حدود محرمیت مادر، خواهر، خاله و عمه
حدود محرمیت مادر، خواهر، خاله و عمه
عن ابی عبدالله (علیه السلام) قال: لیستأذن الذین ملکت أیمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات کما أمرکم الله عزوجل، و من بلغ الحلم فلا یلج علی أمه و لا علی أخته و لا علی خالته و لا علی سوی ء ذلک الا باذن، فلا تأذنوا حتی یسلم، و السلام طاعة لله عزوجل.
و قال أبو عبدالله (علیه السلام): لیستأذن علیک خادمک اذا بلغ الحلم فی ثلاث عورات اذا دخل فی شی ء منهن و لو کان بیته فی بیتک.
قال: و لیستأذن علیک بعد العشاء التی تسمی العتمة و حین تصبح و حین تضعون ثیابکم من الظهیرد، انما أمر الله عزوجل بذلک للخلوة فانها ساعة غرة و خلوة.(120)
حسب نقل امام صادق (علیه السلام) فرموده اند:
کسانی که تحت فرمان و خدمتکار شمایند و کودکانتان که هنوز بالغ نشده اند، هنگام ورود به اتاق خصوصی شما باید اجازه بگیرند؛ همان گونه که خداوند با عزت و جلال امر فرموده است.
و نیز فرزندانتان که به سن بلوغ رسیده اند نباید بر مادر و خواهر و خاله و سایر محارمش بدون سر و صدا و اجازه وارد شود و شما نباید به او اجازه دهید تا اینکه با اجازه و سلام وارد شود؛ همانا سلام اطاعت خداوند عزوجل است.
امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: خدمتکار شما که به سن بلوغ رسیده است، در سه وقت که مستور و پنهان بودن آن لازم است حتما باید اجازه بگیرد؛ اگر چه اتاق (خوابگاه) خدمتکارتان با خوابگاه شما یکی باشد، در عین حال در آن سه وقت باید اجازه بگیرد و داخل شود و آن زمانی است که شما با همسرتان خلوت کرده اید.
و نیز فرموده اند: در آخر شب که تاریکی همه جا را فرا گرفته و اول صبح و روز و هنگامی که لباس های خود را از تن خارج کرده اید؛ در این سه وقت حتما باید اجازه بگیرند.
همانا خداوند با عزت و جلال به این کار امر فرموده به خاطر آنکه این سه وقت ساعت فریبایی، دلربایی، اظهار تمایل و معاشقه و آمیزش است.
آموزه های این آیات و روایات:
اول اینکه: از این آیات و روایات پاسخ سوال سوم به خوبی معلوم شد که بین محرمیت ها تفاوت آشکار است و زن مسلمان نباید در مقابل پدر، برادر، پسر، عمو و دایی به پوشاندن شرمگاه بسنده کند؛ بلکه چنانکه ملاحظه نمودید به فرموده قرآن و عترت، زن مسلمان موظف و مکلف است اخلاق انسانی اسلامی را رعایت کند و به جز مواضعی که استثناء شده، بقیه بدن خود را کاملا بپوشاند، و آن مواضع سر و گردن، از آرنج به پایین و مچ پا است.
دوم اینکه: از این آیات و روایات چنین بر می آید که اسلام عزیز برای زن سه شخصیت قائل است که هر یک در جای خود اهمیت ویژه ای دارد:
1. شخصیت درون خانه و پشت درهای بسته و به حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ آزادی مطلق و بی قید و شرط، کیف و لذت، معاشقه، پاسخ مثبت به غرایز جنسی و تمایلات حیوانی و گشودن عقده های شهوانی از طریق حلال و مشروع و راحت ساختن خود از اضطراب، استرس و هیجانات غریزی و تحصیل آرامش فکری و سکونت جسمی و آماده شدن برای نیل به مقامات عالیه و درجات کمالیه به وسیله حجاب و عفت و حفظ عزت و کرامت و شرافت انسانی در خارج از اتاق خلوت.
2. شخصیت خانوادگی و فامیلی به حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ نیمه آزاد و تا اندازه ای محدود و مقید به رعایت امور انسانی.
3. شخصیت اجتماعی به حکم خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله؛ با حجاب و عفاف کامل و در سایه آن حفظ و حراست از کرامت، شرافت و انسانیت خویش است که طبق حدیث گذشته، هنگام خروج از منزل موظف و مکلف است چهار لباس بپوشد. (پیراهن، مقنعه، شلوار یا دامن و چادر)
سوم اینکه: این آیات و روایات مومن را از غر مومن جدا می سازد، چون خطاب به زنان و مردان مومن به قرآن و عترت است.
