درباره موفقیت و انسانهای موفق و راههای رسیدن به موفقیت درکسب و کار و بازاریابی شبکه ای
 

دانش مالی رفتاری چیست و چه تاثیری بر بازار دارد؟

مالی رفتاری حوزه‌ی تازه‌ای از پژوهش مالی است که به کنکاش در عوامل روان‌شناسانه‌ی مؤثر بر تصمیمات سرمایه‌گذاری می‌پردازد. حوزه‌ی مالی رفتاری تلاش می‌کند تا بی‌قاعدگی‌های بازار و سایر فعالیت‌های آن را که از طریق فرضیه‌های بازار کارا قابل توصیف نیستند، تشریح نماید. اصول بنیادین دانش مالی رفتاری، عوامل روان‌شناسانه یا جهت‌گیری‌های رفتاری هستند که بر سرمایه‌گذاران تأثیر می‌گذارند، اطلاعات آنان را محدود یا منحرف می‌کنند و ممکن است باعث شوند آنها علی‌رغم صحیح بودن اطلاعات، به نتایج و تصمیم‌‌های نادرستی برسند. در این نوشته در این باره بیشتر خواهید دانست.
 
 
جهت‌گیری‌ رفتاری
 
جهت‌گیری‌های رفتاری را می‌توان به روش‌های مختلفی دسته‌بندی کرد که بسیاری از این دسته‌بندی‌ها ممکن است غیر قابل‌تشخیص یا هم‌پوشان باشند. عواملی که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد بر روی بازار تأثیر می‌گذارند.
 
عوامل احساسی
 
غالبا در تصمیم‌ها، «احساس» بر «عقل» غلبه می‌کند و می‌تواند حقایق را فیلتر کند که در این شرایط سرمایه‌گذار ممکن است ارزش بیش از حدی را برای حقایقی که قابل‌پذیرش هستند قائل شود و از حقایقی که با تمایلات او متضاد باشند چشم‌پوشی کند یا اهمیت چندانی به آن ندهد.
 
  • «ترس از پشیمانی یا اجتناب از پشیمانی» است که موجب می‌شود سرمایه‌گذاران از فروش دارایی‌های زیان‌دهِ خود برای مدت طولانی صرف نظر کنند به این امید که این دارایی‌ها در آینده سودآور شوند یا خیلی زود دارایی‌های سودآور خود را بفروشند مبادا که به زیان تبدیل نشود.
  • «اطمینان بیش از حد» به توانایی‌های فردی می‌تواند منجر به تغییر مداوم ترکیب سبد سرمایه‌گذاری و در نتیجه، بازگشت سرمایه‌ی کمتر شود. با وجود این حقیقت که سرمایه‌گذاران یا حتی مدیران پورتفولیوی معدودی می‌توانند در یک بازه‌ی زمانی مشخص، به سود بیشتری از میانگین بازار دست پیدا کنند، اما هنوز تعداد قابل‌توجهی از استراتژی مدیریت فعال پورتفولیو استفاده می‌کنند. نتایج یک تحقیق نشان می‌دهد به طور متوسط مردان بازگشت سرمایه‌ی پایین‌تری نسبت به زنان دارند زیرا مردان فعالانه‌تر (با تعداد خرید و فروش بیشتر) به معامله می‌پردازند و احتمالا اطمینان بیشتری به توانایی‌های خود دارند.
  • «محافظه‌کاری» به معنای تعلل بسیاری از سرمایه‌گذاران در اقدام بر اساس اطلاعات جدید است؛ در حالی که چنین اطلاعاتی نیازمند اقدام یا تغییر در استراتژی باشد. برای مثال، این تعلل در قبال اخبار در نهایت منجر به اقدام در زمان‌های مختلف برای سرمایه‌گذاران مختلف می‌شود و باعث می‌شود سرمایه‌گذاران بیشتری به اقدام نسبت به اخبار تحریک شوند.
  • «پافشاری بر عقیده» به معنای اصرار بر یک فرایند انتخاب و استراتژی سرمایه‌گذاری است حتی زمانی که چنین استراتژی‌هایی ناموفق یا نابهینه هستند و همین باعث می‌شود سرمایه‌گذاران از اطلاعات تازه‌ای که ممکن است با تصمیم‌های آنان در تناقض باشد چشم‌پوشی کنند.
  • «گریز از زیان» به تمایل افراد در اجتناب از زیان حتی به امید کسب سود احتمالی گفته می‌شود. بنابراین، افراد بیش از حد به پای سهام ضررده خود می‌ایستند چرا که فروش آن به زیان آنها معنای واقعی می‌بخشد، واِلا در این صورت هم ضرر می‌بینند. گریز از زیان با مفهوم مطلوبیت نهایی مرتبط است؛ یعنی اولین پول دریافتی، باارزش‌تر از پول‌های بعدی دیگر است. برای مثال، بسیاری از سرمایه‌گذاران از سرمایه‌گذاری در جایی که به احتمال ۵۰ درصد ۵۰ هزار دلار سود از سرمایه‌گذاری ۱۰۰ هزار دلاری کسب می‌شود و با همین احتمال هم ممکن است همین مقدار با ضرر مواجه شوند، خودداری می‌کنند زیرا جلوگیری از ۵۰ هزار دلار ضرر مطلوبیت نهایی بیشتری دارد بنابراین ارزش آن از ۵۰ هزار دلار سود احتمالی بیشتر است.
 
اطلاعات غلط و خطاهای فکری
 
دانش مالی رفتاری چیست و چه تاثیری بر بازار دارد؟
 
اطلاعات غلط و خطاهای فکری احتمالا از دلایل مهم بسیاری از ناکارامدی‌های بازار هستند؛ چرا که هیچ‌کسی همه چیز را نمی‌داند و حتی اگر بداند ممکن است بهترین تصمیم ممکن بر اساس آن اطلاعات را اتخاذ نکند.
 
  • خطاهای پیش‌بینی: از نمونه‌های معمول این نوع خطاها هستند، زیرا حتی تحلیل‌گران بازار سهام نیز در مورد پیش‌بینی درآمد و سود مورد انتظار شرکت‌ها دچار اشتباه می‌شوند.
  • نمایندگی: یک برون‌یابی نتایج آینده بر اساس مجموعه‌ای محدود از مشاهدات یا حقایق است، بنابراین گاهی اوقات با عنوان «خطای توجه به نمونه‌ی کوچک» نیز شناخته می‌شود. این خطا بیشتر در سرمایه‌گذارانی دیده می‌شود که به دنبال گزینه‌ای مناسب برای سرمایه‌گذاری هستند و مبنای تصمیم خود را بر اساس عملکرد و بازده‌ی اخیر آن قرار می‌دهند به جای اینکه یک بازه‌ی طولانی را مد نظر قرار بدهند. غالبا، این اتفاق در نتیجه‌ی نبود ارزیابی بایسته رخ می‌دهد که در آن سرمایه‌گذار به جای انجام تحقیقات مستقل، به بروشور‌ها و مطالب تبلیغاتی شرکت‌ها یا خود بودجه بسنده می‌کند.
  • قالب‌بندی محدود: به معنای ارزیابی تعداد معدودی از عوامل است که ممکن است بر سرمایه‌گذاری تأثیر بگذارد. برای مثال، یک سرمایه‌گذار می‌خواهد یک اوراق بهادار را به علت عملکرد گذشته‌ی آن بدون در نظر گرفتن عوامل اقتصادی متغیری که می‌تواند عملکرد آن را تغییر بدهد، خریداری کند.
  • حسابداری ذهنی: یک نوع قالب‌بندی محدود است که در آن سرمایه‌گذاری‌های مختلف به شکل ذهنی با به کارگیری معیارها و ارزیابی‌های بایسته‌ی مختلف تفکیک می‌شوند به طوری که سایر ملاحظات ممکن است غیرقابل‌توجیه در نظر گرفته شوند. برای مثال، در نظر گرفتن سرمایه‌گذاری‌های مجزا در قالب یک سرمایه‌گذاری به جای بخشی از یک پورتفولیو.
  • جانبداری در جمع‌آوری اطلاعات و تفکر: به معنای اِعمال تمایلات شخصی بر حقایق و تفکرات برای مطابقت دادن آنها با نظرات و اقدامات جاری است.
 
محدودیت‌های آربیتراژ
 
دانش مالی رفتاری چیست و چه تاثیری بر بازار دارد؟
 
بنابراین اگر جهت‌گیری‌های رفتاری باعث قیمت‌گذاری نادرست سهام می‌شود، چرا آربیتراژرها به واسطه‌‌ی خرید و فروش سهام تا زمانی که قیمت‌ها مطابق با خواسته‌های آنها است، از این شرایط سود نمی‌برند؟ حامیان نظریه مالی رفتاری بر این باور هستند که قیمت‌گذاری نادرست ادامه پیدا خواهد کرد زیرا محدودیت‌هایی برای آربیتراژ وجود دارد.
 
