موارد انگیزش آفرین در خرید کردن مشتریان را بر اساس مطالعات فراوان خودم در زمینه بازاریابی و فروش، برایتان می‌گویم.

یک بازاریاب موفق باید از هر چیزی که باعث می‌شود در خرید مشتریانتان محدودیت ایجاد کند، قاطعانه جلوگیری کنید و هر چیزی که پتانسیل ایجاد نارضایتی در مشتریان را دارد را در نطفه سرکوب کنید که اگر موفق به سرکوب نارضایتی‌ها و جلوگیری از محدودیت‌ها نشوید، خسارت‌هایی به شما وارد می‌شوند، که باید هزینه‌ای گزاف برای جبرانشان پرداخت کنید.

شما بهتر است تا مانند یک کارآگاه، همه چیز را موشکافانه بررسی کنید و هر اقدام قاطعانه ممکن را، به منظور جلوگیری از بروز ضرر و زیان در کسب و کارتان، انجام دهید.

شما باید همواره دنبال راه‌هایی نوآورانه، جهت تسهیل در فرآیند خرید برای مشتریان محصولات و یا خدمات خودتان باشید. این موضوع را به خوبی در خاطرتان بسپارید که یک مشتری، همیشه دنبال شخصی است که خرید کردن را با ارائه توضیحاتی کافی از محصولات (با صبوری و پرانرژی بودن) برایش آسان‌تر کند.

توجه داشته باشید که به علت رقابتی‌تر شدن بازار و پیشرفت‌ تکنولوژی، مواردی از قبیل تنوع محصولات در بازار، شیوه‌های نوین بازاریابی و فروش (مانند: بازاریابی شبکه‌ای، بازاریابی استراتژیک، وب مارکتینگ) باعث می‌شوند تا بر تعداد رقبای شما هر روز اضافه شود و اگر تلاشتان برای خلق کردن ایده‌های نوآورانه بازاریابی و فروش، کافی نباشد، در کسب و کارتان با مسئله روبرو خواهید شد.

اگر قصد دارید تا اثرگذاری بیشتر بر بازار هدفتان داشته باشید، بهتر است تا سطح دانش و آگاهی‌‌تان از شیوه‌های نوینِ بازاریابی و فروش بالا ببرید و می‌تواند با شرکت در دورۀ نخبگان ثروت آفرین کسب و کار، در مؤسسۀ نو اندیشان ثروت آفرین پیشگام، به هدفتان برسید.

شما باید بدانید که اصلی‌ترین محرک در خرید کردن، انگیزه است و تلاشِتان را می‌طلبد تا در راستای ایجاد انگیزۀ خرید در مشتریان، فعالیت کنید.

اینجانب بهروز ریاحی، بر اساس تجربیات بسیار خودم در زمینه بازاریابی و فروش نوین، پیشنهاد می‌کنم تا اول از شخصیت و روحیات مشتری‌تان آگاه شوید و بعد، به یافتن چگونگی ایجاد انگیزۀ خرید و اجرای آن بپردازید. آنچه می‌تواند به شما (بازاریاب انگیزش آفرین، بازاریاب هدفمند) در شناختن روحیات مشتریانتان کمک کند، آشنایی با علم تیپ‌شناسی شخصیتی (MBTI) و هدفمند گام برداشتن است.

علم تیپ‌شناسی شخصیتی (MBTI) در قالب دوره‌های نخبگان ثروت آفرین کسب و کار، در موسسه نو اندیشان ثروت آفرین پیشگام تدریس می‌شود و شرکت در آن می‌تواند برایتان مفید واقع شود.

شما (بازاریاب حرفه‌ای و اثرگذار) قطعاً می‌دانید که مشتریان یک محصول و یا کالا، بر اساس احساسشان نسبت به شما و کالایی مشخص، تصمیم می‌گیرند که آیا برایش پول پرداخت کنند و یا خیر. یک مشتری، ابتدا بر اساس احساسش تصمیم به خرید می‌گیرد و بعد برای خریدی که انجام داده است، دلیل و استدلال می‌آورد.

شما می‌توانید با تکیه بر توانایی‌های خودتان در اثرگذاری بر بازار هدف و ایجاد هرچه بیشتر اعتماد در آن احساسات مشتریان را برانگیخته و سپس به بیان دلایل و استدلال‌های قابل قبول، در گنجاندن اسم یک محصول یا خدمت در ذهن مشتریان و نهایی کردن فرآیند بازاریابی‌تان موفق شوید.

اینجانب ، بر اساس تجربیات خودم در بازاریابی و فروش، می‌گویم که هر آنچه در برانگیختن احساسات صادق‌‌تر، شکیباتر و هدفمندتر باشید، خریداران یک محصول یا خدمت راضی‌تر خواهد بود و شما را به دیگر مصرف کنندگان معرفی خواهند کرد.

شما زمانی می‌توانید مؤثر باشید که از ویژگی‌های مثبت و منفی محصول یا خدمتی که قصد فروش آن را دارید، آگاه باشید و آن‌ها (تمامی ویژگی‌های محصولات و خدمات) را صادقانه و رودررو، برای مشتری خواهان آن محصول، بیان کنید تا بتواند بهترین انتخاب خودش را داشته باشد.

آگاه باشید که مهم‌ترین اثری که بیان صادقانه و هدفمند ویژگی‌های یک محصول یا خدمت دارد، باعث می‌شود تا اعتماد مشتریان به شما بیشتر شود و اعتبار حساب بانکی عاطفی‌تان که همان اعتبارتان است، پرتر شود.

پیشنهاد می‌کنم برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد حساب بانکی عاطفی و چگونگی اثرگذارتر بودن، به مقالۀ (عادت‌ها و رفتارهای افراد مؤثر و موفق چه هستند؟) مراجعه کنید. 

شما بهتر است تا ابتدا نیازهای مشتریان را به خوبی تشخیص دهید و سپس به شیوه‌ای احساسی و هدفمند، سعی در تحریک احساسات مشتریان کنید و تا جایی که تمایل مشتریان برای خرید یک محصول برانگیخته شود، پیش روید. آنچه می‌تواند به شما (بازاریاب حرفه‌ای) در تحریک احساسات مشتریان کمک کند، این موارد هستند:

بیان اتفاقاتی خوش‌آیند که در صورت خریدن یک محصولی مشخص، برایشان می‌افتد.

مودب بودن و پرهیز از هرگونه بی‌احترامی به مشتری.

سرلوحه قرار دادن یک جمله: (حق، همیشه با مشتری است)

ثبت و بیان تجربیات خریداران یک محصول مشخص و احساس خوبی که به سبب آن خرید، داشته‌اند.

خلق داستانی شنیدنی از محصولات و خدمات و ساختن جملاتی دل‌نشین دربارۀ آن‌ها.

در نظر داشته باشید که خلق و بیان داستان‌هایی هیجان انگیز، چنان ظرفیت بالایی در به خاطر سپاری محصول یا خدمت قابل ارائه شما در ذهن مشتریان و افزایش فروش (به واسطۀ برانگیختن احساسات مشتریان) دارد که قابل تصور نیست.

در حقیقت، این خلاقیت و نوآوری شما (شخصی که تمایل به کسبِ موفقیت و اثرگذاری بیشتر در بازاریابی را دارد) است که شاه‌کلید تمامی قفل‌های مسیر موفقیت است

نویسنده: بهروز ریاحی

 
  BLOGFA.COM