یعنی هر که خود را پیرو قرآن و عترت می داند و به خدا و پیامبر و قیامت اعتقاد راسخ دارد، موظف و مکلف است به این دستورات عمل کند و هر نوع سهل انگاری، بی اعتنایی و بی تفاوتی به این دستورات، دلیل بر بی اعتقادی و بی ایمانی اوست.
چهارم اینکه: تمام این آیات و روایات به صورت کنایه و اشاره هم امور زناشویی و همبستری را شامل می شود و هم حالتهای استثنائی افراد را. مثلا روایتی که می فرماید آیا دوست داری مادرت را عریان ببینی، یعنی در حالت استثنائی و...
پنجم اینکه: این آیات و روایات می خواهد بفرماید پدر و مادر موظف و مکلف اند فرزندان خود را از کودکی طوری تربیت کنند که هیچ گاه بی پروا و بدون سر و صدا، به اتاق خلوت آنان وارد نشوند.
ششم اینکه: این فرموده های قرآن و عترت بیانگر این حقیقت است که زندگی انسانی و عقلانیت انسان و کرامت و شرافت او چنین حکم می کند که در مقابل فرزندان هر کاری را انجام ندهند که آثار زشت و پلید آن بر روح و روان کودک منعکس می شود و در آینده نتیجه اش را بروز می دهد و...
هفتم اینکه: این ادله محکم می خواهد بفرماید کودک نباید مادرش را به صورت عریان و نیمه عریان ببیند تا چه رسد به پسر بزرگ و بالغ.
هشتم اینکه: چنانکه ملاحظه کردید در هیچ یک از آیات و روایات مربوط به محارم نامی از مادر زن مشاهده نشد.
در این حدیث هم نامی از مادر زن نیست
سماعة بن مهران قال: سألت أبا عبدالله (علیه السلام) عن مصافحة الرجل المرأه.
قال: لا یحل للرجل أن یصافح المرأة الا امرأة یحرم علیه أن یتزوجها أخت أو بنت أو عمة أو خالة أو بنت أخت أو نحوها، و أما المرأة التی یحل له أن یتزوجها فلا یصافحها الا من وراء الثوب و لا یغمز کفها.(121)
راوی می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره مصافحه زن و مرد سوال کردم که آیا جایز است زن با مرد نامحرم دست بدهد؟
حضرت فرمود: جایز نیست، حرام است زن با مرد دست بدهد. مگر زنی که با او محرم است و حرام است با او ازدواج کند مانند: خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر و مانند او (دختر برادر). و اما زنی که جایز است با او ازدواج کند، پس با او دست ندهد مگر از روی لباس (چادر) و بدون فشردن دست او؛ یعنی با اینکه از روی لباس دست می دهد نباید مانند دست دادن به مردها دست او را محکم بگیرد و بفشارد.
با دقت ملاحظه کنید با اینکه امام در مقام بیان بوده است؛ عمه، خاله و دختر خواهر را گفته، ولی هیچ نام و نشان و اشاره به مادر زن نکرده که او را هم جزء محارم شماره کند.
سوال چهارم: آیا مادر زن، خواهر زن، عمه و خاله زن بر داماد محرمند یا خیر؟
جواب: ابتدا مسئله محرمیت مادر زن را به طور مستقل بررسی می کنیم چرا که این مسئله از جمله مسائلی است که با کمال تاسف در طول تاریخ فقهای بزرگوار قدس سره به هر دلیلی (غفلت یا سهل انگاری) از کنار آن گذشته اند
و در حدی که سزاوار بوده تحقیق و تتبع پیرامون آن به عمل نیاورده اند؛ الا اینکه در برخی از مذاهب اهل سنت مورد بحث واقع شده و احمد بن حنبل تصریح کرده که مادر زن محرم نیست و نباید داماد به گیسوی او نگاه کند.(122)
و اخیرا هم به ذهن برخی از فضلا (فاضل ارجمند آقای حجت الاسلام عدالت) خطور نموده و جناب آقای دکتر علی اکبر کلانتر در کتاب فقه و پوشش بانوان(123) تحقیقات ایشان را نقل کرده است.
به هر حال چنانکه حقیر ملاحظه کردم تا کنون تحقیق و تتبعی در این زمینه نشده و چه بسیار گناهانی که در این راستا به وقوع پیوسته است.