 
  • اولا، این ریسک وجود دارد که وضعیت قیمت‌گذاری نادرست وخیم‌تر شود و بنابراین ریسک آربیتراژ هم بالاتر رود. تأثیر بازار بر جهت‌گیری‌های رفتاری ممکن است بیشتر از تأثیر آربیتراژرها باشد به خصوص به این دلیل که جهت‌گیری‌های رفتاری آربیتراژی بدون ریسک نیست. و حتی اگر قیمت‌ها به سمت قیمت‌های مد نظر آنها سوق پیدا کند، زمان آن بیشتر از چیزی که آربیتراژرها فکر می‌کنند به طول خواهد انجامید حتی ممکن است طولانی‌تر از افق سرمایه‌گذاری‌شان باشد.
  • دوم اینکه مدل‌های مالی ممکن است صحیح نباشند و آربیتراژ را پرریسک‌تر کنند.
  • سوم اینکه بسیاری از فعالیت‌های آربیتراژ نیاز به فروش استقراضی پیدا کنند که در خصوص سهام پرریسک‌تر است و بسیاری از سرمایه‌گذاران نهادی، اجازه‌ی این کار را ندارند.
 
آیا جهت‌گیری رفتاری، توصیف‌کننده بی‌قاعدگی‌های بازار است؟
 
این احتمال هست اما هیچ ارتباطی میان علت و معلول وجود ندارد. مشکل نظریه مالی رفتاری این است که بیش از حد کلی و نامفهوم است. تقریبا هر بی‌قاعدگی را می‌توان با انتخاب هر دلیلی که به نظر منطقی می‌آید توصیف کرد. اما باز هم رابطه‌ی علت و معلولی بین این دو شکل نمی‌گیرد. در حقیقت، بسیاری چیزهایی از که به نظر منطقی می‌آیند، در واقع اشتباه هستند.
 
بزرگ‌ترین نقد به دانش مالی رفتاری این است که بیشتر به یک فلسفه شباهت دارد تا علم؛ چرا که آزمایشات کنترل‌شده‌ی بسیار معدودی برای تأیید علت و معلول‌های آن انجام شده است؛ حتی اگر چنین آزمایشاتی هم وجود داشته باشند، احتمالا به کار سرمایه‌گذاران نیامده است چرا که کمّی‌سازی این عوامل تقریبا غیرممکن است و استفاده از آمار، نتایج آنقدر دقیقی که برای سرمایه‌گذاران مفید باشد به دست نداده است. حتی مدیران نهادی پورتفولیو با کامپیوترهای پرسرعت و مدل‌های مالی پیچیده‌ی خود نمی‌توانند بازار را پیش‌بینی کنند چرا که اگر می‌توانستند، بسیاری از آنها عملکرد فوق‌العاده‌ای در شاخص‌ها از خود به نمایش می‌گذاشتند. تحقیقات فراوانی نشان داده‌اند که سرمایه‌گذاران به ‌ندرت توانسته‌اند در یک بازه‌ی زمانی به چنین موفقیتی دست پیدا کنند و حتی اگر به چنین توفیقی رسیده‌اند ممکن است کاملا شانسی بوده باشد. در مجموع، در حالی‌که صدها مدیر پورتفولیو سخت تلاش می‌کنند تا عملکرد بهتری از خود به جای بگذارند، برخی هم کاملا بر پایه‌ی شانس و اقبال به موفقیت می‌رسند.
 
بزرگ‌ترین عامل رفتاری: کمبود اطلاعات
 
دانش مالی رفتاری چیست و چه تاثیری بر بازار دارد؟
 
جای هیچ شکی نیست که جهت‌گیری‌ رفتاری قادر نیست که بسیاری از فعالیت‌های بازار را تشریح کند. با این حال، بزرگ‌ترین عامل مالی رفتاری، «کمبود اطلاعات» است. از آنجا که بازارهای مالی با پیچیدگی‌های فراوانی روبرو هستند، هیچ‌کس نمی‌تواند همه‌ی عوامل مرتبطی را که توصیف‌کننده این فعالیت‌ها باشند، شناسایی کند چه برسد به اینکه عواملی که یک پیش‌بینی صحیح را به دست می‌دهند کمّی‌سازی نماید. علاوه بر این، سرمایه‌گذاران مختلف اطلاعات متفاوتی دارند و در نتیجه عکس‌العمل متفاوتی به اطلاعات نشان می‌دهند. حتی در جواب اینکه قیمت‌گذاری سهام نادرست است می‌توان چنین پرسید که قیمت صحیح سهام چیست؟ بسیاری ممکن است به ارزش ذاتی آن اشاره کنند اما ارزش ذاتی، به ارزش فعلی جریان‌های نقدی آینده‌ی سهام وابسته است. برای شناخت ارزش فعلی جریان‌های نقدی آینده، باید از نرخ تبدیل به سرمایه که بازار از آن برای تنزیل این جریان‌های نقدی استفاده می‌کند شناخت خوبی پیدا کرد و سپس باید فهمید چه اتفاقی برای این جریان‌های نقدی در خصوص سود سهام و قیمت فروش سهام خواهد افتاد. از آنجا که هیچ‌کس به قطع و یقین از این موضوعات اطلاع ندارد، ارزش ذاتی تنها یک نظریه‌ای است که باید به همین شکل باقی بماند و سرمایه‌گذاران مختلف نظرات متفاوت خود را داشته باشند. به علاوه، نظرات هر سرمایه‌گذار با کسب اطلاعات جدید دستخوش تغییر خواهد شد.
 
شاید بازارها زمانی منطقی شوند و عوامل مؤثر بر آن را بتوان شناخت و کمّی‌سازی نمود؛ اما این کار غیرممکن است! چطور می‌توان حباب بازار سهام در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰ در بورس آمریکا را تشریح نمود؟ ممکن است بگویید هیجان‌زدگی نامعقول، اما آیا این خود یک جهت‌گیری رفتاری دیگر نیست؟ بدون شک، بازار به سرعت رشد صعودی پیدا کرد و مردم احساس کردند که این وضعیت به قوت خود ادامه خواهد یافت، درست همان فکری که نسبت به قیمت املاک در چند سال بعد از آن واقعه و پیش از ترکیدن حباب املاک داشتند. در این موارد واضح است که مردم به این علت اقدام به خرید می‌کردند که فکر می‌کردند بازار به این روند ادامه خواهد داد و آنها پیش از سقوط بازار از آن خارج خواهند شد.
 
 
نتیجه‌گیری
 
پس از بحران مالی آمریکا در سال ۲۰۰۸ که به کاهش ۴۰ درصدی قیمت سهام منجر شد، هیچ‌کسی برای خرید سهام هجوم نبرد. چرا؟ آیا نباید آربیتراژ‌رها شروع به خرید سهام تا پیش از رسیدن قیمت‌ها به قیمت واقعی می‌کردند؟ محدودیت‌های آربیتراژ در این مقاله مطرح شد اما این محدودیت‌ها در این مورد کاربرد ندارد. برای مثال، پایین‌تر نیامدن قیمت‌ها تا این میزان به نظر حتمی بود. از طرفی، بدون توجه به مدل مالی مورد استفاده، قابلیت چانه‌زنی در این وضعیت بازار از هر زمانی بالاتر بوده است. همچنین، از آنجا که قیمت‌ها راکد بود، تنها خرید سهام قیمت‌ها را به سطح متناسب خود بازمی‌گرداند. و نیازی به فروش استقراضی نبود. اما با این حال آربیتراژرهای کمی از این وضعیت قیمت‌ها بهره بردند. هر کسی که در آن زمان اقدام به خرید می‌کرد سود قابل‌توجهی به دست می‌آورد زیرا بازار تقریبا از این نقطه به بعد هرچند آرام شروع به صعود می‌کرد.
 
مشکل اصلی در تحقیق و مطالعه بر روی مالی رفتاری به شناسایی علت و معلول مرتبط است. در حالی‌که اساس روان‌شناسانه‌ی بسیاری از تصمیم‌های سرمایه‌گذاری را می‌توان با اصول به نظر منطقی توصیف نمود، اما هیچ مدرک قوی و مستدلی در این خصوص که چنین اصولی می‌توانند رویدادهای مورد مطالعه را توصیف کنند وجود ندارد. مطالعات بسیار کمی به تفصیل بر روی ارتباط انگیزه‌ی سرمایه‌گذاران با تصمیم‌های سرمایه‌گذاری آنان کار کرده‌اند.
 
یک نمونه‌ی خوب از این استناد منطقی به علل خاص، گزارش‌های خبری است. علی‌رغم کارکرد بازار یا سهام، فعالیت آنها توسط گزارشگران با بیان علل مختلف تشریح می‌شود. توضیحات به نظر منطقی هستند زیرا گزارشگران چیزی را که به نظر معقول می‌آید، انتخاب می‌کنند و دیگر به دنبال چیزی که با این نظر در تناقض باشد نمی‌روند. اگر بازار رو به رشد باشد، آنها به دنبال دلایل رشد بازار می‌روند و اگر نزول داشته باشد، آنها دلایل مختلفی که این نزول بازار را توصیف کند انتخاب می‌کنند. اما دلیل چندانی برای باور به اعتبار توضیحات ارائه‌شده وجود ندارد. در مجموع، منطقی است که فرض کنیم بازارها حتی اگر هیچ خبری نباشد در حال فعالیت هستند که به همین علت است که رفتار تصادفی را از خود به نمایش می‌گذارند.
 
