درباره موفقیت و انسانهای موفق و راههای رسیدن به موفقیت درکسب و کار و بازاریابی شبکه ای
 

چه رازی در عدد۴۰ نهفته است؟

حجت‌الاسلام‌رضا الهی‌منش، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب از اسرار اربعین می‌گوید.

چه رازی در عدد۴۰ نهفته است؟

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،   فردا روز اربعین حضرت سیدالشهدا (ع) است، اما واقعا چرا برای امام‌حسین (ع) چهل روز پس از شهادت ایشان مراسمی ویژه می‌گیریم؟ چرا مثلا ۳۰روز بعد مراسم خاصی نمی‌گیریم؟ اصلا چرا عدد۴۰ در روایات، دعا‌ها و اذکار و حتی مراحل کمال عرفانی از اهمیتی به‌سزا برخوردار است؟ چرا بر چله‌نشینی تأکید شده است؟ چرا در دو آیه شریفه از قرآن به میقات چهل‌شبه حضرت موسی (ع) اشاره شده‌است؟ اصلا آیا راز و رمزی در اعداد نهفته است؟ مثلا چرا باید هنگام دعا خواندن تعداد مشخصی از دعا‌ها را خواند؟ مثلا هفت‌بار ذکر شریف یا «ارحم‌الراحمین» یا ۷۰بار سوره مبارکه حمد برای شفای بیمار یا...؟

برای پاسخ به این سؤالات با حجت‌الاسلام‌والمسلمین دکتررضا الهی‌منش، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب گفت‌وگویی کرده ایم که می‌خوانید. البته باید برای خواندن این متن کمی حوصله داشته باشید؛ چرا که اصطلاحات و تعابیر به کار رفته در آن ممکن است در ابتدا برایتان سنگین باشد، ولی هرچه مصاحبه پیش رود، متوجه مبحث و معانی که پشت اعداد وجود دارد، خواهیدشد.


بیشتربخوانید


می‌دانیم که عدد ۴۰ در ادعیه و اذکار از اهمیتی به‌سزا برخوردار است. به نظر شما اهمیت و خاصیت این عدد و چرایی تکرار اذکار و آیات در تعداد مشخص در چیست؟

یکی از سوال‌هایی که جناب‌عالی طرح کردید نقش اعداد در هستی است. از جمله عدد ۴۰ و، چون این ایام هم تناسب دارد با این مباحث و ما اربعین را در پیش داریم، مناسب است نقش تکوینی اعداد در هستی و نقش تکوینی عدد ۴۰ و ارتباطش با اربعین امام‌حسین (ع) تبیین شود.

از نگاه عرفان اسلامی، اساس هستی یک حقیقت واحد است که همه ظهورات از اوست. او همه‌جا را پر کرده‌است و همه موجودات و مراتب هستی ظهورات او هستند. اگر این حقیقت را بخواهیم با عدد تعبیر کنیم، عدد یک نزدیک‌ترین تعبیر برای بیان آن حقیقت است؛ زیرا تکثر اعداد در واقع تکثر همان واحد و تکثر عدد یک است. به عبارتی عدد دو، دو تا یک است و عدد سه، سه تا یک؛ لذا از این‌جهت اساس همه اعداد «یک» است. اما آنجا که بحث پیدایش و تکثر مطرح می‌شود از نگاه عرفانی ابن‌عربی، منشأ پیدایش کثرات عدد ۳ است یا به‌عبارتی سه چیز منشأ پیدایش کثرات در عالم است: اول: ذات الهی، دوم:تجلی الهی در قالب فاعلیت و سوم: تجلی الهی در قالب قابلیت که البته این دو تجلی آخری از خودشان به تنهایی چیزی ندارند هرچه دارند از همان اولی است. پس همین است که می‌گوییم اساس هستی همان عدد یک است. این جنبه فاعلی و جنبه قابلی هم دو ظهور از ظهورات حق هستند.

مولوی در مثنوی می‌گوید: آن یکی جودش گدا آرد پدید/ وان دگر بخشد گدایان را مزید

با یک جنبه از جودش، نقش فاعلی را ایفا می‌کند و گدا می‌آفریند. منظور از گدایان، اعیان ثابته هستند و همان جنبه قابلی موجودات که فیض را قبول می‌کنند.

این گدا همان تعبیر عین ثابته در عرفان است که صورت پیش‌از خلقی موجودات است. آن جنبه از ظهور حق که جنبه ایجادی است به‌صورت فیض اقدس باعث شده اعیان ثابت ایجاد شود.

ممکن است مخاطبان ما با یک سری از اصطلاحات عرفانی آشنایی چندانی نداشته‌باشند؛ لذا در مورد اعیان ثابته توضیح بدهید.
بله. خداوند متعال با یک جلوه‌اش در قالب فیض اقدس، ظهور پیدا می‌کند و اثر این ظهور عبارت‌است از پیدایش اسماءا... و اعیان ثابته. سپس با ظهور دیگر می‌آید این قابلیت‌ها را به فعلیت تبدیل می‌کند. یعنی هر عین ثابتی یک قابلیتی دارد. خداوند با فیض مقدس خود این قابلیت‌ها را در خارج محقق می‌کند. تعریف اجمالی اعیان ثابته این است که وجود پیش‌از خلق موجودات است، که زمان ندارد و ازلی است.