بنابراین مسئله محرمیت مادر زن مسئله ای نیست که به راحتی بتوان نظر داد و مشکل را حل نمود، بلکه اقتضاء دارد به صورت مستقل پژوهشی دقیق و وسیع از دیدگاه فقه و اصول درباره آن به عمل آید.
لیکن از آن رو که تحقیق و تتبع درباره آن یک بحث فقهی، اصولی و تخصصی محسوب می شود و مخاطبین خاص خود را می طلبد و مخاطبین ما در این مجموعه عموم مردمند، لذا از هر نوع شرح و تفصیلی در این زمینه صرف نظر کرده و به عنوان ارائه طریق و رهنمودی برای اهل تحقیق و تتبع به ذکر اجمالی آن بسنده می کنیم.
اول: چنانکه در صفحات قبل ملاحظه کردید در آیاتی که در مقام بیان محارم زن بود نامی از داماد به چشم نمی خورد و نیز در آیاتی که در مقام بیان محارم مرد ذکر شد، نامی از مادر زن نبود.
یعنی پدر، پسر، پدر شوهر، پسر شوهر، پسر خواهر، پسر برادر و حتی زنان اجنبی و کودکان و مردانی که میل به زن ندارند را به صورت صریح و شفاف بیان کرده، ولی نام و نشانی حتی با اشاره از داماد و مادر زن به میان نیاورده است.
دوم: ملاحظه فرمودید که نام مادر زن فقط جزء زنانی که ازدواج با آنان حرام است ذکر شده که قبلا گفتیم هیچ ملازمه ای بین حرمت ازدواج و محرمیت نیست و به اصطلاح منطقی نسبت بین این دو عموم و خصوص مطلق است؛ یعنی همان طور که در صفحات قبل گذشت ازدواج با 20 طایفه از زنان حرام است، در صورتی که هیچ یک از آنها محرم نیستند.
مع ذلک این امکان وجود دارد که ازدواج با مادر زن حرام باشد و محرم هم نباشد.
سوم: تا آنجا که حقیر تحقیق کردم در کتب فقهی و روایی برای نمونه به یک روایت حتی ضعیف درباره محرمیت مادر زن برخورد نکردم؛ ولی عکس آن را پیدا کردم و آن اینکه درباره ازدواج با مادر زن از امامان معصوم سوال کردند که اگر مردی زنی را به عقد خویش در آورد؛ لیکن قبل از همبستر شدن با او از دنیا رفت یا طلاق گرفت، آیا آن مرد می تواند با مادرش ازدواج کند یا نه؟ امامان معصوم فرمودند: آری...(124)
چهارم: چنانکه اشاره شد فقهای بزرگوار قدس سره از آنجا که هیچ دلیلی بر محرمیت مادر زن نیافته اند، از در توجیه وارد شده و بدون تامل در آیات و روایات وارده گفته اند: مادر زن مفروغ عنه بوده است. (یعنی از آن جهت که محرمیت مادر زن قطعی و حتمی بوده، لذا احدی درباره آن بحث نکرده است.)
جواب این توجیه بلاوجه اینکه از آقایان می پرسیم آیا مادر، خواهر و دختر به مرد نزدیک ترند یا مادر زن؟!
بدیهیست که عام و خاص مردم بی درنگ می گویند مادر و خواهر و دختر، به مرد نزدیک ترند از مادر زن؛ زیرا این پسر در رحم مادر نمو کرده و با شیره جان او بزرگ شده و خواهر و برادر در یک رحم و از یک پستان شیر خورده اند و دختر پاره تن پدر است و از بدن او جدا شده است.
اما داماد بعد از 20 - 30 سال طی مقدماتی با مادر زن آشنا شده و به او رسیده، در این صورت اگر بنا بر مفروغ عنه بودن است، مادر و خواهر و دختر اولی و اقدم از مادر زنند؛ مع ذلک در صفحات قبل ملاحظه کردید که نامی از داماد و مادر زن به میان نیاورده است.
و نیز ملاحظه کردید که مسلمانان صدر اسلام درباره اصل محرمیت مادر و خواهر و دختر، و حد و مرز آن سوال کردند و امامان معصوم هم پاسخ داده و حد و مرز آن را تعیین فرموده اند. ولی برای نمونه یک سوال درباره محرمیت مادر زن نشده است، در این صورت مفروغ عنه بودن مادر زن توجیهی بلاوجه و بی دلیل و کاملا بی اعتبار است.