در حالی‌که شکی نیست جهت‌گیری رفتاری به طرز قابل‌توجهی بر بازارها تأثیر می‌گذارد اما استفاده‌ی چندانی از آنها برای پیش‌بینی بازار نمی‌شود چرا که بسیاری از جنبه‌های رفتار انسانی را نمی‌توان به کمیت تبدیل نمود و در نتیجه سرمایه‌گذاران بر پایه‌ی آن نمی‌توانند سود آنچنانی کسب کنند.
به نقل از chetor.com
 

علم حسابداری چیست؛ با اصول اولیه این علم آشنا شوید .

https://www.chetor.com/wp-content/uploads/2017/01/37529.jpg

حسابداری چیست ؟

به بیانی ساده حسابداری یک زبان است. زبانی که راجع به موقعیت مالی یک سازمان اطلاعاتی را فراهم می‌کند. اگر یادگیری حسابداری را آغاز کنید در اصل شروع به آموختن این زبان تخصصی کرده‌اید. با یادگیری زبان حسابداری می‌توانید عملیات مالی هر نوع سازمانی را بفهمید و با آن ارتباط برقرار کنید؛ زیرا اطلاعات مورد نیاز اغلب سازمان‌ها بسیار شبیه به هم هستند و می‌توان آنها را در سه دسته‌ی اصلی طبقه‌بندی کرد: اطلاعات عملیاتی، اطلاعات حسابداری مالی، و اطلاعات حسابداری مدیریتی.

1. اطلاعات عملیاتی

این دسته شامل اطلاعاتی است که به صورت روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد تا یک سازمان بتواند کسب‌وکار خود را هدایت کند. برای نمونه حقوق کارمندان باید پرداخت شود. فروش‌ها باید ثبت شوند. مبالغ بدهی به سازمان‌ها و اشخاص دیگر باید نگهداری شوند. پول‌های سازمان باید تحت کنترل باشند. بدهی‌های مشتریان به سازمان باید بررسی شود و صورت دارایی‌ها باید شرح داده شوند. فهرست این نوع از فعالیت‌ها طولانی است. اطلاعات عملیاتی بیشترین حجم اطلاعات حسابداری را به خود اختصاص می‌دهند و مبنای دو دسته‌ی دیگر اطلاعات حسابداری را فراهم می‌کند.
۲. اطلاعات حسابداری مالی

این اطلاعات را مدیران، سهامداران سازمان، بانک‌ها، بستانکاران، دولت، عموم مردم و… استفاده می‌کنند تا درباره‌ی سازمان و عملکرد آن تصمیم بگیرند. سهامداران می‌خواهند ارزش سرمایه‌گذاری خود را بدانند تا برای خرید یا فروش سهم‌شان تصمیم بگیرند. بانک‌ها و بستان‌کاران مایل‌اند بدانند آیا سازمان توانایی بازپرداخت بدهی‌هایش را دارد؟ مدیران می‌خواهند بدانند سازمان‌ آنها در مقایسه با سایر شرکت‌ها چطور عمل کرده است؟ اگر هر سازمان برای ثبت موقعیت مالی سیستم خاص خود را به کار می‌گرفت استخراج این نوع اطلاعات کار بسیار دشواری می‌شد. اطلاعات حسابداری مالی در مورد قوانین پایه‌ای مربوط به نحوه‌ی گزارش‌دهی است و هدف یکپارچگی گزارش‌های مالی را دنبال می‌کند.
حتما بخوانید: ۶ دلیل عالی برای سرمایه گذاری در بورس
۳. اطلاعات حسابداری مدیریتی

مدیران برای اتخاذ بهترین تصمیم برای سازمان نیاز به اطلاعات خاصی دارند. آنها از این اطلاعات برای سه عملکرد اصلی مدیریتی شامل برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل بهره می‌برند. اطلاعات مالی برای تعیین بودجه، تحلیل گزینه‌های مختلف بر مبنای هزینه، تعدیل برنامه‌ها به موازات نیاز‌های تازه و کنترل و نظارت بر کارهای در حال اجرا به کار می‌رود. 

چنان که می‌بینید حسابداری سیستمی چندجانبه است که افراد متفاوتی با نیاز‌های گوناگون در آن دخیل هستند. با در نظر داشتن کاربردها و استفاده‌های متنوعی که اطلاعات حسابداری دارد، پاسخ انجمن حسابداری آمریکا به این سؤال که حسابداری چیست ؟ از این قرار است: «فرایند شناسایی، اندازه‌گیری و انتقال اطلاعات اقتصادی به منظور فراهم کردن امکان قضاوت و تصمیم‌گیریِ مبتنی بر اطلاعات برای افرادی که از این اطلاعات استفاده می‌کنند.»

برای اینکه استفاده از اطلاعات مالی آسان باشد، حسابداری باید بر مبنای قوانین و قواعد خاصی که به آنها «اصول» می‌گوییم انجام شود. اصول حسابداری قوانین یا قواعدی را فراهم می‌کند که فعالیت‌های حسابداری را هدایت می‌کنند. این قوانین اصول حسابداری پذیرفته‌شده‌ی همگانی (Generally Accepted Accounting Principles) یا به اختصار (GAAP) نامیده می‌شوند. این اصول توسط هیئت استانداردهای حسابداری مالی تعیین شده که یک کارگزار غیردولتی متشکل از حسابداران و مشارکت‌کنندگانی از صنایع و سازمان‌هاست. دلایل قانع‌کننده‌ای برای سازمان‌ها، از ممیزی گرفته تا گزارش درآمدها برای درخواست وام از بانک، وجود دارد که به یک استاندار توافق‌شده‌ی کلی پای‌بند باشند.

نتیجه‌ی نهایی به دست آمده از تمام این اطلاعات حسابداری چیست ؟ دلایل نگهداری اطلاعات حسابداری را گفتیم. نتیجه‌ی نهایی ثبت تمامی این اطلاعات تهیه‌ی صورت‌های مالی است. صورت‌های مالی امکان از نظر گذراندن موقعیت مالی یک سازمان را در یک نگاه فراهم می‌کنند. صورت‌های مالی خلاصه‌هایی از اطلاعات عملیاتی فراهم می‌کنند که افراد درون و بیرون سازمان از آنها استفاده‌ی فراوانی دارند. صورت‌های مالی در یکی از این دو دسته‌ی کلی قرار می‌گیرند:

گزارش وضعیت/ موجودی: این صورت‌های مالی وضعیت مالی یک سازمان را در یک لحظه‌ی مشخص زمانی نشان می‌دهند.

    گزارش وضعیت مانند عکس فوری است.

گزارش جاری: این صورت‌های مالی جریان اطلاعات مالی را در یک بازه‌ی زمانی نشان می‌دهند.

    گزارش جاری مانند فیلم است.

اصول حسابداری پذیرفته‌شده‌ی جمعی، حسابدار را موظف به تهیه‌ی سه نوع متفاوت از صورت‌های مالی کرده است:
حتما بخوانید: ۸ نکته برای کارمندانی که می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند
۱. ترازنامه

ترازنامه یک گزارش جاری است که اطلاعات مربوط به منابع یک سازمان را در یک زمان تعیین‌شده مشخص می‌کند. داده‌هایی که در این صورت مالی ذکر می‌شود برای مثال شامل دارایی نقدی شرکت در بانک، بدهی‌های شرکت به بستانکاران و ارزش دارایی‌های شرکت است.
۲. صورت حساب درآمد

صورت حساب درآمد که به آن صورت حساب سود و زیان یا صورت حساب عملیات نیز گفته می‌شود گزارشی است که جریانات درآمدی (مقداری که به واسطه‌ی فعالیت‌های کسب‌وکار به دست آمده است) و مخارج (مقداری که برای عملیات صرف شده است) در دوره‌ی زمانی مشخص تعیین می‌کند. این دوره‌ی زمانی معمولا ماهانه، فصلی یا سالانه است.
۳. صورت حساب وجوه نقد

همان‌طور که از اسم آن بر می‌آید صورت حساب وجوه نقد جزو گزارش‌های جاری است که جریانات وجوه نقد را در شرکت در بازه‌ی زمانی معینی شرح می‌دهد.

تمام هدف حسابداری فراهم کردن اطلاعاتی مفید برای گروه‌هایی است که برای گرفتن تصمیم درباره‌ی شرکت و عملکردش به آن اطلاعات علاقه‌مند هستند. برای دست‌یابی مؤثر به این هدف، زبان خاص و در نتیجه‌ی آن قواعدی برای کاربران آن ساخته شده است. با یادگیری حسابداری شما این زبان و قواعد را می‌آموزید تا بتوانید اطلاعات مالی را به روشی قابل فهم و قابل مقایسه با دیگران به اشتراک بگذارید.