یعنی آنچه در عالم روح بوده پیش‌از تجسم آنها؟
فراتر از عالم روح است. اعیان ثابته مرتبه‌ای از موجوداتند که پای مخلوق در کار نیست. روح هم یک مخلوق است. روح، نفس و اجسام مادی همه مخلوق هستند. جهان خلقت سه مرحله دارد: ۱) جهان ارواح ۲) جهان انفاس و ۳) جهان ماده. این‌ها در طول هم هستند، اما همه مخلوق‌اند و همه این‌ها وجود پیش‌از خلقی دارند. حتی روح! که به این وجود پیش از خلقی، اعیان ثابته می‌گویند.
سه‌تا سوال از شما می‌پرسم که جواب آن را بگویید. سوال اول:خدا پیش‌از این‌که مخلوقی را بیافریند علم دارد که چه می‌خواهد بیافریند؟ پاسخ بله است.

سوال دوم: این علم خدا از چه زمانی است؟ پاسخ: ازلی است.
سوال سوم: می‌شود بگوییم کسی عالم است، اما معلومی در کار نباشد؟! مثل این‌که بگوییم کسی پدر است، اما فرزندی در کار نباشد! نمی‌شود کسی پدر باشد، ولی فرزند نداشته باشد. این‌ها مفاهیم اضافی و نسبی هستند پس عالم بودن، بدون معلوم محقق نمی‌شود.

اگر می‌گوییم خدا از ازل عالم است پس باید از ازل معلوم هم موجود باشد پس من و شما که از ازل معلوم خداوند هستیم پس از ازل وجود داشتیم. آن وجود پیش‌از خلقی ما را در عرفان، عین ثابت یا وجود علمی می‌گویند که غیر از وجود عینی است.
عدد یک نماینده وحدت ذات پروردگار است، اما عدد سه در واقع شروع کثرت است. یعنی کثرت در هستی از عدد سه شروع می‌شود.

این اعداد یک صورت ظاهر دارند و یک صورت باطن. هر چیزی که به آن شی‌ء اطلاق شود یک عین ثابتی دارد، هر چیزی غیر از عدم. مثلا قلمی که در دست شماست، در یک سطح در ذهن سازنده آن وجود داشته با همه جزئیاتش. پس هر چه به آن شی‌ء اطلاق شود، باطنی دارد. باطن باطن دارد و باطن باطن باطن و... در یک تعبیری می‌گویند هفت باطن دارد و در تعبیر دیگر می‌گویند هفتاد باطن دارد.

پس باز می‌رسیم به مبحث اعداد!
بله و من می‌خواهم بگویم عدد هم یک شی‌ء است که باز هم باطن دارد. گاهی می‌گوییم مثلا یک عدد پرتقال، اینجا عدد مهم نیست بلکه آن شی‌ء شمارش‌شده مهم است. گاهی هم می‌رویم سراغ خود عدد. عدد یک، عدد ۳، عدد۴ و... این‌هم یک شی‌ء است و عین ثابت دارد. از ظاهر اعداد به زبان‌ها و شکل‌های مختلف که بگذریم این‌ها یک باطن دارند که باطن آن‌ها در همه ملیت‌ها یکسان است.

عدد یک برای خودش باطنی دارد که به ذات الهی می‌رسد. عدد سه باطنش به‌مراتب هستی یعنی ذات الهی، قابلیت و فاعلیت می‌رسد؛ که البته فاعلیت و قابلیت هم جلوه‌های همان ذات الهی هستند. برای مثال چوب وجود دارد، ولی اگر فاعلیت نجار نباشد، هیچ‌گاه این چوب شکل در یا کمد پیدا نمی‌کند. پس برای پیدایش کثرت، هم ذات الهی لازم است و هم جنبه فاعلی و هم جنبه قابلی. پس رمز عدد سه این قضیه است.

اما عدد هفت! آن هم برای خودش رمز و سری ملکوتی دارد. یکی از اسرارش آسمان‌هاست که هفت تاست. زمین‌ها، در‌های جهنم، مراتب باطن انسان، این‌ها هم هفت تا هستند، اما مراتب باطن انسان یعنی نفس، قلب، عقل روح، سر، خفی و اخفی و... برویم تا برسیم به مرتبه اسماءا. اما امهات (مهم‌ترین) اسماءا... هم هفت تا هستند:حی، علیم، قدیر، مرید، سمیع، بصیر و متکلم.

پس برای پیدایش هر موجودی این هفت تا دست‌به دست هم می‌دهند. هر موجودی مظهر حیات است حتی موجوداتی هم که به‌نظر ما جان ندارند و جماد هستند از نگاه قرآن زنده‌اند. قرآن می‌فرماید: هیچ ذره‌ای از ذرات عالم نیست مگر این‌که تسبیح‌گوی حق است و شما آن را نمی‌بینید.

اگر تسبیح‌گوی هست پس حیات، علم، قدرت و اراده دارد و سمیع، بصیر و متکلم است. این هفت امهات اسماء در هر موجودی هستند.

پس به این علت است که در اذکار و ادعیه به عدد۷ تأکید شده است؟
بله در روایات است که اگر ۷۰ یا ۷‌بار سوره حمد را بر مرده بخوانید و مرده زنده شود تعجب نکنید.

حالا برویم سراغ عدد۴۰! عدد۴۰ هم یک شی‌ء است پس، چون شی‌ء است باطن دارد. باطن آن چیست؟ عین ثابت دارد. عین ثابته آن چیست؟
عدد۴۰ را که به زبان می‌آوریم یا روی کاغذ می‌نویسیم این‌ها امور اعتباری هستند پس برای من نوعی مفهوم چهل را می‌رسانند. زبان مانند رسم‌الخط، امری اعتباری است پس قراردادی هستند و به همین دلیل از ملتی به ملت دیگر فرق می‌کنند، اما عدد۴۰ یک واقعیتی دارد که برای همه یکسان است.