پنجم: از مطلب فوق عکس توجیه قبل به دست می آید و آن اینکه چون نامحرم بودن مادر زن قطعی و حتمی بوده، مفروغ عنه واقع شده؛ یعنی برخورد داماد با مادر زن به صورت بیگانه بوده که هیچ نفی، نهی و ردعی شفاهی یا عملی از ناحیه خاندان وحی نشده که به آنها بگویند شما با هم محرم هستید، چرا خود را محدود می کنید.
بر همین اساس اصلا به مخیله احدی خطور نکرده است که درباره محرمیت مادر زن سوال کند.
ششم: با توجه به مطلب فوق که نامحرم بودن پدر، برادر، پسر، مادر، خواهر و دختر به ذهن و خیال احدی خطور نمی کند، در عین حال پرسیده اند و جواب گرفته اند؛ مع الوصف چگونه می توان باور کرد و چه عقل و منطقی می پذیرد که از یک جوان 20 - 30 ساله غریبه که در یک خانواده دیگر پرورش یافته و به صورت دفعی وارد خانه مادر زن می شود، هیچ سوال نشود؟ پس معلوم می شود نامحرم بودن او قطعی و مفروغ عنه بوده است.
هفتم: هنگامی که جوامع فقهی و روایی را ملاحظه می کنیم، می بینیم مسلمانان صدر اسلام از کوچک ترین مسائل سوال می کردند و جزئیات و فروعات آن را می پرسیدند و خاندان وحی با متانت کامل پاسخ می دادند و هر جا نیاز به شرح و تفصیل بوده، شرح می دادند ولی هیچ سوال و جوابی درباره مادر زن نشده است.
یعنی درباره محرمیت مادر، خواهر، دختر، دختر خواهر، دختر برادر و حتی عمه و خاله و خواهر زن سوال کرده اند و جواب گرفته اند؛ اما هیچ حرف و سخنی نفیا و اثباتا درباره محرمیت مادر زن مطرح نکرده اند.
پس، از همین عدم پرسش و عدم ذکر آن در آیات و روایات معلوم می شود مادر زن جزء محارم نبوده که از حد و مرز آن سوال کنند.
هشتم: برخی از آقایان بدون ذکر نمونه، سیره را مطرح کرده اند که از صدر اسلام تا کنون سیره متشرعه چنین بوده که داماد با مادر زن برخورد محرمانه داشته است. این هم ادعای بدون دلیل است؛ زیرا چنانکه حقیر زندگانی معصومین را مکرر بررسی می کرده ام، با وجود اینکه برخی از آن بزرگواران دامادهای متعدد داشته اند، در عین حال هیچ نشانه و ردپایی از رفت و آمد تنگاتنگ داماد با مادر زن و بی حجاب بودن او در مقابل داماد به چشم نمی خورد.
نهم: سیره متدینین نیز چنین بوده کما اینکه تا 50 - 60 سال قبل که خودمان به یاد می آوریم برخورد داماد با مادر زن مانند برخورد برادر یا خواهر و پسر با مادر نبوده، مگر خانواده های بی بندوبار و بی توجه به احکام دین.
دهم: چنانکه اشاره شد از اینکه درباره ازدواج با مادر زن از دخول به دختر سوال کرده اند و أئمه معصومین علیهم السلام پاسخ داده اند، آنچه از این پرسش و پاسخ ها به دست می آید این است که محرمیت مادر زن روشن و مبرهن نبوده، بلکه نامحرم بودن او مطرح بوده است.
یازدهم: علی فرض اینکه هیچ دلیلی از قرآن و عترت نداشتیم، به سراغ اصول عملیه رفته و می گوییم الاصل دلیل حیث لادلیل اصالة الحرمة به جای اصالة الاباحة و...
چنانکه در بحث اصول خوانده ایم اصالة الاباحة و اصالة البرائه در همه اشیاء جاری است. یعنی پایه همه اشیاء اباحه است، مگر دلیلی علیه آن اقامه شود.
و نیز قبل از آگاهی و دستیابی به دلیلی مبنی بر وجوب یا حرمت چیزی برائت ذمه از تکلیف جاری است مگر...
بر اساس دو اصل فوق می گوییم: همه زنها بر همه مردها محرم و حلال اند، مگر دلیلی علیه آن اقامه شود. سپس به قرآن مراجعه می کنیم و از آیات تحریم زنا و امر به نکاح، یک اصل مخالف می یابیم و آن اینکه همه زنها بر همه مردها حلال نیستند و الا امر به نکاح و نهی از زنا، معنا و مفهومی نداشت، چون یک هرج و مرج جنسی بر جامعه حاکم می شد و...