 

 

برایان تریسی و مهم ترین توصیه برای موفقیت (  20 جمله سرنوشت سازش) توسط پشتیبانی سوخت جت تاریخ انتشا

برایان تریسی و مهم ترین توصیه برای موفقیت ( 20 جمله سرنوشت سازش)

غیرممکن است در ایران بخواهید موفق شوید اما نام برایان تریسی را حداقل 5 بار نشنیده باشید…
برای ما ایرانی ها، او نماد موفقیتِ غربی است. کسی که کتاب های زیادی از او در کتابفروش ها به چشم میخورد و در تمام کتاب هایش به پند های ساده و روانی به ما راه صحیح موفقیت را نشان میدهد.

خیلی ها هستند که معتقدند مسیر زندگی شان پس از آشنایی با برایان تریسی تغییر کرد. زندگی خیلی از آنهایی که کتاب هایش را خوانده اند متحول شده.

فروشندگانی با درآمد بالا هستند که فروش خوب شان را مدوین کتاب پرقدرت �روانشناسی فروش� برایان تریسی اند.

به راستی نمیتوان هیچ ایرادی بر کتاب های برایان تریسی وارد کرد. برایان تریسی آنقدر ساده، روان و کاربردی می نویسد که از میانه خواندن تصمیم میگیرید کتاب را کنار گذاشته و به آنچه یادگرفتید عمل کنید.

اما در این مقاله میخواهیم کمی بیشتر (و خلاصه) راجع به برایان تریسی بدانیم؛

  • برایان تریسی کیست؟
  • مهم ترین توصیه موفقیت اش چیست؟
  • جملات منتخب اش از کتاب های مختلف

این مقاله زندگینامه برایان تریسی و یا معرفی محصولات او نیست. ما با این پیشرفض که حداقل نام او را شنیده اید، میخواهیم کمی بیشتر راجع به او بدانید. این مقاله کمی بیشتر از آشنایی است و مثل کتاب های برایان تریسی، کاربردی !

�‌ برایان تریسی تو کی هستی؟

در زمستان سرد سال 1944 در شهر ونکوور کانادا بدنیا آمد. اهل درس نبود و خیلی زود مدرسه را نیمه تمام رها کرد تا به دنبال کسب پول برود چون خانواده واقعا فقیری داشت.

اولین کاری که پیدا کرد، باربری کشتی بود. به مدت هشت سال مشغول به کار سخت فیزیکی باربری کشتی شد؛ رفته رفته نسبت به این کار و زندگی سختی که داشت ناامید و بی انگیزه شد.

به خاطر فشار کاری اش، که به گفته خودش تمام این مدت را در سفر گذراند و هشتاد کشور دنیا را در پنج قاره دید و دیگر نمی توانست آن شغل را ادامه دهد پس خیلی زود سراغ شغل راحت تر دیگری رفت و فروشندگی را انتخاب کرد.

 

فروشندگی شغل به نسبت بهتری بود. او سود معینی از فروش کالا بدست می آورد. بدون هیچ مسافرت طاقت فرسایی و یا کار سخت فیزیکی… اما در فروش هم آنچنان موفق نبود.

یک روز، سوالی سرنوشت ساز به ذهنش خطور کرد :

�چرا با وجود سخت کار کردنم، دیگران از من جلوتر هستند؟�

این سوال مدام در ذهنش بود. چرا با اینکه هم اندازه فروشندگان موفق کار میکند، اما هم اندازه آنها درآمد ندارد؟ چرا زندگی او به خوبی زندگی فروشندگان دیگری که به همان میزان ساعت کاری دارند نیست؟

این جستجو و پیگیری برای یافتن سوال، باعث شد به پاسخی دست پیدا کند و بعدا آنرا برای ما در کتاب های مختلفی بنویسد؛ پاسخ ساده بود : چون دیگران روش های دیگری استفاده میکنند. در حقیقت، آنها کارهای درست را با روش درست انجام میدهند و البته از وقت شان هم به خوبی استفاده میکنند.

در آن غوغای فکری، برایان تریسی بارها امیدش را از دست داد. او احساس میکرد همه از او برتر و بهتر هستند… اما کم کم پاسخ این سوال باعث شد تا کارهایی که افراد موفق انجام میدهند را انجام دهد تا همانند آنها او هم موفق شود.

مهم ترین نکته ای که برایان تریسی در دوران بحران زندگی اش کشف کرد، این بود که انسان، هروقت بخواهد میتواند زندگی اش را تغییر دهد و او تصمیم گرفت این کار را بکند. موفقیت دیگران از طریق روش های دیگر برای او همچون یک رازِ هیجان انگیز بود.

به وی امیدِ روزهای بهتر و زندگی خوب را میداد. او دقیقا زندگی افراد موفق اطرافش را الگوبرداری کرد. ساعت بیداری، زمان کار کردن، نوع حرف زدن و حتی نوع راه رفتن شان را هم تقلید کرد.

او در کتابش نتیجه را این چنین نوشت :

هنوز یک سال از شروع کارم نگذشته بود که من تبدیل به فروشنده زبردست شده بودم… درحالی که فقط 25 سال سن داشتم.�

برایان تریسی، در بیش از 22 حرفه را امتحان کرد. چندین شرکت راه اندازی کرد و به دانشگاه بازگشت و مدرک فارغ التحصیلی اش را در رشته بازرگانی دریافت کرد. همچنین توانست زبان های فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی را هم یادبگیرد و به عنوان سخنران، مربی و مشاور بیش از 500 شرکت برتر دنیا مشغول به کار شود.

برایان تریسی هرساله برای بیش از 300000 هزار نفر سخنرانی میکند و همایش هایی برگزار میکند که در آن بیش از 20000 نفر همزمان حضور دارند.

برایان تریسی در مقدمه تمام کتاب هایش، تنها راز موفقیت اش را که مهم ترین شالوده تمام کتاب هایش است را چنین توضیح میدهد :

�من در طول س، ،وابق حرفه ای خود، یک حقیقت ساده را کشف کردم و باعث شد به موفقیت های بیشتر در موقعیت های بهتر دست پیدا کنم؛ هم چنین احترام و مقام و خوشبختی را در این دیدم که یک فرد بتواند فکرش را تنها بر روی یک هدف مهم متمرکز کند و تمام کارهای لازم را به طرز صحیحی انجام دهد و تا زمانی که به نتیجه نرسید، دست از تلاش نکشد… همین راهکار است که جان کلام تمام کتاب هایم است.�

این مهم ترین توصیه، نصیحت و چکیده خالص کتاب های برایان تریسی بود.
اگر میخواهید در فروش، تبدیل به یک فوق ستاره شوید، باید مهم ترین هدف تان همین باشد و هرکاری برای رسیدن به این هدف لازم است را انجام دهید و تا زمانی که موفق نشدید، دست از تلاش برندارید.

 

اگر میخواهید زندگی تان را متحول کنید و تغییر دهید، این نیز باید تبدیل به مهم ترین هدف تان باشد؛
هرکاری بخواهید انجام دهید و به هر نتیجه مهمی که بخواهید در زندگی برسید باید تمرکز کامل بر روی آن داشته باشید و وقت و انرژی تان را صرف کارهایی که شما را از هدف تان دورتر میکنند، نکنید.

در ادامه، مهم ترین جملات از کتاب های برایان تریسی را میخوانید :