واقعیت آن بیانگر رمزوراز این عدد است؟
بله.

واقعیتش همان عین ثابت آن است؟
نه این واقعیت درجات دارد تا می‌رسد به عین ثابت آن. باطن این امور ظاهری یکی دوتا نیست. این باطن به یک تعبیر، یکی است به یک تعبیر هفت تا، هفتاد تا، هزار و یک... و به تعبیر دیگر بی‌نهایت است. تازه خود عین ثابت هم نهایت نیست بالاتر از عین ثابت اسماءا... است. هر شی‌ء یک رب دارد و رب آن یکی از اسماءا... است.

این است که بزرگان فرمودند: اگر توجه کنید دست بی‌وضو حتی به کرم یا به هر شیئی نمی‌زنید، چون آن شی‌ء ظهور اسماءا... و بلکه خودش یکی از اسماءا... است.

هر چیزی یک واقعیت دارد که آن واقعیت وابسته به اعتبار نیست و از ملتی به ملت دیگر فرق نمی‌کند. نمونه‌ای از این واقعیات که مورد بحث ماست عدد۴۰ است.

هیچ پیامبری به نبوت نرسیده مگر در ۴۰سالگی. چهل در واقع حقیقتی است که انسان را به کمال می‌رساند. نهایت کمال انسان ۴۰‌سالگی است. بعدا هر چه به‌دست می‌آید همان یافته‌های تا ۴۰سالگی است که ممکن است شکوفا شود. نبوت انبیا در ۴۰سالگی و کمال سلوکی انسان در ۴۰روز است. اگر کسی ۴۰روز اخلاص بورزد می‌تواند به کمال برسد. در حدیثی از رسول خدا که شیعه و سنی ذکر کرده‌اند آمده است: هرکس ۴۰روز اخلاص ورزد و اعمال خود را برای خدا خالص کند، خداوند چشمه‌های حکمت را از قلبش به زبانش جاری می‌کند.

این روایت می‌تواند به میقات ۴۰شبه حضرت موسی هم اشاره داشته باشد؟
بله عرض کردم آن هم هست. در واقع حقیقتی است به‌نام تأثیر ۴۰ که موسای‌کلیم (ع) هم برای رسیدن به کمال باید این ریاضت و بندگی ۴۰شب را انجام دهد.

دو بار هم در قرآن بر آن تأکیدشده؛ آیات۵۱سوره بقره و ۱۴۲سوره اعراف.
بله و درباره عدد۴۰ گفته‌شده که ۴۰سال طول کشید تا گل آدم سرشته شد و نفس به آن تعلق گرفت. خداوند در چند جا دراین‌باره می‌فرماید که ما آدم را از خاک آفریدیم. در جای دیگر می‌گوید از گل آفریدیم و در جای دیگر می‌گوید که شما را از حما مسنون یعنی گل بدبو آفریدیم! درواقع این مراحلی است که بر انسان گذشته تا دمیده‌شدن روح و تعلق نفس انسان به این پیکره.
باز در مورد عدد۴۰ روایت هست که اگر کسی تا ۴۰‌سالگی خطایی مرتکب شود، فرشتگان کاتب اعمال مأمور هستند با مسامحه با او برخورد کنند و اگر کسی از چهل بگذرد خدا دستور داده با عدم‌مسامحه و سختگیری با او برخورد کنند.

پس می‌توانیم بگوییم خوش به سعادت کسانی که قبل از ۴۰سالگی از دنیا بروند؟ حتما مورد عفو الهی قرار می‌گیرند، چون بعد از چهل کار برای ما سخت خواهد شد.

نه نمی‌توان این‌گونه گفت. اگر کسی بعد از ۴۰‌سالگی بندگی را ادامه دهد و شروع کند به انتشار دستاورد‌هایی که قبل از ۴۰سالگی داشته این توفیقی است که خدا نصیب او کرده است. از این‌رو تقاضای مرگ مکروه است گرچه مستحب است انسان پیوسته برای مرگ آماده باشد.

باز در مورد اسرار عدد۴۰ این است که انسانی که از دنیا می‌رود در اوائل فوت، روح با بدن انس دارد، ولی این انس رفته‌رفته کم می‌شود، اما در روز چهلم این روح دوباره اجازه دارد به بدن سر بزند و این‌که چهلم می‌گیرند به این دلیل است. در روایات آمده که روح ۴۰روز بعد از فوت فرد به قبر او سر می‌زند.

اما راجع به اربعین امام‌حسین (ع). یک تفاوت اساسی که بین اولیای الهی به‌ویژه چهارده معصوم با بقیه انسان‌ها هست این است که آن‌ها روحشان پیوسته بر جسم‌شان اشراف دارد و مثل بقیه مردم نیستند. در ابتدای کتاب کامل الزیارات آمده که حضرت امام‌حسن (ع) محضر جدشان حضرت‌رسول (ص) مشرف بودند و پرسیدند: یا جداه! ثواب زیارت شما چیست؟

حضرت در پاسخ یک قاعده کلی فرمودند که هر کس مرا در حیاتم و در مماتم و هر کس پدرت را، برادرت را و تو را در حیات و ممات زیارت کند، بهشت بر او واجب است. بعد فرمودند اگر کسانی بعد از مرگ من به مدینه بیایند خودم سلام آن‌ها را پاسخ خواهم داد.