در این صورت اصالة الحرمة و اصل عدم محرمیت جای اصالة الاباحة را می گیرد.
یعنی همه زنها بر همه مردها حرام و نامحرمند، مگر آنهایی که با دلیل استثناء شده اند.
سپس به سراغ ادله می رویم و می بینیم مادر، خواهر، دختر و... استثناء شده اند، اما هیچ نام و نشانی از مادر زن نیست، پس اصالة الحرمة هم چنان به قوت خود باقی است و مادر زن را در بر می گیرد.
به عبارت روشن تر:
می گوییم این زن قبل از اینکه من دخترش را به عقد خویش در آورم، بر من حرام بود اکنون که دخترش را گرفتم شک می کنم آیا بر من محرم شده یا نه؟ اصالة الحرمة و اصل عدم محرمیت به میدان می آید و می گوید این زن بر تو محرم نیست.
دوازدهم: اصل عدم شمول: شک می کنیم آیا آیه تحریم نکاح با مادر زن شامل محرمیت هم می شود یا نه، اصل عدم شمول است.
سیزدهم: تمسک به عام در شبهه مصداقیه؛
عموم زنان بر عموم مردان حرامند، مگر آنهایی که تخصیص خورده اند. اینک آیات تحریم و مخصصات آنها را جست و جو کردیم، نام مادر زن را جزء مخصصات نیافتیم، شک می کنیم آیا او هم جزء مخصصات بوده و به ما نرسیده یا از اصل جز محارم نبوده، چون هیچ دلیلی نداریم تمسک به عام کرده و می گوییم مادر زن محرم نیست.
چهاردهم: اصالة الاحتیاط در دفع فتنه تنها طریق نجات است.
برخی موضوع مادر زن را از موارد شبهه حکمیه تحریمیه شمرده و به استناد اصالة الاباحه گفته اند نگاه به مادر زن جایز است.
در صورتی که شبهه تحریمیه و تمسک به اصالة الاباحه در جایی است که هیچ حکمی نفیا و اثباتا در مورد چیزی نداشته باشیم (مانند تدخین، سیگار) لیکن چنانکه در صفحات قبل گفتیم، اصالة الرمه و اصل عدم جواز، جایگزین اصالة الاباحه شد و آن را از کار انداخت.
بنابراین اصالة الاحتیاط، و الوقوف عند الشبهات خیر من الاقتحام (افتادن) فی الفتنة؛ حکم به عدم محرمیت مادر زن می کند.
در این آیه هم نشانی از مادر زن و داماد نیست
لیس علی الأعمی حرج ولا علی الأعرج حرج ولا علی المریض حرج ولا علی أنفسکم أن تأکلوا من بیوتکم أو بیوت ءابائکم أو بیوت أمهاتکم أو بیوت اخوانکم أو بیوت أخواتکم أو بیوت أعمامکم أو بیوت عماتکم أو بیوت أخوالکم أو بیوت خالاتکم أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم لیس علیکم جناح أن تأکلوا جمیعا أو أشتانا فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی أنفسکم تحیة من عندالله مبارکة طیبة کذلک یبین الله لکم الایات لعلکم تعقلون.(125)
بر نابینا و لنگ و مریض و خودتان باکی (مانعی) نیست که بخورید از خانه های خودتان و خانه های پدرانتان یا خانه های مادرانتان یا خانه های برادرانتان یا خانه های خواهرانتان یا خانه های عموهایتان یا خانه های عمه هایتان یا خانه های دایی هایتان یا خانه های خاله هایتان یا (خانه های کسانی که تحت فرمان شمایند) اماکنی که به دست شما سپرده شده یا خانه های دوستانتان؛ بر شما گناهی نیست که از اماکن نام برده طعامی بخورید؛ چه دسته جمعی یا به صورت متفرقه. پس هرگاه به خانه ای داخل شدید سلام کنید بر خودتان، که سلام در نزد خداوند درودی مبارک و پاکیزه است.
آری! این گونه خداوند نشانه های خود را برای شما آشکار می سازد، شاید شما بر سر عقل آیید و آیات الهی را با عقلانیت بررسی نمایید.
با دقت ملاحظه کردید که نام و نشانی از خانه داماد، پدر زن و مادر زن در این آیه هم وجود ندارد.