  1. افراد موفق همیشه به دنبال فرصت هایی برای کمک به دیگران هستند. افراد ناموفق آنهایی هستند که همیشه می پرسند �چه سودی برای من دارد؟�
  2. من کشف کرده ام که شانس قابل پیش بینی است. اگر شانس بیشتری میخواهید، باید شانس بیشتری امتحان کنید. فعال باشید و بیشتر در نظر دیگران باشید.
  3. مهم نیست از کجا آمده اید، تنها چیزی که مهم است، مقصدتان است.
  4. شما در وجودتان توانایی لازم برای غلبه کردن بر تمام مشکلاتی که زندگی پیش پای شما قرار داده را دارید.
  5. هرآنچه را که با احساس قوی باور داشته باشید تبدیل به واقعیت تان میشود.
  6. کلید موفقیت این است که ذهن آگاه مان را بر روی کاری که نسبت به آن اشتیاق داریم و نه کارهایی که می ترسیم متمرکز کنیم.
  7. افراد با اهدافِ شفاف و مکتوب دستآوردهای بیشتری در زمان کمتر نسبت به افرادی که اهداف شان را فقط تصور میکنند، دارند.
  8. هرچقدر اعتبار بیشتری خرج کنید، اعتبار بیشتری بدست می آورید. هرچقدر بیشتر به دیگران کمک کنید، دیگران بیشتر به کمک شما می آیند.
  9. اگر آرزو دارید چیزهای با ارزشی در زندگی شخصی و کاری تان بدست آورید، اول از همه باید خودتان تبدیل به شخصیت با ارزشی شوید.
  10. افراد موفق به سادگی افرادی با عادت های موفق هستند.
  11. ارتباطات یک مهارتی است که میتوانید یادبگیرید. چیزی مثل دوچرخه سواری یا تایپ کردن. اگر عزم تان را جزم کردید تا در این مهارت موفق شوید، میتوانید خیلی سریع کیفیت تمام بخش های زندگی تان را افزایش دهید.
  12. افراد پیروز عادت دارند انتظارات مثبت خودشان را از تمام رویداد ها داشته باشند.
  13. شما نمیتوانید هرآنچه را که برای شما اتفاق می افتد را کنترل کنید، اما میتوانید طرزفکرتان را نسبت به آنچه برای شما رخ میدهد را تغییر دهید و در این کار شما تغییر را جایگزین فرمانبرداری میکنید.
  14. قانون طلایی شماره یک را در مدیریت فراموش نکنید : دیگران را همانطور مدیریت کنید که دوست دارید شما را مدیریت کنند.
  15. مهم ترین دارایی شما، قابلیت سودآوری تان است و با ارزش ترین منبع، زمان شماست.
  16. تمام افراد موفق زن یا مرد، رویاپردازان بزرگی هستند. آنها آینده ای که دوست دارند را در رویای شان میبینند، تمام بخش ها را با جزییات تصور میکنند و هر روز برای بدست آوردن این رویا تلاش میکنند، هدفگذاری میکنند و به اهدافشان میرسند.
  17. اگر فرزندان تان را طوری تربیت کنید که باور داشته باشند میتوانند هر هدف یا دستآوری در زندگی داشته باشند، شما به عنوان والد موفق شدید بهترین تربیت را در حق فرزندتان انجام دهید.
  18. اگر کاری که هم اکنون انجام میدهید شما را به سمت اهداف تان هدایت نمیکند، پس درحال دور کردن شما از اهداف تان است.
  19. شما باید کارهای خیلی خیلی زیادی انجام دهید، تلاش های کوچک و پیوسته ای که هیچکس آنها را نمیبیند یا ارزش آنها را درک نمیکند تا به موفقیت ارزشمندی دست پیدا کنید.
  20. انسان عادت دارد همیشه توقعاتش را بدست آورد. مهم نیست توقع اتفاق خوب یا بد باشد.

«تقصیرِ تحریم است؟»| "بودجه"‎ای که مردم را فقیرتر می‌کند

«تقصیرِ تحریم است؟»| "بودجه"‎ای که مردم را فقیرتر می‌کند

این روزها مردم و کشور گرفتار مشکلات عدیده اقتصادی هستند که عوامل متعدد داخلی دارد، از جمله اشکالات اساسی در ساختار بودجه دولت که می‌تواند منشأ تورم مضاعف سال ۱۳۹۸ باشد و این عیب ساختاری هیچ ربطی هم به تحریم ندارد.

«تقصیرِ تحریم است؟»| "بودجه"‎ای که مردم را فقیرتر می‌کند

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، می‌دانیم که ایران اسلامی، علی‌رغم اقتدار در حوزه‌ی سیاسی، امنیتی و منطقه‌ای، با چالشهای متعددی در حوزه‌ی اقتصادی روبه‌‌رو است؛‌ مهمترین راه برون‌رفت از این شرایط اتکا به توان داخلی و رفع موانع و برساختن تولید ملی است. اما متأسفانه به نظر می‌رسد این مهم توسط مسئولان، مورد غفلت قرار گرفته است. به همین سبب، شاهد بیان آدرسهای غلط - مانند مقصر دانستن تحریم در ایجاد تمام مشکلات اقتصادی- در روزهای اخیر هستیم. این فرافکنی، می‌تواند شرایط اقتصادی سال 1398 را (خصوصاً در سه چالش مهم رکود، تورم و اشتغال) سخت‌تر از امسال رقم بزند. برای نمونه به نظر می‌رسد باز هم ساختار معیوب بودجه‌ریزی کشور، زمینه‌ساز عدم توازنهای اقتصادی در سال 1398 باشد. از این میان می‌توان به موضوع «انتشار اوراق» و تأثیر آن در ایجاد تورم در سال 1398 اشاره کرد.

انواع اوراق (ازجمله مالی اسلامی، اوراق بهادار و اوراق خزانه‌ی اسلامی) - که جایگزین شده و بدل اوراق قرضه در کشورهای غربی است - برای جبران کسری درآمد دولت در بودجه درج می‌شود؛ (بخشی از این اوراق جدید است و بخشی، استمهال اوراق منتشر شده‌ی قبل به‌شمار می‌رود.) انتشار اوراق تحت شرایطی (که اکنون نیز مهیاست) می‌تواند موجبات افزایش تورم را فراهم کند؛ کما اینکه پیش از این در سالهای گذشته نیز کشور از همین کانال، با افزایش نقدینگی غیرمولد، و در نتیجه با تورم مواجه شده است؛ به این ترتیب که 

1. مطابق تبصره‌ی 5 ماده‌واحده‌ی لایحه‌ی بودجه‌ی 1398، مجموع اوراق مجاز برای انتشار، 92 هزار میلیارد تومان است؛ این رقم از جمع اعداد زیر به‌دست می‌آید: 4.5 هزار میلیارد تومان (شرکتهای دولتی بند الف) + 29 هزار میلیارد تومان (عمومی بند ب) + 5.5 هزار میلیارد تومان (شهرداریها و سازمانهای وابسته بند د) + 13  هزار میلیارد تومان(موضوع ردیف درآمدی 310103 جدول شماره 5 بند ه) + 2 هزار میلیارد تومان (تسویه بدهی بند و) + 10 هزار میلیارد تومان (اوراق کمتر از یک سال ردیف ز) + 5 هزار میلیارد تومان (بازپرداخت اصل و سود سررسید شده ردیف ح) + 3.5 هزار میلیارد تومان (سرمایه‌گذاری در نفت و گاز ردیف ط) + 20  هزار میلیارد تومان (بدهی به بانکها ردیف 2 بند م)

این ارقام مجموعاً 92 هزار میلیارد تومان را نشان می‌دهد.

گذشته از اوراق ریالی، دولت مجاز است تا 3 میلیارد دلار اوراق ارزی منتشر کند (موضوع بند ی).

2. با توجه به رکود حاکم بر پروژه‌ها، مطابق سنوات قبل بخش مهم از این رقم، توسط دولت پرداخت نمی‌شود؛ اطلاعات این بخش منتشر نمی‌شود؛ بانکها، پرداخت به مردم را برعهده می‌گیرند.

3. اما بانکها منابع کافی برای این امر در اختیار ندارند! بنابراین برای پرداخت این کسری، به بانک مرکزی (با نرخ نجومی 36 درصد) مقروض می‌شوند. (بانکها هم‌اکنون افزون بر 77 هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی بدهی دارند) این یکی از منابع مهم افزایش «پایه‌ی پولی» است.

4. این «پایه‌ی پولی» ایجاد شده در عددی حدود 8 ضرب می‌شود که به «خلق نقدینگی» موسوم است. این رقم چون به‌واسطه‌ی فعالیتهای مولد ایجاد نشده، بطور قطع موجب «افزایش تورم» خواهد شد.

حال پرسش اینجاست: آیا پسندیده نبود دولت با ارتقاء پایه‌های تولید از جمله شفافیت، و ساماندهی درآمدهای مالیاتی (ازجمله جلوگیری از فرار مالیاتی حدود نیمی از اقتصاد کشور)، از انتشار این اوراق صرفنظر می‌کرد؟ آیا منشأ عدم اهتمام دولت به این امر، تحریم است؟

۱۵ دستاورد برجام که در تاریخ ماندگار شد :در پسابرجام، قوانینی همچون آیسا، کاتسا ۲۰۱۷، وضعیت اضطراری علیه ایران، بهبود برنامه معافیت از اخذ روادید و ممنوعیت سفر توریستی، قانون مهاجرت و…تمدید و تصویب شد.

۱۵ دستاورد برجام که در تاریخ ماندگار شد

به گزارش خبرگزاری فارس، مشرق نوشت:  حسن روحانی- ۱۰ دی ۹۷- در جمع وزیر، معاونان و مدیران وزارت نیرو گفت: «برجام یکی از خیرات دولت یازدهم است که حسنه آن مداوم بوده و برای همیشه باقی می‌ماند و مانند کار خیری است که پایان ندارد اما نباید آن را تنها اقدام دولت یازدهم دانست.»

به بهانه این اظهارنظر تأمل برانگیز رئیس جمهور، مرور کوتاهی داریم بر «۱۵ حسنه برجام»!

۱- صنعت هسته‌ای: به واسطه برجام، ۹۷۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده (از مجموع ۱۰ هزار کیلوگرم) که معادل ۹۷ درصد کل اورانیوم غنی شده در ۱۰ سال بود از کشور خارج شد، ۱۵ هزار سانتریفیوژ از مجموع ۱۹ هزار سانتریفیوژ (۷۸ درصد کل سانتریفیوژها) اوراق شد، ماهیت رآکتور آب سنگین اراک تغییر کرد و قلب رآکتور خارج و از کار انداخته شد، بخش عمده‌ای از ظرفیت متشکل متخصصان فعال در بخش هسته‌ای از هم پاشیده شد، پیشرفت شتابان برنامه هسته‌ای برای حداقل ۸ سال متوقف شد و محدودیت‌های گسترده در بخش تحقیق و توسعه به وجود آمد.