این خاصیت ویژه تشرف به حرم اهل‌بیت (ع) است پس نگوییم از همین‌جا سلام می‌دهم! چه فرقی می‌کند؟ در این احادیثی که در کتاب کامل الزیارات آمده حضرت رسول (ص) می‌فرمایند که من خودم جواب سلام آن‌ها را می‌دهم.

پس می‌توانیم بگوییم این است راز اعتقاد ما شیعیان که برای زیارت مقابر مقدسه مخصوصا حرم اهل‌بیت (ع) حرکت قائل هستیم و خیلی‌ها مثل وهابیت به این احترام اعتقادی ندارند و حتی به‌همین دلیل ما را مشرک می‌خوانند. این اعتقاد ما طبق فرموده حضرت‌رسول (ص) است که حیات و ممات آن‌ها مثل افراد عادی نیست و این فلسفه زیارت رفتن ماست؟

بله مبحث ما این است که اولیای الهی مخصوصا حضرت رسول (ص) و اهل‌بیتش روحشان پیوسته بر جسم‌شان اشراف و احاطه دارد. ازاین‌رو رسول خدا فرمود: اگر به مدینه مشرف شدید خودم جواب سلام شما را می‌دهم لذا در اذن دخول زیارت‌نامه‌های ائمه هست که اشهد مقامی و تسمع کلامی و ترد سلامی. این برگرفته از حدیث نبوی است. در ادامه حضرت فرمودند: اگر از دور به من سلام کنید سلام شما را به من می‌رسانند. پس تفاوت است بین سلامی که از دور باشد و مشرف‌شدن به زیارت ایشان.

بله و حتی دو زیارت‌نامه جداگانه برای حضرت‌رسول (ص) در کتاب مفاتیح‌الجنان آمده یک زیارت هست که مخصوص تشرف به حرم حضرت‌رسول (ص) در مدینه و زیارت دیگر از راه دور است؛ زیارت حضرت‌رسول (ص) من بعید یا از راه‌دور.

بله و عرض ما این است با توجه به این‌که ارواح ائمه معصومین (ع) حتی بعد از مرگ پیوسته بر جسم‌شان تعلق دارد پس چه معنایی دارد که زیارت امام‌حسین (ع) در اربعین ثواب خاص دارد؟ جوابی که به‌نظر می‌آید این است که روح امام حسین (ع) یک توجه ویژه‌ای پیدا می‌کند.

خداوند متعال عنایت ویژه‌ای به روح امام‌حسین (ع) دارد که این عنایت ویژه اثرش به زائران او سرایت می‌کند. انگار که روح ایشان در چهلم یک نورانیت ویژه‌ای پیدا می‌کند که غیر از آن نورانیتی است که پیوسته برای روح امام است یعنی آثار و خیرات و برکاتی که از قبر آن حضرت در چهلم برای همه خلایق آشکار می‌شود، لطف ویژه‌ای از سمت خداوند متعال به زائران امام‌حسین (ع) است.