پانزدهم: سوای آنچه گفته شد بر حسب آنچه در برخی کتابها (بدون هیچ دلیلی و نیز بدون توجه به آثار مخرب و مفاسد این اظهار نظرهای بی اساس) نوشته یا می نویسند نگاه به بدن نامحرم به جز شرمگاهشان جایز نیست.
یعنی یک زن نجیب، عفیف، با حیا، فرهیخته، با شخصیت، با اصل و نسب و پایبند به دین و قیامت حاضر نیست در مقابل چشم پدر، برادر و پسرش که پاره تن اوست با لباس زیر، رفت و آمد کند تا چه رسد در مقابل یک مرد غریبه (داماد) که یک باره به خانواده او پیوسته است.
و نیز غیرت؛ تعصب؛ دین مداری؛ عقلانیت و منطق چه مردی اجازه می دهد، چون دخترش به حکم خدا و رسول او برای مردی حلال شده، اکنون زنش در مقابل چشم جوان 20 - 30 ساله که مست و مدهوش شهوت و غریزه جنسی است؛ سر برهنه و گیسوان شانه زده و با آرایش و نیمه عریان به گفتگو و شوخی و... بپردازد.
و از همه نارواتر و حیرت انگیزتر
از آنچه گذشت نارواتر و مستهجن تر اینکه برخی گفته اند غیر از عورت بر تمام بدن محارم می توان نگاه کرد. و در ترجمه عورت گفته اند یعنی شرمگاه (قبل و دبر.)
پناه می بریم به خدا که چه فتنه و فسادی در اثر این نظریه های بی دلیل رخ داده و خواهد داد.
اگر خارج از بحث نمی بود برخی مفاسد آن را متذکر می شدم که چه نامه ها و پیام هایی از جوانان به ما رسیده که در اثر مشاهده مادر، خواهر و مادرزن خود با وضع نامناسب و حیوانی به گناه کبیره مبتلا شده اند.
و نیز خدا به فریاد زنانی برسد که به عنوان محرم، به صورت بسیار زننده... در مقابل مردها ظاهر می شوند.
به هر حال این نظریه ها و این تعبیرات (جواز نظر به محارم به جز شرمگاهشان...) نه با آیات قرآن و روایات معصومین سازگار است، نه با عقلانیت و منطق انسانی که اقتضاء دارد مانند مسئله قبل مورد بحث و بررسی دقیق و امعان نظر ویژه قرار گیرد که اجمال آن به قرار ذیل خواهد بود:
اول: همان گونه که در صفحات قبل گذشت، عورت به معنای چیزی است که سزاوار است پنهان باشد و عقلانیت و منطق انسانی حکم به پنهان نمودن و پوشاندن آن می کند و آن منحصر به شرمگاه نیست؛ بلکه خیلی از عیوبات و نقایص و اسراری هست که فاش ساختن و آشکار نمودن آن عار، ننگ و عیب محسوب می شود.
دوم: عورت عام است و شامل افراد مختلف می شود و شرمگاه یکی از افراد این عام به شمار می رود.
به دیگر سخن به اصطلاح منطقی نسبت بین عورت و شرمگاه عموم و خصوص مطلق است؛ هر شرمگاهی عورت هست اما هر عورتی شرمگاه نیست، پس لفظ عورت منحصر به شرمگاه نمی شود.
سوم: وقتی آیات قرآن و روایات معصومین را در این زمینه ملاحظه می کنیم، می بینیم هر جا حکمی درباره شرمگاه بوده با صراحت لفظ فرج را به کار گرفته اند و هر جا حکمی فراتر از شرمگاه بوده لفظ عورت را به کار گرفته اند.
به عبارت روشن تر:
مشاهده می کنیم لفظ عورت به طور کلی چهار بار در قرآن ذکر شده و هیچ یک بر خصوص شرمگاه اطلاق نشده است.
1. ... أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء.(126)
2. ... ثلاث عورات لکم.(127)
3و4. ... ان بیوتنا عورة و ما هی بعورة.(128)
آیه اول منظور آگاهی از اسرار زنانه و خیره شدن در اندام اوست.
آیه دوم منظور اتاق خلوت و محل استراحت است.
آیه سوم منظور خانه و اندرونی است.
ببینید هیچ یک از این چهار لفظ بر خصوص شرمگاه اطلاق نشده.