ایران با برجام-برخلاف معاهده NPT - برای اولین بار در جهان به یک «استثنا» تبدیل شده و علیرغم فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای، حق غنی سازی بالاتر از ۳.۵% را ندارد! در حالی که اگر حق غنی سازی ایران در برجام به رسمیت شناخته شده بود، ایران بدون هیچ محدودیتی می‌توانست مثل بسیاری از دیگر کشورها میزان غنی سازی‌اش را بنا به نیاز و توان خود انجام دهد. این در حالی است که پیش از امضای برجام به جهت رشادت‌های مجید شهریاری‌ها و مصطفی احمدی روشن‌ها و مسعود علیمحمدی ها، ایران به غنی سازی ۲۰ درصد برای استفاده در مصارف علمی از جمله مصارف پزشکی رسیده بود.

۲ - تحریم: برجام، زیرساخت تحریم‌ها را گسترده‌تر کرد. «دنیس رأس» سیاستمدار کهنه‌کار آمریکایی که چندین دوره از جمله در دولت باراک اوباما به عنوان مشاور رئیس‌جمهور فعالیت کرده است-شهریور ۹۶- در یادداشتی با عنوان «راه مناسب برای فشار بر ایران» در روزنامه «نیویورک دیلی نیوز» نوشت: «برجام توافق خوبی است که به جای لغو تحریم‌های ایران موجب تشدید تحریم‌ها علیه این کشور شده است».

دولتمردان و طیف اصلاح طلب مدعی بودند که به واسطه برجام تمامی تحریم‌های ضد ایرانی از جمله تحریم‌های مالی و بانکی در دی ۹۴- روز اجرای برجام- یکباره لغو خواهد شد و نه تعلیق. اما در پسابرجام، قوانینی همچون آیسا، کاتسا ۲۰۱۷( معروف به مادر تحریم‌ها و سیاه چاله تحریم)، وضعیت اضطراری علیه ایران، بهبود برنامه معافیت از اخذ روادید و ممنوعیت سفر توریستی، قانون مهاجرت و…تمدید و تصویب شد.

«علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی- تیر ۹۵- گفت: «حداقل از نظر علمی ۴۰ سال استاد دانشگاه هستم، لذا این را می‌توانم بگویم. پیش از این دانشگاه‌های ما با دانشگاه‌های خارج در تماس بودند و تزهای مشترک داشتند و به ویژه دانشمندان اروپایی به راحتی به ایران می‌آمدند و در کارگاه‌های فنی، آموزشی و تحقیقاتی مشارکت داشتند و این در حالی بود که هیچ مسئله‌ای در رفت و آمد آنها وجود نداشت. هم اکنون و پس از پیش آمدن قضایای روادید تعداد زیادی از دانشمندان اروپایی که مقداری احتیاط می‌کنند از آمدن به ایران استنکاف دارند.

به قول دانشگاهی‌ها این یعنی وضعیت آنها پیش از برجام بهتر از پس از برجام بوده است». روزنامه اصلاح طلب «سازندگی» - دی ۹۷- در گزارشی نوشت: «ایران موبه مو تعهدات هسته‌ای خود را اجرا می‌کند، اما تحریم‌هایی را تحمل می‌کند که به مراتب سخت‌تر از دوره قبل از توافق است…خروج از برجام… گزینه بهتری از ماندن در توافق یکجانبه، تحریم‌های سخت‌تر از پیشابرجام، دلخوش کردن به اقدامات نمادین اروپا و مشاهده رکودی است که این بار می‌تواند اقتصاد کشور را از گروه کشورهای با درآمد متوسط به فقیر مبدل سازد».

۳- دلار: روحانی در زمان تبلیغات انتخاباتی خود در سال ۹۲ گفته بود: «… و بعد از چند ماه دلار به چند برابر قیمت افزایش یافت. مشکل کجاست؟ مشکل، عدم مشورت؛ مشکل، خودشیفتگی؛ مشکل، عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور؛ مشکل، بی‌ثباتی‌هاست، این بی‌ثباتی‌ها چگونه به مردم اطمینان خواهد داد؟ آرامش خواهد داد؟ مردم مدیریت کارآمد، ثبات، آرامش و قدرت آینده‌نگری را می‌خواهند. در دولت من استفاده از تمام شایستگان انجام خواهد شد».

دلار در سال ۹۴ حدود ۳,۰۰۰ تومان بود که در سال ۹۷ تا ۱۸,۰۰۰ تومان نیز افزایش یافت و اکنون در کانال ۱۰ و ۱۱ هزارتومان است. این در حالی است که مردم در اثر تبلیغات و عملیات روانی ستاد برجام اینگونه تصور می‌کردند که قیمت هر دلار در پسابرجام ۱,۰۰۰ تومان خواهد شد. فروردین ماه امسال به هنگام اعلام بسته ارزی توسط جهانگیری، روزنامه‌های اصلاح‌طلب، تصویر سوپرمن را با تیترهای «بازگشت اسحاق» و «بازگشت جهانگیری» منتشر کردند و از «حضور مقتدرانه جهانگیری در حل بحران ارزی» خبر دادند؛ اما با تصمیم مذکور دولت، ۱۸ میلیارد دلار ذخیره محدود ارزی بدون هیچ محدودیت و نظارتی واگذار شد که رانتی ۱۸۰ هزارمیلیارد تومانی را در کنار تحمیل تورم شدید به مردم و کاهش قدرت خرید آنان، به همراه داشت. «احمد خرم» وزیر راه دولت اصلاحات-تیر ۹۷- در مصاحبه با روزنامه اصلاح طلب آرمان گفته بود: «وقتی شنیدم قرار است ارز ۴۲۰۰ تومانی عرضه شود، گفتم این نرخ باعث جشن و پایکوبی رانت‌خواران خواهد شد».

۴ - عزت گذرنامه دیپلماتیک ایران: در دولت روحانی و در دوران ریاست ظریف بر وزارت خارجه، برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی، آمریکا در اقدامی غیرقانونی از ورود نماینده ایران در سازمان ملل- حمید ابوطالبی -جلوگیری کرد و وی را تروریست نامید. این در حالی است که مقامات ارشد دولت روحانی در اظهارات جداگانه از تنش زدایی و تعامل سازنده با جهان و مسلط بودن دستگاه دیپلماسی دولت به زبان مذاکره سخن می‌گفتند.

اخراج ۲ دیپلمات ایرانی از هلند، اخراج یک دیپلمات ایرانی از فرانسه، اخراج دو دیپلمات ایرانی از آلبانی، بازداشت یک دیپلمات ایرانی در آلمان و سپس استرداد وی به بلژیک، دومینوی اخراج دیپلمات‌های ایرانی را در پسابرجام رقم زد. با برجام عزت گذرنامه دیپلماتیک ایران هم رفت. امتناع آلمان از سوخت رسانی به هواپیمای حامل ظریف را هم باید به فهرست بی احترامی به گذرنامه دیپلماتیک اضافه کرد.

۵- احترام به پاسپورت ایرانی: در سال ۹۴ فاجعه بزرگ منا رخ داد و حدود ۶۰۰ زائر ایرانی در این حادثه تلخ به شهادت رسیدند. انفعال وزارت خارجه دولت روحانی و بی توجهی ظریف به غرور ملی ایرانیان موجب شد تا رژیم آل سعود در جایگاه طلبکار نشسته و گستاخی کند. سعودی‌ها حتی به ظریف در مورد فاجعه منا اجازه ملاقات هم ندادند! علاوه بر این، حادثه تأسف برانگیز و شرم‌آور تعرض پلیس سعودی به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، هتک حرمت به زنان ایرانی در فرودگاه‌های خارجی، رفتار اهانت آمیز امارات در تراشیدن موی سر معلمان ایرانی، برگزاری اجلاس گروهک تروریستی منافقین تنها ۴۸ ساعت پس از بازگشت ظریف از فرانسه، رفتار توهین آمیز فرانسه در بستن غرفه ایران و ممانعت از حضور بازدیدکنندگان ایرانی در نمایشگاه بین‌المللی مواد غذایی پاریس موسوم به SIAL و…مصادیقی از بی احترامی به پاسپورت ایرانی در پسابرجام است.

۶- مسکن: در دولت روحانی قیمت مسکن در شهر تهران حدود ۱۳۰ درصد افزایش یافت. کاهش ۶۰ درصدی تولید مسکن، توقف مسکن مهر، باقی ماندن طرح مسکن اجتماعی در حد شعار و حرف نیز از نتایج برجامیزه کردن اقتصاد کشور در دولت روحانی است. ناگفته نماند که در فاصله زمانی سال ۹۶ تا ۹۷ نرخ اجاره بها برای یک واحد مسکونی ۵۰ متری از ۴۰۰ هزار به ۷۰۰ هزار تومان و با افزایش ۱۰ میلیونی ودیعه مواجه شد. «عباس آخوندی» وزیر راه سابق راه و شهرسازی چندی پیش در مراسم تکریم و معارفه وزیر راه و شهرسازی گفته بود: «این افتخار است که دولت حتی یک واحد مسکونی نساخت. از ابتدا قرار نبود دولت خانه‌ای بسازد»!