40سالگی

به گزارش گروه فضای مجازیخبرگزاری میزان،  آن روزها برای چیزهایی که فقط آن روزها برایمان مهم بود، سخت می جنگیدیم؛ چیزهایی که اکنون به هیچ وجه برایمان ارزشی ندارند: یک روز مسئله این بود که چه کسی ماکارونی چه کسی را خورده است و روز بعد، جنگ و جدالمان بر سر شستن ظرف ها بود؛ یک روز برای دیدن برنامه شبکه های تلویزیون و روز دیگر، برای رفتن به مهمانی مشاجره داشتیم اما سالگرد تولد بهانه ای بود که برای یک روز یا حداقل به اندازه یک بعدازظهر، اختلاف نظرهای مان را کنار بگذاریم. در واقع، همه این موضوعات به 2 دهه پیش برمی گردد و هم اکنون من اینجا در بالای سراشیبی 40 سالگی نشسته ام و متحیرم که همه اینها چقدر سریع گذشت و شگفتا که من چقدر از آن جشن تولد تاکنون تغییر کرده ام. 20 سالگی بسیار دوست داشتنی بود. بدون هیچ تلاشی پوستی صاف، موهایی درخشان و طبیعی و نیز مژگانی بلند و زیبا داشتم. در آن سال هر جا که می رفتم، یک راکت تنیس روی دوشم بود و زندگی ام به آسودگی و بی خیالی کامل می گذشت. گاهی از کلاس در می رفتم؛ فقط برای اینکه اوقات خوشی را برای صرف ناهار در کنار دوستانم بگذرانم یا حتی فقط برای اینکه خانه بمانم و به خودم برسم. در آن روزها هیچ چیزی در مورد قند خون، کلسترول، فشار خون، سنگ کلیه و ماموگرافی نمی دانستم. بزرگترین نگرانی ام این بود که ضربه های درستی به توپ تنیس بزنم. اکنون، پس از گذشته 2 دهه، من و هم اتاقی سابقم در 2 نقطه از شهر، دور از هم، زندگی می کنیم. هر دوی ما تشکیل خانواده داده ایم و حرفه ای را برگزیده ایم که همه اینها لازمه تعهدات و مسئولیت های بی شماری است. این روزها تنها یک جمعه تعطیل داریم که هر کدام از ما به شیوه خودمان ماشین ظرفشویی مان را پر می کنیم و سپس به سینما یا تئاتر، شنا یا دیدن مسابقه فوتبال جوان ها می رویم. 40 کاری که حتما در 40 سالگی باید انجام دهید این روزها باید کارهای بسیاری را هماهنگ و انجام دهیم و همینطور ذهنمان پر از مسائل مختلف و دائما درگیر است. مدیریت همه اینها واقعا تردستی می خواهد ولی با وجود همه این تغییرها، به هیچ وجه دلم نمی خواهد دوباره به 20 سالگی برگردم؛ البته مطمئنا آن روزها لاغرتر بودم، انرژی زیادی داشتم و همه وقتم مال خودم بود و اکنون در 40 سالگی؛ من مسئولیت های بیشتری دارم، چین و چروک هایی بر چهره ام افتاده است و ضعف و ناتوانایی های فیزیکی در خود حس می کنم اما با خود سه چیز دارم که آن روزها نداشتم: 1- خودآگاهی، 2- اعتماد به نفس، 3- و یک فرزند بسیار دوست داشتنی. و حالا برای اینکه 40 سالگی ام را جشن بگیرم، فهرستی از 40 کاری را که در قدیم نمی توانستم انجام دهم اما اکنون قادر به انجامشان هستم، در اینجا می نویسم: 1- پختن غذایی عالی 2- تدارک فنجان قهوه یا فوق العاده خوش طعم و خوش عطر 3- گفتن حقیقت 4- داشتن رابطه ای سالم 5- توانایی دیدن ضعف ها و نقصان های دیگران 6- توانایی دیدن ضعف ها و نقصان های خودم 7- ماندن در خانه در زمان تعطیلات سال نو 8- پرداخت چک هایم 9- بیرون رفتن از خانه بدون آرایش 10- رفتن نزد پزشک متخصص زنان بدون دستپاچگی و نگرانی 11- رفتن نزد درمانگر بدون احساس خجالت 12- گفتگو با گروهی غریبه 13- خریدن یک ماهی خوب و تازه 14- کنار آمدن با مخالفت ها 15- خواندن کتاب های عرفانی به جای رمان 16- خوشحالی برای موفقیت و شادی دیگران به جای حسادت به آنها 17- نادیده گرفتن مد و پوشیدن آنچه که به نظرم برای اندامم مناسب است. 18- نادیده گرفتن ستاره های هالیوودی 19- نادیده گرفتن نظریه های ناخوشایند و تلخ دیگران 20- فراموش کردن عشق دوران جوانی 21- روی پای خود ایستادن 22- جنگیدن برای کسانی که دوستشان دارم 23- رفتن به کنسرت 24- با تاکسی به خانه رفتن به جای اصرار برای رانندگی 25- در هوایی سرد کلاه بر سر گذاشتن 26- فکر نکردن درباره این موضوع که مردم چه فکر می کنند یا به نظر آنها زیبا هستم یا نه 27- برای فرزندم قهرمان باشم 28- استقلال و عدم وابستگی را به فرزندم نشان دهم. 29- زیبایی واقعی را به فرزندم نشان دهم 30- با سرعت مجاز رانندگی کنم 31- دوستان مسموم کننده را کنار بگذارم 32- پرهیز از هیجانات بیهوده و موارد ناراحت کننده 33- قسم خوردن پیش مادرم 34- استفاده از کرم دور چشم به جای کرم برنزه 35- تمرکز بر انسان های درست و باهوش به جای توجه به زیبا رویان 36- نخریدن چیزهایی که لازم ندارم 37- چشم پوشی از باشگاه و در عوض، رفتن به پیاده روی 38- دست برداشتن از کمال گرایی 39- کنار گذاشتن توقعات و انتظارات 40- انعطاف پذیری در برابر تغییرات. و کسی که در حال رشد است می داند که هنوز بهترین ها در راه است.

همه چیز درباره بحران ۴۰ سالگی در مردان

بحران ۴۰ سالگی و تغییر شرایط روحی و روانی تنها در آقایان وجود ندارد و گریبانگیر بانوان نیز می‌شود.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛بحران چهل سالگی، افسردگی، یائسگی مردانه، بحران روحی شدید، آندروپوز و .. این‌ها اسامی است که برای آغاز یک دوره از زندگی افراد که بعضا آقایان به آن دچار می‌شوند.

جالب است بدانید؛ این بحران و تغییر شرایط روحی و روانی تنها در آقایان وجود نداشته و گریبانگیر بانوان نیز می‌شود.

حالتی شبیه به بلوغ جوانی و دوران جوانی دارد، اما با این تفاوت که اگر در زمان بلوغ جوانی شما شاداب‌تر و پرجنب و جوش‌تر هستید در این دوران افسرده تره و آرام‌تر می‌شوید.

باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا در این مطلب به موضوع بحران ۴۰ سالگی در مردان بپردازد، پس با ما همراه باشید.

همه چیز درباره بحران ۴۰ سالگی در مردان

بحران ۴۰ سالگی مردانه

یائسگی مردانه که به آن آندروپوز هم گفته می‌شود با تغییرات هورمونی، فیزیولوژیک و شیمیایی که معمولا در تمام مردان بین سنین ۴۰ تا ۵۵ سالگی رخ می‌دهد، آغاز می‌شود و این تغییرات بر تمام جنبه‌های زندگی یک مرد تاثیر می‌گذارد.

می‌توان گفت: یائسگی مردانه یک وضعیت جسمی است که جنبه‌های روانی، فردی، اجتماعی و روحی متفاوتی دارد. مردان در این دوره شروع به افزایش وزن می‌کنند، توده عضلانی‌شان کاهش می‌یابد، احساس افسردگی و اضطراب می‌کنند، دچار مشکلات خواب می‌شوند، احساس ضعف می‌کنند و بارزتر از همه دچار ناتوانی جنسی می‌شوند.