و اما هر جا منظور شارع بیان حکمی در خصوص شرمگاه (فرج) بوده، تصریح فرموده است:
1. و التی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا.(129)
2. و مریم ابنت عمران التی أحصنت فرجها.(130)
3. والذین هم لفروجهم حافظون.(131)
4. قل للمومنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم.(132)
5. و قل للمومنات یغضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن.(133)
6. والحافظین فروجهم و الحافظات(134)
7. والذین هم لفروجهم حافظون.(135)
این آیاتی است که شارع مقدس در مقام بیان حکمی درباره شرمگاه بوده، لذا به صورت شفاف و بی پرده تصریح به است کرده است.
و اما روایات؛ چنانکه کتاب نکاح را مکرر با دقت بررسی کردیم، به همین نتیجه دست یافتیم که هر جا منظور شرمگاه بوده، با لفظ فرج تصریح شده و هر جا فراتر از شرمگاه بوده، با لفظ عورت آورده شده.
مثلا در باب 59 و 60 که درباره جواز نظر به شرمگاه همسر است، لفظ فرج و هر جا منظور فراتر از شرمگاه بوده لفظ عورت را به کار گرفته اند.
حاصل کلام اینکه لفظ عورت اعم از شرمگاه و غیر شرمگاه است و لفظ اعم را نمی توان به یک فرد منطبق کرد.
آنان که گفته اند نگاه به بدن محارم غیر از عورت جایز است و عورت را به شرمگاه (قبل و دبر) معنا کرده اند نه تنها صحیح نیست؛ بلکه غلط و کاملا برخلاف آیات و روایات است.
چهارم: از آیه استیذان (اجازه ورود به اتاق خواب مادر) و جمله ثلاث عورات که با صیغه جمع آورده و اینکه جمع محلی به الف و لام افاده عموم می کند، از همه اینها معلوم می شود عورت منحصر به شرمگاه نیست؛ بلکه تمام بدن و اسرار زنانگی است؛ زیرا احتمال اینکه اسنان در هنگام استراحت لخت مادرزاد بخوابد خیلی کم است، ولی با لباس های زیر بخوابد، احتمالش قوی بلکه حتمی است.
پس اینکه شارع فرموده کودک یا هر یک از محارم، هنگام ورد به خوابگاه مادر و... اجازه بگیرد و سر زده داخل نشود؛ هدف این بوده که مادرش را نیمه عریان نبیند نه فقط شرمگاهش را. در صورتی که اگر منظور خصوص شرمگاه بود، اولا با صیغه جمع نمی آورد، ثانیا از الفاظ دیگر استفاده می کرد کما اینکه در روایت فرمودند: آیا دوست داری مادرت را عریان ببینی؟
پنجم: از همه اینها حیرت انگیزتر تناقض گویی و تضاداندیشی است.
اجماع فقهای فریقین (شیعه و سنی) از صدر اسلام تا کنون در بحث جواز نظر به زن اجنبیه بالاتفاق گفته اند: جسد المرأة عورة، عورة المرأة جمیع بدنها... بر همین اساس گفته اند بر زن واجب است تمام بدن خود را از اجنبی بپوشاند و به استناد روایاتی که می گویند تمام بدن زن عورت است، برخی از اعاظم فقها پوشاندن دست و صورت را نیز واجب یا احتیاط واجب دانسته اند که در بخش اول کتاب گذشت.
در عین حال معلوم نیست به چه دلیلی وقتی به محرمیت محارم رسیده اند، برخی از آنان گفته اند: یجوز النظر الی المحارم عد العوره و هی القبل و الدبر.
نگاه به بدن محارم غیر از عورت جایز است، سپس عورت را به شرمگاه معنی کرده اند. ما از این دو حرف متناقض کدامیک را بپذیریم؟! تمام بدن عورت است یا فقط شرمگاه؟!
اگر تمام بدن عورت است، پس در خصوص محارم هم باید تمام بدن عورت باشد جز مواضعی که استثناء شده و اگر فقط شرمگاه عورت است، پس برای اجانب هم همین طور.
ششم: چنانکه در صفحات قبل گذشت، روایاتی که می گوید جایز است مرد به موی مادر و خواهر و دخترش نگاه کند، معلوم می شود نگاه به جاهای دیگر آنان جایز نیست و الا اگر جایز بود تعیین مورد، لغو و بیهوده بود؛ زیرا وقتی نگاه به تمام بدن جایز باشد، طبعا مو هم جزء بدن است و ذکر کردن لازم نیست.