۷- تورم: در روزهای گذشته روزنامه اصلاح طلب و حامی دولت «قانون» نوشته بود: «با توجه به تورم کشور و بر اساس رقمی که مرکز آمار یا بانک مرکزی اعلام کرده است، میزان تورم در کشور حدود ۴۰ درصد است». در سال ۹۲ و در آغاز به کار دولت روحانی، قیمت هر کیلوگرم مرغ حدود ۶,۱۰۰ تومان بود؛ اما هم‌اکنون به حدود ۱۴ هزار و پانصد تومان رسیده. یعنی حدود ۸ هزار تومان گران‌تر شده و به عبارتی بیش از دو برابر شده است. در سال ۹۲ قیمت هر کیلوگرم گوشت گوسفندی ۲۹,۷۵۰ تومان و گوشت گوساله ۳۰۸۰۰ تومان بود؛ اما هم‌اکنون قیمت گوشت گوسفندی ۷۰ هزار تومان و گوشت گوساله ۶۸ هزار تومان است. این آمار هم نشان می‌دهد قیمت گوشت قرمز در دولت روحانی بیش از دو برابر شده است. دیگر اقلام سبد خانوار نیز افزایش قیمت چشمگیری داشته است.

۸- خودرو: در سال ۹۴، قیمت پراید در بازار حدود ۲۰ میلیون تومان بود که اکنون قیمت این خودرو در بازار حدود ۳۹ میلیون است. قیمت پژو ۲۰۶ تیپ ۵ در سال ۹۴ در بازار حدود ۳۷ میلیون تومان بود و اکنون قیمت این خودرو در بازار حدود ۷۱ میلیون است. قیمت خودرو وارداتی النترا در سال ۹۴ حدود ۱۲۳ میلیون تومان بود و اکنون قیمت این خودرو در بازار حدود ۳۳۰ میلیون تومان است. در آبان ۹۷ رئیس اتحادیه تعمیرکاران خودرو گفت: «قیمت قطعات یدکی خودرو بین ۴۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش داشته است».

۹- سکه: در سال ۹۴ سکه حدود یک میلیون تومان بود اما در سال جاری قیمت سکه تا آستانه ۵ میلیون تومان نیز افزایش یافت و اکنون قیمت سکه حدود ۳ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان است.

 ۱۰- قطعنامه‌های سازمان ملل: لغو (تعلیق) قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ شورای امنیت، اوج استدلال‌های دولت فعلی و وزارت خارجه در توجیه ضرورت برجام است اما نمی‌گویند این قطعنامه تحریمی سنگین را چه کسانی سوغات آوردند؟ قطعنامه ۱۹۲۹ در تاریخ ۹ ژوئن ۲۰۱۰ (۱۹ خرداد ۱۳۸۹) یعنی در آستانه سالگرد انتخابات ۸۸ تصویب شد تا نوعی شوک برای احیای فتنه باشد. این قطعنامه تجمیع قطعنامه‌های ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۸۸۷ با ابعاد تحریمی جدید بود و درخواست چند ماه قبل سران فتنه را اجابت می‌کرد. اعلام شد برجام، قطعنامه را تعلیق (و نه لغو) می‌کند اما آمریکا ضمن بدعهدی، مجال همین تعلیق را هم نداد. از سوی دیگر بر اساس متن قطعنامه ۲۲۳۱ که مکمل برجام است، تمامی مفاد قطعنامه‌های قبلی شورای امنیت در قطعنامه جدید «تجمیع» شده است و صرفاً با ادعای یک کشور از ۵+۱ به عدم اجرای تعهدات ایران در برجام، در فاصله حداکثر ۶۰ روز، با طی کردن رجوع به کمیسیون‌های کارشناسان، وزرای خارجه، مشورتی و سرانجام رجوع به شورای امنیت، تمام مفاد قطعنامه‌های گذشته علیه ایران باز می‌گردد.

۱۱- تعطیلی کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولیدی: در سالهای اخیر تمام ظرفیت دولت روحانی به وزارت خارجه خلاصه شده و وزارت خارجه نیز به برجام خلاصه شد. این رویکرد غلط موجب شد تا اجرای اقتصاد مقاومتی و بهره مندی از ظرفیت‌های عظیم داخلی مورد غفلت قرار بگیرد. نتیجه آن شد که بعد از برجام نه تنها گشایشی حاصل نشد، بلکه هر روز شاهد تعطیلی کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی با سابقه و اخراج کارگران بوده‌ایم.

۱۲- خروج سرمایه از کشور: در پایان سال ۹۴ خالص حساب سرمایه ۲.۳ میلیارد دلار گزارش شد؛ اما این نرخ در سال‌های ۹۵ و ۹۶ به شدت نزولی شد و در این دو سال مجموعاً منفی ۱۵ میلیارد دلار شد. یکی از علل منفی شدن خالص حساب سرمایه، خروج سرمایه (ارز) از کشور است. علاوه بر این بدهی خارجی ایران در ابتدای دی ماه ۹۴ بالغ بر ۵ میلیارد و ۶۷۵ میلیون دلار بود. بر اساس آخرین آمارهای بانک مرکزی، بدهی خارجی ایران در پایان سال ۹۶ به ۱۰ میلیارد و ۹۱۰ میلیون دلار افزایش یافته است؛ یعنی مدت ۲ سال و سه ماه از اجرای برجام، ایران از لحاظ بدهی خارجی، ۹۲ درصد مقروض‌تر شده است. (افزایش حدوداً ۲ برابری بدهی خارجی کشور)

۱۳- سرمایه گذاری خارجی: مقامات دولتی مدعی بودند که با امضای برجام سرمایه خارجی به کشور سرازیر می‌شود. اما واقعیت چیز دیگری بود. آنکتاد (کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل) که مرجع رسمی آمار جذب سرمایه خارجی در دنیا است در اوایل سال ۹۶ در گزارشی اعلام کرد که ایران از سال ۹۲ تاکنون در جذب منابع نزولی عمل کرده و در سال ۹۵ نسبت به ۹۴ به منفی ۵۱ درصد رسیده است. درحالی‌که رئیس‌جمهور وعده جذب ۳۰ میلیارد دلاری سرمایه‌گذاری خارجی در پسابرجام را داده بود و برای سال ۹۵ نیز حدود ۱۱ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی مصوب شده بود، آمارهای رسمی نشان می‌دهد تنها ۲ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی در سال ۹۵ جذب شد.

۱۴- صادرات و واردات: بر اساس آمار گمرک، در نیمه اول سال ۱۳۹۴ که هنوز برجام اجرایی نشده بود، ایران ۱۹٫۶ هزار تن کالا از آمریکا وارد کرد که ارزش آن ۳۷٬۲۷۰٬۰۳۲ دلار بود. این در حالی است که مطابق آمارهای گمرک، در نیمه اول سال ۹۶ و در دوران پسابرجام، ایران پذیرای ۲۴٫۴ هزار تن کالای آمریکایی به ارزش ۷۹٬۹۵۸٬۳۵۷ دلار بوده است. به عبارت دیگر در دوران موسوم به پسابرجام نسبت به نیمه اول سال ۹۴ و قبل از اجرایی شدن برجام، واردات کالاهای آمریکایی از لحاظ ارزش دلاری ۱۱۵ درصد افزایش پیدا کرد و بیش از دو برابر شد. جزئیات آمار تجارت خارجی کشور در هشت ماه اول سال ۹۶ نیز نشان می‌دهد واردات کالای ایران از چین ۲۲ درصد، از آلمان ۲۰ درصد و ترکیه ۲۶ درصد افزایش یافت. براساس آمار اعلام شده گمرک در سال ۱۳۹۶ واردات کالای ایران از انگلیس ۱۶۸ درصد و از فرانسه ۸۵ درصد نسبت به سال ۱۳۹۵ افزایش پیدا کرد. در مقابل، صادرات در پسابرجام کاهش چشم گیری داشته است.

۱۵- جاسوس هسته‌ای: در مهر ۹۶ «عبدالرسول دری اصفهانی» مشاور ارشد بانکی و عضو دوتابعیتی تیم مذاکرات هسته‌ای دولت یازدهم به تحمل پنج سال حبس در دادگاه تجدیدنظر استان تهران محکوم شد.

«دری اصفهانی» بارها با مشاور امنیتی اوباما-رئیس‌جمهور سابق آمریکا- دیدار داشته است. دری اصفهانی کارمند شرکت چندملیتی PWC بود که پس از استخدام، برای انجام امور مشاوره (بخوانید جاسوسی) و اخلال در نظام بانکی ایران توسط سرویس‌های جاسوسی آموزش ویژه دید و به روش‌هایی خاص و از طریق افرادی وارد تیم هسته‌ای شد.