بیشتر بدانید: درباره تردید‌های بحران ۳۰ سالگی چه می‌دانید؟


از دیگر علائم یائسگی در مردان می‌توان به خستگی و بی‌حوصلگی، افزایش تحریک‌پذیری، گرگرفتگی، کاهش حافظه و سطح کارایی، تکرر ادرار بخصوص در شب، یبوست، ریزش مو و وجود درد‌های استخوانی اشاره کرد.

یائسگی مردانه که گاهی برای توصیف کاهش میزان تستوسترون با افزایش سن رخ می‌دهد با یائسگی زنانه کاملا متفاوت است.

یائسگی زنانه معمولا در ۴۵ تا ۵۵ سالگی رخ می‌دهد، ولی در مردان از سن حتی ۳۰ سالگی به بعد یائسگی در هر زمانی رخ خواهد داد. آغاز آن بسیار تدریجی‌تر از یائسگی در زنان است، اما عوارض طولانی‌مدت آن‌ها شدیدتر است.

تفاوت عمده در نوع حوادث مربوط به یائسگی مردانه و زنانه در نحوه گذار مردان و زنان از این مرحله است. هنگامی که زنان مرحله یائسگی را طی می‌کنند، همه آن‌ها توانایی باروری را از دست می‌دهند، در حالی که مردان یائسه هنوز این توانایی را دارند.

همه چیز درباره بحران ۴۰ سالگی در مردان

در مورد یائسگی مردانه می‌توان گفت: برای آن دسته از مردانی که تلاش می‌کنند جوان بمانند این دوره از زندگی به صورت بحران ظاهر می‌شود، در حالی که برای کسانی که متوجه این نکته شده‌اند تغییرات جسمی، هیجانی و روحی ناشی از این مرحله جهت آماده‌سازی آن‌ها برای مرحله دوم زندگی مفید است. این دوره از زندگی به هیچ عنوان بحران محسوب نمی‌شود.

تغییرات روانی در یائسگی مردان

دگرگونی‌های حافظه:

همان‌گونه که با افزایش سن در نیروی فیزیکی مردان کاهش طبیعی ایجاد می‌شود، افتی در عملکرد‌های ذهنی نیز به وجود می‌آید.

این حقیقت که فرآیند‌های ذهنی، اغلب در حال افت هستند هنگامی آشکار می‌شود که مردان متوجه می‌شوند، تصمیم‌گیری‌هایشان به زمان بیشتری نیاز دارد.

احساس دلتنگی و نارضایتی:

پزشکان به این حالت هیجانی، ملال می‌گویند و آن را با عناوینی، چون تشویش، رنج، نا‌آرامی، بی‌قراری و رخوت توصیف می‌کنند.

همه چیز درباره بحران ۴۰ سالگی در مردان

اکثر مردانی که این احساسات را تجربه می‌کنند، هرگز در جستجوی کمک نیستند و حتی متوجه نمی‌شوند دلتنگند.

اضطراب و بی‌خوابی:

شاید در زندگی یک مرد اضطراب و سایر نشانه‌های آن مانند سردرد، مشکلات معده و تشویش وجود داشته باشد، اما او ممکن است آن را دست‌کم بگیرد یا انکار کند. معمولا افراد زمانی که مضطرب می‌شوند، اغلب در خوابیدن دچار مشکل می‌شوند.


بیشتر بدانید: چگونه شخصیت افراد را بشناسیم؟ 


اغلب مردانی که در دهه ۴۰ و ۵۰ سالگی سالم هستند، ولی در خواب رفتن مشکل دارند یا در طول شب بیدار می‌شوند و قادر به خوابیدن دوباره نیستند، احتمالا از یائسگی مردانه در رنج هستند.

ترس و دلهره:

هنگامی که مردان به میانسالی می‌رسند، ترس از مرگ به افکارشان راه می‌یابد.

آن‌ها ممکن است نگران مرگ والدین، همسر، فرزندان یا خودشان باشند.

بی‌کفایتی:

صرف‌نظر از میزان موفقیت مردان، اغلب آن‌ها در این مرحله از زندگی، احساس یک بازنده را دارند.

آنان اغلب احساس می‌کنند در تمامی جنبه‌های زندگی‌شان شکست خورده‌اند. امور جنسی و توان فیزیکی در حال افت، هسته مرکزی مردانگی‌شان را تضعیف می‌کند.

در این مرحله برخی مردان احساس می‌کنند باید شغل خود را رها کنند یا سرسختانه تصمیم می‌گیرند که تا اوج بروند. بعضی مردان احساس می‌کنند باید به سوی جزیره رویا‌ها بروند تا در آنجا همیشه جوان بمانند و تا ابد شاد زندگی کنند.

دسته دیگر نیز سعی می‌کنند خود را با زحمت به بالای نردبان ترقی بکشانند. تحقیقات بیشتر، رابطه بین تغییرات روان شناختی و هورمونی تاثیرگذار بر مردان در دوره یائسگی را نمایان می‌کند.

به عنوان مثال مشخص شده است سطوح تستوسترون در مرد افسرده افت می‌کند و انگیزه جنسی او کاهش می‌یابد و برعکس هنگام کاهش سطوح تستوسترون که با پیر شدن در مردان اتفاق می‌افتد، آن‌ها را دچار افسردگی کرده و تمایل جنسی‌شان را کم می‌کند.

طبق تحقیقات مشخص شده است مردانی که موقعیت اجتماعی بالایی دارند به نسبت مردان با سطوح پایین‌تر تستوسترون، سطح بالاتری از تستوسترون در خون و تجربیات جنسی بیشتری دارند.