هفتم: آیه ابداء زینت بیانگر این حقیقت است که نگاه به تمام بدن محارم جایز نیست؛ زیرا اگر عدم جواز منحصر به شرمگاه بود، جمله لا یبدین زینتهن لغو بود؛ چون وقتی نگاه به تمام بدن جایز باشد، طبعا هر چه زینت محسوب شود جزء بدن است و آن را می بیند و در آن صورت می گفت: لا یعرین الا لبعولتهن...
هشتم: ما از آقایانی که به استناد آیه ابداء زینت می گویند: مقصود تمام بدن است، می پرسیم از کجای آیه استفاده کرده اید که فقط شرمگاه زن برای محارم حرام است.
زیر آیه می فرماید: الا لبعولتهن او ابائهن... اگر منظور از زینت، تمام بدن است، برای محارم نیز تمام بدن خواهد بود، حتی شرمگاه و چنانچه به استثناء شرمگاه است، پس برای شوهر نیز همین حرف است.
چون آیه نسبت شوهر، پدر، برادر و... همه را در یک ردیف آورده و هیچ استثنائی بین شوهر و دیگران در آیه نیست؛ یعنی آنچه برای شوهر جایز است، برای پدر... هم جایز است و این حرف را احدی نگفته.
اگر آقایان بگویند ما از ادله خارجیه به دست آورده ایم که در مقابل محارم واجب است شرمگاه را بپوشاند.
ما نیز می گوییم: از ادله خارجیه استفاده کرده ایم که زن در مقابل محارم به غیر از سر و گردن و ساق دست و مچ پا، بقیه بدنش را باید بپوشاند و در مرأ و منظر محارم جایز نیست عریان و نیمه عریان بگردد.
نهم: تخصیص اکثر، لغو و مستهجن است.
اجماع علما اعم از شیعه و سنی بر این است که جمیع بدن زن عورت است و لفظ عورت عام است و تمام اندام زن را در بر می گیرد.
(یعنی عقلانیت انسان، منطق صحیح، علوم پزشکی، روان پزشکی، اجتماعی و اخلاقی تماما حکم می کنند که زن باید تمام اندامش را به طور کامل بپوشاند.)
اینک این لفظ عام را در خصوص محارم تخصیص می زنیم یا استثناء می کنیم و می گوییم نگاه مرد به بدن محارم جایز نیست؛ مگر صورتش؛ مگر دستهایش؛ مگر گیسوانش؛ مگر سینه اش؛ مگر رانهایش؛ مگر...
به تعبیر دیگر می گوییم: تمام اندام زن عورت است، ولی برای محارم صورتش عورت نیست، دستهایش عورت نیست... تمام اعضایش را استثناء می کنیم به جز شرمگاه یعنی فقط شرمگاهش عورت است و بقیه اندامش عورت نیست این می شود تخصیص اکثر که به اتفاق علما مستهجن و لغو است.
دهم: احتیاط تنها راه نجات است.
همان طور که در صفحات قبل ملاحظه فرمودید در اینجا نیز اصالة الاحتیاط جای اصالة الاباحه را گرفته و حکم به عدم جواز نظر به اندام محارم می کند؛ یعنی نگاه به اندام محارم فراتر از آنچه در روایات آمده (سر و گردن، دست ها و مچ پا) جایز نیست.
شگفتا که ران های مرد عورت است ولی زن...
یازدهم: از عجایب روزگار اینکه به فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله ران های مرد جزء عورت محسوب می شود؛ اما زن فقط شرمگاهش عورت است
مر النبی صلی الله علیه و آله علی معمر و فخذاه مکشوفتان، فقال صلی الله علیه و آله: یا معمر غط فخذاک فان الفخذ عورة.(136)
رسول خدا صلی الله علیه و آله هنگام عبور از مسیری به یکی از اصحاب به نام معمر برخورد نمود و او را در حالی دید که ران هایش را نپوشانده و در معرض چشم دیگران بود.
حضرت خطاب به وی فرمودند: ای معمر! ران هایت را بپوشان، همانا ران های انسان عورت است، و نباید دیگران ببینند.
بر همین اساس بسیاری از علما و مراجع وقتی به حمام عمومی می رفتند، اجازه نمی دادند دلاک (کیسه کش) دستش را بالاتر از زانو ببرد...
این فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره مرد است که به اتفاق علما، نگاه به تمام بدنش غیر از شرمگاه جایز است، حال ببینیم درباره زن چه فرموده اند.