شرکت PWC به علت تخلفات و رسوایی‌های مختلف در کشورهایی مثل هند، ژاپن یا روسیه مورد پیگرد قانونی قرار گرفته است. دری اصفهانی طبق قرارداد با PWC برای ۵ روز کار در ماه ۷۵۰۰ پوند حقوق دریافت می‌کرده است. این کارمند دوتابعیتی شرکت PWC با پوشش اقتصادی، مسائل امنیتی-سیاسی ایران و اطلاعات مسئولین کشور را طبق قرارداد جمع‌آوری و گزارش می‌کرده است. لازم به ذکر است که چند تن دیگر نیز در تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای دولت روحانی دستگیر شده و یا تحت پیگرد قرار گرفتند. علاوه بر این یک جاسوس که بعنوان خدمتکار در منزل یکی از اعضای تیم مذاکره هسته‌ای دولت روحانی فعالیت می‌کرده است نیز در سالهای اخیر دستگیر شد.

موارد فوق تنها بخشی از نتایج خسارت بار برجام برای مردم کشورمان است. متاسفانه دولتمردان یک توافق تاکتیکی و مشروط را به مسئله‌ای حیثیتی و بلاشرط برای خود تبدیل کرده و لجوجانه می‌خواهند پای حرف خود بایستند و نپذیرند که مرتکب خطایی استراتژیک شده‌اند.

دولتمردان باید با شهامت، اشتباه خود را بپذیرند و با توقف دلخوشی به برجام، ریل گذاری خود را تغییر دهند.

دارن هاردی

زندگینامه دارن هاردی مرد صنعت موفقیت

صنعت موفقیت و به طور کلی آموزش یکی از پر رونق ترین صنایع آموزشی میباشد که در سراسر جهان نویسندگان و سخنرانان بسیاری را به خود جذب کرده است. دارن هاردی (Darren Hardy) نویسنده و سخنران موفق آمریکایی یکی از افرادی است که صورت جدی در این صنعت فعالیت میکند و آثار فاخری را نیز به عموم مردم جهن معرفی کرده است. در ادامه به بررسی زندگی دارن هاردی میپردازیم.

بیوگرافی و زندگینامه دارن هاردی

با سایت روانشناسی ویکی روان همراه باشید.

باید بدانید که دارن هاردی ، نویسنده آمریکایی در سطح جهانی، سخنران انگیزشی، مشاور و ناشر سابق مجله SUCCESS است.

او نویسنده کتاب های فروش شده مانند اثر مرکب (Effect Compound) و قطار کارآفرینی (The Entrepreneur Roller Coaster) میباشد. دارن هاردی همچنین یک کانال YouTube دارد.

با توجه به شخصیت جذاب و مهارت های عمومی صحبت های فوق العاده، به عنوان یک سخنران انگیزشی و مربی اوج عملکرد محبوب شد.

دارن هاردی در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۷۱ در کشور ایالات متحده آمریکا متولد شد. وقتی تنها یک ساله بود، والدینش طلاق گرفتند.

مادرش نمی خواست سرپرستی او را قبول کند بنابراین دوران کودکی خود را با پدرش سپری کرد.

دارن هاردی فقط یک ترم در کالج درس خواند و بعد در سن ۱۸ سالگی کسب و کار شخصی خود را آغاز کرد.

دارن هاردی در سن ۲۷ سالگی به یک میلیونر تبدیل شد. او برای تحصیل رسمی و کسب دانش از طریق خواندن کتاب ها و استفاده از دانش آکادمیک برای توسعه یک کسب و کار انتخاب نشده بود.

 در سال ۲۰۰۱، او با جورجیا ازدواج کرد که تا امروز زندگی خوبی را در کنار هم سپری میکنند.

فعالیت های دارن هاردی

در سن ۱۸ سالگی، دارن هاردی اولین کار خود را آغاز کرد. دارن با موفقیت سه شبکه تلویزیون در صنعت موفقیت را مدیریت کرده است.

او در سال ۲۰۰۷ ناشر Media Success و مجله SUCCESS شد. همچنین مدیر عامل و ناشر مجله SUCCESS بود.

دارن هاردی همچنین توزیع کننده اصلی شبکه شبکه (TPN) و رئیس شبکه آموزشی موفقیت (TSTN) بود.

در این دوره او فرصتی برای مصاحبه با موفق ترین افراد جهان مانند الون ماسک، استیو جابز، هوارد اشولتز، بیل گیتس، مارک زوکربرگ و بسیاری دیگر داشت.

او در سال ۲۰۱۵ مجله SUCCESS را به عنوان یک ناشر ترک کرد. دلیل آن این بود که زمان خود را برای فرصت های جدید خرج میکرد.

به غیر از یک مدیر عامل، دارن یکی از بزرگترین و بهترین نویسندگان در جهان است.

همسر دارن هاردی

در سال ۲۰۱۰، کتاب اثر مرکب را نوشت. این کتاب در مورد چگونگی دستیابی به اهداف و نحوه تصمیم گیری روزمره است.

او بهترین سال زندگی خود را در سال ۲۰۱۱ نوشت. در سال ۲۰۱۵ او کتاب فوق العاده ای به نام قطار کار آفرینی را به رشته تحریر درآورد.

این کتاب در مورد مشکلات پیش روی کارآفرینان است. به این ترتیب، او یک شخصیت شناخته شده و همچنین یک سخنران بسیار حرفه ای میباشد.

میزان ثروت دارن هاردی

ارزش خالص دارایی دارن هاردی تقریبا ۴٫۵ میلیون دلار است. او همچنین یک کانال فعال در سایت YouTube دارد.

ویدیوهای وی در یوتیوب و همچنین رسانه های اجتماعی دارای هزاران بار در روز نمایش داده میشوند که خود منبع درآمد فراوانی برای او به ارمغان میآورد.

او این ثروت را از طریق سمینارها، برنامه های آموزشی، کتاب ها و رویدادهای سخنرانی انگیزشی اش، تولید کرده است.

او همچنین یک وب سایت  به آدرس darrenhardy.com دارد که یکی دیگر از عوامل فروش محصولاتش میباشد.

دارن هاردی برای آموزش های انگیزشی و مهارت های ارتباطی معروف است.

میلیون ها نفر از راه های پیشنهادی او پیروی می کنند، فیلم های او را تماشا می کنند و در برنامه های آموزشی دارن شرکت می کنند. در نتیجه او شخصیت برجسته ای در موفقیت و توسعه صنعت شخصی است.

از زبان دارن هاردی

من و خانواده در Tahoe در حال اسکی کردن بودیم. اون موقع ۶ ساله بودم و آخرای روز بود، و من نمی توانستم صبر کنم تا پدرم را ببینم.

پدرم در پایین تپه در حال درآوردن کفش اسکی خواهرم بود. من هم کفش اسکی ام را باز کردم و به سمت او دویدم.

زندگینامه دارن هاردی

صداش میزدم “پدر! پدر! ” و با افتخار گفتم: در تمام طول روز در حال اسکی کردن بودم و حتی یک بار نیوفتادم.

پدرم بدون نگاه کردن به من به سادگی گفت: خب، پس اصلا رشدی نداشتی و بهتر نشدی. در حالی که ایستاده بودم به او خیره شدم. این پاسخی نبود که من انتظار داشتم.

چند ثانیه گذشت، او به من نگاه کرد و گفت: نگاه دارن، اگر خودت را تحت فشار قرار ندهی و توانایی کنونیت و افزایش ندی نمیتونی رشد کنی. تو باید سقوط کنی تا بهتر بشی. افتادن بخشی از پیشرفت است

در طول رشدم این جمله را بارها و بارها از پدرم شنیدم. در دیوار گاراژ خونه ما  با حروف بزرگ بلوک سیاه رنگ شده بود:

نا برده رنج گنج میسر نمیشود. من بسیاری از موفقیت هایم را به این نوع دید پدر مدیون هستم

 تا حالا در مرکز صنعت موفقیت بوده ام. من در حال حاضر سه شبکه تلویزیونی مختلف در این صنعت رهبری کرده ام و تقریبا یک دهه را به عنوان ناشر و سردبیر مجله SUCCESS گذرانده ام.

این سیستم های محرمانه به من دسترسی بی سابقه ای برای مطالعه، مصاحبه، صرف وقت و انتشار داستان های موفق ترین افراد در این سیاره داده است.

دستاوردهای باور نکردنی مانند ریچارد برانسون، استیو جابز، الون ماسک، جف بیسوس، مارک زاکربرگ، هوارد شولتز، استیو وین، جک ولش و بسیاری دیگر.

بدون شک با وجود سن کم، دارن هاردی یکی از تاثیر گذارترین افراد بر زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان بوده است که امیدواریم به این راه با قدرت بسیار ادامه دهد.

خواندن کتاب های دارن هاردی را به تمامی شما عزیزان توصیه میکنیم، چرا که وی با تکیه بر تجربه و دانش خود و گرد آوری آنچه موفق ترین افراد جهان در چنته داشته اند آثار خود را در جهت معرفی راه های کسب موفقیت تدوین کرده است.

کتاب های دارن هاردی

 
  BLOGFA.COM