همچنین مشخص شده است در مسابقات فوتبال، سطح تستوسترون طرفداران تیم برنده از تستوسترون طرفداران تیم بازنده بالاتر است.

همه چیز درباره بحران ۴۰ سالگی در مردان

به نظر می‌رسد مقام و موقعیت بالا و موفقیت باعث افزایش تستوسترون می‌گردد و خلاف آن نیز صادق است.

اگر سطوح تستوسترون در مردان حتی مصنوعی بالا برده شود، آن‌ها قاطع‌تر می‌شوند و در جذب شریک جنسی موفق‌تر هستند.

نشانه‌های بحران چهل سالگی

ـ. ترمیم زخم‌ها و بیماری‌ها در مدت طولانی‌تر

ـ. توانایی کمتر برای فعالیت‌های شدید جسمی مانند دویدن، بلند کردن اشیای سنگین، عدم توانایی در پیاده‌روی بیش از یک کیلومتر، ناتوانی در خم شدن

ـ. احساس چاقی یا اضافه وزن

ـ. مشکل در خواندن نوشته‌های ریز و کوچک

نکته: مردان اغلب به افسردگی به عنوان یک بیماری زنانه نگریسته و حتی در مواردی که می‌دانند مبتلا به این بیماری هستند، به دنبال درمان آن نیستند. همچنین بیشتر مردان از افسردگی‌شان آگاه نبوده، بنابراین هرگز شانس درمان را نخواهند داشت

ـ. فراموشکاری یا از دست دادن حافظه

ـ. از دست دادن یا نازک شدن مو‌ها

ـ. بی‌قراری، افسردگی، اضطراب و ترس

ـ. عدم توانایی تصمیم‌گیری

ـ. از دست دادن اعتماد به نفس و حس لذت

ـ. احساس تنهایی، عدم جذابیت و دوست داشتنی بودن

ـ. کاهش علاقه به فعالیت جنسی

ـ. افزایش مشکلات ارتباطی و دعوا بر سر مسائل جنسی

ـ. افزایش اضطراب و ترس در مورد تغییرات جنسی

برخی نشانه‌های شایع یائسگی مردانه نیز شامل موارد ذیل است:

بروز خستگی:

مردانی که این دوره را تجـــربه کرده‌اند به خاطر از دست دادن انرژی رنج می‌برند.

بروز افسردگی:

یکی از سخت‌ترین مواردی است که مرد و خانواده‌اش با آن درگیر می‌شوند.

کاهش میل جنسی:

همزمان با کاهش تدریجی تستوسترون رخ می‌دهد و بر بسیاری از جنبه‌های زندگی جنسی مردان تاثیر می‌گذارد.

پیری زودرس:

کاهش تستوسترون می‌تواند منجربه افزایش خطر بروز مشکلات قلبی شود.


بیشتر بخوانید: "آندروپوز" یا یائسگی مردانه!


پژوهش‌ها نشان داده است کاهش تستوسترون یا افزایش استروژن در برخی موارد می‌تواند به عنوان یک نشانگر بیماری‌های قلبی تلقی شود.

کاهش سطوح تستوسترون که بر جریان خون اثر می‌گذارد، می‌تواند منجر به سردی دست و پا‌ها در تعدادی از مردان یا گرگرفتگی در برخی دیگر شود.

بعلاوه احساس از دست دادن توان و انعطاف‌پذیری به صورت سفتی عضلات و درد‌های منتشره، از نشانه‌های پیری زودرس است.

راهکار‌های رهایی از بحران 40 سالگی

برای افسردگی دلایل بسیار متعددی وجود دارد. اظهار نظر‌های زیاد و عقاید مختلفی درباره دلایل افسردگی است.

اما در مورد بحران چهل سالگی و افسردگی باید گفت که برخی تغییرات بیولوژیکی در شروع دهه پنجم زندگی می‌تواند همراه با یکسری از تغییرات دیگر به وجود آوردنده افسردگی باشد و زمینه‌ساز افسردگی شود.

برخی تغییرات محیطی نیز می‌تواند در به وجود آمدن و رخ دادن افسردگی در افراد موثر باشد.

در مواردی نیز، نحوه‌ی فکر کردن و طرز تفکر، معیار‌ها و باور‌ها درباره افسردگی در رخ دادن این حالت موثر است.

اگر شما، فردی تلقین‌پذیر باشید که فکر کنید با ورود به چهل سالگی به بلوغ دوم رسیده که همراه با افسردگی خواهد بود، این موضوع در شما زمینه ایجاد افسردگی می‌شود.

احتمالاً این‌گونه طرز تفکر و تفسیر از سن و برداشت از مسائل به همراه استرس‌های زندگی موجب شده که شما احساس کنید امید زیادی نیست و توان مقابله با مشکلات را ندارید.

در واقع نوعی افکار بازنده بودن، نوعی احساس شکست و عدم موفقیت می‌تواند در این دوره فرد را به سمت بیماری افسردگی بکشاند.

اما ما برای تمام انواع افسردگی راهکار و درمانی داریم. راهکاری که برای افسردگی‌های بیولوژیکی و جسمی مطرح است، معمولا استفاده از مقدار مشخصی از دارو است که می‌تواند در این زمینه کمک‌کننده باشد.

ولی در مواردی که به عوامل محیطی و نگرشی بستگی دارد، جلسات مشاوره‌ای و روان‌درمانی، شیوه‌های مقابله، مهارت و چگونگی آموزش برای یافتن معیار‌ها و شخصیت، یاد‌دادن و آموزش معیار‌های درست، نحوه قضاوت کردن درست و فکر کردن درست درباره مسائل و کنار آمدن و سازگاری با محیط و ... می‌تواند به درمان این گونه افسردگی کمک کند.

انتهای پیام/

دانستنی های جالب درباره  بحران ۴۰ سالگی در مردان

40 نکته آموزنده برای داشتن یک زندگی موفق

1- روزانه 10 تا 30 دقیقه به قدم زدن بپردازید، و در این حین لبخند بزنید. این برترین داروی ضد افسردگی ست.

2- حداقل 10 دقیقه در روز با خود خلوت کنید
 
3- با استفاده از ویدئو برنامه های تلویزیونی آخر شب و مورد علاقه تان را ضبط کنید، و خواب بیشتری کنید.
 
4- صبحها که از خواب بیدار می شوید این جمله را کامل و تکرار کنید: « امروز قصد دارم….»
 
5- با سه  e زندگی کنید؛ Energy (انرژی)، Enthusiasm (شوق)، Empathy (فهم و همدلی با دیگران)، و همینطور با سه F یعنی Faith (ایمان)، Family (خانواده) و Friends (دوستان).
 
6- امسال بیشتز از سال پیش به تماشای فیلمهای عمومی (مناسب برای تمام سنین)، بازی با دوستان و خواندن کتاب بپردازید.
 
7- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پر مشغله مان را فراهم می کنند.
 
8- با افراد بالای 70 و زیر 6 سال اوقات بیشتری صرف کنید.
 
9- وقت بیداری بیشتر رویا ببینید.
 
10- از غذاهایی که از گیاهان و درختان بار می آیند بیشتر مصرف کنید، و ازآنها که در کارخانه ها تولید می شوند کمتر.
 
11- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوان تری آب بنوشید. ایدا اریزا (نوعی زغال اخته آبی رنگ)، غذاهای دریائی، گل کلم، بادام و گردو و خشکبار مصرف کنید.
 
12- تلاش کنید هر روز حداقل سه نفر را به لبخند وادارید.
 
13- از خانه  گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار همه را مرتب و تمیز کنید، بگذارید انرژی تازه ای وارد زندگیتان شود.
 
14- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعه سازی، هیولاهای انرژی خوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بدان کنترل ندارید هدر ندهید. در عوض انرژیتان را صرف همین لحظه مثبت اکنون کنید.
 
15-  این را فهم کنید که زندگی یک مدرسه است و شما اینجائید تا بیاموزید، تا همه امتحانهایتان را بگذرانید. مشکلات تنها بخشی از این دوره آموزشی اند که درست مثل کلاس درس جبر می آیند و می روند، منتها درسهائی که از این کلاس فراگرفته می شود عمری با شما باقی خواهد ماند.
 
16- صبحانه تان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شام تان را چون بچه دانشگاهی ای بخورید که کارت اعتباریش ته کشیده باشد.
 
17- بیشتر لبخند بزنید و بیشتر بخندید. این هیولاهای انرژی خوار را ازتان دور نگه خواهد داشت.
 
18- زندگی چندان عادلانه به نظر نمی رسد، با این حال زیباست.
 
19- زندگی کوتاه تر از آنیست که وقتمان را صرف تنفر از دیگران کنیم.
 
20- خودتان را خیلی جدی نگیرید، دیگران هم اینکار را در مورد شما نمی کنند.

21- مجبور نیستید همه بحث ها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها موافقت کنید.
 
22- با گذشته تان از در سازش در آئید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.
 
23- زندگی تان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف این سفر آنها هیچ نمی دانید.
 
24- از شمع هایتان استفاده کنید، خوشگل ترین ملافه تان را کنار نگذارید، برای روز مبادا و یا روزی خاص نگه شان ندارید، امروز همان روز بخصوص است.
 
25- جز شما کس دیگری مسئول خوشبختی تان نیست.
 
26- همه باصطلاح بدبختیها را با این جمله قالب دهید: «آیا تا پنج سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»
 
27- همه را به خاطر هر چیز و همه چیز ببخشید.
 
28- افکار مردم در مورد شما، هیچ ربطی به شما ندارند.
 
29- زمان ، حلال همه مشکلات است. به همه چیز زمان دهید، زمان.
 
30- یک موقعیت هر چقدر خوب یا بد، بالاخره تغییر می کند.
 
31- زمان بیماری، این شغل نیست که به دردتان می رسد،خانواده ودوستانتان هستند. با آنها با مهربانی در تماس باشید.
 
32- از شر هر آنچه سودمند، زیبا و شادی بخش نیست، خلاص شوید.
 
33- حسادت هدر دادن وقت است. شما الان به همه آنچه نیاز دارید رسیده اید.
 
34- بهترینها هنوز در راه اند. کمی صبر کنید…
 
35- هر حسی که می خواهید داشته باشید، بلند شوید، شیک کنید و بزنید بیرون.
 
36- کار درست را انجام دهید!
 
37- اغلب با خانواده در تماس باشید.
 
38- شبها قبل از خواب این جمله را کامل و تکرار کنید: «به خاطر… ممنونم.» «امروز به … دست یافتم.»
 
39- یادتان باشد، برکتهای زنگی آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.
 
40- از سفر لذت ببر. یادت باشد که این دیزنی ورلد Disney World نیست و تو هم در پی یک گشت و گذار کوتاه نیستی. بهترین استفاده را از آن کنید و از سفرتان لذت ببرید

 
  BLOGFA.COM